هـر گـاه دسـتـه
اى بـه دوزخ انـداخـتـه شـوند، نگهبانان از آنان مى پرسند: ((آيا بيم دهنده اى
بـرايـتـان نـيـامـد؟)) آنـان مى گويند: ((آرى ، بيم دهنده اى براى ما آمد، ولى ما
تكذيب كرديم و گفتيم خداوند چيزى نازل نكرده است .))
ماءموران دوزخ فرمان خدا را به درستى درباره دوزخيان اجرا مى كنند. قرآن كريم مى
فرمايد:
((عَلَيْهَا مَلائِكَةٌ غِلاَظٌ شِدَادٌ لاَ يَعْصُونَ اللَّهَ مَا اءَمَرَهُمْ وَ
يَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ))(197)
در دوزخ فرشتگانى درشتخو و سختگير هستند كه از فرمانى كه خدا به آنان مى دهد،سرپيچى
نمى كنند و آنچه را ماءمور به آنند، انجام مى دهند.
يـكـى از مـاءمـوريـت هـاى آنـان ايـن اسـت كـه كـسـانى را كه مى خواهند از عذاب
دوزخ بگريزند، بازگردانند:
((وَ اءَمَّا الَّذينَ فَسَقُوا فَمَاءْواهُمُ النّارُ كُلَّما اءَرادُوا اءَن
يَخْرُجُوا مِنْها اءُعيدُوا فيها وَ قيلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذابَ النّارِ الَّذى
كُنْتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ))(198)
امـا آنـان كـه فاسق شدند، جايگاهشان آتش است ، هر گاه بخواهند از آتش بيرون
آيند،به آتش بـازگـردانـده مـى شـونـد و بـه آنـان گـفته مى شود: ((عذاب آتشى را
كه دروغ مى پنداشتيد، بچشيد.))
عذاب هاى جسمى و روحى
در دوزخ ، مرگ نيست تا عذاب اهل دوزخ پايان يابد. قرآن در اين باره مى فرمايد:
((لا يُقْضى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا))(199)
هرگز فرمان مرگ بر آنان صادر نمى شود كه بميرند.
((تَلْفَحُ وُجوهَهُمُ النّارُ وَ هُمْ فيها كالِحُونَ))(200)
شـعـله هـاى آتش چون شمشير به صورت هايشان نواخته مى شود و در دوزخ چهره اى درهم
كشيده دارند.
((لَهُمْ ثِيَابٌ مِن نَّارٍ يُصَبُّ مِن فَوْقِ رُءُوسِهِمُ الْحَمِيمَُ يُصْهَرُ
بِهِ مَا فِي بُطُونِهِمْ وَالْجُلُودَُ وَ لَهُم مَّقَامِعُ مِنْ حَدِيدٍ))(201)
بـراى آنان لباسى از آتش است و مايع سوزان و جوشان بر سرشان فرو مى ريزد؛ چنان كه
هم درونشان آب مى شود و هم پوستشان و براى آنان گرزهايى از آهن است .
در كـنـار اين عذاب هاى جسمانى ، دردهاى روحى نيز بر دوزخيان فرومى ريزد؛ چه اين كه
قرآن مى فرمايد:
((فَالْيَوْمَ الَّذينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفّارِ يَضْحَكُونَ))(202)
پس در آن روز، آنان كه ايمان آورده اند، به كافران مى خندند.
((وَ لا يُكَلِّمُهُمُ اللّهُ يَوْمَ القِيامَةِ))(203)
خداوند با آنان [اهل آتش ] در قيامت سخن نمى گويد.
((ذُقْ اِنَّكَ اَنْتَ الْعَزيزُ الْكَريمُ))(204)
بـچـش [مـزه عـذاب را] هـمـانـا تـو عـزيز و كريم بودى [و عمرى را با شخصيت موهومى
زندگى كردى و خود را انسانى نمونه پنداشتى ].
بهشت
بهشت و نعمت ها
بـهـشـت جـايـى اسـت بـسـيـار گـسـتـرده و بـزرگ كه پهنايش همچون پهناى آسمان ها و
زمين است .(205)
بـهـشـت داراى درخـتـان خـوشـرنـگ ، خوشبو و پر برگ است
(206) كه سـايـه
(207) آن هـا گـسترده
(208) است . جويبارها و آبشارها از درون باغ ها جـارى اسـت ؛(209)
نهرهايى از آب زلال و گوارا، با طعم مطبوع هميشگى ، نهرهايى از شـراب طـهـور كـه
مـايـه لذّت نـوشـنـدگـان اسـت و نـهـرهـايـى از عـسـل مـصـفـّا(210)
در بـهـشـت بـه چـشـم مـى آيـد. بـهـشـتـيـان از انواع ميوه هاى فراوان ،(211)
از هـر نـوع كـه بـخـواهـنـد برمى چينند(212)
گوشت پرندگان از هر گـونـه كـه بـخـواهـنـد در آن هـسـت و نيز(213)
همسرانى زيبا از حورالعين ، كه همچون مـرواريـد در صـدفـند؛(214)
همه آنان دوشيزه اند و كسى به اين زيبارويان دست نزده اسـت . آنـان تـنـهـا به
همسرشان عشق مى ورزند و خوش زبان و هم سنّ و سالند.(215)
زنـانِ بـهـشـتـىِ از جـنـس اهـل دنـيـا، از حـورالعـيـن زيباترند(216)
و نيكوترين اخلاق و زيـبـاتـريـن رخسار را دارند.(217)
خدمتكارانى از پسران زيباروى بهشتى ، كه هميشه نـوجـوانـنـد و پـيـوسته به خدمت ،
گرداگرد آنان مى گردند(218)
و هرگاه به آنان بـنـگـرنـد، گـمـان مـى رود مـرواريـد پـراكنده اند.(219)
كوزه ها و ظرف هاى شايسته بـلوريـن پـر از غـذا و بـهـترين نوشيدنى ها و جام هاى
طلايى و نقره اى از شراب ناب بهشتى
(220) كـه نـه بـهـشـتـيـان از آن سردرد مى گيرند و نه مست مى شوند.(221)
بـهـشـتيان با لباس هاى حرير بهشتى
(222) بر فرش هايى با آسترهايى از ديبا و ابـريـشـم بـر تـخـت
هـايـى تـكـيـه زده انـد كـه بـا بهترين و زيباترين پارچه هاى سبز رنگ پوشانده شده
اند(223)
و نه آفتاب را در آن جا مى بينند و نه سرما را.(224)
خـلاصـه آن كـه بـهـشـت پـر از نـعمت است
(225) و نيكوترين جايگاه و استراحتگاه است
(226) و هـر چـه دل هـا مـى خـواهـد و چـشـم هـا از آن لذّت مـى
بـرد، در بـهـشـت هـسـت
(227) و هـر چـه بـخـواهـنـد، آمـاده و فـراهـم اسـت و از هـمـه
بـالاتـر، خشنودى و آمرزش پروردگارشان شامل حال آن هاست :(228)
((وَعـَدَ اللّهُ الْمـُؤْمـِنـيـنَ وَالْمـُؤْمِناتِ جَنّاتٍ تَجْرى مِنْ
تَحْتِهَا الاَْنْهارُ خالِدينَ فيها وَمَساكِنَ طَيِّبَةً فى جَنّاتِ عَدْنٍ وَ
رِضْوانٌ مِنَ اللّهِ اَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ))(229)
خداوند به مردان و زنان با ايمان ، باغ هايى از بهشت و عده داده كه نهرها از زير آن
جارى است ؛ جـاودانـه در آن خـواهـنـد مـانـد و مـسـكن هاى پاكيزه اى در بهشت هاى
عَدْن [نصيب آنان ساخته ]؛ و رضاى خدا [از همه اين ها] برتر است و رستگارى بزرگ
همين است .
اين آيه ، بخشى از رحمت الهى را كه شامل حـال افـراد بـا ايمان است ، بيان كرده و
برخى ويژگى هاى آن را برشمرده است : يكى آن كه ايـن نـعمت بزرگ ، فناناپذير است و
افراد با ايمان ، جاودان در آن به سر مى برند، و ديگر آن كـه خـداونـد منزلگاه هاى
پرنعمت و پاكيزه در قلب بهشت را در اختيارشان مى گذارد. از همه مهمتر، پاداش معنوى
و روحانىِ رضايت و خشنودى خداوند است كه نصيب مؤ منان راستين مى شود و اين نعمت
الهى چنان ارجمند است كه هيچ كس نمى تواند آن را وصف نمايد.(230)
در تفسير عياشى از امام سجّاد(ع )روايت است كه فرمود:
وقـتـى اهل بهشت وارد بهشت شوند و ولىّ [دوستدار و مطيع ] خدا به جنّات وقصرهاى خود
درآيد و هر مؤ منى بر تخت خود تكيه زند، خدمتگزارانش به دورش حلقه مى زنند و شاخه
هاى پرميوه ، خـود را بـه سويش خم مى كنند و در پيرامونش چشمه سارها جوشيدن مى گيرد
و از چشم اندازش نهرها به جريان مى افتد و برايش سفره ها گسترده مى گردد و پشتى ها
برايش مى گذارند و هـر چـه را بخواهد پيش از آن كه بر زبان آورد، خدمتكارانش حاضر
مى سازند و زنان حورالعين از جـنـان بـراى او بـيرون مى آيند. و او آن قدر كه خدا
بخواهد در آن جايگاه مى ماند. تا اين كه پـروردگـار جـبـّار بـراى آنـان تـجـلّى
كـرده ، مـى فـرمـايـد: ((اى اوليـاى مـن و اى اهـل طـاعـت مـن و اى سـاكـنـان
بـهـشت ، كه در جوار من منزل گرفته ايد! آيا مى خواهيد به شما از كـرامـتـى
بـالاتـر از آنـچـه داريـد خبر دهم ؟)) عرض مى كنند: ((پروردگارا، آن چيست كه از
اين بهشت ، كه هر چه بخواهيم در آن مى يابيم ، بهتر و بالاتر است ؟))
بـار ديـگر همان پرسش تكرار مى شود و عرض مى كنند: ((پروردگارا، آن كدام خيرى است
كه بهتر از اين بهشت است ؟)) خداى تعالى مى فرمايد: ((رضايت من از شما و دوستى من
به شماست كه از اين لذت ها و نعمت ها بهتر است ... .))(231)
هـمچنين ، در آيات ديگر، خداى متعال ، پس از آن كه متذكر مى شود كه در روز قيامت نه
از پاداش كـسـى كـاسـتـه مـى شـود و نـه بـه كـيـفـر كـسـى افـزوده مـى گـردد،
بـلكـه جـز بـه آنـچـه عمل كرده اند، جزا داده نمى شوند،(232)
مى فرمايد:
((اِنَّ اَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فى شُغُلٍ فاكِهُونََ هُمْ وَ اَزْواجُهُمْ
فى ظِلالٍ عَلَى الاَْرائِكِ مُتَّكِئُونََ لَهُمْ فيها فاكِهَةٌ وَ لَهُمْ ما
يَدَّعُونََ سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحيمٍ))(233)
بـهشتيان ، امروز به نعمت هاى خدا مشغول و مسرورند. آنان و همسرانشان در سايه ها[ى
قصرها و درخـتـان بـهـشتى ] بر تخت ها تكيه مى زنند. براى آنان در بهشت [هرگونه ]
ميوه هست و هر چه بخواهند. از سوى پروردگار مهربان [به آنان ] سلام گفته مى شود.
چنان كه ملاحظه مى شود، اين آيات ، بهشتيان را غرق در نعمت هاى مادّى و معنوى معرفى
مى كند و دسـتـه اى از لذت هاى مادّى و معنوى را برمى شمرد. امّا مهمتر و لذتبخش تر
از همه ، نعمت معنوى اسـت كـه در آيـه آخـر، بـه آن اشـاره شـده اسـت ، و آن ،
هـمـان سلام و تحيّت خداى رحيم است كه سـرشـار از محبّت است ؛ ندايى است كه بهشتيان
را غرق در معنويت و سرور مى كند و چه لذّتى بالاتر از آن !
و اينك به بخش ديگرى از لذت هاى معنوى اشاره مى شود:
بهشتيان ، با قلبى پاك و دور از هرگونه كدورت زندگى مى كنند. قرآن مى فرمايد:
((وَ نَزَعْنا ما فى صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ))(234)
آنچه در دل ها از كينه و حسد دارند، برمى كَنيم [تا در صفا و صميميّت با هم زندگى
كنند].
داراى نفس مطمئنّه هستند:
((يـا اَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةَُ ارْجِعى اِلى رَبِّكِ راضِيَةً
مَرْضِيَّةًَ فَادْخُلى فى عِبادىَ وَادْخُلى جَنَّتى ))(235)
تو اى روح آرام يافته ، به سوى پروردگارت بازگرد در حالى كه هم تو از او خشنودى وهم
او از تو خشنود است . پس داخل شو در بندگانم و در بهشتم وارد شو!
در بـهـشـت سـخـن لغو و گناه آلودى نشنوند.(236)
دورى از گناه ، بيهودگى ، دروغ ، تـهـمـت وخـيـانـت بـرتـريـن لذت مـعـنـوى اسـت و
هـمـچـنـيـن شـادى ، جـزو نـعـمـت هـايـى اسـت كـه اهل بهشت از آن برخوردارند و
چنين بدانان خطاب مى شود:
((اُدْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَ لا اَنْتُمْ تَحْزَنُونَ))(237)
داخل بهشت شويد كه نه ترسى داريد و نه غمناك مى شويد.
و آنان خدا را شكر مى كنند و مى گويند:
((اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى اَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ))(238)
ستايش خدايى را كه غم را از ما زايل كرد.
درهاى بهشت
امام باقر(ع )درباره درهاى بهشت مى فرمايد:
بهشت را هشت در است .(239)
همچنين ، امام صادق (ع )مى فرمايد:
بـر بـالاى درهاى بهشت نوشته اند: ((صدقه ده برابر و قرض الحسنه هيجده برابر پاداش
دارد.))(240)
بـسـيـار بـودن درهـاى بـهشت از آن روست كه هر گروهى از درى وارد شوند كه شايسته
جايگاه آنان است .
نقل است كه پيامبر خدا(ص )فرمود:
درى اسـت براى بهشت به نام ((باب المجاهدين )) كه مجاهدان ، از آن در مى آيند و...
ملائكه به آنان خوشامد مى گويند.(241)
در حديثى ديگر آمده است :
نام يكى از درهاى بهشت ((ريّان )) است كه تنها روزه داران از آن وارد مى شوند.(242)
بـاب المـعـروف ، بـاب الرّحـمـه ، بـاب الصبر، باب الشكر، و باب البلاء نام درهاى
ديگر بهشت است .(243)
سيماى بهشتيان
شادابى چهره ها
((وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌَ ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ))(244)
آن روز [طايفه اى كه اهل ايمانند] رخسارشان فروزان است ، خندان و شادمانند.
((وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌَ اِلى رَبِّها ناظِرَةٌ))(245)
چهره هايى آن روز شاداب است و به سوى پروردگار خويش مى نگرند.
((وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناعِمَةٌ))(246)
چهره هايى آن روز از نعمت ها بهره مندند.
افتخار و دعوت از ديگران
در سـوره ((الحـاقـه )) مـى خوانيم كه چون نامه عمل خوبان را به دست راستشان دهند،
ازشادى ، ديگران را فرامى خوانند و فرياد برمى آورند:
((... هاؤُمُ اقْرَءُوا كِتابِيَهْ اِنّى ظَنَنْتُ اَنّى مُلاقٍ حِسابِيَهْ))(247)
كتاب مرا بگيريد و بخوانيد، من مى دانستم كه به حسابم مى رسم .