الگوهاى رفتارى امام على عليه السّلام

جلد پنجم
( امام على (ع ) و امور اطلاعاتي ، امنيتي )

مرحوم محمّد دشتى

- ۱ -


سرآغاز
نوشتار نورانى و مبارك و ارزشمندى كه در پيش روى داريد، تنها برخى از (( الگوهاى رفتارى )) آن يگانه بشريّت ، باب علم نبىّ، پدر بزرگوار امامان معصوم عليهم السلام ، تنها مدافع پيامبر صلى الله عليه و آله به هنگام بعثت و دوران طاقت فرساى هجرت ، و جنگ ها و يورش هاى پياپى قريش ، و نابود كننده خط كفر و شرك و نفاق پنهان ، اوّل حافظ و جامع قرآن ، و قرآن مجسّم ، حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام است . كه همواره با قرآن بود، و با قرآن زيست و از قرآن گفت ، و تا بهشت جاويدان ، در كنار چشمه كوثر و پيامبر صلى الله عليه و آله ، وحدتشان جاودانه است .
مباحث ارزشمند آن در حال تكامل و گسترش است ، نورانى است ، نورِ نور است ، و عطرآگين از جذبه هاى عرفانى و شناخت و حضور است ، كه با نام هاى مبارك زير، در آسمان پُر ستاره انديشه ها خواهد درخشيد، مانند:
1 - امام على عليه السلام و اخلاق اسلامى
الف - اخلاق فردى
ب - اخلاق اجتماعى
ج - آئين همسردارى
2 - امام على عليه السلام و مسائل سياسى
3 - امام على عليه السلام و اقتصاد
الف - كار و توليد
ب - انفاق و ايثارگرى
ج - عمران و آبادى
د - كشاورزى و باغدارى
4 - امام على عليه السلام و امور نظامى
الف - اخلاق نظامى
ب - امور دفاعى و مبارزاتى
5 - امام على عليه السلام و مباحث اطّلاعاتى و امنيتّى
6 - امام على عليه السلام و علم و هنر
الف - مسائل آموزشى و هنرى
ب - مسائل علمى و فرهنگى
7 - امام على عليه السلام و مديريّت
8 - امام على عليه السلام و امور قضائى
الف - امور قضائى
ب - مسائل جزائى و كيفرى
9 - امام على عليه السلام و مباحث اعتقادى
10 - امام على عليه السلام و مسائل حقوقى
11 - امام على عليه السلام و نظارت مردمى (امر به معروف ونهى از منكر)
12 - امام على عليه السلام و مباحث معنوى و عبادى
13 - امام على عليه السلام و مباحث تربيتى
14 - امام على عليه السلام و مسائل بهداشت و درمان
15 - امام على عليه السلام و تفريحات سالم
الف - تفريحات سالم
ب - تجمّل و زيبائى
مطالب و مباحث هميشه نورانى مباحث ياد شده ، از نظر كاربردى مهّم و سرنوشت سازند، زيرا تنها جنبه نظرى ندارند، بلكه از رفتار و سيره و روش هاى الگوئى حضرت اميرالمؤ منين على عليه السلام نيز خبر مى دهند،
تنها داراى جذبه (( قال )) نيست كه دربردارنده جلوه هاى (( حال )) نيز مى باشد.
دانه هاى انگشت شمارى از صدف ها و مرواريد هاى هميشه درخشنده درياى علوم نَبَوى است
از رهنمودها وراهنمائيهاى جاودانه عَلَوى است
از محضر حقّ و حقيقت است
و از زلال و جوشش هميشه جارى واقعيّت هاست
كه تنها نمونه هائى اندك از آن مجموعه فراوان و مبارك را در اين جزوات مى يابيد و با مطالعه مطالب نورانى آن ،
از چشمه زلال ولايت مى نوشيد
كه هر روز با شناسائى منابع جديد در حال گسترش و ازدياد و كمال و قوام يافتن است .(1)
و در آينده به عنوان يك كتاب مرجع و تحقيقاتى مطرح خواهد بود تا:
چراغ روشنگر راه قصّه پردازان
و سناريو نويسان فيلم نامه ها و طرّاحان نمايشنامه ها
و حجّت و برهان جدال احسن گويندگان و نويسندگان متعهّد اسلامى باشد،
تا مجالس و محافل خود را با ياد و نام آن اوّل مظلوم اسلام نورانى كنيم .

كه رسول گرامى اسلام فرمود:
نَوِّروُا مَجالِسَكُم بِذِكرِ عَلِىّ بنِ اَبى طالِب
(جلسات خود را با نام و ياد على عليه السلام نورانى كنيد)
با كشف و شناسائى (( الگوهاى رفتارى امام على عليه السلام )) حقيقتِ (( چگونه بودن ؟!)) براى ما روشن مى شود
و آنگاه چگونه زندگى كردن ؟! نيز مشخص خواهد شد.
پيروى از حضرت اميرالمؤ منين على عليه السلام و الگو قرار دادن راه و رسم زندگى آن بزرگ معصوم الهى ،بر اين حقيقت تكيه دارد كه با مطالعه همه كتب و منابع ومآخذ روائى و تاريخى و سياسى موجود كشف كنيم كه :
(( امام على عليه السلام چگونه بود؟))
آنگاه بدانيم كه :
(( چگونه بايد باشيم ))
زيرا خود فرمود :
اَيُّهَا النّاسُ اِنّى وَاللّهِ ما اءَحُثُّكُم عَلى طاعَةٍ اِلاّ وَ اءَسبِقُكُم الَيهَا، وَ لا اءَنهاكُم عَن مَعصِيَةٍ اِلاّ وَ اءَتَناهى قبلَكُم عَنها(2)
(اى مردم ! همانا سوگند به خدا من شما را به عمل پسنديده اى تشويق نمى كنم جز آنكه در عمل كردن به آن از شما پيشى مى گيرم ، و شما را از گناهى باز نمى دارم جز آنكه پيش از نهى كردن ، خود آن را ترك كرده ام )
پس توجه به الگوهاى رفتارى امام على عليه السلام براى مبارزان و دلاورانى كه با نام او جنگيدند، و با نام او خروشيدند، و هم اكنون در جاى جاى زندگى ، در صلح و سازندگى ، در جنگ و ستيز با دشمن ، در خودسازى و جامعه سازى و در همه جا بدنبال الگوهاى كامل روانند، بسيار مهمّ و سرنوشت ساز است تا در تداوم راه امام رحمه الله بجوشند، و در همسوئى با امير بيان بكوشند، كه بارها پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:
(( آنانكه از على پيروى كنند اهل نجات و بهشتند))
و به على عليه السلام اشاره كرد و فرمود :
(( اين على و پيروان او در بهشت جاى دارند)) (3)
و اميدواريم كه كشف و شناسائى (( الگوهاى رفتارى امام على عليه السلام )) آغاز مباركى باشد تا اين راه تداوم يابد، وبه كشف و شناسائى (( الگوهاى رفتارى )) ديگر معصومين عليهم السلام بيانجامد.
در اينجا توجّه به چند تذكّر اءساسى لازم است .
اوّل - الگوهاى رفتارى و عنصر زمان و مكان
رفتارهاى حضرت اميرالمؤ منين على عليه السلام برخى اختصاصى و بعضى عمومى است ، كه بايد در ارزيابى الگوهاى رفتارى دقّت شود.
گاهى عملى يا رفتارى را امام على عليه السلام در شرائط زمانى و مكانى خاصّى انجام داده است كه متناسب با همان دوران و شرائط خاصّ قابل ارزيابى است ، و الزامى ندارد كه ديگران همواره آن را الگو قرار داده و به آن عمل كنند، كه در اخلاق فردى حضرت اميرالمؤ منين على عليه السلام نمونه هاى روشنى را جمع آورى كرده ايم ، و ديگر امامان معصوم عليهم السلام نيز توضيح داده اند كه :
شكل و جنس لباس امام على عليه السلام تنها در روزگار خودش قابل پياده شدن بود، امّا هم اكنون اگر آن لباس ها را بپوشيم ، مورد اعتراض مردم قرار خواهيم گرفت .
يعنى عُنصر زمان و مكان ، در كيفيّت ها تاءثير بسزائى دارد.
پس اگر الگوهاى رفتارى ، درست تبيين نگردد، ضمانت اجرائى ندارد و از نظر كاربُردى قابل الگوگيرى يا الگوپذيرى نيست ، مانند:
- غذاهاى ساده اى كه امام على عليه السلام ميل مى فرمود، در صورتى كه فرزندان و همسران او از غذاهاى بهترى استفاده مى كردند.
- لباس هاى پشمى و ساده اى كه حضرت اميرالمؤ منين على عليه السلام مى پوشيد، امّا ضرورتى نداشت كه ديگر امامان معصوم عليهم السلام بپوشند.
- در برخى از مواقع ، امام على عليه السلام با پاى برهنه راه مى رفت ، كه در زمان هاى ديگر قابل پياده شدن نبود.
امام على عليه السلام خود نيز تذكّر داد كه :
لَن تَقدِروُنَ عَلى ذلِك وَلكِن اَعي نوُنى بِوَرَعٍ وَاجتَهاد
( شما نمى توانيد همانند من زندگى كنيد، لكن در پرهيزكارى و تلاش براى خوبى ها مرا يارى دهيد) (4)
وقتى عاصم بن زياد، لباس پشمى پوشيد و به كوه ها مى رفت و دست از زندگى شُست و تنها عبادت مى كرد، امام على عليه السلام او را مورد نكوهش قرار داد، كه چرا اينگونه زندگى مى كنى ؟
عاصم بن زياد در جواب گفت :
قَالَ: يَا اءَمِيرَ المُؤ مِنِينَ، هذَا اءَنتَ فِى خُشُونَةِ مَلبَسِكَ وَجُشُوبَةِ مَاءكَلِكَ!
(عاصم گفت ، اى اميرمؤ منان ، پس چرا تو با اين لباس خشن ، و آن غذاى ناگوار بسر مى برى ؟)
حضرت اميرالمؤ منين على عليه السلام فرمود :
قَالَ: وَيحَكَ، إِنِّى لَستُ كَاءَنتَ، إِنَّ اللّهَ تَعَالَى فَرَضَ عَلَى اءَئِمَّةِ العَدلِ اءَن يُقَدِّرُوا اءَنفُسَهُم بِضَعَفَةِ النَّاسِ، كَيلاَ يَتَبَيَّغَ بِالفَقِيرِ فَقرُهُ!(5)
واى بر تو، من همانند تو نيستم ، خداوند بر پيشوايان حق واجب كرده كه خود را با مردم ناتوان همسو كنند، تا فقر و ندارى ، تنگدست را به هيجان نياورد، و به طغيان نكشاند.
دوّم - اقسام الگوهاى رفتارى
بعضى از رفتارهاى امام على عليه السلام زمان ومكان نمى شناسد، و همواره براى الگوپذيرى ارزشمند است مانند:
1 - ترويج فرهنگ نماز
2 - اهميّت دادن به نماز اوّل وقت
3 - ترويج فرهنگ اذان
4 - توجّه فراوان به باز سازى ، عمران و آبادى و كشاورزى و كار و توليد
5 - شهادت طلبى و توجّه به جهاد و پيكار در راه خدا
6 - حمايت از مظلوم و ...
زيرا طبيعى است كه كيفيّت ها متناسب با زمان و مكان و شرائط خاصّ فرهنگ و آداب و رسوم اجتماعى در حال دگرگونى است .
گرچه اصول منطقى همان كيفيّت ها، جاودانه اند، يعنى همواره ساده زيستى ، خودكفائى ، ساده پوشى ارزشمند است ، امّا در هر جامعه اى چهار چوب خاصّ خودش را دارد، پس كميّت ها و اصول منطقى الگوهاى رفتارى ثابت ، و كيفيّت ها، و چگونگى الگوهاى رفتارى متغيّر و در حال دگرگونى است .
ضرورت ها
اوّل - ضرورت سلامت كشور و نقش اطّلاعات
1 - راه هاى سلامت جامعه
پيكره جامعه چونان جسم آدمى است .
اگر از جاذبه درستى برخوردار باشد، و بتواند عوامل رشد و كمال را در خود زنده سازد، و حساب شده به رشد و جوانه زدن روى بياورد و حركت تكاملى آن متوقّف نگردد.
و هماهنگ با عوامل رشد، و جذب عوامل كمال ، آفت ها را از سر راه بردارد و با انواع بيمارى ها و انحرافات مقابله كند و حقيقت (( جاذبه و دافعه )) را در خود زنده نگهدارد.
چونان پيكرى سالم به رشد و كمال واقعى خواهد رسيد،
جوانه خواهد زد،
به بار خواهد نشست
و فرد و جامعه به كمالات مطلوب خواهند رسيد.
مى پرسند:
كدام جامعه سالم ، و كدامين ناسالم خواهد بود؟
كدام جامعه انسانى چونان پيكرى سالم به رشد و كمال خواهد رسيد؟
و ويژگى هاى يك جامعه سالم كدام است ؟
و آفات و انحرافات جوامع انسانى كدامند؟

در پاسخ سئوالات ياد شده ، جامعه شناسان مى گويند:
اگر رهبران يك جامعه مديران و مسئولين مسئوليّت هاى اجتماعى ، و مجموعه دست اندركاران حكومت سالم باشند،
و با تعهّد و تخصّص كار كنند و همه آنان بر اءساس ملاك ها و معيارهاى صحيح مديريّت انتخاب شوند و تمامى آنان داراى وجدان كارى بوده و بر اساس احساس مسئوليت انجام وظيفه كنند، و داراى انحرافات اخلاقى نبوده و از آفات گوناگون مديريّت مصون باشند.
آن جامعه سالم است .
و همانند پيكره سالم آدمى بسوى رشد و كمال مى رود.
و انواع آفات و انحرافات دامنگير آن نخواهد بود.
چنانكه در يك ضرب المثل فارسى گفته اند:
(( عقل سالم در بدن سالم است ))
در اينجا نيز بايد گفت :
(( جامعه سالم در دست مديران سالم است ))
امام على عليه السلام راه رشد و كمال جامعه اسلامى را در سلامت امّت اسلامى و كارگزاران نظام اسلامى مى داند، كه اگر سالم و پر تلاش باشند، در آينده كشور اسلامى نقش تعيين كننده خواهند داشت ،
امّا اگر دچار انواع كاستى ها گردند و تفرقه و جدائى رشته هاى وحدت آنها را ريشه كن سازد، و پيوند امّت با رهبر قطع گردد، جامعه آفت زده نمى تواند به سعادت و رستگارى رسيده ، همواره راه كمال بپمايد.
امام على عليه السلام در خطبه 25 نهج البلاغه مى فرمايد :
وَإِنِّى وَاللّهِ لاََظُنُّ اءَنَّ هؤُلاءِ القَومَ سَيُدَالُونَ مِنكُم بِاجتَِماعِهم عَلَى بَاطِلِهم ، وَتَفَرُّقِكُم عَن حَقِّكُم ، وَبِمَعصِيَتِكُم إِمَامَكُم فِى ال حَقِّ، وَطَاعَتِهِم إِمَامَهُم فِى البَاطِلِ، وَبِاءَدَائِهِمُ الاَمَانَةَ إِلَى صَاحِبِهِمْ وَخِيَانَتِكُمْ، وَبِصَلاحِهِمْ فِى بِلادِهِمْ وَفَسادِكُم . فَلَوِ ائتَمَنتُ اءَحَدَكُم عَلَى قَعبٍ لَخَشِيتُ اءَن يَذهَبَ بِعَلاَقَتِهِ.
(( سوگند بخدا مى دانستم كه مردم شام بزودى بر شما غلبه خواهند كرد.
زيرا آنها در يارى كردن باطل خود، وحدت دارند، و شما در دفاع از حق متفرّقيد، شما امام خود را در حق نافرمانى كرده و آنها امام خود را در باطل فرمانبردارند.
آنها نسبت به رهبر خود امانتدار و شما خيانتكاريد، آنها در شهرهاى خود به اصلاح و آبادانى مشغولند و شما به فساد و خرابى (آنقدر فرومايه ايد) اگر من كاسه چوبى آب را به يكى از شماها امانت دهم مى ترسم كه بند آن را بدزديد.)) (6)
2 - سلامت و خودسازى
به هر مقدار كه كارگزاران و مديران مديريت هاى گوناگون جامعه سالم باشند،
داراى آگاهى لازم باشند
از انواع آفت ها، رشوه خوارى ها، امتياز طلبى ها، تبعيض و نابرابرى ها دور باشند،
به همان ميزان جامعه سالم است ، پوياست ، و به مراحل نهائى رشد و كمال خواهد رسيد.
كه حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام نسبت به راه هاى سلامت جامعه در خطبه 216 فرمود :
فَإِذَا اءَدَّتِ الرَّعِيَّةُ إِلَى الوَالِى حَقَّهُ، وَاءَدَّى الوَالِى إِلَيهَا حَقَّهَا عَزَّ الحَقُّ بَينَهُم ، وَقَامَت مَنَاهِجُ الدِّينِ، وَاعتَدَلَت مَعَالِمُ العَدلِ، وَجَرَت عَلَى اءَذلاَلِهَا السُّنَنُ، فَصَلَحَ بِذلِكَ الزَّمَانُ، وَطُمِعَ فِى بَقَاءِ الدَّولَةِ، وَيَئِسَت مَطَامِعُ الاَْعْدَاءِ.
(( پس رعيّت اصلاح نمى شود جز آن كه زمامداران اصلاح گردند، و زمامداران اصلاح نمى شوند جز با درستكارى رعيّت .
و آنگاه كه مردم حق رهبرى را اداء كنند، و زمامدار حق مردم را بپردازد، حق در آن جامعه عزّت يابد، و راه هاى دين پديدار، و نشانه هاى عدالت برقرار، و سنّت پيامبر صلى الله عليه و آله پايدار گردد، پس روزگار اصلاح شود، و مردم در تداوم حكومت اميدوار، و دشمن در آرزوهايش ماءيوس مى شود.)) (7)
بنابراين تحقّق يك جامعه سالم ، به اخلاق متكامل مديران ، و اخلاق مديريّت ارتباط دارد پس اخلاق زيربناى جامعه سالم خواهد بود.
تا مديران جامعه در پرتو آن تربيت شوند، خود را بسازند، و تخصّص هاى لازم را فراگيرند.
و بتوانند فرد و جامعه را در پرتو ارزش ها اداره كنند.
امام على عليه السلام نسبت به ارزش خودسازى در مديريّت ها فرمود:
مَن نَصَبَ نَفسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاما فَليَبدَاء بِتَعلِيمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعلِيمِ غَيرِهِ، وَليَكُن تَاءدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبلَ تَاءدِيبِهِ بِلِسَانِهِ؛ وَمُعَلِّمُ نَفسِهِ وَمُؤَدِّبُهَا اءَحَقُّ بِالاِجْلالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَمُؤَدِّبِهِمْ.
ضرورت خودسازى رهبران و مديران
(( كسى كه خود را رهبر مردم ساخته ، بايد پيش از آن كه به تعليم ديگران پردازد، خود را بسازد، و پيش از آن كه به گفتار تربيت كند، با كردار تعليم دهد، زيرا آن كس كه خود را تعليم دهد و ادب كند سزاوارتر به تعظيم است از آن كه ديگرى را تعليم دهد و ادب آموزد.)) (8)
امّا اگر كارگزاران ، و مديران مشاغل گوناگون جامعه دچار آفت زدگى شوند، به انحراف كشانده شده و از اهداف تكاملى دور بمانند سلامت فرد و جامعه را به خطر انداخته و انواع انحرافات و بيماريهاى اخلاقى دامنگير جامعه خواهد شد.
آنگاه نه جامعه سالمى وجود خواهد داشت و نه مديران سالمى به كار و تلاش روى خواهند آورد.
امام على عليه السلام نسبت به آفت زدگى جامعه و ره آورد شوم آن با تاءسّف در خطبه 216 فرمود:
وَإِذَا غَلَبَتِ الرَّعِيَّةُ والِيَها، اءَو اءَجحَفَ الوَالِى بِرَعِيَّتِهِ، اختَلَفَت هُنَالِكَ الكَلِمَةُ، وَظَهَرَت مَعَالِمُ الجَورِ، وَكَثُرَ الاِدْغَالُ فِى الدِّينِ، وَتُرِكَت مَحَاجُّ السُّنَنِ، فَعُمِلَ بِالهَوَى ، وَعُطِّلَتِ الاَحْكَامُ، وَكَثُرَتْ عِلَلُ النُّفُوسِ، فَلا يُسْتَوْحَشُ لِعَظِيمِ حَقٍّ عُطِّلَ، وَلاَ لِعَظِيمِ بَاطِلٍ فُعِلَ! فَهُنَالِكَ تَذِلُّ الاَبْرَارُ، وَتَعِزُّ الاَشْرَارُ، وَتَعْظُمُ تَبِعَاتُ اللّهِ سُبْحَانَهُ عِنْدَ الْعِبَادِ.
فَعَلَيكُم بِالتَّنَاصُحِ فِى ذلِكَ، وَحُسنِ التَّعَاوُنِ عَلَيهِ.

(( امّا اگر مردم بر حكومت چيره شوند، يا زمامدار بر رعيّت ستم كند، وحدت كلمه از بين مى رود، نشانه هاى ستم آشكار، و نيرنگ بازى در دين فراوان مى گردد، و راه گسترده سنّت پيامبر صلى الله عليه و آله متروك ، هواپرستى فراوان ، احكام دين تعطيل ، و بيماريهاى دل فراوان گردد، مردم از اينكه حقّ بزرگى فراموش مى شود، يا باطل خطرناكى در جامعه رواج مى يابد، احساس نگرانى نمى كنند، پس در آن زمان نيكان خوار، و بدان قدرتمند مى شوند، و كيفر الهى بر بندگان بزرگ و دردناك خواهد بود.
پس بر شماست كه يكديگر را نصيحت كنيد، و نيكو همكارى نماييد.)) (9)
بنابراين براى داشتن جامعه سالم بشرى بايد مديران و كارگزاران سالمى شناسائى كرد و به كار گرفت .
و اين مهم در اختيار مجموعه اى به نام (( گزينش و كارشناسى نيروهاى اطّلاعاتى )) است .
تا انسان هاى وارسته و خودساخته اى به ارزيابى مديران و شناخت كارگزاران متعهّد و متخصّص بپردازند، و متناسب با جايگاه والاى انواع مديريّت هاى اجتماعى ، انسان هاى كاردان و لايقى را بيابند، شناسائى كنند و بكارگيرند.
در نتيجه ، داشتن (( جامعه اى سالم )) ، به ارزيابى هسته هاى (( گزينش و كارشناسى نيروهاى اطّلاعاتى )) وابسته است كه مسئوليت سنگين و پرخاطره اين دسته از انسان هاى شريف را به اثبات مى رساند.
امام على عليه السلام نسبت به شناسائى و جذب نيروهاى پاك و صالح براى مديريّت هاى جامعه اسلامى به مالك اشتر دستور مى دهد كه :
ثُمَّ الصَق بِذَوِى المُرُوءَاتِ وَالاَحْسَابِ، وَاءَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ، وَالسَّوَابِقِ الْحَسَنَةِ؛ ثُمَّ اءَهْلِ النَّجْدَةِ وَالشَّجَاعَةِ، وَالسَّخَاءِ وَالسَّمَاحَةِ؛ فَإِنَّهُم جِمَاعٌ مِنَ الكَرَمِ، وَشُعَبٌ مِنَ العُرفِ.
ثُمَّ تَفَقَّد مِن اءُمُورِهِم مَا يَتَفَقَّدُ الوَالِدَانِ مِن وَلَدِهِمَا،
وَلاَ يَتَفَاقَمَنَّ فِى نَفسِكَ شَي ءٌ قَوَّيتَهُم بِهِ، وَلاَ تَحقِرَنَّ لُطفا تَعَاهَدتَهُم بِهِ وَإِن قَلَّ؛
فَإِنَّهُ دَاعِيَةٌ لَهُم إِلَى بَذلِ النَّصِيحَةِ لَكَ، وَحُسنِ الظَّنِّ بِكَ.
وَلاَ تَدَع تَفَقُّدَ لَطِيفِ اءُمُورِهِمُ اتِّكَالا عَلَى جَسِيمِهَا، فَإِنَّ لِليَسِيرِ مِن لُطفِكَ مَوضِعا يَنتَفِعُونَ بِهِ، وَلِلجَسِيمِ مَوقِعا لاَ يَستَغنُونَ عَنهُ.

(( سپس در نظاميان با خانواده هاى ريشه دار، داراى شخصيّت حساب شده ، خاندانى پارسا، داراى سوابقى نيكو و درخشان ، كه دلاور و سلحشور و بخشنده و بلند نظرند، روابط نزديك بر قرار كن ،
آنان همه بزرگوارى را در خود جمع كرده ، و نيكى ها را در خود گرد آورده اند،
پس در كارهاى آنان بگونه اى بينديش كه پدرى مهربان درباره فرزندش مى انديشد، و مبادا آن چه را كه آنان را نيرومند مى كند در ديده ات بزرگ جلوه كند، و نيكوكارى تو نسبت به آنان هر چند اندك باشد را خوار مپندار،
زيرا نيكى آنان را به خيرخواهى تو خواند، و گمانشان را نسبت به تو نيكو گرداند، و رسيدگى به امور كوچك آنان را به اعتماد رسيدگى به كارهاى بزرگشان وامگذار، زيرا نيكى اندك تو را جايگاهى است كه از آن سود مى برند، و نيكى هاى بزرگ تو را جايى است كه از آن بى نياز نيستند.)) (10)
يعنى آينده روشن ، و سرنوشت تكاملى يك جامعه در حال رشد و كمال به تلاش و كوشش مداوم هسته هاى (( گزينش و كارشناسى نيروهاى اطّلاعاتى )) ارتباط خواهد داشت .
تا انسان هاى لايق براى مسئوليّت هاى گوناگون انتخاب گردند و مديران متعهّد و متخصّص متناسب با جايگاه والاى انواع مديريّت ها كشف و شناسائى شوند.
و كار بدست كاردان لايق قرار گيرد.
و مديران سالم با كار و تلاش مداوم ، جامعه اى سالم را بازسازى كنند، و آينده را رنگ حقيقت زنند.
3 - ضرورت نيروهاى اطّلاعاتى و هسته هاى گزينش
پس مباحثى پيرامون :
معيارهاى گزينش
ملاك هاى انتخاب مديران
ارزيابى صفات و شرائط مديريّت ها
برّرسى رفتارى مديران موجود
تطبيق صفات مديران با جايگاه مديريّت ها
يك بحث جدّى و سرنوشت ساز است .
كه سلامت يا سقوط جامعه انسانى به آن بستگى كامل دارد.
از اين رو در تمام كشورها، با انواع گرايش ها و مليّت ها، به مبحث گزينش توجّه ويژه اى دارند، تا مديران نالايق در پُست هاى كليدى جامعه راه نيابند و سلامت جامعه را مورد تهديد قرار ندهند.
اميرالمؤ منين عليه السلام نسبت به اين مسئله مهم و سرنوشت ساز مى فرمايد:
وَلَكِنَّنِى آسَى اءَن يَلِيَ اءَمرَ هذِهِ الاُْمَّةِ سُفَهَاؤُهَا وَفُجَّارُهَا،
فَيَتَّخِذُوا مَالَ اللّهِ دُوَلا، وَعِبَادَهُ خَوَلا، وَالصَّالِحِينَ حَربا، وَالفَاسِقِينَ حِزبا، فَإِنَّ مِنهُمُ الَّذِى قَد شَرِبَ فِيكُمُ الحَرَامَ، وَجُلِدَ حَدّا فِى الاِسْلامِ، وَإِنَّ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ يُسْلِمْ حَتَّى رُضِخَتْ لَهُ عَلَى الاِسْلامِ الرَّضَائِخُ.
فَلَو لاَ ذلِكَ مَا اءَكثَرتُ تَاءلِيبَكُم وَتَاءنِيبَكُم ، وَجَمعَكُم وَتَحرِيضَكُم ، وَلَتَرَكتُكُم إِذ اءَبَيتُم وَوَنَيتُم .

(( لكن از اين اندوهناكم كه بيخردان ، و تبهكاران اين امّت حكومت را به دست آورند،
آنگاه مال خدا را دست به دست بگردانند، و بندگان او را به بردگى كشند، با نيكوكاران در جنگ ، و با فاسقان همراه باشند،
زيرا از آنان كسى در ميان شماست كه شراب نوشيد و حد بر او جارى شد، و كسى كه اسلام را نپذيرفت ، امّا بناحق بخشش هايى به او عطا گرديد.
اگر اينگونه حوادث نبود شما را برنمى انگيختم ، و سرزنشتان نمى كردم ، و شما را به گردآورى تشويق نمى نمودم ، و آنگاه كه سرباز مى زديد رهاتان مى كردم .)) (11)
دوّم - اطّلاعات و آفت شناسى
1 - انقلاب ها و آفت ها
بحث آفت ها و آفت شناسى در نهضت ها يكى از مباحث جدّى و تعيين كننده است .
هر پديده حياتى كه داراى انواع علل و عوامل رشد و كمال است بهمان اندازه انواع آفت ها و موانع آن را تهديد خواهد كرد.
يكى از شرائط رشد و كمال در كنار تقويت علل و عوامل رشد آفت شناسى و مقابله با انواع موانع و آفت هاست .
مى پرسند :
چرا بسيارى از انقلاب ها در آغاز حركت دچار تزلزل و شكاف شده و سقوط مى كنند؟
چرا برخى از نهضت ها در آغازين قدم هاى پيروزى شكست خوردند؟
چرا بسيارى از انقلاب ها در تداوم پيروزى منحرف گرديدند؟
و انقلاب به سير ارتجاعى كشانده شد؟
پاسخ سئوالات ياد شده از نظر تحليل تاريخ و ارزيابى علل و عوامل پيروزى ها يا شكست ها روشن است كه تا حدودى به (( آفت شناسى )) و راه مقابله با موانع و آفت ها ارتباط دارد.
هر انقلابى كه توانست با آفت ها بگونه اى صحيح مقابله كند و ريشه هاى فاسد آن را بخشكاند
تداوم يافت ،
و تا مراحل نهائى تكامل پيش رفت .
و هر انقلابى كه در تارهاى عنكبوتى آفات اسير شد، و نتوانست آفت ها را شناسائى كرده از سر راه بردارد، آرام آرام از اهداف انقلابى و از ارزش هاى تكاملى دور شده و كارش به سقوط و شكست انجاميد.
امام على عليه السلام با توجّه به خطر بسيار ويرانگر آفت زدگى در امّت اسلامى دردآلود مى فرمايد: