آداب رفتار با دختران

معصومه حيدرى

- ۲ -


نياز عاطفى

يكى از نيازهاى ضرورى دختران وجود عاطفه در محيط خانواده مى باشد. اگر نياز عاطفى دختر رفع نشود، كمبود محبت پيدا مى شود و با اين كمبود عقده پيدا مى كند، خدا نكند يك دختر خانمى عقده اى شود چرا كه خيلى خطرناك است ، اگر در جامعه اى باشد دست به هر گونه عملى مى زند و اگر در جامعه نباشد آدم دل مرده اى بيش نيست .

والدين عزيز در نظر داشته باشيد كه اگر دختر كمبود عاطفه داشته باشد در خطر است پس مواظب باشيد مهم تر از هر چيزى ، نياز عاطفى دختران است .

نياز معنوى

فرق بين انسان و حيوان همين جاست ، حيوان يك بعدى است يعنى فقط غرائز دارد، نيازهاى مادى دارد و اگر خيلى بالا برود نيازهاى عاطفى دارد. اما انسان اين گونه نيست انسان دو بعدى است بعد مادى و تمايلات و بعد روحى و معنويات كه روحش از ملكوت سرچشمه گرفته است و به اندازه اى از نظر معنوى بالاست كه پروردگار عالم او را به خود نسبت داده و با اضافه تشريفى فرموده است روح من و...

اگر انسان كه غذا به روحش نرسيده و اين روح مرده است شبانه روز به خاطر آنچه كه اين آيه شريفه بيان كرده گريه كند جا دارد.

در قرآن آمده است كه مى فرمايد:

ان شر الدواب عند الله الصم البكم الذين لايعقلون .

بدترين جنبندگان (و شقى ترين مردم ) نزد خدا كسانى هستند كه (از شنيدن و گفتن حق ) كر و لالند و اصلا (در آيات خدا) تعقل نمى كنند.

پست تر از هر جنبنده اى كسى است كه روحش مرده باشد آن كسى است كه عقل دارد تعقل نكند، فكر دارد تفكر ندارد، يعنى روح او مرده است و نظير اين آيات در قرآن فراوان است كه اگر انسان از نظر روحى مرد خيلى وضع خطرناكى پيدا مى كند و اگر غذا به او نرسيد مى ميرد. (20)

اين آيات الهى براى والدين يك ادله كافى است براى پى بردن به اين كه انسان به خصوص دختران احتياج مبرم به معنويات دارند تا بتوانند فردى سالم از نظر روحى و فكرى باشند.

دختر گل خوشبو

جارود ابن منذر گويد: امام صادق عليه السلام به من فرمود: به من خبر رسيده كه دخترى برايت متولد شده و تو او را دوست ندارى ، او چه ضررى براى تو دارد؟ گلى است كه مى بوئى و روزيش هم به عهده ديگرى است .

و كان رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم ابا بنات ، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله هم پدر چند دختر بود. (21)

دختر سود خالص

البنات حسنات و البنون نعمة و الحسنات يثاب عليها و النعمة يساءل عنها

امام صادق عليه السلام فرمود: دختران نيكى ها هستند و پسران نعمت ها، نيكى ها پاداش دارند و از نعمت ها سوال مى شود (بنابراين دخترها از نظر دينى براى پدر و مادر بيشتر بهره دارند). (22)

براى پسر و دختر شدن فرزند

اگر چه عموما پسر يا دختر شدن اولا در مرحله نخست يك درخواست خداوندى است و قرآن كريم هم در اين زمينه مى فرمايد:

يهب لمن يشاء اناثا و يهب لمن يشاء الذكور. (23)

خداوند به هر كه بخواهد فرزند دختر، و نيز به هر كه بخواهد فرزند پسر عطا مى فرمايد! (24)

يعنى فرزند اگر صالح باشد دختر و پسر ندارد و انسان بايد در تربيت آنان كوشا باشد چه بسيار دخترانى كه مردان را تاب صعود به مقام و درجه آنها نيست ، آرى ممكن است در شرايط خاصى تربيت دختر به خاطر مسائلى كه زمانه و جامعه ايجاد كند مشكل تر باشد وليكن هر قدر كه انسان بيشتر زحمت بكشد اجرش بيشتر و اثرات اجتماعى و دينى آن هم به خاطر تاءثير شديد و عميق مادر بر فرزند و خانواده بيشتر است . شايد بتوان گفت : يك بانوى شايسته بيش از يك مرد مى تواند در موقعيت جامعه مؤ ثر باشد، آن هم تاءكيدى كه از هنگام انعقاد نطفه در رحم مادر چه از جهت دينى و چه در مسائل بهداشتى و روانى شده است . (25)

مزيت دختر بر پسر

گاهى موضوع اختلاف دختر و پسر است . زن و مرد هر دو غالبا فرزند پسر را بر دختر ترجيح مى دهند و از دختردار شدن خوششان نمى آيد. اگر دختر پيدا كردند زن چون چاره اى ندارد سكوت مى كند ليكن مرد غالبا اظهار نارضايتى مى نمايد.

اين خوى زشت كه متاءسفانه عموميت يا اكثريت دارد از عصر جاهليت به عنوان يادگار براى ما باقى مانده است كه از همان عصرى است كه مردمش ‍ در اصل انسان بودن زن ترديد داشتند. از دختردار شدن احساس شرمندگى و حقارت مى كردند، دختران بى گناه را زنده زنده به گور مى كردند. قرآن مجيد احوالشان را ياد كرده مى فرمايد:

هنگامى كه خبر دختردار شدن به يكى از آنان مى رسيد از خجالت رويش ‍ سياه شده خشمناك مى گشت و در اثر آن خبر از مردم پنهان مى شد. مردد بود كه آيا با خوارى و خفت او را نگهدارى كند يا در زير خاك پنهانش سازد، آگاه باشيد كه بد قضاوتى دارند.

اما اسلام با اين افكار غلط مبارزه مى كند. زن و مرد را يكسان و برابر قرار مى دهد.

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:

علامت خوش قدمى زن اين است كه اولين فرزندش دختر باشد.

اگر دختر بد بود خدا نسل پيغمبرش را در حضرت زهرا عليهاالسلام قرار نمى داد.

آقاى محترمى كه مدعى تمدن و روشنفكرى هستى اين افكار غلط را دور بريز. آخر دختر و پسر چه فرقى دارند!

هر دو فرزند و يادگار پدر و مادر هستند. هر دو انسان و قابل ترقى و تكامل هستند دختر نيز اگر با تعليم و تربيت صحيح پرورش يابد فرد برجسته اى خواهد شد كه مى تواند نسبت به اجتماع خدمات ارزنده اى انجام دهد و پدر و مادرش را سرافراز گرداند.

بلكه دختر از جهاتى بر پسر مزيت دارد:

اولا نسبت به پدر و مادر مهربانتر و دلسوزتر مى باشد. پسر وقتى بزرگ شد و استقلال پيدا كرد غالبا پدر و مادر را به خرج برنمى دارد و اگر آزارشان نرساند نفعى هم به حالشان نخواهد داشت . ليكن دختر در همه حال نسبت به آنان مهربان و دلسوز خواهد بود. مخصوصا اگر پدر و مادر بين دختر و پسر فرق نگذارند و حقوق دختران را پايمال نسازند هميشه محبوب و محترم خواهد بود.

ثانيا از نظر اقتصاد دختر كم خرج تر از پسر است . زيرا غالبا مدت توقفش ‍ در خانه پدر كمتر است . مدت كمى در خانه مى ماند سپس با مختصر جهازى به خانه شوهر مى رود و ديگر كارى با پدر و مادر ندارد ليكن پسر مدتهاى مديد بلكه تا آخر عمر سر بار پدر و مادر است .

ناچارند مخارج تحصيلش را بپردازند، شغل مناسبى برايش پيدا كنند، مخارج دو سال خدمت سربازيش را بپردازند، آنگاه برايش عروسى كنند. خانه و فرش و خرج عروسى و مهر زن مى خواهد، بعدا هم هر وقت محتاج شد باز سر بار آنها خواهد شد.

ثالثا اگر پدر و مادر بين دختر و پسر فرق نگذارند و با دامادشان خوش ‍ رفتارى كنند و ده يك محبت هايى را كه به پسرشان دارند به دامادشان داشته باشند، در گرفتاريها و مشكلات داماد زودتر به ياريشان مى شتابد و غالبا با صفاتر و با وفاتر از پسر خواهد بود.

اصولا مگر دختردار شدن تقصير زن است كه شوهر به او ايراد مى گيرد زن و مرد هر دو در اين باره شريكند، ممكن است زن به شوهرش اعتراض كند كه چرا دختر درست كردى ؟ واقع مطلب اين است كه هيچكدام تقصير ندارند.

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: زمين جايش مى دهد و آسمان سايه بر سرش مى افكند و خدا روزيش مى دهد و گل خوشبويى است كه از آن استفاده مى كنى . (26)

پاداش دختردارى

نسبت به دختردارى و اينكه فرزند دختر باشد، قبل از اسلام و اكنون نيز در برخى از مناطق كه افراد نسبت به تعاليم درخشان اسلام رشد كافى ندارند، برخورد مطلوبى انجام نمى شد و نمى شود!

آرى براى اينكه با چنين فرهنگ منحطى برخورد صحيح به عمل آيد و ارزشهاى انسانى دختران نيز مورد توجه واقع شود، پيشوايان بزرگوار اسلام ، نسبت به دختردارى ، رهنمودهايى بدين شرح بيان داشته اند:

پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم فرموده است :

خير اولادكم البنات

بهترين فرزندان شما، دختران مى باشند.

امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

ان ابراهيم (ع ) ساءل ربه اين يرزقه تبكيه و تندبه بعد الموت .

ابراهيم خليل از خداوند درخواست مى نمود، كه پروردگار نصيب او گرداند، تا پس از مرگ براى او گريه و سوگوارى ترتيب دهد.

پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم فرموده :

من يمن المراءة ان يكون بكرها جاريه

از جمله مباركى و ميمنت زن اينست كه ، فرزند اول او دختر باشد.

امام باقر عليه السلام فرموده :

اذا صاب الرجل ابنة بعث الله ملكا فامر جناحه على راسها و صدرها و قال ضعيفة خلقت من ضعف و المنفق عليها معان الى يوم القيامة .

آنگاه كه خانواده اى داراى دختر مى گردد، خداوند فرشته براى حمايت و نگهبانى آن دختر مى فرستد، و مى فرمايد: اين دختر عنصرى ضعيف است كه از ضعف و ناتوانى خلقت يافته و كسى كه او را مورد حمايت و نگهدارى خود قرار دهد، چنين كسى تا روز قيامت مورد يارى و عنايت خداوند خواهد بود.

امام صادق عليه السلام فرمود:

من تمنى موت البنات حرم اجرهن ، و لقى الله تعالى عاصيا

هر كس انتظار مرگ دختران خود را داشته باشد، از ثواب و پاداش ‍ دختردارى محروم مى گردد، و در حالى خداوند را ملاقات خواهد نمود كه گنهكار و عصيان كار مى باشد!

بنابراين ، از آنچه مطالعه كرديم ، بهترين اولاد بودن دختر، مايه دختر و ميمنت بودن او، اجر و پاداش معنوى دختردارى ، يارى و نصرت خداوند نسبت به خانواده دختردار، احتياج پدر پس از مرگ خود به دختر، و ممنوعيت انتظار مرگ دختران را داشتن ، روشن گرديد.

نكته ديگرى كه در اين رهگذر نبايد مورد غفلت قرار گيرد اين كه ، حال كه پاداش معنوى دختردارى روشن گرديد، موضوع نگهدارى و تربيت و حراست و دقت در انتخاب همسر براى آنان نيز، نبايد مورد بى توجهى واقع شود، و پدران و مادران هم در اين زمينه مسئوليت سنگينى خواهند داشت ، چنانكه وضعيت پدران و مادرانى هم آنچنان حساس و درخور دقت و انصاف است كه ، ديگران نيز بايد اينگونه خانواده هائى را مورد حمايت و مساعدت خويش قرار دهند.

همچنين درباره مسئوليت دختردارى و آموزش و پرورش او، پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم فرموده :

من كانت له ابنة فادبها و احسن ادبها و علمها فاحسن تعليمها، فاوسع عليها من نعم الله التى اسبغ عليه ، كانت له منعة و سترا من النار

هر كس داراى دخترى باشد و تربيت و تعليم او را به طور شايسته انجام دهد و درباره مخارج او نعمتهاى الهى را گسترش دهد، اين عمل موجب حفظ و نگهدارى او و مانع از آتش دوزخ براى او خواهد شد.(27)

ارزش دختران صالح

آنچه در زمينه فرزندار شدن ارزش دارد، و آنچه در اين زمينه اولياء الهى خواستار آن بودند، بدون اينكه فرقى ميان پسر و دختر باشد سلامت و وارستگى فرزند بوده است .

از امام على عليه السلام روايت شده است :

ما سئلت ربى اولادا نضر الوجه ، و لاسئلته ولدا حسن القامة ، ولكن سئلت ربى اولادا مطيعين لله ، و جلين منه ، حتى اذا نظرت اليه و هو مطيع الله قرت عينى

من هرگز از خداوند فرزندانى درخواست نكردم كه ، خوش منظر و خوش ‍ قامت و قد باشند، بلكه آنچه از خداوند خواستم اين بود كه ، فرزندانى به من بدهد كه ، مطيع خدا و خداشناس و خداترس باشند، تا آنگاه چشمم به آنها مى افتاد و آنان در حال اطاعت خداوند هستند، چشمم روشن شود و آنان موجب عزت و آبروى من باشند.

پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايد:

الولد الصالح ريحانة من رياحين الجنة

فرزند صالح و شايسته ، از گلهاى بهشتى خواهد بود.

امام صادق عليه السلام فرموده است :

ميراث الله من عبده المومن ، ولد صالح يستغفر له

ميراث الهى كه براى بنده مومنى به جاى مى ماند، عبارت خواهد بود از فرزند صالحى كه سبب مغفرت آن بنده را فراهم آورد.

پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايد:

خمسة فى قبورهم و ثوابهم يجرى الى ديوانهم : من غرس نخلا، و من حفر بئرا، و من بنى مسجدا، و من كتب مصحفا، و من خلفت ابنا صالحا

پنج دسته هستند كه پس از مرگ نيز، به پرونده آنان ثواب و پاداش مى رسد، كسى كه درختى بنشاند، آنكه چاه آبى حفر كند، كسى كه مسجدى بسازد، آنكه قرآنى نگارش دهد، و كسى كه از خود فرزند صالح و خدمتگزارى به يادگار بگذارد. (28)

دوست يابى براى دختران

دوست خوب و رفيق مهربان يكى از نعمت هاى بزرگ الهى و پناهگاه انسان و آرامش بخش دل و روان است . وجود دوست حقيقى در اين جهان پرتلاطم يكى از احتياجات انسان است . كسى كه از نعمت دوست مهربان محروم باشد احساس غربت و تنهايى مى كند و يار و غمخوارى ندارد تا در مشكلات زندگى به او پناه ببرد و از ياريش برخوردار گردد. يكى از بهترين خوشيهاى زندگى رفت و آمد و گفتگوهاى دوستانه است ، كه غمها را مى زدايد و به انسان نيرو مى بخشد.

از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام پرسيدند كه : بهترين وسيله آسايش ‍ در دنيا چيست ؟ فرمود: منزل وسيع و دوستان زياد.

حضرت على عليه السلام فرمود:

عاجزترين مردم كسى است كه از بدست آوردن دوست ناتوان باشد.

حضرت على عليه السلام فرمود:

فقدان دوستان يك نوع غربت و تنهائى است

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:

انسان بر مرام و مذهب و روش دوست و همنشين خو مى گيرد

حضرت على عليه السلام فرمود:

خوشبخت ترين مردم كسى است كه با مردمان خوب معاشرت نمايد

بنابراين پدران و مادران مسئول و آگاه نمى توانند به دوستانو رفقاى فرزندانشان بى تفاوت باشند و در اين باره نظارتى نداشته باشند، اين كار نه به نفع فرزند است نه به نفع پدر و مادر.

البته دخالت مستقيم پدر و مادر هم نه صلاح است نه نتيجه مى دهد، انتخاب دوست يك امر دستورى نيست و با امر و نهى درست نمى شود و... آنگاه با كمال صفا و مهربانى به او بگويند كه : مى دانيم تو احتياج به دوست و رفيق دارى ، تو اختيار دارى هر كه را خواستى براى رفاقت انتخاب كن اما مواظب باش با بچه هاى بدون تربيت رفيق نشوى .

آنگاه از دور بر رفتار فرزندان و دوستان آنها نظارت داشته باشند.

بهر حال پدر و مادر نمى توانند بر دوستان فرزندانشان بالاخص در دوران جوانى ، نظارت و توجهى نداشته باشند و آنان را به حال خويش بگذارند.

حضرت على عليه السلام فرمود:

هر چيز آفتى دارد و آفت خوبى رفيق بد است . (29)

حقوق دختر بر پدر

اما حق دختر بر پدر اين است كه (اولا) مادرش را (يعنى همسر خود را) احترام كند و با او حرف زشت نگويد، براى دخترش نام نيكو انتخاب كند، سوره نور به او ياد بدهد، ولى سوره يوسف (كه ممكن است موجب وسوسه باشد) به او ياد ندهد، دخترش را در طبقه بالا جاى ندهد و در شوهر دادن او عجله كند، سپس حضرت صادق عليه السلام فرمود: وقتى دخترت را فاطمه ناميدى به او بد مگو، او را نفرين مكن و مزن . (30)

ازدواج دختران

هر پسر و دخترى كه به سن رشد و بلوغ مى رسند بزرگترين آرزوهايش اين است كه ازدواج كنند، با تاسيس زندگى مشترك زناشوئى استقلال و آزادى بيشترى بدست آورند، يار و مونس مهربان و محرم رازى داشته باشند، آغاز زندگى سعادتمندانه خويش را از زمان ازدواج حساب مى كنند و برايش ‍ جشن مى گيرند. زن براى مرد آفريده شده و مرد براى زن و مانند مغناطيسى يكديگر را جذب مى كنند.

زناشوئى و تاسيس زندگى مشترك خانوادگى يك خواسته طبيعى است كه غرائزش در وجود انسانها نهاده شده است و اين خود يكى از نعمت هاى بزرگ الهى است .

راستى به غير از كانون گرم خانوادگى كجا را سراغ داريد كه براى جوانان پناهگاه مطمئنى باشد؟ علاقه به خانواده است كه جوانان را از افكار پراكنده و اضطرابهاى درونى نجات مى دهد. در آنجاست كه مى توانند يار و مونس ‍ با وفا و مهربانى پيدا كنند كه در شدائد و گرفتاريها يار و غمگسارشان باشد.

پيمان مقدس زناشوئى رشته اى است آسمانى كه دلها را بهم پيوند مى زند. دلهاى پريشان را آرامش مى دهد افكار پراكنده را به يك هدف متوجه مى سازد، خانه ، جايگاه عشق و محبت ، كانون انس و مودت و بهترين آسايشگاه است .

رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:

بنائى در اسلام پايه گذارى نشده كه نزد خدا محبوبتر و عزيزتر از ازدواج باشد.

آرى خداى مهربان يك چنين نعمت گرانبهايى را به بشر عطا كرده است ليكن افسوس و صد افسوس كه از اين نعمت بزرگ قدردانى نمى كند و چه بسا، بواسطه نادانى و خودخواهى ، همين كانون مهر و مودت را به صورت يك زندان تاريك بلكه جهنم سوزانى تبديل مى سازد. در اثر جهالت و نادانى بشر است كه محيط نورانى و باصفاى خانواده به صورت زندان دردناكى تبديل مى شود كه اعضاء خانواده ناچارند تا آخر عمر در آن زندان تاريك بسر برند يا پيمان مقدس زناشوئى را متلاشى سازند. (31)

مسئله اجازه پدر از نظر ولايت و از نظر فلسفه

مسئله اى كه از نظر ولايت پدران بر دختران مطرح است اين است كه آيا در عقد دوشيزگان كه براى اولين بار شوهر مى كنند اجازه پدر نيز شرط است يا نه ؟ از نظر اسلام چند چيز مسلم است :

پسر و دختر هر دو از نظر اقتصادى استقلال دارند، هر يك از دختر و پسر اگر بالغ و عاقل باشند و بعلاوه رشيد باشند يعنى از نظر اجتماعى آن اندازه رشد فكرى داشته باشند كه بتوانند شخصا خود را حفظ و نگهدارى كنند ثروت آنها را بايد در اختيار خودشان قرار داد. پدر و مادر يا شوهر يا برادر و يا كس ديگر حق نظارت و دخالت ندارد.

مطلب مسلم ديگر مربوط به امر ازدواج است ، پسران اگر به سن بلوغ برسند و واجد عقل و رشد باشند خود اختياردار خود هستند و كسى حق دخالت ندارد. اما دختران : دختر اگر يك بار شوهر كرده باشد و اكنون بيوه است ، قطعا از لحاظ اينكه كسى حق دخالت در كار او را ندارد مانند پسر است و اگر دوشيزه است و اولين بار است كه مى خواهد با مردى پيمان زناشوئى ببندد چطور؟

در اين كه پدر اختياردار مطلق او نيست و نمى تواند بدون ميل و رضاى او، او را به هر كس كه دلش مى خواهد شوهر بدهد حرفى نيست و... اختلافى كه ميان فقهاء هست در اين جهت است كه آيا دوشيزگان حق ندارند بدون آنكه موافقت پدران را جلب كنند ازدواج كنند و يا موافقت پدران به هيچ وجه شرط صحت ازدواج آنها نيست ؟

البته يك مطلب ديگر نيز مسلم و قطعى است كه اگر پدران بدون جهت از موافقت با ازدواج دختران خود امتناع كنند حق آنها ساقط مى شود و دختران در اين صورت به انفاق همه فقهاى اسلامى در انتخاب شوهر آزادى مطلق دارند.

راجع به اينكه آيا موافقت پدر شرط است يا نه ؟ چنانكه گفتيم ميان فقهاء اختلاف است و شايد اكثر فقهاء خصوصا فقهاى متاءخر موافقت پدر را شرط نمى دانند ولى عده اى هم آنرا شرط مى دانند، قانون مدنى ما از دسته دوم كه فتواى آنها مطابق احتياط است پيروى كرده است .

فلسفه اين كه دوشيزگان لازم است يا لااقل خوب است بدون موافقت پدران با مردى ازدواج نكنند ناشى از اين نيست كه دختر قاصر شناخته شده و از لحاظ رشد اجتماعى كمتر از مرد به حساب آمده است . اگر به اين جهت بود چه فرقى است ميان بيوه و دوشيزه كه بيوه شانزده ساله نيازى به موافقت پدر ندارد و دوشيزه هيجده ساله طبق اين قول نياز دارد، به علاوه اگر دختر از نظر اسلام در اداره كار خودش قاصر است چرا اسلام به دختر بالغ رشيد استقلال داده است و معاملات چند صد ميليونى او را صحيح و مستغنى از موافقت پدر يا مادر يا شوهر مى داند؟

اينجاست كه لازم است دختر مرد ناآزموده ، با پدرش كه از احساسات مردان آگاه است و پدران جزء در شرايط استثنائى براى دختران خير و بركت و سعادت مى خواهند مشورت كند و لزوما موافقت او را جلب كند.

آنچه در اين مورد قابل اعتراض است عمل مردم ايرانى است نه قانون مدنى و نه قانون اسلام . در ميان مردم غالب پدران هنوز مانند دوران جاهليت ، خود را اختياردار مطلق مى دانند و اظهار نظر دختر را در امر انتخاب همسر و شريك زندگى و پدر فرزندان آينده اش ، بى حيائى و خارج از نزاكت مى دانند و به رشد فكرى دختر كه لزوم آن از مسلمات اسلام است توجهى نمى كنند، چه بسيار عقده هائى كه قبل از رشد دختران صورت مى گيرد و شرعا باطل و بلااثر است .

عاقدها از رشد دختر تحقيق و جستجو نمى كنند. بلوغ دختر را كافى مى دانند. در صورتى كه مى دانيم چه داستانها از علماء بزرگ در زمينه آزمايش رشد عقلى و فكرى دختران در دست است .

بعضى از علماء رشد دينى دختر را شرط دانسته اند، تنها به عقد بستن دخترى تن مى دادند كه در اصول دين بتواند استدلال كند و متاءسفانه غالب اولياء اطفال و عاقدها اين مراعاتها را نمى كنند.

قانون مدنى داراى ماده 1042، كه اين ماده مى گويد:

بعد از رسيدن به سن پانزده سال تمام نيز اناث نمى توانند مادام كه به سن هجده سال تمام نرسيده اند بدون اجازه ولى خود شوهر كنند.

طبق اين ماده دختر ميان پانزده و هجده هر چند بيوه باشد بدون اجازه نمى تواند شوهر كند. در صورتى كه نه از نظر فقه شيعه و نه از نظر اعتبار عقلى اگر زنى واجد شرايط بلوغ و رشد باشد و يك بار هم شوهر كرده است لزومى ندارد كه موافقت پدر را جلب كند. (32)

شيوه تشكيل و تحكيم بنياد خانواده

براى تشكيل خانواده پنج شرط لازم است .

1. رعايت صلاحيت لازم

موضوع صلاحيت و لياقت را كه ، از شرائط لازم تشكيل خانواده مى شماريم ، چيزى است كه اولا قرآن كريم آن را مورد توصيه جدى قرار داده و مى فرمايد:

و انكحوا الايامى منكم و الصالحين من عبادكم و امائكم ... (33)

بردگان و دختران جوان و بى همسرى را كه صلاحيت دارند، به همسرى در آوريد و براى آنان تشكيل خانواده دهيد.

و ثانيا، آن طور كه از اين دستور كلى الهى استفاده مى شود و برخى از مفسران قرآن كريم هم بدان اعتراف كرده اند اولا اين دستور غير از بردگان ، يعنى همه پسران و دختران و خلاصه جوانان مجرد و بى همسر را شامل مى شود و ثانيا، همان طور كه علامه طباطبائى و ملا فتح الله كاشانى و نويسندگان تفسير نمونه نيز، با عبارتى مانند الصالحون للتزوج مطرح كرده اند، صلاحيت يك مفهوم كلى گسترده اى دارد، كه هر گونه صلاحيت و لياقت و توانايى فكرى ، فرهنگى ، اخلاقى و بالاخره صلاحيت جسمى و بدنى را نيز بر مى گيرد.

بنابراين ، براى برقرارى ازدواج و تشكيل خانواده ، آن طور كه از قرآن كريم استفاده مى شود، لياقت و صلاحيت و سلامت پسر و دختر بايد به طور دقيق مورد توجه اولياء و افراد ذى ربط قرار گيرد، و در صورت عدم چنين صلاحيت و آمادگى ، درصدد چاره انديشى ديگر و سازندگى لازم برآيد.

در زمينه معيار صلاحيت و لياقت پسر و دختر هم براى تنظيم پيوند زناشوئى ، آن طور كه از احاديث اسلامى بدست مى آيد، در مرحله نخست و به عنوان اولويتهاى ضرورى ، اين جهات بايد رعايت گردد:

الف ) معيارهايى كه خانواده دختر، در زمينه ارزيابى داماد به عنوان اساسى ترين ارزش ، بايد مورد توجه دقيق قرار دهند، ديندارى آگاهانه ، امانتدارى و اخلاق و رفتار شرافتمندانه او مى باشد.

پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم فرموده است :

اذا جائكم من ترضون خلقه و دينه فزوجوه

هر گاه كسى به خواستگارى دختر شما آمد كه اخلاق و ديندارى او چشمگير بود و براى شما جلب رضايت و آرامش مى كرد، دختر خود را به همسرى او در آوريد.

امام جواد عليه السلام مى فرمايد:

من خطب اليكم ، فريضتم دينه ، و امانته كائنا ما كان فزوجوه ...

چنانچه كسى به خواستگارى دختر شما آمد كه ، ديندارى و امانت دارى او موجب خرسندى شما را فراهم آورد، اگر ساير شرايط را هم نداشت دختر خود را به ازدواج او برگزينيد.

ب ) معيارهائى را هم كه خانواده داماد نسبت به عروس و دخترى كه قرار است او را به همسرى فرزند خود در آورند، بايد مورد توجه داشته باشند، صلاحيت و شايستگى است كه ، عموما در عفت و پاكدامنى و سلامت اخلاقى دختر خلاصه مى شود.

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايد:

خير نسائكم العفيفة الغلمة ، العفيفة فى فرجها، و الغلمه على زوجها

بهترين زنانى را كه به همسرى خود انتخاب مى كنيد، افرادى هستند كه پاكدامن و نجيب بوده و در برابر شوهر رام و سر به راه باشند.

روى اين حساب ، سلامت و صلاحيت پسر و دختر، چيزى است كه مى بايست رعايت شود و رعايت اين جهات هم در تشكيل تحكيم خانواده ، نقش موثر و سرنوشت سازى خواهد داشت .

2. پيوند مودت و رحمت

مودت ، محتنى است بيشتر در دل و آتشين و دو طرفه يعنى هر دو طرف يكديگر را دوست دارند.

مودت زمينه كشت بذر است كه حاصل رحمت مى باشد و تا مودت نباشد رحمت نيست .

عليرغم روش برخى از افرادى كه در جوامع ما، ازدواج را به صورت يك معامله مادى انجام مى دهند، و از اين ناحيه با حوادث تلخ و دردناكى هم دست به گريبان مى شوند، در اسلام پيوند زناشوئى اولا به عنوان يك نشانه اى قدرت و حكمت الهى مطرح شده و ثانيا چيزى كه بنيان خانواده را تحكيم و استوارى مطمئنى مى بخشد، كانون پر حرارت و پر جاذبه مودت و رحمت خواهد بود.

3. عظمت و قداست ازدواج

غير از مرحله مادى و طبيعى ، كه موضوع مادى و معقول اجتماعى است ، آنچه در اسلام اين پيوند را عظمت و قداست معنوى نيز مى بخشد، مرحله انسانى و پاداش الهى است كه به دنبال تشكيل خانواده ، صورت مى گيرد، و چنين پيوندى عنايت و بركت خداوندى را به دنبال مى آورد.

پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم فرموده است :

ما من شى ء احب الى الله عزوجل من بيت يعمر بالنكاح

در پيشگاه خداوند متعال ، هيچ كانونى محبوبتر از خانه اى كه بوسيله ازدواج عمران و آبادى پيدا مى كند، نخواهد بود.

امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

ركعتان يصليها المتزوج افضل من سبعين ركعة يصليها العزب

دو ركعت نمازى كه افراد متاهل مى خوانند، از هفتاد ركعت نمازى كه افراد عزب و مجرد انجام مى دهند، افضل و برتر خواهد بود!

4. ناپسندى و ناگوارى طلاق

به همان ميزانى كه ازدواج در اسلام ، داراى ارزش و ستايش مى باشد، طلاق و جدائى زن و شوهر از هم ، مورد نكوهش و تنفر واقع شده است !

پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايد:

ما من شى ء ابغص الى الله ، من بيت يخرب فى الاسلام بالفرقة ، يعنى الطلاق

هيچ چيزى در نظر خداوند، از خانه اى كه ، در جامعه اسلامى بوسيله طلاق و متاركه ، ويران و خراب مى گردد، منفورتر و ناپسندتر نمى باشد!

آن بزرگوار نيز مى فرمايد:

تزوجوا و لاتطلقوا، فان الطلاق ، يهتز منه العرش .

پيوند زناشوئى برقرار كنيد، و هرگز طلاقكارى نكنيد، زيرا طلاق چيزى است كه به خاطر آن عرش (كه مبداء عدل و رحمت است ) به لرزه و اضطراب مى افتد!

البته اين را هم نبايد فراموش كنيم ، اصولا در يك جامعه اسلامى نبايد طلاق واقع شده ، و پى آمدهاى دردناك آن انسانهائى را در آتش پر حرارت خود، بسوزاند، اما اگر در شرايط غير تحملى پيش آيد، و در مقايسه خير و شر، ادامه زندگى و قطع آن ، متاركه امتيازاتى داشته باشد، درنهايت ، و پس از اينكه همه راه حلها و چاره جوئيها مسدود گرديد، طلاق به عنوان يك عمل جراحى ، و تنها راه حل و نجات از مشكلات سخت تر، مجاز خواهد بود.

5. مسئوليت تشكيل خانواده وظيفه سنگين اولياء

اولياء و پدران و مادران نيز، نسبت به پسران و دختران و زيردستان خود وظيفه دارند، زمينه ساز و اقدام كننده براى تشكيل خانواده آنان باشند.

بارى ، موضوع تشكيل خانواده جوانان را اسلام ، در مرحله نخست ، به عهده والدين گذاشته ، و حتى خوددارى از اداى اين وظيفه سنگين ، تخلف و گناه نيز محسوب خواهد شد!

پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايد:

من ادرك له ولد، و عنده ما يزوجه ، فاحدث فالاثم بينهما!

هر كس ، فرزند او به حد بلوغ و آمادگى براى ازدواج برسد، و او توانائى تشكيل خانواده براى او فرزند خود را داشته باشد، و از اين مسئوليت شانه خالى كند، در صورتى كه براى آن فرزند لغزش و انحرافى پيش آيد، گناه آن براى پدر و مادر و فرزند، هر دو نوشته مى شود و هر دو مسئوليت خواهند داشت !

در زمينه ازدواج و تشكيل خانواده براى جوانان مستعد، و افرادى كه به نوعى احتياج به راهنمايى و معاضدت دارند، بار اين مسئوليت سنگين تر مى شود، چنانكه افرادى هم كه به هر شكل ممكن مادى و معنوى ، براى ازدواج افراد بى همسر يارى و اقدام مناسب معمول مى دارند، و كدخدا منشى مصلحانه مى نمايند، از فضيلت و پاداش دنيوى و اخروى بهره مند مى گرداند.

بنابراين ، در شرائطى كه عموما در شرق و غرب ، نظام خانواده از تعهد و مسئوليتهاى اخلاقى تهى شده ، و نابسامانى و بى بند و بارى دردناكى محصول آن گرديده است ، در اسلام به منظور تشكيل و تحكيم بنيان خانواده ، وسائل و تهميدانى به كار گرفته شده ، كه هم تعهد اخلاقى و حقوقى مى آفريند و هم از بسيارى از عوارض و ضايعات كمرشكن جلوگيرى به عمل مى آورد. (34)

فصل سوم : محبت

محبت

قدرى بر محبت كردن ، از نشانه هاى بارز انسان صالح مومن است . بلكه مومن بدان اندازه انسان است كه قدرت محبت نسبت به ديگران را دارد.

محبت خالصى كه نه چشم انتظار پاداشى دارد نه تشكر و نه هدفش از آن ، كسب چيزى است ، محبت به خاطر خدا و در راه خدا. عظمت نفسانى از درون و غناى نفسى لبريز از محبت مردم و عطابخش ، زيرا از چنان منبع بزرگى سرچشمه مى گيرد كه تمام شدنى نيست ، سرچشمه مملو و فياض ‍ محبت الهى .

علامت محبتش به مردم اين است كه براى مردم خير و خوبى مى خواهد و آنان را به خير و نيكى دعوت مى كند. براى اين طبق صفات و نشانيهاى هميشگيش امر به معروف و نهى از منكر مى كند كه دوست دارد آنان را به راه راست هدايت كند و خير و نيكى را برايشان خواستار است ، نه براى اين است كه بر آنان تسلط پيدا كند و يا به راهى سوقشان دهد كه از او اطاعت كنند. (35)

والدين محترم محبت بدون سرچشمه نيست و بدون هدف نيز سودى ندراد. محبت به دختران بايد بدون منت و خالصانه باشد و اين خود بهترين راه براى نزديك شدن شما به دختران مى باشد زيرا توسط محبت فاصله ها كمتر مى شود و شرط اول محبت ، شناخت روحيات دختران است و اولين قدم براى ايجاد محبت شناخت يكديگر و روحيات طرفين است .

دختران نيازمند و تشنه محبت هستند

انسان هر قدر هم كه بزرگ باشد، چه از نظر سن و يا مقام ، باز از تنهائى گريزان است ، احتياج به دوستى صميمى و يكرنگ دارد، دوست دارد علاقه خود را براى كسى كه نسبت به وى علاقمند است صرف كند، بشرط آنكه طرف او واقعا به وى علاقمند باشد.

خلاصه آنكه در فضاى معادلات و معيارها بطور كلى دگرگون مى شود، و انسان به جهات ساختمان روحى خود مثل يك ماهى مى ماند كه در فضاى محبت ، نشاط مى يابد و رشد مى كند، خطاها، سختى ها، كمبودها، مرضها، همه و همه جلوه ديگرى دارند، توگوئى اكسيرى است كه اگر به سخت ترين مشكلات زده شود آن را راخت و زيبا مى كند.

افسوس كه قدر اين گوهر و ارتباط آن در زندگى خانوادگى و اجتماعى ناشناخته است .

انسان تشنه محبت است ، اگر آب زلال محبتى از كسى يافت با تمام وجود به او علاقمند مى شود و انس مى گيرد و گرنه به ناچار وقتى آب زلال و شيرين نبود به آب شور هم بسنده مى كند (36)

كيفيت محبت و ابعاد آن

هر انسانى بر حسب بافت روحى و عقائد و ارزشهاى مسلط و يا مهمى كه دارد، مسائل و امورى براى او اهميت مى يابد و به نسبت شدت و ضعف شكل گيرى روح و فكر او نسبت به امور مختلف ، از خود عكس العمل نشان مى دهد، انتظار اينكه اگر كسى به چيزى يا انسانى ، علاقه داشت تحت هر شرائطى و هر شكلى محبت را حفظ كند، بدون در نظر گرفتن ارزشهاى مهم و مسلط روحى و فكرى وى ، جاهلانه است .

هميشه اين طور نيست كه محبتها بر طبق بايدها باشد، بلكه برعكس درصد كمى از محبتها در آن درجه كه بايد باشد هست (37)

دخترى كه از پدر و مادر و در محيط خانه از لحاظ محبت اشباع شده در جوانى احساس محروميت و بى پناهى نمى كند تا در مقابل چند جمله مودت آميز يك جوان غرضران خود را ببازد و آينده خويش را تباه سازد(38).

والدين گرامى دختران بايد از محبت اشباع شوند تا روانى شاد و دلى با نشاط داشته باشند و خوشبين و خوش قلب و با اعتماد باشند.

محبت عامل پيوند دو دل

همه مردم تشنه دوستى و محبتند. دوست دارند محبوب ديگران باشند. دل انسان به محبت زنده است .كسى بداند محبوب كسى نيست خودش را بى كس و تنها مى شمارد و هميشه پژمرده و افسرده است . (39)

دختران نيز تشنه عشق و محبت اند و بايد از محبتهاى بى شائبه پدر و مادر برخوردار شوند.يك دختر انتظار دارد به او محبت كرده و از صميم قلب دوستش بدارند و همچنين اولين چيزى كه مى تواند اختلافات بين والدين و دختران را از بين ببرد محبت است .

مهربانى و اظهار محبت واقعا اعجاز مى كند، زيرا محبت يك پيوند دو طرفه است .

والدين وظيفه دارند مزرعه دل دختران را با محبت و مهر آبيارى كنند چرا كه محبت و علاقه درخواست طبيعى اوست و از راه آن چشمش به دنياى آينده بايد روشن گردد و راه زندگى را در دل او زنده مى سازد. ديديم كه محبت ضرورى زندگى دختران است و اهميتش از اينجا معلوم مى شود كه براى رسيدن به مرحله محبت اجتماع ناگزير است از مرحله محبت خانوادگى عبور كند.

ابراز محبت به طرق مختلفى انجام پذير است كه بهترين آن در بغل گفتن و نوازش كردن و بوسيدن است ، اين امر مايه جلب محبت و اطمينان دختر از زندگى مى شود و از امنيت خاطر بيشتر استفاده خواهد كرد، راز توصيه اسلام كه فرزندانتان را ببوسيد از اينجا كشف مى شود.

محبت از طريق ديگر ابراز عنايت از راه سخن گفتن با صداى ملايم و دلپذير و آهنگ و كلام موزون است ، لوح دل دختر چون آينه اى صاف و منزه است و چه بهتر كه مملو از احساسات پاك و عواطف انسانى باشد.

ميزان محبت بايد به حدى باشد كه تمام زواياى زندگى دختر را در بر گيرد و روشن كند و به مقدارى باشد كه رشد كافى جسمى و روانى او را تضمين و او را فردى سالم و متعادل تحويل جامعه دهد.(40)

دين مقدس اسلام نيز به محبت كردن سفارش كرده و در اين باره احاديثى وجود دارد از باب نمونه :

پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايد: با كودكان محبت كنيد به ناتوانيشان رحمت آريد، اگر وعده اى داديد وفا كنيد، آنها چنين مى پندارند كه روزى آنان به دست شماست .

در حديث ديگرى مى فرمايد: هر كس فرزندش را ببوسد خدا حسنه اى در نامه عملش نويسد، كسى كه رحم نكند رحمش نمى كنند.

پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: هنگامى كه پدر به صورت فرزند بنگرد و مسرور شود ثواب بنده آزاد كردن دارد، گفتند: يا رسول الله گر چه سيصد و شصت بار بنگرد؟ فرمود: الله اكبر.

نگاه پدر به صورت فرزند عبادت است .

با فرزندان به لطف و احسان رفتار كنيد.

فرزندانتان را زياد ببوسيد كه به هر بوسه اى يك درجه در بهشت داريد .

به علاوه مستحب است در محبت و نيكى فرقى بين فرزندان نگذارد و جز به علم و ادب يكى را بر ديگرى ترجيح ندهد.(41)

محبت عامل تربيت

از جمله مسائلى كه در مورد تعليم و تربيت اسلامى مطرح است مسئله محبت و نقطه مقابل آن خشونت است . البته نقطه مقابل محبت معمولا بغض است ، ولى اثر محبت احسان و نرمى است و نقطه و اثر بغض قهرا خشونت است و سخت گيرى .(42)

انسان را بايد دوست داشت به خاطر انسانيت نه به خاطر هيكلش ، انسانيت را بايد دوست داشت . (43)

انسان تشنه محبت مى باشد، محبت حياتبخش دلهاست . هر كسى نفس ‍ خودش را دوست دارد و دلش مى خواهد محبوب ديگران باشد، احساس ‍ محبوبيت دل را شادمان مى گرداند.

كسى كه بداند محبوب كسى نيست خودش را در اين جهان پر آشوب تنها و بى كس مى شمارد، بدين جهت ، هميشه پژمرده و افسرده خواهد بود. با احساس محبوبيت مى تواند آرام و راحت به رشد و نمو خويش ادامه دهد و در صفات عالى انسانيت تكامل يابد. محبت ريشه اخلاق نيك است . در پرتو محبت مى توان احساسات و عواطف را به خوبى پرورش داد و از او انسانى شايسته ساخت .

اما كسى كه در محيط سرد و بى عاطفه پرورش يافته و از پدر و مادر مهر و محبت نديده يك انسان راضى و طبيعى نخواهد بود. كسى كه طعم محبت را نچشيده چگونه مى تواند آن را نثار ديگران سازد. از يك چنين انسان محرومى نمى توان توقع بشر دوستى داشت .

دين مقدس اسلامى كه به مسائل تربيتى كاملا عنايت داشته و در مورد محبت سفارشهاى فراوانى به عمل آورده كه در كتابهاى حديث موجود است ، از باب نمونه :

امام صادق عليه السلام فرمود:

خدا بنده اش را به واسطه شدت محبتى كه نسبت به فرزندش دارد مورد رحمت قرار خواهد داد.

خداوند بزرگ به حضرت موسى عليه السلام فرمود:

محبت اطفال بهترين اعمال است ، زيرا آفرينش آنها بر خداپرستى و توحيد است ، اگر در كودكى بميرد داخل بهشت مى شوند.

مردى به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم گفت : تا كنون كودكى را نبوسيده ام ، وقتى رفت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به اصحابش ‍ فرمود:

به نظر من اين مرد اهل دوزخ است .

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:

كسى كه به كودكان مهربانى و به بزرگسالان احترام نكند از ما نيست .

حضرت على عليه السلام به هنگام وصيت فرمود:

با كودكان مهربانى كن و بزرگان را احترام بگذار.

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:

كودكان را دوست بداريد و با آنها مهربانى كنيد.

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:

فرزندانتان را زياد ببوسيد، زيرا به واسطه هر بوسه اى درجه شما در بهشت بالا مى رود.

پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم به هنگام بامداد دست نوازش بر سر فرزندان و فرزندزادگانش مى كشيد. (44)

عوامل محبت در احاديث اسلامى

1 ايمان محور محبت :

من احب لله و ابغض لله و اعطى لله فهو ممن كمل ايمانه .

امام صادق عليه السلام فرمود:

هر كس به خاطر خدا دوست بدارد و به خاطر خدا دشمن بدارد و به خاطر خدا عطا كند، از كسانى است كه ايمانش كامل شده است .

امام باقر عليه السلام فرمود:

اگر خواستى بدانى در تو خيرى هست ، به دلت نگاه كن ، اگر اهل طاعت خدا، فرمانبرداران را دوست دارد و از اهل معصيت خدا بدش مى آيد، در تو خيرى هست و خداوند تو را دوست دارد و اگر از اهل اطاعت بدش ‍ مى آيد و از اهل معصيت خشنود است ، در تو خيرى نيست و خداوند از تو ناخوشنود است و (بدان ) كه هر كسى با دوست خود خواهد بود (يعنى در قيامت دوست با دوست است ).

و فرمود:

هر كسى كه معيار محبت و دشمنى او دين نباشد دين ندارد.

2 محبت ، محبت مى آورد:

بالتودد تتاءكد المحبة

حضرت على عليه السلام فرمود:

با دوستى ، محبت محكم مى شود، يعنى براى پيدا كردن دوست ، دوست كردن همسر و ديگران از خودتان شروع كنيد، سعى كنيد دوستى كنيد تا او هم با شما دوست شود.

3 توجه و حضور قلب به خدا:

امام صادق عليه السلام فرمود:

هر كه در نماز، دل به خدا دهد، خداوند رو به او كند، دلهاى مومنين را هم به دوستى با او مى گرداند، بعد از آنكه خدا او را دوست مى دارد.

4 احسان و نيكى محبت مى آورد:

بالاحسان تملك القلوب

حضرت على عليه السلام فرمود:

با احسان و خدمت ، دلها را مى شود مالك شد.

و در حديث ديگرى فرمود:

با احسان و نيكى مى شود افراد را خريد و بنده كرد.

آرى فطرت و سرشت انسان به گونه اى است كه وقتى به او احسان شود، مجذوب مى شود و انس مى گيرد.

5 سلام كنيد و محبت ايجاد نمائيد:

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:

سوگند به نام آنكه جانم دست اوست ، به بهشت وارد نمى شويد تا ايمان بياوريد و ايمان نمى آوريد تا با يكديگر دوست باشيد، آيا نمى خواهيد شما را به كارى راهنمايى كنم كه اگر انجام دهيد، با هم دوست شويد؟ (براى ايجاد محبت ) به يكديگر آشكارا سلام كنيد.

و حضرت على عليه السلام فرمود:

زبانت را به سخن ملايم و سلام كردن عادت بده تا دوستانت زياد شوند و دشمنانت اندك گردد.

6 اظهار محبت ، محبت مى آورد:

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايد:

مرد وقتى به زنش بگويد دوستت دارم ، اين سخن هرگز از دل او بيرون نمى رود.

مردى به امام باقر عليه السلام عرض كرد: من فلانى را دوست دارم ، حضرت فرمود: او را از اين دوستى آگاه كن ، كه براى دوام دوستى موثرتر و در الفت بهتر است .

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:

وقتى كسى را دوست مى داريد محبت خويش را اظهار كنيد، اظهار محبت صلح و صفا به وجود مى آورد و شما را به هم نزديك مى سازد.

7 صورت گشاده و خندان :

حسن البشر اول العطاء و اسهل السخاء

حضرت على عليه السلام مى فرمايد:

رخسار نيكو اولين هديه و راحت ترين بخشش است .

و فرمود:

صورت گشاده و باز تو، اول نيكى توست و دلالت بر بزرگوارى تو مى كند.

و فرمود:

صورت باز آتش دشمنى را خاموش مى كند.

و باز فرمود:

صورت باز و گشاده ريسمان محبت است و فرمود: كار نيك و صورت باز، محبت مى آورد و انسان را به بهشت مى رساند.

و فرمود:

صورت گشاده ، روش هر آزاده است .

8 خوش آمد گوئى و محبت :

حضرت على عليه السلام فرمود:

روى باز و گشاده و بخشش و نيكى و خوش آمد گفتن ، موجب دوستى مردم است .

9 دست دادن ، محبت مى آورد:

تصافحوا فان المصافحة تزيد فى المودة

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:

به يكديگر دست بدهيد كه محبت را زياد مى كند.

حضرت امام صادق عليه السلام فرمود:

به يكديگر دست بدهيد كه كينه را از بين مى برد.

10 هديه دادن دوستى آفرين است :

تهادوا تحابوا

امام صادق عليه السلام فرمود:

به يكديگر هديه دهيد، تا دوست هم شويد، چرا كه هديه كينه را از بين مى برد.

حضرت على عليه السلام فرمود:

هديه محبت مى آورد، و فرمود: هيچ چيز مثل هديه ، فرمانروا را ملايم و خشم را بيرون و رانده شده را متمايل و كارهاى سخت را آسان و بديها را دور نمى كند.

نكته مهم در هديه و اهميت آن به اظهار محبت و دوستى است ، نه ارزش ‍ مادى آن ، بنابراين در هديه توقعات را كنار بگذاريد و ارزش واقعى آن را در نظر بگيريد تا دوستان شما و خود شما بتوانيد همواره به يكديگر هديه اى هر چند اندك به نشان دوستى تقديم كنيد، متاءسفانه اين ابراز دوستى ، در نزد بعضى به خاطر توقعات نابجا تبديل به وسيله كدورت مى شود و بجاى تشكر و دريافت پيام هديه ، به خاطر مسائل مادى از يكديگر دلخور مى شوند.

امام صادق عليه السلام فرمود:

محبوب ترين برادرانم ، كسى است كه عيب هاى مرا به من هديه دهد.

حضرت على عليه السلام فرمود:

چه خوب هديه اى است ، موعظه .

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:

هيچ مسلمانى براى برادرش ، هديه اى بهتر از سخن حكيمانه كه يا هدايتش را زياد كند، يا از هلاكت دورش كند، نداده است .

11 معاشرت نيكو:

حسن العشرة تستديم المودة

حضرت على عليه السلام فرمود:

معاشرت نيكو، دوستى را دوام مى بخشد.

البته تاءثير معاشرت نيكو و رعايت اخلاق در خانواده و برخورد دوستانه ، مساءله اى كاملا روشن است .

12 خوش اخلاق باشيد:

حسن الخلق يورث المحبة

حضرت على عليه السلام فرمود:

خوش اخلاق بودن دوستى مى آورد.

و فرمود:

سه چيز محبت مى آورد، خوش اخلاقى ، ملايمت نيكو و تواضع .

13 ملايمت و نرم خوئى :

بالرفق و التودد يحببك القلوب

امام باقر عليه السلام فرمود:

با ملايمت و دوستى ، دلها تو را دوست مى دارد.

14 خوش گمانى ، محبت مى آورد:

من حسن ظنه بالناس حاز منهم المحبة

حضرت على عليه السلام فرمود:

هر كس به مردم خوش گمان باشد به محبت آنها دست مى يابد.

15 بى نيازى از ديگران و محبت :

حضرت على عليه السلام فرمود:

خود را محبوب مردم كن ، با بى رغبتى به آنچه در دست آنهاست ، تا به محبت آنها برسى .

مردى نزد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم آمد، از حضرت سوالاتى كرد از جمله پرسيد: چه كنم تا مردم مرا دوست بدارند، حضرت فرمود: به مردم نيكى كن و چشم به داشته آنها نداشته باش و به آن طمع نكن تا تو را دوست بدارند.

16 سخاوت ، محبت آور است :

السخاء يزرع المحبة

حضرت على عليه السلام فرمود:

سخاوت ، محبت را مى روياند.

امام صادق عليه السلام به معلى فرمود:

خودت را با رسيدگى به برادرانت محبوب گردان ، همانا خداوند محبت را در بخشش و دشمنى را در امساك و ندادن قرار داده است .

17 سكوت و محبت :

ان الصمت يكسب المحبة

امام هفتم يا هشتم فرمود:

سكوت محبت مى آورد، سكوت راهنماى هر چيزى است .

زيرا بيشترين اسباب دشمنى از سخن گفتن است و از آنجا كه حركت دادن زبان كارى آسان است ، بسيارى با سخن سبك و نسنجيده آبروى خود را مى برند و خود را نزد مردم و خدا سبك مى كنند.

18 سخن زيبا و محبت :

حضرت سجاد عليه السلام فرمود:

سخن زيبا، دارائى را زياد و روزى را افزايش مى دهد، اجل را به عقب مى اندازد و انسان را نزد خانواده محبوب و وارد بهشت مى كند.

19 تواضع ، محبت مى آورد:

ثمرة التواضع المحبة

حضرت على عليه السلام فرمود:

نتيجه تواضع و فروتنى ، دوستى است و فرمود: سه چيز محبت مى آورد خوش اخلاقى ، ملايمت نيكو و تواضع .

20 سه عامل محبت :

امام باقر عليه السلام فرمود:

سه چيز محبت مى آورد، قرض ، تواضع و بخشش .

و در اين ميان بايد از عوامل مهمى مثل ايمان ، محبت ، احسان ، صورت باز و خندان ، هديه دادن ، اخلاق خوب ، شيرين زبانى و بى نيازى و كم توقعى و تواضع ، بيشتر استفاده نمود. (45)