1-
عطار نيشابورى .
2-
خوارزمى ، المناقب ، ص 19، 252.
3-
احمد رحمانى همدانى ، اميرالمؤ منين على بن ابى طالب (عليه السلام
)، ص 142.
4-
اصول كافى ، ج 8، ص 48.
5-
بحارالانوار، ج 40، ص 75؛ مناقب خوارزمى ، ص 328.
6-
بحارالانوار، ج 33، ص 250.
7-
خليل نحوى ؛ تنقيح المقام ؛ ر.ك ؛ ج 1، ص 403؛ اعيان الشيعه ، ج 6،
ص 345.
8-
نهج الحق ، ص 328.
9-
در مصادر روايى و تاريخى ، اين سخن از ((
عمر )) به تواتر رسيده است . و براى رعايت
اختصار فقط به چند مصدر اكتفا مى گردد: كنز العمال ، ج 1، ص 154؛
ذخائرالعقبى ، ص 82؛ فيض القدير، ج 3، ص 356؛ مستدرك حاكم ، ج 1، ص
457.
10- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 12، ص 83.
11- شواهد التنزيل ، ج 1، ص 349؛ بلاغات النساء، ص 47.
12- عبدالفتاح عبدالمقصود، الامام على ، ج 1.
13- صافى گلپايگانى ، معارف دين ، ج 1، ص 75 - 79.
14-
انظروا الى من قامت عليه البينه انه يحب عليا و اهل بيته فامحوه من
الديوان و اسقطوا عطائه و رزقه .
15-
من
اتهمتموه بموالاه هولاء فنكلوا به واهدموا داره .
16- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 11، ص 44 و 45.
17- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 3 ص 15.
18- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 13، ص 221.
19- سيد ابن طاووس ، فرحه الغرى ، ص 13 و 14.
20- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 13، ص 221.
جعفر سبحانى ، فروع ولايت ، ص 51.
21- درباره شخصيت پدر على (عليه السلام ) (جناب ابوطالب ) در بخش
دوم اشاره شده است .
22- كشف الغمه ، ج 1، ص 90.
23- مورج الذهب ، ج 2، ص 349؛ شرح الشفاء ج 1، ص 151.
24- مستدرك حاكم ، ج 3، ص 483.
25- فروغ ولايت ، ص 43 و 35، نقل از شرح قصيده عبدالباقى افندى ، ص
15.
26- اميرالمؤ منين على بن ابى طالب (عليه السلام )، ص 387 و 388،
نقل از تاريخ الخطيب ، ج 13، ص 163.
27- اميرالمؤ منين على بن ابى طالب (عليه السلام )، ص 389. نقل از
حياه الحيوان ، ج 2، ص 368.
28- اميرالمؤ منين على بن ابى طالب (عليه السلام )، ص 390، نقل از
شرح نهج البلاغه (علامه خوئى )، ج 7، ص 74.
29- آيه الله العظمى خويى ، ترجمه البيان ، ج 1، ص 136 و 137.
30- ج 1، ص 160، چاپ استانبول .
31- فضايل و سيره چهارده معصوم (عليه السلام ) در آثار استاد حسن
زاده آملى ، ص 162 و 163.
32- محمد حسين طباطبايى ، خلاصه تعاليم اسلام ، ص 110 - 113.
33- غلامرضا گلى زواره ، جرعه هاى جانبخش ،ص 260.
34- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 1، ص 24.
35- تاريخ بغداد، ج 13،ص 19؛ مجلسى ، بحار الانوار، ج 41،ص 91.
36- نهج البلاغه ، خطبه ، 160 (( به خدا قسم
جبه خود را آن قدر وصله زدم تا از وصله زننده آن حيا كردم
)) .
37- بحارالانوار، ج 40، ص 321 (( حمد براى
خداوندى است كه خارج كرد مرا ز آن ، آن طور كه داخل شده بودم
)) .
38- جوانمردان .
39- نهج البلاغه ، نامه 45.
40- نهج البلاغه ، خطبه 27 (( اگر مرد
مسلمانى از تاءسف بر اين واقعه بميرد، مورد ملامت نيست ، بلكه نزد من
به اين مرگ سزاوار است )) .
41- بحارالانوار، ج 16، ص 231 (( من ادب شده
خدايم و على ادب شده من )) .
42- توضيح المسائل آيه الله وحيد خراسانى ، ص 76 - 81.
43- نهج البلاغه ، نامه 45.
44- بحارالانوار، ج 41، ص 121.
45- نهج البلاغه ، حكمت 228.
46- رعد، آيه 43.
47- نمل ، آيه 40.
48- (( سحبان وائل ))
خطيبى فصيح بوده كه ضرب المثل شده است .
49- (( بافل الايادى ))
، فردى بود در زمان جاهليت كه در ابله بودن ، ضرب المثل شده است .
50- نهج البلاغه ، خطبه قاصعه .
51- نهج البلاغه ، خطبه 20.
52- طلاق ، آيات -2 4.
53- موسوى همدانى ، پاسخ به پرسش هاى دينى ، ص 28 - 37.
(( سخنان امام موسى صدر به نقل از آقاى موسوى
همدانى است كه خلاصه اى از سخنرانى آن بزرگوار از صداى جمهورى اسلامى
مى باشد )) .
54- محمد تقى جعفرى ، امام على (عليه السلام ) از نگاه مولوى ، ص
20.
55- عبدالله نصرى ، آفاق مرزبانى ، ص 49.
56- مجله كتاب ماه ، دين ، ص 13؛ ويژه نامه در سوگ يار سفر كرده
علامه جعفرى (ره )، ص 4، نقل از شرح نهج البلاغه ، ج 1، ص 168.
57- مجله كتاب ماه ، دين ، ص 13؛ ويژه نامه در سوگ يار سفر كرده
علامه جعفرى (ره )، ص 4، نقل از شرح نهج البلاغه ، ج 1، ص 168.
58- شاگردان ائمه (عليهم السلام ) همه يك درجه و يكسان نبودند،
ائمه هم براى همه ، يك اندازه مقام قايل نبودند. به سوال بعضى جواب
سطحى مى دادند و براى بعضى ديگر پيام مى دادند كه بياييد امشب دور هم
باشيم و دريچه اى از علوم و حكمت به روى آنان مى گشودند
(( ببين تفاوت ره از كجا تا به كجاست ))
.
روزى امام هشتم (عليه السلام ) مركوب مخصوص خود را به دنبال احمد بن
محمد بن ابى نصر بزنطى كه از شاگردان معروف حضرتش بود، فرستاد كه بيا
امشب پيش ما باش !
وقتى صحبت ها با احمد بن محمد بن ابى نصر به پايان رسيد و خواست مرخص
شود، حضرت فرمود: امشب شام را پيش ما باش ، وقتى كه شام تمام شد و
خواست مرخص شود، فرمود: نه ، همين جا بخواب .
حضرت دستور دادند، رختخواب مخصوص خودشان را در پشت بام براى بزنطى
بگسترانند! )) (جوادى آملى ، حكمت عبادات ، ص
268 - 269، به نقل از بحار، ج 49 ص 36).
59- محمد تقى جعفرى ، امام على (عليه السلام ) از نگاه مولوى ، ص 1
- 3.
60- ژان ژاك روسو، قرارداد اجتماعى ، ترجمه غلامحسين زيرك زاده ، ص
82.
61- محمد تقى جعفرى ، امام على (عليه السلام ) به روايت نهج
البلاغه ، ص 122 و 123.
62- نهج البلاغه ، خطبه 3.
63- امام على (عليه السلام ) به روايت نهج البلاغه ، ص 105 - 116
(با تلخيص ).
64- امام على (عليه السلام ) به روايت نهج البلاغه ، ص 212.
65- امام على (عليه السلام ) به روايت نهج البلاغه ، ص 250.
66- محمد تقى جعفرى ، نگاهى به على (عليه السلام )، ص 116 و 117.
67- محمد تقى جعفرى ، نگاهى به على (عليه السلام )، ص 120، 121.
68- محمد تقى جعفرى ، نگاهى به على (عليه السلام )، ص 122، 123.
69- محمد تقى جعفرى ، نگاهى به على (عليه السلام )، ص 127، 128.
70- محمد تقى جعفرى ، امام حسين (عليه السلام ) شهيد فرهنگ پيشرو
انسانيت ، ص 419 و 420.
71- نگاهى به على (عليه السلام )، ص 16 - 18.
72- نگاهى به على (عليه السلام )، ص 58 و 59.
73- امام على (عليه السلام ) از نگاه مولوى ، ص 4.
74- امام على (عليه السلام ) از نگاه مولوى ، ص 5، 6.
75- غواص اقيانوس انديشه ، ص 155 و 156، نقل از ترجمه و تفسير نهج
البلاغه ، نوشته محمد تقى جعفرى (ره )، ص 207 - 210.
76-
جرج
جرداق صوت العداله الانسانيه ، ص 19. (( الامام
على بن ابى طالب ، عظيم العظماء، نسخه مفرده ، لم يرلها الشرق و الغرب
صوره طبق الاءصل لا قديما و لا جديدا.
77- عبدالفتاح عبدالمقصود، الامام على (عليه السلام )، ج 1، مقدمه
.
78- الامام على صوت العداله الانسانيه ، ص 7.
79- پطروشفسكى ، اسلام در ايران ، ترجمه آقاى كريم كشاورزان ، ص 49
و 50.
80- حافظ ابونعيم ، حليه الاولياء، ج 1، ص 68.
81- محمد تقى جعفرى ، ترجمه و تفسير نهج البلاغه ، ج 1، ص 171 -
177.
82- امام على (عليه السلام ) از نگاه مولوى ، ص 53 - 55.
83- وسايل الشيعه ، ج 2، ص 118.
84- محمد تقى جعفرى ، امام حسين (عليه السلام ) شهيد فرهنگ پيشرو
انسانيت ، ص 256 و 257.
85- مناقب آل ابى طالب ، ج 2، ص 78.
86- بحارالانوار، 41، ص 27، به نقل از مناقب آل ابى طالب .
87- بحارالانوار، ج 41، ص 29.
88- بحارالانوار، ج 41، ص 39، به نقل از مناقب آل ابى طالب .
89- راه على (عليه السلام ) ص 42 - 44، نقل از بحارالانوار، ج 1، ص
45.
90- سيماى سيره امام على (عليه السلام ) در نهج البلاغه ، ص 355،
حكمت 228، نقل از شرح نهج البلاغه ، ج ، 19، ص 67، شماره كلمه 233.
91- على بن ابى طالب (عليه السلام ) مرد نامتناهى ، ص 23.
92- على بن ابى طالب (عليه السلام ) مرد نامتناهى ، ص 25.
93- على بن ابى طالب (عليه السلام ) مرد نامتناهى ، ص 29.
94- على بن ابى طالب (عليه السلام ) مرد نامتناهى ، ص 30 و 31.
95- على بن ابى طالب (عليه السلام ) مرد نامتناهى ، 33.
96- وسايل الشيعه ، كتاب جهاد، باب 26 از ابواب جهاد العدوو ما
يناسبه ، حديث 10.
97- پرتوى از مكتب پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرمؤ منان (عليه
السلام )، ص 75.
98- پرتوى از مكتب پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرمؤ منان (عليه
السلام )، ص 25.
99- پرتوى از مكتب پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرمؤ منان (عليه
السلام )، ص 50 و 51.
100- اعراف ، آيه 156.
101- ص ، آيه 87
102- غاشيه ، آيه هاى 21و22.
103- بقره آيه ، 257
104- الفقه و القواعد الفقهيه ، قاعده الزام
105- مائده ، آيه 32.
106- امير مومنان على (عليه السلام ) خورشيدى در افق بشريت ، ص 11
- 37.
107- امير مومنان على (عليه السلام ) خورشيدى در افق بشريت ، ص 39
و 40.
108- شورى ، آيه 36.
109- آل عمران ، آيه 135.
110- شايان ذكر است كه در اسلام حاكميت بر مردم از آن پيامبر و پس
از او دوازده امام معصوم (عليهم السلام ) است و آراى مردم ، در قبول و
يا رد حاكميت خلفاى انتصابى خداوند هيچ گونه نقشى ندارد.
111- واضح است كه حكومت هاى دمكراتيك يك دهم آزادى واقعى اسلام را
هم در بر ندارند.
112- لازم به توضيح است كه اگر زن به دادگاه اسلامى عرض حال خود را
كند و دادگاه او را طلاق بدهد و پس از عده شوهر جديدى انتخاب كند،
ازدواج او صحيح و حتى در صورت بازگشت شوهر قابل فسخ نيست . اما در
داستان فوق زن به دادگاه اسلامى عرض حال نكرده و تنها با شنيدن خبر
شوهرش عده گرفته بود، كه در اين صورت شوهر اول بر حال خود باقى و نكاح
با شوهر دوم از روى اشتباه بوده و فرزندش از شوهر دوم هم حلال است و
باشنيدن خبر حيات شوهر اول فورا بايد از شوهر دوم جدا گردد.
113- امير المومنان على (عليه السلام ) خورشيدى در افق بشريت ،ص
41و48 (با تخليص ).
114- كافى ، ج 5، ص 39، ح 4.
115-
من
استاءسر من غير جراحه مثقله فلايفدى من بيت المال (وسائل الشيعه
؛ ج 15، ص 86).
116-
قال
الحسين : صبرا بنى الكرام فما الموت الا قنطره تعبربكم عن البوس و
الضراء الى الجنان الواسعه و النعيم الدائمه . (معانى الاخبار،
ص 288).
117- الامالى و المجالس صدوق ، ص 415، مجلس 77، ح 10.
118- حكمت عبادات ، ص 258 - 260.
119- على بن ابى طالب (عليه السلام ) مرد نامتناهى ، ص 13.
120- اينها كسانى هستند كه در باب خلافت يا خود را بر على (عليه
السلام ) مقدم مى دانستند مثل عثمان ، يا براى خانه نشاندن على (عليه
السلام ) تا سر حد امكان كوشش مى كردند.
عبدالرحمن عضو شوراى شش نفرى است و آنچه توانست كرد تا عثمان به خلافت
رسيد و على (عليه السلام ) خانه نشين ماند، طلحه و زبير بعد از بيعت
جنگ جمل را به پا كردند تا عاقبت شكست خوردند و كشته شدند.
121- على بن ابى طالب (عليه السلام ) مرد نامتناهى ، ص 17 - 18 -
نقل از: عقبريه الامام .
صورت مقدارى از بخشش هاى (( عثمان
)) به دينار و درهم (الغدير، ج 8، ص 286.) كه
مورد اعتراض قانونى اسلام و مسلمانان قرار گرفته چنين است :
نام اشخاص |
مبلغ به دينار |
مروان |
500000 |
ابن ابي سرح |
100000 |
طلحه |
200000 |
عبدالرحمن |
2560000 |
يعلي ابن اميه |
500000 |
زيد بن ثابت |
100000 |
برداشت عثمان |
150000 |
برداشت عثمان |
200000 |
جمع |
4310000 |
نام اشخاص |
مبلغ به درهم |
الحكم |
300000 |
آل الحكم |
2020000 |
الحارث |
300000 |
سعيد |
100000 |
الوليد |
100000 |
عبدالله |
300000 |
عبدالله |
600000 |
ابوسفيان |
200000 |
مروان |
100000 |
طلحه |
2200000 |
طلحه |
30000000 |
زبير |
59800000 |
ابن ابي وقاص |
250000 |
برداشت عثمان |
30500000 |
جمع |
126770000 |
اين بود نمودارى از رابطه عثمان با بيت المال ، با نظر به رفتار عثمان
با مروان و طلحه و زبير و امثال آن ها، به خوبى روشن مى شود كه عوامل
تلاطم حكومت اميرالمؤ منين (عليه السلام )، و طغيانگرى هاى طلحه و زبير
بر زمامدارى عادلانه آن حضرت چه بوده است . براى تفسير آن تلاطم ها و
سركشى ها، احتياجى به ياد گرفتن سحر و طلسمات نداريم . با يك عبارت
مختصر و روشن ، على بن ابى طالب (عليه السلام ) حاضر نيست آذوقه اى
زيادتر از حق عقيل و فرزندانش به آنان ببخشد، ولى عثمان ، با تمام
آرامش خاطر، آن همه بيت المال مسلمان را در اختيار خويشاوندان و
هواداران خود مى گذارد.
اميرالمؤ منين (عليه السلام ) مى فرمايد:
(( سوگند به خدا، اگر آن اموال و املاك را پيدا
كنم ، به مسلمانان بر مى گردانم ، اگر چه مهريه زنان قرار گرفته باشد،
و كنيزها با آن ها خريدارى شده باشد
)) .
با اين بيان ، امام (عليه السلام ) همه آن تصرفات و مالكيت ها را غير
قانونى اعلان كرده بيان مى كند كه تكليف الهى و اجتماعى على (عليه
السلام )، برگرداندن آن اموال به بيت المال مسلمين است . اموال ، هر چه
كه باشد و در اختيار هر كس كه قرار گرفته باشد. اين است معناى عدالت .
(محمد تقى جعفرى ، امام على (عليه السلام ) به روايت نهج البلاغه ، ص
85 - 90، گرد آوردنده : محمدرضا جوادى ).
122- امالى شيخ مفيد، ص 7، مجلس اول ، ح 3.
123- حكمت عبادات ، ص 253 و 254.
124- راه على (عليه السلام )، ص 69 و 70، نقل از بحارالانوار، ج 4:
ص 329، 330، نهج البلاغه ، حكمت 77، ص 30.
125- روضه هاى استاد فاطمى نيا، تحقيق : محمد رضا رحمتى ، ص 46.
126المناقب ، ج 2، ص 86؛ بحارالانوار، ج 41، ص 69.
126- روضه هاى استاد فاطمى نيا، ص 51.
127- علامه جعفرى (ره ) درباره اين قضيه چنين مى گويد:
128- (( عمرو بن العاص ، آن قهرمان ! همين
كه خود را در برابر اميرالمؤ منين (عليه السلام ) مى بيند، فورا خود را
از آسيب بر روى زمين انداخته و پوشاكش را كنار مى زند و اسفل اعضا را
نمايان مى سازد و از حياى فرشته خويى اميرالمؤ منين (عليه السلام )
بهره بردارى مى كند، آرى ، وسيله تضمين آن گونه حياتى كه عمرو بن العاص
در اين دنيا براى خود انتخاب كرده بود، اسفل اعضاء است
)) . (امام على (عليه السلام ) به روايت نهج البلاغه ، ص 395.