آخرين ديدار

نادر فضلي

- ۹ -


ياور فرزندان پيامبر باشيد

« الله الله فى ذريه نبيكم! فلايظلمن بحضرتكم و بين ظهرانيم و انتم تقدرون على الدفع عنهم. » درباره ى فرزندان پيامبرتان خدا را درنظر آريد. مبادا در حضور يا در غياب شما به آنان ظلم شود در حالى كه شما مى توانيد شما را از آنان دور سازيد.

پيامبر در برابر رنج فراوان و آزار زيادى كه در هدايت مردم متحمل شد، پاداشى طلب نكرد و به دستور خداوند چنين ابلاغ فرمود: قل ما اسئلكم عليه اجرا الا الموده فى القربى [ سوره ى شورى، آيه ى 23. ] اى پيامبر به مردم بگو من از شما براى رسالت مزدى نمى خواهم، جز آنكه با خاندان من دوستى و مهربانى كنيد.

البته در جاى ديگرى هم فرموده است: قل ما سئلتكم من اجر فهو لكم [ سوره ى سبا، آيه ى 47. ] پاداشى كه از شما مى خواهم به سود خود شماست .

يعنى دوستى با خاندان پيامبر كه اجر رسالت است باز به سود خود مسلمانان است . علت آن هم روشن است، زيرا اگر كسى با اهل بيت دوستى كند نجات مى يابد و رستگار مى شود [ حديث سفينه بسيار معروف است كه پيامبر فرمود: مثل اهل بيتى كسفينه نوح من ركبها نجا و من تخلف عنها هلك. ]

در همين راستاى دوستى با عترت رسول الله است كه آن حضرت فرمود: كسى كه مرا بيشتر از خودش، و خانواده مرا بيش از خانواده خودش، و خاندان مرا بيشتر از خاندان خودش وهر چه را كه به من منسوب است بيش از آنچه كه به خودش منسوب است، دوست بدارد مومن حقيقى هموست [ قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم: لايومن عبد حتى اكون احب اليه من نفسه، و اهلى احب اليه من اهله و عترتى احب اليه من عترته، و ذاتى احب اليه من ذاته. بحارالانوار ج 27/ ص 76 "و ذاتى: اى كل ما ينسب الى سوى ما ذكر". ]

جالب است بدانيد اين روايت را سنيان نقل كرده اند اما فقط قسمت اول آن را آورده اند و جالب تر آنكه بخش اول روايت آنان در اين نقل كه از مدارك شيعه آورده ايم نيامده است. روايت چنين است كه عبدالله بن هشام كه از اصحاب پيامبر است نقل مى كند: 'در حضور پيامبر بوديم آن حضرت دست عمر را گرفته بود عمر گفت يا رسول الله به خدا سوگند شما از هر چيزى البته جز خودم نزد من محبوب تر هستيد. آن حضرت در پاسخ عمر فرمود: لايومن احدكم حتى اكون احب اليه من نفسه. اين روايت را دانشمند معروف اهل سنت عبدالرحمن سيوطى در كتاب تفسير الدر المنثور ذيل آيه 24 سوره توبه آورده است. در ضمن ترجمه آيه 24 سوره ى توبه اين است: اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و خويشاوندان شما، و نيز ثروتى كه اندوخته ايد و تجارتى كه از كساد آن مى ترسيد و خانه هايى كه به آنها دل بسته ايد، نزد شما از خدا و رسول خدا و جهاد در راه خدا محبوب تر است پس منتظر باشيد تا خداوند عذابش را بر شما فرود آورد و اين چنين است كه خداوند فاسقان را هدايت نمى كند.

اين دوستى شامل همه فرزندان پيامبر مى شود، چنانچه در روايتى از امام رضا آمده است: نگاه كردن به ذريه فرزندان ما اهل بيت پيامبر عبادت است. كسى از آن جناب پرسيد: اى پسر پيامبر خدا آيا نگاه كردن به امامان از شما خاندان، عبادت است يا نگاه كردن به تمامى فرزندان پيامبر؟ آن حضرت پاسخ داد: نگاه كردن به تمامى فرزندان پيامبر عبادت است، البته به شرط آن كه آنان از راه روشن پيامبر منحرف و به گناهان آلوده نشده باشند. [ بحارالانوار، ج 93، ص 218. ]

هر چند در بخش پايانى روايت فوق شرط اين گرامى داشت فرزندان پيامبر ذكر شده است اما براى روشن تر شدن مطلب روايت ديگرى را از امام رضا عليه السلام مى آوريم: حسن بن موسى مى گويد: من در سفر خراسان همراه حضرت رضا بودم. يك بار در مجلسى كه آن جناب حضور داشت، برادر امام رضا يعنى زيد بن موسى- كه متاسفانه فرد صالحى نبود- به گروهى از حاضران فخر مى فروخت و اصل و نسب خويش را به رخ آنان مى كشيد. امام رضا سرگرم گفتگو با گروه ديگرى از حضار مجلس بود. وقتى سخنان برادرش را شنيد رو به او كرد و فرمود: اى زيد! آيا سخنان نابخردان بازار كوفه تو را فريفته است كه مى گويند چون حضرت فاطمه زهرا پاكدامن بود خداوند فرزندان او را به آتش دوزخ حرام كرده است؟ تو پنداشته اى كه چون از فرزندان فاطمه هستى به هر روى دوزخى نيستى؟ به خدا سوگند اين سخن درست است اما فقط درباره ان چهار بزرگوارى است كه از فاطمه به دنيا آمده اند- يعنى حضرات حسن و حسين و زينب و ام كلثوم- تو مى پندارى كه موسى بن جعفر كه خداوند را اطاعت مى كرد و روزها روزه مى داشت و شبها به نماز برمى خاست، و تو كه اهل گناه و معصيت هستى روز قيامت با هم در پيشگاه خداوند حاضر مى شويد و تو نزد خدا از او گرامى تر خواهى بود؟ هرگز چنين نيست جد بزرگوارم حضرت على بن الحسين مى فرمود: نيكوكار از ما- خاندان- دو برابر پاداش مى برد و بدكار از ما چند برابر عذاب مى گردد.

حسن بن موسى ادامه مى دهد كه: سپس امام رضا به من رو كرد و فرمود: شما اين آيه را چگونه مى خوانيد! 'قال يا نوح انه ليس من اهلك انه عمل غير صالح' [ سوره ى هود، آيه ى 46. ] وقتى نوح از خداوند نجات پسرش را درخواست كرد و عرض نمود كه پروردگارا به من وعده داده بودى اهل و خانواده مرا نجات مى دهى، خداوند در پاسخ به نوح فرمود: او از اهل تو نيست. او فرزند ناشايستى است.

من به امام عرض كردم: برخى مى پندارند او فرزند نوح نبوده است. امام فرمود: هرگز چنين نيست. او به راستى پسر نوح بود، اما چون از فرمان خدا سرپيچى كرد و عصيان نمود خداوند نسبت فرزندى او را با پدرى حضرت نوح منتفى شمرد. درباره ما خاندان پيامبر هم، چنين است. اگر كسى به ظاهر از ما خاندان باشد اما خدا را اطاعت نكند از ما نيست اما اگر تو اطاعت خدا را كنى از ما اهل بيت محسوب مى شوى. [ بحارالانوار، ج 93، ص 221، باب مدح الذريه الطيبه و ثواب صلتهم. ]

صحابه صالح پيامبر را بزرگ شماريد

«الله الله فى اصحاب نبيكم! - الذين لم يحدثوا حدثا و لم يووا محدثا- فان رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم اوصى بهم. و لعن المحدث منهم و من غيرهم، و المووى للمحدث. »

شما را درباره اصحاب پيامبر سفارش مى كنم. - البته آن گروه از اصحاب كه بدعت در دين نگذاردند- نوآورى و دگرانديشى نكردند- و آن گروه كه بدعت گذاران را پناه نداده، پشتيبانى نكردند- رسول خدا درباره صحابه- صالح- خويش سفارش كرد، و بدعت گذاران از اصحاب- و ديگر بدعت گذاران را- و نيز پشتيبانان و پناه دهندگان به صحابه، مسلمانان نخستينى بودند كه در شرايطى سخت و دشوار، به پيامبر ايمان آوردند و در راه اعتلاى توحيد و اسلام متحمل دشواريهاى فراوان گشتند، شكنجه شدند، آزار ديدند، هجرت كردند، از مال و جان خويش مايه گذاشتند، جنگيدند، كشتند، كشته شدند و خلاصه از هيچ تلاشى در دفاع از اسلام و گسترش آيين خدا دريغ نورزيدند. خداوند هم به پاس آن همه كوشش و فداكارى، ايشان را در قرآن، به خوبى ستود. چنانكه درباره ى مهاجران فرمود: الذين اخرجوا من ديارهم و اموالهم يبتغون فضلا من الله و رضوانا و ينصرون الله و رسوله اولئك هم الصادقون [ حشر/ 8. ] مهاجرين كسانى هستند كه از خانه و كاشانه خويش رانده شدند و دارايى شان به يغما رفت. لطف و خشنودى خدا را طلب مى كنند و خدا و رسولش را يارى مى نمايند. آنان به راستى- در ايمان و هجرت- راستگويند.

و درباره ى انصار فرمود: و الذين تبووا الدار و الايمان من قبلهم يحبون من هاجر اليهم و لايجدون فى صدورهم حاجه مما اوتوا و يوثرون على انفسهم و لو كان بهم خصاصه و من يوق شح نفسه فاولئك هم المفلحون [ حشر/ 9. ] و كسانى كه پيش از آمدن مهاجرين ساكن مدينه بودند و ايمان آورده بودند، آنان را دوست مى دارند و در درون، نسبت به غنايمى كه پيامبر به مهاجرين فقير داده است، هيچ احساس نياز و ناراحتى نمى كنند، و با آنكه خود نادار و نيازمندند، ايشان را بر خود مقدم مى دارند، و البته هركس خويشتن را در فرومايگى حفظ كند، سعادتمند است.

و نيز در اوصاف ياران و همراهان حضرت رسول اكرم مى خوانيم: محمد رسول الله و الذين معه اشداء على الكفار رحماء بينهم تريهم ركعا سجدا يبتغون فضلا من الله و رضوانا سيماهم فى وجوههم من اثر السجود [ فتح/ 29. ] محمد صلى الله عليه و آله و سلم رسول خدا ست. و كسانى كه با اويند نسبت به كافران بسى سخت گير و با يكديگر بسيار مهربانند. ايشان را مى بينى كه بسيار ركوع و سجود مى كنند- نماز مى خوانند- در حالى كه لطف و رضوان خدا را طلب مى كنند.

همين ويژگى را حضرت اميرالمومنين- البته با شرح بيشتر- درباره ى اصحاب پيامبر، بيان مى دارد. [ بحارالانوار ج 22 ص 306 باب فضل المهاجرين و الانصار. ] همچنان كه ملاحظه شد، تمامى ستايشها و سفارشها درباره اصحابى است كه ويژگيهاى آنان را برشمرديم، اما از سوى ديگر قرآن مى فرمايد: احسب الناس ان يتركوا ان يقولوا آمنا و هم لا يفتنون [ عنكبوت/ 2. ] مردم گمان مى كنند همين كه گفتند ايمان آورديم، به حال خود رها مى شوند و به فتنه نمى افتند؟

آرى فتنه اى عظيم پس از رحلت رسول خدا برخاست و گروهى از همان اصحاب- يا منافقينى كه در لباس اصحاب بودند- لغزيدند، چنانكه قرآن پيش بينى كرده بود: و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل افان مات او قتل انقلبتم على اعقابكم و من ينقلب على عقبيه فلن يضر الله شيئا [ آل عمران/ 144. ] محمد رسولى است كه پيش از او نيز رسولانى آمده و رفته بودند. آيا اگر بميرد و يا كشته شود شما به دوران جاهليت بازمى گرديد؟ و البته اگر كسى چنين كند هرگز به خدا زيانى نمى زند.

پديده بسيار اسف انگيزى كه در امت اسلام پس از رحلت پيامبر رخ داد از آن حكايت مى كند كه پيا مبر، پيشتر پيش بينى وقوع آن حادثه ى تلخ را كرده بود، زيرا كه در سفارش نسبت به صحابه و ياران خويش، گروهى از آنان را كه پديده بدعت و نوآورى و دگرانديشى در دين را به وجود آوردند، نفرين مى كند و حتى كسانى را كه بدعت گذاران را پناه مى دهند و پشتيبانى مى كنند مشمول اين لعن و نفرين مى سازد.

اين حقيقت تلخ و وحشتناك در روايتى كه اسماعيل بخارى محدث بسيار معروف و مهم اهل سنت در مهم ترين كتاب حديث، نقل مى كند، آمده است: ابن عباس مى گويد: پيامبر در جمع ما مسلمانان به خطبه ايستاد و فرمود: روز قيامت شما با پاى برهنه و بدن عريان محشور مى شويد. همانگونه كه در ابتداى آفرينش خداوند ما را آفريده بود ما را به همان حال برمى گرداند. اولين كسى كه در روز قيامت پوشانده مى شود حضرت ابراهيم است.

در آن روز مردانى را از امت من به صحراى محشر مى آورند و آنان را در صف دوزخيان قرار مى دهند. من با ناراحتى به پيشگاه ربوبى عرض مى كنم: پروردگارا! اين بيچارگان اصحاب منند. به آنان رحم كن ... خداوند در پى درخواست من مى فرمايد: تو نمى دانى پس از تو چه بدعتها در دين نهادند. من نيز همان سخنى را كه بنده صالح خدا، حضرت عيسى در روز قيامت مى گويد، مى گويم: كنت عليهم شهيدا ما دمت فيهم فلما توفيتنى كنت انت الرقيب عليهم و انت على كل شى ء شهيد ان تعذبهم فانهم عبادك و ان تغفر لهم فانك انت العزيز الحكيم [ مائده/ 117 و 118. داستان حضرت عيسى و اينكه عده اى از مسيحيان او و مادرش را خدا انگاشتند. ] پروردگارا! من تا زمانى كه در ميان آنها بودم گواه ايشان بودم. آنگاه كه مرا بردى تو خود رقيب و نگاهبانشان بودى.و تو بر همه چيز شاهد و گواهى. اگر عذابشان كنى بندگان تواند و اگر آنها را بيامرزى به راستى كه تو فرازمند و حكيمى.

آنگاه گفته مى شود: آنان بلافاصله پس از تو از دين برگشتند و مرتد شدند. [ صحيح بخارى به شرح كرمانى، كتاب الرقاق، حديث 6139، مضمون مذكور در جاهاى ديگرى نيز از همين كتاب آمده است: كتاب الرقاق حديث 6189، حديث 6190 و حديث 6193،6192،6191، گفتنى است كه راويان اين احاديث افراد مختلف مى باشند. ]

زنان و زيردستان را دريابيد

« الله الله فى النساء و فيما ملكت ايمانكم. فان آخر ما تكلم به نبيكم صلى الله عليه و آله و سلم ان قال: اوصيكم بالضعيفين: النساء و ما ملكت ايمانكم. » درباره ى زنان و زيردستان از خدا بترسيد. زيرا آخرين مطلبى كه پيامبر- هنگام مرگ- درباره اش سخن گفت اين بود كه فرمود:شما را درباره ى دو گروه ناتوان سفارش مى كنم: زنان و زيردستان.

دانستن اهميت همسرى و نعمت وجود زن، ما را در رعايت حال زنان و همسران آگاه تر مى سازد. ابتدا مناسبت است ماجراى آفرينش حضرت حوا را بدانيم:

خداوند وقتى حضرت حوا را از همان گل حضرت آدم عليه السلام آفريد، ادم به او نگريست و او را شبيه خود يافت. با او سخن گفت و پاسخ شنيد. در اين هنگام به خداوند عرض كرد: پروردگارا! اين آفريده ى زيبا كيست كه به همنشينى او انس مى گيرم؟ و خداوند به او فرمود: اين كنيز من حواست. سپس از آدم پرسيد: آيا دوست مى دارى كه او با تو باشد، مونس تو گردد و با تو هم سخن شود و پيرو امر تو باشد؟ آدم عرض كرد: آرى پروردگارا! اگر چنين كنى پيوسته شاكر و ستايشگر تو خواهم شد. [ من لايحضره الفقيه ج 3 ص 379. ]

خداوند درباره آيت و نعمت همسرى مى فرمايد:

و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها و جعل بينكم موده و رحمه ان فى ذلك لايات لقوم يتفكرون [ روم/ 21. ] از نشانه هاى قدرت خداوند آن است كه براى شما همسرانى از خودتان آفريد تا به اين وسيله آرامش و سكونت بيابيد و ميان شما پيوند دوستى و مهربانى برقرار ساخت. به راستى كه در اين- تشكيل خانواده- نشانه هايى است براى آنان كه مى انديشند.

به اين ترتيب معلوم مى شود كه اساس تشكيل خانواده، رحمت و مودت است، از اين رو سفارش بسيار در رسيدگى به زنان، و اكرام ايشان، و محبت نسبت به آنان، شده است. رواياتى را در اين باره نقل مى كنيم:

پيامبر فرمود: آگاه باشيد كه بهترين شما كسى است كه نيكوترين رفتار را با زنان خويش داشته باشد، و من بهترين شما هستم. [ الاخيركم خيركم لنسائه، و انا خيركم لنسائى. "وسائل الشيعه 122:14". ]

خانواده شما، مانند اسيرانى در دست شما هستند. بهترين بندگان نزد خدا كسانى هستند كه زيباترين رفتار را با اسيران خود دارند. [ عيال الرجل اسراوه، و احب العباد الى الله عزوجل احسنهم صنعا الى اسرائه. "وسائل الشيعه ج 14 ص 122". ]

جناب جبرئيل آنقدر درباره زن به من سفارش كرد كه پنداشتم طلاق او به هيچ روى جايز نيست مگر آنكه مرتكب خطايى بسيار زشت و آشكار شود. [ اوصانى جبرئيل بالمراه حتى ظننت انه لاينبغى طلاقها الا من فاحشه مبينه. "وسائل الشيعه ج 14 ص 121". ]

وقتى مردى به همسرش اظهار دوستى و محبت مى كند، اين ابراز محبت هرگز از دل آن زن بيرون نمى رود. [ قول الرجل للمراه انى احبك لايذهب من قلبها ابدا. "وسائل الشيعه ج 14 ص 10". ]

امام صادق عليه السلام مى فرمود: هراندازه، بنده دوستى به زنش را بيفزيايد، ايمانش نيز فزونى مى يابد. [ ما اظن رجلا يزداد فى الايمان خيرا الا ازداد حبا للنساء. "وسائل الشيعه ج 14 ص 9". ]

دوست داشتن زنان از اخلاق پيامبران است. [ من اخلاق الانبياء حب النساء. "وسائل الشيعه ج 14 ص 9". ]

كسى كه نسبت به خانواده اش نيكى و احسان كند، خداوند عمرش را طولانى مى كند. [ من حسن بره باهله زاد الله فى عمره. "بحارالانوار ج 100 ص 225". ]

بيشتر اهل بهشت از مستضعفين، زنان هستند. خداوند ضعف آنها را مى داند و به ايشان ترحم مى كند. [ اكثر اهل الجنه من المستضعفين، النساء. علم الله ضعفهن فرحمهن. "وسائل الشيعه ج 14 ص 119". ]

امام باقر عليه السلام فرمود: اگر كسى زنى را به همسرى برمى گزيند بايد او را اكرام نمايد. [ من اتخذ امراه فليكرمها. "بحارالانوار ج 100 ص 224". ]

امام سجاد عليه السلام در رساله حقوق مى فرمايد: و حق همسر آن است كه بدانى خداوند او را موجب آرامش و انس تو قرار داده است. بايد بدانى كه اين، نعمتى است كه خداوند به تو ارزانى داشته است. پس او را گرامى بدار و با وى با رفق و مدارا رفتار كن ، هرچند حق تو بر او واجب تر است، اما به گونه اى است كه تو بايد به او رحمت آورى، زيرا كه او اسير دست توست. بر توست كه او را به خوبى اطعام كنى و او را به نيكويى بپوشانى و آنگاه كه نادانى كرد بر او ببخشايى.

و اما حق مملوك تو آن است كه بدانى او هم آفريده ى خداى توست. فرزند پدرت "حضرت آدم" و مادرت "حضرت حوا" است. خون و گوشت شما يكى است، جز اينكه تو مالك بدن او شده اى. نه آنكه تو خالق وجودش باشى و نه اينكه روزى او به دست تو باشد. بلكه خداوند تو را به وسيله او كفايت كرده، او را به تسخير تو درآورده است و به اين وسيله تو را امين او قرار داده و به تواش سپرده است تا خداوند نيكيهايى را كه در حق او مى كنى به عنوان توشه آخرت براى تو حفظ نمايد. پس همانطور كه خداوند به تو احسان كرده است تو نيز به او احسان كن. اگر هم او را ناپسند مى شمردى، او را رها كن و ديگرى را برگزين، اما آفريده ى خدا را- كه هيچ نيرويى جز براى او نيست- عذاب مده. [ بحارالانوار ج 71 ص 5 و 6. ]

در پايان اين مبحث ماجرايى عبرت آموز را نقل مى كنيم: سعد بن معاذ يكى از اصحاب خوب پيامبر بود. وقتى خبر مرگ او به پيامبر رسيد، آن حضرت همراه ديگر اصحاب در مراسم تغسيل جنازه او شركت فرمود و در طول غسل، بر در خانه ايستاد، پس از پايان مراسم با پاى برهنه و بدون ردا، در تشييع جنازه شركت كرد.سپس خود به دست مبارك خويش او را به خاك سپرد. مادر سعد كه اين همه لطف و كرامت از رسول خدا ديد، بى اختيار گفت: بهشت بر تو گوارا باد. پيامبر وقتى اين سخن را شنيد فرمود: آرام اى مادر سعد، درباره ى حسابرسى خدا با جزم و اطمينان سخن مگو. هم اينك فشار قبر سعد را آزرد. پس از پايان مراسم، پيامبر بازگشت. اطرافيان كه شاهد شركت فعال پيامبر در مراسم غسل و تشييع و تدفين سعد با آن همه لطف و عنايت بودند پرسيدند كه چرا پيامبر بدون كفش و ردا در مراسم تشييع شركت فرمود. آن حضرت گفت فرشتگان به همان صورت كه من عمل كردم در مراسم حضور داشتند و عمل مى كردند. من به آنها تاسى مى كردم. اصحاب با تعجب پرسيدند: پس با اين همه مقام و مرتبه چطور فرموديد سعد دچار فشار قبر شد؟ آن جناب فرمود: اين مقدار عذاب براى سعد از آن رو بود كه او با خانواده اش بدخلقى مى كرد! [ بحارالانوار ج 6 ص 220. ]