(1) - ولى
قول حق در مسأله اين است كه در عصر غيبت، نيابت عامه از طرف امام (عليه السلام) به
مجتهد مكلف، عادل و با كفايت واگذار شده. چنانكه آن حضرت در روايتى مىفرمايند:
«در پديدههاى زمان و رويدادهاى تازه به راويان احاديث ما مراجعه كنيد، هر آينه حجت
من بر شما هستند، و من حجت خدا بر ايشانم» اين حديث شريف مىرساند كه ولى فقيه- در
همه رويدادهاى زمان و شئون جامعه به اندازهاى كه مطابقت اصول زندگى را با شريعت
اسلام تضمين نمايند- مرجع مردم مىباشد، زيرا دستور مراجعه به آنها از جهتى كه
بازگو كننده احاديث ائمه و حاملين آئين اسلامند به آنها حق ولايت و سرپرستى بر
اجراء احكام اسلام و نظارت كامل بر آنها مىدهد.
(2) - حديث
در لغت: مرادف كلام است، و چون سخن كم كم بوجود مىآيد بدان حديث گفتهاند، و در
اصطلاح: حديث به كلام خاصى گفته شده كه از پيغمبر، ائمه، اصحاب، و يا اصحاب اصحاب
كه تابعين باشند نقل شده باشد.
حديث در واقع حكايت كننده كلام يا فعل يا تقرير آنها مىباشد. و نزد محدثين شيعه
حديث اطلاق نمىشود مگر بر آن چه از معصوم «ع» نقل شده باشد. و حديث روايت شده
چنانچه كسى قطع بصدور آن از معصوم «ع» داشته باشد در اين صورت ديگر نياز به سند، و
شناخت حال راويان آن نيست، و در باره او آن روايت حجت است، و اما كسى كه قطع بروايت
پيدا نكند به ناچار بايد به سند رجوع كند، و آن چه حجت است بدست آورد، و تقسيم
روايت به صحيح و ثقه و حسن و ضعيف نزد علماء قديم معمول نبوده، و علت آن را فرزند
شهيد ثانى شيخ حسن صاحب معالم چنين بيان مىكند: نزد قدماء اين اصطلاح و تقسيم بكار
نمىرفته، و از آن آگاهى نداشتهاند، و غالبا بدان نياز نداشتند، قرائن بر صدق
روايت نزد آنها زياد بوده، گر چه سند مشتمل بر افراد ضعيف بوده.. و بعد از فقدان آن
نشانهها و قرائن، شناخت روايت بجز از سند آن ممكن نبود، لذا علماى بعدى (متأخرين)
ناچار شدند حديث صحيح و آن كه به واقع نزديك باشد، از اين طريق بدست آورند، و
اصطلاح تقسيم خبر بوجود آمد. تقسيم خبر:
1- صحيح، حديث صحيح آن است كه سند او كه به امام مىرسد همه شيعه و عادل باشند.
2- موثق، در طريق سند غير شيعه باشد، ولى اصحاب رجال تصريح به راست گويى او كرده
باشند، و باقى رجال سند سالم باشند.
3- حسن، طريق سند از شيعهاى باشد كه علماء او را مدح كرده ولى تصريح به عدالت او
نكرده باشند.
4- ضعيف، شرائط سه گانه نباشد، و فردى در سند باشد كه اصحاب رجال او را فاسق و غير
صالح شناخته باشند، يا مجهول الحال باشد.