گفتگو در محضر اميرالمومنين على (ع )

عباس رحيمى

- ۵ -


ارتباط با افراد مختلف جامعه

335 - بعضى ها اظهار دوستى مى كنند ولى در عمل پوست آدم را مى كنند. نظر شما در مورد اين گونه افراد چيست ؟
لا خير فى صحبه من اجتمع فيه ست خصال : ان حدثك كذبك ، و ان اتمنته خانك ، و ان اتمنك اتهمك و ان انعمت عليه ، كفرك و ان انعم من عليك بنعمته . (357)
كسى كه شش خصلت داشته باشد نبايد با او دوستى و مصاحبت كرد كه در او خيرى نيست . كسى كه به تو دروغ بگويد، و اگر به او اعتماد كردى به تو خيانت كند، و اگر به تو اعتماد كرد سرانجام به تو تهمت خيانت زند.
اگر به او نعمتى دادى كفران كند، و اگر به تو نعمتى داد منت گذارد.
336 - بعضى دوستان گاهى كارهاى خلاف انتظار ما انجام مى دهند و براى آن خلاف ، عذرى مى آورند با اين كه ما باورمان نمى شود كه راست بگويد در اين گونه موارد وظيفه ما چيست ؟
اقبل عذر اخيك فان لم يكن له عذر فالتمس له عذرا .
نه تنها وظيفه دارى كه عذر او را بپذيرى و او را متهم به كذب نكنى بلكه اگر خودش هم عذرى نياورد تو برايش عذرى پيدا كن و او را در كارش معذور دار. (سعى نكن او را به دروغگويى متهم نمائى )
337 - گروهى از مردم وقتى به پست و مقامى رسيدند خودشان را مى گيرند و حاجب و دربانى و منشى و نگهبانى پيدا مى كنند و ديگر دست مراجعين به آنها نمى رسد، آيا كار درستى است ؟
ايما و ال احتجب عن حوائج الناس احتجب الله عنه يوم القيامه و عن حوائجه و ان اخذ هديه كان غلولا و ان اخذ رشوه فهو مشرك .
هر حاكم و مسئولى كه بين خود و امورات مردم مانع ايجاد نمايد و به نيازهاى مردم رسيدگى نكند، خداوند در قيامت بين خود، و او، حاجب ايجاد كند و به حوائجش رسيدگى نكند و اگر از مراجعين هديه بگيرد خيانت كرده و اگر رشوه بگيرد شرك آورده است .
338 - اگر كسى براى فخرفروشى و به اصطلاح ، پز دادن و به رخ مردم كشيدن ، خانه اى يا اتومبيلى يا چيز ديگرى تهيه كند آيا به نظر شما كار زشتى نيست ؟
من صنع شيئا للمفاخره حشره الله يوم القيامه اسود . (358)
(چرا، خداوند از چنين كسى خشنود نخواهد بود و) كسى كه چيزى را براى فخركردن درست كند خداوند در قيامت او را روسياه محشور گرداند.
339 - آدم هاى حسود را چگونه مى دانيد؟
لله در الحسد ما اعدله بدء بصاحبه فقتله .
حسد، چه صفت باعدلى است كه نخست صاحب خود (حسود) را مى كشد.
يعنى قبل از اين كه آدم حسود با حسد خود به ديگرى زيان برساند خود را هلاكت خواهد رساند.
340 - اگر بر دشمن خود پيروز شديم چه برخوردى با او بكنيم ؟
اذا قدرت على عدوك فاجعل العفو عنه شكرا للقدره عليه . (359)
هرگاه بر دشمن خود پيروز شديد (به جاى انتقام ) او را به شكرانه پيروزى بر او؛ ببخش و عفوش كن .

اخلاق نيك

341 - اخلاق نيك و رفتار پسنديده در چيست ؟
حسن الخلق فى ثلاث : اجتناب المحارم و طلب الحلال و التوسع على العيال .
اخلاق نيكو در سه چيز است : دورى از كارهاى حرام ، به دنبال روزى حلال رفتن و بر عائله و خانواده توسعه دادن و سختگيرى نكردن .
342 - به نظر شما فقير كيست ؟
فقير واقعى كسى است كه در قيامت دستش خالى باشد. الغنى و الفقر بعد الغرض على الله .
فقير و غنى ، دارا و ندار، (در قيامت ) و پس از عرض اعمال بر خداوند مشخص مى شود.
(بسا توانگرى كه آنروز بينوا باشد و بسا بينوائى كه آنروز توانگر باشد).
343 - چگونه پيروزى به دست مى آيد؟
با مقاومت و پشتكار. لا يعدم الصبور الظفر.
هرگز آدم صبور و با استقامت پيروزى را از دست نمى دهد.
344 - بهترين كارها چيست ؟
الورع سيد العمل .
پاكدامنى و تقوا (گرد گناه نرفتن ) آقا و سرور اعمال است .
345 - چه چيز مايه تقرب انسان به خدا مى شود؟
لا يقرب من الله سبحانه الا كثره السجود و الركوع .
چيزى انسان را به خدا نزديك نمى كند مگر سچده و ركوع بسيار.
346 - سربلندى و عزت با چه چيز حاصل مى شود؟
مجالسته الابرار توجب الشرف . (360)
هم نشينى با نيكوكاران و خوبان موجب شرف و سربلندى آدمى خواهد شد.
347 - آن هايى كه از روى حسادت و بخل خوبى هاى انسان را كتمان و بدى هاى او را بازگو مى كنند آيا قابل اعتمادند؟
لا تواخ من يستر مناقبك و ينشر مثالبك . (361)
خير، با اين گونه آدمها اصلا دوست مباش و برادرى مكن ، با كسى كه مناقب تو را مى پوشاند و عيبهايت را منتشر مى سازد.
348 - چه كارى بهتر به ثمر مى رسد؟
آن كارى كه به حفظ اسرار بيشتر توجه شود.
انجح الامور ما احاط به الكتمان .
موفق ترين كارها، كارى است كه در آن كتمان و حفظ اسرار احاطه داشته باشد. (زيرا بسيار شده كه چون ديگران متوجه تصميم شخصى شده اند با كارشكنى خود جلو آنرا گرفته اند. البته ، امور نيز متفاوت است ).
349 - در امور زندگى چه مساله اى بايد بيشتر مورد توجه قرار گيرد؟
كارها را آسان گرفتن و زياد خود را به درد سر نينداختن .
يسروا و لا تعسروا و خففوا و لا تثقلوا. (362)
آسان گيريد و هرگز سخت نگيريد. سبك و كم خرج بگيريد و بار خود را سنگين مكنيد.
350 - نهى از منكر چه خاصيتى دارد؟
من نهى عن المنكر ارغم انوف الفاسقين . (363)
كسى كه نهى از منكر مى كند بينى آدم هاى فاسق را به خاك ماليده است (و عرصه را بر فسق و فجور آنها تنگ و آنها را عصبانى و آزادى حيوانى را از آنان سلب نموده است )
351 - به نظر شما چه نعمتى از نعمت هاى خداوند گواراتر است ؟
لا نعمه اهناء من الامن . (364)
هيچ نعمتى گواراتر از امنيت نيست (نعمت هاى ديگر در سايه امنيت ارزش ‍ پيدا مى كنند)
352 - آيا فرد مومن حسادت مى ورزد؟
خير، شخص مومن نه حسود است و نه كينه توز و نه بخيل و نه نظرتنگ .
لا يلقى المومن حسودا و لا حقودا و لا بخيلا .
353 - براى دورى از اشتباه در امور چه بكنيم ؟
كارها را با تانى و تفكر و مطالعه انجام بده .
التانى فى الفعل يومن الخلل .
شتاب نكردن در كارها و آهستگى و تانى ، آدم را از اشتباه و سست كارى باز مى دارد.
354 - نداشتن بينائى (چشم ) بدتر است يا نداشتن بينش ؟
فقد البصر اهون من فقد البصيره .
نداشتن چشم سهلتر از نداشتن بينش و كوردلى است .
355 - آيا سياهى لشكر اهل باطل شدن ، گناه است ؟
آرى كسى كه به كار جماعت (باطل ) خشنود و راضى است مانند كسى است كه با آنها، آن عمل زشت و باطل را انجام داده است و بلكه دو گناه براى او محسوب مى شود. يك گناه خود عمل ، و يك گناه رضايت به انجام كار زشت آنها.
الراضى بفعل قوم كاالداخل فيه معهم ولكل داخل اثمان ، اثم الرضا به و اثم العمل به .
(البته اگر آن جماعت كار خوب انجام دهد و انسان خشنود شود در اجر آنان نيز سهيم خواهد بود)
356 - كدام يك از اعضاى بدن ، براى انسان خطرآفرين تر است ؟
شكم پرستى و شهوترانى ، شكم و عورت .
احفظ بطنك و فرجك ففيهما فتنك .
شكم و عورت خود را (از گناه و آزادى بى قيد و بند) حفظ كن كه تباهى و هلاكت تو در اين دو عضو است .
357 - چه كنم كه در قيامت خدا از من راضى باشد و بر من خشم نگيرد؟
ايسرك ان تلقى الله غدا فى القيامه و هو عنك راض غير غضبان .
كن فى الدنيا زاهدا و فى الاخره راغبا و عليك بالتقوى و الصدق فهما جماع الدين و الزم اهل الحق و اعمل عملهم
. (365)
نسبت به دنيا بى ميل و به آخرت علاقه مند باش . تقوا و صداقت را پيشه خود كن ، اين دو، در برگيرنده دينند و از اهل حق جدا مشو و به عمل آنها عمل كن (تا از آنها باشى )
358 - آيا كسى كه در باطل غوطه ور است ، راه نجات دارد؟
خير، هر كه بر مركب باطل سوار شود او را هلاك خواهد ساخت .
من ركب الباطل اهلكه مركبه . (366)
359 - چه شهرى براى سكونت مناسبتر است ؟
هيچ شهرى نسبت به شهر ديگر اولويت ندارد. بهترين شهر آن شهرى است كه تو را تحمل كند (آسايش داشته باشى ) ليس بلد احق من بلد، خير البلاد ما حملك . (367)
360 - آيا ياد گرفتن مسائل كسب و كار، براى كسى كه بنا دارد كاسبى كند لازم است ؟
آرى ، زيرا هر كه بدون داشتن علم و اطلاع از مسائل خريد و فروش ، دست به اين كار بزند در رباخوارى فرو رود. من اتجر بغير علم فقد ارتطم فى الربا . (368)
361 - اگر كسى براى رضاى خداوند از چيزى دست بكشد، خداوند جبران خواهد كرد؟
بله ، هر كه براى جلب رضاى خداى تعالى از چيزى (كه ميل به آن دارد) دست بكشد (چون خداوندى نهى فرموده ) خداوند بهتر از آنرا به او خواهد داد. من ترك لله شيئا عوضه الله خيرا مما ترك .

توبه

362 - حقيقت توبه چيست ؟
التوبه ندم بالقلب و استغفار باللسان و ترك بالجوارح و اضمار ان لا يعود .
توبه عبارت است از پشيمانى قلبى ، طلب آمرزش با زبان ، ترك گناه و تصميم بر عدم تكرار آن .
363 - آيا توبه گناهان را پاك مى كند؟
آرى ، توبه دلها را تطهير و گناهان را شستشو مى دهد.
التوبه تطهر القلوب و تغسل الذنوب .
364 - از كجا بفهميم همين قدر كه توبه با شرايط آن انجام گيرد آمرزش ‍ حاصل است مع الا نابه تكون المغفره . (369)
365 - آيا ممكن است كسى توبه كند و قبول نشود؟
خير، هر كه توفيق توبه پيدا كند از پذيرش آن محروم نمى شود.
من اعطى لتوبه لم يحرم القبول .
366 - خوشبخت اين دنيا كيست ؟
خيرى نيست مگر براى دو نفر، يكى آن كس كه گناهى كرده با توبه پاكش ‍ كند و ديگرى آن كس كه با نفس خود در راه اطاعت خدا و انجام فرمان او جهاد نمايد.
لا خير الا لرجلين : رجل اذنب ذنوبا فهو بتداركها بالتوبه و رجل بجاهد نفسه على اطاعه الله سبحانه .
367 - آيا داناى باتجربه فهميده تر است يا دانايى كه درس ‍ خوانده ؟
تجربه مقدم است المجرب احكم من طبيب . فرد آزموده و با تجربه كارش ‍ بهتر و داناتر از طبيب درس خوانده ولى بى تجربه است .
368 - زيبائى باطن به چيست ؟
جمال الباطن حسن السريره .
زيبايى و جمال باطن رفتار نيكو است .
369 - جمال و زيبايى مرد در چيست ؟
جمال الرجل الوقار.
زيبايى مرد در وقار و سنگينى و با تقوا بودن است .
370 - آدم هاى زيباروى كه خداوند به آنان نعمت زيبايى عطا نموده چه كنند كه در دام شيطان نيفتند؟
بايد تلاش كنند عفت و پاكدامنى داشته باشند و خود را از گناه مصون دارند.
زكاه الجمال العفاف .
زكات زيبارويى ، پاكدامنى است .
371 - بهشت را چگونه بايد به دست آورد؟
ثمن الجنه العمل الصالح .
بهاى بهشت عمل صالح و كارهاى شايسته است .
(يعنى پاداش انجام عمل صالح بهشت خواه بود).
372 - ما علاقه داريم اهل بهشت باشيم ولى نمى دانيم چه بايد بكنيم ؟
من اشتاق الى الجنه سلا عن الشهوات .
هر كه مشتاق بهشت باشد (بايد) شهوات (حرام ) را فراموش ‍ نمايد.

جهل و نادانى

373 - از صفات ناپسند در انسان كدام يك خطرناك ترند؟
الجهل فى الانسان اضر من الاكله فى البدن .
جهل و نادانى بدترين خطر است . جهل انسان ، از بيمارى خوره ، در بدن زيانبارتر است .
374 - بعنى جهالت و نادانى تا اين حد خطرناك است ؟
بله بزرگترين مصيبت انسان جهل اوست . اعظم المصائب الجهل .
375 - بدترين نوع جهل كدام است ؟
بدترين نادانى ها، جهل انسان به خود و امور خود است (خودشناسى )
اعظم الجهل جهل الانسان امر نفسه .
376 - جهل تا چه اندازه مضر است ؟
جهل ريشه تمام بدبختيها و فسادهاى انسان است .
الجهل فساد كل امر الجهل اصل كل شر.
جهل اساس هر بدى است .
377 - چرا دشمنان و مخالفان دانشمندان از ميان افراد جاهل بروز مى كنند؟ زيرا انسان دشمن چيزى است كه خود به آن جاهل است .
الناس اعداء ما جهلو.
378 - چه چيز انسان را از جهنم دور نگه مى دارد؟
من اشفق من النار اجتنب المحرمات .
كسى كه از آتش جهنم بترسد از گناهان دورى مى كند (دورى از گناه دورى از جهنم )
379 - هيزم آتش دوزخ چيست ؟
و قود النار يوم القيامه كل غنى بحل بماله على الفقراء و كل عالم باع الدن بالدنيا .
هيزم آتش جهنم در قيامت ، هر ثروتمندى است كه از انفاق بر فقيران بخل ورزد و هر عالمى كه دين را به دنيا بفروشد.
380 - اى مولاى پرهيزكاران ، كسى كه خود را دوست شما معرفى مى كند ولى اعمالش با اعمال و گفتار شما تطبيق نمى كند آيا مورد قبول شما است ؟
خير، كسى كه دوست ما است بايد مثل ما عمل كند و جامه ورع و پاكى را بر تن كند.
من احبنا فاليعمل بعملنا و اليجتلب الورع .
381 - چه كنم كه جزء حزب الله پيروز باشم ؟
ايسرك ان تكون من حزب الله الغالبين ؟
اتق الله سبحانه و احسن فى كل امورك فان الله مع الذين اتقوا و الذين هم محسنون
.
از خدا بترس و در تمام امورت درستى و نيكى كن كه خدا با اهل تقوا و نيكوكاران است .
382 - دورانديشى به چيست ؟
الحرم النظر فى العواقب و مشاوره ذوى العقول . (370)
دورانديشى به اين است كه در عاقبت كار دقت كنى و با افراد خردمند و عاقل مشورت نمائى .
383 - براى بدست آوردن نام نيك و ماندنى چه بايد كرد؟
من احب الذكر الجميل فاليبذل ماله .
هر كه دوست دارد نام نيك او به جا ماند از مالش بذل و بخشش كند (به نيازمندان ).
384 - رحمت خداوند شامل چه كسى مى شود؟
من احسن الى الرعيه نشر الله عليه جناح رحمته و ادخله فى مغفرته .
هر كه (هر حاكم و فرمانروايى كه ) به مردم و رعيت خود احسان و نيكى كند خداوند بال رحمت خود را بر او بگشايد و او را مشمول مغفرت خود گرداند.
385 - آيا ممكن است توطئه گر و كسى كه نقشه شومى براى ديگران مى كشد خودش در دام بيفتد؟
البته كه ممكن است .
من حفر بئرا لاخيه المومن اوقع فيها. (371)
كسى كه براى برادر مومن خود چاهى بكند (و توطئه اى بكند) خودش در آن چاه مى افتد.

كينه توزى

386 - بدترين عيوب آدمى چيست ؟
راس العيوب الحقد.
سرآمد همه عيوب كينه توزى و حقد است .
387 - ريشه فتنه ها در چيست ؟
سبب الفتن الحقد. (372)
ريشه فتنه ها كينه داشتن است .
388 - منشا كينه چه مى باشد؟
شده الحقد من شده الحسد. (373)
شدت كينه از شدت حسادت است .
389- آيا با افراد كينه اى مى توان دوست شد؟
خير آدم كينه توز، داراى مودت و دوستى نيست .
لا مودة لحقود.(374)
و ليس لحقود اخوة .
براى آدم كينه توز برادرى و اخوت مطرح نيست .
390- رستگار، چه كسى است ؟
من عمل بالحق افلح .
هر كه به حق عمل كند، رستگار مى گردد.
391 - رهبرى از آن كيست ؟
من اتخذ الحق لجاما اتخذه الناس اماما. (375)
هر كه حق را لجام و محور خود قرار دهد (حق محور باشد) مردم ، او را به امامت و رهبرى برگزينند.
392 - زيانكارترين مردم چه كسى است ؟
اخسر الناس من قدر على ان يقول الحق و لم يقل . (376)
زيانكارترين مردم كسى است كه بتواند حق را بگويد، ولى نگويد.
393 - از چه بهراسيم ؟
از باطل ، تو را مانوس نسازد چيزى ، مگر حق ؛ و تو را چيزى به وحشت نيندازد، مگر باطل .
لا يويسنك الا الحق و لايو حشنك الا الباطل . (377)
394 - كجا بايد حق را گفت ؟
آنجا كه شنونده مناسبى بيابى .
لا تمسك عن اظهار الحق اذا وجدت له اهلا . (378)
اگر فرد لايقى يافتى كه حق را بشنود از گفتن آن خوددارى مكن .

احتكار

395 - كسانى كه حق مردم را احتكار مى كنند آيا خير هم مى بينند؟
هرگز، زيرا احتكار خود عامل بى بركتى و محروميت است .
الاحتكار داعيه الحرمان .
396 - آيا ممكن است آدمهايى كه ادعاى اسلام دارند اجناس مورد نياز مردم را احتكار نمايند؟
خير، آدم مسلمان احتكار نمى كند و به هم نوع خود زيان نمى رساند. زيرا احتكار شيوه آدم هاى پست و بى دين است . الاحتكار رذيله - الاحتكار شيمه الفجار . (379)
397 - زشت ترين كارها چيست ؟
اقبح شيى ء جور الولاه . (380)
زشت ترين كار، ستمكارى حاكمان و زمامداران است .
398 - جمال و زيبائى حكومت به چيست ؟
به انصاف داشتن . الانصاف زين الولاه .
399 - چه سفارشى به واليان و حاكمان داريد؟
اذا وليت فاعدل . (381)
اگر به حكومت و رياستى رسيدى (فقط) به عدل رفتار كن .
400 - آفت رياست را در چه مى بينى ؟
در تكبر و فخرفروشى . آفه الرياسه الفخر. (382)
401 - سياست را در چه مى بينيد؟
سياسه العدل فى ثلاث : لين فى حرم ، و استقصاء فى عدل و افضال فى قصد . (383)
سياست عادلانه بر سه پايه استوار است ، نرمش همراه با دور انديشى ، پيگيرى كامل در اجراى عدالت ، و ميانه روى در بخشش و عطا.
402 - در برابر احكام الهى چه وظيفه اى داريم ؟
همانا خداوند امورى را واجب گردانيده ، آنها را ضايع مكنيد، و حدودى را برايتان مقرر نموده ، از آن تعدى نكنيد، و چيزهايى را بر شما حرام نمود، حرمت آن را مشكنيد، و چيزهايى را برايتان نگفته بدون اينكه آنها را فراموش كرده باشد، پس خود را براى (فهم ) آنها به زحمت نياندازيد.
ان الله افترض عليكم الفرائض فلا تضيعوها و حد لكم حدودا فلا تعتدوها، ونهاكم عن اشياء فلاتهتكوها و سكت لكم عن اشياء و لم يدعها بسيانا فلا تتكلفوها . (384)
403 - موقعيت علماء شيعه ، اين هدايتگران جامعه ، كه چون شمع مى سوزند تا در ظلمت ها نورافشانى كنند چگونه است ؟
من كان من شيعتنا عالما بشر يعتنا فاخرج ضعفاء شيعتنا عن ظلمه جهلهم الى نور العلم االذى حبوناه به جاء يوم القيامه و على راسه تاج من نور يضيى لاهل جميع العرصات . (385)
هر كس از عالمان شيعه ما، كه به دين ما آگاه باشد و شيعيان ضعيف ما را از تاريكى جهل برهاند و به نور علمى كه ما به او بخشيده ايم درآورد، در حالى وارد محشر مى شود كه تاجى از نور بر سر دارد كه همه اهل محشر را روشنى مى بخشد.
404 - آيا اجداد شما همه اهل ايمان و خداپرست بودند و اگر بودند بر چه دينى بودند؟
به خدا سوگند پدرم (ابو طالب ) و جدم عبدالمطلب و هاشم و عبد مناف هرگز بتى را نپرستيدند ... آنها بر دين حضرت ابراهيم عليه السلام بودند و با تمسك به آن ، به جانب كعبه نماز مى خواندند.
والله ما عبد ابى و لا جدى عبدالمطلب و لا هاشم و لا عبد مناف صنما قط ... كانوا يصلون الى البيت على دين ابراهيم متمسكين به . (386)
405 - اساس دين بر چه استوار است ؟
دين توسط چهار گروه از مردم برپا است ، دانشمندى كه علم خود را به كار برد (و مردم را هدايت كند)، و نادانى كه براى آموختن و رفع جهل خود سرباز نزند، و ثروتمندى كه در بخشش بخل نورزد، مستمندى كه آخرت خويش را به دنيا نفروشد.
قوام الدين باربعه : عالم مستعمل علمه و جاهل لا يستنكف ان يتعلم و بجواد لا يبخل بمعروفه و فقير لا يبيع آخرته بدنياه . (387)
406 - آيا عمل به عهد و پيمان با دشمن لازم است ؟
البته ، اگر با دشمنت پيمان بستى و در ذمه خود، او را امان دادى به عهد خويش وفا كن و آنچه را بر ذمه دارى ، ادا نما.
ان عقدت بيتك و بين عدوك عقده البسته منك ذمه فحط عهدك بالوفاء وارع ذمتك بالامانه . (388)
فرج قائم آل محمد صلى الله عليه و آله چه روزى محقق مى شود و تا كى بايد صبر كرد؟
نااميد نباشيد، ظهور و فرج قائم آل محمد را انتظار بكشيد و از رحمت خداوند نااميد نباشيد كه محبوبترين اعمال نزد خداوند عزوجل انتظار فرج است .
انتظروا الفرج و لا تياسوا من روح الله فان احب الاعمال الى الله عزوجل انتظار الفرج . (389)

هدف از پست و مقام

407 - هدف مسئولين در قبول مسئوليت چه بايد باشد؟
نبايد بهره و هدف تو از زمامدارى ، كسب قدرت و مال يا فرونشاندن خشمى باشد بلكه بايد هدفت از ميان بردن باطل و زنده نگه داشتن حق باشد.
اما بعد، فلايكن حظك فى و لايتك ما لا تستفيده و لا غيظا تشفيه ولكن امانه الباطل و احياء حق . (390)

رفتار با مردم

408 - در رفتارهاى اجتماعى و رعايت حقوق انسان ها چگونه بايد بود؟
ابذل لاخيك دمك و مالك و لعدوك عدلك و انصافك و للمعامه بشرك و احسانك . (391)
جان و مال خويش را براى برادر مومن خود فدا كن ، و نسبت به دشمنت با عدل و انصاف رفتار كن ، و خوشروئى و احسانت را از عموم مردم دريغ مدار.
409 - چه بايد كرد تا در زندگى ، گزندى به ما نرسد و كارها بر وفق مراد پيش برود؟
اگر بتوانى از چهار چيز دورى كنى سزاوار است كه به تو مكروه گزندى نرسد، شتابزدگى ، خيره سرى (لجاجت )، خودپسندى و كاهلى .
من استطاع ان يمنع نفسه من اربعه اشياء فهو خليق ان لا ينزل به مكروه ابدا... العجله ، و اللجاجه ، و العجب و التوانى . (392)
410 - به اساتيد و معلمان كه رهبران جامعه اند چه توصيه اى مى فرمائيد؟
آنكه خود را پيشواى مردم قرار مى دهد، پيش از ادب كردن ديگرى بايد به ادب كردن خويش بپردازد، و پيش از آن كه به گفتار تعليم نمايد، بايد به كردار ادب نمايد؛ و آن كه ديگرى را تعليم دهد، شايسته تر به تعظيم است از آن كه ديگرى را تعليم دهد و ادب بياموزد.
من نصب نفسه للناس اماما فليبدا بتعليم نفسه قبل تعليم غيره و اليكن تاديبه بسيرته قبل تاديبه بلسانه و معلم نفسه و مودبها احق بالاجلال من معلم الناس و مودبهم . 411 - نعمتهاى الهى كه در دست ماست چگونه از دست خواهد رفت ؟(393)
ان لله فى كل نعمه حقا فمن اداه زاده منها و من قصر عنه خاطر بزوال نعمته .
خدا را در هر نعمتى حقى است ، هر كه آن حق را ادا كند (شكر نعمت كند و آن را در جهت صحيح مصرف نمايد)، نعمت را بر او افزون كند، و هر كه در اداء حق نعمت كوتاهى كند، آن را در معرض خطر از دست رفتن قرار داده است .
412 - مفيدترين سخنى كه بايد آن را آموخت چيست ؟
قرآن : كتاب خدا را بياموزيد كه نيكوترين و رساترين موعظه و اندرز است ، و قرآن را درست بفهميد كه بهار و زنده كننده دلهاست ، و از نور آن شفا (براى دردهاى باطن خود) بجوئيد كه شفابخش بيمارى هاى دل هاست ، و آنرا نيكو تلاوت كنيد كه نيكوترين داستان هاست .
تعلموا كتاب الله تبارك و تعالى فانه احسن الحديث و ابلغ الموعظه و تفقهوا منه فانه ربيع القلوب و استشفوا بنوره فانه شفاء الصدور و احسنوا تلاوته فانه احسن القصص . (394)

عقل زندگى ، هديه خدائى

413 - اگر قرار باشد خداوند به بنده اى هديه بدهد چه چيزى مى دهد؟
عقل زندگى : اگر خداوند بخواهد به بنده اش خيرى برساند، ميانه روى در معيشت و حسن تدبير در زندگى را به او عنايت بفرمايد، و او را از سوء تدبير و اسراف دور سازد.
اذا اراد الله بعبد خيرا الهمه الاقتصاد و حسن التدبير و جنبه سوء التدبير و الاسراف . (395)
414 - نماز را در چه وقتى و چگونه انجام دهيم كه شرمنده آن نباشيم ؟
صل الصلوه لوقتها الموقت لها و لا تعجل وقتها لفراغ و لا توخرها عن وقتها لاشتغال و اعلم ان كل شى ء من عملك تبع لصلواتك . (396)
نماز را در وقتى كه برايش تعيين شده بگزار و آن را نه بخاطر بيكارى پيش از وقت بخوان و نه به سبب كار و گرفتارى از وقتش تاخير بيانداز و بدان كه تمام اعمال تو (از نظر رد و قبول ) تابع نماز تو است .

منزلت خداوند در نزد بنده

415 - اگر بخواهيم از منزلت و مقام خود نزد خداوند آگاه شويم از چه طريقى ممكن است ؟
هرگاه فردى از شما بخواهد بداند كه منزلت او نزد خداوند چگونه است ، بنگرد كه در هنگام مواجه شدن با گناهان منزلت خداوند در نزدش چگونه است ، به همانسان نزد خداوند منزلت دارد.
من اراد منكم ان يعلم كيف منزلته عند الله فلينظر منزله الله منه عند الذنوب ، كذلك تكون منزلته عند الله تبارك و تعالى . (397)
416 - در مورد آداب نامه نگارى و نويسندگى چه نظرى داريد؟
اذا كتبت كتابا فاعد فيه النظر قبل ختمه فانها تختم على عقلك . (398)
هرگاه نامه اى يا كتابى نوشتى پيش از مهر و امضاء نمودنش ، آنرا مرور كن ، زيرا با مهر و امضاء آن خرد و انديشه ات را مهر مى كنى .

تقسيم بندى مردم

417 - مردم جامعه را چگونه مى بينيد؟
مردم سه دسته اند: دانشمندى خداشناس ، آموزنده اى كه در راه رستگارى كوشاست ، و فرومايگانى كه به هر طرف روند، و از پى هر صدائى راه افتند، و با هر بادى به هر سوئى خيزند، نه از روشنى دانش فروغى جسته و نه بسوى پناهگاهى استوار شتافتند.
الناس ثلاثه : فعالم ربانى و متعلم على سبيل نجاه و همج رعاء اتباع كل ناعق ، يميلون مع كل ريح ، لم يستضيئو بنور العلم و لم بلجاوا الى ركن وثيق . (399)
418 - چه روزى را عيد مى دانيد؟
هر روزى كه در آن گناه نشود، آن روز عيد است : كل يوم لا يعصى الله فيه فهو يوم عيد . (400)

بقاء و زوال دولت ها

419 - دوام دولت ها به چيست ؟
به عدالت ، ثبات و دوام دولت ها به اقامه روش هاى عدل و قسط است : ثبات الدول باقامه سنن العدل . (401)
420 - شكست دولت ها به چيست ؟
به كار گرفتن فرومايگان و افراد بى لياقت است : زوال الدول باصطناع السفل . (402)
421 - چگونه دولت ها به دست آدم هاى پست متلاشى مى شود؟
هنگامى كه دست افراد خوب از حكومت قطع شود و فساد و تباهى همه جا را بگيرد:
اذا ملك الا راذال هلك الافاضل . (403)
هرگاه آدم هاى پست فرمانروا شوند، افراد با فضيلت ، خانه نشين يا نابود مى شوند.
422 - يعنى فروپاشى دولت ها نتيجه اعمال دولتمردان است ؟
بلى ، اگر افراد پست و بى لياقت و يا تازه به دوران رسيده ، عهده دار حكومت و پست هاى حكومتى بشوند، باعث انحلال و زوال و پس روى حكومتها مى شوند.
تولى الاراذل و الاحداث الدول ، دليل انحلالها و ادبارها . (404)

انفاق از كيسه خليفه !

423 - هديه دادن و بذل و بخشش مسئولان و مديران از اموال دولتى چگونه است ؟
جود الولاه بفيى ء المسلمين جور و ختر. (405)
بذل و بخشش مسئولين و حاكمان از بيت المال مسلمين ، ستم و فساد كارى است . (آنها بايد امانتدار اموال مسلمين باشند و در موارد قانونى و شرعى خود هزينه كنند).

قسم خوردن

424 - بعضى عادت به قسم خوردن (براى هر موضوعى هر چند بى اهميت را) دارند، كار اينان چگونه است ؟
سوگند ياد كردن كار درستى نيست . سعى كن عادت به قسم خوردن نكنى كه هر كس زياد سوگند خورد عاقبت در گناه خواهد افتاد.
لا تعود نفسك اليمين ، فان الحلاف لا يسلم من الاثم . (406)
425 - قسم دروغ چه ؟
آن كه ديگر جاى خود را دارد، آن گناهى كه در اسرع وقت عقوبتش به انسان مى رسد همان قسم دروغ است .
اسرع شيى ء عقوبه ، اليمين الفاجره . (407)
426 - حق اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله بر امت چيست ؟
عليكم بحب آل نبيكم فانه حق الله عليكم و الموجب على الله حقكم الاترون الى قول الله تعالى : قل لا اسئلكم عليه اجرا الا الموده فى القربى (408). (409)
اهل بيت پيامبر عليه السلام را دوست داشته باشيد تا بر خداوند حق پيدا كنيد، مگر نه اين كه خداوند در قرآن به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: بگو: من مزد و اجرى جز محبت اهل بيتم از شما نخواهم .
427 - آيا مردم در برابر شما اهل بيت وظيفه ديگرى هم دارند؟
لنا على الناس حق الطاعه و الو لايه و لهم من الله سبحانه حسن الجزاء . (410)
آرى ، آنان در برابر ما وظيفه دارند كه از ما اطاعت كنند و ولايت و دوستى (با امامت ) ما را بپذيرند و بر خداوند است كه بهترين پاداش را به آنها بدهد.
428 - تكليف كسانى كه از شما اهل بيت بريده اند، چيست ؟
من ركب غير سفينتنا غرق و من تخلف عنا محق . (411)
هر كه بر كشتى نجات ما سوار نشود و بر كشتى ديگران سوار گردد غرق مى شود و هر كه تخلف كند و به ما ملحق نشود هلاك مى گردد.

احمق و نادان

429 - در برابر آدم هاى نادان و كم عقل چه موضعى بگيريم ؟
سكوت كنيد، زيرا سكوت در برابر آدم احمق و حرفهايش ، بهترين پاسخ به اوست .
السكوت على الاحمق افضل جوابه . (412)
430 - ديگر چه مى توان كرد؟
قطيعه الاحمق حزم .
جدا شدن از احمق خود نوعى دورانديشى است .
431 - احمق ترين آدمها كيست ؟
احمق الناس من ظن انه اعقل الناس . (413)
كم عقل ترين مردم كسى است كه گمان مى كند، عاقل ترين آنهاست .
432 - نشانه ديگر؟
من امارات الا حمق كثره تلونه .
از نشانه هاى احمق و نادان اين است كه بسيار رنگ عوض مى كند (و داراى ثبات فكرى و عقيدتى نيست ).

كار راه اندازى

433 - در مورد راه اندازى كار مردم چه عقيده اى داريد؟
نياز و مراجعه مردم به شما از نعمت هاى خداست (كه شما را لايق اين امر دانسته ) پس آن را مغتنم بشماريد و از مراجعه مردم خسته و ملول نگرديد كه مبادا خداوند آن را از شما بگيرد و شما را عقوبت كند.
ان حوائج الناس اليكم نعمه من الله عليكم فاغتنموها و لا تملوها فتتحول نقما . (414)
434 - در نيازهاى اجتماعى و فردى به چه كسى رجوع كنيم ؟
به آنانى كه داراى روحى بزرگ ، و نظرى بلند هستند، و اصالت و ريشه خانوادگى دارند.
عليكم فى طلب الحوائج بشراف النفوس و ذوى الاصول الطيبه ... .
435 - در انجام كار مردم و رفع نياز، آنها چه اصولى را بايد رعايت كرد تا نتيجه بهترى عايد شود؟
سه مساله مهم را بايد رعايت كرد تا رفع حاجت مفيد و جاودانه افتد: كارى را كه انجام دادى كوچك بشمارى ، تا در نزد خداوند بزرگ جلوه كند، و آن را پنهان و مستور دارى ، تا آشكار گردد، و در انجام آن شتاب كنى تا گوارا افتد.
لا يستقيم الحوائج الا بثلاث : بتصغيرها لتعظم و سترها لتظهر و تعجيلها لتهناء . (415)

حياء

436 - پس از تقوا چه عالمى مى تواند انسان را از افتادن در مفاسد باز دارد؟
حيا و شرم ؛ داشتن صفت حيا مانند لباسى است كه آدمى را از بسيارى از خطرها حفظ مى كند. نيكوترين لباس دين ، حيا داشتن است .
احسن ملابس الدين الحياء. (416)
437 - بهترين نوع حيا كدام است ؟
شرم و حياء از خداوند كه در حضور او گناه نكنى ، (همان طور كه در حضور شخصى از آدميان دست به خطا نميزنى ).
افضل الحياء استحيائك من الله .
با فضيلت ترين نوع حيا آن است كه از خداوند متعال حيا كنى .
438 - داشتن حيا چگونه مى تواند از گناه جلوگيرى كند؟
البته حيا مانع انجام كارهاى زشت مى شود.
الحياء يصد عن فعل القبيح . (417)
و شرم از خدا بسيارى از گناهان را نابود مى كند.
الحياء من الله يمحو كثيرا من الخطايا.
439 - آيا داشتن حيا، در عفت و پاكدامنى زنان و دختران موثر است ؟
بله كاملا، اصولا عفاف و پاكدامنى زنان ، نتيجه حياء آنان است :
ثمره الحياء العفه ، الحياء قرين العفاف .
حياء همدم و همراه عفاف است . (اگر حيا نباشد عفاف هم نيست و بزرگترين عامل پاكدامنى زنان و مردان بخصوص جوان ها، داشتن شرم و حيا است . سبب العفه الحياء حيا، عامل پاكدامنى است .
440 - آيا همه جا و در همه وقت بايد حيا داشت ؟
خير، حيا در ياد گرفتن احكام دين و در تعليم امورى كه بر انسان واجب است يا در شغل و كسب و كار و يا گفتن حق كه بطور كلى مانع انجام وظيفه است نكوهيده است .
ثلاث لا يستحيى منهن : خدمه الرجل ضيفه ، و قيامه عن مجلسه لابيه و معلمه و طلب الحق و ان اقل ... . (418)
سه چيز است كه نبايد از آنها شرم كرد، پذيرايى از مهمان ، برخاستن پيش ‍ پاى پدر و معلم ، و دنبال حق رفتن هر چند كه اندك باشد.
441 - آيا بى حيائى لطمه اى به ايمان ميزند؟
آرى ، هر كه حيا نداشته باشد تقواى خود را از دست ميدهد.
من قل حيائه قل ورعه .
442 - پس بايد نتيجه گرفت كه مومن ، با حياست ؟
درست است ؛ آدم بى حيا ايمان هم ندارد.
نعم قرين الايمان الحياء.
شرم و حيا همدم و قرين خوبى براى ايمان است .
443 - بنابراين نمى توان روى آدم هاى بى حيا حساب كرد؟
خير، هر كه شرم و حيا نداشته باشد خيرى در او نيست .
من لا حياء له لا خير فيه .
444 - آيا خصلت هاى خوب ديگر، به پاى حيا مى رسند؟
خير، هيچ خصلت خوب ديگرى به پاى حيا نمى رسد.
لاشيمه كالحياء.
445 - مولاى من آيا ممكن است كسى از خدا حيا كند، ولى از خلق خدا حيا نكند؟
باورتان نشود، ممكن نيست آدم بى حيا، كه از مردم شرم و حيا ندارد، از خدا شرم كند.
من لم يستحبى من الناس لا يستحيى من الله .
كسى كه از مردم شرم نكند از خدا نيز شرم نمى كند.

منبع خير بايد موثق باشد

446 - آيا مى توان خبرى را بر اساس شنيده ها نقل كرد؟
خير، خبرى نقل مكن مگر از فردى كه مورد اعتماد باشد وگرنه دروغگو به حساب مى آيى ، و دروغگويى موجب ذلت و سبكى است :
لا تخبرن الا عن ثقه فتكون كذابا فان الكذب مهانه و ذل .
447 - چه وقت مى توان به كسى اعتماد كرد؟
هنگامى كه او را امتحان و آزمايش كردى ، اگر پيش از شناختن اعتماد كنى ، پشيمان مى شوى :
من اطمان قبل الاختيار ندم .
448 - چه رفتارهايى باعث بى اعتبار شدن انسان در جامعه مى شود؟
پنج طايفه اند كه اگر سبك شمرده شدند و مورد بى مهرى قرار گرفتند حقشان است : يكى كسى كه وارد بر دو نفر شود يا وارد بحث آن دو نفر گردد، در حالى كه او را دخالت نداده اند؛ ديگرى ، مهمانى كه بر صاحبخانه فرمان دهد، و كسيكه بى دعوت بر سر سفره اى حاضر شود، و كسى كه سخن بگويد در حالى كه ديگران به حرفش گوش نمى دهند، و آن كس كه بر مسندى كه حقش نيست ، بنشيند.
خمسه ينبغى ان يهانوا: الداخل بين اثنين لم يدخلاه فى امرهما؛ و المتامر على صاحب البيت فى بيته ؛ و المتقدم على مائده لم يدع اليها و المقبل بحديثه على غير مستمع و المجالس التى لا يستحقها .
449 - خير دنيا و آخرت در چيست ؟
در چهار چيز: راستگوئى ، امانت دارى ، عفت شكم (غذاى حرام نخوردن )، و اخلاق نيكو.
اربع من اعطيهن فقد اعطى خير الدنيا و الاخره صدق الحديث ، و اداء امانه و عفه بطن و حسن خلق . (419)
450 - گاهى انسان در انجام كار خير بى حال و كسل است . آيا زيان مى كند؟ بلى كسى كه در انجام كار خير كوتاهى كند، هم زيان كرده و هم پشيمان خواهد شد.
من قصر عن فعل الخير، خسر و ندم . (420)
451 - انجام كار خير چه ثمرى دارد؟
كسى كه درخت خير بكارد، شيرين ترين ميوه را خواهد چيد.
غارس الخير تجتنيها احلى ثمره .

خوارى گناه

452 - مولا جان ، بعضى ها غرق در گناه و فساد شده اند و بسيارى از جوانان كه گل هاى بوستان انقلابند نيز گرفتار گناه مى شوند، آيا سفارشى در اين مورد داريد، و اصولا عاقبت به كجا ختم مى شود؟
من عصى الله ذل قدره . (421)
هر كه گناه و نافرمانى خدا را بكند خوار و ذليل مى شود. و از رتبه انسانى خود سقوط مى كند.
453 - يعنى گناه باعث سرافكندگى و ذلت انسان مى شود؟
آرى ، كسى كه براى خوشگذرانى در مقام معصيت خدا در آيد، خداوند او را سرافكنده و خوار نمايد.
من تلذذ بمعاصى الله اروثه ذلا. (422)
454 - آيا گناه ، روى زندگى و از دست رفتن نعمت ها اثر مى گذارد؟
بلى ، هيچ نعمت ، رفاه يا عيشى از شما گرفته نمى شود مگر به وسيله گناهانى كه مرتكب مى شويد. و خداوند هرگز به بندگان خود ستم نمى كند.
ما زالت عنكم نعمه و لا غضاره عيش الا بذنوب اجتر حتموها و ما الله بظلام للعبيد .
455 - ماهيت گناه چيست و چه مى شود كه انسان گناه مى كند؟
گناه يك بيمارى (قلبى ) است كه داروى شفابخش آن توبه و استغفار و شفاى آن وقتى است كه ديگر به سوى آن باز نگردى .
الذنوب الداء و الدواء الاستغفار، و الشفاء ان لا تعود .
456 - كدامين گناه سختتر است ؟
گناهان همه اش بد است ، ولى بدترين و سخت ترين آنها (از نظر عقاب و اثر) گناهان آشكار و علنى است (كه حرمت جامعه نيز شكسته مى شود)
اياك و المجاهره بالفجور فانها من اشد الماثم .
بر تو باد كه از آشكار كردن گناه دورى نمائى كه آن ، از سخت ترين گناهان است .
457 - بزرگترين گناه كدام است ؟
آن گناهى كه صاحبش به انجام آن اصرار ورزد.
اعظم الذنوب ذنب عليه عامله . (423)
458 - آيا ارتباط نسبى با پيامبر مى تواند مجوز گناه باشد؟
خير، گناهكار دشمن پيامبر است هر چند ارتباط خويشاوندى داشته باشد.
ان عدو محمد صلى الله عليه و آله من عصى الله و ان قربت قرابته . (424)
459 - پاكى و ترك گناه تا چه اندازه در قرب انسان موثر است ؟
بسيار، اگر شما خود را از گناه منزه و پاك ساختيد، خداوند شما را دوست خواهد داشت : ان تنزهوا عن المعاصى يحبيكم الله . (425)
460 - حرامهاى الهى ، تعبدى است يا عقل انسان هم مى تواند فرمان دهد؟
گناه و زشتى آن ، به حدى است كه هر عاقلى از آن دورى مى كند هر چند خداوند آن را نهى نمى فرمود.
لو لم ينه الله سبحانه عن محار مه لوجب ان يجتنبها العاقل .
اگر خداوند سبحان از امور حرام هم نهى نكرده بود باز بر آدم عاقل و خردمند لازم بود از آنها دورى نمايد. (چون جز روسياهى و ذلت چيزى در پى نخواهد داشت ).

شناخت نظريه ها

461 - در برخى مسائل گاهى نظريه ها و آراء متفاوت عرضه مى شود و هر كس مدعى است كه نظريه خودش درست است و نه ديگرى ! به نظر شما معيار درستى يا نادرستى آراء مختلف چيست ؟
خير الاراء ابعدها عن الهوى و اقربها من السداد . (426)
بهترين نظريه ها آن فكرى است كه از روى هوى و هوس نباشد و به حسن و راه درست زندگى نزديكتر باشد.
462 - نظريه هايى كه با دين سازگار نيستند، چگونه اند؟
شر الاراء ما خالف الشريعه .
بدترين طرح ها و نظريه ها، آنهايى هستند كه بر خلاف شريعت و دين اند.

ثبات در دين

462 - چه كنيم تا در دين ثابت قدم باشيم و با هر بادى نلغزيم ؟
كتاب و سنت را خوب بشناس و دينت را از كتاب و سنت بگير، زيرا هر كس ‍ دين خود را از گفته اين و آن بگيرد، با گفته ديگرى آنرا رها مى كند ولى هر كه دين خود را از روى قرآن و سنت پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليه السلام بگيرد، كوه ها متزلزل شوند، ولى او متزلزل نشود.
من دخل هذا الدين بالرجال اخرجه منه الرجال و من دخل فيه بالكتاب و السنه زالت الجبال و لم يزل .
464 - آيا طرفدارى شخصيت هاى يك گروه از موضوعى ، دليل بر حق بودن آن موضوع نيست ؟
خير كسى كه بخواهد حق و باطل را با منزلت اشخاص بشناسد در اشتباه مى افتد. بايد خود حق يا باطل را شناخت و آنگاه طرفداران آن را شناسايى كرد.
ان الحق و الباطل لا يعرفان باقدار الرجال اعرف الحق تعرف اهله و اعرف الباطل تعرف اهله .
465 - زنگ دلهايمان را چگونه بزداييم و به آن آرامش ببخشيم ؟
با ياد خدا، زيرا ياد خدا سينه ها را جلا مى دهد و باعث آرامش دلها مى گردد: ذكر الله جلاء الصدور و طمانينه القلوب .
466 - كسانى كه به ستمگرى كمك مى كنند آيا همانند آنها، گناهكارند؟
البته ، ستمكار و هر كه او را بر ظلم يارى مى دهد و كسى كه راضى به كار ستمگر باشد هر سه در گناه شريكند:
العامل بالظلم و المعين عليه و الراضى به شركاء ثلاثه . (427)
467 - چه كنيم كه لذت گناه ما را به دام نيفكند؟
اذكروا عند المعاصى ذهاب اللذات و بقاء التعبات .
به هنگام مواجه شدن با گناه به ياد داشته باشيد كه لذت آن زود مى گذرد و گرفتارى هاى عواقب آن ، مى ماند.
468 - به نظر شما بهترين سرمايه يك فرد چيست ؟
بهترين سرمايه ادب و كمال فرد است وگرنه زر و زيور نمى تواند به انسان بها، ببخشد.
ادب المرء خير من ذهبه .
ادب مرد بهتر از طلاى اوست .
469 - بهترين مال به نظر شما كدام است ؟
خير المال ما انفق فى سبيل الله .
بهترين مال مالى است كه در راه خدا به مصرف برسد.
470 - آيا اطاعت از غير خداوند جايز است ؟
من اطاع مخلوقا فى غير طاعه الله عزوجل فقد كفر و اتخذ الها من دون الله .
هر كه از مخلوقى اطاعت كند كه به فرمان خدا نباشد كفر ورزيده و معبودى جز خداوند برگزيده است . (اطاعت فقط از خداوند و رسول و امام و هر كه را خداوند دستور دهد واجب و جايز است .)
471 - چه گناهى سخت تر است ؟
اشد الذنوب ما استخف به صاحبه .
سخت ترين گناه ، گناهى است كه مرتكب آن ، آن را كوچك و سبك بشمارد.