مقالات رجالى
آقاجانى قنّاد، على.
689. «ابراهيم بن هاشم كوفى».
علوم حديث، ش 19 (بهار 1380 ش)، ص 87 - 102.
نويسنده مقاله با بيان اين مطلب كه شناخت راويان احاديث كه در زمان اهل بيتعليهم
السلام مىزيستهاند، موجب مىشود تا ما درك بهترى از مسائل و وقايع مختلف عصر
معصومانعليهم السلام و سير تحوّل و تطوّر احاديث داشته باشيم و در نتيجه،
بهرهگيرى كاملترى از روايات بگيريم، شرح حال ابراهيم بن هاشم كوفى را به همراه
فهرست اسامى مشايخ و شاگردان وى، و اين كه در زمان كدام يك از معصومانعليهم السلام
مىزيسته است، با استناد به نقل قولهايى از كتابهاى رجالى بيان مىنمايد.
نويسنده همچنين به نقش و جايگاه حوزههاى درسى كوفه و قم در زمان حيات اين شخصيت
مىپردازد و تأثيرى كه اين حوزهها بروى گذاشتهاند و نيز تأثيرى كه وى بر اين
حوزههاى درسى داشته است، بيان مىنمايد.
احمدى فقيه (يزدى)، محمّد حسن.
690. «فوايد رجالى در آثار امامرحمه الله».
كيهان انديشه، ش 29 (فروردين و ارديبهشت 1369)، ص 56 - 65.
نويسنده مقاله، ضمن ارائه گوشههايى از مباحث درايهاى و رجالى مطرح شده در
كتابهاى امام خمينىرحمه الله، به دنبال بيان و مشخّص نمودن مبانى و نظريات ايشان
در علم درايه و رجال است و چون امامرحمه الله، داراى كتاب درايهاى و رجالى مستقلى
نيست، اين مبانى را با مراجعه به كتابهاى فقهى ايشان، گِردآورى و ارائه
نموده است.
مقاله، در بردارنده اين مباحث است:
بيان تعريف واژههاى كليدى اى، همچون: «اصل»، «كتاب»، «تصنيف» و «نوادر»؛
ديدگاه امامرحمه الله بر دلالت «صاحب اصل» يا «صاحب كتاب»، در اعتماد و عدم اعتماد
بر آن اصل و كتاب و يا بر صاحب آن؛
بيان معانى بعضى از طُرُق حمل و اداى حديث، مانند: سماع، قرائت و مناوله، اصحاب
اجماع، بعضى از كتب روايى، و بعضى از رجال موجود در اسناد روايات.
اسكندرى، محمّد مهدى
691. «روش دستيابى به اطّلاعات كتب رجالى». قم، مركز تحقيقات كامپيوترى علوم
اسلامى، مجموعه مقالات اوّلين سمينار كامپيوتر و علوم اسلامى، بهار 1372، 635 ص (ص
139 - 173).
مقاله، شامل مباحثى در تقسيمبندى كتابهاى رجالى بر اساس موضوع، مذهب مؤلّفان
آنها و اصول اوليه و ثانويه است.
پس نوع اطّلاعات و شيوه مؤلّف هر كتاب در ارائه اطّلاعات آنها به طور مختصر بيان
شده است و در نهايت، پيشنهاد تهيه نرمافزارهايى به منظور دستيابى به اطّلاعات
موجود در اين كتابها را در محورهاى معجم اسناد، موضوعات، الفاظ و عناوين، مطرح
نموده و محور اطّلاعات ارائه شده در هر مورد را مشخّص مىنمايد.
شايان ذكر است كه نويسنده، منابع رجالى را كتابهايى دانسته كه شامل هرگونه
اطّلاعات رجالى مىشوند و بر همين اساس، علاوه بر كتابهايى كه شرح حال راويان را
در بردارند و يا اسناد روايات را دستهبندى نمودهاند، كتابهاى حديثى در بردارنده
اسناد را در نظر دارد.
انصارى قمى، حسن
692. «اماميّه و اصول روايى اصحاب اجماع».
علوم حديث، ش 21 (زمستان 1380)، ص 2 - 10.
مؤلّف به صورت فشرده به تبيين تاريخچه بحث رجالى اصحاب اجماع پرداخته
و گزارشى از ديدگاه عالمان را
نسبت به اين نظريه در طول تاريخ، ارائه كرده است.
همچنين برداشتها و تفسيرهاى مختلفى را كه از عبارت كشّى درباره اصحاب اجماع بوده
است، دسته بندى و گزارش كرده است.
وى در پايان، چنين نتيجه گرفته كه اصحاب اجماع، از فقهاى اوّل امامى مذهب بودهاند
كه «كتاب»ها و «اصول» ايشان مورد توجّه و عنايت دانشوران آن عصر، قرار داشته است.
افتخار زمان.
693. «روشى نو در شناخت راويان حديث». ترجمه: سيّد محمّد على رضوى،
علوم حديث، ش 19 (بهار 1380)، ص 66 - 86 و ش 20 (تابستان 1380)، ص 46 - 77.
نويسنده مقاله به دنبال آن است كه با مقايسه نقلهاى مختلف يك حديث، امكان دستيابى
به نتايجى درباره خصوصيات راويان حديث، فراهم نمايد. مثلاً براى علم به ضبط و وثاقت
راوى، مىتوان روايات وى را با روايات راويان موثّق، مقايسه كرد و در صورت موافقت
اين احاديث در لفظ و حتى در معنا، در مىيابيم كه اين راوى، ضابط و موثّق بوده است.
در اين زمينه، نويسنده، حديث ديدار پيامبرصلى الله عليه وآله با سعد بن ابى وقّاص
را كه داراى نقلهاى مختلف است، مورد مقايسه و بررسى قرار مىدهد تا نتايج به دست
آمده از اين روش ابتكارى، آشكار گردد.
باقرى بيدهندى، ناصر.
694. «اصحاب اجماع».
علوم حديث، ش 6 (زمستان 1376)، ص 55 - 80 و ش 9 (پاييز 1377)، ص 82 - 119.
نويسنده مقاله، ضمن معرّفى اصحاب اجماع و بيان شرح حال آنها به بررسى نقش و جايگاه
اين راويان در اسناد احاديث مىپردازد.
در اين مقاله، به پيدايش اصطلاح «اصحاب اجماع»، تعداد اين راويان و مدارك اجماع بر
آنها پرداخته شده است. سپس ضمن بيان شرح حال هر يك از اين راويان، اقوال علماى علم
رجال، با ذكر نشانى مصدر مورد مراجعه در مورد آنها آمده است.
بغدادى، محمود.
695. «من أعلام الثقات».
رسالة التقريب، س 2، ش 7 (ذوالحجة 1415ق)، ص 174 - 218 و ش 10 (شوّال 1416 ق)،
ص 202 - 231.
نويسنده مقاله، زندگىنامه تعدادى از راويان مشهور و ثقه را بيان داشته است، به اين
ترتيب كه علاوه بر بيان احوال اين راويان، ديگر مشخّصات آنها از جمله: مصنّفات،
راوى و مروى عنه و مباحثى كه در مورد هر يك از آنها درباره گرايشهاى فرقهاى و...
مطرح شده، آورده است و در هر مبحث، اقوال علماى رجال و نشانى مصادر مورد مراجعه،
مشخّص گرديده است.
برخى از اين راويان، عبارتاند از: ابان بن تغلب، ابوالأسود دئلى، ابوجحيفه سوايى،
ابراهيم بن ميمون، ابراهيم نخعى، ابراهيم بن عمر، احنف بن قيس، انس بن عياض،
اسماعيل بن ابى خالد، اسماعيل اسدى، جارية بن قدامه سعدى، هانى بن هانى همْدانى،
زيد بن ارقم و....
شايان ذكر است كه اين مقاله به صورت مستقل در هفتمين كنفرانس بين المللى وحدت
اسلامى در شهريور 1373 ش، با عنوان ثقات الإسلام به چاپ رسيده است.
بهبودى، محمّد باقر.
696. «بررسى رجال حديث: حسن بن على بن ابى حمزه بطاينى».
فقه، كتاب اوّل (بهمن 1372)، ص 297 - 304.
نويسنده مقاله، پس از بيان اقوال علماى رجال در مورد واقفى بودن و دروغپرداز بودن
حسن بن على بن ابى حمزه بطاينى و على بن ابى حمزه بطاينى، به بحث در چگونگى مراحل
حذف احاديث و اسامى كتابهاى اين دو شخصيت از كتابهاى حديثى و رجالى پرداخته است و
از طرف ديگر، چگونگى تأليف كتابهايى با اسامى مختلف - كه همگى آنها روايات خود را
از كتاب على بن ابى حمزه بطاينى اخذ كردهاند - مورد بحث قرار داده است. ايشان،
اسامى اين كتابها را با اين عناوين بيان مىدارد: تفسير البطائنى، تفسير فضائل
القرآن، تفسير النعمانى، بيان أنواع علوم القرآن، الناسخ والمنسوخ، المحكم
والمتشابه، وثواب القرآن.
697. «طلوع و غروب اصحاب اجماع».
فقه، ش 4 و 5 (تابستان و پاييز 1374)، ص 397 - 414.
نقش و جايگاه «اصحاب اجماع» در فقه شيعه، بر هيچ پژوهشگرى مخفى نيست. علم رجال، در
صدد آن است كه بازگو كننده اسناد و مداركى باشد تا به اين وسيله، اعتبار اين اصحاب
را براى مخاطبان، مشخّص نمايد.
نويسنده مقاله با معرّفى كتاب رجال الكشّى، ضمن بيان و شرح متنهايى از اين كتاب كه
در مورد اصحاب اجماع وارد شده است، به نقش اصحاب اجماع در بيان روايات
معصومانعليهم السلام و احكام اسلام مىپردازد. سپس به بررسى جايگاه اين اصحاب در
اسناد روايات و بيان اختلافات مطرح شده در مورد آنها پرداخته است و به دنبال آن،
براى مشخّص شدن جايگاه اصحاب اجماع در فقه شيعه، اقوال معصومانعليهم السلام و
علماى علم رجال در اعلم بودن فقهى آنها را مورد بررسى قرار مىدهد.
698. «علم رجال و مسئلة توثيق: نقش ابراهيم بن هاشم قمى در حديث شيعى».
كيهان فرهنگى، ش 80 (بهمن 1370)، ص 28 - 30.
بررسى زندگىنامه راويان حديث و توثيق و تضعيف آنها در نقل حديث، از اركان مهم
مباحث علم رجال است.
نويسنده مقاله، ضمن بيان زندگىنامه ابراهيم بن هاشم قمى كه از اصحاب چند تن از
ائمه معصومعليهم السلام بوده است، اقوال علماى رجال را در مورد اين شخصيت، به
همراه بيان تعداد رواياتى كه از هر يك از معصومانعليهم السلام، نقل كرده است تا به
اين وسيله، جايگاه اين شخصيت حديثى در اسناد احاديث، مشخّص گردد.
پهلوان، منصور.
699. «اسناد و مشايخ راويان صحيفه كامله».
علوم حديث، ش 12 (تابستان 1378)، ص 26 - 69.
نويسنده مقاله، ضمن بيان جايگاه صحيفه سجاديه در ميان مسلمانان، در صدد آن است كه
با بيان اسناد و مشايخ راويان اين كتاب، اعتبار سندى اين كتاب مهم را براى مخاطبان
خود، مشخّص نمايد.
متن مقاله، مشتمل بر فهرست
اسامى 32 نفر از مشايخ مشهور از راويان صحيفه سجاديه است كه اسامى آنها بر اساس
تاريخ وفاتشان تنظيم شده است و در ذيل هر عنوان، شرح حال مختصرى از آن شخصيت و
طُرُق هر يك از آنها به صحيفه كامله، با ذكر نشانى مصدر مورد مراجعه، مشخّص شده
است.
تركمانى، حسينعلى.
700. «ابوهريره و نشر اسرائيليات و احاديث موضوع».
علوم حديث، ش 10 (زمستان 1377)، ص 136 - 161.
نويسنده مقاله در نظر دارد نقش ابوهريره در نشر ساختههاى اديان ديگر و وضع احاديث
جعلى در تاريخ صدر اسلام را مشخّص نمايد.
در مقاله، به بررسى اين عناوين پرداخته شده است:
اسامى ابوهريره؛
تعداد احاديثى كه از وى نقل شده است؛
اوّلين راوى متّهم به وضع حديث؛
شيوخ و شاگردان و ناقلان اخبار ابوهريره؛
بىاعتبارى احاديث وى؛
ابوهريره، رودرروى على بن ابى طالبعليه السلام.
جاودان، محمّد.
701. «رجال نجاشى، سير رجال نويسى متقدّمان».
كيهان فرهنگى، ش 37 (فروردين 1366)، ص 14 - 16.
نويسنده مقاله، ضمن بيان فهرستى از شانزده كتاب رجالى تأليف شده قبل از كتابهاى
اصول چهارگانه علم رجال شيعه، اقدام به معرّفى هر يك از اين چهار كتاب اصلى علم
رجال مىنمايد و در نهايت، كتاب رجال النجاشى را با تفصيلى بيشتر معرّفى نموده، تا
به اين وسيله به نقش و جايگاه مهمّى كه اين كتاب در علم رجال داراست، اشاره كرده
باشد.
در معرّفىهر كتاب، زندگىنامه مختصرى از مؤلّف، بههمراه ويژگىهاى مختصرى از آن
كتاب، بيان شده است و در نهايت، مصادر مورد مراجعه، معرّفى شدهاند.
جلالى، سهيلا.
702. «پژوهشى درباره أصول أربعمئة».
علوم حديث، ش 6 (زمستان 1376)، ص 187 - 231.
نويسنده مقاله در نظر دارد تا ضمن معرّفى «اصول»، نقش و جايگاه اين كتابها را در
انتقال احاديث شيعه مشخّص نمايد.
در اين مقاله، اين مطالب مورد بحث واقع شدهاند: معناى «اصل» و تفاوت آن با «كتاب»؛
زمان تدوين اصول؛
تعداد اصول؛
امتيازات اصول؛
سرنوشت اصول؛
فهرست برخى از اصول اربعمئه.
در ذيل مقاله، مصادر مورد مراجعه، با ذكر نشانى مشخّص شدهاند.
جلالى، عبد المهدى.
703. «ابن عقده و مقام او در حديث».
علوم حديث، ش 2 (زمستان 1375)، ص 176 - 201.
نويسنده مقاله در نظر دارد تا نقش و جايگاه ابن عقده را در اسناد احاديث شيعه،
مشخّص نمايد.
در اين مقاله در مورد مذهب ابن عقده، جايگاه وى در حديث، مشايخ و راويان وى، به
همراه ديدگاه علماى عامّه و شيعه، كتابها و طُرُق وى در اسناد روايات شيعه، مباحثى
مطرح شده است.
حاجىتقى، محمّد.
704. «محدّثان و علماى امامى رى (تا پايان قرن چهارم)».
علوم حديث، ش 12 (تابستان 1378)، ص126 - 151.
نويسنده مقاله، ضمن معرّفى محدّثان و علماى امامى شهر رى، در نظر دارد چگونگى سير
تكوين و گسترش مذهب اماميه در طى قرن اوّل تا چهارم در اين
منطقه را مشخص بنمايد.
مقاله شامل معرّفى اجمالى شهر رى و معرّفى مختصر 88 نفر از فقها و محدّثان و راويان
احاديث معصومانعليهم السلام رى تا پايان قرن چهارم است. در زيرنويس، اسامى مصادر
مورد مراجعه، با ذكر نشانى مشخّص شدهاند.
حسينى آل مجدّد، سيّد حسن.
705. «مراسيل ابن ابى عمير، بين القبول والرد».
علوم الحديث، ش 5 (محرّم الحرام - جمادى الآخرة 1420 ق)، ص 84 - 93.
نويسنده مقاله، در صدد است كه براى مخاطبان خود مشخّص نمايد كه: آيا مُرسَلهاى ابن
ابى عمير، حجّتاند يا خير ؟
به همين منظور، در مرحله اوّل، معناى مُرسَل، اقسام مرسل، معناى عام و خاص، و قول
مشهور را در مورد روايات مرسل، بيان مىنمايد.
سپس ادلّه و اقوال ذكر شده در حجّيت مرسلهاى ابن ابى عمير را با ذكر نشانى مصادر
مورد مراجعه، بيان نموده و مورد بحث قرار مىدهد و در نهايت مىپذيرد كه مرسلهاى
ابن ابى عمير، حجّتاند.
حسينى جلالى، سيّد محمّد رضا.
706. «باب من لم يروعن الأئمةعليهم السلام فى كتاب الرجال للشيخ الطوسى».
تراثنا، ش 7 و 8 (ربيع الثانى - رمضان 1407 ق)، ص 45 - 149.
نويسنده، اين مقاله را براى رفع اشكال در تكرار نام برخى راويان از ائمهعليهم
السلام كه در ضمن باب «من لم يرو عنهم» كتاب رجال الطوسى تكرار شده، نگاشته است و
توجيهات ذكر شده براى تكرار اين عناوين را بيان داشته است.
وى مصاديق اين تكرار عنوان را 69 مورد دانسته است و در ذيل هر عنوان، به توضيح وجه
تكرار پرداخته است.
707. «كتابى تازه در رجال، با سبكى جديد».
آينه پژوهش، ش 6 (فروردين و ارديبهشت 1370)، ص 14 - 23.
شناخت سبكها و روشهايى كه در متون علمى به كار برده شدهاند، مهمترين وسيله براى
بازيافتِ محتواى كتابها و سريعترين شيوه براى دسترسى به مطالب
آنهاست. نويسنده مقاله، ضمن
بيان مختصرى در سبكهايى كه در تأليف كتابهاى رجالى به كار برده شده است، به ضرورت
شناخت اين سبكها در هر چه بهتر استفاده كردن از اين گونه كتابها اشاره مىنمايد.
پس از اين مقدّمه، نويسنده به بيان سبك و روشى كه مرحوم آية اللَّه سيّد حسين
طباطبايى بروجردى در تأليف كتاب تجريد أسانيد الكافى و تنقيح أسانيد التهذيب به كار
برده، مىپردازد تا به اين وسيله، نه تنها دسترس يافتن به اين كتابها براى مخاطب
آسان باشد، بلكه به جايگاه مهمّى كه اين كتابها با اين شيوه و سبك در علم رجال
دارا هستند، اشارهاى داشته باشد.
اين مقاله، شامل مباحثى در سبكشناسى، شامل: جدا سازى اسناد كتب حديثى و جمعآورى
در كتابى مستقل، ترتيب اسناد روايات هر راوى در كنار يكديگر و بيان تعليقات، جهت
رفع نواقص است و نيز بيان مقدماتى كه نقش مهمّى در تكميل مطالب كتاب دارند.
در بحث از شيوه مؤلّف در تأليف كتاب، اين ويژگىها براى آن ذكر شده است: تكميل
نواقص موجود در منابع رجالى، بيان علل حديث و رفع آنها، آسان كردن منبع در جهت
مقصود، احياى علوم حديث، و مقدّمه بودن آن براى فراگيرى علم رجال.
708. «المصطلح الرجالى: أسْنَدَ عنه».
تراثنا، ش 3 (شتاء 1406 ق)، ص 98 - 154.
يكى از اصطلاحات رجالىاى كه از زمان شيخ طوسى در كتابهاى رجالى، از جمله كتاب
رجال الطوسى وارد شده است، اصطلاح «أسند عنه» است كه معناى اين اصطلاح، از گذشته
مورد بحث و بررسى علماى علم رجال بوده است.
نويسنده مقاله، در نظر دارد ضمن بيان اقوال علما، با بررسى معناهاى لغوى و اصطلاحى
مشتقّات اين اصطلاح، معناى روشنى از آن، ارائه نمايد.
مطالب مورد بحث در اين مقاله عبارتاند از:
بررسى معناى لغوى و اصطلاحى «سند»، «مُسند»، «أسند عنه»؛
بيان و بررسى اقوال و احتمالات هفتگانه در معناى اين اصطلاح؛
تبيين قول مورد قبول نويسنده مقاله؛
عدم دلالت اين اصطلاح بر تضعيف و توثيق.
709. «المنتقى النفيس من دُرَر القواميس».
تراثنا، ش 24 (رجب، شعبان و رمضان 1411 ق)، ص 155 - 237.
نويسنده مقاله، پس از بيان زندگىنامه فاضل دربندى و بيان اقوال علما درباره ايشان،
اقدام به معرّفى تفصيلى كتاب قواميس الرجال و الدراية ى اين شخصيت نموده است.
اين كتاب، در بردارنده توضيح مصطلحات موجود در علم رجال و درايه، بيان شرح حال
رجالى كه در مورد آنها اختلاف وجود دارد، معرّفى كتابهاى رجالى، و مطالب ديگرى در
علم رجال و درايه است.
نويسنده كتاب در ذيل هر عنوان، علاوه بر بيان اقوال علماى رجال و درايه، ديدگاه خود
را ارائه مىكند و فوايد آن مبحث را مشخّص مىنمايد. مطالب مورد بحث، بر اساس حروف
الفبا تنظيم شدهاند.
نويسنده مقاله، تعدادى از مباحث مطرح شده در اين كتاب را انتخاب و بيان نموده است
كه بعضى از مباحث رجالى آن عبارتاند از: اجازات، اصحاب اجماع، اصول اربعمئه، الفاظ
تعديل و توثيق، تمييز مشتركات، توثيقات عام و خاص، طبقات، ظنّ رجالى، تعريف علم
رجال، مشايخ اجازه و....
حسينى، عليرضا
710. «سيستم مترادفات و تمييز مشتركات در معجم رجال».
قم: مركز تحقيقات
كامپيوترى علوم اسلامى، مجموعه مقالات اوّلين سمينار كامپيوتر و علوم اسلامى، بهار
1372، 635 ص (ص 285 - 331).
هدف از نگارش اين مقاله، توجّه به دو مشكل جدى از مشكلات موجود در اسناد روايات
است. يكى از مشكلات، عناوين مشترك بين دو يا چند راوى، و ديگرى عناوين پراكنده يك
راوى كه در بردارنده دو بحث تمييز مشتركات و توحيد مختلفات است و همچنين بيان ضرورت
تهيه نرمافزارهايى كه در اين راه، محققّان را يارى نمايد.
مقاله در سه فصل تنظيم شده است. در فصل اوّل، سابقه پيشينه مبحث تمييز مشتركات و
توحيد مختلفات، تبيين راه حلهاى ارائه شده، به همراه بيان عدم كارآيى آنها با
استناد و مراجعه به كتابهاى رجالى بيان شده است.
در فصل دوم، عوامل ايجاد
اشتراك و مراحل تمييز مشتركات، تبيين و بررسى شدهاند.
در فصل سوم، مراحل و چگونگى كار در توحيد مختلفات، مورد بحث و بررسى واقع شده است.
در فصلهاى دوم و سوم، ضمن تبيين مشكلات ذكر شده و چگونگى مراحل رفع آنها، به نقش و
شيوه برنامههاى نرم افزارى در رفع اين مشكلات، پرداخته شده است.
حقدار، على اصغر.
711. «درنگى در علم رجال».
بصائر، ش 14 - 15 (آذرودى 1374)، ص 30 - 32.
نويسنده مقاله، فهرستى از بعضى عناوين كلّى علم رجال را در غالب اصطلاحات منطقى،
تطبيق داده و بيان مىنمايد.
نويسنده، بحث از احاديث را در دو محور كلّى بيان مىنمايد كه عبارتاند از:
اوّل، صورت درونْ معرفتى، كه ناظر بر راويان و متون و اسانيد احاديث، و همچنين در
بردارنده علم رجال حديث و درايه حديث است.
دوم، صورت معرفتشناسانه كه مىتوان آن را به نام «فلسفه علم رجال» خواند و ناظر بر
مباحث و مسائل علم رجال در تشخيص راوى موثّق و غير موثّق و... است.
نويسنده مقاله، سپس اقدام بر معرّفى موضوع علم رجال و بيان تعريف اقسام حديث
مىنمايد.
مباحث ديگر اين مقاله كه به صورت فهرست، با بيانى مختصر آورده شدهاند، عبارتاند
از:
مبادى تصوّرى و تصديقى علم رجال؛
حدّ و رسم مبادى تصوّرى علم رجال؛
عوارض ذاتى موضوع علم رجال؛
علم رجال از علوم حقيقى است؛
قضاياى جزئى علم رجال و كبراى كلّى در علم رجال.
در نهايت، فهرستى از توثيقات عامّه، و فهرستى از كتب رجالى مشهور، و ذكر جايگاه
فوايد رجالى، به همراه بيان فهرستى از اين فوايد، ارائه شده است.
حيدرى، مرتضى.
712. «نظرات فى الأصول الرجالية عند الشيعة الإمامية».
الفكر الاسلامى، ش 13 و 14 (محرّم - جمادى الآخرة 1417 ق)، ص 287 - 322.
قوام و شكلگيرى هر علمى، بر پايههايى مستقر است كه همواره و در هر مبحثى از آن
علم، به آن استوانههاى محكم، مراجعه مىشود. در علم رجال، رجوع به كتابهاى معتبر
رجالى كه از علماى علم رجال صدر اسلام به دست ما رسيده، متداول است و استوانههاى
اين علم به حساب مىآيند.
نويسنده مقاله، ضمن بيان مقدّمهاى در بيان جايگاه علم رجال در علوم اسلامى، به نقش
محورى كتابهاى اصول رجالى در علم رجال اشاره مىنمايد و اين كتابها را بر اساس
محتويات آنها به قِسمهاى مختلفى تقسيم مىنمايد. سپس اصول (منابع) رجالى را به دو
قسم تقسيم مىكند كه عبارتاند از:
1. اصول رجالى نخستين، شامل رجال الكشّى، رجال النجاشى، الفهرست و الرجال شيخ طوسى؛
2. اصول رجالى ثانوى، شامل: رجال البرقى، كتاب الضعفاء ابن غضايرى و رسالة أبى غالب
الزرارى.
در ذيل هر عنوان، معرّفى تفصيلى شامل زندگىنامه مؤلّف آن كتاب و ويژگىها و مباحث
مورد بحث در آن كتاب، بيان شده است.
درياب نجفى، محمود.
713. «دراسة فى علم الرجال».
الفكر الإسلامى، ش 1 (محرّم - ربيع الأول 1414 ق)، ص 73 - 95.
ضرورت علم رجال و نياز به آن، از گذشته مورد بحث علماى علوم اسلامى بوده است.
نويسنده مقاله، با بيان موضوع علم رجال و نياز به آن و بيان ادّله نفىكنندگان اين
علم و طرح مباحث ديگرى كه در اين علم مطرح است، در نظر دارد تا جايگاه و ضرورت اين
علم را روشن بنمايد.
مباحث مطرح شده در اين مقاله عبارتاند از:
تعريف و حاجت به علم رجال؛
ادلّه نفى كنندگان نياز به علم رجال؛
معرّفى تفصيلى علما و كتابهاى
معروف علم رجال.
714. «مع الطوسى فى رجاله».
الفكر الإسلامى، ش 2 (ربيع الثانى - جمادى الثانية 1414 ق)، ص 94 - 123.
مقاله، ضمن بيان اشكالهايى كه در مورد بعضى از اسامى راويان در باب «من لم يروا
عنهمعليهم السلام» و ديگر ابواب كتاب رجال الطوسى مطرح شده است، توجيهاتى را در
اقسام مختلف اين اشكالها بيان نموده است.
نويسنده مقاله، پس از معرّفى راويان معمَّر حديث، اشكالهاى مطرح شده را در پنج قسم
دستهبندى نموده كه عبارتاند از:
1. فهرست اسامى رجالى كه از اصحاب يكى از معصومانعليهم السلام ذكر شدهاند و سپس،
بر عدم روايت آنها تصريح شده و يا در روايت آنها از آن معصومعليه السلام، ترديد
شده است.
2. اسامى رجالى كه در باب «من لم يروا عنهمعليهم السلام» آورده شدهاند و علماى
ديگر گفتهاند كه از معصوم روايت دارند.
3. اسامى اشخاصى كه در باب «من روى عنهمعليهم السلام» و باب «من لم يروا» آورده
شدهاند؛ امّا قطع بر اتّحاد آنها نمىتوان داشت.
4. اسامى راويانى كه از اصحاب يكى از معصومانعليهم السلام و باب «من لم يروا» ذكر
شدهاند، و قرينهاى بر همعصر بودن آنها با يكى از معصومانعليهم السلام و همين
طور قرينهاى بر درك عصر غيبت و بعد از آن در مورد آنها ذكر نشده است.
5. فهرست اسامى متشابه، در حالى كه متغايرند و شيخ طوسى آنها را در دو باب، ذكر
نموده است.
715. «اُسند عنه فى رجال الطوسى».
الفكر الإسلامى، ش 3 و 4 (رجب - ذوالحجّة 1414 ق)، ص 138 - 182.
يكى از اصطلاحات رجالى كه از گذشته در معنا و دلالت آن در ميان علماى علم رجال مورد
بحث بوده است، اصطلاح «أسند عنه» در كتاب رجال الطوسى است.
نويسنده مقاله، ضمن بيان اقوال علما در مورد معنا و دلالت اين اصطلاح، در نظر دارد
معنا و دلالت روشنى از آن را ارائه نمايد.
مطالب مورد بحث در اين مقاله عبارتاند از:
اقوال ذكر شده در معناى «أسند
عنه»؛
بيان شواهدى بر صحّت معناى مورد اختيار نويسنده مقاله؛
عدم دلالت اين اصطلاح بر جرح يا تعديل؛
فهرست اسامى 344 نفر از رجالى كه در كتاب رجال الطوسى يا تعبير «أسند عنه» وارد
شدهاند.
ذاكرى، على اكبر.
716. «نقش تاريخ در دانش رجال».
فقه، ش 13 (پاييز 1376)، ص 196 - 209.
نويسنده مقاله، ضمن بيان اين مطلب كه علم رجال به عنوان مقدّمهاى براى اجتهاد به
حساب مىآيد، اين علم را در سه محور كلّى مىگنجانَد كه عبارتاند از: طبقه راويان،
شرح حال راويان، و جرح و تعديل. سپس ضمن معرّفى مختصرى از هر يك از اين سه محور،
اقدام به بررسى و تبيين جايگاهى مىنمايد كه علم تاريخ در رفع مشكلات «شرح حال
راويان» مىتواند داشته باشد و اضافه مىكند كه شرححالنگارى، يكى از بخشهاى دانش
تاريخ است، به طورى كه تبيين ويژگىهاى زمان و مكانىاى كه راوى در آن زندگى
مىكرده است، مىتواند درك صحيحترى از آن راوى براى مخاطب ايجاد نمايد و از طرف
ديگر، در كتابهاى تاريخى، بسيارى از مطالب كه در بيان حالات راويان مؤثّر است،
مطرح شده كه در كتابهاى رجالى، اين مباحث مورد بحث واقع نشدهاند. سپس شرح حال
مصعب بن يزيد انصارى را كه از كتابهاى تاريخى اتّخاذ شده است، مورد بحث و بررسى
قرار مىدهد.
رضايى اصفهانى، محمّد على.
717. «دروغپردازان در حوزه حديث شيعه».
علوم حديث، ش 3 (بهار 1376)، ص 155 - 178.
نويسنده مقاله، ضمن معرّفى راويان دروغپرداز، در نظر دارد تا به آثار معرّفى اين
گونه راويان در اسناد احاديث، و نيز دفع انحرافات در اسناد احاديث، اشاره كند.
مقاله، شامل شرح حال 22 نفر از راويان دروغپرداز، به همراه ذكر اقوال علماى علم
رجال در مورد آنها و ذكر مصادر مورد مراجعه و نشانى آنهاست.
718. «دروغپردازان در حوزه حديث اهل سنّت».
علوم حديث، ش 8 (تابستان 1377)، ص 89 - 113.
نويسنده مقاله، ضمن بيان انگيزهها و مراحل تاريخى جعل حديث و همچنين معرّفى راويان
دروغپرداز در حوزه حديث اهل سنّت، در نظر دارد به آثار معرّفى اين گونه راويان در
اسناد احاديث اهل سنّت، و نيز دفع انحرافات در اسناد احاديث، اشاره بنمايد.
مقاله، شامل فهرستى از انگيزههاى جاعلان حديث در جعل حديث و مراحل تاريخى جعل
حديث، به همراه فهرستى از معيارهاى تشخيص احاديث «موضوع» است و شرح حال 27 نفر از
چهرههاى مشهور به جعل حديث در اهل سنّت با ذكر اقوال علماى رجال، آورده شده است.
در زيرنويس، اسامى و نشانى مصادر مورد مراجعه، مشخّص شده است.
زارعى كريانى، محمّد.
719. «جستجويى در ترجمه حسن بن محبوب».
علوم حديث، ش 6 (زمستان 1376)، ص 232 - 244.
نويسنده مقاله، ضمن مراجعه به كتابهاى حديثى و رجالى، در نظر دارد آنچه را كه در
مورد زندگى حسن بن محبوب، به عنوان يكى از اصحاب اجماع به دست آورده، ارائه بنمايد.
در اين مقاله، به مباحثى در خاندان، شغل و طبقه حسن بن محبوب در سلسله اسناد
احاديث، و زندگىنامه وى در كتاب رجال كشى، و نيز تأليفات وى پرداخته شده است.
ساعدى، حسين.
720. «نشأة علم الرجال و تطوّره».
الفكر الاسلامى، ش 26 (شوّال - ذوالحجة 1412 ق)، ص 201 - 260.
نويسنده در مقدمه مقاله خود، وجه نياز به علم رجال و مراحل رشد و تطوّر اين علم را
در هشت مرحله بيان نموده است. سپس در متن مقاله، در ذيل عنوان هر يك
از مراحل هشتگانه، چگونگى وجه نياز به اين مرحله جديد و رشد هر مرحله را مورد بحث
قرار داده است. ايشان در هر مرحله، فهرست آثار رجالى آن مرحله را به همراه بيان
خصوصيات و موضوعات مورد بحث در بسيارى از اين كتابها مشخّص نموده است.
فهرست عناوين مراحل هشتگانه تطوّر علم رجال در مقاله عبارتاند از:
1. عصر نبىصلى الله عليه وآله، موضوعيت و مشروعيت علم رجال؛
2. عصر ائمهعليهم السلام، وضع قواعد اساسى در جرح و تعديل؛
3. تأليف كتابهاى رجالى مشتمل بر اسامى رجال بدون جرح و تعديل؛
4. تأليف كتابهاى رجالى مشتمل بر اسامى و شرح حال رجال؛
5. تأليف جوامع رجالى؛
6. مراجعه به كتابهاى حديثى در مباحث رجالى و اعتماد به آنها؛
7. ظهور مبانى جديد و قواعد كلّى در علم جرح و تعديل؛
8. موسوعات رجالى.
ساكت، محمّد حسين.
721. «زنان حديثپژوه در آسياى مركزى سده پنجم و ششم هجرى».
كيهان فرهنگى، ش 105 (دى 1372)، ص 48 و 49.
نويسنده مقاله، ضمن بيان مختصرى از چگونگى رشد اسلام در آسياى مركزى، به بيان
جايگاه و نقش زنان اين منطقه در حديث پژوهى و نقل احاديث در قرنهاى پنجم و ششم
هجرى مىپردازد. سپس اسامى يازده نفر از اين زنان حديث پژوه و ناقل حديث را ذكر
كرده است و شرح حال مختصرى از هر يك را بيان مىنمايد.
در مقاله، نام و نشانى مصدرهاى مورد مراجعه، مشخّص شده است.
سبحانى، جعفر.
722. «تحقيقى پيرامون: رجال ابن غضايرى».
نور علم، ش 15 (ارديبهشت 1365)، ص 55 - 67 و ش 16 (تير 1365)، ص 19 - 29 و 93.
در مورد رجال ابن الغضائرى، از ديرباز، مباحث مختلفى در ميان علماى علم رجال
مطرح بوده است. اين مباحث،
عمدتاً در مورد ترديد در نويسنده اين كتاب، محتويات كتاب و اعتبار آنهاست.
نويسنده مقاله با بيان ادلّهاى به هر يك از اين مباحث به صورتى مختصر، پاسخ
مىدهد. متن مقاله، شامل اين مباحث است:
زندگىنامه حسين بن عبيد اللَّه غضايرى و احمد بن حسين بن عبيد اللَّه غضايرى؛
چگونگى دستيابى علما به اين كتاب؛
آيا اين كتاب، تأليف خود غضائرى است و يا تأليف فرزند وى بوده است؟؛
ارزش و اعتبار اين كتاب، نزد علما.
سيّد علوى، سيّد ابراهيم
723. «ابن غضايرى و رجال او».
مشكوة، ش 28 (پاييز 1369)، ص 103 - 110.
نويسنده مقاله در صدد آن است تا با بيان اقوال علما در مورد ويژگىهاى مختلف ابو
الحسين احمد بن حسين بن عبيد اللَّه غضايرى، شخصيت وى را معرّفى نمايد.
مقاله شامل مباحث ذيل است:
نسب غضايرى؛
تاريخ ولادت و وفات او؛
ابن غضايرى از ديدگاه علماى علم رجال؛
ميزان وثاقت وى و توثيقات و تضعيفاتى كه از وى ذكر شده است؛
تصنيفات ابن غضايرى.
شبيرى، سيّد محمّد جواد.
724. «أحسن الفوائد فى أحوال المساعد».
تراثنا، ش 53 و 54 (محرّم - جمادى الآخرة 1419 ق)، ص 180 - 240.
نويسنده مقاله، ضمن بررسى احوال شخصيتهايى كه در نام «مسعدة» مشتركاند، در نظر
دارد تفصيلى بين اين شخصيتها ايجاد نمايد؛ زيرا بعضى از آنها توثيق شدهاند و بعضى
ديگر، توثيقى در مورد آنها وارد نشده است.
متن مقاله، شامل اين مباحث است:
اوصاف اشخاصى كه با نام
«مسعدة»اند؛
تطبيق بعضى از اين اوصاف بر بعضى از اين شخصيتها؛
وحدت و تعدّد مسعدة بن صدقه؛
اتّحاد (يكى بودن) مسعدة بن صدقه با مسعدة بن يسع؛
اتّحاد مسعدة بن زياد با مسعدة بن يسع؛
اتّحاد مسعدة بن صدقه با مسعدة بن زياد.
725. «الكتاب النعمانى و كتابه الغيبة».
علوم الحديث، س 2، ع 3 (محرم الحرام - جمادى الآخرة 1419 ق)، ص 175 - 238.
اين كتاب، مشتمل بر رواياتى در مورد غيبت امام منتظر(عج) است.
نويسنده مقاله به دليل اهمّيت اين كتاب، درسه فصل مباحثى را ارائه نموده كه شرح آن
چنين است:
در فصل اوّل، تاريخ زندگى نعمانى، مشايخ و شاگردان وى، تاريخ و غرض از تأليف اين
كتاب را بيان نموده است.
در فصل دوم، مصادر اين كتاب با مراجعه به اسناد كتاب و استفاده از قراين مختلف،
مشخّص شده است.
در فصل سوم، ارتباط بين الغيبة نعمانى و الكافى مورد بررسى واقع شده است.
در اين مقاله، مؤلّف به منظور دستيابى به مباحث مطرح شده در هر فصل، به اسناد
روايات اين كتاب و ديگر كتابهاى حديثى و رجالى مراجعه نموده و با تبيين طُرُق
راويان و ارائه اسناد روايات مناسب با عنوان مورد بحث، ديدگاهها و ادلّه خود را در
بيان مشايخ و شاگردان نعمانى، كشف مصادر كتاب و ارائه ارتباط بين الكافى و اين كتاب
را مستدل نموده است.
726. «نقش تعبير واسطه در معجم رجالى».
قم: مركز تحقيقات كامپيوترى علوم
اسلامى، مجموعه مقالات اوّلين سمينار كامپيوترى و علوم اسلامى، بهار 1372، 635 ص (ص
467 - 531).
مؤلّف در اين مقاله، نقش تعبير «واسطه» (مطالب موجود در اسناد، غير از نام
راويان) در اسناد روايات و كتب رجالى را از جهات مختلف بررسى كرده است و فايده
رجالى اين بحث و انعكاس آن در معجم رجال الحديث و ديگر فوايد جانبى
آن را تعيين نموده است.
مؤلّف در مقدّمه به مفهوم تعبير «واسطه» و پيشينه تاريخى اين بحث، اشاره كرده است و
مباحث مقاله را در سه محور اصلى ارائه كرده كه عبارتاند از:
محور اوّل: بررسى نقش تعبير واسطه در بيان كيفيت تحمّل روايت؛ در اين محور، اين
مباحث مطرح شدهاند:
تعبير واسطهها و طرق هشتگانه تحمل حديث؛
مشخّص نمودن روايت مستقيم و غير مستقيم از معصومعليه السلام، در رواياتى كه نحوه
حمل آنها روشن نيست؛
ارائه نمونههاى علمى تأثير تعبير واسطهها در اسناد و بحثهاى رجالى و بررسى
انعكاس آنها بر معجم رجالى؛
بررسى نقش تعبير واسطهها در رجال النجاشى؛
تعبين و تمييز نقش اطّلاعاتى كه از راويان در تعبير واسطهها وجود دارد و در سند،
واقع نشدهاند.
محور دوم: تبيين فوايد جانبى تعبير واسطهها؛ اين فوايد در امور ذيل، مؤثّر است:
تعيين مكان و زمان روايت؛
تعيين كتاب و مصدر روايت؛
تعيين مؤلّف كتابهاى ناشناخته؛
تبيين اتّحاد و عدم اتّحاد دو روايت.
محور سوم: ارائه نمونههايى از تعبير واسطهها در كتب اربعه حديثى.
شبيرى زنجانى، سيّد موسى و جعفر سبحانى.
727. «قاموس الرجال و صاحب آن، معرّفى يك اثر ارزنده».
كيهان فرهنگى، س 2، ش 1 (فروردين 1364)، ص 12 - 14.
اين مقاله، مشتمل بر مصاحبه با آية اللَّه سيّد موسى شبيرى در مورد شهر شوشتر به
عنوان جايگاه علم و فقاهت و معرّفى بعضى از علماى مشهور اين شهر است.
سپس روش حاج محمّد تقى شوشترى در تأليف كتاب قاموس الرجال، و جايگاه علمى اين كتاب
در علم رجال، مورد بحث و بررسى واقع شده است.
در پايان، نامه آية اللَّه جعفر سبحانى درباره كتاب قاموس الرجال، با عنوان «معرّفى
يك اثر ارزنده»، آورده شده است.
صديقى نسب، عباسعلى.
728. «پژوهشى درباره زراره و خاندان اعين».
مشكوة، ش 42 (بهار 1373)، ص 134 - 149 و ش 45 (زمستان 1373)، ص 127 - 150.
يكى از شاخههاى مورد بحث در علم رجال، بحث از خاندانهايى است كه به دليل داشتن
كثرت راويان حديث، مشهور گرديدهاند.
بحث از خاندان اين گونه راويان، مىتواند راهگشاى مشكلات در بسيارى از اسناد روايات
باشد.
از شاخصترين اين خاندانها، خاندان اعيناند و بارزترين شخصيت در اين خاندان،
زرارة بن اعين است كه از سرآمدترينِ افراد اصحاب اجماع به شمار مىآيد.
نويسنده مقاله، ضمن بررسى تاريخچه شكلگيرى اين خاندان در اسلام، عمده بحث خود را
در مورد زرارة بن اعين مطرح نموده است و در ضمن بيان زندگى اين شخصيت، به نقش و
جايگاه وى در ميان شيعيان و اصحاب ائمهعليهم السلام در رشد و انتقال احاديث، اشاره
مىنمايد.
در اين مقاله، فهرستى از اسامى راويان زراره، به ترتيب حجم رواياتى كه از وى نقل
كردهاند، بيان شده است.
صفرى فروشانى، نعمة اللَّه.
729. «جريانشناسى غُلوّ».
علوم حديث، ش 1 (پاييز 1375)، ص 108 - 126 و ش 2 (زمستان 1375)، ص 121 - 175.
نويسنده مقاله، به نقش و آثار باقى مانده از غلات بر احاديث شيعه و چگونگى برخورد
علماى علم رجال با اين جريان پرداخته است.
مقاله در دو بخش ارائه شده است:
بخش اوّل، شامل كلّياتى در زمينه غلو، كه در بردارنده معناى غلو و تأثير آن، و غلو
در ذات و صفات است؛
بخش دوم، شامل ديدگاه ابن غضايرى و افرادى است كه ايشان در كتاب الضعفاء،
آنها را متّهم به غلو كرده
است.
730. «مبانى رجالى امام خمينىرحمه الله».
علوم حديث، ش 14 (زمستان 1378)، ص 38 - 138.
نويسنده مقاله در نظر دارد با ارائه گوشههايى از مباحث رجالى مطرح شده در كتابهاى
امام خمينىرحمه الله، مبانى و آراى رجالى ايشان در زمينههاى مختلف علم رجال را
مشخّص بنمايد و چون حضرت امامرحمه الله، داراى كتاب رجالى مستقلى نيست، اين مبانى
رجالى را با مراجعه به آثار فقهى استدلالى و اصولى ايشان، تهيه كرده است.
مقاله در بردارنده اين عناوين است:
ديدگاههاى امامرحمه الله در كلّيات علم رجال؛
توثيقات خاصّ و عام؛
بعضى از كتب روايى و بعضى از رجالى كه در اسناد روايات واقع شدهاند.
عاشورى تلوكى، نادعلى.
731. «تأمّلى در مقاله: دروغپردازان در حوزه حديث اهل سنّت».
علوم حديث، ش 10 (زمستان 1377)، ص 180 - 188.
نويسنده مقاله، اشكالهايى را بر مقاله «دروغپردازان در حوزه حديث اهل سنّت» مطرح
مىنمايد، از جمله: اشكال بر محدوديت مصادر مورد مراجعه، نفى ادّعاى جعل حديث تا
قرن ششم، نفى بعضى حالات در مورد بعضى از شخصيتهاى ذكر شده، صحيح نبودن استناد به
هر كتابى به عنوان شاهد بر مدّعا.
عبد اللَّه، محمّد.
732. «نقد مقال: مع الطوسى فى رجاله».
الفكر الإسلامى، ش 5 (محرّم - ربيع الأول 1415 ق)، ص 205 - 210.
اين مقاله در نقد مقاله «مع الطوسى فى رجاله» است. نويسنده پس از بيان اشكالهايى
بر مقاله ياد شده، در اتّخاذ مطالب از مقالههاى ديگر، بسيارى از اشكالهاى مطرح
شده از طرف نويسنده بر كتاب رجال الطوسى را بى مورد دانسته است و توجيحات و
توضيحاتى در عدم و ردّ اين اشكالها بيان نموده است.
از جمله، اشكال شده كه چرا نام
بعضى از راويان به عنوان راوى يكى از ائمهعليهم السلام و در باب «من لم يروا
عنهمعليهم السلام» آورده شده است. ايشان در جواب آورده كه بعضى از راويانِ معمَّر
در زمان دو يا چند امام زندگى مىكردهاند، به طورى كه راوىِ از يك امام بودهاند و
از امام ديگر، به طور مستقيم، روايت نقل نكردهاند، با وجودى كه در زمان آن امام،
زندگى مىكردهاند.
بر همين اساس، اسامى اين گونه راويان در فهرست راويان يك امام آورده شده است و در
مورد راوى بودن از امام ديگر، و يا ادامه حيات داشتن در زمان غيبت، در باب «من لم
يرو» هم آورده شدهاند.
غروى نايينى، نهلا.
733. «زنان راوى حديث اميرالمؤمنينعليه السلام».
علوم حديث، ش 12 (تابستان 1378)، ص 70 - 85.
نويسنده مقاله، در نظر دارد با بيان شرح حال و روايات نقل شده از زنان راوى از امام
على بن ابى طالبعليه السلام، نقش زنان را در نقل احاديث، روشن بنمايد. لذا با بيان
فهرست اسامى 21 نفر از راويان زن كه روايات حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام را نقل
كردهاند، به شرح حال، فضايل و سخنان بعضى از آنها مىپردازد.
در ضمن بيان سخنان و احوال اين بانوان، اقوال علماى علم رجال در مورد آنها، به
همراه ذكر اسامى مصادر مورد مراجعه و نشانى آنها مشخّص شده است.
734. «زنان راوى در آثار سيره نويسان».
فرزانه، ش 4 (تابستان و پاييز 1373)، ص 427 - 430.
نويسنده مقاله با بيان فهرستى از كتابهاى شيعه و اهل سنّت كه در بيان شرح احوال
مردان و زنان راوى حديث تأليف شده، طرح و بررسى بسيار مختصر زندگىنامه بانوانى كه
در گذشته، در پيشرفت جوامع اسلامى و انتشار احاديثْ نقش داشتهاند، به عنوان
نقيصهاى در اين كتابها مطرح نموده و متذكّر مىشود كه با وجود اين كه اسلام و
پيامبرصلى الله عليه وآله در احقاق حقوق زنان، سفارش بسيار كردهاند؛ امّا متأسفانه
اين قبيل مؤلّفان، تنها قسمت محدودى از حجم كتاب را به معرّفى زنان در اسلام،
اختصاص دادهاند.
غفّار، عبد الرسول.
735. «معايير الجرح والتعديل».
الفكر الإسلامى، ش 6 (ربيع الثانى - جمادى الثانية 1415 ق)، ص 115 - 126.
يكى از شاخههاى مهم علم رجال، شرح احوال راويان حديث است و يكى از مباحث مطرح شده
در شرح احوال راويان، جرح و تعديل وارد شده در مورد آنهاست و علم به جرح و تعديل
راويان، نقش بسيار مهمّى در توثيق و تضعيف آنها دارد.
نويسنده مقاله، با بيان معيارهايى كه در مورد جرح و تعديل وارد شده است، ديدگاههاى
علما در زمينه اقسام جرح و تعديل را بيان مىنمايد. در ابتدا، جرح و تعديل را به دو
قسمت كلّى مجرّد از ذكر سبب، و جرح و تعديل با ذكر سبب تقسيم مىنمايد. سپس اقوال
ذكر شده در تعارض جرح و تعديل را مورد بررسى قرار مىدهد.
مباحث مطرح شده در اين مقاله عبارتاند از:
ذكر سبب در جرح و تعديل؛
تعارض جرح و تعديل، شامل:
1. جمع بين نصّين يا بين ظاهر و نص؛
2. قول به تقديم جارح، مطلقاً؛
3. قول به تقديم جارح، با ذكر سبب؛
4. استفاده از مرجّحات.
غفّارى، على اكبر.
736. «علم رجال».
كيهان انديشه، ش 14 (مهر و آبان 1366)، ص 35 - 54.
از ديرباز، علم و معرفت به اخبار صحيح براى عمل به آن، و شناخت اخبار ساختگى براى
عدم قبول و اجتناب از آن، موضوع و محور بحث علماى اسلام بوده است. به اين دانش كه
بحث از راويان اسناد روايات را در بردارد، «علم رجال» مىگويند.
نويسنده مقاله، ضمن بيان جايگاه علم رجال در علوم اسلامى، چند مورد از
مباحث محورى اين علم را مطرح
مىكند و به طور مختصر، توضيح مىدهد.
مباحث اين مقاله، شامل مطالب ذيل است:
علماى معروف در جرح و تعديل و رجاليان اماميه؛
علماى معروف رجال اهل سنّت؛
كتب معروف رجالى شيعه و اهل سنّت؛
اقسام حديث به اعتبار تحمّل آن؛
توضيح و بيان الفاظ جرح و تعديل؛
اصحاب اجماع؛
فرقهها و اقليتهاى مذهبى؛
معناى مولى؛
معناى نوادر؛
كنيهها و القاب و تاريخ تولّد و وفات ائمهعليهم السلام؛
سفراى محمودين يا «نوّاب اربعه»؛
تقسيم خبر به اعتبار سند يا متن يا راوى.
كرمى، محمّد جواد.
737. «نقدى بر مقاله: دروغپردازانِ در حوزه حديث شيعه».
علوم حديث، ش 4 (تابستان 1376)، ص 120 - 124.
نويسنده مقاله با ذكر بعضى از مطالب مقاله «دروغپردازان در حوزه حديث شيعه»، بر
بعضى از مطالب ذكر شده در اين مقاله، نقد وارد كرده است. موارد نقد عبارتاند از:
نقد بر مطالبى كه به ابان بن ابى عياش و كتاب سليم بن قيس، و احمد بن محمّد بن
سيّار و كتاب نوادر الحكمة و محمّد بن على ابو سمينه و... نسبت داده شده است.
مؤسسة البعثة (قسم الدراسات الإسلاميّة).
738. «مشيخة العياشىرحمه الله».
علوم الحديث، ش 6 (رجب - ذوالحجة 1420 ق)، ص 13 - 119.
مقاله حاضر، شامل فهرستى از مشايخ، طُرُق و راويان موجود در اسناد مرحوم
عياشى است.
در مقدمه مقاله، مطالبى در بيان ويژگىهاى اين فهرست، مطرح شده است.
در متن مقاله، مطالب ذيل در مورد ابو نضر محمّد بن مسعود بن محمّد بن عياشى، مورد
بحث و بررسى قرار گرفته است: نام، نَسَب، القاب، عصر حيات، طبقه وى در ميان راويان
و محدّثان، توثيق و تخصّصهاى علمى.
پس از آن، طريقهاى شيخ صدوق، مرحوم نجاشى، شيخ مفيد و شيخ طوسى به اين مؤلّف، بيان
شده است.
مرحوم عياشى، در مدارس مختلف و نزد مشايخ متفاوت، به تحصيل اشتغال داشته است.
نويسنده مقاله، اسامى مشايخ عياشى - كه شامل 65 نفرند - و اسامى شاگردان وى را از
كتابهاى رجالى و حديثى جمعآورى كرده و بر اساس حروف الفبا تنظيم و ارائه نموده
است و در اين زمينه، نشانى مصدرهاى مورد مراجعه را مشخّص كرده است.
در قسمت مصنّفات عياشى، فهرست 195 اثر اين مؤلّف از كتابهاى مختلف، جمعآورى شده و
بر اساس حروف الفبا، تنظيم و ارائه شدهاند. شايان ذكر است كه تنها خلاصه جلد اوّل
از تفسير ايشان - كه متأسفانه با حذف اسناد روايات اين تفسير، خلاصه نويسى شده است
- در اختيار ماست؛ امّا مؤلّفان اين مقاله، با مراجعه به كتابهاى ديگرى مانند:
مجمع البيان طبرسى، شواهد التنزيل حسكانى و كتابهاى رجالى، توانستهاند كه 333 سند
و طريق اين مؤلّف و 228 نفر از راويان و اصحاب أئمه معصومعليهم السلام را كه در
صدر اسناد وى در كتاب تفسير ايشان قرار داشته است، مشخّص كنند و بر اساس حروف الفبا
تنظيم و ارائه نمايند.
مرتضوى، سيّد ضيا.
739. «حضور بانوان در نقل حديث غدير».
علوم حديث، ش 7 (بهار 1377)، ص 162 - 179.
نويسنده مقاله، ضمن معرّفى زنانى كه به عنوان راوى احاديث غدير خم در اسناد روايات
اين واقعه تاريخى قرار دارند، به نقش و جايگاه زن در اسناد احاديث اشاره مىنمايد.
اين مقاله، ضمن بيان زندگىنامه مختصرى از اين راويان، سخنان و استدلالهاى بعضى از
آنها را در مورد واقعه تاريخى غدير خم، بيان كرده است.
معارف، مجيد.
740. «مقايسه ديدگاههاى رجالى نجاشى و شيخ طوسى».
مقالات و بررسىها، ش 62 (زمستان 1376)، ص 39 - 57.
روشهاى مختلفى كه علماى رجال در تأليف كتابهاى خود به كار بردهاند، مشخّص كننده
اطّلاعات آنان در اين علم است و از طرف ديگر، تأثير مستقيم در مقدار اطّلاع رسانى
به مخاطب خود دارد.
نويسنده مقاله، پس از بيان شرح حال مختصرى از زندگىنامه مرحوم نجاشى و شيخ طوسى و
معرّفى اجمالى كتابهاى رجالى آنها، اقدام بر مقايسه دو كتاب رجال النجاشى و
الفهرست شيخ طوسى مىنمايد و با اين مقايسه، نه تنها قصد دارد كه ديدگاههاى رجالى
و سبك و روش اين دو دانشمند را مشخّص نمايد؛ بلكه به بررسى و تحليل ريشههاى اختلاف
آنها در روش نگارش كتابشان مىپردازد.
در اين مقاله، عناوين ذيل مورد بحث واقع شدهاند:
ابوالعباس نجاشى، آثار و ديدگاههاى رجالى؛
ابو جعفر شيخ طوسى و آثار رجالى؛
مقايسه رجال النجاشى با الفهرست شيخ طوسى؛
وضعيت حوزه درسى بغداد در قرن چهارم و پنجم.
مقيمى، محسن.
741. «سند به عنوان منبع علم رجال».
قم: مركز تحقيقات كامپيوترى علوم اسلامى،
مجموعه مقالات اوّلين سمينار كامپيوتر و علوم اسلامى، بهار 1372، 635 ص (ص 571 -
596).
نويسنده مقاله، ضمن برشمردن مشكلاتى چند در اسناد روايات، به اين مطلب اشاره
مىنمايد كه سبك تأليف و هدف مؤلّفان كتب اوّليه رجالى، رافع اين مشكلات نيستند و
كتابهاى بزرگانى را كه در رفع اين مشكلات تأليف شدهاند، برشمرده است و روش رفع
اين مشكلات را تبيين مىنمايد.
مقاله، مشتمل بر بيان اشكالهاى موجود در اسناد روايات، شامل: تحريف، تصحيف،
اِضمار، تعليق، تحويل و عناوين مبهم در راويان است. سپس عدم توانايى كتابهايى
همچون رجال النجاشى و الفهرست شيخ طوسى و امثال آنها را
در دفع اين مشكلات، بيان نموده
و به دنبال آن، تأليفهايى را كه در قرنهاى اخير تأليف شده و در صدد رفع اين گونه
مشكلاتاند، معرّفى كرده است.
نويسنده، منابع مناسب در رفع اين مشكلات را اسناد كتابهاى روايى، متون احاديث و
اطّلاعات موجود در لابهلاى اسناد و كتب روايى دانسته است و در اين زمينه، اقدام به
معرّفى و ارزيابى كتابهايى مىنمايد كه در تصحيح و رفع اين مشكلات تأليف شدهاند و
در نهايت، اسناد را مهمترين منبع، و تشخيص طبقه راويان را بهترين وسيله براى رفع
اين مشكلات دانسته و فهرستى از بهترين ضوابط براى تعيين طبقات را برشمرده است.
منصورى، نزار بن عبد المحسن.
742. «من أعلام الجمع والتفريق فى رواة الحديث».
علوم الحديث، ش 9 (محرّم - جمادى الآخرة 1422 ق)، ص 205 - 254.
از مهمترين مباحث و فروع علم رجال، بحث «توحيد مختلفات» و «تمييز مشتركات» است كه
در اين مقاله با عنوان «الجمع و التفريق» معرّفى شدهاند. موضوع بحثِ توحيد
مختلفات، اثبات واحد بودن دو يا چند اسم مختلف، و موضوع بحثِ تمييز مشتركات، تعيين
و تشخيص افراد مختلفى است كه با يك نام معرّفى شدهاند.
نويسنده مقاله، ضمن بيان چند سبب از اسباب تعدّد اسامى براى يك شخص واحد، اسامى
پنجاه نفر از راويانى را كه اسامى آنها داراى چنين مشكلى است، مشخّص نموده و بر
اساس ترتيب حروف الفبا فهرست كرده است.
در ذيل هر عنوان، شرح حال مختصر آن راوى با ذكر نشانى مصادر مورد مراجعه، مشخّص شده
است.
مهريزى، مهدى.
743. «كتابشناسى توصيفى كتب تراجم زنان».
آينه پژوهش، ش 51 (مرداد و شهريور 1377)، ص 84 - 91.
نويسنده مقاله، در نظر دارد با يك بررسى اجمالى، مشخّص نمايد كه تاريخ گذشته ما در
مورد نقش زنان در پيشرفت جامعه، بسيار كوتاهى كرده است و اين
در حالى است كه بيان گذشته
درخشان و پر افتخار زنان، مىتواند فوايد فراوانى را در پى داشته باشد. لذا بر همين
اساس، اقدام به نگارش كتابشناسى تاريخ زنان نموده است.
اين كتابشناسى در چند شاخه صورت گرفته است كه يكى از آنها كتابشناسى كتب تراجم (شرح
حال) زنان است. اين قبيل كتابها در بردارنده زندگىنامه و فهرست اسامى زنان راوى
احاديث و غير راوى است.
به دنبال بيان نام كتاب، مشخّصات و توصيفى اجمالى از آن كتاب، ارائه شده است.
744. «نقش زنان در نشر حديث».
آينه پژوهش، ش 43 (فروردين و ارديبهشت 1376)، ص54 - 56.
نويسنده مقاله، ضمن معرّفى كتاب جامع مسانيد النساء ابراهيم محمّد جمل، به بررسى و
تبيين ارزش و اعتبارى كه اسلام براى بانوان قائل است، اشاره نموده است و به طور
اخص، نقش بانوان را در نقل احاديث، مورد بررسى قرار داده است و فهرستى مختصر از
زنان راوى و كتابهايى كه اسامى زنان راوى در آنها گردآورى شده، مشخّص نموده است.
سپس كتاب جامع مسانيد النساء را كه در بردارنده روايات زنان در كتب اهل سنّت و شرح
حال بعضى از آنهاست، معرّفى كرده و مصادر مورد مراجعه مؤلّف كتاب را بازگو كرده و
در آخر، اشكالات اين كتاب را برشمرده است.
ميرشريفى، سيّد على.
745. «رجال نجاشى، مهمترين كتاب رجالى شيعه».
نور علم، ش 25 (اسفند1366)، ص 164 - 178.
نويسنده مقاله، ضمن بيان شرح مختصرى از تاريخ تدوين حديث و علم رجال، به بررسى نقش
علم رجال در افشاى راويانى مىپردازد كه جعل حديث مىكردهاند و به اين وسيله، به
جايگاه علم رجال در حفظ و پالايش روايات معصومانعليهم السلام اشاره مىنمايد. سپس
زندگىنامه احمد بن على ابوالعباس نجاشى اسدى كوفى، مؤلّف كتاب رجال النجاشى را -كه
يكى از مهمترين كتابهاى رجالى شيعه است بيان نموده و به بررسى نقش و جايگاه اين
كتاب در علم رجال مىپردازد.
در اين مقاله، مباحث ذيل مورد بررسى واقع شدهاند:
تدوين احاديث و آثار اسلامى؛
تأسيس علم رجال و رجاليان پيشين شيعه؛
نجاشى، سرآمد رجال نويسان شيعه؛
امتيازات و ويژگىهاى رجال النجاشى و بررسى ويژگىهاى اين كتاب كه با تصحيح و تحقيق
آية اللَّه سيّد موسى شبيرى زنجانى، به چاپ رسيده است.
نفيسى، زهرا (شادى).
746. «روش علّامه شوشترى در نقد سند».
علوم حديث، ش 10 (زمستان 1377)، ص 71 - 102.
نويسنده مقاله، تأثيرى كه از جعل، تحريف و ديگر نارسايىها (از قبيل: نقل به معنا،
مشكلات استنساخ و...) بر احاديث وارد شده است، به طور مختصر، بيان كرده است و از
طرف ديگر، اقدام به معرّفى كتاب الأخبار الدخيلة ى محمّد تقى شوشترى مىنمايد كه
احاديث را بر اساس تحريف، وضع و موضوع احاديث، دسته بندى كرده است.
در اين مقاله به ملاكهاى شناخت تحريف در اسناد روايات از ديدگاه علّامه شوشترى
اشاره شده است.
فهرست كلّى اين ملاكها عبارتاند از: روشهاى شناسايى تحريف در سند، وحدت روايات،
تبيين اختلافهاى متنى و سندى روايات و معيارهاى ارزيابى اسناد.