حقوق متقابل والدين و فرزندان
آموزه هاى اهل بيت عليهم السلام براى زندگى بهتر

عبدالكريم پاك نيا

- ۳ -


18 پرورش استعدادهاى فرزندان 
مهم ترين امتياز انسان از ساير موجودات جهان ، قابليت رشد و استعداد كمال در وجود اوست و هويت انسان در پرتو همين ويژگى معنا پيدا مى كند، و در حقيقت ارزش حقيقى او در گرو پيمودن مسير كمال و به فعليت رساندن قوه ها و شكوفائى خلاقيتهاى باطنيش ‍ مى باشد.
آفريدگار جهان براى همين ويژگى انسان ، تمام موجودات را در مسير رشد و تعالى او قرار داده و همه چيز را در عالم هستى به خاطر پرورش صحيح و رشد انسان آفريده است ، (138) و او را با دو هدايتگر درونى و بيرونى به سوى حق ندا داده و هدايت كرده است در يك كلام مهم ترين هدف از تربيت انسان ، رسيدن به فلاح و رستگارى و قرب الى الله است .(139)
در اين راستا پدر و مادر موظفند در زمينه شكوفائى استعدادهاى خدادادى فرزندانشان ، بسترهاى مناسب را فراهم آورند. چرا كه آنان در قبال تربيت فرزندان مسئولند. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: فرزندان خود را تربيت كنيد به راستى كه شما درباره آن ها مورد سؤ ال قرار خواهيد(140)
گرفت .

يكى از روشهائى كه مى توان در اين مورد از آن استفاده كرد، شيوه كار آمد تشويق است .
تشويق در پرورش استعدادهاى فرزندان يك راهكار كاملا موفق مى باشد و اگر با شرايط صحيح انجام شود، محرك قوى در ايجاد و تكرار خصال پسنديده در وجود فرزندان خواهد بود. تشويق مى تواند به صورت هاى مادى و معنوى باشد. تحسين ، تقدير، اعطاى جايزه و هديه ، بذل عاطفى و محبت ، تكريم و تشكر جلوه هايى از تشويق است . نمونه هايى از بهره گيرى از تشويق را در سيره اهل بيت عليهم السلام را مى خوانيم :
الف روزى حضرت مجتبى عليه السلام ، غلامى را ديد كه كنار باغى نشسته و غذا مى خورد، او لقمه اى از غذا مى خورد و لقمه ديگر را به سگى كه نزديك او نشسته بود مى داد، امام عليه السلام از او پرسيد: چرا چنين مى كنى ؟ نوجوان پاسخ داد: شرمم مى آيد كه خودم غذا بخورم و اين سگ گرسنه بماند رفتار ستوده نوجوان مورد توجه حضرت قرار گرفت و آن بزرگوار خواست به اين غلام مهربان پاداشى نيكو عنايت كند. به او فرمود: همين جا باش تا من بازگردم ! بعد از اندكى امام مجتبى عليه السلام غلام را از مولايش خريده و آزاد نمود و سپس باغ را كه غلام در آن كار مى كرد نيز خريد و به او بخشيد.(141)
ب جعفر يكى از فرزندان امام حسين عليه السلام در نزد معلمى به نام عبد الرحمن سلمى در مدينه آموزش مى ديد. روزى معلم سوره حمد را به جعفر آموخت . هنگامى كه جعفر براى پدر قرائت كرد، حضرت امام حسين عليه السلام به عنوان قدر دانى ، معلم فرزندش را فرا خواند و هزار دينار به همراه هداياى ديگرى به او پاداش داد. وقتى حضرت امام حسين عليه السلام به خاطر پاداش زياد مورد اعتراض قرار گرفت در جواب فرمود:و انى عطيتى هذه بتعليمه الحمدلله رب العالمين هديه من كجا برابر با تعليم الحمدلله رب العالمين است و آن گاه اين اشعار را قرائت كرد:
اذا جادت الدنيا عليك فجد بها

على الناس طرا قبل ان تتفلت هرگاه دنيا به تو روى آورد، قبل از آن كه از دستت برود، آن را به مردم ببخش .

فلا الجود يفنيها اذا هى اقبلت

و لا البخل يبقيها اذا ما تولت

نه بخشش ، آن را هرگاه روى آورد از بين مى برد و نه بخل ، آن را هرگاه پشت كند نگاه مى دارد.(142)
19 پاسخ ‌هاى مشفقانه 
در ذهن جوال نوجوان با رسيدن به رشد عقلانى سؤ الاتى مطرح مى شود شايسته است والدين به اين سؤ الات توجه كرده و با پاسخ منطقى و صحيح آنان را راهنمائى نمايند.
قاسم بن الحسن يادگار حضرت مجتبى عليه السلام هنگامى كه در شب عاشورا از عمويش امام حسين عليه السلام شنيد كه به اصحابش بشارت مى دهد كه فردا تمامى آنها شهيد خواهند شد، در ذهن او سوالاتى مطرح گرديد، از جاى خود برخاسته و از امام حسين عليه السلام سؤ ال كرد: عمو جان ! آيا من هم در رديف شهدا خواهم بود؟ امام حسين عليه السلام فرمود: يا بنى ! كيف الموت عندك ؛ پسرم مرگ را چگونه مى بينى ؟ نوجوان خوش سيما با تمام خلوص و صفا پاسخ داد: احلى من العسل ؛ مرگ در راه تو براى من شيرين تر از عسل مى باشد. قاسم سؤ ال خويش را تكرار نمود: آيا من هم در رديف شهداى كربلا خواهم بود؟ امام پاسخ داد: عمويت فداى تو! بلى به خدا قسم تو را هم در رديف يارانم خواهند كشت ، حتى پسر شير خواره ام عبدالله را نيز به شهادت مى رسانند. فرزند غيرتمند امام مجتبى عليه السلام با شنيدن اين سخن يكه اى خورده و سوى عمويش خيز برداشته و پرسيد: عمو جان ! آيا آن ها به خيمه گاه مى رسند و بعد از تسلط به خيمه ها و بانوان ، عبدالله را مى كشند؟! آن گاه امام عليه السلام كيفيت شهادت طفل شير خواره را به قاسم شرح داد.(143)
20 آموختن كمالات  
ملك الشعراى بهار مى گويد:
والدين ار به روى فرزندان

نگشايند از فضائل در

ضرر اين جنايت آخر كار

باز گردد به مادر و به پدر

سالش از بيست ناگذشته هنوز

كرده دزدى ز شصت افزون تر

زير دندان زبان مادر كند

ريخت خون از دهان هر دو نفر

اگر او عيب كار دزدى را

به من آمخته بود گاه صغر

كى به اين كار مى نهادم پاى

كى به اين دار مى كشيدم سر

والدين برتر در طول زندگى خود تلاش مى كنند كمالات انسانى و فضائل اخلاقى را با شيوه هاى مؤ ثر، به فرزندان خويش ياد دهند تا آنان در آينده افرادى مفيد مسئول ، با تربيت و با خصالى پسنديده به مناصب كليدى جامعه قدم گذاشته و در اصلاح و پيشرفت اجتماع خويش تلاش نمايند. اين جا نمونه اى از شيوه آموزش كمالات به فرزندان را مى خوانيم :
علامه كاشف الغطاء و تربيت فرزند 
علامه بزرگوار شيخ جعفر كاشف الغطاء در زمينه پرورش صفات والاى انسانى به فرزندش روش هاى آموزنده و مؤ ثرى به كار مى برد. زمانى او مى خواست پسر نوجوانش را به سحر خيزى و عبادت صبح گاهى متمايل كند، به طورى كه فرزند نوجوان با اشتياق و علاقه و ميل قلبى اين كار را تا آخر عمر ادامه دهد، و در اعماق وجودش نفوذ نمايد. به همين خاطر در يكى از روزها قيل از اذان صبح كنار بستر پسرش آمد و او را بيدار كرده و گفت : پسرم برخيز! تا به حرم مطهر مولاى متقيان على عليه السلام مشرف شويم .
نوجوان چشمان خواب آلودش را ماليده و گفت : شما برويد و من هم مى آيم . پدر گفت نه من ايستاده ام تا با هم برويم . جوان برخاست ، وضو گرفت و به اتفاق پدر به سوى حرم مطهر روانه شدند. جلوى در حرم فقيرى نشسته و دستش را به سوى مردم دراز كرده بود. پدر از پسر پرسيد: فرزندم اين مرد براى چه در اين جا نشسته است ؟ گفت : براى گدايى و دريافت كمك از مردم . پرسيد: فكر مى كنى چه قدر از اين طريق مى تواند به دست بياورد. گفت : شايد درهمى عايدش شود. پرسيد: آيا مطمئنا اين مبلغ را به دست خواهد آورد؟ گفت : به طور قطع و مسلم نمى توان پيش بينى كرد، شايد مبلغى عايدش بشود و شايد هم دست خالى برگردد.
پدر كه زمينه را براى گفتن مطلب آماده ديد، گفت : پسرم ! ببين اين مرد فقير، براى به دست آوردن يك مقدار منافع دنيائى احتمالى كه يقين به آن هم ندارد، در اين هنگام شب اين جا آمده و دستش را دراز كرده است . اگر تو واقعا به ثواب هايى كه خداوند براى سحر خيزى و نماز شب خواندن تعيين فرموده ، يقين دارى و گفته ائمه اطهار را باور كرده اى ، چرا در انجام آن سستى به خود راه مى دهى ؟(144)
اوقات خوش آن بود كه با دوست به سر شد

باقى همه به حاصلى و بى خبرى بود

هر گنج سعادت كه خدا داد به حافظ

از يمن دعاى شب و ورد سحرى بود

پرورش حيا 
والدين وظيفه دارند خصلت حيا و عفت را در فرزندانشان پرورش دهند. على عليه السلام فرمود: من قل حياؤ ه قل ورعه ؛(145) هر كسى كه صفت حياء در او كم باشد پارسائى او كم خواهد بود. هم چنين آن حضرت فرمود: الحياء يصد عن فعل القبيح ؛(146) حياء از كارهاى ناشايست انسان را باز مى دارد. اساسا كسى كه حياء نداشته باشد، ايمان ندارد، هم چنان كه امام صادق عليه السلام فرمود: لا ايمان لمن لا حياء له .(147)
از منظر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله يكى از وظايف والدين در مورد انجام حقوق فرزندان تقويت روحيه پاكدامنى و عفت است . آن حضرت فرمود: حق فرزند دختر بر عهده پدر آن است كه سوره نور را كه حاوى آداب حجاب و عفاف و پاكدامنى است ، به او بياموزد.(148) امام باقر عليه السلام نيز در اين زمينه مى گويد: دخترى كه به حد بلوغ رسيد جايز نيست بدون حجاب باشد. (149)
با توجه به رهنمودهاى پيشوايان دين ما، شايسته است ، والدين گرامى فرزندان دختر و پسر را در اين مورد راهنمائى بيشترى نموده به ويژه به آيا، سوره نور آنان را توجه دهند، كه حاوى زيباترين پيام هاى عفت و حياء براى مسلمانان است .
آن جا كه مى فرمايد:قل للمؤ منين يغضوا من اءبصار هم و يحفظوا فروجهم ذلك اءزكى لهم ان الله خبير بما يصنعون به مؤ منان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان ) فرو گيرند، و عفاف خود را حفظ كنند؛ اين براى آنان پاكيزه تر است ؛ خداوند از آنچه انجام مى دهيد آگاه است !
و قل للمؤ منات يغضضن من اءبصر هن و يحفظن فرو جهن و لا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها و ليضربن بخمر هن على جيو بهن و لا يبدين زينتهن الا لبعو لتهن اءو آبائهن اءو آباه بعو لتهن اءو اءبنائهن اءو اءبناء بعو لتهن اءو اخوانهن اءو بنى اخوانهن اءو بنى اءخواتهن اءو نسائهن اءو ما ملكت اءيمانهن اءو التبعين غير اءولى الاربة من الرجال اءو الطفل الذين لم يظهروا على عورات النساء و لا يضربن باءرجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن و توبوا الى الله جميعا اءيها المؤ منون لعلكم تفلحون (150)
و به زنان با ايمان بگو! چشمهاى خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گيرند، و دامان خويش را حفظ كنند و زينت خود را جز آن مقدار كه نمايان است آشكار ننمايند و (اطراف ) روسرى هاى خود را بر سينه خود افكنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود)، و زينت خود را آشكار نسازند مگر براى شوهرانشان ، يا پدرانشان ، يا پدر شوهرانشان ، يا پسرانشان ، يا پسران همسرانشان ، يا برادرانشان ، يا پسران برادرشان ، يا پسران خواهرانشان ، يا زنان هم كيششان ، يا بردگانشان ، يا افراد سفيه كه تمايلى به زن ندارند، يا كودكانى كه از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نيستند؛ و هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمين نزنند تا زينت پنهانيشان دانسته شود (و صداى خلخال كه بر پا دارند به گوش رسد). و همگى بسوى خدا بازگرديد اى مؤ منان ، تا رستگار شويد!
لازم به ذكر است كه پرورش خصلت حياء در فرزندان به معناى رعايت مرزهاى الهى و پاكدامنى است و اين با كم روئى كاملا متفاوت است . كم روئى و خجالتى بودن در فرهنگ حياتبخش اسلام امرى مذموم و ناپسند است . رسول خدا صلى الله عليه و آله حيا را به بخش پسنديده و ناپسند تقسيم مى كند و مى فرمايد:الحياء حياء ان حياء عقل و حياء حمق فحياء العقل هو العلم و حياء الحمق هو الجهل حياء دو گونه است : حياء عقل و حياء حماقت . حياء عقل ، علم است و حياء حماقت ، نادانى .

امام صادق عليه السلام نيز در مورد حياء ناپسند كه همان كم رويى است فرمود: من رق وجهه رق علمه ؛(151) كسى كه كم رو باشد بى مايه و كم دانش خواهد بود. چرا كه چنين آدمى از پرسيدن مشكلات علمى خود، شرم مى كند و سؤ ال هايش بى پاسخ مى ماند.
آموزش علم و ادب  
يكى ديگر از وظايف پدر و مادر آموختن ادب و اخلاق انسانى به فرزندان مى باشد، زيرا پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله يكى از مهم ترين وظائف والدين را پرورش ادب در نهاد كودك مى داند.(152)
امير مؤ منان على عليه السلام مى فرمايد:حق الولد على الولد اءن يحسن اسمه و يحسن اءدبه و يعلمه القرآن (153) حق فرزند بر پدرش اين است كه نام نيك بر او انتخاب كند، و ادب به وى بياموزد و قرآن تعليمش دهد.
هم چنين آن حضرت در وصيتى كه به فرزندش امام حسن مجتبى عليه السلام نموده است ، مى فرمايد:انما قلب الحدث كالارض الخالية ما اءلقى فيها من شى ء قبلته فبادرتك بالادب قبل اءن يقسو قبلك و يشتغل لبك (154) فرزندم ! قلب يك نوجوان مانند زمين خالى است ، هر تخمى كه در آن بيفشانى رشد و نمو مى كند، من نيز در مورد پرورش ادب در وجود تو مبادرت كردم ، قبل از آن كه قلب تو سخت شده و ذهن تو مشغول شود

به پور خويش دين و دانش آموز

كه تابد چون مه و انجم نگينش

به دست او اگر دادى هنر را

يد بيضاست اندر آستينش

ندارم آن مسلمان زاده را دوست

كه در دانش فزود و در ادب كاست

اقبال لاهورى
امام حسن مجتبى عليه السلام روزى فرزندان خود و فرزندان برادر خود را دعوت كرده و به آنان فرمود: همه شما كودكان جامعه امروز هستيد و اميد مى رود كه بزرگان جامعه فردا باشيد، دانش بياموزيد و در كسب علم كوشش كنيد، هر كدام كه نمى توانيد در مجلس درس ، مطالب استاد را حفظ كنيد آن ها را بنويسيد و نوشته ها را در منزل نگهدارى نمائيد تا در موقع لزوم مراجعه كنيد.(155)
على عليه السلام بر اين باور بود: كه بهترين ارث و بالاترين هديه براى فرزندان ادب و تربيت پسنديده است و مى فرمايد: لا ميراث كالادب ؛(156) هيچ ارثى بالاتر از ادب نيست . آن حضرت در سخن ديگرى فرمود: ما نحل والد ولدا نحلا اءفصل من اءدب حسن ؛(157) بخشش و تفضل هيچ پدرى به فرزندش ، بهتر از عطيه ادب و تربيت پسنديده نيست .
صداقت و امانتدارى  
عبد الرحمن بن سابه كوفى جوان نورسى بود كه پدرش را تازه از دست داده بود وى با تلاش هاى صادقانه خويش موفق شده بود تا شغلى به پا كرده و در مدت كوتاهى به زيارت خانه خدا برود.
او پس از انجام مراسم حج به مدينه آمده و به منزل امام صادق عليه السلام رفت . جمعيت انبوهى در خانه امام صادق عليه السلام گرد آمده بودند.
عبدالرحمن كه خود را از ديگران كم سن سال مى ديد در آخر جمعيت قرار گرفت . او همچنان كه به انتظار ملاقات نشسته بود، به رفت و آمدها و سؤ ال و جواب هاى مردم از امام عليه السلام نظاره مى كرد.
آن گاه كه مجلس كمى خلوت شده ، امام صادق عليه السلام با اشاره او را به نزديك طلبيده و پرسيد:
شما كارى داشتى ؟
من عبدالرحمن ، پسر سابه كوفى بجلى هستم .
احوال پدرت چه طور است ؟
پدرم به رحمت خدا رفت .
خدا او را رحمت كند. آيا از پدرت ارثى هم براى شما باقى مانده است ؟
خير، هيچ چيز از او باقى نماند.
پس با چه سرمايه اى توانستى به حج مشرف شوى ؟
بعد از فوت پدرم ما خيلى پريشان بوديم ؛ مرگ پدر از يك سو، فقر و پريشانى از سوى ديگر بر ما فشار وارد مى آورد و رنج مى داد، تا آن كه روزى در خانه نشسته بودم يكى از دوستان پدرم آمد. او به ما تسليت گفته و دلدارى داد. سپس پرسيد: آيا از پدرت سرمايه اى باقى مانده است ؟ گفتم : نه . او هزار درهم براى ما آورده و گفت اين را بگير، اما بكوش كه اين ها را سرمايه كنى ، و از منافع آن ها خرج نمائى .
اين را گفت و از دم در برگشت و رفت . من با خوشحالى پيش مادرم رفتم و كيسه پول را به او نشان داده و ماجرا را به او گفتم . روز بعد طبق توصيه آن دوست بزرگوار پدرم به فكر كاسبى افتادم و آن پول را تبديل به كالا كرده و مشغول كسب و كار شدم . طولى نكشيد كه وضع كاسبى من بهتر شد و گذشته از اين كه با اين سرمايه زندگى خود را اداره مى كردم مبلغ زيادى به سرمايه ام افزوده شده بود. به فكر انجام مراسم حج افتادم ...
وقتى كه سخن عبدالرحمن به اين جا رسيد، امام پيش از اين كه سخن خود را به پايان برساند با نگرانى از وى پرسيد: هزار درهم دوست پدرت را چه كردى ؟ عبدالرحمن پاسخ داد: با اشاره مادرم پيش آن مرد رفته و پول امانتى را بى كم و كاست به او تحويل دادم .
امام فرمود: آفرين ! خيلى كار خوبى كردى . حالا دوست دارى برايت نصيحتى بكنم ؟
عبد الرحمن گفت : فدايت شوم البته كه دوست دارم .
امام فرمود: بر تو به راستى و درستى ! آدم راست و درست شريك مال مردم است .
عبد الرحمن مى گويد: بعد از آن سفارش امام را به كار بستم و تا الآن (آن چنان وضع مالى ام خوب شده است كه ) سيصد و شصت هزار درهم حقوق شرعى خود را پرداخته ام .(158)
راهنمائى پدرانه  
هنوزم ز خردى به خاطر در است

كه در لانه مالكيان برده دست

به منقارم آن سان به سختى گزيد

كه اشگم چو خون از رگ آن دم جهيد

پدر خنده بر گريه ام زد كه هان

وطن دارى آموز از ماكيان (159)

21 تعليم قرآن 
قرآن كلام الهى و جلوه اى از قدرت و علم و حكمت پروردگار است و آيات نورانى آن نشانگر عظمت خداوند متعال مى باشد. قرآن برنامه زندگى يك مسلمان و معارف آن گنجينه اى بى پايان است . از هر چيز مهم تر اينكه قرآن عهدنامه اى ميان خداوند و مردم است . از هر چيز مهم تر اينكه قرآن عهدنامه اى ميان خداوند و مردم مى باشد.
امام صادق عليه السلام با اشاره به اهميت اين عهد نامه گرانبهاء، به مسلمانان سفارش مى كند كه هر روز 50 آيه از اين كتاب را تلاوت كنند:القرآن عهد الله الى خلقه فقد ينبغى للمرء المسلم اءن ينظر فى عهده و اءن يقراء منه فى كل يوم خمسين آية (160) قرآن عهدنامه خداوند متعال به انسانها مى باشد، براى فرد مسلمان شايسته است كه به عهدنامه خود بنگرد و در هر روز 50 آيه از آن را تلاوت كند.

بر اين اساس لازم است كه والدين مسلمان فرزندان خود را با معارف حيات بخش و انسان ساز اين عهدنامه و حيانى آشنا سازند و آيات و مفاهيم آن را به صورت انديشه هاى پويا در اذهان فرزندانشان در آورند. رسول خاتم صلى الله عليه و آله مقام معنوى والدينى را كه به فرزندان خود قرآن تعليم مى دهند، چنين تبيين مى كند:من قبل ولدة كتب الله عزوجل له حسنة و من فرحه فرحه الله يوم القيامة و من علمه القرآن دعى بالابوين فيكسيان حلتين يضى ء من نور هما وجوه اءهل الجنة (161) هر كس صورت فرزندش را ببوسد، خداوند متعال براى او يك حسنه مى نويسد، و هر كس كودك خود را شاد نمايد، خداوند روز قيامت او را مسرور خواهد كرد و هر كس به فرزند خود قرآن بياموزد، روز قيامت پدر و مادر او را دعوت مى كنند و لباسى درخشان و بهشتى بر آنان مى پوشانند كه از نور آن چهره هاى اهل بهشت روشن مى شود.

بنابراين اگر والدين اين حق مسلم فرزندان را رعايت نمايند آنان در آينده نسلى متدين ، پاكيزه ، همدل ، متفكر و آينده نگر خواهند داشت .
جامعه اى كه افراد معمولى و كارگزاران حكومتى آن از چنين نسلى تشكيل يابند، در تمام زمينه ها موفق خواهند بود. چرا كه ترقى و توسعه و استقلال يك جامعه در گرو داشتن افرادى تربيت يافته در مكتب قرآن است . جوانانى كه با قرآن و آيات آن ماءنوس باشند و در مواقع حساس و سرنوشت ساز زندگى ، پيام هاى دل نواز آن را زمزمه كرده و به آن ها گوش جان بسپارند، زندگى آرام و همراه با آسايش و موفقيت خواهند داشت ، و از بحران هاى روحى و روانى با سربلندى بيرون خواهند آمد. ابراهيم بن عباس در مورد حالات و رفتار امام رضا عليه السلام و انس آن حضرت با قرآن مجيد مى گويد: همه سخنان ، پاسخ ‌ها و مثال هاى آن حضرت بر گرفته از قرآن بود. هر سه روز يك بار قرآن را ختم مى كرد و مى فرمود: اگر بخواهم در كمتر از سه روز هم مى توانم آن را ختم نمايم ، اما هرگز آيه اى را تلاوت نمى كنم ، مگر اين كه در معنا، شاءن نزول و وقت نزول آن مى انديشم .(162)
امير مؤ منان على عليه السلام نيز در مورد مهم ترين حقوق فرزندان بر عهده والدين ، مى فرمايد:حق الولد اءن يحسن اسمه و يحسن اءدبه و يعلمه القرآن (163) حق فرزند بر پدرش اين است كه نام نيك بر او انتخاب كند، و ادب به وى بياموزد و قرآن تعليمش دهد.

22 پرورش عشق اهل بيت عليهم السلام 
يكى ديگر از مهم ترين وظايف والدين پرورش محبت اهل بيت عليهم السلام در دل هاى فرزندان مى باشد. حضرت خاتم الانبياء فرمود:
فرزندانتان را به سه چيز ماءنوس كنيد: 1 دوستى پيامبرتان 2 عشق اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله . 3 قرائت قرآن .(164)
پيوند دادن نوزادان با خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله و عجين كردند وجود آنان با عوامل عشق اهل بيت عليهم السلام و هموار كردن زمينه اين محبت ، تاءثير زيادى در شكل گيرى وجود آنان داشته و آنان را در زندگى آينده خويش با آل محمد صلى الله عليه و آله مرتبط ساخته و از دلدادگان آن خاندان خواهد ساخت . مولاى عارفان على عليه السلام مى فرمايد: اگر مردم كوفه ، كام نوزادان خويش را با آب فرات برداشته بودند، آن ها شيعه ما مى شدند.(165)
بديهى است كه آب فرات خصوصيتى براى مردم كوفه ندارد و تمام اهل عالم را شامل مى شود. چنان كه امام صادق عليه السلام فرمود: من گمان نمى كنم كام نوزادى را با آب فرات برداشته باشند ولى او عاشق ما اهل بيت نباشد. (166)
البته راه هاى مختلفى براى زمينه سازى دوستى اهل بيت عليهم السلام در سيره و سخن معصومين عليهم السلام و به ويژه مولاى متقيان وجود دارد كه مجال مفصل ترى مطلبد، هم چون نام گذارى كودك با نام هاى اهل بيت عليهم السلام ، بردن به زيارت و مجالس ‍ آن بزرگواران ، دقت در غذاى كودكان ، ذكر فضائل و آشنائى فرزندان با مقام اهل بيت عليهم السلام ، ارتباط دادن خاطرات خوش ‍ زندگى با خاندان رسالت صلى الله عليه و آله و ساير مواردى كه مى توانيم به وسيله آن ها خود و فرزندمان را در مسير ارادتمندان آل پيامبر و شيفتگان حضرات معصومين عليهم السلام قرار دهيم .
ضرورت دوستى اهل بيت عليهم السلام  
عشق به اهل بيت عليهم السلام ساز عشق به خداوند است و دوست داشتن اهل پيامبر صلى الله عليه و آله مهر ورزيدن به ارزشهاى والاى الهى است .
رسيدن به قله رفيع كمالات معنوى و انسانى ، بدون دوستى اولياء الهى ممكن نيست ، و پذيرش اعمال و زحمات يك مسلمان در گرو محبت و ولايت اهل بيت عليهم السلام مى باشد. امير مؤ منان على عليه السلام از خاتم رسولان صلى الله عليه و آله نقل مى كند كه آن بزرگوار فرمود: در روز قيامت هيچ بنده اى نمى تواند قدم از قدم بر دارد مگر اينكه از چهار چيز سؤ ال مى شود... (كه چهارمين سوال ) از دوستى ما اهل بيت خواهد بود.(167)
بنابراين تقرب به خداوند و رسيدن به سعادت دنيا و آخرت با عشق و محبت آل محمد صلى الله عليه و آله عجين شده است .
هر كه خواهد همنشينى با خدا

او نشيند در كنار اولياء

امام سجاد عليه السلام نيز در مورد فرزندان خويش دعا مى كند و از درگاه حضرت حق مى خواهد كه آنان را از عاشقان اولياء الله قرار دهد:و اجعلهم اءبرارا اءتقياء بصراء سامعين مطيعين لك ، و لاء و ليائك محبين مناصحين و لجميع اءعدائك معاندين و مبغضين ، آمين (168) پروردگارا! آنان را از نيكوكاران ، پارسايان ، تيزبينان ، شنواى سخن حق و اطاعت كنندگان از خودت قرار ده و براى اولياى خودت عاشقان خير خواه و از براى تمام دشمنانت آنان را ستيزه جو و كينه ورز گردان .

مهر ورزى به ديگران يك نياز فطرى فرزندان است ، اما چه زيبا است كه انسان در بذل محبت ، خوبان و بهترين ها را برگزيند و اهل بيت عليهم السلام كامل ترين مظهر عشق و علاقه نسبت به معصومين عليهم السلام عامل ثبات قدم در راه دين و دين دارى است ، و عشق و محبت خالصانه به اهل بيت عليهم السلام فرزندان را در برابر گناه و فساد بيمه مى كند و شناساندن عظمت و مقام ائمه عليهم السلام عشق را در دل آنان به وجود مى آورد و آنان مشتاقانه ارتباطى مستحكم و عميق با ائمه پيدا كرده و با كمال ميل از دستورات آنان پيروى مى كنند. در زيارت امين الله نيز مى خوانيم :
اللهم فاجعل نفسى ... محبة لصفوة اءوليائك محبوبة فى اءرضك و سمائك (169) خداوندا! دل و جان مرا، شيفته اولياى برگزيده ات قرار ده ، و مرا در زمين و آسمان محبوب گردان .

امام عسكرى عليه السلام مى فرمايد: خداوند در روز قيامت به پدر و مادرى ، پاداشى بزرگ عطا مى كند. آنان با تعجب مى پرسند: پروردگارا! اين همه پاداش و رحمت در باره ما براى چيست ؟ اعمال ما كه چنين ارزشى نداشت ؟! به آنان از سوى خداوند متعال پاسخ داده مى شود: اين عطا يا به جهت اين است كه : شما به فرزند خود، قرآن آموخته ايد، و او را به معارف و دستورات دين اسلام آگاه ساختيد و او را با دوستى و محبت محمد رسول خدا صلى الله عليه و آله و جانشين او على عليه السلام پرورش داديد، و فرزندتان را با تعاليم اين دو بزرگوار آشنا كرديد.(170)
23 ورزش و تفريحات سالم 
فراهم كردن زمينه شادى هاى سالم و حركات سرور آفرين و ورزش هاى نشاط بخش يكى ديگر از نيازهاى فرزندان مى باشد.
والدين وظيفه دارند براى تقويت روح و جسم فرزندانشان به مسائل تفريحى و ورزشى آنان توجه نمايند. پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله مى فرمايد: به فرزندان خود شنا و تيراندازى بياموزيد.(171)
آن پيامبر رحمت در ضمن سخنى ديگر حقوق فرزندان را بر عهده پدر چنين مى شمارد: آموزش كتاب خدا، ياد دادن تير اندازى و شنا، ارث گذاشتن مال پاكيزه و حلال .(172)
جامعه سالم هم جامعه اى است كه افراد پر نشاط، شاداب و با روحيه هاى قوى داشته باشند. در سيره ائمه اطهار عليهم السلام ورزش ‍ يكى از روش هاى تفريح ، سرگرمى ، و تقويت جسم و روح از عوامل رشد و شكوفائى محسوب مى شود. آنان ضمن پرورش روح و روان خويش از ورزش هاى تفريحى و تربيتى نيز غافل نبودند. عاصم بن ضمره مى گويد: من به همراه حسن بن على عليه السلام براى گردش و تفريح به ساحل فرات رفته بوديم ، آن روز عصر در حالى كه روزه بوديم ، آب صاف و زلال فرات ، روى سنگ ها و شن ها موج مى زند و تمام اشياء در عمق آب مقابل چشمان ما خود نمائى مى كردند. حسن بن على عليهما السلام گفت : اگر لباس شنا داشتم داخل آب مى شدم و آب تنى مى كردم . گفتم : من دارم آن را در اختيار شما مى گذارم . گفت : پس خودت چه مى پوشى ؟ گفتم : من همين طورى شنا مى كنم . فرمود: اين كار را من اصلا دوست ندارم و خوشم نمى آيد؛ از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى فرمود: در داخل آب موجودات زنده اى است كه بايد از آن ها شرم كنيد و به احترام آنان بدون پوشش مناسب به داخل آب نرويد.(173)
24 انتخاب شغل مناسب  
بيكارى نه تنها موجب از بين رفتن استعدادهاى درونى يك جوان مى شود و او را به فردى تن پرور و بى خاصيت تبديل مى كند، بلكه به عنوان يك معضل اجتماعى ، فرزندان جوان را دچار انواع مفاسد اخلاقى و اجتماعى مى نمايد، و شخصى را كه بايد به عنوان سرباز جامعه باشد، سربار اجتماع مى كند. به همين دليل والدين وظيفه شناس فرزندان جوان خود را در انتخاب شغل مناسب و حلال راهنمائى كرده و يارى مى نمايند.
امام رضا عليه السلام جوانان مسلمان را به انتخاب شغل حلال توصيه نموده و كسانى را كه براى تاءمين معاش خانواده خويش تلاش ‍ مى كنند، برتر از جهادگران در راه خداوند قلمداد نموده ، مى فرمايد:الذى يطلب من فضل الله عزوجل ما يكف به عياله اءعظم اءجرا من المجاهد فى سبيل الله عزوجل (174) آن كسى كه به فضل و عنايت خداوندى توجه كرده و در راه تاءمين معاش ‍ خانواده اش تلاش مى كند از مجاهد در راه خداوند بزرگ پاداش بيشترى دارد.

حضرت موسى بن جعفر عليه السلام مى فرمايد: مردى به حضور پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آمد و گفت : يا رسول الله ! اين فرزند من بر گردن من چه حقوقى دارد؟ رسول گرامى فرمود: اسم زيبا بر او بگذار و ادب برايش بياموز و شغل خوبى برايش انتخاب كن .(175)
25 يارى كردن در ازدواج 
ازدواج در اسلام ، يك امر مقدس و عبادت محسوب مى شود. دو زوج جوان با ازدواج خويش اولين گام را از خود دوستى به سوى غير دوستى بر مى دارند، آنان با امضاى پيمان مقدس زناشويى از دايره خود خواهى بيرون رفته و با وارد شده به مرحله جديدى از زندگى ، بخشى از كمبودهاى خود را جبران مى كنند؛ كه از جمله آن ها مى توان به بقاى نسل ، رسيدن به آرامش و سكون ، تكميل و تكامل ، تاءمين نياز جنسى ، سلامت و امنيت اجتماعى و تاءمين نيازهاى روحى و روانى اشاره كرد. امام رضا عليه السلام در گفتارى حكيمانه به بهره هاى اجتماعى و عقلانى ازدواج پرداخته و مى فرمايد: اگر در مورد ازدواج از طرف خدا آيه اى نازل نشده بود و از پيامبر هم دستورى به ما نرسيده بود؛ همان فوائد و بهره هاى (اجتماعى و فردى ) كه خداوند در آن نهاده از قبيل نيكى با بستگان نزديك و استحكام ارتباط با آنان و پيوند با بيگانگان كافى بود كه خردمندان و مصلحت انديشان به آن رغبت نمايند.(176)
در فرهنگ متعالى اسلام شايسته است كه والدين در مورد ازدواج فرزندانشان اقدام نمايند. خاتم پيامبران صلى الله عليه و آله رعايت سه حق اساسى را براى پدر و مادر نسبت به فرزندانشان ضرورى مى داند: نام نيك ، تعليم نويسندگى و يارى در ازدواج هنگام بلوغ .(177)
هم چنين آن حضرت در مورد يكى از مهم ترين حقوق فرزندان دختر مى فرمايد: لازم است پدر و مادر در مورد فرستادن دخترانشان به خانه بخت تعجيل نمايند.(178)
حضرت محمد صلى الله عليه و آله در روايتى ديگر فرمود: هر كس فرزند دخترى را شوهر داده و به خانه بخت بفرستد، خداوند متعال در روز قيامت تاج سرورى بر سر او خواهد نهاد.(179)
26 موعظه و راهنمائى 
از مهمترين حقوق فرزندان راهنمائى آنان توسط والدين است . از آن جائى كه نوجوانان در مراحل اوليه زندگى هستند و راه زندگى پر فراز و نشيب است و راهزنان زيادى در كمين آنان نشسته اند؛ والدينى كه راه زندگى را پيموده و سرد و گرم روزگار را چشيده اند و تجاربى در اين زمينه اندوخته اند، لازم است در اين زمينه با نصيحت ها و راهنمائى هاى خود فرزندانشان را از پيمودن راه خطا و انحراف جلوگيرى نمايند. به همين جهت خداوند متعال در قرآن كريم نصيحت هاى يك پدر مهربان و فرزانه را به فرزند گرامى اش ‍ نقل كرده و آن را به عنوان اسوه و الگو براى والدين و فرزندان معرفى مى كند. در اين جا فرازهائى از اين نصايح مشفقانه را از سوره لقمان با هم مى خوانيم :
يا بنى لا تشرك بالله ان الشرك لظللم عظيم
؛ لقمان به فرزندش در حالى كه او را موعظه مى كرد گفت : پسرم ! چيزى را همتاى خدا قرار مده كه شرك ، ظلم بزرگى است .
يا بنى انها ان تك مثقال حبة من خردل فتكن فى صخرة اءو فى السماوات اءوفى الاءرض ياءت بها الله ان الله لطيف خبيرپسرم ! اگر به اندازه سنگينى دانه خردلى (كار نيك يا بد) باشد، و در دل سنگى يا در (گوشه اى از) آسمانها و زمين قرار گيرد، خداوند آن را (در قيامت براى حساب ) مى آورد؛ خداوند دقيق و آگاه است !
يا بنى اءقم الصلوة و امر بالمعروف و انه المنكر و اصبر على ما اءصابك ان ذلك من عزم الاءمورپسرم ! نماز را بر پا دار، و امر به معروف و نهى از منكر كن ، و در برابر مصايبى كه به تو مى رسد شكيبا باش كه اين از كارهاى مهم است !
و لا تصعر خدك للناس و لا تمش فى الاءرض مرحا ان الله لا يحب كل مختال فخور (پسرم ) با بى اعتنايى از مردم روى مگردان ، و مغرورانه بر زمين راه مرو كه خداوند هيچ متكبر مغرورى را دوست ندارد.
و اقصد فى مشيك و اغضض من صوتك ؛ (180) پسرم در راه رفتن ، اعتدال را رعايت كن ؛ از صداى خود بكاه و هرگز فرياد مزن .
امير مؤ منان على عليه السلام نيز در يك سفارشى راه گشا، فرزند گرامى اش حضرت مجتبى عليه السلام را راهنمائى كرده و او در پيمودن راه صحيح زندگى يارى مى كند و در آغاز آن مى فرمايد: اى فرزند عزيزم ! تو را به رعايت تقوا سفارش مى كنم و اين كه پيوسته در فرمان خدا باشى و دلت را، با ياد خدا زنده كنى و به ريسمان او چنگ زنى ، چه وسيله اى مطمئن از رابطه تو با خدا است ؟ اگر سررشته آن را در دست گيرى . دلت را با موعظه و پندهاى نيكو زنده كن ، هواى نفس را با بى اعتنايى به حرام بميران ، جان خود را با يقين به ارزش هاى الهى نيرومند ساز، و با نور حكمت و دانش روشنائى بخش ، و با ياد مرگ خودت را آرام كن ، با بررسى تحولات ناگوار دنيا به او آگاهى بخش ، و از دگرگونى روزگار، و زشتى هاى گردش شب و روز او را بترسان ، تاريخ گذشتگان را بر او بنما در ديار و آثار ويران شده رفتگان بگرد و بينديش كه آن ها چه كرده اند؟ از كجا كوچ كرده و در كجا فرود آمده اند؟ (181)
بخش دوم : حقوق پدر و مادر 
در بخش نخست اين كتاب به خاطر اهميت و تقدم طبيعى حقوق فرزندان بر والدين ، سخن گفتيم و حال به حقوق والدين مى پردازيم با اذعان به اين كه اگر پدران و مادران به وظايف خود آشنا باشند و حقوق فرزندانشان را همان طورى كه در مكتب وحى آموخته اند به انجام برسانند، مطمئنا فرزندان صالح نيز متقابلا به انجام حقوق والدينشان همت گماشته و به وظايف خود به نحو احسن عمل خواهند نمود.
اما اگر پدران و مادران به تربيت صحيح اولادشان نپردازند و در مورد آن بى توجه شوند، بديهى است كه نبايد چندان انتظارى از بچه هاى تربيت نيافته خود داشته باشند.
اگر پدر و مادر رعايت حقوق فرزندان را نكنند و آنان را طبق فرهنگ اسلام و تعاليم عالى اهل بيت عليهم السلام پرورش ندهند ممكن است در آينده با مسائلى روبرو شوند كه هيچ گاه تصور نمى كرده اند. مطالعه داستان غم انگيزى پدرى كه در اثر بى توجهى و سهل انگارى به اين مهم ، فرزندان خود را از دست داده است ، ضرورت طرح موضوع را نمايان تر مى سازد.
پدر فراموش شده 
مرد محترمى نقل مى كرد، با اصرار همسرم ، بچه ها را پس از پايان تحصيلات ابتدايى به لندن فرستادم . با اين كه شخصا تمايل زيادى به اين كار نداشتم در ظرف چند سال با هر زحمتى بود پولى فراهم مى كردم و به خيال خود وسائل آسايش و راحتى آن ها را در ديار فرنگ مهيا مى ساختم .
سال گذشته مصمم شدم براى ديدار بچه ها و سركشى به وضع تحصيلى آن ها سفرى به لندن بكنم ، قبلا مراتب را تلگرافا به بچه ها اطلاع دادم و به يكى دو نفر از دوستان هم كه در لندن بودند، قصد خود و ساعت ورودم را خبر كردم بارى ساعتى فرا رسيد كه هواپيما در فرودگاه لندن به زمين نشست و من به شوق ديدن نور چشمى ها به اطراف نگاه مى كردم ، متاءسفانه هر چه بيشتر جستجو مى كردم كمتر اثرى از بچه ها بود، تا بالاخره يكى از آشنايان كه او هم از ساعت ورودم مطلع بود مرا ديد و به طرفم آمد، با ناراحتى از بچه هايم پرسيدم ، گفت : امروز (پيك نيك ) مى روند و به من گفتند به اطلاع شما برسانم كه منتظر آن ها نشويد چون حداقل ده روز در گردش دسته جمعى خواهند بود.
به محض شنيدن اين خبر خون در عروقم منجمد شد كه : اى واى من هزاران كيلومتر راه براى ديدن بچه ها طى كرده ام و آن ها با اين كه مى دانستند من مى آيم به گردش رفته اند، با اين همه قانع نشده ام و از دوست خود پرسيدم كه ديدن آن ها قبل از حركتشان امكان دارد يا خير! دوستم گفت بله ، چون فاصله زيادى تا راه آهن نيست ، اگر عجله كنيم ممكن است قبل از حركت به ديدن آن ها موفق شويد. با اتومبيلى كه دوستم داشت به طرف مقصد حركت نموديم اتفاقا محلى كه بچه هايم در آن محل اجتماع كرده بودند ممنوع الورود بود و پليس اجازه نمى داد كسى وارد آن محوطه بشود. با چشم كنجكاو دقت كرديم و بچه ها را درست موقعى كه عازم سوار شدن به قطار بودند ديديم ، شما خيال مى كنيد چه صحنه اى به وجود آمد:
من با اضطراب تمام و بدون توجه به مقررات حتى دستور پليس با سرعت به طرف بچه ها دويدم ، در حالى كه آن ها هم كوشش ‍ مى كردند از رفقاى خود پيشى گرفته و زودتر سوار قطار بشوند.
هنگامى كه چشمان ما با هم تلاقى كرد من از فرط شوق گريه مى كردم ولى بچه ها فقط با اشاره دست (باى ، باى ) با من كردند. قطار به حركت در آمد و من در جاى خود ميخكوب شدم . پليس هم در انتظارم كه به علت عدم رعايت مقررات جلبم نمايد، اين بچه ها اصلا فراموش كرده اند كه پدرى دارند كه مدت ها راه پيموده تا به آن ها رسيده و بعد با خود انديشيدم كه من ديگر براى آن ها حكم پدر شرقى را ندارم ، بلكه ماشين پول سازى هستم كه بايستى ماهيانه آن ها را در موقع مقرر بفرستم . با دل افسرده و پشيمان عازم دادگاه خلاف در انگليس شدم .
پس از شروع محاكمه تصميم گرفتم از خودم دفاع كنم : ابتدا از رئيس دادگاه پرسيدم : آيا شما فرزند داريد و بعد همين سؤ ال را از هيئت منصفه كردم . هنگامى كه همگى پاسخ مثبت دادند، داستان خود را به آنان شرح دادم كه : من پس از سال ها دورى از فرزندانم آن ها را در محلى ديدم كه ورود به آن جا ممنوع بوده ولى اين من نبودم كه به طرف آن ها دويدم بلكه پدرى بود كه سال ها در اشتياق ديدن فرزندان خود خون جگر خورده بود و مطلع نبود كه محيط شما به فرزندانش آداب ديگرى آموخته است و اين پدر در اشتباه بود هنوز گمان مى كرده است بچه هايش همان ما هستند كه او چند سال پيش روانه اروپا نموده است . آنان بالاخره مرا به علت عمل خلاف مقررات مجرم شناخته و جريمه كردند.(182)
به هر حال در اين جا در طى چند فصل حقوق والدين را از منظر آيات قرآن و اهل بيت عليهم السلام بررسى كرده و به مهم ترين آنان اشاره مى كنيم ، به اميد آن كه بتوانيم نسلى صالح و سالم پرورش داده و آنان را به ايفاى نقش خود در جامعه و وظايفشان در قبال پدر و مادر آشنا نمائيم .
فصل اول : اهميت حقوق پدر و مادر 
خداوند متعال از همان روز نخست كه انسان را آفريد و از حضرت آدم و حوا نسل بشر تداوم يافت به توسط تمام پيامبران الهى مقام و منزلت پدر و مادر را بيان كرده و حقوق عظيم آنان را به فرزندان اعلام نمود.
خداوند متعال در برخى از آيات به اين حقيقت تصريح نموده و عالى ترين آموزش اخلاقى را كه در حقيقت بارزترين منشور حقوق بشر مى باشد به نمايش مى گذارد و حقوق پدر و مادر را در كنار توحيد كه بالاترين هدف اديان الهى است بيان كرده و مى فرمايد:و اذ اءخذنا ميثاق بنى اسرائيل لا تعبدون الا الله و بالو الدين احسانا(183) از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خدا را نپرستيد و به پدر و مادر نيكى و احسان نمائيد.
و هم چنين يحياى پيامبر را به خاطر رعايت حقوق پدر و مادر ستوده و اعلام مى دارد كه :و برا بوالديه و لم يكن جبارا عصيااو نسبت به پدر و مادرش نيكوكار و خوشرفتار بود و هرگز نافرمان و متمرد نبود. و حضرت عيسى بن مريم عليه السلام با افتخار تمام مى گويد:و برا بوالدتى و لم يجعلنى جبارا شقيا(184) خداوند مرا نسبت به مادرم نيكو كار قرار داده و جبار و شقى نگردانيد. و در نهايت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نيز چون از نعمت پدر و مادر محروم بود آرزو مى كرد كه اگر پدر و مادرش زنده بودند به آنان خدمت كرده و رضايت آنان را جلب مى كرد.(185)
قرآن در آيات متعددى به حقوق مهم والدين اشاره كرده و فرزندان متعهد را به رعايت آنان دعوت مى كند. از جمله در سوره نساء، نيكى به والدين را بعد از توحيد قرار داده و مى فرمايد:
و اعبدوا الله و لا تشركوا به شيئا و بالو الدين احسنا و بذى القربى و اليتامى و المساكين و الجار ذى القربى و الجار الجنب و الصاحب بالجنب و ابن السبيل و ما ملكت اءيمانكم ان الله يحب من كان مختالا فخورا(186) و خدا را بپرستيد! و هيچ چيز را همتاى او قرار ندهيد! و به پدر و مادر، نيكى كنيد؛ همچنين به خويشاوندان و يتيمان و مسكينان ، و همسايه نزديك ، و همسايه دور، و دوست و همنشين ، و واماندگان در سفر، و بردگانى كه مالك آنها هستيد؛ زيرا خداوند، كسى را كه متكبر و فخر فروش است ، (و از اداى حقوق ديگران سرباز مى زند) دوست نمى دارد.
خداوند متعال در سوره اسراء به حقوق ديگرى اشاره كرده و فرزندان را به مهر ورزى و دعاى به والدين دعوت مى كند:
و اخفض لهما جناح الذل من الرحمة و قل رب ارحمهما كما ربيانى صغيراو بالهاى تواضع خويش را از محبت و لطف ، در برابر آنان فرود آر! و بگو: پروردگار! همان گونه كه آنها مرا در كوچكى تربيت كردند، مشمول رحمتشان قرار ده ! در مورد حقوق والدين مطالب فراوانى در متون دينى ديده مى شود كه ما نخست به طور كلى به نقل چند حديث در اينن رابطه مى پردازيم ، آن گاه در فصل بعدى به شمارى از حقوق والدين اشاره خواهيم كرد.
حقوق والدين از منظر اهل بيت عليهم السلام 
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: نيكى به پدر و مادر از معرفت عميق شخص به پروردگارش سرچشمه مى گيرد، زيرا هيچ عبادتى در رساندن يك فرزند به رضايت پروردگار متعال ، سريع تر و نزديك تر از نيكى به پدر و مادر مسلمان به خاطر خدا نيست ، چون كه حقوق والدين از حق خدا ناشى مى شود به شرطى كه پدر و مادر در راه دين خدا و سنت پيامبر صلى الله عليه و آله باشند. چون چنين پدر و مادرى هيچ گاه فرزندشان را از راه خير به سوى شر و از طاعت به سوى عصيان دعوت نمى كنند، پس در معاشرت با آنان مدارا و ملايمت كن ! اذيت و ناراحتى هاى آنان را تحمل نما، هم چنان كه آنان آزار و اذيت تو را در دوران كودكى به جان خريدند، و در خوراك و پوشاك همچنان خداوند متعال به تو وسعت داده تو هم آنان را در مضيقه قرار مده ، چهره ات را از آنان بر مى گردان ، صدايت را از صداى آنان بالاتر مبر، كه اين در حقيقت تعظيم خداست و با آنان نيكو سخن بگو و نرم و لطيف باش ، همانا كه خداوند پاداش نيكو كاران را ضايع نمى كند.(187)
دعاى امام چهارم عليه السلام براى پدر و مادر 
بارالها! پدر و مادر مرا به كرامت خود و درود از سويت اختصاصى ده ، اى مهربان ترين مهربانان . خداوندا! بر محمد و آلش درود فرست و دانستن آن چه درباره ايشان بر من لازم است به من الهام كن ، و آموختن همه واجبات را بى كم و كاست برايم فراهم نما، آن گاه مرا به آن چه در اين زمينه الهام كرده اى به كارگير، و توفيقم ده ! نسبت به آن چه به من بصيرت مى دهى اقدام كنم ، تا به كار بستن چيزى از آن چه به من تعليم داده اى از دستم نرود و اركان بدنم از خدمتى كه به من الهام فرموده اى احساس سنگينى نكند. خداوندا! چنان كن كه از هيبت پدر و مادرم بسان هيبت سلطان خود كامه بيمناك باشم ، و به هر دو چون مادرى مهربان نيكى نمايم ، و اطاعت از آنان و خوش رفتارى با آنان را در نظرم از لذت خواب در چشم خواب آلودم شيرين تر و براى سينه ام از شربت گوارا در ذائقه تشنه ام گواراتر گردان ، تا خواسته ايشان را بر خواسته خودم ترجيح دهم ، و خرسندى آنان را بر خرسندى خود مقدم دارم ، و خوبى ايشان را درباره خود هر چند اندك باشد زياد بينم ، و نيكويى خود را درباره آنان هر چند بسيار باشد كم شمارم .
خداوندا! صدايم را در محضر آنان ملايم كن ، و گفتارم را بر آنان خوشايند فرما، و خلق خويم را نسبت به آنان نرم كن ، و قلبم را بر آن ها مهربان ساز، و مرا نسبت به هر دو خوش رفتار و دلسوز قرار ده .
خداوندا! به آن ها به پاس تربيت من ، جزاى نيكو عنايت فرما و در مقابل آن كه مرا گرامى داشتند پاداش نيكو عطا فرما، و هر رنجى را كه در كودكى نسبت به من تحمل كرده اند، در حق ايشان محفوظ بدار.
خداوندا! اگر از جانب من آزارى به آنان رسيده ، يا از من ناخوشايندى ديده اند، يا حقى از آنان به وسيله من از بين رفته همه را موجب پاك شدن آنان از گناهانشان و مايه بلندى مقامشان و افزونى حسناتشان قرار ده ، اى كه بدى ها را با چندين برابر به خوبى تبديل مى كنى .
پروردگارا! اگر در گفتار من از اندازه بيرون رفته اند، يا در عملى نسبت به من زياده روى نموده اند، يا حقى را از من ضايع كرده اند يا از وظيفه پدر و مادرى درباره من كوتاهى نموده اند، من اين حق خود را به آنان بخشيدم ، و آن را مايه احسان بر آن ها قرار دادم ، و از تو مى خواهم ، كه وزر و وبال آن را، از دوش آنان بردارى ، زيرا كه من نسبت به خود، آنان را متهم نمى كنم ، و آنان را در مهربانى در حق خودم سهل انگار نمى دانم و از آن چه درباره ام انجام داده اند، ناراضى نيستم .
خداوندا! رعايت حق آنان بر من واجب تر، و احسانشان نسبت به من ديرين تر، و نعمت شان بر من بيشتر از آن است كه آنان را از روى عدل قصاص كنم ، يا نسبت به ايشان مانند آن چه نموده اند رفتار كنم ، اى خداى من ! اگر چنين كنم پس روزگار طولانى كه در تربيت من سپرى كرده اند، و رنج هاى زيادى كه در نگهدارى من تحمل نموده اند، و آن همه كه بر خود تنگ گرفتند، تا به زندگى من گشايش بخشند، چه مى شود؟
هيهات ! كه پدر و مادرم بتوانند حق خود را از من بستانند، و من نمى توانم حقوقى را كه از آن ها بر عهده دارم جبران نمايم ، و وظيفه خدمت آنان را انجام دهم پس بر محمد و آلش درود فرست ، و مرا يارى ده ! اى بهترين كسى كه از تو يارى مى جويند، و مرا توفيق ده ، اى هدايت كننده اى كه به او روى مى آوردند، در آن روز كه همه بدون آن كه بر آنان ستم شود، پاداش مى بينند، مرا در زمره آنان كه عاق پدر و مادرند، قرار مده .
خداوندا! بر محمد و آل او و نسل او درود فرست و پدر و مادرم را به بهترين چيزى كه پدران و مادران بندگان با ايمانت را به آن امتياز داده اى مخصوص گردان ، اى مهربان ترين مهربانان .
بارالها! ياد آنان را در تعقيبات نمازهايم و در اوقات شب و ساعات روزم ، از صفحه قلبم دور مدار.
معبودا! بر محمد و آلش درود فرست و مرا به بركت دعايى كه براى آنان دارم بيامرز و آنان را به خاطر خوبى هايى كه در حق من داشته اند، مشمول آمرزش حتمى خود قرار ده ، و به شفاعت و ميانجى گرى من از آنان به طور حتمى خوشنود شو، و آنان را با بزرگوارى و كرامت به سرمنزل مقصودشان در بهشت برين برسان .
خداوندا! اگر پدر و مادرم را پيش از من آمرزيدى پس ايشان را شفيع من قرار ده و اگر مرا قبل از آنان مورد آمرزش قرار دادى پس ‍ مرا شفيع ايشان بنما تا در پرتو مهربانى ات در سراى كرامت ، و جايگاه مغفرت و رحمتت گرد آئيم ، زيرا كه تو صاحب فضل بزرگ و نعمت ديرين هستى و تو مهربان ترين مهربانانى . (188)
فصل دوم : شمارى از حقوق والدين 
در اسلام هم چنان كه براى فرزندان حقوقى معين شده متقابلا براى والدين نيز حقوقى منظور شده است و در اين بخش به شمارى از حقوق والدين و موارد آن مى پردازيم به اميد اين كه با اين موارد آشنا شده و با رعايت اين حقوق جامعه خود را به سوى اعتلاى معنوى و فرهنگى سوق دهيم .