گلچين احاديث معصومين (عليهم السلام)

گردآورنده: سيد ابراهيم امينى خيرآبادى

- ۷ -


حضرت امام باقر (عليه السلام)

1- قالَ الاْمامُ أبوُ جَعْفَر محمّد الباقر (عَلَيْه السلام) : إذا أرَدْتَ أنْ تَعْلَمَ أنَّ فيكَ خَيْراً، فَانْظُرْ إلى قَلْبِكَ فَإنْ كانَ يُحِبُّ أهْلَ طاعَهِ اللّهِ وَ يُبْغِضُ أهْلَ مَعْصِيَتِهِ فَفيكَ خَيْرٌ; وَاللّهُ يُحِبُّك، وَ إذا كانَ يُبْغِضُ أهْلَ طاعَهِ اللّهِ وَ يُحِبّ أهْلَ مَعْصِيَتِهِ فَلَيْسَ فيكَ خَيْرٌ; وَ اللّهُ يُبْغِضُكَ، وَالْمَرْءُ مَعَ مَنْ أحَبَّ.(1)

حضرت امام محمد باقر (عليه السلام) فرمود: اگر خواستى بدانى كه در وجودت خير و خوشبختى هست يا نه، به درون خود دقّت كن اگر اهل عبادت و طاعت را دوست دارى و از اهل معصيت و گناه ناخوشايندى، پس در وجودت خير و سعادت وجود دارد; و خداوند تو را دوست مى دارد. ولى چنانچه از اهل طاعت و عبادت ناخوشايند باشى و به اهل معصيت عشق و علاقه ورزيدى، پس خير و خوبى در تو نباشد; و خداوند تو را دشمن دارد. و هر انسانى با هر كسى كه به او عشق و علاقه دارد، با همان محشور مى گردد.

2- قالَ (عليه السلام): مَنْ كَفَّ عَنْ أعْراضِ النّاسِ أقالَهُ اللّهُ نَفْسَهُ يَوْمَ الْقِيامَهِ، وَ مَنْ كَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ كَفَّ اللّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ يَوْمَ الْقِيامَهِ.(2)

فرمود: هركس دنبال هتك حرمت - ناموس و آبروى - ديگران نباشد، خداوند متعال او را در قيامت مورد عفو و بخشش قرار مى دهد; و هركس غضب و خشم خود را از ديگران باز دارد، خداوند نيز خشم و غضب خود را در قيامت از او بر طرف مى سازد.

3- قالَ (عليه السلام): مَنْ ثَبَتَ عَلى وِلايَتِنا فِي غِيْبَهِ قائِمِنا، أعْطاهُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَجْرَ ألْفِ شَهيد مِنْ شُهَداءِ بَدْر وَ حُنَيْن.(3)

فرمود: كسى كه در زمان غيبت امام زمان (عجّل الله فرجه الشّريف) بر ايمان و ولايت ما اهل بيت عصمت و طهارت پا برجا و ثابت بماند، خداوند متعال پاداش و ثواب هزار شهيد از شهداى جنگ بدر و حنين به او عطا مى فرمايد.

4- قالَ (عليه السلام): لَوْ أنَّ الاْمامَ رُفِعَ مِنَ الاْرْضِ ساعَهً، لَماجَتْ بِأهْلِها كَما يَمُوجُ الْبَحْرُ بِأهْلِهِ.(4)

فرمود: اگر امام و حجّت خدا لحظه اى از روى زمين و از بين افراد جامعه برداشته شود، زمين اهل خود را در خود مى بلعد و فرو مى برد همان طورى كه دريا چيزهاى خود را در خود متلاطم و آشفته مى سازد.

5- قالَ (عليه السلام): إنَّ جَميعَ دَوابِّ الاْرْضِ لَتُصَلّي عَلى طالِبِ الْعِلْمِ حَتّى الْحيتانِ في الْبَحْرِ.(5)

فرمود: به درستى كه تمام موجودات و جانوراان زمين و بلكه ماهيان دريا براى تحصيل كنندگان علوم ـ اسلامى و معارف الهى ـ تحيّت و درود مى فرستند.

6- قالَ (عليه السلام): لَوْ أُوتيتُ بِشابٍّ مِنْ شَبابِ الشّيعَهِ لا يَتَفَقَّهُ فِي الدّينِ، لَأَوجَعْتُهُ.(6)

فرمود: اگر جوانى از جوانان شيعه را نزد من بياورند كه به مسائل دين ـ و زندگى ـ آشنا نباشد، او را تنبيه و تأديب خواهم كرد (تا به دنبال تحصيل مسائل دين برود).

7- قالَ (عليه السلام): مَنْ أفْتَى النّاسَ بِغَيْرِ عِلْم وَ لا هُدىً، لَعَنَتْهُ مَلائِكَهُ الرَّحْمَهِ وَ مَلائِكَهُ الْعَذابِ، وَ لَحِقَهُ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِفَتْياهُ.(7)

فرمود: هركس درباره مسائل دين فتوا و نظريه اى دهد كه بدون علم و اطّلاع باشد، ملائكه رحمت و ملائكه عذاب او را لعن و نفرين مى كنند و گناه عمل كننده ـ اگر خلاف باشد ـ بر عهده گوينده است.

8- قالَ (عليه السلام): الصَّلاهُ عَمُودُ الدّينِ، مَثَلُها كَمَثَلِ عَمُودِ الْفِسْطاطِ، إذا ثَبَتَ الْعَمُودُ ثَبَتَ الاَْوْتادُ وَ الاَْطْناب، وَ إذا مالَ الْعَمُودُ وَانْكَسَرَ لَمْ يَثْبُتْ وَ تَدٌ وَ لا طَنَبٌ.(8)

فرمود: نماز ستون دين است و مثالش همانند تيرك و ستون خيمه مى باشد كه چنانچه محكم و استوار باشد ميخ ها و طناب هاى اطراف آن پا بر جا خواهد بود ولى اگر ستون سُست يا كج باشد ميخ ها و طنابهاى اطراف آن نمى تواند پا برجا باشد.

9- قالَ (عليه السلام): لا تَتَهاوَنْ بَصَلاتِكَ، فَإنَّ النَّبيَّ (صلى الله عليه وآله وسلم) قالَ عِنْدَ مَوْتِهِ: لَيْسَ مِنّى مَنِ اسْتَخَفَّ بِصَلاتِهِ، لَيْسَ مِنّى، مَنْ شَرِبَ مُسْكِراً، لا يَرِدُ عَلَىّ الْحَوْضَ، لا وَ اللهِ.(9)

فرمود: نسبت به نماز بى اعتنا مباش و آن را سبك و ناچيز مشمار، همانا كه پيامبر خدا هنگام وفات خود فرمود: هركس نماز را سبك شمارد و يا مسكرات بنوشد از ـ امّت ـ من نيست و بر حوض كوثر وارد نخواهد شد.

10- قالَ (عليه السلام): بُنِيَ الاْسْلامُ عَلى خَمْسَهِ أشْياء: عَلَى الصَّلاهِ، وَ الزَّكاهِ، وَ الْحَجِّ، وَ الصَّوْمِ، وَ الْوِلايَهِ، وَ لَمْ يُنادَ بِشَيْىء مِثْلَ ما نُودِىَ لِلْوِلايَهِ.(10)

فرمود: دين مبين اسلام بر پنج پايه و اساس استوار است: نماز، زكات، خمس، حجّ، روزه، ولايت اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام). سپس افزود: آن مقدارى كه نسبت به ولايت سفارش شده است نسبت به هيچ كدام تأكيد نگرديده است و ولايت اساس و محور تمام اعمال مى باشد.

11- قالَ (عليه السلام): مَنْ دَعَا اللهَ بِنا أفْلَحَ، وَ مَنْ دَعاهُ بِغَيْرِنا هَلَكَ وَ اسْتَهْلَكَ.(11)

فرمود: هر كه خداوند را به وسيله ما بخواند و ما را واسطه قرار دهد رستگار و موفّق خواهد شد. و كسى كه غير از ما اهل بيت ـ عصمت و طهارت ـ را وسيله گرداند نااميد و هلاك خواهد گشت.

12- قالَ (عليه السلام): الاْعْمالُ تُضاعَفُ يَوْمَ الْجُمُعَهِ، فَأكْثِرُوا فيها مِنَ الصَّلاهِ وَ الصَّدَقَهِ وَ الدُّعاءِ.(12)

فرمود: پاداش اعمال ـ بد يا خوب ـ در روز جمعه دو برابر ديگر روزها است، پس سعى نمائيد در اين روز نماز و صدقه و دعا بسيار انجام دهيد.

13- قالَ (عليه السلام): مَنْ طَلَبَ الدُّنْيا اسْتِعْفافاً عَنِ النّاسِ، وَ سَعْياً عَلى أهْلِهِ، وَ تَعَطُّفاً عَلى جارِهِ، لَقَى اللهَ عَزَّ وَجَلَّ يَوْمَ الْقِيامَهِ وَ وَجْهُهُ مِثْلُ الْقَمَرِ لَيْلَهَ الْبَدْرِ.(13)

فرمود: هركس دنيا را به جهت يكى از اين سه حالت طلب كند: بى نيازى از مردم، آسايش و رفاه خانواده و عائله اش، كمك و رسيدگى به همسايه اش. روز قيامت در حالتى محشور مى گردد و به ملاقات خداوند متعال نايل مى شود كه صورتش همچون ماه شب چهارده، نورانى است.

14- قالَ (عليه السلام): ثَلاثٌ لَمْ يَجْعَلِ اللهُ لِأحَد فيهِنَّ رُخْضهً: أداءُ الاْمانَهِ إلَى الْبِرِّ وَ الْفاجِرِ، وَ الْوَفاءُ بِالْعَهْدِ لِلْبِّرِ وَ الْفاجِرِ، وَ بِرُّ الْوالِدَيْنِ بِرَّيْنِ كانا اَوْ فاجِرَيْنِ.(14)

فرمود: خداوند سبحان در سه چيز رخصت قرار نداده است: امانت را سالم تحويل صاحبش دادن، خواه آن كه صاحبش آدم خوبى باشد يا فاجر. وفاى به عهد نسبت به هر شخصى خوب باشد يا بد.

15- قالَ (عليه السلام): إنَّ الْجَنَّهَ وَ الْحُورَ لَتَشْتاقُ إلى مَنْ يَكْسَحُ الْمَسْجِدَ، اَوْ يَأخُذُ مِنْهُ الْقَذى.(15)

فرمود: همانا بهشت و حورالعين در انتظار افرادى است كه در نظافت و تميز كردن مسجد سعى و تلاش نمايند.

16- قالَ (عليه السلام): إنَّما يَبْتَلِى الْمُؤمِنُ فِى الدُّنْيا عَلى قَدْرِ دينِهِ.(16)

فرمود: همانا مؤمن در اين دنيا هر مقدارى كه دين و ايمان داشته باشد به همان اندازه مورد امتحان و آزمايش قرار مى گيرد.

17- قالَ (عليه السلام): لا يَكُونُ الْعَبْدُ عابِداً لِلّهِ حَقَّ عِبادَتِهِ حَتّى يَنْقَطِعَ عَنِ الْخَلْقِ كُلِّهِمْ، فَحينَئِذ يَقُولُ: هذا خالِصٌ لى، فَيَقْبَلُهُ بِكَرَمِهِ.(17)

فرمود: كسى به بندگى و ستايش گر حقيقى در برابر خداوند نمى رسد مگر آن كه از تمام افراد قطع اميد كند و تنها اميدش خداى يكتا باشد. در يك چنين حالتى خداوند گويد: اين عمل خالصانه براى من است و آن را مورد قبول و عنايت خود قرار مى دهد.

18- قالَ (عليه السلام): اُقْسِمُ بِاللهِ وَ هُوَ حَقٌّ، مافَتَحَ رَجُلٌ عَلى نَفْسِهِ بابَ الْمَسْألَهِ إلاّ فَتَحَ اللهُ عَلَيْهِ بابَ فَقْر.(18)

فرمود: سوگند به خدائى كه بر حقّ است، چنانچه شخصى در موردى، تقاضاى خود را به يكى از هم نوعان خود بگويد و بدون توجّه به خداوند متعال درخواست كمك نمايد، خداوند درى از درهاى فقر و تنگ دستى را بر او بگشايد.

19- قالَ (عليه السلام): مَنْ قَضى مُسْلِماً حاجَتَهُ، قالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ثَوابُكَ عَلَىَّ وَلا اَرْضى لَكَ ثَواباً دُونَ الْجَنَّهِ.(19)

فرمود: هركس حاجتى را براى مسلمانى برآورده كند و گره از مشگلش بگشايد، خداوند متعال به او خطاب كند: ثواب و پاداش تو بر عهده من خواهد بود و غير از بهشت چيز ديگرى لايق تو نخواهد بود.

20- قالَ (عليه السلام): إنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْحى إلى شُعَيْب النَّبي(صلى الله عليه وآله وسلم): إنّى مُعَذِّبٌ مِنْ قَوْمِكَ مِائَهَ ألْف، أرْبَعينَ ألْفاً مِنْ شِرارِهِمْ وَ سِتّينَ ألْفاً من خِيارِهِمْ. فقال: يارَبِّ هؤُلاءِ الاْشْرار فَما بالُ الاْخْيار؟ فَأوحىَ اللهُ إلَيْهِ: إنَّهُمْ داهَنُوا أهْلَ الْمَعاصى وَ لَمْ يَغْضِبُوا لِغَضَبي.(20

فرمود: همانا خداوند متعال، براى حضرت شعيب (عليه السلام)وحى فرستاد: من از قوم تو يكصد هزار نفر را عذاب و هلاك مى نمايم كه شصت هزار نفر ايشان، اشرار و چهل هزار نفر ديگرشان از خوبان و عبادت كنندگان خواهند بود. حضرت شعيب (عليه السلام) سؤال نمود: اشرار كه مستحقّ عذاب هستند ولى خوبان را چرا عذاب مى نمائى؟ خداوند وحى نمود: به جهت آن كه اين افراد، نسبت به گناهكاران بى تفاوت بوده و با ايشان سازش مى كردند.

21- قالَ (عليه السلام): مَنْ أطْعَمَ مُؤْمِناً، أطْعَمَهُ اللهُ مِنْ ثِمارِ الْجَنَّهِ.(21)

فرمود: هركس مؤمنى را طعام دهد، خداوند از ميوه هاى بهشتى روزى او گرداند.

22- قالَ (عليه السلام): مَنْ حَمَلَ أخاهُ عَلى رَحْلِهِ بَعَثَهُ اللهُ يَوْمَ الْقِيامَهِ إلىَ الْمَوْقِفِ عَلى ناقَهِ مِنْ نُوْقِ الْجَنَّهِ يُباهى بِهِ الْمَلائِكَهَ.(22)

فرمود: كسى كه برادرش را (و هركس كه در مسير راه بدون وسيله است) سوار وسيله نقليه خود كند ـ و حتّى الإمكان او را به مقصد برساند ـ خداوند متعال او را در قيامت سوار شترى از شترهاى بهشتى مى گرداند ـ كه سريع او را به مقصد برساند و از شدائد و سختى هاى محشر در امان گردد ـ، و به بر ملائكه مباهات و افتخار مى كنند.

23- قالَ (عليه السلام): إذا دَخَلَ أحَدُكُمْ عَلى أخيهِ فى بَيْتِهِ، فَلْيَقَعُدْ حَيْثُ يَأمُرُهُ صاحِبُ الرَّحْلِ، فَإنَّ صاحِبَ الْبَيْتِ أعْرَفُ بِعَوْره بَيْتِهِ مِنَ الدّاخِلِ عَلَيْهِ.(23)

فرمود: هنگامى به منزل يكى از برادران و دوستانتان وارد شديد، هر كجا به شما گفت بنشينيد، بپذيريد و همانجا بنشينيد، چون كه صاحب منزل بيش از ديگران به اسرار منزل خود آشنا و آگاه است.

24- قالَ (عليه السلام): اَلْجَنَّهُ مُحَرَّمَهٌ عَلَى الْفَتّانينَ الْمشّائينَ بِالنَّميمَهِ.(24)

فرمود: بهشت ـ و نعمت هاى حيات بخش آن ـ براى اشخاص فتنه گر و سخن چينِ آشوب طلب، حرام است.

25- قالَ (عليه السلام): إنّا نَأمُرُ صِبْيانَنا بِالصَّلاهِ إذا كانُوا بَنى خَمْسِ سِنين، فَمُرُوا صِبْيانَكُمْ إذا كانوا بَنى سَبْعِ سِنين.(25)

فرمود: ما ـ اهل بيت عصمت و طهارت ـ كودكان خود را از دوران پنج سالگى به انجام نماز دستور مى دهيم، ولى شما ـ دوستان و پيروان ما ـ فرزندان خود را از سنين هفت سالگى وادار به نماز نمائيد.

26- قالَ (عليه السلام): مَنْ حَمَلَ جِنازَهً مِنْ اَرْبَع جَوانِبِها، غَفَرَ اللهُ لَهُ اَرْبَعينَ كَبيرَهً.(26)

فرمود: هركس جنازه اى را تشييع نمايد و چهار جانب تابوت را بر شانه خود حمل كند، خداوند چهل گناه از گناهانش را مى آمرزد.

27- قالَ (عليه السلام): خَفِ اللهَ تَعالى لِقُدْرَتِهِ عَلَيْكَ، وَ اسْتَحِ مِنْهُ لِقُرْبِهِ مِنْكَ.(27)

فرمود: بترس از قدرت بى منتهاى خداوند متعال كه از ـ جهات مختلف ـ بر تو دارد، و از خداوند شرم و حيا كن ـ در انجام گناهان ـ به جهت آن كه از هر چيزى به تو نزديك تر است.

28- قالَ (عليه السلام): الْحِكْمَهُ ضالَّهُ الْمُؤْمِنِ، فَحَيْثُ ماوَجَدَ أحَدُكُمْ ضالَّتَهُ فَلْيَأخُذْها.(28)

فرمود: دانش و حكمت، گمشده ـ ارزشمندى است براى ـ مؤمن كه هر كجا و نزد هركس يافت شود بايد آن را دريافت نمايد.

29- قالَ (عليه السلام): فِي الْمِلْحِ شِفاءٌ مِنْ سَبْعينَ داء، ثُمَّ قالَ: لَوْ يَعْلَمُ النّاسُ ما فِى الْمِلْحِ ما تَداوَوا إلاّ بِهِ.(29)

فرمود: نمك شفابخش و درمان كننده هفتاد نوع مرض و درد خواهد بود و افزود چنانچه مردم خواصّ نمك مى شناختند به چيزى غير از نمك مداوا و درمان نمى كردند.

30- قالَ (عليه السلام): إنَّ الْمُؤمِنَ إذا صافَحَ الْمُؤمِنَ تَفَرَّقا مِنْ غَيْرِ ذَنْب.(30)

فرمود: همانا مؤمنى كه با برادر مؤمنش ديدار و مصافحه نمايد، گناهانشان ريخته مى شود و بدون گناه از يكديگر جدا خواهند شد.

31- قالَ (عليه السلام): مَثَلُ الْحَريصِ عَلَى الدُّنْيا مَثَلُ ذَرْوَهِ الْقَزِّ، كُلَّما ازْدادَتْ عَلى نَفْسِها لَفّاً كانَ أبْعَدُ مِنَ الْخُرُوجِ حَتّى تَمُوتَ غَمّاً.(31)

فرمود: تمثيل افراد حريص به مال و زيورآلات دنيا همانند كرم ابريشمى است كه هر چه اطراف خود بچرخد و بيشتر فعاليّت كند و تارهاى ابريشم را به دور خود بپيچد، خارج شدنش از بين آن تارها سخت تر گردد و چه بسا غير ممكن مى شود تا جائى كه چاره اى جز مرگ نداشته باشد.

32- قالَ (عليه السلام): إنَّ الْمُؤْمِنَ أخُ الْمُؤمِنِ لا يَشْتِمُهُ، وَ لا يُحَرِّمُهُ، وَ لا يُسيىءُ بِهِ الظَّنَّ.(32)

فرمود: مؤمن برادر مؤمن است، بايد او را دشنام ندهد، سرزنش و بدگوئى نكند، و او را از خوبيها محروم نگرداند، و به او بدگمان نباشد.

33- قالَ (عليه السلام): اَلْكَمالُ كُلُّ الْكَمالِ، التَّفَقُّهُ فِى الدّينِ، وَ الصَّبْرُ عَلَى النائِبَهِ، وَ تَقْديرُ الْمَعيشَهِ.(33)

فرمود: تمام كمالات - معنوى و مادّى انسان - در فقاهت و شناخت دقيق و صحيح مسائل دين و معارف الهى است; و صبر و شكيبائى در مقابل ناملايمات، و نيز زندگى را با تدبّر و مديريّت برنامه ريزى كردن مى باشد.

34- قالَ (عليه السلام): صِلِهُ الاْرْحامِ تُزَكّي الاْعْمالَ، وَ تُنْمِى الاْمْوالَ، وَ تَدْفَعُ الْبَلْوى، وَ تُيَسِّرُ الْحِسابَ، وَ تُنْسِىءُ فِى الاْجَلِ.(34)

صله رحم نمودن (پنج فايده دارد:) موجب تزكيه اعمال و عبادات مى شود، سبب رشد و بركت در اموال مى گردد، بلاها، آفات; و گرفتارى ها را دفع و بر طرف مى نمايد، حساب (قبر و قيامت) را آسان مى گرداند و مرگ و أجل (معلّق) را تأخير مى اندازد.

35- قالَ (عليه السلام): فَضْلُ صَلاهِ الْجَماعَهِ عَلى صَلاهِ الرَّجُلِ فَرْداً خَمْساً وَ عِشْرينَ دَرَجَهً فِى الْجَنَّهِ.(35)

فرمود: فضيلت و برترى نماز جماعت بر نماز فرادا و تنها، بيست و پنج درجه از مقامات بهشتى است.

36- قالَ (عليه السلام): وَ أمَّا الْمُنْجِيات: فَخَوْفُ اللهِ فِى السِّرَ وَ الْعَلانِيَهِ، وَ الْقَصْدُ فِى الْغِنى وَ الْفَقْرِ، وَ كَلِمَهُ الْعَدْلِ فِى الرِّضا وَ السّخَطِ.(36)

فرمود: از اسباب نجات، ترس از خدا در خفاء و آشكارا است، رعايت اقتصاد و صرفه جوئى در تمام حالات بى نيازى و نيازمندى، نيز رعايت انصاف و گفتن سخن حقّ و عدالت در همه حالت هاى خوشى و ناراحتى.

37- قالَ (عليه السلام): لا تَنالُ وِلايَتُنا إلاّ بِالْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ.(37)

فرمود: ولايت و شفاعت ما شامل نمى شود مگر افرادى را كه داراى عمل ـ صالح ـ و نيز پرهيز از گناه داشته باشند.

38- قالَ (عليه السلام): إنَّ أعْمالَ الْعِبادِ تُعْرَضُ عَلى نَبيِّكُمْ كُلَّ عَشيَّهِ خَميس، فَلْيَسْتَحِ أحَدُكُمْ أنْ يُعْرِضَ عَلى نَبيِّهِ الْعَمَلَ الْقَبيح.(38)

فرمود: همانا تمام كارها و حركات بندگان در هر شب جمعه بر پيغمبر اسلام عرضه مى گردد، پس حياء كنيد از اين كه عمل زشت شما را نزد پيغمبرتان ارائه دهند.

39- قالَ (عليه السلام): مَنْ عَلَّمَ بابَ هُدىً فَلَهُ مِثْلُ أجْرِ مَنْ عَمِلَ بِهِ، وَلايَنْقُصُ اُولئِكَ مِنْ أجُورِهِمْ.(39)

فرمود: هركس راه هدايت و سعادتى را بگشايد و يا به ديگران تعليم دهد، اجر و پاداش او همانند كسى است كه به آن كار خير عمل كرده باشد بدون آن كه از پاداش عمل كنندگان كسر شود.

40- قالَ (عليه السلام): اَرْبَعٌ مِنْ كُنُوزِالْبِرِّ: كِتْمانُ الْحاجَهِ، وَ كِتْمانُ الصَّدَقَهِ، وَ كِتْمانُ الْوَجَعِ، وَ كِتْمانُ الْمُصيبَهِ.(40)

فرمود: چهار حالت از كنزهاى نيك و پسنديده است: پوشاندن نياز و حاجت خود را از ديگران، دادن صدقه و كمك به افراد به طور مخفيانه و محرمانه، دردها و مشكلات و ناراحتى ها را تحمّل كردن و هنگام مصيبت و حوادث، جزع و داد و فرياد نكردن.

پاورقى:‌


1 - اصول كافى: ج 2، ص 103، ح 11، وسائل الشّيعه: ج 16، ص 183، ح 1.
2 - كتاب الزّهد: ص 1، ح 9.
3 - إثبات الهداه: ج 3، ص 467.
4 - اصول كافي: ج 1، ص 179، ح 12.
5 - بحارالأنوار: ج 1، ص 137، ح 31.
6 - محاسن برقي: ج 1، ص 228.
7 - اصول كافي: ج 1، ص 42، ح 3، و مستدرك الوسائل: ج 17، ص 244.
8 - وسائل الشيعه: ج 4، ص 27، ح 4424.
9 - وسائل الشّيعه: ج 4، ص 23، ح 4413.
10 - وسائل الشّيعه: ج 1، ص 18، ح 10.
11 - أمالى شيخ طوسى: ج 1، ص 175.
12 - مستدرك الوسائل: ج 6، ص 64، ح 15.
13 - وسائل الشّيعه: ج 17، ص 21، ح 5.
14 - وسائل الشّيعه: ج 21، ص 490، ح 3.
15 - مستدرك الوسائل: ج 3، ص 385.
16 - تنبيه الخواطر، معروف به مجموعه ورّام: ص 523، بحارالأنوار: ج 67، ص 210، ح 12، به نقل از كافى.
17 - تنبيه الخواطر، معروف به مجموعه ورّام: ص 427، بحارالأنوار: ج 70، ص 111، ح 14 .
18 - عدّه الداعى: ص 99، س 15.
19 - مستدرك الوسائل: ج 12، ص 402، ح 6.
20 - الجواهرالسنّيه: ص 28، بحارالأنوار: ج 12، ص 386، ح 12، به نقل از كافى.
21 - محاسن برقى: ص 393، ح 4.
22 - بحارالانوار: ج 7، ص 303، ح 61.
23 - وسائل الشّيعه: ج 5، ص 322.
24 - تنبيه الخواطر، معروف به مجموعه ورّام: ص 528.
25 - وسائل الشّيعه: ج 4، ص 31، ح 4434.
26 - وسائل الشّيعه: ج 3، ص 3، ح 153.
27 - بحارالأنوار: ج 68 ص336، ح 22.
28 - تنبيه الخواطر، معروف به مجموعه ورّام: ص 468.
29 ـ تنبيه الخواطر، معروف به مجموعه ورّام: ص 468.
30 - خصال صدوق: ج 1، ص 13.
31 - وسائل الشّيعه: ج 11، ص 318.
32 - تحف العقول: ص 221، بحارالأنوار: ج 78، ص 176، ح 5.
33 - تحف العقول: ص 213، بحارالأنوار: ج 78، ص 172، ح 5.
34 - تحف العقول: ص 218، بحارالأنوار: ج 74، ص 111، ح 71.
35 - وسائل الشّيعه: ج 17، ص 37.
36 - وسائل الشّيعه: ج 11، ص 174، ح 12.
37 - وسائل الشّيعه: ج 11، ص 196.
38 - وسائل الشّيعه: ج 11، ص 391.
39 - وسائل الشّيعه: ج 1، ص 436.
40 - تحف العقول: ص 215.