(1) -
سورة جمعه، آية2.
(2) -
بحار الانوار، ج16، ص210؛ اگر مسلمانان با داشتن تعاليم پرارزش اخلاقي و
برنامههاي جامع آسماني، در سياهي فساد اخلاق گرفتار شوند جاي بسي تأسف است و
به تقليد از مسيحيها و ملل مغرب زمين، كه فاقد مدنيت اخلاقي ميباشند، از صفات
ممتاز اسلامي و آداب پسنديده كه موجب مباهات ملل اسلام بود دست شسته و به
بيعفتي، بيغيرتي و هتك شرف، منحرف ساختن جوانان و بانوان و آميزش دادن آنها
با بيگانگان، ميگساري، قمار، رقص و توسعة فساد افتخار كنند و مجلات و مطبوعاتي
داشته باشند كه اين روشهاي ناپسند را ترويج و با انتشار داستانها و
سرگذشتهاي شهوت انگيز و عكسهاي قبيح، آتش غرايز حيواني جوانان را روشن سازند.
وضعيت فعلي مسلمين و ضعف كنونيشان به علت ملتزم نبودن آنها به احكام
اسلام، بيرون شدن امور از برنامههاي شرعي و جهل به معارف عاليه و اهداف اسلامي
و ضعف آنها در علوم تجربي و صنعت است. مسلمانان بايد با تكميل صنايع و علوم
جديد، خود را از بيگانگان بينياز كرده و پولهايي را كه صرف تقليد از روشهاي
نكوهيده و آداب زشت غربيها مينمايند صرف ترقي علم و صنعت كنند تا هم كشورهاي
اسلامي در شاهراه ترقي به سرعت، گام بردارند و هم از فساد اخلاق و آفات تمدن
جديد محفوظ و مصون بمانند.
(3) -
اكنون دنيا در آتش نكبت اخلاقي غربيها ميسوزد و اضطراب فكري و آشفتگي روحي،
ميلياردها انسان را درمانده كرده و هيچ كس از طغيان ناگهاني حرص و آز صاحبان
سلاحهاي ويران كننده در امان نيست و هر روز از سوء اخلاق و مظالم آنها مطالبي
ميشنويم و ميخوانيم كه انسان از نقل آن شرمنده ميشود.
آري! مسلمانها بايد در فضائل، كرامت نفس، پاكدامني، عفت و امانت، ملتي
نمونه باشند و با تمسك به كلمة توحيد و اتحاد، همبستگي اسلامي، از قويترين ملل
دنيا به شمار روند و نبايد حركتي كنند كه اجتماع آنها به يك اجتماع مسيحي و
اجتماع دورانهاي جاهليت شبيهتر باشد تا به يك اجتماع عالي ودرخشان اسلامي.
(4) -
سمو المعني، ص 102.
(5) -
ابوالشهداء، ص 136.
(6) -
سمو المعني، ص 148؛ به نقل از تاريخ دمشق،ج4، ص323.
(7) -
سمو المعني، ص 97.
(8) -
سمو المعني، ص 148؛ نظير اين كلمه را يزيد در شأن حضرت امام زين العابدين عليه
السّلام گفت؛ وقتي به او پيشنهاد كردند كه درخواست آن حضرت را بپذيرد، و اجازه
دهد به منبر برود، يزيد اجازه نداد و گفت: «اگر به منبر برود ما را رسوا
ميسازد.» به او گفتند: «از اين نوجوان در چنين حال چه بر خواهد آمد؟» گفت:
«شما از كار اين خاندان بيخبريد: هذا مِنْ اَهْلِ بَيْت قَدْ زُقُّوا العِلْمِ
زقا». نفس المهموم، ص242.
(9) -
اسدالغابه، ج 2، ص 20؛ استيعاب، ج 1، ص 378.
(10) -
ابوالشهداء، ص 73.
(11) -
استيعاب، ج1، ص382؛ اسدالغابه، ج2، ص20؛ تذكرة الخواص، ص244؛ تاريخ
يعقوبي، ج2، ص219؛ تاريخ ابي الفداء، ج2، ص107.
(12) -
اسعاف الراغبين، ص 183.
(13) -
سمو المعني، ص 151 و152. بيهقي در المحاسن والمساوي، ج 1،ص 89، اين حكايت را به
نام حضرت حسن عليه السّلام ياد كرده و در همين صفحه حكايتي از خود اين دو برادر
بزرگوار روايت كرده كه هر يك صدو پنچاه هزار درهم به يك نفر عطا كردند.
(14) -
نظم درر السمطين، ص 209.
(15) -
سمو المعني، ص 152.
(16) -
سورة نساء، آية 86.
(17) -
سمو المعني، ص 159؛ ابوالشهداء، ص 72.
(18) -
نهج البلاغه، حكمت 48.
(19) -
در بعضي از خصوصيات اين داستان مانند بعضي اعلام اختلافاتي بين مصادر آن ديده
ميشود. آنچه كه ما اجمال آن را نقل كرديم موافق است با نقل شبراوي در
«الاتحاف»، وابن قتيبه در «الامامة والسياسة».
(20) -
تاريخ طبري، ج2، ص325 و 326.
(21) -
نهج البلاغه، خطبة3.
(22) -
سمو المعني، ص 119 نقل به معنا.
(23) -
سمو المعني، ص 102 نقل به معنا.
(24) -
شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج1، ص214.
(25) -
نهج البلاغه، خطبة5؛ و من دربارة مرگ نيستم جز مانند تشنهكامي كه در پي
آب است يا طلبكنندهاي كه مييابد.
(26) -
بحار الانوار، ج44، ص381؛ به راستي كه مرگ را جز سعادت نميبينم و زندگي
با ستمكاران را جز زحمت و هلاكت.
(27) -
مناقب، ج 4، ص 69.
(28) -
مناقب، ج2، ص222.
(29) -
بقية ابيات كه سزاواراست هر يك ازدوستان اهل بيت آن را حفظ باشند اين است:
وَجَدّي رَسُولُ اللهِ اَكْرَمُ مَنْ مَضي
وَفاطِمُ اُمّي مِنْ سُلالَةِ اَحْمَد
وَفينا كِتابُ اللهِ اُنْزِلَ صادِقاً
وَ نَحْنُ اَمانُ اللهِ لِلنّاسِ كُلِّهِمْ
وَنَحْنُ وُلاةُ الْحَوضِ نَسْقي وُلاتِنا
وَشيعَتُنا فِي النّاسِ اَكْرَمُ شيعَة |
|
وَ نَحْنُ سِراجُ اللهِ فِي الْخَلْقِ نَزْهَرُ
وَ عَمّي يُدْعي ذُوالجَناحَيْنِ جَعْفَرُ
وَ فينَا الْهُدي وَالْوَحي بِالْخَيْر يُذْكَرُ
نَسِرُّ بِهذا فِي الأَنامِ وَنَجْهَرُ
بِكَأْسِ رَسُولِ اللهِ ما لَيْسَ يُنْكَرُ
وَ مُبْغِضُنا يَوْمَ الْقِيامَةِ يُخْسَرُ |
ـ و جدّ من رسول خدا گراميترين افراد است و ما چراغهاي خداونديم كه در
ميان خلق ميدرخشيم.
ـ فاطمه، مادر من، دختر احمد (رسول خدا) و عموي من جعفر است كه به
ذوالجناحين (صاحب دو بال) معروف است.
ـ دربارة ما كتاب خدا به حقيقت نازل شده وهدايت و وحي درخانوادة ما به
خوبيياد ميشود.
ـ و ماييم امان خداوند براي همه مردم و اين مطلب را پنهان و آشكارا در بين
مردم بازگو ميكنيم.
ـ ماييم اختيار داران حوض كوثر كه دوستان خود را سيراب ميكنيم با جام رسول
خدا، اين مطلب جاي انكار نيست.
ـ شيعيان ما در بين مردم گراميترين پيروان هستند و دشمنان ما روز قيامت،
زيان خواهند ديد.
(30) -
الاتحاف، ص 17 و 20.
(31) -
شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج 3، ص 482.
(32) -
سمو المعني، ص 115.
(33) -
سمو المعني، ص 117.
(34) -
قسمتي از خطبة امام شهيد عليه السّلام در روز عاشوراست كه در كتب معتبرة مقاتل
ذكر شده است. رجوع كنيد به نفس المهموم، ص225.
(35) -
سمو المعني، ص 118.
(36) -
سورة زمر، آية 10؛ همانا پاداش صابران، بيحساب داده خواهد شد.
(37) -
سورة نحل، آية 96؛ حتماً به آنانكه شكيبايي ورزيدهاند بهتر از آنچه كردهاند
پاداش دهيم.
(38) -
سورة انفال آية، 46؛ و صبر كنيد؛ به راستي خداوند با صابران است.
(39) -
شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج 1، ص 107؛ نسبت صبر به ايمان مانند سر به
بدن است؛ در بدن بيسر، خيري نيست و در ايماني كه صبري با آن نيست نيز خيري
نيست.
(40) -
شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج 1، ص 105؛ غمهايي كه بر تو وارد ميشود را
با عزم بر شكيبايي و يقين شايسته، از خود دور ساز.
(41) -
مفردات القرآن، ص273.
(42) -
بحار الانوار، ج98، ص240؛ و براستي از صبر تو، فرشتگان آسمانها شگفتزده
شدند.
(43.
سوره بقره، آيه 177؛ و صبر كنندگان در محروميتها و نگرانيها و در هنگام حوادث
مشكل.
(44) -
سوره بقره، آيه 249؛ چه بسيار شده كه گروهي اندك به اذن خداوند، بر گروهي
بسيار، پيروز شدند و خدا با شكيبايان است.
(45
. قمقام زخار، ص 468؛ ابوالشهداء، ص 188؛ مروج الذهب، ج 3، ص 11.
(46) -
بحار الانوار، ج45، ص54.
(47) -
رحمت خداوند در دنيا و آخرت از شما جدا نميگردد.
(48) -
بحار الانوار، ج74، ص151.
(49) -
سخنان اين غلام، اقتباسي است از قسمتي از آيه 134 سوره آل عمران: «...وَ
الْكاظِمينَ الْغَيْظِ وَالْعافينَ عَنِ النّاسِ وَاللهُ يُحِبُّ
الْمُحْسِنينَ»؛ و فروخوردگان خشم و گذشتكنندگان از مردم و خداوند، نيكوكاران
را دوست ميدارد.
(50) -
سمو المعني، ص 161.
(51) -
قمقام زخار، ص 350 و ساير كتب مقتل.
(52) -
ابوالشهداء، ص 172؛ قمقام زخار، ص 390.
(53) -
سوره شوري، آيه 43؛ و كسي كه صبر و گذشت، پيشه كند بيگمان اين از كارهاي سترگ
است.