سيماى كارگزاران اميرالمومنين على عليه السلام
جلد ۲

حجة الاسلام و المسلمين على اكبر ذاكرى

- پى ‏نوشتها -
- ۳ -


273- سوره نساء آيه 59.
274- نهج البلاغه ، نامه 53، صبحى صالح ، ص 426، فيض الاسلام ، ص 991، دكتر شهيدى ، ص 325، ترجمه اسدالله مبشرى ، ج 2، ص 200، سياست و مديريت از ديدگاه امام على (ع ).
275- اقتباس از سوره يوسف ، آيه 53.
276- در قسمت بعدى نيز جملات اضافى و اختلاف عبارتى بدين گونه وجود دارد: (و تقرب من الفتن ) فتعوذ بالله من درك الشقاء (پس به خدا پناه ببر از بدبخت شدن ) در نهج البلاغه به جاى الفتن من الغير آمده ...
277- مشابه اين عبارت در دعائم الاسلام ، ج 1، ص 355 نقل شده است .
278- عبارت دعائم الاسلام ج 1، صص 355، 356، مشابه اين عبارت است .
279- در دعائم الاسلام ، ج 1، ص 359 چنين آمده ((وكاف كل امرى منهم بقدر ماكان منه واخصصه بكتاب منك تهزه به ، و تنبئه بما بلغك عنه )).
280- از جمله ، و لا يفسدن امرء تا پايان ، فى ولايتك ، با تغييراتى در دعائم الاسلام ج 1، ص 359، آمده است .
281- سوره نساء، آيه 59.
282- سوره نساء، آيه 83.
283- آنچه ذكر شد در دعائم الاسلام ، ج 1، ص 359 - 360 با اختلاف در عبارت آمده و در مستدرك الوسائل ج 3، ص 195 (چاپ سنگى ) از دعائم نقل شده است .
284- در دعائم الاسلام ، ج 1، ص 361 - ادخال الضرر دارد. ولى در تحف العقول ، ادخال الضرورة . اين جملات اضافى در هر دو كتاب آمده است و در ادامه جمله ديگرى نيز اضافى است ، (ثم اءسبغ ) عليهم فى العمالات و وسع (عليهم فى الارزاق ).
285- نهج البلاغه ((الاخلاق ) دارد و به جاى ((خلاء)) - خلاف آمده .
286- دعائم الاسلام ، ج 1، ص 364، با اختلاف در عبارت .
287- در نهج البلاغه در اينجا جملات بيشترى وجود دارد، مراجعه شود.
288- سوره اسراء، آيه 79.
289- سوره بقره ، آيه 158.
290- عين آنچه در اين بخش (25/31) از تحف العقول آمده در تاريخ ابن عساكر همراه با سند نقل شده است و تنها تفاون اندكى در جابه جايى برخى حروف است كه در آغاز آن به جاى كلمه ((احتجابك - حجابا)) ذكر شده : ((فلا تطولن حجابا على رعيتك )) تا(
(ورشدك ان شاءالله )). نهج السعاده ، ج 5، صص 54 - 56 به نقل از تاريخ ابن عساكر، ج 38 ص 87 و در نسخه اى ص 139. اين نشان مى دهد كه عهدنامه طبق نقل تحف العقول مفصل بوده و سيد
رضى ، در مواردى آن را تلخيص كرده است .

291- جمله ، ولاتعقد عقدا تجوز فيه العلل و لا تعولن على لحن قول بعد التاءكيد و التوثقة ، در تحف العقول نيست .
292- جمله بعد صلحه در تحف العقول نيست .
293- سوره اسراء آيه 33.
294- در نهج البلاغه آمده : الواجب عليك ان تتذكر مامضى لمن تقدمك من حكومة عادلة ... جمله والواجب عليك در تحف العقول نيست .
295- السعادة والاسعاد، ص 429، (5/9).
296- تحف العقول ، عربى ، ص 201.
297- السعادة والاسعاد، ص 246.
298- السعادة والاسعاد، ص 297.
299- السعادة والاسعاد، ص 308.
300- السعادة والاسعاد، ص 283.
301- السعادة والاسعاد، ص 429.
302- السعادة والاسعاد، ص 284.
303- السعادة والاسعاد، ص 440.
304- السعادة والاسعاد، ص 398.
305- السعادة والاسعاد، ص 315.
306- السعادة والاسعاد، ص 314.
307- السعادة والاسعاد، 316 .
308- السعادة والاسعاد، ص 285.
309- السعادة والاسعاد، ص 286.
310- السعادة والاسعاد، ص 326. در اين كتاب لاتاءتين دارد كه به نظر مى رسد لاتدفعن صحيح باشد، كه در تحف العقول و نهج البلاغه آمده است .
311- السعادة والاسعاد، ص 166.
312- السعادة والاسعاد، ص 292.
313- السعادة والاسعاد، ص 283.
314- السعادة والاسعاد، ص 442.
315- خلاصة الرجال ، ص 138، تنقيح المقال ، ج 3، ص 58.
316- سفينة البحار، ج 1، ص 312، رجال الطوسى ، ص 30، اسدالغابه ، ج 5، ص 102.
317- رجال الكشى ، ص 64.
318- ابوالعاص ، شوهر زينب دختر رسول خدا (ص ) است كه در جنگ بدر اسير شد. و بعدها مسلمان گرديد و همراه على (ع ) به يمن رفت و در زمان بيعت مردم با ابوبكر از على (ع ) حمايت كرد. وى در سال دوازدهم هجرى از دنيا رفت . طبق نقل بحارالانوار وا
سدالغابه ، زينب تنها دو فرزنداز ابوالعاص داشت : على كه در زمان خلافت عمر از دنيا رفت و امامه كه همسر على (ع ) بود و در سال پنجاه از دنيا رفت . بنابراين پسر زينب و ابوالعاص در دوران خلافت على (ع ) نبوده است مگر اين كه منظور همراهى وى با على (ع ) بعد از رحلت پيامب (ص ) باشد. در اين صورت طرفداران على (ع ) منحصر به آنچه ذكر شد نيستند. زيرا عده زيادى از قريش طرفدار آن حضرت بودند كه از جمله فرزندان سعيد بن عاص بن اميه به نامهاى : ابان ، خالد و عمر و بودند. ر.ك : سفينة البحار ج 1،
ص 8 و 558، بحارالانوار، ج 21، ص 184، و ج 22، ص 166، اسدالغابه ، ج 6، ص 186 و ج 4، ص 125.
د
319- رجال الكشى ، ص 63.
320- شرح الاخبار، ج 2، صص 16، 20. ظاهرا عبدالرحمان بن ابوبكر همراه معاويه بوده است .
321- در اين ارتباط به جلد اول اين كتاب شرح حال عمر بن ابى سلمه والى بحرين مراجعه شود.
322- اسدالغابه ، ج 7، ص 341.
323- الامامة والسياسة ، ج 1، ص 36.
324- اخبار الطوال ، ص 151، الجمل مفيد، ص 196.
325- الغارات ، ج 1، ص 224، و در قطع يك جلدى ، ص 141، تحف العقول ، ص 176، بحارالانوار، ج 33، ص 540، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، 65، تاريخ طبرى ، هشت جلدى ، ج 3، ص 556، جمهرة رسائل العرب ، ج 1، ص 531، نهج السعاده ، ج 4، ص 9
9.
326- از تاريخ نامه استفاده مى شود كه محمد بن ابى بكر در ماه رمضان سال سى و شش هجرى ، به مصر آمده و بعد از ورود وى به مصر، قيس مصر را ترك گفته است و در نتيجه اگر ورود قيس را به مصر در ماه صفر همان سال بدانيم ، قيس بن سعد متجاوز از شش ماه ك
ارگزار مصر بوده است .
327- الغارات ، ج 1، ص 231 و يكجلدى ، ص 146، وسائل الشيعه ، ج 18، ص 415.
328- اين قسمت را شيخ طوسى (ره ) در تهذيب و استبصار به سند معتبر از امام صادق از پدرانش - عليهم السلام - نقل كرده است كه محمد بن ابى بكر طى نامه اى كه به على (ع ) نوشت ، از حكم مردى كه با زنى يهودى و نصرانى زنا كرده سؤ ال نمود و حضرت پاسخ داد:ا
گر مرد زن دارد(محصن است ) او را رجم كن و اگر زن ندارد در دو نوبت او را صد ضربه شلاق بزن و زن را نزد هم كيشانش بفرست تا آن گونه كه مى خواهند با وى عمل كنند. تهذيب ، ج 10، ص 15، استبصار، ج 4، ص 207، وسائل الشيعه ، ج 18، ص 361.
329- الغارات ، ص 143.
330- الغارات ، دو جلدى ، ج 1، ص 252، يك جلدى ، 159.
331- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، ص 72.
332- اين برعكس آن چيزى كه قبلا نقل شد، احتمالا اشتباه از راوى باشد.
333- الغارات ، ص 143، و دو جلدى ، ج 1، ص 230.
334- تحف العقول ، تحقيق على اكبر غفارى ، ص 176، و ترجمه آن ، ص 172، الغارات ، ص 143.
335- الغارات فقط.
336- الغارات و تحف العقول .
337- تمام آنچه ذكر شد در الغارات مستقل از عهدنامه ذكر شده كه با توجه به آنچه در تحف العقول آمده ، آن را در آغاز عهدنامه محمد بن ابى بكر ذكر كرديم . الغارات ، دو جلدى ، ج 1، ص 277، بحارالانوار، قديم ، ج 8، ص 546، و جديد، ج 33، ص 542، نهج السعادة ، ج 4
، ص 103
338- تحف العقول ، ص 177، نهج البلاغه ، نامه 27، با اندك تفاوت در عبارت .
339- تحف العقول (ص 177) فقط.
340- سوره مدثر، آيه 38.
341- سوره آل عمران ، آيه 28.
342- سوره حجر، آيات 92 و 93.
343- سوره نحل ، آيه 30.
344- سوره عنكبوت ، آيه 27.
345- سوره زمر، آيه 10.
346- سوره يونس ، آيه 26.
347- سوره هود، آيه 114.
348- سوره نباء، آيه 36.
349- سوره سباء، آيه 37.
350- با اينكه حضرت فرمود مؤ من براى سه چيز عمل مى كند به حسب ظاهر دو چيز بيشتر ذكر نشده ، خير دنيا و خير آخرت و ممكن است خير سومى كه مورد نظر حضرت بوده خير دنيا و آخرت با هم بوده كه حضرت امير (ع ) آن را در صفات متقين ذكر كرده كه هم ازن
عمتهاى دنيوى استفاده مى كنند و هم از نعمتهاى الهى در بهشت بهره مند مى گردند.نعمتهاى دنيوى
351- سوره اعراف ، آيه 32.
352- سوره نحل ، آيه 32.
353- سوره نحل ، آيه 28، 29.
354- اشاره است به آيه شريفه ((و من اءعراض عن ذكرى فان له معيشة ضنكا و نحشره يوم القيامة اعمى ...)) (سوره طه ، آيه 124).
355- تمام اين توصيفها برگرفته از آيات قرآن است .
356- از جمله ((و انى اوصيكم بتقوى الله )) تا ((والريحان )) در اين مصادر با اختلافى اندك موجود است : امالى مفيد، از ص 261 تا 266، نهج السعاده ، ج 4، از ص 106 تا 118، به نقل از امالى مفيد، الغارات از ص 146 تا 152 و الغارات دو جلدى ، از ص 233 تا 242،ش
رح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، از ص 67 تا 70، تحف العقول ، از ص 177 تا 178، بحارالانوار قديم ، ج 8 صص 546، 547 و نهج البلاغه صبحى صالحى نامه 27، ص 383، بحارالانوار چاپ جديد، ج 33، از ص 543 تا 547. - از ((فقال رجل )) تا ((اشتهى )) تنها در الغارات آمده و حتى ابن ابين الحديد نيز اين قسمت را نقل نكرده است كه شايد علت آن ناهماهنگى آن بوده ، چون قبلا ذكرى از پيامبر به ميان نيامده كه حالا مردى از او سؤ ال كند. ما اين قسمت را همچون بحار از الغارات نقل كرده ايم . ر. ك : الغارات ، صص 152، 153 و ج 1، ص 242 و 243، بحارالانوار، چاپ قديم ، ج 8، ص 547، 548 و چاپ جديد، ج 33، ص 547.
(
357- الغارات ، صص 153، 154، ج 1، ص 243، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، ص 70، بحارالانوار، چاپ قديم ج 8، ص 547 و جديد ج 33، ص 547.
358- امالى مفيد، ص 266، نهج السعاده ، ج 4، ص 118، تحف العقول ، ص 178 اين قسمت در الغارات و منابعى كه از آن ذكر كرده اند، ذيل نامه مستقل ديگرى آمده است ، الغارات ، ص 145، و دو جلدى ، ج 1، ص 230، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، ص 67،نهج السعاده ، ج 4، ص 102، بحارالانوار قديم ، ج 8، ص 546، و بحار جديد، ج 33، 543 و نهج البلاغه ذيل نامه 27.
359- اين قسمت در مصادر يا شده با تفاوت در عبارت آمده است : بحارالانوار، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، امالى مفيد، نهج السعاده ، تحف العقول ، الغارات و نهج البلاغه .
360- آنچه مربوط به وضوء است از امالى شيخ مفيد نقل شد، و نقل غارات در اين قسمت تحريف شده و برخلاف روش پيامبر و شيعه است و حتى ابن ابى الحديد آن گونه كه در غارات آمده ، ذكر نكرده و در آنجا درباره وضوء دارد ((فاءت به على وجهه ، فالوضوء نصف الايمان )) وبحارالانوار با اين كه از غارات نقل كرده اين قسمت را مانند آنچه در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ذكر نموده است و در تحف العقول در اين قسمت آمده ((ولا صلوة لمن لا وضوء له )).
361- امالى مفيد، ص 267، نهج السعاده ، ج 4، ص 119، الغارات ، ص 155.
362- نسخ بدل از امالى مفيد و نهج السعاده است .
363- الغارات ، ص 156، بحارالانوار، چاپ قديم ، ج 8، 548، و جديد، ج 33 ص 549، ذكر ركوع و سجود در امالى مفيد نقل نشده است .
364- امالى مفيد، ص 268، نهج السعاده ، ج 4، ص 120، الغارات ، ص 156، تحف العقول به طور مختصر، ص 179، نهج البلاغه خطبه 27، فيض الاسلام ، ص 888.
365- اين قسمت كوتاه در بحارالانوار، ج 33، ص 549، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، ص 71 و الغارات آمده است .
366- در بعضى نسخه ها (ولا تخففها) آمده ، يعنى نماز را سبك نشماريد و به آن بى توجه نباشيد.
367- ر. ك : بحارالانوار، ج 33، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، الغارات ، تحف العقول ، نهج البلاغه و امالى مفيد و نهج السعاده با تفاوت در عبارات .
368- ر. ك : بحارالانوار، ج 33، ص 549، الغارات ، ص 158، تحف العقول ، ص 179، دو حديث نبوى در مصادر ديگر نيست .
369- ر. ك : امالى مفيد، ص 268، نهج السعاده ، ج 4، ص 121 و با اختلافاتى در مصادر ديگر.
370- اين قسمت از ((فان استطعت )) تا ((فعله )) از تحف العقول است ، صص 179، 180 و در غارات و كتب ديگرى كه از آن نقل شده ، ضمن نامه اى مستقل مشابه آنچه نقل شد، آمده است . الغارات ، ص 145، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، ص 66، نهج السعاده ،ج
4، ص 102،بحارالانوار، چاپ قديم ، ج 8، 546، جديد، ج 33، ص 542.
371- ر. ك : همان مدارك ذيل نامه اى مستقل ، به جز تحف العقول .
372- ر. ك : امال مفيد، ص 269، نهج السعاده ، ج 4، ص 122، تحف العقول ، ص 180، الغارات ، ص 158، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، ص 71، و بحارالانوار، ج 33، ص 550.
373- سوره لقمان ، آيه 17.
374- آيه تنها در تحف العقول ذكر شده است .
375- قسمت مربوط به روزه و اعتكاف فقط در غارات و بحار آمده و در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد و امالى مفيد اين قسمت ذكر نشده . الغارات ، ص 158، 159 و دو جلدى ، ج 1، صص 249، 250، بحارالانوار، چاپ قديم ، ج 8، ص 548، و جديد: ج 33، ص 550،مجلسى اين حديث نبوى را به نقل از نامه اميرالمؤ منين به محمد بين ابى بكر در بحارالانوار، ج 94، ص 108، نيز نقل كرده است .
376- امالى مفيد، ص 269، نهج السعاده ، ج 4، صص 122، 123، و الغارات و بحارالانوار با تفاوت اندك . در ترجمه اين نامه از ترجمه الغارات دانشمند محترم محمد باقر كمره اى استفاده شده است .
377- وقعة صفين ، ص 118، و ترجمه آن ، پيكار صفين ، ص 165، مروج الذهب ، ج 3، ص 11.
378- تنقيح المقال ، ج 3، ص 237.
379- الغارات ، ص 163، و دو جلدى ، ج 1، ص 254.
380- الغارات ، ص 180، تاريخ طبرى ، ج 4، ص 76.
381- وسائل الشيعه ، ج 11، ص 43، و صحيح ترمذى ، كتاب السير، ج 4، ص 162، حديث 1617.
382- الغارات ، صص 182 - 180، دو جلدى ، ج 1، ص 179، تاريخ طبرى ، ج 4، ص 76، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، ص 84، بحارالانوار، ج 33، ص 558، نهج السعاده ، ج 5، ص 138، الغدير، ج 11، ص 64، ناسخ التواريخ ، زندگانى حضرت على بن ابى طالب ،ج 3، ص ‍ 303.
383- الغارات ، ص 183، الغدير، ج 11، ص 65، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، ص 85، تاريخ طبرى ، ج 4، ص 770.
384- سوره آل عمران ، 145.
385- سوره قمر، آيه 43.
386- غسلين را به آبهاى شكم اهل جهنم تفسير كرده اند.
387- اشاره است به آيه 97 سوره اسراء ((كلما خبت زدناهم سعيرا)).
388- سوره مائده آيات ، 44 و 45 و 47.
389- الغارات ، ص 185، و ترجمه آن ، ص 119، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، صص 85 - 88 ، تاريخ طبرى ، ج 4، ص 79، كامل ابن اثير، ج 3، ص 179، بحارالانوار، ج 33، ص 561.
390- الغدير، ج 11، ص 65.
391- الغارات ، ص 190، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، ص 90.
392- الغارات ، ص 191، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، ص 90، بحارالانوار، ج 33، ص 563، نهج السعاده ، ج 2، صص 467، 472.
393- اين ضرب المثلى است كه اسماء دختر عبدالله عذريه گفته است . او شوهرى داشت به نام عروس كه مرد و بعد از وى با مردى بخيل و بدبو به نام نوفل ازدواج كرد. زمانى كه سر قبر عروس رفته بود و بر فراقش گريه مى كرد و به شوهر جديدش كنايه مى زد، نوفل او راحركت داد. وقتى كه حركت كرد، شيشه عطرش افتاد. نوفل گفت : عطرت را بردار، زن گفت : لا عطر بعد عروس و اين كنايه از اين است كه قبل از مرگ عطر لازم بود و بايد عجله كرد (المنجد و قاموس اللغة ).
394- اين قسمت فقط در نهج البلاغه است ، صبحى صالح ، ص 532، حكمت 325.
395- الغارات ، ص 193، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد،: ج 6، ص 91، بحارالانوار، ج 33، ص 564، تاريخ طبرى ، ج 4، ص 82، كامل ابن اثير، ج 3، ص 180، الغدير، ج 11، 67، اءعيان الشيعه ، ج 7، ص 466.
396- مروج الذهب ، ج 2، ص 409، الغدير، ج 11، ص 67.
397- سوره انفال ، آيه 6.
398- الغارات ، ص 195، و دو جلدى ، ج 1، ص 101، بحارالانوار، ج 33، ص 565، شرح نهج البلاغه ابن ابين الحديد، ج 6، 91، 92، تاريخ طبرى ، ج 4، ص 82، كامل ابن اثير، ج 3، ص 180، نهج السعاده ، ج 2، ص 473، ناسخ التواريخ ، حضرت على بن ابى طالب ، ج 3،ص
313، قسمت اخيراين خطبه و قسمت اول خطبه قبلى كه در متن ذكر شد، با خطبه سى و نه نهج البلاغه مطابق است كه حضرت در اين زمينه (كوتاهى مردم كوفه ) با اندك تفاوت در عبارت ايراد فرموده است . 399- اين قسمت تنها در نهج البلاغه نامه 35 آمده است . ر. ك : فيض الاسلام ، ص 945.
400- اين جمله در نهج البلاغه است .
401- الغارات ، ص 196، بحارالانوار، ج 33، ص 565، شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، ص 92، تاريخ طبرى ، ج 4، ص 83، نهج السعاده ، ج 5، ص 130، معدن الحكمه ، ج 1، 302، به نقل از نهج البلاغه .
402- الغارات ، ص 197 - 196.
403- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، ص 89.
404- بنابراين اسماء در هنگام عروسى فاطمه زهرا در مدينه نبوده است كه برخى حكايتى را به وى نسبت مى دهند؛ بحارالانوار، ج 43، صص 122، 132 و 133 و طبق نقل علامه مجلسى اسماء دختر يزيد بن سكن انصارى در عروسى فاطمه حضور داشته (بحار، ج 43ص
134) در اين صورت داستان وصيت خديجه به اسماء صحيح نخواهد بود؛ ولى بنابر نقل ابن اثير (اسدالغابة ، ج 8، ص 18) دختر يزيد از انصار بوده و امكان ملاقات وى با خديجه بعيد است .
405- سفينة البحار، ج 1، ص 663.
406- موسى بن جعفر (ع ) مى فرمايد: ام سلمه به پيامبر (ص ) عرض كرد؛ پدر و مادرم فدايت گردد، زنى است كه داراى دو شوهر بوده . همه مى ميرند و داخل بهشت مى گردند، اين زن همسر كدام يك از آنها است ؟ حضرت فرمود: زن خوش اخلاق ترين آنها را انتخاب مى كند و آن را كه نسبت به خانواده اش نيكى كرده ، اى ام سلمه ، حسن خلق خير دنيا و آخرت به همراه دارد. (بحارالانوار، ج 8، ص 119).
راوى از امام صادق (ع ) سؤ ال مى كند: فدايت شوم مرا خبر ده از مرد مؤ منى كه همسر مؤ منه اى دارد و هر دو وارد بهشت مى شوند. آيا در آنجا مى توانند با يكديگر ازدواج كنند؟ حضرت فرمود: اى ابومحمد! حكم خدا هميشه عادلانه است اگر آن مرد بافضيلت تر باشد، حق دارد انتخاب كند؛ اگر همسرش را انتخاب كرد، او جزو زنانش خواهد بود و اگر آن زن بافضيلت تر باشد وى حق انتخاب دارد؛ و اگر شوهرش را انتخاب كند او شوهرش خواهد بود. (مهم اين است كه هر دو به بهشت بروند.) بحارالانوار، ج 8، ص 105.
407- كتاب خصال ، ص 363.
408- الغارات ، ص 197؛ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، ص 93، بحارالانوار، ج 33، ص 566؛ نهج البلاغه ، خطبه 67، فيض الاسلام ، ص 162.
409- هاشم مردى كاردان و باتجربه بود و از خواص ياران آن حضرت بود كه در صفين به شهادت رسيد.
410- الغارات ، صص 212 - 200 و دو جلدى ، ج 1، ص 302؛ و شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، ص 94 به نقل از الغارات ، و بحارالانوار، ج 33، 567.
411- الامامة و السياسة ، ج 1، ص 154.
412- كشف المحجة ، چاپ دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم ، ص 235 و نهج السعادة ، ج 5، صص 257 - 195 و معادن الحكمة ، ج 1، ص 150.
413- نهج البلاغه ، نامه 62، صبحى صالح ، ص 451؛ فيض الاسلام ، ص 1048.
414- نهج البلاغه صبحى صالح ، خطبه هاى ، 172، 80، 217، 219، 229 و...
415- معجم البلدان ، ج 1، صص 432 - 433.
416- الكامل ، ج 2، ص 378.
417- تاريخ طبرى ، هشت جلدى ، ج 3، ص 319؛ اسدالغابة ، ج 3، ص 288.
418- تاريخ طبرى ، ج 3، ص 463.
419- كتاب الخصال ، ص 608.
420- تنقيح المقال ، ج 2، ص 245.
421- احتجاج طبرسى ، ج 1، ص 97.
422- لاتحزنوا الله و الرسول و تحزنوا اماناتكم و انتم تعلمون (انفال ، آيه : 27).
423- احتجاج طبرسى ، ج 1، ص 103.
424- اسدالغابة ، هفت جلدى ، ج 3، ص 557؛ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 16، ص 205؛ الدرجات الرفيعه ، ص 381؛ اعيان الشيعه ، ج 8، ص 139.
425- مروج الذهب ، ج 2، ص 334؛ فتوح البلدان ، ص 269.
426- تاريخ يعقوبى ، ج 2، ص 151.
427- فتوح البلدان ، ص 269.
428- فتوح البلدان ، صص 268، 270.
429- تاريخ بغداد، ج 1، ص 180.
430- انساب الاشراف ، ج 2، ص 222.
431- اسدالغابة ، ج 3، ص 557؛ اعيان الشيعه ، ج 8، ص 142.
432- الفتوح ، ج 1 - 2، ص 477 و ترجمه آن با عنوان تاريخ اعثم كوفى ، ص 166: ناسخ التواريخ ، زندگانى حضرت على (ع )، ج 5، ص 25.
433- خصائص اميرالمؤ منين على بن ابى طالب (ع ) ص 30.
434- اسدالغابة ، هفت جلدى ، ج 3، ص 289.
435- سفينة البحار، ج 2، ص 135.
436- اسدالغابة ، ج 3، ص 289؛ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 5، ص 194.
437- وقعه صفين ، ص 106؛ منهاج البراعة فى شرح نهج البلاغه ، ج 18، ص 310.
438- ناسخ التواريخ ، زندگانى حضرت امير، ج 5، ص 146.
439- ر. ك . عهدنامه مالك بخش بيست ويكم در همين كتاب .
440- سفينة البحار، ج 2، ص 158.
441- تعبير به مترفين در نهج السعادة آمده است ، ج 4، ص 32.
442- سوره مجادله ، آيه 22.
443- نهج البلاغه ، نامه 45، صبحى صالح ، ص 416؛ فيض الاسلام ، ص 965؛ دكتر شهيدى ، ص 317، ترجمه دكتر اسدالله مبشرى ، ج 2، ص 153؛ نهج السعادة ، ج 4، ص 32، معادن الحكمة ، ج 1، ص 220. و بحارالانوار، ج ، ص 340، حديث 27، همه به نقل از نهج البلاغه .
444- مناقب آل ابى طالب ، ج 2، ص 101.
445- بحارالانوار، ج 40، ص 318 به نقل از خرايج و جرايح راوندى .
446- المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه ، ص 1396 به نقل از ربيع الابرار، ص 216.
447- روضة الواعظين ، ص 127، انتشارات رضى ، و چاپ اعلمى بيروت ص 142.
448- اين كتاب بخشى از كتاب ((الجوهرة فى نسب النبى و اصحابه العشرة )) است كه كاتب اندلسى ، محمد بن ابى بكر بن عبدالله بن موسى انصارى تلمسانى ، مشهور به برّى نگاشته است . اين كتاب توسط دكتر محمد تونجى . استاد دانشگاه حلب در سال 1402 (1982 م )م
نتشر شده است .
449- امالى صدوق ، مجلسى 77، حديث 10، ص 415. اما آنچه در خرايج و جرايح قطب الدين راوندى آمده ، به نقل از بحارالانوار، ج 40، ص 318، چنين است :((و اعلم ان امامكم قد اكتفا من دنياه بطرميه ، يسد فورة جوعه بقرصيه ، لايطعم الفلذدة فى حوله الّا فى سنة اضحيّته ، و لن تقدروا على ذلك . فاءعينونى بورع و اجتهاد، و كانى بقائلكم يقول : اذ كان قوت ابن ابى طالب هذا قعد به الضّعف عن مبارزة الاقران و منازعة الشّجعان ! ولله ما قلعت باب خيبر بقوة جسدانيه و لا بحركة عذّائيّه و لكنى ايّدت بقوة ملكية و نفس بنور بارئها مضيئة )).
450- امالى صدوق ، ص 415.