(1) -
در آن زمان محل سکونت و تدریس امام منتهی الیه شهر محسوب می شد و پس
از منزل ایشان و مسجد سلماسی که محل درس ایشان بود، باغ های شهر قم
قرار داشت. این در حالی بود که اغلب بزرگان، در حرم مطهر و مساجد اطراف
آن به تدریس مشغول بودند
(2) -
آیت الله بافقی عارف و مجاهد بزرگی بود که در مقابل رضاخان ایستادگی
کرد و به خاطر اعتراض به بی حجابی همسر رضاخان در حرم حضرت معصومه (ع)
از دست رضاخان کتک خورد و به تبعید در ری محکوم شد. آیت الله بافقی به
حضرت امام ارادت خاصی داشت و بر این اعتقاد بود که ایشان می تواند در
مقابل حکومت پهلوی ایستادگی کند. (ر. ک: تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی،
ص47-48)
(3) -
امام خمینی در این باره می فرمایند: «من خیلی از مجالس را یاد دارم
و در بعضی از مجالس هم رفتم به عنوان تماشاچی». (صحیفه امام، ج13،
ص100)
(4) -
کلمات قصار، ص30
(5) -
حسن پاک روان، معاون نخست وزیر و رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور
(ساواک) که از دوستان و معتمدان شاه به شمار می رفت و در آغاز نهضت
اسلامی چند بار از سوی شاه مأمور گفت و گو با امام گردید
(6) -
صحیفه امام، ج10، ص 124-125
(7) -
همان، ص 125
(8) -
ماکیاولی، نیکولودی برناردوئی (1469) -
1527م ) فیلسوف ایتالیایی،
متولد فلورانس، او نظام فلسفی ای آورد که با تناقضات آن روزگار مناسبت
داشت. ماکیاولی اساس اخلاقیات را واژگون کرد؛ به دنیایی که سرشار از
توحید بود صریحاً می گفت که بهترین شیوه و خط مشی زندگی، بی شرافتی
است. (بزرگان فلسفه، ص 377-378)
(9) -
صحیفه امام، ج 13، ص432
(10) -
همان، ج7، ص531
(11) -
همان
(12) -
همان
(13) -
ولایت فقیه، ص104
(14) -
همان، ص106
(15) -
همان، ص61
(16) -
«قُل إِنَّما اُمِرتُ أن أعبُدَ اللهَ وَ لَا اُشرِکَ بِهِ»؛ رعد
(13): 36
(17) -
«و أنزَلنَا مَعَهُمُ الکِتَابَ وَ المِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ
بِالقِسطِ» ؛ حدید (57): 25
(18) -
«یَتلُوا عَلَیهِم آیَاتِهِ وَ یُزَکّیهِم وَ یُعَلمُهُمُ الکِتَابَ
وَ الحِکمَةَ»؛ جمعه (62) : 2
(19) -
صحیفه امام، ج18، ص6
(20) -
همان، ج21، ص407
(21) -
همان، ج15، ص16
(22) -
کشف الاسرار، ص239
(23) -
«رومی هاگ» رقاصه ی 54 سالة آلمانی در مصاحبه با روزنامه «ب) -
زد»
آلمان برای اولین بار پرده از روابط نامشروع خود با شاه معدوم ایران و
دیگر مردان با نفوذ جهان برداشت. وی گفت: من با محمد رضا پهلوی در
اوایل دهه 1350 در پاریس آشنا شدم و آن زمانی بود که در کلوپ شبانه
الکازار به عنوان رقاصه برنامه اجرا می کردم. شاه، من و چند رقاصه ی
دیگر را به کاخ در تهران دعوت کرد و ما به تهران رفتیم و پس از گذراندن
یک شب با وی یک کیسه پر از جواهرات به ما داد!(روزنامه جمهوری اسلامی،
دوشنبه 15/1/1384، ص2)
(24) -
شاه در پاسخ نامه مراجع تقلید در خصوص لایحه انجمن های ایالتی و
ولایتی از آنان با واژه ی «حجت الاسلام» یاد کرده و آنان را به کار
هدایت عوام (!) دعوت کرده بود
(25) -
تاج الملوک همسر رضاخان و مادر محمدرضا پهلوی در خاطرات خود می
گوید:یک روز محمدرضا که خیلی ناراحت بود به من گفت: «مادرجان! مرده شور
این سلطنت را ببرد که من، شاه و فرمانده کل قوا هستم و بدون اطلاع من
هواپیماهای ما را برده اند ویتنام». آن موقع جنگ ویتنام بود و آمریکایی
ها که از قدیم در ایران نظامی داشتند هر وقت احتیاج پیدا می کردند از
پایگاه های ایران و امکانات ایران با صلاح دید خود استفاده می کردند.
(خاطرات ملکه پهلوی، ص387
(26) -
در تقسیم اراضی، بیشتر اراضی کسانی مصادره و تقسیم شد که با دستگاه
ستم شاهی چندان میانه ی خوبی نداشتند
(27) -
ژرف نگری امام پس از مدتی برای همه آشکار شد؛ در برخی از استان ها
مردم بر ضدّ علما موضوع گرفتند و آنان را متهم به طرفداری از زمین
داران بزرگ کردند
(28) -
نهضت امام خمینی (ره)، دفتر اول، ص138
(29) -
همان، ص138-139
(30) -
همان، ص169
(31) -
همان، ص 174
(32) -
برداشت هایی از سیره امام خمینی، ج4، ص6
1) -
نهضت امام خمینی (ره)، دفتر اول، ص 177
(33) -
ر. ک: همان، ص260
(34) -
نهضت امام خمینی، دفتر اول، ص397
(35) -
همان
(36) -
همان، ص280
(37) -
همان، ص497
(38) -
آمریکا به شاه اجازه ی اقامت در این کشور را نداد. هنگامی که شاه
آواره در یکی از کشورهای شمال آفریقا به سر می برد، سفیر آمریکا در این
کشور پس از ابلاغ دستور کاخ سفید به شاه، در خاطرات خود اظهار داشت:
این همان کسی بود که نزدیک به سی سال کشورش را در اختیار ما قرار داده
بود و من برای اعلام این دیدگاه کاخ سفید، برای لحظه ای احساس خجالت
کردم
(39) -
همان
(40) -
دوران مبارزه، ج1، ص247
(41) -
همان، ص248
(42) -
ر. ک: همان، ص249
(43) -
امام با آن نگاه نافذ و تیزبینی منحصر به فردش، آن روز به حسین
روحانی و نیّت پلیدش ظنین شد. حسین روحانی حتی پس از تغییر ایدئولوژی
در سازمان منافقین، به پذیرفتن ایدئولوژی مارکسیستی و التقاط آن با
اسلام راضی نشد و برای همیشه با اسلام خداحافظی کرد و به چریک های
فدایی پیوست. وی در تاریخ 22/5/1362 به جرم کشتار پاسداران در کردستان
دستگیر و اعدام شد
(44) -
صحیفة امام، ج 18، ص 255-256
(45) -
همان، ج8، ص144
(46) -
مجله پیکار، ش 19 (آبان 1359)؛ به نقل از : جریان ها و جنبش های
مذهبی سیاسی ایران، ص 402
(47) -
دوران مبارزه، ج 1، ص 248-249
(48) -
احزاب وابسته به دربار عبارت بودند از: حزب مردم (اقلیت)، حزب ملّیون (اکثریت)،
حزب ایران نوین، حزب رستاخیز ملت ایران، حزب پان ایرانیست
(49) -
یکی از احزاب وابسته به بیگانگان حزب توده بود که در اختیار اهداف شوروی سابق
بود و دبیر کل آن از سوی کا. گ. ب منصوب می شد
(50) -
گروه مسجد شیخ علی با چهره هایی چون صادق امانی، اسدالله لاجوردی، گروه مسجد
امین الدوله ی بازار دروازه با چهره هایی چون حبیب الله عسکراولادی، مهدی عراقی،
هاشم امانی و گروه اصفهانی ها با چهره هایی چون محمود میرفندرسکی، اسدالله
بادامچیان و سید علاء الدین میرمحمد صادقی در کنار امام موتلفه ی اسلامی را تشکیل
داده بودند
(51) -
هفته نامه شما، ویژه چهلمین سال تأسیس موتلفه اسلامی، ص 4
(52) -
کهف (18): 13
(53) -
دوران مبارزه، ج 1، ص248
(54) -
صحیفة امام، ج3 ص204
(55) -
همان، ج 4، ص501
(56) -
همان، ج5، ص417
(57) -
همان، ج21، ص326
(58) -
فیدل کاسترو در میان رهبران انقلاب های سوسیالیستی به ساده زیستی شهرت دارد. او
با مشاهده ی منزل و دارایی های امام، از زندگی سادة او تعجب کرد
(59) -
یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب 22، ص21
(60) -
نهضت روحانیون ایران، ج6، ص426
(61) -
مانند خوردن حدود 400 سیلی متوالی در یک جلسة شکنجه؛ شلاق خوردن با شلاق سیمی؛
سرپا ایستادن بسیار طولانی و نشاندن بدن برهنه اش بر روی اجاق
(62) -
یادنامه ی شهید محمد منتظری، ص 300
(63) -
امام خمینی (ره): «من بین خودم و شما فاصله ای نمی بینم و سخن دل شما و همه
عاشقان انقلاب اسلامی را پیش از اینکه به کاغذ و قلم کشیده شود، درک می نمایم».
(صحیفه ی امام، ج 21، ص134)
(64) -
مجله ی نامه ی جامعه، ص 7-8
(65) -
«از خدا می خواهم تا با بسیجیانم محشور گرداند». (صحیفه امام، ج21، ص194)
(66) -
«من دست یکایک شما پیشگامان رهایی را می بوسم». (همان، ص196)
(67) -
همان، ج20، ص307
(68) -
همان
(69) -
همان، ج 16، ص198
(70) -
همان، ج18، ص202
(71) -
همان، ج8، ص331
(72) -
همان، ص330-331
(73) -
همان، ج 19، ص 135
(74) -
همان، ج 8، ص6
(75) -
همان، ج21، 410
(76) -
همان، ج 5؛ ص354؛ امام به روایت امام، ص39
(77) -
صحیفه ی امام، ج10، ص463؛ امام به روایت امام، ص47
(78) -
صحیفه ی امام، ج21، ص86
(79) -
همان، ج14، ص371
(80) -
همان، ج 14، ص445
(81) -
همان،ج 13، ص 18
(82) -
همان،ج 8،ص 6
(83) -
همان، ج21، ص436
(84) -
همان، ج20، ص294-295
(85) -
«از ملت امیدوارم که عذرم را در کوتاهی ها و قصور و تقصیرها بپذیرند».(همان، ج
21، ص450)
(86) -
همان، ص450-451
(87) -
مارکس که مدعی مبارزه با سرمایه داری بود، هنگام تزویج دخترش با فرزند یکی از
سرمایه داران، خواستار اختصاص چند درصد از سهام یک شرکت برای دخترش شد
(88) -
انقلاب نیکاراگوئه همزمان با انقلاب ایران به پیروزی رسید؛ اما هنوز یک سال از
به قدرت رسیدن ساندنیست ها نگذشته بود که این نیروهای چپ گرا و ضد سرمایه داری به
حاشیه رانده شدند. یکی از عوامل مهم این شکست تصاحب گلوگاه های اقتصادی توسط برادر
و خاندان دانیل اورتگا رهبر پیروز انقلاب بود
(89) -
امام راحل پس از انقلاب، نه تنها بر اموالش افزوده نشد، بلکه بسیاری از زمین
هایی که به وی به ارث رسیده بود به مستضعفان بخشید
(90) -
صحیفه امام، ج 18، ص 311
(91) -
در زندگی 90 سالة امام امت (ره) دو دهه را باید از یکدیگر جدا کرد:
دهه ی اول: دهه ی انس او به جهان «غیب» و «عرفان» است.
دهه ی دوم: دهه ی انس او به عالم «شهادت» و «رهبری» است.
دهه ی اول از اواخر سن 27 سالگی تا اوایل 38 سالگی است که از سال 1347 ه. ق شروع و
تا سال 1358 ه. ق ادامه می یابد؛ یعنی سال هایی که حضرت امام (ره) کتاب های عمیق
عرفانی را نوشت.دهه ی دوم از پایان سال 1357 ه. ش تا آغاز سال 1368 ه. ش است که در
این دهه دنیا را دستخوش تحولاتی کرد. بنابراین امام راحل (ع) را باید با این دو دهه
شناخت. (ر. ک: بنیان مرصوص امام خمینی (ره)، ص 94-96
(92) -
صحیفة امام، ج 6، ص 365
(93) -
همان، ج 10، ص272
(94) -
همان، ج20، ص130
(95) -
همان، ج 11، ص 56
(96) -
سیرة آفتاب، ص83
(97) -
صحیفة امام، ج 4، ص363-364
(98) -
همان، ج 8، ص119
(99) -
همان، ج 10، ص353
(100) -
دشنام دادن، لعن و نفرین کردن
(101) -
صحیفة امام، ج11، ص177
(102) -
همان، ج13، ص359
(103) -
همان، ج10، ص278
(104) -
همان، ج15، ص67
(105) -
همان، ج 18، ص 242
(106) -
همان، ص336
(107) -
همان، ص197
(108) -
همان، ص470
(109) -
همان، ص 465-466
(110) -
همان، ج17، ص249
(111) -
همان، ج 20، ص127
(112) -
جهاد اکبر، ص 30
(113) -
ر.ک : صحیفه ی امام، ج 13، ص481
(114) -
صحیفه ی امام، ج 21، ص441
(115) -
مانند آب نخوردن عده ای از کوزه ای که فرزندش از آن آب خورده بود، به جرم این
که امام فلسفه درس می داد
(116) -
پس از به خاک سپاری آقای شریعتمداری، یکی از بزرگان حوزه نامه ای تند و انتقاد
آمیز به امام راحل نوشت که امام در برابر این نامه سکوت اختیار کرد. یکی از مدرسان
حوزه علمیه قم درصدد پاسخ به این نامه برآمد کهامام مخالفت ورزید و با بیان این
مطلب که «قداست ایشان باید محفوظ بماند» دیگران را نیز به سکوت فرا خواند
(117) -
صحیفه ی امام، ج21، ص447
(118) -
امام هرگز اجازه نمی داد نام بزرگان منتقد یا مخالف وی بدون القاب و احترام
برده شود تا چه رسد به این که کسی جرأت جسارت به آنان را داشته باشد. یک نمونه از
برخورد های امام با منتقدان آن است که پس از استعفای دولت موقت، در پیام تسلیتی به
آقای بازرگان، مصیبت وارده بر خانواده اش را این گونه تسلیت گفت:«بسم الله الرحمن
الرحیم، جناب آقای مهندس مهدی بازرگان) -
ایّده الله تعالی. مصیبت وارده به جناب عالی
را تسلیت عرض نموده، رحمت برای آن مرحوم و سلامت جناب عالی و بازماندگان آن مرحوم
را از خداوند تعالی خواستارم. روح الله الموسوی الخمینی». (همان، ج14، ص332)
(119) -
همان، ج21، ص98
(120) -
همان، ج20، ص338
(121) -
همان، ج21، ص 418-419
(122) -
همان، ج16، ص84
(123) -
جلال آل احمد در نامه ای به امام راحل، از حرکت امام پشتیبانی و اعلام حمایت
کرد. این نامه که توسط ساواک مصادره گردیده بود، بعدها در اسناد مربوط به جلال آل
احمد کشف شد
(124) -
صحیفه ی امام، ج12، ص298
(125) ) -
همان، ج4، ص508
(126) ) -
همان، ج12، ص20
(127) -
همان، ج 9،ص 4
(128) -
همان، ص31
(129) -
همان، ج 17،ص 235
(130) -
همان، ج 18،ص 132
(131) -
همان، ج 12،ص 267
(132) -
همان، ج16، ص142-143
(133) -
همان155
(134) -
همان، ج 15، ص286
(135) -
همان، ص287
(136) -
همان، ج21، ص438
(137) -
همان
(138) -
همان، ج18، ص364
(139) -
همان، ج9، ص339
(140) -
همان، ج20، ص326
(141) -
همان، ج 11، ص 353
(142) -
همان، ج 18، ص364
(143) -
همان، ج13،ص 486
(144) -
مجله نامه ی جامعه، ص10
(145) -
همان
(146) -
همان
(147) -
امام راحل هدایای گران بها چون طلا و جواهراتی را که از سوی زنان مسلمان و غیر
مسلمان از نقاط مختلف دنیا برایش فرستاده می شد به فرزندان شهیدان هدیه می کرد
(148) -
صحیفه ی امام، ج14، ص224
(149) -
صحیفه ی امام، ج16، ص251-252
(150) -
همان، ج21، ص221
(151) -
همان، ج 13، ص487
(152) -
همان، ج17، ص190
(153) -
همان، ج19، ص447
(154) -
همان، ج13، ص76
(155) -
همان، ص448-449
(156) -
همان، ج21، ص284
(157) -
همان، ص402
(158) -
امام راحل حتی در دوران ستم شاهی هم گذشتن از چراغ قرمز و صدمه زدن بر اموال
عمومی و تخلف از قوانین ادارات و ارگان هایی که خدمات همگانی را برعهده داشتند،
جایز نمی دانست
(159) -
گروه های چپ گرا در صدد انحلال ارتش بودند، اما امام ارتش را از خود مردم می
دانست و به باقی ماندن ارتش در پیکره ی نظام تأکید داشت
(160) -
صحیفه ی امام، ج9، ص281-282
(161) -
همان، ج17، ص139
(162) -
همان، ص140
(163) -
همان
(164) -
همان
(165) -
همان، ص141-142
(166) -
همان، ص142-143
(167) -
در یکی از روزهای زمستان سال 1382 به اتفاق چند تن برای مصاحبه با یکی از اعضای
سابق جبهه ی ملی با گرایشات چپ! به یکی از شهرهای شمال کشور رفتیم. وی که به خاطر
اقدام بر ضد نظام چند سال در زندان به سر برده بود، در این مصاحبه ضمن بیان خاطرات،
از شخصیت امام به بزرگی یاد کرد. پس از پایان مصاحبه در نشتی غیر رسمی و دوستانه
شیوه های مارکسیست در برخورد با مردم را عادلانه خواند. نگارنده از او سوال کردم رد
پای شما و دوستانتان در کودتای نوژه هم دیده می شود؛ از متهمین کودتای نوژه که بیش
از سیصد نفر بودند، جز تعداد انگشت شماری که جزو سران کودتا بودند، اعدام نشدند و
همه آزاد شدند. الاّن نه دوربین هست و نه ضبط صوتی، می خواهم وجداناً از زبان شما
بشنوم که اگر شما به جای امام و نظام بودید، با این افراد چه می کردید؟ او جواب
داد: همه را به سینه دیوار می گذاشتیم
(168) -
ر. ک: خاطره ها، ص 168
(169) -
همان، ص169
(170) -
صحیفه ی امام، ج14، ص43
(171) -
همان
(172) -
همان، ج 19، ص252
(173) -
همان، ج 18، ص14-15
(174) -
همان، ج20، ص333-334
(175) -
همان، ج21، ص86
(176) -
سیره ی آفتاب، ص93
(177) -
صحیفه ی امام، ج18، ص471
(178) -
حدیث بیداری، ص 196-197
(179) -
فتح (48): 29
(180) -
صحیفه ی امام، ج4، ص61
(181) -
همان،ج14، ص310
(182) -
نهضت امام خمینی (ره)، دفتر اول، ص137
(183) -
خاطرات آیت الله طاهری خرم آبادی، ص 128-129
(184) -
در سایه ی آفتاب، ص 121-122
(185) -
حمایت و پشتیبانی سازمان کنفرانس اسلامی از فتوای امام، یکی از بزرگ ترین پیروزی
های نظام اسلامی و مکتب تشیع بود
(186) -
به مخفی گاه خزیدن سلمان رشدی، ضربه پذیری غرب را ثابت کرد و موجب ترس و وحشت
نویسندگان هتاک دیگر و عدم اعتماد آنان به جهان غرب شد
(187) -
صحیفه ی امام، ج21، ص263
(188) -
طلیعه ی انقلاب اسلامی، ص 358-359
(189) -
صحیفه ی امام، ج 4، ص501 ) -
502
(190) -
ر. ک: همان، ج21، ص331
(191) -
صحیفه ی امام، ج6، ص54
(192) -
همان، ص353
(193) -
اسناد لانه جاسوسی، ش 55، خط میانه (5)، ص55
(194) -
از کسانی که به شدت با دولت موقت مخالفت می ورزید و در افشای چهره ی عناصر آن
تلاش کرد، شهید محمد منتظری بود. شهید محمد منتظری حتی خواستار محاکمه اعضای دولت
موقت به جرم خیانت به مردم و مملکت شد
(195) -
صحیفه ی امام، ج13، ص47
(196) -
ر. ک: خاطره ها، ص 289
(197) -
خاطره ها، ص269
(198) -
همان، ص299
(199) -
در چهاردهم اردیبهشت اس. دی . ولید /1 گزارش نمود که توانسته در ده اردیبهشت در
قم ملاقاتی با شریعتمداری داشته باشد. و/1 از نتایج جلسه که به وضوح فراتر از
انتظارات او بوده اند به وجد آمده بود. (اسناد لانه جاسوسی، ش 55، ص38)
(200) -
ر. ک. خاطره ها، ص535
(201) -
همان، ص439
(202) -
همان ص 462
(203) -
همان، ص456
(204) -
خاطره ها، ص242
(205) -
ر. ک: همان، ص441
(206) -
ر. ک صحیفه ی امام، ج21، ص331
(207) -
صحیفه ی امام، ج12، ص 141-142
(208) -
همان، ج 13، ص141-142
(209) -
همان، ص94
(210) -
همان، ص118
(211) -
ر.ک: همان، ص 76
(212) -
صحیفه ی امام، ج 15، ص200
(213) -
همان، ج14، ص248
(214) -
همان، ص420
(215) -
همان، ص480
(216) -
همان، ص 492-494
(217) -
ر. ک: همان، ج21، ص330
(218) -
مهدی هاشمی به سال 1323 در شهر اصفهان و در خانواده ای روحانی به دنیا آمد. پس
از گذراندن تحصیلات ابتدایی در «مدرسه جلالی» و بنا به اصرار پدرش، راهی حوزه ی
علمیه «جده بزرگ» شد. پس از شش سال تحصیل در حوزه ی علمیه اصفهان، به دعوت برادرش
هادی که در قم سکونت داشت رهسپار این شهر شد و تحصیلات خود را در مدرسه ی حجتیه پی
گرفت. حضور مهدی هاشمی در قم مقارن با آغاز نهضت روحانیت و اوج گیری آن در سال 1342
است... مهدی هاشمی در اول اردیبهشت 1355 به دنبال چند فقره قتل دستگیر روانه زندان
شد (بن بست، ج 1 «مهدی هاشمی ریشه های انحراف»، ص 16-20)
(219) -
صحیفه ی امام، ج 18، ص6-7
(220) -
صحیفه ی امام، ج 20، ص136-137
(221) -
همان، ص138
(222) -
همان، ص187
(223) -
همان، ج21، ص284
(224) -
همان، ص350
(225) -
ر. ک: همان، ص330
(226) -
صحیفه ی امام، ج21، ص334-335
(227) -
همان، ص450
(228) -
همان
(229) -
همان
(230) -
همان، ص450-451
(231) -
همان، ص450