سيماى كارگزاران اميرالمومنين على عليه السلام
جلد ۲
حجة الاسلام و المسلمين على
اكبر ذاكرى
- پى نوشتها -
- ۳ -
273-
سوره نساء آيه 59.
274-
نهج البلاغه ، نامه 53، صبحى صالح ، ص 426، فيض الاسلام ، ص
991، دكتر شهيدى ، ص 325، ترجمه اسدالله مبشرى ، ج 2، ص 200، سياست و
مديريت از ديدگاه امام على (ع ).
275-
اقتباس از سوره يوسف ، آيه 53.
276-
در قسمت بعدى نيز جملات اضافى و اختلاف عبارتى بدين گونه
وجود دارد: (و تقرب من الفتن ) فتعوذ بالله من درك الشقاء (پس به خدا
پناه ببر از بدبخت شدن ) در نهج البلاغه به جاى الفتن من الغير آمده
...
277-
مشابه اين عبارت در دعائم الاسلام ، ج 1، ص 355 نقل شده است
.
278-
عبارت دعائم الاسلام ج 1، صص 355، 356، مشابه اين عبارت است
.
279-
در دعائم الاسلام ، ج 1، ص 359 چنين آمده ((وكاف
كل امرى منهم بقدر ماكان منه واخصصه بكتاب منك تهزه به ، و تنبئه بما
بلغك عنه )).
280-
از جمله ، و لا يفسدن امرء تا پايان ، فى ولايتك ، با
تغييراتى در دعائم الاسلام ج 1، ص 359، آمده است .
281-
سوره نساء، آيه 59.
282-
سوره نساء، آيه 83.
283-
آنچه ذكر شد در دعائم الاسلام ، ج 1، ص 359 - 360 با اختلاف
در عبارت آمده و در مستدرك الوسائل ج 3، ص 195 (چاپ سنگى ) از دعائم
نقل شده است .
284-
در دعائم الاسلام ، ج 1، ص 361 - ادخال الضرر دارد. ولى در
تحف العقول ، ادخال الضرورة . اين جملات اضافى در هر دو كتاب آمده است
و در ادامه جمله ديگرى نيز اضافى است ، (ثم اءسبغ ) عليهم فى العمالات
و وسع (عليهم فى الارزاق ).
285-
نهج البلاغه ((الاخلاق ) دارد و به
جاى ((خلاء)) - خلاف آمده
.
286-
دعائم الاسلام ، ج 1، ص 364، با اختلاف در عبارت .
287-
در نهج البلاغه در اينجا جملات بيشترى وجود دارد، مراجعه
شود.
288-
سوره اسراء، آيه 79.
289-
سوره بقره ، آيه 158.
290-
عين آنچه در اين بخش (25/31) از تحف العقول آمده در تاريخ
ابن عساكر همراه با سند نقل شده است و تنها تفاون اندكى در جابه جايى
برخى حروف است كه در آغاز آن به جاى كلمه ((احتجابك
- حجابا)) ذكر شده : ((فلا
تطولن حجابا على رعيتك )) تا(
(ورشدك ان شاءالله )). نهج السعاده ، ج 5، صص 54
- 56 به نقل از تاريخ ابن عساكر، ج 38 ص 87 و در نسخه اى ص 139. اين
نشان مى دهد كه عهدنامه طبق نقل تحف العقول مفصل بوده و سيد
رضى ، در مواردى آن را تلخيص كرده است .
291-
جمله ، ولاتعقد عقدا تجوز فيه العلل و لا تعولن على لحن قول
بعد التاءكيد و التوثقة ، در تحف العقول نيست .
292-
جمله بعد صلحه در تحف العقول نيست .
293-
سوره اسراء آيه 33.
294-
در نهج البلاغه آمده : الواجب عليك ان تتذكر مامضى لمن
تقدمك من حكومة عادلة ... جمله والواجب عليك در تحف العقول نيست .
295-
السعادة والاسعاد، ص 429، (5/9).
296-
تحف العقول ، عربى ، ص 201.
297-
السعادة والاسعاد، ص 246.
298-
السعادة والاسعاد، ص 297.
299-
السعادة والاسعاد، ص 308.
300-
السعادة والاسعاد، ص 283.
301-
السعادة والاسعاد، ص 429.
302-
السعادة والاسعاد، ص 284.
303-
السعادة والاسعاد، ص 440.
304-
السعادة والاسعاد، ص 398.
305-
السعادة والاسعاد، ص 315.
306-
السعادة والاسعاد، ص 314.
307-
السعادة والاسعاد، 316 .
308-
السعادة والاسعاد، ص 285.
309-
السعادة والاسعاد، ص 286.
310-
السعادة والاسعاد، ص 326. در اين كتاب لاتاءتين دارد كه به
نظر مى رسد لاتدفعن صحيح باشد، كه در تحف العقول و نهج البلاغه آمده
است .
311-
السعادة والاسعاد، ص 166.
312-
السعادة والاسعاد، ص 292.
313-
السعادة والاسعاد، ص 283.
314-
السعادة والاسعاد، ص 442.
315-
خلاصة الرجال ، ص 138، تنقيح المقال ، ج 3، ص 58.
316-
سفينة البحار، ج 1، ص 312، رجال الطوسى ، ص 30، اسدالغابه ،
ج 5، ص 102.
317-
رجال الكشى ، ص 64.
318-
ابوالعاص ، شوهر زينب دختر رسول خدا (ص ) است كه در جنگ بدر
اسير شد. و بعدها مسلمان گرديد و همراه على (ع ) به يمن رفت و در زمان
بيعت مردم با ابوبكر از على (ع ) حمايت كرد. وى در سال دوازدهم هجرى از
دنيا رفت . طبق نقل بحارالانوار وا
سدالغابه ، زينب تنها دو فرزنداز ابوالعاص داشت : على كه در زمان خلافت
عمر از دنيا رفت و امامه كه همسر على (ع ) بود و در سال پنجاه از دنيا
رفت . بنابراين پسر زينب و ابوالعاص در دوران خلافت على (ع ) نبوده است
مگر اين كه منظور همراهى وى با على (ع ) بعد از رحلت پيامب (ص ) باشد.
در اين صورت طرفداران على (ع ) منحصر به آنچه ذكر شد نيستند. زيرا عده
زيادى از قريش طرفدار آن حضرت بودند كه از جمله فرزندان سعيد بن عاص بن
اميه به نامهاى : ابان ، خالد و عمر و بودند. ر.ك : سفينة البحار ج 1،
ص 8 و 558، بحارالانوار، ج 21، ص 184، و ج 22، ص 166، اسدالغابه ، ج 6،
ص 186 و ج 4، ص 125.
د
319-
رجال الكشى ، ص 63.
320-
شرح الاخبار، ج 2، صص 16، 20. ظاهرا عبدالرحمان بن ابوبكر
همراه معاويه بوده است .
321-
در اين ارتباط به جلد اول اين كتاب شرح حال عمر بن ابى سلمه
والى بحرين مراجعه شود.
322-
اسدالغابه ، ج 7، ص 341.
323-
الامامة والسياسة ، ج 1، ص 36.
324-
اخبار الطوال ، ص 151، الجمل مفيد، ص 196.
325-
الغارات ، ج 1، ص 224، و در قطع يك جلدى ، ص 141، تحف
العقول ، ص 176، بحارالانوار، ج 33، ص 540، شرح نهج البلاغه ابن ابى
الحديد، ج 6، 65، تاريخ طبرى ، هشت جلدى ، ج 3، ص 556، جمهرة رسائل
العرب ، ج 1، ص 531، نهج السعاده ، ج 4، ص 9
9.
326-
از تاريخ نامه استفاده مى شود كه محمد بن ابى بكر در ماه
رمضان سال سى و شش هجرى ، به مصر آمده و بعد از ورود وى به مصر، قيس
مصر را ترك گفته است و در نتيجه اگر ورود قيس را به مصر در ماه صفر
همان سال بدانيم ، قيس بن سعد متجاوز از شش ماه ك
ارگزار مصر بوده است .
327-
الغارات ، ج 1، ص 231 و يكجلدى ، ص 146، وسائل الشيعه ، ج
18، ص 415.
328-
اين قسمت را شيخ طوسى (ره ) در تهذيب و استبصار به سند
معتبر از امام صادق از پدرانش - عليهم السلام - نقل كرده است كه محمد
بن ابى بكر طى نامه اى كه به على (ع ) نوشت ، از حكم مردى كه با زنى
يهودى و نصرانى زنا كرده سؤ ال نمود و حضرت پاسخ داد:ا
گر مرد زن دارد(محصن است ) او را رجم كن و اگر زن ندارد در دو نوبت او
را صد ضربه شلاق بزن و زن را نزد هم كيشانش بفرست تا آن گونه كه مى
خواهند با وى عمل كنند. تهذيب ، ج 10، ص 15، استبصار، ج 4، ص 207،
وسائل الشيعه ، ج 18، ص 361.
329-
الغارات ، ص 143.
330-
الغارات ، دو جلدى ، ج 1، ص 252، يك جلدى ، 159.
331-
شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، ص 72.
332-
اين برعكس آن چيزى كه قبلا نقل شد، احتمالا اشتباه از راوى
باشد.
333-
الغارات ، ص 143، و دو جلدى ، ج 1، ص 230.
334-
تحف العقول ، تحقيق على اكبر غفارى ، ص 176، و ترجمه آن ، ص
172، الغارات ، ص 143.
335-
الغارات فقط.
336-
الغارات و تحف العقول .
337-
تمام آنچه ذكر شد در الغارات مستقل از عهدنامه ذكر شده كه
با توجه به آنچه در تحف العقول آمده ، آن را در آغاز عهدنامه محمد بن
ابى بكر ذكر كرديم . الغارات ، دو جلدى ، ج 1، ص 277، بحارالانوار،
قديم ، ج 8، ص 546، و جديد، ج 33، ص 542، نهج السعادة ، ج 4
، ص 103
338-
تحف العقول ، ص 177، نهج البلاغه ، نامه 27، با اندك تفاوت
در عبارت .
339-
تحف العقول (ص 177) فقط.
340-
سوره مدثر، آيه 38.
341-
سوره آل عمران ، آيه 28.
342-
سوره حجر، آيات 92 و 93.
343-
سوره نحل ، آيه 30.
344-
سوره عنكبوت ، آيه 27.
345-
سوره زمر، آيه 10.
346-
سوره يونس ، آيه 26.
347-
سوره هود، آيه 114.
348-
سوره نباء، آيه 36.
349-
سوره سباء، آيه 37.
350-
با اينكه حضرت فرمود مؤ من براى سه چيز عمل مى كند به حسب
ظاهر دو چيز بيشتر ذكر نشده ، خير دنيا و خير آخرت و ممكن است خير سومى
كه مورد نظر حضرت بوده خير دنيا و آخرت با هم بوده كه حضرت امير (ع )
آن را در صفات متقين ذكر كرده كه هم ازن
عمتهاى دنيوى استفاده مى كنند و هم از نعمتهاى الهى در بهشت بهره مند
مى گردند.نعمتهاى دنيوى
351-
سوره اعراف ، آيه 32.
352-
سوره نحل ، آيه 32.
353-
سوره نحل ، آيه 28، 29.
354-
اشاره است به آيه شريفه ((و من
اءعراض عن ذكرى فان له معيشة ضنكا و نحشره يوم القيامة اعمى ...))
(سوره طه ، آيه 124).
355-
تمام اين توصيفها برگرفته از آيات قرآن است .
356-
از جمله ((و انى اوصيكم بتقوى الله
)) تا ((والريحان
)) در اين مصادر با اختلافى اندك موجود است :
امالى مفيد، از ص 261 تا 266، نهج السعاده ، ج 4، از ص 106 تا 118، به
نقل از امالى مفيد، الغارات از ص 146 تا 152 و الغارات دو جلدى ، از ص
233 تا 242،ش
رح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، از ص 67 تا 70، تحف العقول ، از ص
177 تا 178، بحارالانوار قديم ، ج 8 صص 546، 547 و نهج البلاغه صبحى
صالحى نامه 27، ص 383، بحارالانوار چاپ جديد، ج 33، از ص 543 تا 547. -
از ((فقال رجل )) تا
((اشتهى )) تنها در
الغارات آمده و حتى ابن ابين الحديد نيز اين قسمت را نقل نكرده است كه
شايد علت آن ناهماهنگى آن بوده ، چون قبلا ذكرى از پيامبر به ميان
نيامده كه حالا مردى از او سؤ ال كند. ما اين قسمت را همچون بحار از
الغارات نقل كرده ايم . ر. ك : الغارات ، صص 152، 153 و ج 1، ص 242 و
243، بحارالانوار، چاپ قديم ، ج 8، ص 547، 548 و چاپ جديد، ج 33، ص
547.
(
357-
الغارات ، صص 153، 154، ج 1، ص 243، شرح نهج البلاغه ابن
ابى الحديد، ج 6، ص 70، بحارالانوار، چاپ قديم ج 8، ص 547 و جديد ج 33،
ص 547.
358-
امالى مفيد، ص 266، نهج السعاده ، ج 4، ص 118، تحف العقول ،
ص 178 اين قسمت در الغارات و منابعى كه از آن ذكر كرده اند، ذيل نامه
مستقل ديگرى آمده است ، الغارات ، ص 145، و دو جلدى ، ج 1، ص 230، شرح
نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، ص 67،نهج السعاده ، ج 4، ص 102،
بحارالانوار قديم ، ج 8، ص 546، و بحار جديد، ج 33، 543 و نهج البلاغه
ذيل نامه 27.
359-
اين قسمت در مصادر يا شده با تفاوت در عبارت آمده است :
بحارالانوار، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، امالى مفيد، نهج السعاده
، تحف العقول ، الغارات و نهج البلاغه .
360-
آنچه مربوط به وضوء است از امالى شيخ مفيد نقل شد، و نقل
غارات در اين قسمت تحريف شده و برخلاف روش پيامبر و شيعه است و حتى ابن
ابى الحديد آن گونه كه در غارات آمده ، ذكر نكرده و در آنجا درباره
وضوء دارد ((فاءت به على وجهه ، فالوضوء نصف
الايمان )) وبحارالانوار با اين كه از غارات نقل
كرده اين قسمت را مانند آنچه در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ذكر
نموده است و در تحف العقول در اين قسمت آمده ((ولا
صلوة لمن لا وضوء له )).
361-
امالى مفيد، ص 267، نهج السعاده ، ج 4، ص 119، الغارات ، ص
155.
362-
نسخ بدل از امالى مفيد و نهج السعاده است .
363-
الغارات ، ص 156، بحارالانوار، چاپ قديم ، ج 8، 548، و
جديد، ج 33 ص 549، ذكر ركوع و سجود در امالى مفيد نقل نشده است .
364-
امالى مفيد، ص 268، نهج السعاده ، ج 4، ص 120، الغارات ، ص
156، تحف العقول به طور مختصر، ص 179، نهج البلاغه خطبه 27، فيض
الاسلام ، ص 888.
365-
اين قسمت كوتاه در بحارالانوار، ج 33، ص 549، شرح نهج
البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، ص 71 و الغارات آمده است .
366-
در بعضى نسخه ها (ولا تخففها) آمده ، يعنى نماز را سبك
نشماريد و به آن بى توجه نباشيد.
367-
ر. ك : بحارالانوار، ج 33، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد،
الغارات ، تحف العقول ، نهج البلاغه و امالى مفيد و نهج السعاده با
تفاوت در عبارات .
368-
ر. ك : بحارالانوار، ج 33، ص 549، الغارات ، ص 158، تحف
العقول ، ص 179، دو حديث نبوى در مصادر ديگر نيست .
369-
ر. ك : امالى مفيد، ص 268، نهج السعاده ، ج 4، ص 121 و با
اختلافاتى در مصادر ديگر.
370-
اين قسمت از ((فان استطعت
)) تا ((فعله
)) از تحف العقول است ، صص 179، 180 و در غارات
و كتب ديگرى كه از آن نقل شده ، ضمن نامه اى مستقل مشابه آنچه نقل شد،
آمده است . الغارات ، ص 145، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، ص
66، نهج السعاده ،ج
4، ص 102،بحارالانوار، چاپ قديم ، ج 8، 546، جديد، ج 33، ص 542.
371-
ر. ك : همان مدارك ذيل نامه اى مستقل ، به جز تحف العقول .
372-
ر. ك : امال مفيد، ص 269، نهج السعاده ، ج 4، ص 122، تحف
العقول ، ص 180، الغارات ، ص 158، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج
6، ص 71، و بحارالانوار، ج 33، ص 550.
373-
سوره لقمان ، آيه 17.
374-
آيه تنها در تحف العقول ذكر شده است .
375-
قسمت مربوط به روزه و اعتكاف فقط در غارات و بحار آمده و در
شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد و امالى مفيد اين قسمت ذكر نشده .
الغارات ، ص 158، 159 و دو جلدى ، ج 1، صص 249، 250، بحارالانوار، چاپ
قديم ، ج 8، ص 548، و جديد: ج 33، ص 550،مجلسى اين حديث نبوى را به نقل
از نامه اميرالمؤ منين به محمد بين ابى بكر در بحارالانوار، ج 94، ص
108، نيز نقل كرده است .
376-
امالى مفيد، ص 269، نهج السعاده ، ج 4، صص 122، 123، و
الغارات و بحارالانوار با تفاوت اندك . در ترجمه اين نامه از ترجمه
الغارات دانشمند محترم محمد باقر كمره اى استفاده شده است .
377-
وقعة صفين ، ص 118، و ترجمه آن ، پيكار صفين ، ص 165، مروج
الذهب ، ج 3، ص 11.
378-
تنقيح المقال ، ج 3، ص 237.
379-
الغارات ، ص 163، و دو جلدى ، ج 1، ص 254.
380-
الغارات ، ص 180، تاريخ طبرى ، ج 4، ص 76.
381-
وسائل الشيعه ، ج 11، ص 43، و صحيح ترمذى ، كتاب السير، ج
4، ص 162، حديث 1617.
382-
الغارات ، صص 182 - 180، دو جلدى ، ج 1، ص 179، تاريخ طبرى
، ج 4، ص 76، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، ص 84، بحارالانوار،
ج 33، ص 558، نهج السعاده ، ج 5، ص 138، الغدير، ج 11، ص 64، ناسخ
التواريخ ، زندگانى حضرت على بن ابى طالب ،ج 3، ص 303.
383-
الغارات ، ص 183، الغدير، ج 11، ص 65، شرح نهج البلاغه ابن
ابى الحديد، ج 6، ص 85، تاريخ طبرى ، ج 4، ص 770.
384-
سوره آل عمران ، 145.
385-
سوره قمر، آيه 43.
386-
غسلين را به آبهاى شكم اهل جهنم تفسير كرده اند.
387-
اشاره است به آيه 97 سوره اسراء ((كلما
خبت زدناهم سعيرا)).
388-
سوره مائده آيات ، 44 و 45 و 47.
389-
الغارات ، ص 185، و ترجمه آن ، ص 119، شرح نهج البلاغه ابن
ابى الحديد، ج 6، صص 85 - 88 ، تاريخ طبرى ، ج 4، ص 79، كامل ابن اثير،
ج 3، ص 179، بحارالانوار، ج 33، ص 561.
390-
الغدير، ج 11، ص 65.
391-
الغارات ، ص 190، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، ص
90.
392-
الغارات ، ص 191، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، ص
90، بحارالانوار، ج 33، ص 563، نهج السعاده ، ج 2، صص 467، 472.
393-
اين ضرب المثلى است كه اسماء دختر عبدالله عذريه گفته است .
او شوهرى داشت به نام عروس كه مرد و بعد از وى با مردى بخيل و بدبو به
نام نوفل ازدواج كرد. زمانى كه سر قبر عروس رفته بود و بر فراقش گريه
مى كرد و به شوهر جديدش كنايه مى زد، نوفل او راحركت داد. وقتى كه حركت
كرد، شيشه عطرش افتاد. نوفل گفت : عطرت را بردار، زن گفت : لا عطر بعد
عروس و اين كنايه از اين است كه قبل از مرگ عطر لازم بود و بايد عجله
كرد (المنجد و قاموس اللغة ).
394-
اين قسمت فقط در نهج البلاغه است ، صبحى صالح ، ص 532، حكمت
325.
395-
الغارات ، ص 193، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد،: ج 6، ص
91، بحارالانوار، ج 33، ص 564، تاريخ طبرى ، ج 4، ص 82، كامل ابن اثير،
ج 3، ص 180، الغدير، ج 11، 67، اءعيان الشيعه ، ج 7، ص 466.
396-
مروج الذهب ، ج 2، ص 409، الغدير، ج 11، ص 67.
397-
سوره انفال ، آيه 6.
398-
الغارات ، ص 195، و دو جلدى ، ج 1، ص 101، بحارالانوار، ج
33، ص 565، شرح نهج البلاغه ابن ابين الحديد، ج 6، 91، 92، تاريخ طبرى
، ج 4، ص 82، كامل ابن اثير، ج 3، ص 180، نهج السعاده ، ج 2، ص 473،
ناسخ التواريخ ، حضرت على بن ابى طالب ، ج 3،ص
313، قسمت اخيراين خطبه و قسمت اول خطبه قبلى كه در متن ذكر شد، با
خطبه سى و نه نهج البلاغه مطابق است كه حضرت در اين زمينه (كوتاهى مردم
كوفه ) با اندك تفاوت در عبارت ايراد فرموده است .
399-
اين قسمت تنها در نهج البلاغه نامه 35 آمده است . ر. ك :
فيض الاسلام ، ص 945.
400-
اين جمله در نهج البلاغه است .
401-
الغارات ، ص 196، بحارالانوار، ج 33، ص 565، شرح نهج
البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، ص 92، تاريخ طبرى ، ج 4، ص 83، نهج
السعاده ، ج 5، ص 130، معدن الحكمه ، ج 1، 302، به نقل از نهج البلاغه
.
402-
الغارات ، ص 197 - 196.
403-
شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، ص 89.
404-
بنابراين اسماء در هنگام عروسى فاطمه زهرا در مدينه نبوده
است كه برخى حكايتى را به وى نسبت مى دهند؛ بحارالانوار، ج 43، صص 122،
132 و 133 و طبق نقل علامه مجلسى اسماء دختر يزيد بن سكن انصارى در
عروسى فاطمه حضور داشته (بحار، ج 43ص
134) در اين صورت داستان وصيت خديجه به اسماء صحيح نخواهد بود؛ ولى
بنابر نقل ابن اثير (اسدالغابة ، ج 8، ص 18) دختر يزيد از انصار بوده و
امكان ملاقات وى با خديجه بعيد است .
405-
سفينة البحار، ج 1، ص 663.
406-
موسى بن جعفر (ع ) مى فرمايد: ام سلمه به پيامبر (ص ) عرض
كرد؛ پدر و مادرم فدايت گردد، زنى است كه داراى دو شوهر بوده . همه مى
ميرند و داخل بهشت مى گردند، اين زن همسر كدام يك از آنها است ؟ حضرت
فرمود: زن خوش اخلاق ترين آنها را انتخاب مى كند و آن را كه نسبت به
خانواده اش نيكى كرده ، اى ام سلمه ، حسن خلق خير دنيا و آخرت به همراه
دارد. (بحارالانوار، ج 8، ص 119).
راوى از امام صادق (ع ) سؤ ال مى كند: فدايت شوم مرا خبر ده از مرد مؤ
منى كه همسر مؤ منه اى دارد و هر دو وارد بهشت مى شوند. آيا در آنجا مى
توانند با يكديگر ازدواج كنند؟ حضرت فرمود: اى ابومحمد! حكم خدا هميشه
عادلانه است اگر آن مرد بافضيلت تر باشد، حق دارد انتخاب كند؛ اگر
همسرش را انتخاب كرد، او جزو زنانش خواهد بود و اگر آن زن بافضيلت تر
باشد وى حق انتخاب دارد؛ و اگر شوهرش را انتخاب كند او شوهرش خواهد
بود. (مهم اين است كه هر دو به بهشت بروند.) بحارالانوار، ج 8، ص 105.
407-
كتاب خصال ، ص 363.
408-
الغارات ، ص 197؛ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، ص
93، بحارالانوار، ج 33، ص 566؛ نهج البلاغه ، خطبه 67، فيض الاسلام ، ص
162.
409-
هاشم مردى كاردان و باتجربه بود و از خواص ياران آن حضرت
بود كه در صفين به شهادت رسيد.
410-
الغارات ، صص 212 - 200 و دو جلدى ، ج 1، ص 302؛ و شرح نهج
البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، ص 94 به نقل از الغارات ، و بحارالانوار،
ج 33، 567.
411-
الامامة و السياسة ، ج 1، ص 154.
412-
كشف المحجة ، چاپ دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم ، ص
235 و نهج السعادة ، ج 5، صص 257 - 195 و معادن الحكمة ، ج 1، ص 150.
413-
نهج البلاغه ، نامه 62، صبحى صالح ، ص 451؛ فيض الاسلام ، ص
1048.
414-
نهج البلاغه صبحى صالح ، خطبه هاى ، 172، 80، 217، 219، 229
و...
415-
معجم البلدان ، ج 1، صص 432 - 433.
416-
الكامل ، ج 2، ص 378.
417-
تاريخ طبرى ، هشت جلدى ، ج 3، ص 319؛ اسدالغابة ، ج 3، ص
288.
418-
تاريخ طبرى ، ج 3، ص 463.
419-
كتاب الخصال ، ص 608.
420-
تنقيح المقال ، ج 2، ص 245.
421-
احتجاج طبرسى ، ج 1، ص 97.
422-
لاتحزنوا الله و الرسول و تحزنوا اماناتكم و انتم تعلمون
(انفال ، آيه : 27).
423-
احتجاج طبرسى ، ج 1، ص 103.
424-
اسدالغابة ، هفت جلدى ، ج 3، ص 557؛ شرح نهج البلاغه ابن
ابى الحديد، ج 16، ص 205؛ الدرجات الرفيعه ، ص 381؛ اعيان الشيعه ، ج
8، ص 139.
425-
مروج الذهب ، ج 2، ص 334؛ فتوح البلدان ، ص 269.
426-
تاريخ يعقوبى ، ج 2، ص 151.
427-
فتوح البلدان ، ص 269.
428-
فتوح البلدان ، صص 268، 270.
429-
تاريخ بغداد، ج 1، ص 180.
430-
انساب الاشراف ، ج 2، ص 222.
431-
اسدالغابة ، ج 3، ص 557؛ اعيان الشيعه ، ج 8، ص 142.
432-
الفتوح ، ج 1 - 2، ص 477 و ترجمه آن با عنوان تاريخ اعثم
كوفى ، ص 166: ناسخ التواريخ ، زندگانى حضرت على (ع )، ج 5، ص 25.
433-
خصائص اميرالمؤ منين على بن ابى طالب (ع ) ص 30.
434-
اسدالغابة ، هفت جلدى ، ج 3، ص 289.
435-
سفينة البحار، ج 2، ص 135.
436-
اسدالغابة ، ج 3، ص 289؛ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج
5، ص 194.
437-
وقعه صفين ، ص 106؛ منهاج البراعة فى شرح نهج البلاغه ، ج
18، ص 310.
438-
ناسخ التواريخ ، زندگانى حضرت امير، ج 5، ص 146.
439-
ر. ك . عهدنامه مالك بخش بيست ويكم در همين كتاب .
440-
سفينة البحار، ج 2، ص 158.
441-
تعبير به مترفين در نهج السعادة آمده است ، ج 4، ص 32.
442-
سوره مجادله ، آيه 22.
443-
نهج البلاغه ، نامه 45، صبحى صالح ، ص 416؛ فيض الاسلام ، ص
965؛ دكتر شهيدى ، ص 317، ترجمه دكتر اسدالله مبشرى ، ج 2، ص 153؛ نهج
السعادة ، ج 4، ص 32، معادن الحكمة ، ج 1، ص 220. و بحارالانوار، ج ، ص
340، حديث 27، همه به نقل از نهج البلاغه .
444-
مناقب آل ابى طالب ، ج 2، ص 101.
445-
بحارالانوار، ج 40، ص 318 به نقل از خرايج و جرايح راوندى .
446-
المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه ، ص 1396 به نقل از ربيع
الابرار، ص 216.
447-
روضة الواعظين ، ص 127، انتشارات رضى ، و چاپ اعلمى بيروت ص
142.
448-
اين كتاب بخشى از كتاب ((الجوهرة فى
نسب النبى و اصحابه العشرة )) است كه كاتب
اندلسى ، محمد بن ابى بكر بن عبدالله بن موسى انصارى تلمسانى ، مشهور
به برّى نگاشته است . اين كتاب توسط دكتر محمد تونجى . استاد دانشگاه
حلب در سال 1402 (1982 م )م
نتشر شده است .
449-
امالى صدوق ، مجلسى 77، حديث 10، ص 415. اما آنچه در خرايج
و جرايح قطب الدين راوندى آمده ، به نقل از بحارالانوار، ج 40، ص 318،
چنين است :((و اعلم ان امامكم قد اكتفا من دنياه
بطرميه ، يسد فورة جوعه بقرصيه ، لايطعم الفلذدة فى حوله الّا فى سنة
اضحيّته ، و لن تقدروا على ذلك . فاءعينونى بورع و اجتهاد، و كانى
بقائلكم يقول : اذ كان قوت ابن ابى طالب هذا قعد به الضّعف عن مبارزة
الاقران و منازعة الشّجعان ! ولله ما قلعت باب خيبر بقوة جسدانيه و لا
بحركة عذّائيّه و لكنى ايّدت بقوة ملكية و نفس بنور بارئها مضيئة
)).
450-
امالى صدوق ، ص 415.
|