هدايتگران راه نور
زندگانى امام محمّد تقى عليه السلام
آية الله سيد محمد تقى مدرسى
مترجم : محمد صادق شريعت
- پىنوشتها -
(1) -
بحارالانوار، ج50، ص22.
(2) -
بحارالانوار، ج50، ص22.
(3) -
بحارالانوار، ج50، ص22.
(4) -
در اصول كافى تاريخ ولادت امام جوادعليه السلام دهم ماه رمضان 195 ه آمده است.
(5) -
در زمان طفوليّت خويش از تمام روزگار پيشى گرفت و روزگار در حالى كهخدمتكار او
بود از پىاش روان شد.
(6) -
بحار الانوار، ج50، ص63.
(7) -
سوره زخرف، آيه 32.
(8) -
سوره مريم، آيه 12.
(9) -
سوره يوسف، آيه 22.
(10) -
توضيح اينكه آيهاى به اين صورت در قرآن نيست بلكه مشابه آن در سوره احقافآيه
15 آمده كه به مسأله نبوّت ربطى ندارد و شايد در اينجا امام به چهل سالرسيدن را به
عنوان تفسير به آيهاى كه از سوره يوسف ذكر شده ملحق كرده است.
(11) -
بحار الانوار، ج50، ص25 - 24.
(12) -
همان مأخذ، ص37 - 24.
(13) -
كافى، ج1، ص322.
(14) -
سوره قمر، آيه 24.
(15) -
سوره قمر، آيه 25.
(16) -
احتمال ديگر آن است كه آنحضرت در آن هنگام 8 ساله بوده است، چنان كه دربرخى از
احاديث بدين نكته اشاره شده و از اين حديث نيز معلوم مىشود كه شيعيان، پس از وفات
امام رضاعليه السلام در ايام حج در مدينه گرد آمده بودند. امام جوادعليه السلامبه
هنگام وفات پدرش هفت سال داشت و چون هفت ماه از اين تاريخ سپرىمىشود، ماه رمضان
فرا مىرسد وامام جواد وارد هشتمين سال زندگى خود مىشودو اين مجلس پرسش و پاسخ در
اين سن و سال برگزار شده است. از لال طرفى ممكن است پرسشهايى كه از امام مىكردند
درروزهاى متعدّد، با وجود وحدتمجلس، بوده باشد در اين صورت مجلس آنحضرت به
كنفرانسهايى شبيه است كهچند روز پى درپى ادامه مىيابد وتنها به هنگام غذا خوردن
واستراحت كردن، تعطيلمىشود. )مؤلف (
(17) -
در قسمتهاى زير مىتوان عمق توانايى و قدرت امام جواد را در تجزيه سؤال
مشاهدهكرد. در گذشته مىگفتند : تجزيه )تشقيق ( سؤال نيمى از جواب است. بعلاوه
اينعمل نشانگر بداهت خاطر و ذكاوت كم نظير آنحضرت است كه تمام جوانب مسألهرا در
خود فرا مىگيرد. بدين ترتيب هر سؤال دو قسمتى امام در سؤال قبل و بعد خودضرب
مىشود زيرا مثلاً وقتى امامعليه السلام مىپرسد : اگر قتل در حل واقع شده باشد،
دوحالت دارد يا محرم عالم بوده و يا جاهل. همچنين قتلى كه در حرم اتفاق افتاده
بهنوبه خود به دو قسمت بخش مىشود : يا محرم عالم بوده و يا جاهل.
(18) -
سوره نور، آيه 32.
(19) -
احتجاج، ص229 - 227. بحار الانوار، ج50، ص77 - 73.
(20) -
مختار الخرائج و الجرائح، ص208.
(21) -
قريهاى در تركيه و جزو استان انطاكيه در آسياى صغير است.
(22) -
سوره مائده، آيه 6.
(23) -
سوره مائده، آيه 6.
(24) -
سوره جنّ، آيه 18.
(25) -
مختار الخرائج و الجرائح، ص237.
(26) -
اين فصل از كتاب التاريخ الاسلامى تأليف نگارنده صفحه 343 و صفحات 348 تا300
اقتباس شده است.
(27) -
جامع الرواة - اردبيلى، ج1، ص609.
(28) -
مروج الذهب - مسعودى، ج3، ص465.
(29) -
مروج الذهب.
(30) -
رطل نيشابورى معادل 200 درهم بوده است.
(31) -
بحار الانوار، ج50، ص23.
(32) -
تحف العقول، ص339.
(33) -
بحار الانوار، ج50، ص105.
(34) -
بحار الانوار، ج50، ص41.
(35) -
بحار الانوار، ج50، ص49.
(36) -
مناقب آل ابىطالب، ج4، ص296.
(37) -
كافى، ج1، ص353.
(38) -
بحار الانوار، ج50، ص56.
(39) -
تمام روايات اين قسمت از تحف العقول اقتباس و نقل شده است.
|