نتیجه گیری
از مباحث طرح شده در این اثر به خوبی آشکار شد که اسلام طرفدار
حجاب بیشتر و حداکثرِ بانوان، به خصوص زنان و دختران جوان در بیرون منزل و در
مواجهه با نامحرم است، و بعضی از مصادیق حجاب برتر، مانند لباسهای بلند و گشاد،
مقنعه و چادر مشکی، تأمین کنندهی حجاب بهتر و بیشتر و به اصطلاح، پوشش حداکثری
هستند.
از آن جا که در نوشتهی حاضر در پاسخگویی به شبهات طرح شده بر ضد چادر مشکی، تأکید
فراوانی نسبت چادر مشکی صورت گرفت، ممکن است مخاطبان تصور نمایند که نگارندهی این
اثر برای حجاب در شکل چادر مشکی موضوعیت قایل است؛ به گونهای که برای انواع
حجابهای دیگر بانوان ارزشی قایل نیست، ولی واقعیت غیر از این است؛ زیرا ما برای
حجاب با چادر مشکی طریقیت قایل هستیم؛ به این معنا که معتقدیم حجاب با چادر مشکی به
دلیل قراین و شواهد فراوان لغوی و تاریخی، دارای اصل و ریشهی قرآنی است و به همین
دلیل، فاطمه زهرا(س) به عنوان بهترین الگوی زن مسلمان از آن استفاده میکردهاند، و
لذا اینگونه پوشش از مصادیق تأمین کنندهی حجاب برتر است؛ و همانگونه که گذشت هیچ
یک از شبهات مخالفان چادر مشکی از کارآمدی و برتری آن نمیکاهد.
در واقع یکی از پیامهای اصلی نوشتهی حاضر این است که به مخاطبان بگوید که چرا
عدهای با استفاده از شبهات و روشهای القاییِ تبلیغِ منفی، قبل از این که طرح مشخص
و کاملی برای ترویج الگوی دیگری از حجاب برتر ارائه نمایند به جنگ روحی و روانی بر
علیه زنان متدین و عفیفِ استفاده کننده از چادر مشکی اقدام میکنند و به جای تبلیغ
منطقی از حجاب و پوشش مورد علاقهی خود، به تخریب چادر مشکی اقدام میکنند. روشن
است که نتیجهی چنین کاری ترویج لیبرالیسم و آزادی در پوشش در سطح جامعه و کاهش
مقدار حجاب و پوشش بانوان و روی آوردن آنان به حجاب حداقلی است.
با توجه به مطلب فوق و با عنایت به این که از نظر قرآن، مقتضی و زمینهی نافرمانی
از حدود و چهارچوبهای الهی در انسان موجود است؛ «بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسانُ
لِیَفْجُرَ أَمامَهُ».[سورهی قیامت (75)، آیهی 5.] به خوبی میتوان نتیجه گرفت که ترویج و تبلیغ حجاب و پوشش
حداقلی به نفع جامعه نیست؛ زیرا تبلیغ و ترویج این گونه حجاب و پوشش، کمکم حجاب و
پوشش اسلامی موجود در جامعه را به سمت بدحجابی و بیحجابی پیش میبرد ـ که اکنون
بعضی از علایم و آثار آن در برخی شهرهای بزرگ آشکار گردیده است. با توجه به واقعیت
موجود، باید تمام ابزارهای فرهنگساز جامعه از قبیل کتاب، مطبوعات و صدا و سیما را
به سمت ارزشهای اسلامی که یکی از بارزترین آنها رعایت پوشش مطلوب است، هدایت نمود؛
لذا در پایان این اثر به منظور حرکت در مسیر نهادینه شدن حجاب کامل اسلامی در
جامعه، پیشنهادها و توصیههایی ذکر میگردد.
پیش نهاد ها و توصیه ها
1. پیشنهاد میشود در کتابهای درسی دختران دورههای ابتدایی، راهنمایی و
دبیرستان، به طور سلسلهوار مباحث مختلف حجاب و پوشش به ترتیب دورههای تحصیلی و با
رعایت سطحبندی مباحث از ساده به پیچیده به شکل صحیح و زیبا طرح شود، تا دختران
جامعه از همان خردسالی به عنوان مادران آینده، با مسائل مختلف حجاب، اعم از فلسفه و
فواید حجاب، آثار فردی و اجتماعی آن، پیامدهای بدحجابی و بیحجابی و غیره آشنا شوند
و نسبت به حجاب، اعتقاد راسخ پیدا نمایند، اگر دختران جامعه از همان سنین کودکی
اعتقاد راسخ و عمیقی نسبت به حقانیت حجاب و مسائل آن، به عنوان یک حجاب درونی، پیدا
نمایند یقیناً در مرحلهی حجاب بیرونی نیز بر اساس همان اعتقاد درونی عمل خواهند
کرد. از آن جا که یکی از سورههای قرآنی که بسیاری از مسائل حجاب و پوشش در آن مطرح
شده، سورهی نور است؛ مناسب است که در مدارس دخترانه، زمینهی آشنایی عمیق و تفصیلی
دختران با معارف قرآنی این سوره دربارهی حجاب و پوشش، به طور صحیح و دقیق و
کارشناسی شده فراهم گردد.
2. پیشنهاد میگردد از برخی محصولات فرهنگی، مثل مجله ها به صورت ویژهنامههای
هر چند وقت یکبار برای تبیین علمی و جذاب مسائل حجاب برای دختران استفاده شود؛ به
عنوان مثال شمارهی ششم مجلهی «حدیث زندگی» ویژهی جوانان که توسط موسسهی فرهنگی
دارالحدیث چاپ میگردد، ویژهی عفاف و حجاب است که مطالعه آن را به خواهران و
بانوان توصیه میکنیم.
3. در مراکز آموزش عالی و دانشگاهها که مقدار آگاهی و توانایی فهم دختران بیشتر
است، جلسات پرسش و پاسخ دربارهی بعضی مسائل و شبهات جدید حجاب با حضور کارشناسان
آگاه و مسلط دینی و اسلامی، با حضور زنان و خواهران مؤمن فرهیخته و دانشمند تشکیل
گردد.
4. یکی از مراکز فرهنگی مهم که نقش قابل توجهی در گسترش حجاب کامل دارد، سیمای
جمهوری اسلامی است؛ زیرا تمام فیلمها و برنامههای آن نقش الگودهی بسیار مهمی برای
مردم دارد؛ بنابراین، جا دارد مسئولان سیمای جمهوری اسلامی به الگوپذیری مردم،
خصوصاً زنان و دختران، از حجاب و پوشش هنرمندان و مجریان تلویزیون، توجّه و دقت
جدی نمایند.
5. مراکز فرهنگی و رسانه های جمعی، مثل مطبوعات با نگارش آثار و مقالات علمی و
استدلالی به تبیین مسائل مهم و اساسی حجاب برتر بپردازند؛ زیرا همانگونه که از
لابلای اثر حاضر روشن گشت، حجاب حداکثری و بیشتر بانوان یکی از احکامی است که دین
اسلام، بانوان را به آن ترغیب و تشویق نموده است. نکتهی فوق به منزلهی یک ملاک و
معیار برای ارزیابی فعالیتهای مطبوعاتی در ارتباط با ترویج فرهنگ حجاب و پوشش در
جامعه اسلامی است؛ به این معنا که اگر نتیجهی فعالیتهای مطبوعاتی در راستای تقویت
و تحکیم منطقی حجاب و پوشش بیشتر و برتر باشد، میتوان گفت مطبوعات جامعهی
اسلامی، در این مورد به وظیفهی اسلامی خود عمل نمودهاند؛ ولی اگر فعالیتهای
مطبوعاتی آنان منجر به تضعیف و تخریب مصادیق حجاب برتر باشد در حقیقت به رسالت
مطبوعاتی خود عمل نکرده اند.
6. خانوادهها، خصوصاً مادران که مسئولیت سنگینتری در تربیت دختران و ارتباط
بیشتری با آنها دارند، خود در مواجهه با نامحرم از حجاب کامل، مثل چادر استفاده
نمایند، تا از این طریق فرزندان دختر نیز از همان کودکی با حجاب اسلامی آشنا شوند و
با تمرین کردن نسبت به آن انس بگیرند. البته در کنار تمرین و عادت دادن آنان، لازم
است مادران ابعاد مختلف حجاب و پوشش و فواید آن را برای دختران تبیین و آنها را به
رعایت پوشش کامل اسلامی تشویق، و در انتخاب دوستان آنها توجه نمایند که به مسائل
شرعی و از جمله رعایت حجاب مقید باشند.
7. به دلیل تأثیرپذیری دانشآموزان و دانشجویان از مدیران و معلمان و اساتید،
رعایت حجاب کامل از سوی کادر آموزشی مراکز آموزش و پرورش و دانشگاه تأثیر رفتاری و
عملی فراوانی روی مخاطبان دارد. برای استمرار و تقویت حجاب کامل در بین کادر
آموزشی، مسئولان مراکز مذکور باید با تصمیمگیری قاطع و منطقی اوّلاً، لزوم استفاده
از حجاب کامل اسلامی را قانونمند کنند؛ ثانیاً، افرادی که حجاب کامل را رعایت
میکنند به شکلهای مختلف مورد تشویق قرار گیرند؛ ثالثاً، پس از تبیین منطقی حکم
حجاب با افراد متخلف، به طور قاطع و جدی و قانونی برخورد نمایند.
8. اگر برخی مراکز فرهنگی از شعارنویسی روی دیوارها برای ترویج فرهنگ حجاب کمک
میگیرند، در این زمینه باید از شعارهای جذاب و مثبت استفاده کنند، مثل: حجاب سلاح
زن است در مقابل نگاههای آلوده؛ حجاب پند است، نه بند.
افراد آشنا به مسائل و کارهای فرهنگی، به خوبی میدانند که استفاده از شعارهای منفی
و دارای دافعه، نه تنها اثر مثبت ندارد، بلکه بر عکس باعث لجاجت و مقاومت در افراد
بیحجاب میگردد.
9. یکی از روشهای تبلیغ منفی بر ضد حجاب، خصوصاً در شکل چادر این است که معمولاً
افراد باحجاب و چادری را افرادی بیسواد و بدون فرهنگ معرفی میکنند و در مقابل،
زنان بیحجاب را افراد با فرهنگ به حساب میآورند.
با توجه به این که ادعای فوق توسط بعضی افراد، خصوصاً رسانههای خارجی و غربی مطرح
میگردد، به منظور اثبات نادرستی این ادعا دو پیشنهاد ارائه میگردد:
الف) الگوهای برجستهی زنان محجبه و چادری در زمینههای مختلف به وسیله رسانهها،
مثل صدا و سیما و مطبوعات و … از طریق بیان جلوههای زندگانی، و موفقیتهای آنها در
کسب مدارج علمی و فرهنگی معرفی گردند. یکی از مطبوعاتی که تا حدودی در این زمینه
موفق بوده است، مجلهی «پیام زن» است. در شمارههای مختلف این مجله مصاحبه هایی با
زنان متدین و محجبه که دارای موفقیتهای علمی و فرهنگی بودهاند انجام شده است، که
مطالعهی آنها به دختران و بانوان توصیه میگردد.
ب) شرکت فعال زنان محجبه و دارای مدارک علمی و فرهنگی سطح بالا در کنفرانسهای
خارجی و بینالمللی، در خنثی نمودن تبلیغات سوء رسانههای خارجی و غربی بر ضد زنان
محجبه، نقش بسیار مؤثری دارد. یکی از نمونههای بارز آن، شرکت گسترده و عالمانهی
زنان محجبه در اجلاس پکن بود که نقش بسیار مؤثری را در تصحیح افکار جهانیان
دربارهی زنان محجبه ایرانی داشته است.[1]
10. همانگونه که حکومتهای لائیک و ضد دین، مثل حکومت رضاخان در ایران و حکومت
آتاتورک در ترکیه، با طرح کشف حجاب، به طور برنامهریزی شده به مقابله با آن
برخاستند؛ و رژیم طاغوتی شاه نیز به دلیل ماهیت ضد دینی برای مقابله با دین و
مقولههای دینی، مثل حجاب، دارای طرح و برنامهی مشخص بود؛[2] لازم است حکومتهای
دینی، از جمله جمهوری اسلامی نیز برای مقابله با بیحجابی و بدحجابی، که از مظاهر
هجوم فرهنگی غرب است، دارای طرح روشن و مشخص و دقیق و کارشناسانه باشد؛ از این رو،
پیشنهاد میشود شورایی از کارشناسان مسائل شرعی و جامعهشناختی و روانشناختی
حجاب، با نظارت و حمایت شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل شود و طرحی جامع برای
مبارزهی سنجیده و کارشناسی شده با مقولهی بدحجابی و راههای گسترش حجاب برتر تهیه
نمایند. در تهیهی طرح مذکور لازم است از تجربههای زنان محجبه و فرهیختهی حوزوی و
دانشگاهی نیز استفاده شود.
11. به زنان و دختران متدین و عفیف پیشنهاد میشود به طور مستمر مطالعات و تحقیقات
خود را دربارهی فلسفه، فواید و مسائل حجاب افزایش دهند. این کار دو فایدهی مهم
دارد:
الف) اعتقاد و ایمان آنها به حقانیت احکام متعالی و نورانی اسلام، افزایش مییابد و
در نتیجه التزام عملی آنها به رعایت حجاب برتر بیشتر میشود.[3]
ب) از طریق فوق بهتر میتوانند به تبلیغ و ترویج صحیح و منطقی حجاب برتر اقدام
نمایند و حتی در مواقع لازم، از طریق جهاد فرهنگی به پاسخگویی شبهات مخالفان حجاب
نیز اقدام نمایند.[4]
12. متأسفانه برخی مطبوعات، با روش سلبی، یعنی از طریق تخریب حجاب برتر، مثل چادر،
به طور غیر مستقیم به ترویج حجاب و پوشش مورد علاقهی خود میپردازند و چون این
روش، روش صحیح و معقولی نیست، به این گونه مطبوعات توصیه میشود به جای پیش گرفتن
روش تخریبی و سلبی، با ابزار منطق و دلیل به ترویج حجاب مورد نظر خود بپردازند. به
نمونههایی از روش تخریبی و القائات منفی برخی مطبوعات برضّد چادر مشکی و حجاب برتر
توجه کنید:
الف) مصاحبهی عمومی کوچه و بازاری دربارهی مسائل تخصصی.
یکی از مجلات در یک مصاحبهی عمومی با مردم کوچه و بازار، با طرح این پرسش که «خانم
چرا سیاه میپوشید؟»[5] با القای غیر مستقیم افکار انحرافی، سعی در تخریب حجاب تیره
و چادر مشکی نموده است. اساساً تردیدی نیست اینگونه مصاحبههای کوچه و بازاری که
معمولاً نظرهای علمی و کارشناسی در آنها مطرح نمیشود، در مورد مسائل تخصصی، مانند
مسئلهی پوشش و لباس، ارزش و اعتبار علمی ندارد.
ب) استفادهی ابزاری از جوانان. یکی از روزنامهها نیز در عملی مشابه مصاحبهی
مذکور، در یک نشست، به همراه بعضی دختران و پسران، بدون حضور کارشناسان و بدون
استناد به نظرهای کارشناسی، به چاپ نظرهای آنها دربارهی لباس پرداخته است.[6] واضح
است که چنین روشی نیز از نظر علمی و کارشناسی فاقد ارزش و اعتبار است و بیشتر به
استفادهی ابزاری از جوانان شباهت دارد.
ج) استفادهی ابزاری از ادبیات. روزنامهای در یک قطعهی ادبی، با القای غیر
مستقیم، به نکوهش بعضی از مصادیق پوشش مشکی در سطح جامعه پرداخته است.[7]روشن است
که دربارهی مسائل مهم و نیازمند کارشناسی، مثل مسئلهی لباس، نمیتوان از
نوشتههای ادبی استفاده نظری و علمی نمود، بلکه باید با برگزاری نشستهای علمی و
کارشناسی، کارآمدی یا ناکارآمدی یک نوع حجاب و لباس را مشخص نمود.
با توجه به روشهای غیر عقلایی یاد شده، به اینگونه مطبوعات توصیه میشود برای
فرهنگ سازی صحیح و عمیق از روشهای عقلایی استفاده نمایند.
13. همانگونه که در ضمن نوشتهی حاضر آشکار شد، علت بسیاری از اظهار نظرهای نادرست
و غیر دقیق در زمینهی ابعاد دینی حجاب، این است که افرادی بدون آشنایی با احکام
دینی و بدون مطالعه و تحقیق دربارهی مسائل حجاب دینی و اسلامی، به خود اجازهی
اظهارنظر میدهند. واقعاً جای تعجب است که در عصر پیشرفت علم، بعضی از مطبوعات از
مواجههی کارشناسانه با مقولهی حجاب و پوشش گریزانند و با سوء استفاده از آزادی،
به روشهای غیر علمی و غیر منطقی روی میآورند؛ به رسانهها و مطبوعاتی که در صدد
طرح مسائل دینی و مذهبی هستند پیشنهاد میشود با ایجاد ارتباط صمیمی با حوزهی
علمیهی قم و مراکز پژوهشی آن، زمینهی همکاری نزدیک در طرح مسائل دینی به طور علمی
و کارشناسانه را فراهم نمایند. شایستهی ذکر است اکنون با تأسیس مرکز مطالعات و
پژوهشهای فرهنگی حوزه، زیر نظر شورای عالی حوزهی علمیه قم، زمینهی همکاریهای
نزدیک بین فرهیختگان حوزوی و اصحاب رسانهها و مطبوعات به خوبی فراهم شده است.
14. مشکل دیگر ـ که در ضمن اثر حاضر موارد متعددی از آن مطرح گردید ـ این است که
اظهار نظرها در زمینهی حجاب در عرصهی برخی مطبوعات، بعضاً بدون ذکر سند و مدرک و
دلیل صورت میگیرد؛ مثلا ً فردی ادعا میکند که چادر در زمان قاجار جا افتاده است و
ریشهی دینی و مذهبی ندارد،[8] ولی هیچ سند و مدرکی برای ادعای خود نقل نمیکند.
روشن است که اینگونه اظهار نظرهای بدون سند و مدرک فاقد ارزش علمی است؛ از این رو
به مطبوعات توصیه میگردد در بیان ادعاها و اظهار نظرها، علاوه بر استفاده از
نظرهای علمی و کارشناسانه، ابتدا از وجود اسناد و مدارک معتبر و کافی برای بیان یک
مدعا مطمئن شوند و سپس به چاپ آن اقدام نمایند.
15. افرادی که خود یا یکی از اقوام و دوستانشان به کشورهایی که مروّج فرهنگ
برهنگیاند، مانند کشورهای اروپایی و غربی، مسافرت نمودهاند، به خوبی میدانند که
رابطهی مستقیمی بین کاهش مقدار پوشش افراد، خصوصاً زنان، و افزایش جرایم و مفاسد
جنسی وجود دارد. یک بانوی تازه مسلمان امریکایی میگوید:
در زمستان که مردم مجبورند به جهت سردی هوا خود را پوشانیده و پوشش بیشتری داشته
باشند، به طور طبیعی و کاملاً محسوسی در امریکا تجاوز به عنف نسبت به زن کمتر
میشود، لکن در تابستان که زنان، علاوه بر گرمای هوا، به پیروی از مدهای جلف و فاسد
کننده، خود نیز دنبال بهانهای هستند تا هر چه ممکن است لباس خود را سبک نموده و به
بهانهی گرما، اعضای حساس بدن خود را در معرض دید مردها قرار دهند، تجاوز به عنف
نسبت به زنان حتی پیرزنان نیز افزایش مییابد و تا آنجا پیش میرود که در این فصل
راهبهها نیز مورد حملهی مردان جنایتکار قرار میگیرند.[9]
به محققین و پژوهشگران توصیه میشود به طور تطبیقی و مقایسهای دربارهی مقدار
جرایم و مفاسد جنسی در کشورهای اسلامی، که اکثراً مقید به رعایت پوشش در اجتماع
هستند، با کشورهایی که برهنگی در آنها رواج دارد، همانند بسیاری از کشورهای اروپایی
و غربی، تحقیقاتی انجام دهند تا برای افرادی که دربارهی مطلب یاد شده تردید دارند،
به طور علمی آشکار گردد که واقعاً بین افزایش پوشش و کاهش جرایم جنسی و بالعکس،
رابطهی معناداری وجود دارد.
16. در ضمن اثر حاضر آشکار شد که استفاده از چادر مشکی دارای ریشههای قرآنی و
روایی است؛ از این رو به اهل قلم و مطبوعات توصیه میشود در مواجهه با سنت و
سیرههای موجود در بین مسلمین، مثل سیره و سنت استفادهی زنان مسلمان از چادر مشکی،
که دارای ریشهی قرآنی و اسلامی است با احتیاط و دقت مواجه شوند و اینگونه نباشد
که به راحتی به نقض سیره و سنّت اسلامی اقدام کنند. امیرمؤمنان علی(ع) میفرمایند:
لا تنقض سنة صالحة عمل بها صدور هذِهِ الامة و اجتمعت بها الالفة و صلحت علیها
الرعیة و لا تُحدثنَّ سنة تضرّ بشیءٍ من ماضی تلک السنن فیکون الاجر لمن سنَّها و
الوزر علیک بما نقضت منها؛[10] آداب پسندیدهای را که بزرگان این امت به آن عمل
کردند و ملت اسلام با آن پیوند خورده و رعیت با آن اصلاح شدند برهم مزن، و آدابی که
به سنتهای خوب گذشته زیان وارد میکند پدید نیاور، که پاداش برای آورندهی سنّت و
کیفر آن برای تو باشد که آنها را درهم شکستی.
17. در نوشتهی حاضر به طور مستند اثبات گردید که متأسفانه برخی مطبوعات و افراد از
آزادی که به برکت جانفشانی صدها هزار شهید گلگون کفن به دست آمده است به نحو شایسته
و صحیح در راه تبیین و نشر حقایق استفاده نمیکنند، بلکه برعکس، در راه ترویج
اباطیل و شبهه ها و سست کردن ارزشهای الهی جامعه اسلامی، همانند حجاب، از آزادی
سوء استفاده میکنند. به نظر میرسد یکی از علل این سوء استفاده، عدم تبیین صحیح و
علمی محدودهی آزادی بیان و قلم است که باعث گردیده عدهای تصور کنند به بهانه
آزادی، مجاز به تبلیغ و ترویج هر فکر و عملی به هر شکل و قیمتی ولو با شیوههای غیر
علمی، مثل ادعاهای بدون دلیل و ترویج دروغ و تهمت میباشند. ثمرهی چنین تصور
نادرستی به هر حال این واقعیت تلخ عینی را منجر گردیده است که عدهای با نشر اکاذیب
در مورد مبانی حجاب اسلامی، زمینهی تشویش اذهان عمومی، به خصوص بانوان و دختران
جوان در زمینهی حجاب و پوشش اسلامی را فراهم کردهاند. حال پرسش اساسی این است که
مسئولیت تشویش، سرگردانی و در نتیجه سستی آشکار نسبت به رعایت حجاب که در برخی از
بانوان و دختران در اثر انتشار شبههها در زمینهی حجاب اسلامی مشاهده میگردد به
عهده کیست؟ به نظر میرسد، مسئولیت تشویش و سستی یاد شده، بیش از همه بر دوش افرادی
است که به جای تبیین دقیق و عمیق مفهوم و معنای آزادی قلم و بیان و حد و مرزهای آن
در یک جامعه اسلامی،[11] پیوسته فریاد به خطر افتادن آزادی سر داده و میدهند. به
این گونه افراد و به افرادی که با سوءاستفاده از آزادی، شبهههایی را در زمینهی
ارزشهای اسلامی، مانند حجاب، با ابزار قلم و بیان در جامعه منتشر نموده و
مینمایند، توصیه میشود دربارهی حد و مرز آزادی و تفاوت آزادی در جامعهی اسلامی
و جامعهی غربی به مطالعه و پژوهش عمیق بپردازند.
پىنوشتها:
[1] . برای آگاهی از موفقیّتهای زنان ایرانی در اجلاس مذکور
ر.ک: «همراه با زنان در سفرنامهی پکن»، مجلهی پیام زن، ش 45ـ57.
[2] . به عنوان نمونه، در مجلهی پیام زن، شمارهی 50، ص 18، طرح رژیم شاه در
برخورد با حجاب و چادر چاپ شده است.
[3] . یکی از مصادیق برجسته و جالب در مورد تأثیر آگاهی زنان مسلمان در التزام آنها
به حجاب، حادثهی شگفتانگیز محجبه شدن چند تن از زنان هنرپیشهی مصری است که در یک
اقدام غیر منتظره حجاب و پوشش اسلامی را انتخاب نمودند. متأسفانه این حادثهی مهم
در اثر بایکوت خبری رسانهها در مطبوعات جهان، خصوصاً رسانه های غربی، انعکاس
نیافت. مجموع مصاحبههای آنان را در شمارههای 11 و 12 و 13 مجلهی پیام زن
میتوانید مطالعه نمایید.
[4] . برای آشنایی با جهاد فرهنگی بعضی از زنان فرهیخته با مقولهی کشف حجاب، به
عنوان نمونه ر.ک: زینب بیگم شیرازی، «جوابیهی ضاله طالبین رفع حجاب»، پیام زن، ش
112، ص 26.
[5] . مجلهی زنان، سال سوم، بهمن و اسفند 73، شماره 22، خانم چرا سیاه میپوشید؟ به
کوشش لیلی پورزن.
[6] . گیو نمازی، هماندیشی جوانان درباره لباس پوشیدن، روزنامهی نوروز 18 / 4 /
80 ، ص 8.
[7] . مانا دشت گُلی، «نکند پدر مرا نشناسد» روزنامهی نوروز، 24 شهریور 1380، ص 8.
[8] . پاسخ این ادعا در فصل دوم این اثر آمده است.
[9]. اردوباری، آیین بهزیستی اسلام، ج 3، ص 219.
[10]. نهجالبلاغه، ترجمهی محمد دشتی، نامهی 53، ص 572.
[11] . برای آگاهی بیشتر در زمینهی محدودهی آزادی قلم و بیان از دیدگاه اسلام و
تفاوت دیدگاه اسلام و غرب در باب آزادی ر. ک: به آثار ذیل از سردار بزرگ جهاد
فرهنگی بر ضد شبههافکنان در عصر حاضر علامه استاد محمد تقی مصباح یزدی، دین و
آزادی، و نظریه حقوقی اسلام، ص 303 ـ 400، و نیز نظریه سیاسی اسلام، ج 1، ص 63 ـ 97
و 213 ـ 224.