مبانى تربيتى - عرفانى

سيد محمد شفيع مازندرانى

- ۵ -


فصل هفتم :عوامل و مراكز تربيتى

عوامل و مراكز مهم تربيتى ،بى شمارند كه در اينجا به ذكر برخى از آنها مى پردازيم .

قابل ذكر است كه عطف توجه ،به اين عوامل و مراكز بر اساسى اهميتى است كه امام راحل (س ) در ديدگاه تربيتى خود براى آنها، قايل بوده اند كه عبارتند از:

1- وحى و مكتب انبيا

- قرآن (آشنايى و عمل به قرآن )

- حوزه هاى علميه (علوم حوزوى و آشنايى با علوم اسلامى )

2- عبادت

- مسجد و نماز (نماز شب و نماز جمعه )

- حج

3- معلم

4- مراكز فرهنگى

الف - كودكستان ،دبستان ، راهنمايى و دبيرستان و...

ب - دانشگاه .

5- زن

- (همسر و مادر)

6- رسانه هاى جمعى .

7- مجلس شوراى اسلامى .

8- جلسات عزادارى

- (محافل ذكر)

9- زندان

- (مركز باز پرورى و باز سازى انسانها و ندامتگاهها)

10- انتظار فرج

توضيح و تبيين

1- وحى و كتب انبيا

انسان سازى و تربيت وظيفه نهايى انبيا و اولياى خداست (345)،زيرا موضوع علم انبيا تربيت انسان مى باشد (346). و در اين باره توجه به اين نكته ضرورى است كه :تربيت انسان توسط انبيا پيرو تربيت تكوينى پروردگار متعال است كه با دست طبيعت انجام مى پذيرد، زيرا ربوبيت به دو گونه است :

م - ربوبيت عام

- ربوبيت خاص

اولى كه همه موجودات را شامل مى شود به امر خدا با دست طبيعت در عالم طبيعت صورت مى گيرد و همه موجودات همواره از نقص به كمال و از قوه به فعل متحول مى شوند و انسان نيز تا سر حد حيوان از اين قانون برخوردار است ، ولى از آن به بعد به ربوبيت تشريعى و مكاتب انبيا نيازمند است . تا راه سعادت را برگزيند و به شقاوت نگراند (347) و ترديدى نيست كه بعثت ،پديد آورنده تحول علمى ، عرفانى در زندگى انسانهاست (348)

قرآن :

اسلام مترقى ترين مكتب تربيتى است و قرآن آن كتاب انسان سازى است (349)قرآن كتاب تربيت انسانهاست (350). و در واقع از طريق قران كه حبل الهى است رابطه معنوى ميان انسان و مربى او پيدا مى شود (351). آرمان اصلى وحى الهى از جمله قرآن ، اين است كه براى بشر معرفت و عرفان لازم نيست به خدا ايجاد مى كند،و اين حقيقت در راءس همه امور قرار دارد (352). و در قرآن كريم ،مركز و منبع همه عرفان است و نيز منشاء همه (معرفت ) هاست . گرچه فهم آن مشكل است . (353)

و بهره بردارى از آن پس از رفع حجابها است (354) (چنانكه در فصل ديدگاه اخلاقى عرفانى امام - سلام الله عليه - توضيح داديم ).

قرآن جهت استحلاض آدمى از زندان طبيعت و نجات انسان از مرتبه حيوانيت و ارتقاى او به اوج كمال ،قوت و انسانيت نازل گشته است بر اين اساس همواره انسان را به تهذيب نفس و تطهير باطن دعوت مى كنند و در جهت تحصيل سعادت ، راه مى نمايد. (355)و منظور اصلى (و من يخرج من بيته مهاجر الى الله ) همين نكته است (356)

- حوزه هاى علميه (روحانيت )

يكى از مراكز مهم تربيت انسانها حوزه هاى علوم دينى مى باشند ؛زيرا:

1- مراكز دينى :عالمان صالح تربيت مى كند زيرا كوشش انبيا و ايده بعثت در تمام قرنها تربيت انسان است . (357)

2- عالمان انسانهاى صالح و جامع را تربيت مى كنند زيرا تحصيل همراه تهذيب - مى تواند ما را به حيات انسانى برساند و مى تواند كشور ما را از وابستگى ها نجات بدهد. (358) ما روحانيون با دانشگاهيها يك مسير داريم . (359)

3- )عالمان صالح در برابر تهاجم فرهنگى بيگانگان و در جهت تربيت نسل بشر در تلاش اند لذا) اسلام بدون روحانيت مثل كشور بدون طبيب است . (360)

4- فرهنگ صحيح و دستور العملهاى تربيتى صحيح را نيز بايد در حوزه هاى دينى جويا شد؛ زيرا اينان وارثان مكتب انبيايند. (361)

5- مساءله مهم و اصلى حوزه ها اشتغال به تحصيل علوم رايج اسلامى خصوصا فقه و مبادى آن است و خصوصا فقه به طريقه سلف صالح و بزرگان مشايخ همچون (شيخ الطائفه ،صاحب جواهر و شيخ انصارى - رضوان الله تعالى عليهم - )فقه به طريقه مورث از فقها اسلام را حفظ مى كند. (362)

6- اسلام با فقه مانده است . (363) و ترديدى نيست كه اسلام نيز مترقى ترين مكتبها تربيت است . (364)

7- حوزه و روحانيت بايد نبض تفكر و نياز آينده جامعه را هميشه در دست داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث ، مهياى عكس العمل مناسب باشند. (365) مجتهد بايد به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد،براى مردم و جوانان حتى عوام هم قابل قبول نيست كه مرجع و مجتهدش بگويد من در مسائل سياسى اظهار نظر نمى كنم . (366)

8- موفقيتهاى روحانيت و نفوذ آنان در جوامع اسلامى در ارزش عملى و زهد آنان است امروز هم اين ارزشها نه تنها نبايد به فراموشى سپرده شود كه بايد بيشتر از گذشته به آن پرداخت و هيچ چيزى به زشتى دنياگرايى روحانيت نيست و هيچ وسيله اى هم نمى تواند بدتر از دنياگرايى ،روحانيت را آلوده كند چه بسا دوستان نادان يا دشمنان دانا و بخواهند با دلسوزيهاى بى مورد، مسير زهد گرايى آنان را منصرف سازد (367) به هر حال ، خصوصيات بزرگى چون قناعت و شجاعت و صبر و زهد و طلب علم و عدم وابستگى به قدرت ها و مهمتر از همه احساس مسووليت در برابر توده ها،روحانيت را زنده ،و پايدار و محبوب ساخته است . منشور روحانيت ) (368)

9- اگر فقهاى عزيز نبودند معلوم نبود،امروز چه علومى به عنوان علوم قران اسلام و اهل بيت (عليه السلام ) به خورد توده ها داده بودند. (369)

2- عبادت

مسجد و نماز

ديگر از مراكز مهم تربيتى (مسجد )است مسجد مظهر نماز، ذكر و ياد خدا مى باشد بالاترين فريضه و كارخانه انسان سازى (تربيت انسان ) نماز است نماز براى اصلاح و تربيت نفس ، تاثير بسزايى دارد (370). حتى (وضو )آدمى را از شر نفس و دام شيطان حفظ مى كند (371)(در احاديث تاكيد شده كه هميشه با وضو باشيد.

امام - سلام الله عليه - علاوه بر سفارش اكيد به نماز،پيرامون ، مداومت رفتن به مسجد نيز همواره رهنمودها داده اند از جمله :

1- مساجد، سنگرهاى اسلام و محراب ، محل حرب است (372)

2- در صدر اسلام ،مسجد مراكز تبليغ احكام سياسى اسلام بود (373)

3- با خطبه هاى نماز جمعه لشكر (تهيج ) مى شد و سپاهان از مسجد به ميدان جنگ مى رفتند و كسى كه از مسجد به ميدان جنگ مى رود فقط از خدا مى ترسد از كشته شدن ، فقر و آوارگى ،باكى ندارد و چنين سپاهى ،فاتح و پيروز است . (374)

حج

(حج نيز يكى از مراكز تربيتى و يكى از عوامل مهم تربيت انسان است از آنجا كه در اين مناسك عجيب از اول احرام و تلبيه تا آخر مناسك ،اشاراتى عرفانى و روحانى است .... لبيكهاى مكرر از كسانى حقيقت دارد كه نداى حق را به گوش جان شنيده و به دعوت الله تعالى ،پاسخ مثبت مى دهند،و مساءله ،مساءله حضور در محضر است و مشاهده جمال محبوب گويى گوينده از خود در اين محضر بيخود شده و جواب دعوت را تكرار مى كند و دنباله آن سلب شريك به طور مطلق مى نمايد. (375)

البته مراتب معنوى و تاثيرات تربيتى حج كه سرمايه حيات جاودانه است و انسان را به افق توحيد و تنريه نزديك مى نمايد،حاصل نخواهد شد مگر آنكه دستورات عبادى حج به طور مطلق و شايسته ،مو به مو عمل شود (376)

( حج ) به عنوان يك نيروى بزرگ و قدرت جهانى ،خودنمايى كردن و شوراندن مسلمانان عليه قدرت وابسته است حج كانون معارف الهى است كه از آن محتواى سياست اسلام را در تمام زواياى زندگى بايد جستجو نمود.

(حج )پيام آور و ايجاد و بناى جامعه اى به دور از رذايل مادى و معنوى است (حج )تجلى و تكرار همه صحنه هاى عشق آفرين مناسك زندگى و از آنجا كه جامعه امت اسلامى از هر نژاد و مليتى بايد ابراهيمى شود تا به خيل امت محمد (صلى الله عليه و آله ) پيوند خورد و يكى گردد و يد واحد شود،حج تنظيم تمرين و تشكل اين زندگى توحيدى است . (377)

3- معلم

امام - سلام الله عليه - درباره معلم و نقش سازنده وى در تربيت انسان ،اين چنين رهنمود مى داد.

1- اصلاح و افساد جامعه ، در گرو نحو تربيت معلمين است . (378)

2- نونهالان امانتهايى هستند در دست معلمان . (379)

3- معلم امانتدارى است كه انسان ،امانت اوست . (380)

4- معلمان بايد به تعاليم الهى بچه ها را تربيت كنند و نه ، با تعاليم و تربيت شيطانى . (381)

5- تربيت هنگامى سودمند است كه (اسم رب )باشد (382) و آگاه باشيد كه تربيتهاى غربى ،آدمى را از انسانيت خلع مى كند (383) گرچه استعمارگران ،بر اساس اهداف شوم خود فرهنگ بيگانه را در ميان مسلمانان رواج داده اند و مردم را غربزده كرده اند (384) ولى ما مكلف هستيم كه اسلام را حفظ كنيم ،اين مساءله را از نماز و روزه واجب تر است . (385)

6- منشاء تمام بدبختيها ،اساتيد غير متعهد و وابسته اند. (386)

7- نقش معلم در جامعه نقش انبياست ولى از معلمان غربزده بايد حذر كرد (387)

8- تمام انبيا معلم اند و تمام بشر دانشجو (388) و همه جهان مدرسه است و معلمين راستين آن انبيا اوليا هستند. (389)

9- شغل معلم اخراج انسانها از ظلمت به نور است . (390)

4- مراكز فرهنگى

الف - (كودكستان ،دبستان ،راهنمايى ،دبيرستان و...)

مدرسه بايد مركز تربيت صحيح باشد. (391) زيرا اصلاح دانشگاه زمانى آسان است كه فرزندانمان را از دوران دانش آموزى زير نظر بگيريم تا خوب تربيت شوند. (392)

دانش مفيد نيست بايد با تعهد همراه باشد و در آن صورت است كه دانشجو مى تواند به جايى برسد و پيش خدا آبرومند باشد. (393) و آموزش و پرورش هنگامى سودمند است كه داراى ايمان به خدا و معنويت باشد. (394)

ب : دانشگاه

نقش حياتى دانشگاه و ابعاد و مسائل مربوط بدان را نبايد از نظر دور داشت و بايد:

1- دانشگاه بايد مركز تربيت صحيح باشد (395) زيرا دانشگاه مركز تعيين سعادت و شقاوت ملت است . (396) و اگر دانشگاه اصلاح شود،كشور اصلاح مى شود (397)

2- براى اسلام كردن دانشگاه بايد تلاش و جديت كرد (398) و بايد در دانشگاه علوم معنوى و هم تدريس شود. (399). بايد دانست كه مسووليت دانشگاه سنگين تر و حساستر از ساير قسمتهاست . (400)

3- ضرر عالم بدون تهذيب ،بيشتر از جاهل بدون دانش است (401) و ترديدى نيست كه علم در دل انسان فاسد،زيباتر از نادانى است (402)

آرى ،دانشگاه مركز همه چيز است حتى تشكيل دولت و بايد دانشگاه اسلامى شود تا براى كشور مفيد گردد. (403) و مى دانيم كه دانش تنها فايده اى

ندارد و بايد با تعهد همراه باشد در آن صورت مى توان مفيد واقع شود در پيش خدا آبرومند باشد.

4- دانشگاهها،نه تنها مراكزى براى تهذيب و تعليم جوانان مى باشد بلكه لازم است تا جوانان به گونه اى تربيت شوند كه از خارج بريده و مستقل در راه اسلام و كشورشان خدمت كنند (404) يعنى همه رشته هاى علمى و تخصصى و هم تهذيب اخلاق و هم عمل و پايبندى بدان را تقويت كنند. (405)

5- دانشگاه بايد متحول شود(406) و به خدا روى آورد به معنويت بپردازد و درسها را براى خدا بخواند (407) زيرا ملاك ارزش در لسان انبيا و اولياء علم و تقواست . (408)

6- ترقى مملكت به دانشگاه است . (409)

وحدت فيضيه و دانشگاه

امام - سلام الله عليه - همواره از وحدت حوزه و دانشگاه واتحاد ويكرنگى ميان دو قشر تحصيل كرده ياد مى كرد رهنمودها مى داد از توطئه ها مى گفت و از سرانجام هشدار مى داد،از جمله :

1- دشمنهاى كشورهاى اسلامى ،مدتهاى طولانى سعى كردند تا بين دو قشر روحانى و دانشجو اختلاف و شكاف ايجاد كنند و كسانى كه قبله شان شرق يا غرب است تلاش مى كنند تا دانشگاه و فيضيه با هم مرتبط نباشند.(410)

2- استقلال كشور بستگى به نوع تربيت دانشگاه از طريق دانشگاه مى توان ملتى را اصلاح كرد يا به تباهى كشيد (411) و تضعيف روحانيت توطئه اى براى غارت و وابسته كردن ماست . (412)

3- دانشگاهها در سراسر دنيا ،در خدمت ابر قدرتها هستند و ما مى خواهيم كه اين چنين نباشد اين دو مركز بايد با هم باشند و علم و عمل را به منزله دو بال بدانند (413) و مسائلشان را با يگديگر مبادله كنند (414)

دانشگاه را بايد رو به خدا و معنويت ببريد و همه درسها هم خوانده بشود. (415)

5- زن

يكى از عوامل مهم تربيت انسان (زن ) است زن در سيماى يك همسر، در سيماى يك مادر و در سيماى يك مسلمان متعهد و بيدار،نقش بنيادينى در تربيت افراد جامعه دارد براين اساس ،امام - سلام الله عليه - همواره از نقش زن ياد مى كردند،از جمله :

1- زن ،انسان ساز است . (416)

2- نقش زنان ، در عالم از ويژگيهاى خاصى برخوردار است صلاح و فساد يك جامعه از صلاح و فساد در آن جامعه سرچشمه مى گيرد. زن يكتا موجودى است كه مى تواند از دامن خود افرادى به جامعه تحويل دهد كه از بركاتشان يك جامعه بلكه ، جامعه ها به استقامت و ارزشهاى والاى انسانى كشيده شوند مى تواند به عكس آن باشد. (417)

3- ما بايد به زنان خويش افتخار كنيم (418) زيرا كه بانوان مربى مردان اند. (419)

4- خانمها شرف مادرى و مسووليت فرزندان ، دارند. (420)

5- خدمت مادر با جامعه از خدمت معلم بلكه از خدمت همه كس بالاتر است و انبيا مى خواستند بانوان جامعه را تربيت كنند (421)

امام - سلام الله عليه - همواره خاطرنشان مى كرد كه : حضور زن مردم در جامعه اسلامى ما ،اميد بخش است (422) بانوان ايران در اين نهضت و انقلاب ،سهم بيشترى از مردان دارند. (423)

6- خانمها بايد روى آن علت عمومى ،كارهاى سياسى - اجتماعى را انجام دهند همراهى و شركت فعالانه زنان در نهضت ، پيروزى اسلام را بيمه كرد. (424)

6- رسانه هاى جمعى

نقش تربيتى رسانه ها، مورد توجه دقيق حضرت امام - سلام الله عليه - بود بر اين اساس مى فرمود:

1- رسانه ها مربى يك جامعه هستند. (425)

2- ما بايد نشرياتمان مفيد باشد و اخلاق جامعه را اصلاح كنيم . (426)

3- اگر مى خواهيد كشور اسلامى باشد، بايد مطبوعاتش اسلامى باشد. (427)

4- مطبوعات بايد در خدمت خواسته مردم يعنى اسلام باشد (428) رسالت خطير رسانه هاى گروهى ،حفظ آرامش كشور است . (429)

5- رسانه هاى گروهى بايد حامل پيام ملت و اسلام باشند و اگر رسانه هاى گروهى اصلاح شوند، جامعه اصلاح مى شود. (430)

6- تلويزيون بايد نگاه تعليمات اسلام و مربى جامعه باشد. (431) زيرا صلاح و فساد امور به دست راديو و تلويزيون است (432) و راديو و تلويزيون بايد دانشگاهى عمومى براى هدايت و تربيت مردم باشد. (433) و البته امروز نقش راديو و تلويزيون از همه دستگاهها برتر است . (434)

7- سينما يكى از مظاهر تمدن است كه بايد در خدمت جامعه در خدمت تربيت ملت باشد و ما با مراكز فحشا و فساد مخالفيم نه با تمدن و مظاهر آن . (435)

7- مجلس شوارى اسلامى

صلاح و فساد كشور به دست مجلس است موقعيت مجلس و نقش آن همانند صنايع مادر و نقش آن در پيشرفت كشور است يعنى مجلس مصدر همه امور است و همه قوانين از طريق آن بايد بر اساس اسلام و قرآن تصويب و اجرا گردد بر اين اساس ،مجلس بايد معلم باشد. (436)

8- جلسات عزادارى

به جلسات عزادارى بايد اهتمام ويژه اى داشت زيرا:

1- ما هر چه داريم از (محرم )است و بايد به عمق تاءثير آن در عالم توجه داشت (437) و ما با همين مجالس عزا و گريه ها،قدرت 2500 ساله را شكستيم . (438)

2- مساله كربلا در راءس مسائل سياسى است بايد زنده بماند و بايد بعد سياسى كربلا در براى مردم بيان كرد و سيد الشهداء به حسب روايات ما و به حسب عقايد ما از آن وقتى كه از مدينه حركت كرد، مى دانست كه چه مى كند و مى دانست كه شهيد مى شود حتى قبل از تولد و از طريق جبرئيل اين مساءله به رسول خدا اطلاع داده بودند. (439)

3- (محرم )فرياد مظلوم بر سر ظالم است اين پرخاش و فرياد بايد زنده بماند و بركاتش امروز در جنگ با يزيديان زمان ،واضح ملموس است .(440)

4- مجالس عزا و سوگوارى ،مجالس تبليغ اسلام است . (441)

5- حضرت زينب - سلام الله عليها - كه درباره مصيبت وارده بر او گفته شد تصغر عند المصائب ، بنى اميه را آنچنان تحقير كرد كه در عمر خود چنين تحقير نشده بود. (442)

( سيد الشهداء - سلام الله عليه - با چند نفر از اصحاب ، چند نفر از ارحامشان ،از مخدراتشان قيام كردند؛ چون قيام (لله ) بود، اساس سلطنت آن خبيث را به هم شكستند... اساس سلطنت را شكستند،اساس سلطنتى كه مى خواست اسلام را به صورت سلطنت طاغوتى در آورد. (443)

امام حسين - سلام الله عليه - هم در جنگ با يزيد شكست خورد و كشته شد...شكست ظاهرى و پيروزى واقعى بود. (444)... كشته شد و زنده كرد يك عالمى را (445) و حتى انقلاب اسلامى ايران پرتوى از عاشورا و انقلاب عظيم الى آن است . (446)

قتل سيد الشهداء بنى اميه را تا ابد شكست داد.(447) ( و) با اين كشته شدن مكتب را زنده كرد (448) و اين كلمه ( يوم كل عاشورا و كل ارض كربلا ) يك كلمه بزرگى است ... يعنى : همه جا بايد اين طور باشد همه روز هم بايد اين طور باشد ). (449)

امام امت (س ) همواره خاطرنشان كرده ، مى فرمود:

(هر چه داريم از (محرم ) است و البته بايد به عمق تاءثير آن در عالم - جهان ) توجه داشت . (450) و ما بايد با همين مجالس عزادارى و گريه ها،قدرت دو هزار و پانصد ساله را شكستم (451) مساءله كربلا كه خودش در راءس مسائل سياسى هست ، بايد زنده بماند..)(452)

شد بيمه ،فتح عشق ز الطاف ثار تو   جانها دميد بر تن اسلام ،كار تو
بتهاى روزگار شكست از قيامتت   شيطان شكست از دم رمى جمار تو
آرى ،بى جهت نيست كه در جهان امروز،جهت شناسايى انقلاب اسلامى ايران ، مطالعاتى پيرامون حماسه عاشورا صورت مى گيرد.

(پرفسور،هانيتر هالم )، متخصص در تاريخ اسلام و استاد دانشگاه دومنكين ،يكى از شركت كنندگان در گنگره شيخ مفيد در قم (1372) مى گفت : كتاب ولايت فقيه امام راحل (س ) يكى از متون دروس ‍ تمام رشته هاى اسلام شناسى بسيارى از كشورهاى اروپايى و آمريكايى است .

وى همچنين مى گفت :براى شناخت انقلاب اسلامى ايران ،مطالعات جدى ترى درباره واقعه كربلا شروه شده است . (453) و...(454) تربيت شوند. (455)

10- انتظار اسلامى

يكى از عوامل مهم تربيت جامعه (مساءله انتظار موعود اسلام ) است بايد مردم جهان را در حد توان تربيت كرد تا شايستگى همكارى و همراهى با امام معصوم (عليه السلام ) را پيدا كنند تا زمينه ظهور او فراهم شود،گرچه :

1- گروهى انتظار را در اين مى دانند كه مهيا باشند امر به معروف و نهى از منكر در حد محدود را انجام مى دهند و بيش از اين ،احساس تكليف نمى كنند.

2- گروهى دست به كارى نمى زنند تا جهان پر از ظلم شود تا امام ظهور كند.

3- گروهى مردم را به ارتكاب فسق و فجور ظلم دعوت كرده و خود نيز بدان مى پردازند تا گناه جهان را فراگيرد تا امام زمان ظهور كند!

4- گروهى نيز بر اين باورند كه هر حكومتى قبل از حكومت موعود اسلام تاسيس شود باطل است و هر علمى كه بر پا شود سرنگون خواهد شد.

5- نظر اسلامى (و صحيح ) انتظاراست كه ما بايد با همت تلاش ، تعبد تقوا پيشگى و اجراى كامل امر به معروف و نهى از منكر و دعوت جهان به پيراستگى و تاسيس حكومت حق و عدل در جامعه ،مردم را تربيت كنيم و زمينه ظهور آن منجى بزرگ را فراهم آوريم . (456)

عيب از ما است اگر دوست زما مستور است   ديدم بگشاى كه بينى همه عالم طور است
لاف كم زن كه نبيند رخ خورشيد جهان   چشم خفاش كه از ديدن نورى كم است
يا رب اين پرده پندار كه در ديده ماست   باز كن تا كه ببينم همه عالم ، نور است
كاش در حلقه رندان خبرى بود ز دوست   سخن آنجا نه زناصر بود،از منصور است . (457)
گل نيست بلكه غنچه باغ سعادت است   كز جان دوست بر دل آگاه مى رسد
آن نغمه فرشته فردوس جاودان   بر گوش جان مى زده گهگاه مى رسد. (458)