ميزان الحكمه جلد ۱

آيت الله محمد محمدى رى شهرى

- پى‏نوشت‏ها -


1- در متن حديث , كلمه ((رائد)) آمده است رائد : به كسى مى گويند كه صحرانشينان در هنگام كوچ او را جلوتر مى فرستند تا منزلى پر آب و علف يا جايى امن برايشان بيابد و به آنها خبر دهد م .
2- آبه : آوه فعلى در 25 كيلومترى ساوه واقع شده است .
3- مـجـارات : مـناظره و بحث كردن به قصد خودنمايى و مشهور شدن در يكى از نسخه ها ((ولا تحاربنى )) آمده است و در نسخه اى ديگر ((ولا تجازينى )) و در نسخه چهارم ((ولا تجاربنى )) اين ضبطهاى مختلف در حاشيه خصال آمده است .
4- جفا : ترك صله و احسان , خشونت طبع و درشتخويى , رفتار خشونت آميز در معاشرت با مردم , بيزارى و سردى در دوستى .
5- در نـهج البلاغة فيض حكمت 281 چنين آمده است : آنچه مى گفت بجا مى آورد و آنچه نمى كرد نمى گفت ـ م .
6- در متن حديث ((حاطب الليل )) آمده است و ضرب المثلى است درباره كسى كه هر رطب ويابس را گرد مى آورد و فرق ميان خوب وبد نمى گذارد هر چيزى را به زبان مى آورد , پر گو وياوه سرا.
7- ظاهرا مراد از ادب در اينجا دانش است .
8- امـام حـسين عليه السلام درباره استدراج خداوندى مى فرمايد : استدراج خدا بنده خود را اين است كه به او نعمت فراوان دهد و شكرگزارى را از او بگيرد (تحف العقول : 250 / 7) ـ م .
9- بـه امـام صـادق عـلـيـه الـسـلام عرض شد اگر كسى يك يا دو يا سه روز در حالت اغما باشد نمازهايش را چگونه قضا كند ؟
حضرت در پاسخ او اين قاعده را بيان داشت ـ م .
10- لـسان العرب ذيل ماده ((كلا)) اين حديث را آورده و چنين توضيح مى دهد كه اگر در بيابان چاه يا چشمه آبى باشد و در نزديكى آن چراگاه و مرتعى وجود داشته باشد و كسى بيايد و آن چاه يـا چـشـمـه را دراختيار بگيرد و اجازه ندهد كه ديگران از آب آن استفاده كنند, با اين كار خود از چـراى مرتع نيز جلوگيرى كرده است , زيرا وقتى كسى شتر خود را در آن مرتع بچراند اما اجازه نـداشـته باشد از آب آن چاه شتر خود را سيراب كند, شتر از تشنگى خواهد مرد پس كسى كه جلو استفاده ديگران از آب چاه را مى گيرد طبيعتا مانع استفاده ديگران از چراگاه نزديك آن چاه نيز مى شود ـ م .
11- در نهج البلاغه عبارت ((لا امرة الا للّه )) (فرمانروايى مخصوص خداوند است ) آمده است .
12- در مـتـن حـديث تعبير نمط ذكر شده و در لسان العرب آمده است : نمط بمعناى جماعتى از مردم كه يكپارچه و هم هدف باشند , امت , راه و روش .
13- در مـتـن حديث تعبير ((نظام )) آمده است و در لغت به معناى رشته اى است كه با آن مرواريد ومانند آن را به رشته كشند ـ م .
14- دربـاره نـايـب فاعل ((يعرف )) كه در متن حديث آمده است چند احتمال داده اند: خدا, امام , حق و باطل ولى ما به توجه به عنوان مبحث احتمال دوم را ترجيح داده ايم ـ م .
15- ابـن ابـى الـحديد : در شرح اين عبارت مى نويسد چون مردم بر اثر ترس از حكمران بيرحم و سـتمگر نيازها و مشكلاتشان را پيش او نمى برند مرحوم فيض چنين ترجمه كرده است : تا به ظلم وجور آنان رامستاصل و پريشان كند ـ م .
16- مـرحـوم فيض اين عبارت را چنين ترجمه كرده است : و نه ترسنده از تغيير ايام تا با گروهى همراهى كرده ديگرى را خوار سازد ـ م .
17- ابـن ابى الحديد مى گويد: خود را نشناختند و در اصل و ريشه خود كه آبى گنديده و لجنى بدبوست نينديشيدند ـ م .
18- در متن تعبير ((فرائص )) آمده است كه جمع فريصه است وبه معناى گوشت پاره ميان پهلو و كتف كه در وقت ترسيدن بلرزد, گرده ـ م .
19- در مـتـن حديث اوساق آمده است , كه جمع وسق است و هر وسق , شصت صاع , يا يك بار شتر است .