الگوهاى رفتارى امام على عليه السّلام
جلد دوازدهم
( امام على (ع ) و امور معنوي و عبادي )
مرحوم محمّد دشتى
- ۱ -
الگوهاى رفتارى جلد 12-امام على عليه
السلام و امور معنوي و عبادي
نام نويسنده : محمد دشتى
سرآغاز
نوشتار نورانى و مبارك و ارزشمندى كه در پيش روى داريد، تنها برخى از
((الگوهاى رفتارى )) آن يگانه بشريّت
،
باب علم نبىّ،
پدر بزرگوار امامان معصوم عليهم السلام ،
تنها مدافع پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به هنگام بعثت و دوران طاقت فرساى
هجرت ، و جنگ ها و يورش هاى پياپى قريش ،
و نابود كننده خط كفر و شرك و نفاق پنهان ،
اوّل حافظ و جامع قرآن ، و قرآن مجسّم ،
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام است . كه همواره با قرآن بود،
و با قرآن زيست
و از قرآن گفت ، و تا بهشت جاويدان ، در كنار چشمه كوثر و پيامبر صلى الله عليه و
آله و سلم ، وحدتشان جاودانه است .
مباحث ارزشمند آن در حال تكامل و گسترش است ،
نورانى است ،
نورِ نور است ،
و عطرآگين از جذبه هاى عرفانى وشناخت و حضور است ،
كه با نام هاى مبارك زير، در آسمان پُر ستاره انديشه ها خواهد درخشيد، مانند:
1 - امام على عليه السلام و اخلاق اسلامى
الف - اخلاق فردى
ب - اخلاق اجتماعى
ج - آئين همسردارى
2 - امام على عليه السلام و مسائل سياسى
3 - امام على عليه السلام و اقتصاد
الف - كار و توليد
ب - انفاق و ايثارگرى
ج - عمران و آبادى
د - كشاورزى و باغدارى
4 - امام على عليه السلام و امور نظامى
الف - اخلاق نظامى
ب - امور دفاعى و مبارزاتى
5 - امام على عليه السلام و مباحث اطّلاعاتى و امنيتّى
6 - امام على عليه السلام و علم و هنر
الف - مسائل آموزشى و هنرى
ب - مسائل علمى و فرهنگى
7 - امام على عليه السلام و مديريّت
8 - امام على عليه السلام و امور قضائى
الف - امور قضائى
ب - مسائل جزائى و كيفرى
9 - امام على عليه السلام و مباحث اعتقادى
10 - امام على عليه السلام و مسائل حقوقى
11 - امام على عليه السلام و نظارت مردمى (امر به معروف ونهى از منكر)
12 - امام على عليه السلام و مباحث معنوى و عبادى
13 - امام على عليه السلام و مباحث تربيتى
14 - امام على عليه السلام و مسائل بهداشت و درمان
15 - امام على عليه السلام و تفريحات سالم
الف - تفريحات سالم
ب - تجمّل و زيبائى
مطالب و مباحث هميشه نورانى مباحث ياد شده ، از نظر كاربردى مهّم و سرنوشت سازند،
زيرا تنها جنبه نظرى ندارند، بلكه از رفتار و سيره و روش هاى الگوئى امام على عليه
السلام نيز خبر مى دهند،
تنها داراى جذبه ((قال )) نيست كه
دربردارنده جلوه هاى ((حال )) نيز مى
باشد.
دانه هاى انگشت شمارى از صدف ها و مرواريد هاى هميشه درخشنده درياى علوم نَبَوى است
،
از رهنمودها وراهنمائيهاى جاودانه عَلَوى است ،
از محضر حقّ و حقيقت است ،
و از زلال و جوشش هميشه جارى واقعيّت هاست ،
كه تنها نمونه هائى اندك از آن مجموعه فراوان و مبارك را در اين جزوات مى يابيد و
با مطالعه مطالب نورانى آن ،
از چشمه زلال ولايت مى نوشيد،
كه هر روز با شناسائى منابع جديد در حال گسترش و ازدياد و كمال و قوام يافتن است .(1)
و در آينده به عنوان يك كتاب مرجع و تحقيقاتى مطرح خواهد بود تا:
چراغ روشنگر راه قصّه پردازان
و سناريو نويسان فيلم نامه ها و طرّاحان نمايشنامه ها
و حجّت و برهان جدال احسن گويندگان و نويسندگان متعهّد اسلامى باشد،
تا مجالس و محافل خود را با ياد و نام آن اوّل مظلوم اسلام نورانى كنيم .
كه رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و سلم فرمود :
نَوِّروُا مَجالِسَكُمْ
بِذِكرِ عَلِىّ بْنِ اَبى طالِب
(جلسات خود را با نام و ياد على عليه السلام نورانى كنيد)
با كشف و شناسائى ((الگوهاى رفتارى امام على عليه السلام
)) حقيقتِ ((چگونه بودن ؟!))
براى ما روشن مى شود
و آنگاه چگونه زندگى كردن ؟! نيز مشخص خواهد شد.
پيروى از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام و الگو قرار دادن راه و رسم زندگى آن بزرگ
معصوم الهى ،بر اين حقيقت تكيه دارد كه با مطالعه همه كتب و منابع ومآخذ روائى و
تاريخى و سياسى موجود كشف كنيم كه :
((امام عليه السلام چگونه بود؟))
آنگاه بدانيم كه :
((چگونه بايد باشيم ))
زيرا خود فرمود :
اَيُّهَا النّاسُ اِنّى
وَاللّهِ ما اءَحُثُّكُم عَلى طاعَةٍ اِلاّ وَ اءَسْبِقُكُم الَيْهَا، وَ لا
اءَنْهاكُم عَنْ مَعْصِيَةٍ اِلاّ وَ اءَتَناهى قبلَكُمْ عَنها(2)
(اى مردم ! همانا سوگند به خدا من شما را به عمل پسنديده اى تشويق نمى كنم جز آنكه
در عمل كردن به آن از شما پيشى مى گيرم ، و شما را از گناهى باز نمى دارم جز آنكه
پيش از نهى كردن ، خود آن را ترك كرده ام )
پس توجّه به الگوهاى رفتارى امام على عليه السلام براى مبارزان و دلاورانى كه با
نام او جنگيدند، و با نام او خروشيدند، و هم اكنون در جاى جاى زندگى ، در صلح و
سازندگى ، در جنگ و ستيز با دشمن ، در خودسازى و جامعه سازى و در همه جا بدنبال
الگوهاى كامل روانند، بسيار مهمّ و سرنوشت ساز است تا در تداوم راه امام قدس سره
بجوشند، و در همسوئى با امير بيان بكوشند، كه بارها پيامبر اسلام صلى الله عليه و
آله و سلم فرمود :
((آنانكه از على پيروى كنند اهل نجات و بهشتند))
و به على عليه السلام اشاره كرد و فرمود :
((اين على و پيروان او در بهشت جاى دارند))(3)
و اميدواريم كه كشف و شناسائى ((الگوهاى رفتارى امام على
عليه السلام )) آغاز مباركى باشد تا اين راه تداوم يابد، وبه
كشف و شناسائى ((الگوهاى رفتارى ))
ديگر معصومين عليهم السلام بيانجامد.
در اينجا توجّه به چند تذكّر اءساسى لازم است .
اوّل - الگوهاى رفتارى و عنصر زمان و مكان
رفتارهاى حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام برخى اختصاصى و بعضى عمومى است ،
كه بايد در ارزيابى الگوهاى رفتارى دقّت شود.
گاهى عملى يا رفتارى را امام على عليه السلام در شرائط زمانى و مكانى خاصّى انجام
داده است كه متناسب با همان دوران و شرائط خاصّ قابل ارزيابى است ، و الزامى ندارد
كه ديگران همواره آن را الگو قرار داده و به آن عمل كنند، كه در اخلاق فردى حضرت
اميرالمؤ منين عليه السلام نمونه هاى روشنى را جمع آورى كرده ايم ، و ديگر امامان
معصوم عليهم السلام نيز توضيح داده اند كه :
شكل و جنس لباس امام على عليه السلام تنها در روزگار خودش قابل پياده شدن بود، امّا
هم اكنون اگر آن لباس ها را بپوشيم ، مورد اعتراض مردم قرار خواهيم گرفت .
يعنى عُنصر زمان و مكان ، در كيفيّت ها تاءثير بسزائى دارد.
پس اگر الگوهاى رفتارى ، درست تبيين نگردد، ضمانت اجرائى ندارد و از نظر كاربُردى
قابل الگوگيرى يا الگوپذيرى نيست ، مانند :
- غذاهاى ساده اى كه حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام ميل مى فرمود، در صورتى كه
فرزندان و همسران او از غذاهاى بهترى استفاده مى كردند.
- لباس هاى پشمى و ساده اى كه امام على عليه السلام مى پوشيد، امّا ضرورتى نداشت كه
ديگر امامان معصوم عليهم السلام بپوشند.
- در برخى از مواقع ، حضرت با پاى برهنه راه مى رفت ، كه در زمان هاى ديگر قابل
پياده شدن نبود.
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام خود نيز تذكّر داد كه :
لَنْ تَقْدِروُنَ عَلى
ذلِك وَلكِن اَعينوُنى بِوَرَعٍ وَاجْتَهاد
(شما نمى توانيد همانند من زندگى كنيد، لكن در پرهيزكارى و تلاش براى خوبيها مرا
يارى دهيد.)(4)
وقتى عاصم بن زياد، لباس پشمى پوشيد و به كوه ها مى رفت و دست از زندگى شُست و تنها
عبادت مى كرد، امام على عليه السلام او را مورد نكوهش قرار داد، كه چرا اينگونه
زندگى مى كنى ؟
عاصم بن زياد در جواب گفت :
قَالَ : يَا اءَمِيرَ
الْمُؤْمِنِينَ، هذَا اءَنْتَ فى خُشُونَةِ مَلْبَسِكَ وَجُشُوبَةِ مَاءْكَلِكَ!
(عاصم گفت ، اى اميرمؤ منان ، پس چرا تو با اين لباس خشن ، و آن غذاى ناگوار بسر مى
برى ؟)
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود :
قَالَ : وَيْحَكَ، إِنِّى
لَسْتُ كَاءَنْتَ، إِنَّ اللّهَ تَعَالَى فَرَضَ عَلَى اءَئِمَّةِ الْعَدْلِ اءَنْ
يُقَدِّرُوا اءَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ، كَيْلاَ يَتَبَيَّغَ بِالْفَقِيرِ
فَقْرُهُ!(5)
واى بر تو، من همانند تو نيستم ، خداوند بر پيشوايان حق واجب كرده كه خود را با
مردم ناتوان همسو كنند، تا فقر و ندارى ، تنگدست را به هيجان نياورد، و به طغيان
نكشاند.
دوّم - اقسام الگوهاى رفتارى
بعضى از رفتارهاى امام على عليه السلام زمان ومكان نمى شناسد، و همواره براى
الگوپذيرى ارزشمند است ، مانند:
1 - ترويج فرهنگ نماز
2 - اهميّت دادن به نماز اوّل وقت
3 - ترويج فرهنگ اذان
4 - توجّه فراوان به باز سازى ، عمران و آبادى و كشاورزى و كار و توليد
5 - شهادت طلبى و توجّه به جهاد و پيكار در راه خدا
6 - حمايت از مظلوم و...
زيرا طبيعى است كه كيفيّت ها متناسب با زمان و مكان و شرائط خاصّ فرهنگ و آداب و
رسوم اجتماعى در حال دگرگونى است .
گرچه اصول منطقى همان كيفيّت ها، جاودانه اند، يعنى همواره ساده زيستى ، خودكفائى ،
ساده پوشى ارزشمند است ، امّا در هر جامعه اى چهار چوب خاصّ خودش را دارد، پس كميّت
ها و اصول منطقى الگوهاى رفتارى ثابت ، و كيفيّت ها، و چگونگى الگوهاى رفتارى
متغيّر و در حال دگرگونى است .
انسان و ارزش ها
ضرورت شناخت ارزش ها
پاسخ به چند پرسش
همه مى پرسند :
چرا در تربيت و كمال انسان ، ارزش هاى اخلاقى را مطرح مى كنند؟
و چرا جاذبه هاى معنوى و عبادى نقش تعيين كننده در تربيت انسان دارد، و چرا سنين
جوانى را دوران بسيار مهم و حساس زندگى انسان مى دانند؟
چرا در آيات و روايات اسلامى اين همه تاءكيد بر اهميت سنين جوانى ، و توجّه به
شخصيّت جوانان شده است ؟
چرا انبياء عظام و امامان معصوم عليهم السلام اين اندازه به جوانان عنايت داشتند، و
نسبت به دوران جوانى ، فراوان توصيه كرده اند؟
چرا انديشمندان در طول تاريخ بشر دوران جوانى را بسيار مهمّ معرّفى مى كرده اند؟
و نيز مى پرسند :
چرا روانشناسان ، دوران جوانى را دوران اضطراب ها، تزلزل ها و احساسات تند ناميده
اند؟
چرا سرنوشت انسان به اين دوران پرنشيب و فراز -كه سراسر آميخته است با شادى ها و غم
ها، سختى ها و آسانى ها، زيبائى ها و زشتى ها، كاميابى ها و ناكامى ها و پيروزى ها
و شكست ها- بستگى تنگاتنگ دارد؟
و چرا رشد فكرى ، كمال معنوى و ترقى علمى انسان در بهار جوانى شكوفه مى زند و درخت
وجود انسان را معطّر مى سازد؟
راستى چرا؟ آيا شما پاسخى براى اين سؤ ال ها داريد؟
قدرى بيانديشيد.
آيا تا كنون سؤ الاتى از اين قبيل ذهن شما را به خود مشغول داشته است ؟
و يا دوستان و آشنايان نظير چنين سؤ ال هايى را براى شما مطرح كرده اند؟
چه پاسخى به آنها داده ايد؟
قدرى بيانديشيد.
با توجّهى دقيق به واقعيّت هاى نهفته در وجود انسان و با مطالعه در روانشناسى جوان
در كتاب پر ارج نهج البلاغه پاسخ اين پرسش ها و پرسش هائى از اين قبيل داده خواهد
شد.
حضرت على عليه السلام به همين مسئله عنايت داشته و فرمود:
فَمَثُلَثْ اِنْسانا ذا
اَذْهانٍ يُجيلُها... مَعْجوُنا بِطينَةِ اءلْوانِ الُْمخْتَلِفَةِ وَالاءَشْباهِ
الْمُؤْتَلِفَةِ وَالاءَضْدادِ الْمُتَعادِيَةِ وَالاءَخْلاطِ الْمُتَبايِنَةِ
(با قدرت و نظارت خداوند در آغاز آفرينش ، خاك ، آرام آرام به صورت انسانى در آمد
كه داراى نيروى عقل بود تا او را به تكاپو و تلاش و كوشش وا دارد... انسان مجموعه
اى از رنگ هاى گوناگون و موادّ و عناصرى موافق و نيروهائى متضادّ و اخلاط مختلف مى
باشد، تا بتواند در تمام زمينه هاى رشد و كمال موفّق باشد.)(6)
و مى دانيم كه بسيارى از غرائز و تمايلات گوناگون انسان در دوران نوجوانى و جوانى
رشد مى كنند و آينده و حال انسان را مى سازند و شخصيّت انسانى انسان را تحقّق مى
بخشند.
اگر نسبت به غرائز گوناگون كوتاهى كنيم ممكن است غرائز و تمايلات حيوانى در انسان
بارور شده و هرگونه عواطف و صفات انسانى را تحت الشعاع خود قرار دهد و انسان تبديل
به موجودى درنده خو و حيوان صفت گردد.
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام در اين رابطه مى فرمايد:
فَعَلَيْكُمْ بِالْجِدِّ
وَالاءِجْتِهَادِ، وَالتَّاءَهُّبِ، وَالاءِسْتِعْدَادِ، وَالتَّزَوُّدِ فى
مَنْزِلِ الزَّادِ
(پس بر شما باد كه با تلاش و كوشش پى گير و با هوشيارى اين مايه هاى هستى را شكوفا
ساخته و آمادگى لازم را به دست آوريد تا در آن زندگى جاويد ((كه
سر منزل حقيقى و محل بهره بردارى واقعى است )) نتيجه كوشش
اين جهانى خود را دريابيد.)(7)
اگر در اين دوران بحرانى جان و دل نسل جوان براى جوانه زدن و رشد كردن غرائز و
تمايلات و عواطف بشرى آبيارى لازم نشود و به روشنائى نور ايمان و حقيقت آراسته
نگردد، ممكن است ارزش هاى انسانى از بين رفته و هرگز قدرت رشد و تكامل را پيدا
نكند.
اگر در اين دوران حسّاس روان انسان ، بدرستى تربيت و راهنمائى نگردد، ممكن است
انواع انحرافات و نادرستى ها دامنگير او شود.
بر اين اساس امام على عليه السلام هشدار مى دهد:
وَكَمْ مِنْ عَقْلٍ
اءَسِيرٍ تَحْتَ هَوَى اءَمِيرٍ
(چه بسيارند عقل هائى كه اسير و برده هوا و هوس ها مى باشند و خواهش هاى شيطانى نفس
به آنها حكومت مى كنند.)(8)
اگر به همه جوانب روح انسانى و به متفاوت بودن تمايلات و احساسات بشرى توجّه كامل
نكنيم ، انسان تبديل به موجودى تك بُعدى و ناقص خواهد شد و همه زواياى روح بشرى
سيراب نشده و جوانه نخواهد زد.
و با توجّه به اينكه غرائز مشترك بين انسان و حيوان خودرو مى باشند، احتياج به
تربيت و نظارت دارند،
اگر در اين دوران بحرانى جوانى ، از تربيت و كنتزل و تكامل آن غفلت كنيم ؛ با سير
انحرافى غرائز و تمايلات ، همه ارزش هاى انسانى سقوط مى كنند.
از اين رو بايد هرچه بيشتر به خودسازى و مسائل تربيتى توجّه كامل داشته و ارزش هاى
متكامل ترى را به دست آوريم .
كه حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود:
مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ
رَبِحَ، وَمَنْ غَفَلَ عَنْهَا خَسِرَ، وَمَنْ خَافَ اءَمِنَ، وَمَنِ اعْتَبَرَ
اءَبْصَرَ،
(كسى كه به محاسبه نفس خود و بازسازى روح و روان خويش بپردازد سود مى برد و كسى كه
از خودش غفلت كند زيانكار است و كسى كه عبرت بياموزد و از پايان كار ديگران
اندرزهاى لازم را فراگيرد به بصيرت و آگاهى خواهد رسيد.)(9)
اگر در اين دوره حساس و سرنوشت ساز، آفات شخصيّت انسانى را نشناسيم و آنها را در
آغاز مرحله جوانى از سر راه تكاملى ريشه كن نسازيم در برابر آفات و موانع فراوان ،
انتظار رشد و تكامل مطلوب را نمى توان داشت .
اگر رشد غرائز و تمايلات انسان در مراحل اوليّه كمال ، ((دوران
جوانى و نوجوانى )) در كنار سمبل ها و الگوهاى كاملى قرار
نگيرند، نسل جوان با بحرانهاى زيادى روبرو خواهد شد.
امام على عليه السلام نسبت به روح سمبل خواهى و ضرورت وجود الگوهاى كامل مى فرمايد:
اءَلا وَإِنَّ لِكُلِّ
مَاءْمُومٍ إِمَاما، يَقْتَدِي بِهِ وَيَسْتَضى ءُ بِنُورِ عِلْمِهِ... اءَلا
وَإِنَّكُمْ لا تَقْدِرُونَ عَلَى ذلِكَ، وَلكِنْ اءَعِينُونى بِوَرَعٍ
وَاجْتِهَادٍ، وَعِفَّةٍ وَسَدَادٍ.
(آگاه باشيد كه هر پيرو و ماءمومى ، امام و پيشوائى دارد كه بايد از او پيروى نمايد
و از نور دانش او بهره گيرد... آگاه باشيد كه شما توانائى آن را نداريد كه همانند
من عمل كنيد امّا با پرهيزگارى و تلاش فراوان و با عفّت و پاكدامنى مرا يارى دهيد.)(10)
بنابر اين سلامت روان آدمى و كمال او در گرو ملاك ها و چيزهائى است كه حضرت على
عليه السلام بدان اشاره دارد؛ و هر نوجوان و جوانى كه صلاح خويش را بخواهد و به
سعادت خود علاقمند باشند بايد آنها را بكار گيرد؛ و استعدادهاى درونى را شكوفا سازد
تا هر روز بهتر و بيشتر از روز قبل پيشرفت كند.
عناوين مباحث بهداشت روانى نسل جوان
مباحثى كه بهداشت روانى نسل جوان ارتباط دارد در سه بخش مورد ارزيابى قرار
خواهد گرفت .
اوّل - رشد و تكامل تمايلات و غرائز انسانى
مانند :
1 - وجدان اخلاقى و ديگر ارزشهاى معنوى
2 - فطرت خداجو
3 - غرائز و تمايلات ممتاز انسانى
4 - عزت نفس و خويشتن دارى
5 - علم گرائى
دوم - رشد و رعايت اعتدال غرائز و تمايلات مشترك بين انسان و
ديگر موجودات ، مانند:
1 - عصبانيّت
2 - غريزه جنسى
3 - تعديل خواهش هاى نفسانى
4 - ترس
5 - تخيلات شاعرانه جوانى
6 - زيبا پسندى و زينت گرائى
سوم - مبارزه با تمايلات دروغين و آفات رشد، از قبيل :
1 - خودخواهى ((غرور))
2 - انتقام جوئى
3 - عيب جوئى (غيبت )
4 - ياءس و نوميدى
5 - افراط و تفريط
6 - تكبّر و خود بزرگ بينى (عُجب )
آمادگى روانى نسل جوان براى تربيت پذيرى
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام به تربيت پذيرى نسل جوان و آمادگى روانى او
اشاره مى كند و مى فرمايد:
وَإِنَّمَا قَلْبُ
الْحَدَثِ كَالاءَرْضِ الْخَالِيَةِ مَا اءُلْقِى فِيهَا مِنْ شَيْءٍ قَبِلَتْهُ.
(همانا قلب و جان و روان جوان مانند زمين خالى آماده اى است كه هر بذرى در آن
پاشيده شود مى پذيرد و با رورش مى كند.)(11)
گفتيم كه رشد تمايلات حيوانى ، غريزى و طبيعى بوده و بدون مراقبت هاى آموزشى ،
تربيتى رشد مى كند، جوانه مى زند و همه وجود انسان را فرا مى گيرد، مانند:
شهوت ، غضب ، درنده خوئى و...
در نتيجه تنها راه صحيح تربيت ، ايجاد اعتدال و ميانه روى ، است كه :
ابتداء به رشد و تكامل غرائز انسانى همّت نمائيم و سپس غرائز و تمايلات مشترك را
تعديل و كنترل كرده ، و به مبارزه با آفات رشد بپردازيم ، كه هرگونه سستى و مسامحه
كارى زيان هاى جبران ناپذيرى را بهمراه خواهد داشت .
امام على عليه السلام با اولويّت دادن به مسائل تربيتى نسل جوان ، خطاب به فرزندش
امام مجتبى عليه السلام مى فرمايد:
فَبَدَرْتُكَ بِالا دَبِ
قَبْلَ اءَنْ يَقْسُوَ قَلْبُكَ، وَيَشْتَغِلَ لُبُّكَ، لِتَسْتَقْبِلَ بِجِدِّ
رَاءْيِكَ مِنَ الاءَمْرِ
(پسرم من در تعليم و تربيت تو شتاب كردم پيش از آنكه قلب تو سخت گردد و عقل و فكرت
به امور ديگرى مشغول گردد تا با تربيت و آموزش هاى ضرورى با تصميمى جدّى و استوار
به استقبال امور زندگى اجتماعى بشتابى .)(12)
ارزش ها
اولويّت دادن به تربيت خويشتن
قبل از هرچيز ابتدا بايد به اصل ((تربيت
)) و بازسازى نفس خويش توجّه كامل داشت ،
و مسائل تربيتى را بدرستى شناخت ، و اصلاح و تربيت خويش را در سه مرحله اساسى ياد
شده در اولويّت قرار داده و به تكامل آن همّت كرد،
زيرا تا ندانيم كه چرا بايد تربيت شويم به خودسازى و بازسازى روحيّات خويش نمى
پردازيم .
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام در نهج البلاغه مى فرمايد:
اءَيُّهَا النَّاسُ، تَوَلَّوْا مِنْ اءَنْفُسِكُمْ تَاءْدِيبَهَا، وَاعْدِلُوا
بِهَا عَنْ ضَرَاوَةِ عَادَاتِهَا.
(اى مردم خودتان عهده دار تربيت نفس خويش باشيد و به اصلاح روحيّات خود بپردازيد و
آن را از كشش ها و عادت هاى دروغين باز داريد.)(13)
شناخت ارزش ها
پس از روى آوردن به تربيت و اصلاح نفس خويش حال بايد ارزش هاى اخلاقى را
شناسائى و آنها را در روان و جان خويش زنده كرد و آبيارى نمود،
نهج البلاغه در يك ديدگاه كلى به برخى از آنها اشاره مى كند، مانند:
1 - همّت و خويشتن دارى
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام نسبت به ارزش والاى همّت بلند فرمود:
قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى
قَدْرِ هِمَّتِهِ، وَصِدْقُهُ عَلَى قَدْرِ مُرُوءَتِهِ، وَشَجَاعَتُهُ عَلَى
قَدْرِ اءَنْفَتِهِ
(ميزان و ارزش هر انسانى به اندازه والائى همّت او و راستگوئى و صداقت هركس به
ميزان جوانمردى و تعهّد و شخصيّت او و شجاعت هر فردى به اندازه زهد و بى اعتنائى او
به دنياست .)(14)
2 - علم و ادب
امام على عليه السلام نسبت به نقش علم و ادب در تكامل انسان فرمود:
اَلْعِلْمُ وِرَاثَةٌ
كَرِيمَةٌ، وَالا آدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ، وَالْفِكْرُ مِرْآةٌ صَافِيَةٌ.
(علم ميراث گران بهائى است و ادب و تربيت درست زينت و آرايش روح آدمى است و فكر و
تفكّر صحيح آئينه اى صاف و روشن است كه بدى ها و خوبى ها را به انسان نشان مى دهد.)(15)
3 - عقل و ادب و مشورت
امام على عليه السلام ارزش والاى عقل را در بى نيازى انسان اينگونه مطرح
فرمود كه :
لا
غِنَى كَالْعَقْلِ؛ وَلا فَقْرَ كَالْجَهْلِ؛ وَلا مِيرَاثَ كَالاءَدَبِ؛ وَلا
ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ.
(هيچ ثروت و بى نيازى چون عقل نيست و هيچ فقرى همانند
جهل و نادانى نمى باشد و هيچ ميراثى مثل ادب نخواهد بود و هيچ پشتيبانى مانند مشورت
كردن نيست .)(16)
در نتيجه با تربيت صحيح خويش ارزش هاى يادشده را بايد در جان و روان خود بارور كنيم
از قبيل :
1 - همّت والاداشتن
2 - راستگوئى و جوانمردى
3 - شجاعت و پرهيز از هرگونه وابستگى
4 - زهد و بى اعتنائى به جلوه هاى دروغين دنيا
5 - علم و دانش
6 - ادب و تربيت نفس
7 - پرورش فكر و تفكّر صحيح
8 - تعقّل صحيح
9 - جمع گرائى و توجّه به ارزش مشورت با مردم
بديهى است كه همه بدبختى ها و فرار و انكار از واقعيّت ها، همه به نادانى و جهل ما
از ارزش هاى خدادادى مربوط مى شود، كه خداوند بزرگ چه نعمت هاى گران بهايى در جان و
روان ما نهاده است ،
اگر ما درست تربيت شويم ، به عنوان اشرف مخلوقات از همه موجودات عالم برتر خواهيم
بود.
امام على عليه السلام نيز به اين واقعيّت اشاره مى فرمايد كه :
هلَكَ امْرُؤٌ لَمْ
يَعْرِفْ قَدْرَهُ
(آن كس كه قدر و ارزش خود را نشناخت هلاك گرديده و سقوط خواهد كرد.)(17)
و از جهل زدگى هشدار داد كه :
وَكَفَى بِالْمَرْءِ
جَهْلا اءَلا يَعْرِفَ قَدْرَهُ.
(در نادانى و گمراهى انسان همين بس كه قدر و ارزش خويشتن را نشناسد.)(18)
ديگر ارزش ها
4 - تقوى و پرهيزگارى
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام ارزش و برترى تقوا را بر ديگر ارزش هاى
اخلاقى تذكّر مى دهد كه :
التُّقَى رَئِيسُ الاءَخْلاقِ.
(پرهيزگارى و نگهدارى خويش از زشتى ها برترين اخلاق انسانى است كه همه ارزشها به آن
مربوط مى شود.)(19)
و استدلال فرمود كه :
اءُوصِيكُمْ بِتَقْوَى
اللّهِ الَّذِي ابْتَدَاءَ خَلْقَكُمْ... فَإِنَّ تَقَوْى اللّهِ دَوَاءُ دَاءِ
قُلُوبِكُمْ
(اى مردم من شما را به تقوى و پرهيزگارى و ترس از خدائى دعوت كنم كه آفرينش شما را
آغاز كرد... زيرا تقوى و پرهيزگارى داروى بيمارى هاى جان و روان شماست .)(20)
5 - حلم و بردبارى
6 - نعمت عقل و تعقّل صحيح
اميرالمؤ منين عليه السلام به ارزش عقل و نقش بكارگيرى آن در زندگى اشاره
فرمود كه :
الْحِلْمُ غِطَاءٌ
سَاتِرٌ، وَالْعَقْلُ حُسَامٌ قَاطِعٌ، فَاسْتُرْ خَلَلَ خُلُقِكَ بِحِلْمِكَ،
وَقَاتِلْ هَوَاكَ بِعَقْلِكَ.
(حلم و بردبارى نيروئى است كه انسان را از ارتكاب زشتى ها محافظت و عقل شمشيرى است
برنده كه شك و ترديد را از ميان بر مى دارد،
بنابر اين عيوب و نابسامانى هاى اخلاقى را با حلم و بردبارى بپوشان و هوس هاى سركش
و طغيان گر را با عقلت بميران .)(21)
از ديدگاه نهج البلاغه با حلم و بردبارى و با تقويت عقل و تحقّق تعقّل صحيح در
زندگى اجتماعى ، مى توانيم روان خود را سالم و جامعه خود را از آلودگى ها پاك سازيم
.
7 - صبر و استقامت
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام نسبت به تقويت قدرت تحمّل در برابر مشكلات
فرمود:
وَعَلَيْكُمْ
بِالصَّبْرِ، فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الاءِيمَانِ كَالرَّاءْسِ مِنَ الْجَسَدِ،
وَلا خَيْرَ فى جَسَدٍ لا رَاءْسَ مَعَهُ، وَلا فى إِيمَانٍ لا صَبْرَ مَعَهُ.
(بر شما باد كه صبر و استقامت را در هركارى پيشه كنيد كه صبر نسبت به ايمان مانند
سر است نسبت به تن آدمى ، همانگونه كه جسم بدون سر فايده اى ندارد ايمان بدون صبر و
استقامت نيز نتيجه اى نخواهد داشت .)(22)
و بديهى است كه بدون صبر و استقامت ، در دوران بحران جوانى نمى شود از يك بهداشت
روانى مطلوبى برخوردار بود.
8 - نعمت آگاهى
(به حديث 2 - علم و ادب ، مراجعه كنيد)
9 - تربيت صحيح اسلامى
(به حديث 2 - علم و ادب ، مراجعه فرمائيد)
10 - احتياط و تدبير در امور
امام على عليه السلام نسبت به احتياط و بكارگيرى تدبير در امور فرمود:
الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ،
وَالْحَزْمُ بِإِجَالَةِ الرَّاءْيِ، وَالرَّاءْيُ بِتَحْصِينِ الاءَسْرَارِ.
(سعادت و پيروزى در پرتو تدبير و احتياط است ، و تدبير و احتياط به تفكّر صحيح
بستگى دارد و تفكّر صحيح به حفظ ارزش ها و اسرار مربوط مى گردد.)(23)
11 - تفكّر صحيح
(در رابطه با فكر و تفكّر به احاديث 2 - علم و ادب ، مراجعه شود.)
12 - شخصيّت و بزرگوارى
يكى از راه هاى تحقّق بهداشت روانى و بازسازى جان و روان از پليدى ها،
شخصيّت و بزرگوارى است ، كسى كه ارزش هاى وجودى خود را مى شناسد و براى آنها ارزش
قائل است تن به هرگونه زشتى ها و پليدى ها نمى سپارد.
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود:
مَنْ كَرُمَتْ عَلَيْهِ
نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَيْهِ شَهَوَاتُهُ.
(كسى كه براى خود شخصيّت قائل است ، تمايلات پست حيوانى و شهوات در پيش روى او خوار
و ذليل مى باشند.)(24)
يكى ديگر از راه هاى رسيدن به بهداشت روانى ، زنده كردن حياء و عفّت و پاكدامنى در
انسان است ، صفت عفّت و حياء، نيروى بازدارنده اى است كه انسان را از ارتكاب زشتى
ها باز مى دارد، كه امام على عليه السلام فرمود:
مَنْ كَسَاهُ الْحَيَاءُ
ثَوْبَهُ، لَمْ يَرَ النَّاسُ عَيْبَهُ.
(كسى كه لباس حياء و عفّت ، او را بپوشاند، مردم عيب او را نمى بينند.)(25)
راه مبارزه با آفت ها
بهداشت روانى و بازسازى روح آدمى به 3 مرحله اساسى تربيتى پرورشى نيازمند
است :
اوّل - رشد و بارورى ارزش ها و غرائز و تمايلات ممتاز انسانى
دوم - تربيت و تعديل غرائز مشترك بين انسان و حيوان
سوم - مبارزه با تمايلات دروغين شيطانى ((آفت زدائى
))
اگر در تربيت خود و جامعه انسانى مراحل ياد شده را به دقت رعايت كنيم و ابتداء
ارزشهاى انسانى را شناخته و بارور سازيم و همزمان با رشد ارزشهاى انسانى ، تمايلات
دروغين شيطانى را سركوب ، و از جان و دل خود ريشه كن كنيم ،
اگر غرائز و تمايلات را تعديل كنيم ، به بهداشت روانى مطلوبى نائل مى گرديم ، و جان
و جهان رنگ ديگرى خواهد گرفت و آينده انسان به گونه مطلوب و صحيحى ، رقم خواهد خورد
و بسيارى از مفاسد و انحرافات فكرى ، اجتماعى ، دامنگير انسان ، مخصوصا نسل جوان
نخواهد شد.
تعريف و اقسام غرائز و تمايلات
برخى از غرائز و تمايلات انسانى ، از ويژگى هاى روح آدمى بوده و در ساير
حيوانات يافت نمى شوند، كه به آنان غرائز ممتاز انسانى ، الهى نيز مى گويند.
مانند:
علم گرائى ،
عشق به كشف حقائق ،
نعمت عقل و فكر و تفكّر صحيح ،
تدبير و احتياط،
آينده نگرى ،
حياء و عفّت و پاكدامنى ،
فطرت خداجو،
وجدان اخلاقى و...
كه در فصل اوّل به برخى از آنان اشاره گرديد.
بعضى ديگر از غرائز و تمايلات ، اختصاص به انسان ندارد، بلكه در حيوانات نيز وجود
دارد كه به آنها غرائز مشترك بين انسان و حيوان مى گويند.
مانند:
غريزه جنسى ،
غريزه خشم و عصبانيت ،
غريزه برترى طلبى ،
غريزه تقليد و دنباله روى ،
غريزه علاقه به فرزند،
غريزه حبّ بقاء و حيات ،
غريزه خود دوستى ،
غريزه عادت و تربيت پذيرى و...
و دسته اى ديگر، تمايلات و خواهش هاى دروغين شيطانى مى باشد كه بايد آنها را سركوب
و از جان و روان انسان ريشه كن نمود، مانند:
حسد
كينه ورزى
انتقام گيرى
دروغگوئى
نفاق و دوروئى
بُز دِلى
ذلّت پذيرى
غرائز و تمايلات مشترك بين انسان وحيوان داراى جنبه هاى گوناگونى بوده و از نظر
تربيت و مسائل اخلاقى اهميت فراوانى دارند، كه بايد آنها را شناسائى و با رشد و
بارورى آنها تداوم نسل انسان و نيازمندى هاى مادى و معنوى و اجتماعى را تحقّق
بخشيد.
و هم بايد آنها را كنترل و تعديل كرد تا طغيان نكنند و وجود انسان را در اختيار
خويش نگيرند.
بنابر اين در صورتى كه اين سلسله غرائز مشترك پس از رشد و تبلور تعديل نگردند و در
كنتزل عقل و دين و ارزش هاى اخلاقى قرار نگيرند، تبديل به موجودى ناقص و يك بُعدى و
شرور و فسادگر و درنده خو خواهد شد.
هم بدون آنها نمى شود زندگى كرد،
و هم بدون تعديل و كنترل آنها نمى شود رنگ آرامش و تكامل و تمدّن و عدالت و سعادت
را ديد.
شهوت و غضب و حب مال و فرزند و خود دوستى مانند آب مواج و سيلاب هاى ارزشمند هستند
كه اگر نباشند زندگى و حيات و كشاورزى در خطر جدّى است ، و اگر باشند و در پشت
سدهاى مستحكم كنتزل و تعديل نگردند ويرانگرند و خانمان سوز،
در نتيجه براى تحقّق بهداشت روانى ، بايد به تربيت و كنتزل و تعديل اين دسته از
غرائز و تمايلات توجّه كامل داشته باشيم .
راه كنترل غرائز و تمايلات مشترك
1 - غريزه خشم (عصبانيّت )
در زندگى اجتماعى انسان و در جهان حيوانات طبيعى است كه حمله و هجوم وجود
دارد
و بايد هر موجود زنده اى داراى قدرت دفاعى و ابزار و وسائل حفظ و نگهدارى خويش ، و
پاسخگوئى به تهاجم دشمن را داشته باشد، كه خداوند حكيم جهان آفرين به هر موجود زنده
اى متناسب با نوع نياز و چگونگى دفاع ، آن وسائل دفاعى لازم به همه آنها داده است
كه غريزه خشم يكى از آنهاست ،
پس غريزه خشم ، در رابطه با دفاع از جان و مال و ناموس فرد و جامعه ، مقدس و
ارزشمند است و به كارگيرى آن نوعى جهاد و پيكار بحساب مى آيد.
امّا اگر تعديل نشود و در مسير خدائى و دفاع از فرد و جامعه قرار نگيرد ويرانگر و
نشانه جنون و ديوانگى است .
كه حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود :
الْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ
الْجُنُونِ، لاَِنَّ صَاحِبَهَا يَنْدَمُ، فَإِنْ لَمْ يَنْدَمْ فَجُنُونُهُ
مُسْتَحْكِمٌ.
(تندخوئى و عصبانيّت بيهوده ، نوعى جنون و ديوانگى است چرا كه صاحبش زود پشيمان مى
گردد، امّا اگر پشيمان نشود جنونش كامل است .)(26)
بنابراين غريزه خشم يكى از نعمت هاى الهى است كه مى توان پس از تربيت و كنترل و
تعديل در جهت انسانى از آن بهره مند گرديد، و دفاع مقدّس را سامان داد.
2 - غريزه جنسى (شهوت )
تداوم و بقاء هر موجود زنده اى به غريزه جنسى بستگى كامل دارد، امّا اگر
غريزه شهوت تربيت و كنترل و تعديل نگردد، فرد و جامعه را به سقوط مى كشاند.
كه امام على عليه السلام رهنمود داد :
فَرَحِمَ اللّهُ امْرَاءً
نَزَعَ عَنْ شَهْوَتِهِ، وَقَمَعَ هَوَى نَفْسِهِ
(پس رحمت خداوند بر كسى باد كه تسليم شهوت خويش نشود و هوس هاى سركش نفس را ريشه كن
سازد.)(27)
3 - غريزه عادت
يكى از حكمت هاى شگفتى آفرين پروردگار هستى ، خلق غريزه ((
عادت )) در موجودات زنده است ، زيرا موجودات با اين غريزه
مقدس ، تربيت پذير مى گردند، و زود بر مشكلات غلبه مى كنند، و قادر به انجام كارهاى
سخت و توان فرسا مى شوند،
اگر غريزه عادت نبود، سيستم زندگى انسان ها و ديگر موجودات زمينى با نظمى ايده آل
تحقّق پيدا نمى كرد، امّا اگر تعديل و راهنمايى نگردد، انسان به انواع زشتى ها و
بدى ها خُو مى كند و خطرناك ترين و زشت ترين عمل ، براى او به صورتى معمولى جلوه مى
نمايد و انواع اعتياد دامنگير او مى شود،
در اين رابطه نقش مذهب ، و وجود الگوهاى كامل مانند پيامبران و امامان معصوم عليهم
السلام و ارزش هاى اخلاقى در سعادت و تكامل بشر روشن مى گردد.
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام در اين رابطه هشدار داد كه :
اءَيُّهَا النَّاسُ،
تَوَلَّوْا مِنْ اءَنْفُسِكُمْ تَاءْدِيبَهَا، وَاعْدِلُوا بِهَا عَنْ ضَرَاوَةِ
عَادَاتِهَا
(اى مردم خود عهده دار تربيت نفس خويش باشيد و نفس را از كشش عادت ها باز داريد كه
به هرچيز بدى معتاد نگردد.)(28)
4 - آزادى طلبى
ميل به آزادى و استقلال ، ريشه تمام خوبى ها، و راه صحيح رسيدن به سعادت و
تكامل ، و مبارزه با ظلم و ستم و استبداد است ، امّا نبايد فراموش كنيم كه
سوءاستفاده از آزادى نيز محكوم است ، نبايد با بهانه ميل به آزادى ، از اجراى
قوانين الهى و اجتماعى سرپيچى نمود و يا از پدر و مادر و اساتيد و مربّيان دلسوز
روى گردان شد، و يا به بهانه آزادى ، انواع برده گى ها و فسادزدگى ها را به جان
خريد كه مخالف آزادى واقعى انسان است .
امام على عليه السلام به مالك اشتر مى فرمايد :
يا مالِكُ فَاءَمْلِك
هَوَاكَ وَشُحَّ بِنَفْسِكَ عَمّا لايَحِلُّ لَكَ
(اى مالك عنان هواو هوس را در دست گير و از آزادى بى بندوبار بپرهيز و از آنچه حلال
نيست دورى كن .)(29)
در جاى ديگرى به كميل بن زياد دستور مى دهد كه خانواده خود را با نظارت و سرپرستى
صحيح به سوى خوبى ها رهنمون باشد.
كه حضرت فرمود :
يَا كُمَيْلُ، مُرْ
اءَهْلَكَ اءَنْ يَرُوحُوا فى كَسْبِ الْمَكَارِمِ، وَيُدْلِجُوا فى حَاجَةِ مَنْ
هُوَ نَائِمٌ
(اى كميل ! خويشان و بستگان خود را وادار كن كه روزها به دنبال كسب مكارم و فضائل
اخلاقى بروند و شب ها در پى بر آوردن حاجت كسانى كه در خوابند باشند.)(30)
و به فرزندش امام مجتبى عليه السلام فرمود :
وَلا تَكُنْ عَبْدَ
غَيْرِكَ وَقَدْ جَعَلَكَ اللّهُ حُرّا
(فرزندم ، بنده و برده ديگرى مباش چرا كه خداوند تو را آزاد آفريده است .)(31)
5 - غريزه ترس
ترس به اندازه اى كه روح احتياط و تدبير را در ما ايجاد كند، و از عواقب
گناهان و زشتى ها و سقوط شخصيّت و ارزش ها بترساند خوب است .
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود:
رَحِمَ اللّهُ امْرَاءً
سَمِعَ حُكْما فَوَعَى ، وَدُعِى إِلَى رَشَادٍ فَدَنَا، وَاءَخَذَ بِحُجْزَةِ
هَادٍ فَنَجَا. رَاقَبَ رَبَّهُ، وَخَافَ ذَنْبَهُ،
(خدا رحمت كند كسى را كه چون سخن حكيمانه اى بشنود فراگيرد... و از نظارت و مراقبت
خدا بر اعمالش غفلت نكند و همواره از گناهانش بترسد.)(32)
امّا اگر غريزه ترس ، كنتزل و تعديل و راهنمائى نشود انسان را به انزوا طلبى و
زبونى و سستى و شك و ترديد و بُزدلى مى كشاند، كه بايد با آن مقابله شود.
امام على عليه السلام در اين رابطه فرمود:
إِذَا هِبْتَ اءَمْرا
فَقَعْ فِيهِ، فَإِنَّ شِدَّةَ تَوَقِّيهِ اءَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنْهُ.
(هنگامى كه نسبت به چيزى دچار ترس موهوم و بيهوده شدى ، خود را در آن بيفكن و همان
كار را شروع كن زيرا گاهى ترس از آن چيز سخت تر از انجامش مى باشد.)(33)
يعنى اگر ترس مى خواهد ما را به سستى و مسامحه كارى و تنبلى بكشاند راه مبارزه با
آن شجاعت و بى باكى در انجام كارهاى مثبت است .
|