قطام و نقش او در شهادت امام على
(ع)
جرجى زيدان
ترجمه و تحقيق : ابراهيم خانه زرّين / ايرج متّقى زاده
- پىنوشتها -
1- ذيل خطبه 215
2- امام على عليه السّلام در خطبه شقشقية
((خطبه 3)) علت پذيرش حكومت و بيعت مردم را بيان فرموده
اند.
3- شهيد مطهرى در كتاب سيرى در نهج البلاغه مشكلات
و انحرافات آن زمان را به طور جامع بيان كرده اند.
4- اين گروه بنام ((ناكثين
)) يعنى پيمان شكنان معروفند.
5- اين گروه به ((قاسطين
)) يا ستمگران و متجاوزان از خط حق معروف شده اند.
6- نحل : 91.
7- نمونه بارز پرخاشگرى و بى ادبى اين مرد در زمان
رسول گرامى اسلام گوياى اين مطلب است . پيامبر گرامى اسلام در هنگام تقسيم غنائم
((حنين )) بنابر مصالحى به عده اى از تازه
مسلمانان سهم بيشترى داد كه در اين موقع حرقوص بن زهير اعتراض كرده و رو به
پيامبرصلّى اللّه عليه و آله رد و بلند گفت : عدالت كن !، كه اين بى ادبى او پيامبر
را ناراحت نمود. از اين رو عمر پيشنهاد كرد تا گردن او را بزند ولى پيامبرصلّى
اللّه عليه و آله نپذيرفت . و سپس از آينده خطرناك او گزارش داد و فرمود: او را رها
كنيد كه پيروانى خواهد داشت ، در امر دين بيش از حد كنجكاو خواهند شد و همچون پرتاب
تير از كمان از دين بيرون خواهند رفت . سيره ابن هشام ج 2 ص 497 - تاريخ طبرى ج 3 ص
386 - فروغ ولايت ص 688 و 689.
8- تاريخ سياسى اسلام ص 308.
9- فروغ ولايت ص 691
10- انساب الاشراف ج 2 ص 364.
11- الامامة و السياسه ج 1 ص 143.
12- ماجراى عبداللّه و همسرش در ص ذكرشده است .
13- انساب الاشرف ج 2 ص 374.
14- سعد بن ابى وقاص در زمان خليفه اول فرمانده
عراق بود، و در زمان خليفه سوم به مدت يكسال حكمرانى كوفه را به عهده داشت ، فرزند
او عمربن سعد در كربلاء از كسانى بود كه در شهادت امام حسين عليه السّلام و يارانش
شركت داشت ، سعد در باطن از دشمنان امام على عليه السّلام بشمار مى رفت و به مقامات
معنوى او حسد مى ورزيد و او از كسانى بود كه بعد از كشتن عثمان ، زمانى كه همه مردم
با امام عليه السّلام بيعت كردند، با او مخالفت كرد.(فروغ ولايت 675)
15- اشاره به واقعه جنگ نهروان دارد كه در آن پدر
و برادران او به دست على عليه السّلام به قتل رسيدند.
16- قطام دختر علقمه بن شجنه عدى از قبيله تيم
الرباب بود پدر او اهل يمن بود و در جنگ صفين به كوفه آمد و در آنجا اقامت كرد. پس
از ماجراى حكميت و انحراف عقيده او در جنگ نهروان به همراه فرزند خود رو در روى
امام على عليه السّلام قرار گرفت و كشته شد قطام دختر زيبا و خوش هيكل آن عصر به
شمار مى رفت و پس از كشته شدن پدر و برادرش جزء دشمنان سرسخت امام عليه السّلام
گرديد او به همراه طرفداران حزب قائم كه به رهبرى عبدالله بن وهب راسبى بود جنگ با
على را جهاد و خون آن حضرت را مباح مى دانستند. كتاب - زينب بانوى قهرمان كربلا. ص
72 - تاريخ خميس ص 281 - خوارج ص 102.
17- وادى السّباع منطقه است بين بصره و مكه ، كه
بين آن و بصره پنج ميل فاصله است . (هر ميل هزار گام است ) - معجم البلدان ، ج 5، ص
343.
18- اين شب به ((ليلة المبيت
)) معروف است .
19- نهج البلاغه ،نامه 51/4.
20- بُسر بن ارطاة يك از سنگدلترين و خشن ترين
فرماندهان معاويه بود كه براى تجاوز و هتاكى به شهرهاى مدينه ، مكه ، طائف ، يمن ،
نجران ، اءرحب ، صناء اعزام شده بود و ماءمور بود كه هر چه از شيعيان على عليه
السّلام را ببيند به طور فجيعى به قتل برساند او هم در نهايت قساوت حدود سى هزار از
شيعيان امام عليه السّلام را به شهادت رساند و حتى به كودكان و پيران هم رحم نكرد،
بعد از اين همه جنايات بُسر بن ارطاة حضرت درباره او فرمود: ((خدايا
او را نميران تا عقل او را از او بگيرى . ))سپس نقل مى كنند كه
پس از اين نفرين طولى نكشيد كه عقل بُسر زايل شد و پيوسته مى گفت : شمشيرى بدهيد تا
با آن مردم را بكشم . شمشير چوبى به او دادند و با آن آنقدر به اين طرف و آنطرف مى
زد تا غش مى كرد و به همين حال بود تا مُرد. (1 الغاراب جلد 2 ص 628591. 2 تاريخ
طبرى جلد 3 ص 106108. 3 تاريخ يعقوبى جلد 1 ص 189186. 4 زندگانى اميرالمؤ منين ص
694702. 5 تاريخ سياسى اسلام ص 332. 6 فروغ ولايت ص 746.
21- ابن قتيبه در ((الامامة و
السياسة )) مى نويسد:
عبدالله بن خبّاب فرزند صحابى پيامبرصلّى اللّه عليه و آله بود. قبل از جنگ نهروان
او به اتفاق همسرش در مسيرى حركت مى كرد و در بين راه با گروهى از خوارج روبرو مى
شوند، آنها گفتند: تو كيستى ؟ عبدالله گفت : بنده مؤ من به خدا. گفتند: نظرت درباره
على چيست ؟ عبدالله گفت : او اميرالمؤ منان و نخستين مؤ من به خدا و رسول اوست .
گفتند: اسم تو چيست ؟ گفت : عبدالله بن خبّاب الاّرت . وقتى فهميدند او فرزند صحابى
پيامبر است گفتند: حديثى را كه از پدرت و او از پيامبرصلّى اللّه عليه و آله شنيده
است براى ما نقل كن . عبدالله گفت : پدرم نقل كرد كه پيامبرصلّى اللّه عليه و آله
فرمود: ((پس از من فتنه اى رخ مى دهد كه قلب مؤ من در آن مى
ميرد، شب را با ايمان مى خوابد و روز را كافر مى شود)). گفتند:
با شنيدن اين حديث ، به خدا سوگند تورا به گونه اى مى كشتيم كه تا كنون كسى را چنان
نكشته ايم . آنگاه دست و پاى او را بستند و همراه زن باردارش به زير نخلى كشاندند.
در اين هنگام خوكى را كه متعلق به يكى از مسيحيان بود و از آنجا عبور مى كرد با تير
يكى از خوارج از پاى درمى آمد. آنگاه همه خوارج به او اعتراض كردند كه اين عمل
فساد در زمين است و بايد از صاحب آن رضايت طلبيد. پس از آن عبدالله را در كنار نهر
آوردند و مثل گوسفند سربريدند و به اين هم اكتفا نكردند و همسر او را نيز به قتل
رساند، و شكم او را دريدند. باز به اين هم اكتفا نكردند و سه زن ديگر را كه يكى از
آنان بنام صحابيه پيامبرصلّى اللّه عليه و آله امّ سنان بود را نيز كشتند.
الامايه و السياسه ص 136 فروغ ولايت ص 724. تاريخ سياسى اسلام ج 2 ص 311.
22- محمدبن ابى بكر از فرزندان ابوبكر بود و در
دامن على 7 پرورش يافته بود به طورى كه امام بارها مى فرمود: محمد فرزند من است از
صُلب ابوبكر، در جنگهاى مختلف همراه با امام بود و امام 7 هم بعد از قيس بن سعد او
را به حكومت مصر منصوب كرد، عمر و عاص از جانب معاوبه براى جنگ با محمدبن ابى بكر
عازم مصر شد و جنگى كه بين آن دو درگرفت بعضى از ياران محمدبن ابى بكر به شهادت
رسيدند و برخى هم از اطراف او كنارگيرى كردند، ناچارا او به خرابه هاى مصر پناه
برد، عمرو عاص ، معاوية بن حديج كه يكى از دشمنان سرسخت امام 7 بود به دنبالش روانه
كرد و او را در خرابه هاى مصر در حالى كه سخت تشنه بود پيدا كرد، محمد از او
درخواست آب كرد ولى او گفت : شما عثمان را تشنه كشتيد و من هم تو را تشنه خواهم كشت
، در اين وقت معاوبه بن حديج او را پيش برد، و گردنش را زد و سپس بدنش را در شكم
الاغى گذاشت و در آتش سوزاند. 1- الغارات جلد 1 ص 276 - 289. 2- تاريخ سياسى اسلام
ج 2 ص 325. 3- زندگانى اميرالمؤ منين 7 ص 675.
23- فرهنگ برهان : فسطاط در لغت رومى بمعنى
((سراپرده )) - فرهنگ منتهى الارب : فسطاط بمعنى خيمه و
خرگاه بزرگ و گروه انبوه است . فسطاط شهرى است در مصر و در مشرق رود نيل قرار دارد.
كه بعدها صلاح الدين ايوبى دستور داد حصارى بر گرد شهر قاهره كشيده و فسطاط را هم
داخل آن كنند. فسطاط تا سال هجدهم هجرت بيابانى بيش نبوده است اما پس از اينكه
عمروعاص بدستور عمربن خطاب به طرف مصر لشگر كشيد پس از استقرار مسلمانان و پيروزى
در مصر، شهر فسطاط را كه لشكرگاه آنان بود به مركز حكومت تبديل كردند و اين انتخاب
از لحاظ نظامى و سياسى انتخاب جالبى بود، پس از آن اين شهر به محلى آباد و زيبا
تبديل شد. تاريخ تحليل اسلام جلد 2 ص 107 و 108 - فتوح مصر و اخبارها ص 129. تاريخ
التمدن الاسلامى - جلد 3 ص 40.
24- ميل واحد مسافت كه برابر با هزار گام است . در
روم قديم برابر با 162 يادر انگليسى يا 1482 متر فرانسوى بود. علاوه بر آن ميل
مساوى است با چهار ذراع يا 13 فرهنگ . فرهنگ فارسى معين ، ج 4
25- مُقَطَّم نام كوهى است مشرف بر شهر قاهره .
المنجد في الا علام
26- طبق نقل مسعودى ، قطام دختر عموى ابن ملجم
بود. فروغ ولايت به نقل ازمروّج الذّهب ، ج 2، ص 423.
27- اين در معروف به ((باب
اللّه )) يا ((باب السده ))
است .
28- سال چهلم هجرت .
29- اين جمله بارها از آن حضرت شنيده مى شد كه مى
فرمود: ((سلونى قبل اَن تفقدنى )) هر چه
مى خواهيد قبل از اين كه از ميان شما بروم از من بپرسيد. اما هزاران افسوس به جاى
اين كه سؤ الات اساسى و مهم را از آن حضرت بپرسند با پرسشهاى ساده و بعضا بى محتوى
از اين موهبت الهى مى گذشتند.
30- طبق نقل اكثر روايات شيعه و برخى از مورّخين
اهل سنّت ، امام على عليه السّلام در آن شب (شب نوزدهم يا هفدهم ) مهمان دفترش ام
كلثوم بودند. تجلى امامت ص 741.
31- درباره ، محل شهادت امام عليه السّلام نظرات
متفاوتى وجود دارد كه مهمترين آنها عبارتند از:
الف - روايات متعددى كه حكايت از آن دارد امام على عليه السّلام در مدخل ورودى مسجد
مورد حمله ابن ملجم واقع گرديد - تاريخ سياسى اسلام ص 334 به نقل از: مقتل الامام
عليه السّلام 36
ب - در مقابل اين نظر، روايات و نظرات فراوانى وجود دارد كه محل حمله به آن حضرت را
داخل مسجد و در هنگام نماز مى دانند. مقتل الامام ص 30 - كنزالعمال ج 15 ص 170 -
الامالى في آثار الصحابه ص 103.
32- وقتى عبدالرحمن بن ملجم آن ضربت را بر فرق
مبارك امام على عليه السّلام زد امام عليه السّلام ر محراب نماز افتاد و از خاكهاى
محراب برمى داشت و بر جاى زخم شمشير مى گذاشت آياتى از قرآن را تلاوت مى كرد. در
اين وقت بود كه درهاى مسجد به هم خورد و لرزه اى زمين را فراگرفت و جبرئيل با صداى
رسائى در ميان زمين و آسمان فرياد زد ((به خدا قسم پايه هاى
هدايت فرو ريخت ، ستاره هاى آسمان تيره شد... به خدا ريسمان محكم حق گُسست ،
عموزاده محمد مصطفى صلّى اللّه عليه و آله و وصى برگزيده او كشته شد، على مرتضى
كشته شد...)))
البته قابل ذكر است كه شمشير ابن ملجم در جايى از سر امام عليه السّلام فرو آمده
بود كه قبلاً به دست عمروبن عبدود زخمى شده بود.
33- بنابر روايتى گفته شده است كه ((قشم
بن عباس )) پيش تاخت و او را بغل گرفت و به زمين كوبيد.
34- بريدن گوش يا بينى يا لب كسى را مثله كردن
گويند ((فرهنگ عميد)).
35- نهج البلاغه نامه 47.
36- ابوالفرج در مقاتل الطالبين از عمروبن ثميم و
عمروبن ابى بكار روايت كرده كه : پس از ضربت خوردن اميرالمؤ منان على عليه السّلام
اطباى كوفه را به بالين آن حضرت آوردند و در ميان آنها هيچ يك در معالجه زخم و
جراحى استادتر از اثيربن عمرو نبود، او متخصص معالجه زخمها و جراحات بود. طبيب همين
كه زخم سر آن حضرت را مشاهد كرد دستور داد شُش گوسفندى را بياورند و از ميان آن رگى
بيرون آورد، و آن را در زخم مزبور نهاد و پس از اندكى بيرون آورد و چون سفيديهاى
مغز سر آن حضرت را در آن ديد رو به امام عليه السّلام كرد و گفت : يا على هر وصيّتى
دارى بنما كه ديگر معالجه سودى ندارد. زندگى اميرالمؤ منين 736 - فروغ ولايت ص 698.
37- مؤ لف : آنچه درباره زمان ضربت خوردن (17
رمضان ) و شهادت امام على عليه السّلام نقل شد مطابق روايت ابن اثير و تاريخ خميس و
بعضى تاريخهاى ديگر است ، كه اين روز مصادف با سالروز جنگ بدر بود.
اما مطابق روايات و نظرات فراوان شيعه و سنى ، زمان ضربت خوردن امام سحرگاه روز 19
رمضان سال چهلم و پس از دو روز، يعنى شب 21 رمضان به شهادت رسيد. و آن حضرت در آن
سال 63 ساله بودند.
مناقب آل ابى طالب ج 3 ص 313 - تذكرة الخواص ص 112 - تاريخ يعقوبى ج 2 ص 213 - فروغ
ولايت ص 781 - بحارالانوار ج 42 ص 281 - ارشاد مفيد ص 5 و...
38- بنابر نقل روايات معتبر، پس از شهادت امام
عليه السّلام فرزندانش او را غسل داد، و كفن نمودند و امام حسن عليه السّلام بر او
نماز خواندند. و طبق وصيّت خود امام جنازه ايشان را به محلى در حوالى كوفه (نجف
فعلى ) به خاك سپردند.
در مظلوميت امام على عليه السّلام همين بس كه در وصيتى به فرزندانش فرمود: پس از
مرگ من ، چهار قبر در چهار محل حفر كنيد تا كسى از قبر من آگاه نشود. (در مسجد كوفه
، نجف ، خانه جُعدة بن هبرِه و در رجبه ). از اين رو قبر آن حضرت تا پايان حكومت
امويان پنهان و نامعلوم بود كه در عصر امام صادق عليه السّلام و يا به قولى عصر
هارون الرشيد آشكار گرديد. اصول كافى ج 1 ص 456 - انوار البهيّه ص 68 - منتهى الا
مال ج 1 ص 132، تاريخ يعقوبى ج 2 ص 213، ارشاد مفيد ج 1 ص 8.
39- مرحوم مجلسى (ره ) در كتاب شريف بحارالانوار
يادآور مى شود كه بعد از شهادت امام على عليه السّلام فرزندان آن حضرت ابن ملجم را
به محل شهادت آن حضرت برده و امام حسن عليه السّلام ضربتى به او زدند و مردم هم بر
سرش ريخته و او را تكه تكه كردند، سپس از مسجد بيرون آوردند و براى او آتشى مهيا
كرده و سوزاندند. بحارالانوار ج 42 ص 232 و 298
40- تاريخ يعقوبى نام اين شخص را ((خارجة
بن حنيفه (خوافه ) ))معرفى مى كند.
41- زخمى كه بر معاويه واردشده بود بسيار شديد
بود، وقتى طبيب زخم را معاينه كرد گفت : اگر امير اولاديى نخواهد مى توان با دوا
معالجه كرد و گرنه محل زخم بايد با آتش داغ شود. معاويه از داغ كردن با آتش ترسيد،
از اينرو به قطع نسل راضى شد.
مقاتل الطالبين ص 30 - شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد ج 6 ص 113 - فروغ ولايت ص
770.
42- غوطه باغستان و جنگل معروفى است در اطراف دمشق
كه ميوه هايش معروف است . (المنجد الا علام )
43- بعد از شهادت امام على عليه السّلام و كشته
شدن ابن ملجم به دست فرزندان امام و سوزاندن او به وسيله مردم ، به دنبال قطام آن
زن مكّار و فاسق رفتند. بعد از اين كه او را گرفتند، با شمشير تكه تكه كردند و سپس
سوزاندند. بحار الانوار، ج 41، ص 298.
44- پس از شهادت امام على عليه السّلام و بيعت
گسترده مردم با امام حسن عليه السّلام آن حضرت عهده دار خلافت گرديد. امّا وضع
نابسامان و شيطنت هاى معاويه باعث گرديد كه اين حكومت نو پا بيشتر از شش ماه و چهار
روز طول نكشد. علاوه بر معاويه ، خوارج و منحرفان از دين نيز دشمنى زيادى با آن
حضرت مى كردند به طورى كه بارها تصميم به ترور امام حسن عليه السّلام رفتند! عواملى
از اين قبيل باعث گرديد كه امام حسن عليه السّلام على رقم ميل باطنى خود صلح با
معاويه را بپذيرند. كه البته اين صلح هيچ گاه به معنى بيعت با معاويه نبود.
|