ميزان الحكمه جلد ۱۰

آيت الله محمد محمدى رى شهرى

- پى‏نوشت‏ها -


1- ظاهرا مراد از عراق در اين حديث عراق عجم است .

2- ابـن ابى الحديد مى گويد: يعنى مردم را از حق محروم كردند و درنتيجه , مردم با پول و رشوه حق را از آنان خريدند به عبارت ديگر, كارها را در جاى خود قرار ندادند و مناصب دولتى وحكومتى را بـه افـرادى كـه استحقاق و شايستگى آن را دارندنسپاردند و كارهاى دين و دنياى آنها براساس امـيـال و خـواهـشـهـا واغـراض فاسد پيش مى رفت لذا مردم ميراث و حقوق را, مانندكالا, با پول خـريـدارى مى كردند سپس فرمود: ((آنان را به راه باطل سوق دادند و مردم هم پيروى كردند)), يعنى آنان را در مسيرباطل انداختند و نسلهاى بعد هم كه روى كار مى آمدند, چون براساس همان شـيـوه بـاطل نشو و نما يافته بودند, تصور مى كردندكه روشى حق و درست است و لذا از پدران و گذشتگان خودپيروى مى كردند و همان شيوه آنان را مى پيمودند.
3- بيت زير از گلشن راز اشاره به همين معنا از حديث دارد.
سيه رويى ز ممكن در دوعالم جدا هرگز نشد واللّه اعلم .

4- سـبـب نـزول ايـن آيـه ايـن بود كه عده اى از مؤمنان تهيدست , به نام اصحاب صفه , در مدينه زنـدگـى مـى كـردند و رسول خدا(ص )شخصا به آنان رسيدگى مى كرد و مقربشان مى داشت و دركـنـارشـان مى نشست و با آنان دمخور بود افراد ثروتمند و غرق درناز و نعمت بر اين كار پيامبر خـرده مـى گـرفـتـنـد و مى گفتند: آنان رااز خود بران روزى كه يكى از همين اصحاب صفه به پـيامبرچسبيده بود و با ايشان صحبت مى كرد, مردى از انصار به حضرت گفت : اينان را از خودت بران و دور كن در اين هنگام آيه ((ولاتطرد )) نازل شد نقل به اختصار از بحار, 72/8.
5- خريف در روايات به يك سال و هفتاد سال و هزار سال تفسيرشده است .

6- عـراقـى مـى گويد: اين خبر را ابو نعيم در حليه و بيهقى در زهد وخطيب در تاريخ , از حديث سويد بن حرث با سندى ضعيف نقل كرده اند (مراجعه كنيد به حاشيه المحجة البيضا).
7- اين حديث را ابن عبدالبر در علم و مختصر (ص 120) از على بن ابى طالب از پيامبر(ص ) آورده اسـت در سنن دارمى , ج1 ,ص 89, نيز به سندش از يحيى بن عباد از على (ع ) آورده است در تيسير الوصول , ج4 , ص 162, از على (ع ) نقل كرده و گفته است : رزين آن را آورده است (مراجعه كنيد به حاشيه المحجة البيضا.
8- هوس : نوعى از جنون و سبك مغزى , هذيان .

9- جـرهـم : تيره اى است از يمن كه در مكه سكنا گزيدند و حضرت اسماعيل , پسر ابراهيم (ع ), از مـيـان آنـان زن گـرفـت و بـديـن سـان بـا هـم خويشاوند شدند اين قبيله سپس در حرم دست به خلافكارى و كجروى زدند و لذا خداوند بزرگ , آنها را نابود كرد(لسان العرب , ج 12, ص 97).
10- ايـن هفت خانه بزرگ , آن گونه در پانوشت الميزان آمده است ,عبارتند از: 1 ـ كعبه 2 ـ مارس بـر فـراز كـوهـى در اصـفـهان 3 ـمندوسان در كشور هند 4 ـ نوبهار در شهر بلخ 5 ـ بيت غمدان درشهر صنعا 6 ـ كاوسان در شهر فرغانه خراسان 7 ـ خانه اى درمرتفعات كشور چين .

11- كناره دريا كه آب زير آن را خورده و خالى كرده است , لبه زيرخورده رود.
12- در مـتن حديث يحوم و حوم آمده است حوم و حومان به معناى دوران و چرخش است مراد از چـرخـيـدن سـتـمـگـر بـر گـرد نـفـس خـويش , اين است كه از هواها و خواهشهاى نفس خود پـيـروى مـى كند و تمام كوشش او اين است كه نفسش را راضى كند و مراداز چرخيدن معتدل بر گـرد دل خـويـش , اشـتغال او به تزكيه و پاك كردن دلش از طريق زهد و تعبد است و مقصود از چرخيدن پيشى گيرنده به سوى خوبيها و خيرات بر گرد پروردگارش , اين است كه خود را براى خدا خالص مى گرداند و همواره به ياد اوست و غير او را از ياد مى برد و جز به او به كسى ديگر اميد ندارد ومقصدى جز او ندارد ـ الميزان , ج , 17 ص 50.
13- حاضرين : نام شهرى است در نواحى صفين .

14- گورستان ترسايان .

15- يـا بـا سـرسـختى هر يك از متخاصمين در ادعاى خود, از راى درست منحرف نشود, يا چنان پرهيبت و صلابت باشد, كه طرفين دعوا در محك زدن او براى اين كه ببينند رشوه مى پذيرد يا نه وآيا تطميع و تهديد در او اثر دارد يا نه , طمع نكنند.
16- زبان و دل .

17- خريف : يك فصل , يك سال , هفتاد سال , هزار عام كه هر عام هزار سال است ـ مجمع البحرين .

18- در مـتـن حـديـث ((اربـعـة عشر)) آمده است براى اطلاع بيشتر در اين باب ر ك به پانوشت بحارالانوار مؤسسة الوفا (ج 76, ص 231).
19- كـوبـه : نـرد, طـبـل و دهـل , بـربط, طنبور, يا مجموع نرد و شطرنج وطبل كوچك ـ مجمع البحرين .

20- دقل : پست ترين نوع خرما (القاموس المحيط, ج 3, ص 376).
21- گفت : چشم تنگ دنيا دوست را يا قناعت پر كند يا خاك گور.