حضرت امام باقر (عليه السلام)
1- قالَ الاْمامُ أبوُ جَعْفَر محمّد الباقر (عَلَيْه السلام) : إذا أرَدْتَ أنْ
تَعْلَمَ أنَّ فيكَ خَيْراً، فَانْظُرْ إلى قَلْبِكَ فَإنْ كانَ يُحِبُّ أهْلَ
طاعَهِ اللّهِ وَ يُبْغِضُ أهْلَ مَعْصِيَتِهِ فَفيكَ خَيْرٌ; وَاللّهُ يُحِبُّك،
وَ إذا كانَ يُبْغِضُ أهْلَ طاعَهِ اللّهِ وَ يُحِبّ أهْلَ مَعْصِيَتِهِ فَلَيْسَ
فيكَ خَيْرٌ; وَ اللّهُ يُبْغِضُكَ، وَالْمَرْءُ مَعَ مَنْ أحَبَّ.(1)
حضرت
امام محمد باقر (عليه السلام) فرمود: اگر خواستى بدانى كه در وجودت خير و خوشبختى
هست يا نه، به درون خود دقّت كن اگر اهل عبادت و طاعت را دوست دارى و از اهل معصيت
و گناه ناخوشايندى، پس در وجودت خير و سعادت وجود دارد; و خداوند تو را دوست مى
دارد. ولى چنانچه از اهل طاعت و عبادت ناخوشايند باشى و به اهل معصيت عشق و علاقه
ورزيدى، پس خير و خوبى در تو نباشد; و خداوند تو را دشمن دارد. و هر انسانى با هر
كسى كه به او عشق و علاقه دارد، با همان محشور مى گردد.
2- قالَ (عليه السلام): مَنْ كَفَّ عَنْ أعْراضِ النّاسِ أقالَهُ اللّهُ نَفْسَهُ
يَوْمَ الْقِيامَهِ، وَ مَنْ كَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ كَفَّ اللّهُ عَنْهُ
غَضَبَهُ يَوْمَ الْقِيامَهِ.(2)
فرمود: هركس دنبال هتك حرمت - ناموس و آبروى -
ديگران نباشد، خداوند متعال او را در قيامت مورد عفو و بخشش قرار مى دهد; و هركس
غضب و خشم خود را از ديگران باز دارد، خداوند نيز خشم و غضب خود را در قيامت از او
بر طرف مى سازد.
3- قالَ (عليه السلام): مَنْ ثَبَتَ عَلى وِلايَتِنا فِي غِيْبَهِ قائِمِنا،
أعْطاهُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَجْرَ ألْفِ شَهيد مِنْ شُهَداءِ بَدْر وَ
حُنَيْن.(3)
فرمود: كسى كه در زمان غيبت امام زمان (عجّل الله فرجه الشّريف) بر
ايمان و ولايت ما اهل بيت عصمت و طهارت پا برجا و ثابت بماند، خداوند متعال پاداش و
ثواب هزار شهيد از شهداى جنگ بدر و حنين به او عطا مى فرمايد.
4- قالَ (عليه السلام): لَوْ أنَّ الاْمامَ رُفِعَ مِنَ الاْرْضِ ساعَهً، لَماجَتْ
بِأهْلِها كَما يَمُوجُ الْبَحْرُ بِأهْلِهِ.(4)
فرمود: اگر امام و حجّت خدا
لحظه اى از روى زمين و از بين افراد جامعه برداشته شود، زمين اهل خود را در خود مى
بلعد و فرو مى برد همان طورى كه دريا چيزهاى خود را در خود متلاطم و آشفته مى سازد.
5- قالَ (عليه السلام): إنَّ جَميعَ دَوابِّ الاْرْضِ لَتُصَلّي عَلى طالِبِ
الْعِلْمِ حَتّى الْحيتانِ في الْبَحْرِ.(5)
فرمود: به درستى كه تمام موجودات و
جانوراان زمين و بلكه ماهيان دريا براى تحصيل كنندگان علوم ـ اسلامى و معارف الهى ـ
تحيّت و درود مى فرستند.
6- قالَ (عليه السلام): لَوْ أُوتيتُ بِشابٍّ مِنْ شَبابِ الشّيعَهِ لا يَتَفَقَّهُ
فِي الدّينِ، لَأَوجَعْتُهُ.(6)
فرمود: اگر جوانى از جوانان شيعه را نزد من
بياورند كه به مسائل دين ـ و زندگى ـ آشنا نباشد، او را تنبيه و تأديب خواهم كرد
(تا به دنبال تحصيل مسائل دين برود).
7- قالَ (عليه السلام): مَنْ أفْتَى النّاسَ بِغَيْرِ عِلْم وَ لا هُدىً،
لَعَنَتْهُ مَلائِكَهُ الرَّحْمَهِ وَ مَلائِكَهُ الْعَذابِ، وَ لَحِقَهُ وِزْرُ
مَنْ عَمِلَ بِفَتْياهُ.(7)
فرمود: هركس درباره مسائل دين فتوا و نظريه اى دهد
كه بدون علم و اطّلاع باشد، ملائكه رحمت و ملائكه عذاب او را لعن و نفرين مى كنند و
گناه عمل كننده ـ اگر خلاف باشد ـ بر عهده گوينده است.
8- قالَ (عليه السلام): الصَّلاهُ عَمُودُ الدّينِ، مَثَلُها كَمَثَلِ عَمُودِ
الْفِسْطاطِ، إذا ثَبَتَ الْعَمُودُ ثَبَتَ الاَْوْتادُ وَ الاَْطْناب، وَ إذا مالَ
الْعَمُودُ وَانْكَسَرَ لَمْ يَثْبُتْ وَ تَدٌ وَ لا طَنَبٌ.(8)
فرمود: نماز
ستون دين است و مثالش همانند تيرك و ستون خيمه مى باشد كه چنانچه محكم و استوار
باشد ميخ ها و طناب هاى اطراف آن پا بر جا خواهد بود ولى اگر ستون سُست يا كج باشد
ميخ ها و طنابهاى اطراف آن نمى تواند پا برجا باشد.
9- قالَ (عليه السلام): لا تَتَهاوَنْ بَصَلاتِكَ، فَإنَّ النَّبيَّ (صلى الله عليه
وآله وسلم) قالَ عِنْدَ مَوْتِهِ: لَيْسَ مِنّى مَنِ اسْتَخَفَّ بِصَلاتِهِ، لَيْسَ
مِنّى، مَنْ شَرِبَ مُسْكِراً، لا يَرِدُ عَلَىّ الْحَوْضَ، لا وَ اللهِ.(9)
فرمود: نسبت به نماز بى اعتنا مباش و آن را سبك و ناچيز مشمار، همانا كه پيامبر خدا
هنگام وفات خود فرمود: هركس نماز را سبك شمارد و يا مسكرات بنوشد از ـ امّت ـ من
نيست و بر حوض كوثر وارد نخواهد شد.
10- قالَ (عليه السلام): بُنِيَ الاْسْلامُ عَلى خَمْسَهِ أشْياء: عَلَى الصَّلاهِ،
وَ الزَّكاهِ، وَ الْحَجِّ، وَ الصَّوْمِ، وَ الْوِلايَهِ، وَ لَمْ يُنادَ بِشَيْىء
مِثْلَ ما نُودِىَ لِلْوِلايَهِ.(10)
فرمود: دين مبين اسلام بر پنج پايه و اساس
استوار است: نماز، زكات، خمس، حجّ، روزه، ولايت اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم
السلام). سپس افزود: آن مقدارى كه نسبت به ولايت سفارش شده است نسبت به هيچ كدام
تأكيد نگرديده است و ولايت اساس و محور تمام اعمال مى باشد.
11- قالَ (عليه السلام): مَنْ دَعَا اللهَ بِنا أفْلَحَ، وَ مَنْ دَعاهُ بِغَيْرِنا
هَلَكَ وَ اسْتَهْلَكَ.(11)
فرمود: هر كه خداوند را به وسيله ما بخواند و ما را
واسطه قرار دهد رستگار و موفّق خواهد شد. و كسى كه غير از ما اهل بيت ـ عصمت و
طهارت ـ را وسيله گرداند نااميد و هلاك خواهد گشت.
12- قالَ (عليه السلام): الاْعْمالُ تُضاعَفُ يَوْمَ الْجُمُعَهِ، فَأكْثِرُوا فيها
مِنَ الصَّلاهِ وَ الصَّدَقَهِ وَ الدُّعاءِ.(12)
فرمود: پاداش اعمال ـ بد يا
خوب ـ در روز جمعه دو برابر ديگر روزها است، پس سعى نمائيد در اين روز نماز و صدقه
و دعا بسيار انجام دهيد.
13- قالَ (عليه السلام): مَنْ طَلَبَ الدُّنْيا اسْتِعْفافاً عَنِ النّاسِ، وَ
سَعْياً عَلى أهْلِهِ، وَ تَعَطُّفاً عَلى جارِهِ، لَقَى اللهَ عَزَّ وَجَلَّ
يَوْمَ الْقِيامَهِ وَ وَجْهُهُ مِثْلُ الْقَمَرِ لَيْلَهَ الْبَدْرِ.(13)
فرمود: هركس دنيا را به جهت يكى از اين سه حالت طلب كند: بى نيازى از مردم، آسايش و
رفاه خانواده و عائله اش، كمك و رسيدگى به همسايه اش. روز قيامت در حالتى محشور مى
گردد و به ملاقات خداوند متعال نايل مى شود كه صورتش همچون ماه شب چهارده، نورانى
است.
14- قالَ (عليه السلام): ثَلاثٌ لَمْ يَجْعَلِ اللهُ لِأحَد فيهِنَّ رُخْضهً: أداءُ
الاْمانَهِ إلَى الْبِرِّ وَ الْفاجِرِ، وَ الْوَفاءُ بِالْعَهْدِ لِلْبِّرِ وَ
الْفاجِرِ، وَ بِرُّ الْوالِدَيْنِ بِرَّيْنِ كانا اَوْ فاجِرَيْنِ.(14)
فرمود:
خداوند سبحان در سه چيز رخصت قرار نداده است: امانت را سالم تحويل صاحبش دادن، خواه
آن كه صاحبش آدم خوبى باشد يا فاجر. وفاى به عهد نسبت به هر شخصى خوب باشد يا بد.
15- قالَ (عليه السلام): إنَّ الْجَنَّهَ وَ الْحُورَ لَتَشْتاقُ إلى مَنْ يَكْسَحُ
الْمَسْجِدَ، اَوْ يَأخُذُ مِنْهُ الْقَذى.(15)
فرمود: همانا بهشت و حورالعين
در انتظار افرادى است كه در نظافت و تميز كردن مسجد سعى و تلاش نمايند.
16- قالَ (عليه السلام): إنَّما يَبْتَلِى الْمُؤمِنُ فِى الدُّنْيا عَلى قَدْرِ
دينِهِ.(16)
فرمود: همانا مؤمن در اين دنيا هر مقدارى كه دين و ايمان داشته
باشد به همان اندازه مورد امتحان و آزمايش قرار مى گيرد.
17- قالَ (عليه السلام): لا يَكُونُ الْعَبْدُ عابِداً لِلّهِ حَقَّ عِبادَتِهِ
حَتّى يَنْقَطِعَ عَنِ الْخَلْقِ كُلِّهِمْ، فَحينَئِذ يَقُولُ: هذا خالِصٌ لى،
فَيَقْبَلُهُ بِكَرَمِهِ.(17)
فرمود: كسى به بندگى و ستايش گر حقيقى در برابر
خداوند نمى رسد مگر آن كه از تمام افراد قطع اميد كند و تنها اميدش خداى يكتا باشد.
در يك چنين حالتى خداوند گويد: اين عمل خالصانه براى من است و آن را مورد قبول و
عنايت خود قرار مى دهد.
18- قالَ (عليه السلام): اُقْسِمُ بِاللهِ وَ هُوَ حَقٌّ، مافَتَحَ رَجُلٌ عَلى
نَفْسِهِ بابَ الْمَسْألَهِ إلاّ فَتَحَ اللهُ عَلَيْهِ بابَ فَقْر.(18)
فرمود:
سوگند به خدائى كه بر حقّ است، چنانچه شخصى در موردى، تقاضاى خود را به يكى از هم
نوعان خود بگويد و بدون توجّه به خداوند متعال درخواست كمك نمايد، خداوند درى از
درهاى فقر و تنگ دستى را بر او بگشايد.
19- قالَ (عليه السلام): مَنْ قَضى مُسْلِماً حاجَتَهُ، قالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ:
ثَوابُكَ عَلَىَّ وَلا اَرْضى لَكَ ثَواباً دُونَ الْجَنَّهِ.(19)
فرمود: هركس
حاجتى را براى مسلمانى برآورده كند و گره از مشگلش بگشايد، خداوند متعال به او خطاب
كند: ثواب و پاداش تو بر عهده من خواهد بود و غير از بهشت چيز ديگرى لايق تو نخواهد
بود.
20- قالَ (عليه السلام): إنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْحى إلى شُعَيْب النَّبي(صلى
الله عليه وآله وسلم): إنّى مُعَذِّبٌ مِنْ قَوْمِكَ مِائَهَ ألْف، أرْبَعينَ
ألْفاً مِنْ شِرارِهِمْ وَ سِتّينَ ألْفاً من خِيارِهِمْ. فقال: يارَبِّ هؤُلاءِ
الاْشْرار فَما بالُ الاْخْيار؟ فَأوحىَ اللهُ إلَيْهِ: إنَّهُمْ داهَنُوا أهْلَ
الْمَعاصى وَ لَمْ يَغْضِبُوا لِغَضَبي.(20
فرمود: همانا خداوند متعال، براى
حضرت شعيب (عليه السلام)وحى فرستاد: من از قوم تو يكصد هزار نفر را عذاب و هلاك مى
نمايم كه شصت هزار نفر ايشان، اشرار و چهل هزار نفر ديگرشان از خوبان و عبادت
كنندگان خواهند بود. حضرت شعيب (عليه السلام) سؤال نمود: اشرار كه مستحقّ عذاب
هستند ولى خوبان را چرا عذاب مى نمائى؟ خداوند وحى نمود: به جهت آن كه اين افراد،
نسبت به گناهكاران بى تفاوت بوده و با ايشان سازش مى كردند.
21- قالَ (عليه السلام): مَنْ أطْعَمَ مُؤْمِناً، أطْعَمَهُ اللهُ مِنْ ثِمارِ
الْجَنَّهِ.(21)
فرمود: هركس مؤمنى را طعام دهد، خداوند از ميوه هاى بهشتى روزى
او گرداند.
22- قالَ (عليه السلام): مَنْ حَمَلَ أخاهُ عَلى رَحْلِهِ بَعَثَهُ اللهُ يَوْمَ
الْقِيامَهِ إلىَ الْمَوْقِفِ عَلى ناقَهِ مِنْ نُوْقِ الْجَنَّهِ يُباهى بِهِ
الْمَلائِكَهَ.(22)
فرمود: كسى كه برادرش را (و هركس كه در مسير راه بدون وسيله
است) سوار وسيله نقليه خود كند ـ و حتّى الإمكان او را به مقصد برساند ـ خداوند
متعال او را در قيامت سوار شترى از شترهاى بهشتى مى گرداند ـ كه سريع او را به مقصد
برساند و از شدائد و سختى هاى محشر در امان گردد ـ، و به بر ملائكه مباهات و افتخار
مى كنند.
23- قالَ (عليه السلام): إذا دَخَلَ أحَدُكُمْ عَلى أخيهِ فى بَيْتِهِ،
فَلْيَقَعُدْ حَيْثُ يَأمُرُهُ صاحِبُ الرَّحْلِ، فَإنَّ صاحِبَ الْبَيْتِ أعْرَفُ
بِعَوْره بَيْتِهِ مِنَ الدّاخِلِ عَلَيْهِ.(23)
فرمود: هنگامى به منزل يكى از
برادران و دوستانتان وارد شديد، هر كجا به شما گفت بنشينيد، بپذيريد و همانجا
بنشينيد، چون كه صاحب منزل بيش از ديگران به اسرار منزل خود آشنا و آگاه است.
24- قالَ (عليه السلام): اَلْجَنَّهُ مُحَرَّمَهٌ عَلَى الْفَتّانينَ الْمشّائينَ
بِالنَّميمَهِ.(24)
فرمود: بهشت ـ و نعمت هاى حيات بخش آن ـ براى اشخاص فتنه گر
و سخن چينِ آشوب طلب، حرام است.
25- قالَ (عليه السلام): إنّا نَأمُرُ صِبْيانَنا بِالصَّلاهِ إذا كانُوا بَنى
خَمْسِ سِنين، فَمُرُوا صِبْيانَكُمْ إذا كانوا بَنى سَبْعِ سِنين.(25)
فرمود:
ما ـ اهل بيت عصمت و طهارت ـ كودكان خود را از دوران پنج سالگى به انجام نماز دستور
مى دهيم، ولى شما ـ دوستان و پيروان ما ـ فرزندان خود را از سنين هفت سالگى وادار
به نماز نمائيد.
26- قالَ (عليه السلام): مَنْ حَمَلَ جِنازَهً مِنْ اَرْبَع جَوانِبِها، غَفَرَ
اللهُ لَهُ اَرْبَعينَ كَبيرَهً.(26)
فرمود: هركس جنازه اى را تشييع نمايد و
چهار جانب تابوت را بر شانه خود حمل كند، خداوند چهل گناه از گناهانش را مى آمرزد.
27- قالَ (عليه السلام): خَفِ اللهَ تَعالى لِقُدْرَتِهِ عَلَيْكَ، وَ اسْتَحِ
مِنْهُ لِقُرْبِهِ مِنْكَ.(27)
فرمود: بترس از قدرت بى منتهاى خداوند متعال كه
از ـ جهات مختلف ـ بر تو دارد، و از خداوند شرم و حيا كن ـ در انجام گناهان ـ به
جهت آن كه از هر چيزى به تو نزديك تر است.
28- قالَ (عليه السلام): الْحِكْمَهُ ضالَّهُ الْمُؤْمِنِ، فَحَيْثُ ماوَجَدَ
أحَدُكُمْ ضالَّتَهُ فَلْيَأخُذْها.(28)
فرمود: دانش و حكمت، گمشده ـ ارزشمندى
است براى ـ مؤمن كه هر كجا و نزد هركس يافت شود بايد آن را دريافت نمايد.
29- قالَ (عليه السلام): فِي الْمِلْحِ شِفاءٌ مِنْ سَبْعينَ داء، ثُمَّ قالَ: لَوْ
يَعْلَمُ النّاسُ ما فِى الْمِلْحِ ما تَداوَوا إلاّ بِهِ.(29)
فرمود: نمك
شفابخش و درمان كننده هفتاد نوع مرض و درد خواهد بود و افزود چنانچه مردم خواصّ نمك
مى شناختند به چيزى غير از نمك مداوا و درمان نمى كردند.
30- قالَ (عليه السلام): إنَّ الْمُؤمِنَ إذا صافَحَ الْمُؤمِنَ تَفَرَّقا مِنْ
غَيْرِ ذَنْب.(30)
فرمود: همانا مؤمنى كه با برادر مؤمنش ديدار و مصافحه نمايد،
گناهانشان ريخته مى شود و بدون گناه از يكديگر جدا خواهند شد.
31- قالَ (عليه السلام): مَثَلُ الْحَريصِ عَلَى الدُّنْيا مَثَلُ ذَرْوَهِ
الْقَزِّ، كُلَّما ازْدادَتْ عَلى نَفْسِها لَفّاً كانَ أبْعَدُ مِنَ الْخُرُوجِ
حَتّى تَمُوتَ غَمّاً.(31)
فرمود: تمثيل افراد حريص به مال و زيورآلات دنيا
همانند كرم ابريشمى است كه هر چه اطراف خود بچرخد و بيشتر فعاليّت كند و تارهاى
ابريشم را به دور خود بپيچد، خارج شدنش از بين آن تارها سخت تر گردد و چه بسا غير
ممكن مى شود تا جائى كه چاره اى جز مرگ نداشته باشد.
32- قالَ (عليه السلام): إنَّ الْمُؤْمِنَ أخُ الْمُؤمِنِ لا يَشْتِمُهُ، وَ لا
يُحَرِّمُهُ، وَ لا يُسيىءُ بِهِ الظَّنَّ.(32)
فرمود: مؤمن برادر مؤمن است،
بايد او را دشنام ندهد، سرزنش و بدگوئى نكند، و او را از خوبيها محروم نگرداند، و
به او بدگمان نباشد.
33- قالَ (عليه السلام): اَلْكَمالُ كُلُّ الْكَمالِ، التَّفَقُّهُ فِى الدّينِ، وَ
الصَّبْرُ عَلَى النائِبَهِ، وَ تَقْديرُ الْمَعيشَهِ.(33)
فرمود: تمام كمالات
- معنوى و مادّى انسان - در فقاهت و شناخت دقيق و صحيح مسائل دين و معارف الهى است;
و صبر و شكيبائى در مقابل ناملايمات، و نيز زندگى را با تدبّر و مديريّت برنامه
ريزى كردن مى باشد.
34- قالَ (عليه السلام): صِلِهُ الاْرْحامِ تُزَكّي الاْعْمالَ، وَ تُنْمِى
الاْمْوالَ، وَ تَدْفَعُ الْبَلْوى، وَ تُيَسِّرُ الْحِسابَ، وَ تُنْسِىءُ فِى
الاْجَلِ.(34)
صله رحم نمودن (پنج فايده دارد:) موجب تزكيه اعمال و عبادات مى
شود، سبب رشد و بركت در اموال مى گردد، بلاها، آفات; و گرفتارى ها را دفع و بر طرف
مى نمايد، حساب (قبر و قيامت) را آسان مى گرداند و مرگ و أجل (معلّق) را تأخير مى
اندازد.
35- قالَ (عليه السلام): فَضْلُ صَلاهِ الْجَماعَهِ عَلى صَلاهِ الرَّجُلِ فَرْداً
خَمْساً وَ عِشْرينَ دَرَجَهً فِى الْجَنَّهِ.(35)
فرمود: فضيلت و برترى نماز
جماعت بر نماز فرادا و تنها، بيست و پنج درجه از مقامات بهشتى است.
36- قالَ (عليه السلام): وَ أمَّا الْمُنْجِيات: فَخَوْفُ اللهِ فِى السِّرَ وَ
الْعَلانِيَهِ، وَ الْقَصْدُ فِى الْغِنى وَ الْفَقْرِ، وَ كَلِمَهُ الْعَدْلِ فِى
الرِّضا وَ السّخَطِ.(36)
فرمود: از اسباب نجات، ترس از خدا در خفاء و آشكارا
است، رعايت اقتصاد و صرفه جوئى در تمام حالات بى نيازى و نيازمندى، نيز رعايت انصاف
و گفتن سخن حقّ و عدالت در همه حالت هاى خوشى و ناراحتى.
37- قالَ (عليه السلام): لا تَنالُ وِلايَتُنا إلاّ بِالْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ.(37)
فرمود: ولايت و شفاعت ما شامل نمى شود مگر افرادى را كه داراى عمل ـ صالح ـ و نيز
پرهيز از گناه داشته باشند.
38- قالَ (عليه السلام): إنَّ أعْمالَ الْعِبادِ تُعْرَضُ عَلى نَبيِّكُمْ كُلَّ
عَشيَّهِ خَميس، فَلْيَسْتَحِ أحَدُكُمْ أنْ يُعْرِضَ عَلى نَبيِّهِ الْعَمَلَ
الْقَبيح.(38)
فرمود: همانا تمام كارها و حركات بندگان در هر شب جمعه بر پيغمبر
اسلام عرضه مى گردد، پس حياء كنيد از اين كه عمل زشت شما را نزد پيغمبرتان ارائه
دهند.
39- قالَ (عليه السلام): مَنْ عَلَّمَ بابَ هُدىً فَلَهُ مِثْلُ أجْرِ مَنْ عَمِلَ
بِهِ، وَلايَنْقُصُ اُولئِكَ مِنْ أجُورِهِمْ.(39)
فرمود: هركس راه هدايت و
سعادتى را بگشايد و يا به ديگران تعليم دهد، اجر و پاداش او همانند كسى است كه به
آن كار خير عمل كرده باشد بدون آن كه از پاداش عمل كنندگان كسر شود.
40- قالَ (عليه السلام): اَرْبَعٌ مِنْ كُنُوزِالْبِرِّ: كِتْمانُ الْحاجَهِ، وَ
كِتْمانُ الصَّدَقَهِ، وَ كِتْمانُ الْوَجَعِ، وَ كِتْمانُ الْمُصيبَهِ.(40)
فرمود: چهار حالت از كنزهاى نيك و پسنديده است: پوشاندن نياز و حاجت خود را از
ديگران، دادن صدقه و كمك به افراد به طور مخفيانه و محرمانه، دردها و مشكلات و
ناراحتى ها را تحمّل كردن و هنگام مصيبت و حوادث، جزع و داد و فرياد نكردن.
پاورقى:
1 - اصول كافى: ج 2، ص 103، ح 11، وسائل الشّيعه: ج 16، ص 183، ح 1.
2 - كتاب الزّهد: ص 1، ح 9.
3 - إثبات الهداه: ج 3، ص 467.
4 - اصول كافي: ج 1، ص 179، ح 12.
5 - بحارالأنوار: ج 1، ص 137، ح 31.
6 - محاسن برقي: ج 1، ص 228.
7 - اصول كافي: ج 1، ص 42، ح 3، و مستدرك الوسائل: ج 17، ص 244.
8 - وسائل الشيعه: ج 4، ص 27، ح 4424.
9 - وسائل الشّيعه: ج 4، ص 23، ح 4413.
10 - وسائل الشّيعه: ج 1، ص 18، ح 10.
11 - أمالى شيخ طوسى: ج 1، ص 175.
12 - مستدرك الوسائل: ج 6، ص 64، ح 15.
13 - وسائل الشّيعه: ج 17، ص 21، ح 5.
14 - وسائل الشّيعه: ج 21، ص 490، ح 3.
15 - مستدرك الوسائل: ج 3، ص 385.
16 - تنبيه الخواطر، معروف به مجموعه ورّام: ص 523، بحارالأنوار: ج 67، ص 210، ح
12، به نقل از كافى.
17 - تنبيه الخواطر، معروف به مجموعه ورّام: ص 427، بحارالأنوار: ج 70، ص 111، ح 14
.
18 - عدّه الداعى: ص 99، س 15.
19 - مستدرك الوسائل: ج 12، ص 402، ح 6.
20 - الجواهرالسنّيه: ص 28، بحارالأنوار: ج 12، ص 386، ح 12، به نقل از كافى.
21 - محاسن برقى: ص 393، ح 4.
22 - بحارالانوار: ج 7، ص 303، ح 61.
23 - وسائل الشّيعه: ج 5، ص 322.
24 - تنبيه الخواطر، معروف به مجموعه ورّام: ص 528.
25 - وسائل الشّيعه: ج 4، ص 31، ح 4434.
26 - وسائل الشّيعه: ج 3، ص 3، ح 153.
27 - بحارالأنوار: ج 68 ص336، ح 22.
28 - تنبيه الخواطر، معروف به مجموعه ورّام: ص 468.
29 ـ تنبيه الخواطر، معروف به مجموعه ورّام: ص 468.
30 - خصال صدوق: ج 1، ص 13.
31 - وسائل الشّيعه: ج 11، ص 318.
32 - تحف العقول: ص 221، بحارالأنوار: ج 78، ص 176، ح 5.
33 - تحف العقول: ص 213، بحارالأنوار: ج 78، ص 172، ح 5.
34 - تحف العقول: ص 218، بحارالأنوار: ج 74، ص 111، ح 71.
35 - وسائل الشّيعه: ج 17، ص 37.
36 - وسائل الشّيعه: ج 11، ص 174، ح 12.
37 - وسائل الشّيعه: ج 11، ص 196.
38 - وسائل الشّيعه: ج 11، ص 391.
39 - وسائل الشّيعه: ج 1، ص 436.
40 - تحف العقول: ص 215.