زندگاني فاطمه زهرا (سلام الله عليها)

محمد قاسم نصيرپور

- ۶ -


فرشته وحى فرود آمد و به پيامبر (صلى الله عليه و آله) امر شد با آنها را به مباهله دعوت كند. يعنى هر دو گروه به همراه عزيزترين افرادشان به صحرا روند و در زمان معين هر دو گروه بدرگاه خداوند نيايش كنند و بر آنكس كه دروغگوست لعنت فرستند.

پيامبر (ص) از ميان بستگان و يارانش عزيزترين و پاكترين آنها را با خود همراه كرد، آنان عبارت بودند از دخترش فاطمه، پسرعم و داماد و برادرش على و فرزندان آنها حسن و حسين (كه سلام و درود خداوند بر آنان باد) زيرا انسانهايى پاك تر و با ايمان تر از اين چهار تن وجود نداشتند وگرنه پيامبر (ص) آنان را با خود همراه مى ساخت.

آن روز رسول خدا (صلى الله عليه و آله) لباس سياه و پشمين در برداشت، حسين (ع) را در آغوش گرفت و دست حسن را به دست گرفت براه افتاد و پشت سرش على و فاطمه (سلام الله عليهم) براه افتادند منظره معنوى و باشكوهى بود هنگامى كه به جايگاه نزديك شدند، چشم مسيحيان به حالت پر از صفا و معنويت پيامبر (صلى الله عليه و آله) و همراهان آن حضرت افتاد، بزرگشان گفت: «چهره هايى را مشاهده مى كنم كه اگر بدرگاه الهى رو كنند اين بيابان به جهنمى سوزان تبديل خواهد شد و دامنه عذاب به سرزمين نجران كشيده مى شود، [احكام القران ج 2 ص 14- احقاق الحق ج 9 ص 74.] اينان اگر از خدا بخواهند كوهى را از جا بركند خواهد كند با اينان مباهله نكنيد كه هلاك خواهيد شد و بيم آنست كه مسيحيان به تمامى نابود شوند». [سيره الحلبيه ج 3 ص 212- تفسير كبير فخر رازى ج 8 ص 85.] و بدين ترتيب به پرداخت جزيه راضى شدند. [فتوح البلدان ص 76.]

بنا به روايت تمامى علماى شيعه و سنى ماجراى مباهله با حضور آن چهار نور پاك انجام گرفته و بنابراين مصداق «نسائنا» در آيه شريفه فاطمه زهرا (عليهاالسلام) است.

سخن علامه شرف الدين

مرحوم علامه سيد عبدالحسين شرف الدين مى نويسد: تمامى اهل قبله حتى خوارج متفقند كه پيامبر (ص) براى مباهله از زنها كسى جز پاره تن خود زهرا (ع) را فرانخواند، و از فرزندان جز دو نوه اش حسن و حسين (ع) و از جانها جز برادرش را كه موقعيتش به او مانند

موقعيت هارون به موسى بود و در اين معنى كسى ديگر از جهانيان با آنها شريك نيست. [رجوع كنيد به صحيح مسلم ج 7 ص 120- مسند احمد حنبل ج 1 ص 185- سنن ترمذى ج 4 ص 293 مستدرك حاكم ج 3 ص 150- اسباب النزول واحدى ص 68.]

شگفتا چه نيكوست! هر كس به ترس و وحشت عجيبى كه براى بزرگان و نمايندگان دينى و دنيايى نجران ايجاد شد بنگرد و دقت كند درمى يابد كه محمد (ص) و آل او را شكوهى است خدايى كه چشمها را خيره مى كند و آنان را عظمتى است روحانى كه همه را در مقابل خود به خضوع وامى دارد. [كلمه الغراء فى تفضيل فاطمة الزهراء ص 7/ 8.]

بعدها در محل انجام مباهله در مدينه مسجدى بنا گرديد كه تاكنون به عنوان يادگار نزول آيه شريفه و يادآور واقعه و فضيلت اهل بيت محل تردد و عبادت پيروان اسلام است. [نگاه كنيد به تصوير شماره 10.]

جلوه هاى ايثار

و يطعمون الطعام على حبه مسكينا و يتيما و أسيرا انما نطعمكم لوجه الله لا نريد منكم جزاء و لا شكورا [سوره دهر آيه 8 و 9.]

«و بر دوستى او (خدا) به فقير و طفل يتيم و اسير طعام مى دهند و (گويند) ما فقط براى رضاى خدا به شما طعام مى دهيم و از شما هيچ پاداشى و سپاسى هم نمى طلبيم».

زمخشرى يكى از مفسرين بزرگ اهل سنت، در تفسير الكشاف به نقل از ابن عباس چنين گويد: [تفسير الكشاف ج 4 ص 197.] حسن و حسين (ع) بيمار شدند، پيامبر (ص) به همراه گروهى از آنان عيادت نمود و به على (ع) فرمود: چه خوب است براى شفاى فرزندانت نذرى كنى.

آنگاه على و فاطمه (عليهماالسلام) و فضه نذر كردند كه اگر حسن و حسين (ع) بهبود يافتند سه روز روزه بگيرند. هنگامى كه آن دو بزرگوار سلامتى خود را بازيافتند در خانه چيزى براى افطار وجود نداشت، از اين رو على (عليه السلام) از شمعون يهودى سه صاع [هر صاع چهار مد و تقريبا يك من تبريز يا 3 كيلوگرم است.]

جو وام گرفت. (و به روايتى حضرت زهرا (عليهاالسلام) در خانه پشم رسيد و سه صاع جو مزد گرفت،). [تفسير البرهان ج 4 ص 412.] فاطمه (ع) جو را دستاس نمود و با يك صاع آن براى هر يك از افراد خانواده قرص نان جوينى پخت و بر سر سفره افطار نهاد. هنگامى كه آماده افطار شدند، نداى سائلى برخاست: سلام و درود خدا بر شما اى خاندان محمد (ص)! مسكينى از مساكين مسلمينم به من غذا دهيد، خداوند شما را از غذاهاى بهشتى نصيب فرمايد، خاندان وحى نان افطار خود را ايثار كردند و فضه نيز از آنان متابعت كرد. آن شب را با آب افطار كردند و شب را بدون غذا بسر آوردند.

فرداى آن شب نيز روزه گرفتند و چون شب فرارسيد، نان افطارشان در سفره نهاده شد، يتيمى بر در خانه آمد و باز به همان ترتيب همگى غذاى خود را به آن يتيم ايثار كردند. و آن شب نيز با آب افطار كرده و خود گرسنه ماندند. روز سوم را هم روزه گرفتند و هنگام افطار اسيرى تقاضاى كمك كرد و براى بار سوم آنچه در سفره بود به آن اسير ايثار شد.

صبح روز چهارم على (عليه السلام) دست دو فرزند خود را گرفته و آنان را نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله) برد. پيامبر (ص) حسن و حسين (ع) را ديد كه از گرسنگى چون مرغكانى مى لرزيدند، سپس از جا برخاست و به همراه آنان به خانه حضرت زهرا (ع) رفت، ديد فاطمه (ع) در محراب به عبادت مشغول است در حالى كه از شدت گرسنگى شكم وى به پشت چسبيده و چشمانش در گودى نشسته است.

منظره تاثرآورى بود. رسول خدا (صلى الله عليه و آله) افسرده خاطر شد، در آن هنگام جبرئيل فرود آمد و عرض كرد: اين هديه را بگير خداى تعالى به داشتن چنين اهل بيتى به تو تهنيت گفته است پس سوره «هل اتى» را بر پيامبر (ص) خواند. اين روايت مورد قبول پيشوايان سنى و شيعه و به تعبير ديگر عموم مسلمين مى باشد. [رجوع كنيد به منابع تفسير و تاريخ اهل سنت نظير- اسباب النزول واحدى ص 296- تفسير قرطبى ج 19 الدر المنثور ج 6 ص 299- البحر المحيط ج 8 ص 395- اسد الغابه ج 5 ص 530- الاصابه ج 4 ص 376- مناقب ابن مغازلى ص 276- تذكره ابن جوزى ص 177- همچنين در منابع شيعه به تفسير مجمع البيان ج 5 ص 404- تفسير البرهان ج 4 ص 412- الميزان ج 20 ص 132.]

آيه تطهير

انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا [احزاب آيه 33.]

«خداوند چنين مى خواهد كه رجس (هر پليدى) را از شما خاندان نبوت ببرد و شما را پاك و منزه گرداند».

در شأن نزول اين آيه روايات متواترى از منابع اهل سنت در دست است كه آيه تطهير در خانه «ام سلمه» نازل شده است. هنگام نزول آيه رسول خدا (ص)، فاطمه زهرا، على، حسن و حسين (كه درود خدا بر همه آنان باد) حضور داشتند، پيامبر (ص) عباى خويش را بر آنان افكند و بدين ترتيب آنان از بقيه اهل خانه و ديگران جدا و مشخص شدند، آنگاه دستها را بسوى آسمان بلند كرد و فرمود:

خدايا اينان اهل بيت منند پس بر محمد و آل او درود فرست. خداوند عزوجل نيز اين آيه را نازل فرمود: «انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا» [القول الفصل ابى طاهر الحداد ص 185.] ام سلمه همسر نيك نهاد پيامبر (ص) خواست تا به زير عبا رود و به آن جمع وارد شود. اما رسول خدا (ص) او را نهى كرد و فرمود: نه تو داخل نشو اما تو خوب هستى. [مسند امام احمد حنبل ج 2 ص 323 و ج 6 ص 292- صحيح ترمذى ج 13 ص 200- خصائص نسايى ص 16.]

بعد از نزول اين آيه رسول خدا (ص) بمدت شش ماه هر روز هنگامى كه براى نماز صبح از خانه خارج مى شد بر در خانه فاطمه زهرا (ع) مى ايستاد و مى فرمود:

نماز! اى اهل بيت، بدرستى خداوند اراده فرموده كه هر ناپاكى را از شما خاندان نبوت دور گرداند و شما را پاك و منزه نمايد. [مسند امام احمد حنبل ج 3 ص 259- انساب الاشراف ج 2 ص 104- صحيح ترمذى ج 2 ص 29. در مورد نزول آيه در شأن اهل بيت رجوع شود به منابع معتبر تفسير و حديث اهل سنت از جمله اسباب النزول واحدى ص 239- مستدرك الصحيحين ج 3 ص 147- صحيح ترمذى ج 2 ص 29- تفسير طبرى ج 22 ص 7- سنن بيهقى ج 2 ص 147.]

دعاى توبه حضرت آدم

فتلقى ءادم من ربه كلمت فتاب عليه انه هو التواب الرحيم [آيه 37 سوره بقره.]

«پس آدم از پروردگار خويش كلماتى را فراگرفت و خداوند به وسيله آن كلمات توبه او را پذيرفت كه خداوند توبه پذير و مهربان است.»

ابن مغازلى از علماى اهل سنت- متوفاى 483 ه-. ق- به اسناد خود از ابن عباس روايت مى كند:

سئل النبى صلى الله عليه و آله عن الكلمات التى تلقى آدم من ربه فتاب عليه، قال: سأله «بحق محمد و على و فاطمة و الحسن و الحسين الا تبت على» فتاب عليه. [مناقب ابن مغازلى ص 63- الدر المنثور ج 6 عن ابن نجار- ينابيع الموده ص 97.]

يعنى: از پيامبر (ص) سوال شد: آن كلمات كه حضرت آدم از پروردگار خود فراگرفت و به وسيله آن توبه او مورد قبول واقع شد چيست؟ حضرت فرمود: آدم (ع) از خداوند چنين خواست: «به حق محمد، على، فاطمه، حسن و حسين توبه مرا قبول فرما» پس خداوند توبه او را پذيرفت.

خويشان پيامبر

قل لا أسئلكم عليه أجرا الا المودة فى القربى [شورى آيه 23.]

«اى پيامبر (ص) بگو من براى انجام رسالتم، پاداشى از شما نمى خواهم مگر محبت و اظهار دوستى با خويشان نزديكم.»

اين آيه شريفه به اجماع شيعه و سنى در شأن اهل بيت عصمت و طهارت و از جمله حضرت زهرا (ع) نازل شده است. [گفتار علامه امينى فاطمة الزهراء ص 25.] بعد از نزول اين آيه از پيامبر (ص) سوال شد اى رسول خدا (ص)! خويشان نزديكت كه مودت و دوستى آنان بر ما واجب است چه كسانى

هستند؟ حضرت در جواب فرمود: «على، فاطمه و دو فرزند آنها حسن و حسين (عليهم السلام)» [تفسير الدر المنثور ج 6 ص 7- ذخائر العقبى ص 25- صواعق المحرقه ص 101- احياء الميت ص 8- تفسير فرات ابى ابراهيم ص 150 نور الابصار شبلنجى ص 101 مجمع الزوائد ج 7 ص 103 و ج 9 ص 168- مناقب ابن مغازلى ص 309.]

«محمد بن ادريس شافعى»- رحمه الله- پيشواى شافعيان در اين باره چنين سروده است:

يا آل بيت رسول الله حبكم   فرض من الله فى القرآن أنزله
يكفيكم من عظيم الفخر أنكم   من لم يصل عليكم لا صلاة له

 

اى اهل بيت رسول خدا! دوستى شما   واجبى است كه خداوند در قرآن نازل فرموده
در عظمت افتخار شما همين بس باد كه   هر كس بر شما درود نفرستد نمازش باطل است

[ديوان امام شافعى ص 72- نور الابصار ص 104. تمامى مذاهب فقه اسلامى متفقند كه هر كس در تشهد نماز «اللهم صل على محمد و آل محمد» را نگويد يا آن را ناقص بگويد و آل محمد را ذكر نكند نمازش باطل است منظور امام شافعى نيز همين است درباره رواياتى كه در اين زمينه اهل سنت روايت كرده اند رجوع شود به سنن دارقطنى ص 136- ذخائر العقبى ص 19- الصواعق المحرقه ص 88- سنن بيهقى ج 2 ص 379.] .

فاطمه در نگاه پيامبر

در وجود فاطمه زهرا (عليهاالسلام) فضائل بيشمارى جمع است كه برخى از فضائل او را خداوند در قرآن برشمرده و پيرامون آن آياتى را نازل فرموده است، آنگونه كه در صفحات پيشين مطالعه نموديد تنها شيعيان فاطمه (عليهاالسلام) نيستند كه به نزول اين آيات در فضيلت و شأن وى اعتقاد دارند، بلكه برادران اهل سنت و علماى آنان نيز در بسيارى موارد بر همين اعتقادند و اجماع شيعه و سنى در بسيارى موارد جاى هيچگونه ترديدى را در صحت نزول آيات ذكر شده در شأن فاطمه (عليهاالسلام) باقى نمى گذارد.

برخى ديگر از فضائل فاطمه زهرا (عليهاالسلام) بر زبان پيامبر (صلى الله عليه و آله) جارى شده و از طريق سنى و شيعه روايات آن به ما رسيده است. البته رسول خدا (ص) بدان دليل كه فاطمه (ع) دختر اوست درباره اش چنين فضائلى را نمى گويد زيرا اگر چنين بود بايستى در مورد دختران ديگرش زينب، ام كلثوم، و رقيه يا حتى پسرانش ابوالقاسم، عبدالله، و ابراهيم نظير همين مطالب را فرموده باشد در صورتى كه چنين نيست، تنها شايستگى و مقام والا و بى همتاى فاطمه (ع) نزد خداوند است كه پيامبر (ص) را گاه گاه به بيان گوشه اى از مقام ارجمندش وادار مى كند. و آنهم نه از سوى خويش كه از سوى خداى خويش زيرا زبان پيامبر (ص) زبان وحى است و به تعبير قرآن: «او هرگز از سر هواى نفس سخن نمى گويد، سخن او هيچ غير وحى خدا نيست». [آيه 3 و 4 سوره نجم) ]و ما ينطق عن الهوى ان هو الا وحى يوحى از اين رو آنچه را هم پيامبر (ص) درباره فاطمه (ع) فرموده است چون ديگر سخنانش از سرچشمه وحى تراوش نموده است. اينك به عنوان تبرك به ذكر چند حديث معتبر كه مورد اتفاق شيعه و سنى است از منابع اهل سنت بسنده مى كنيم.

1- احمد بن حنبل متوفاى 241 ه-. ق- پيشواى مذهب حنبلى به اسناد خود چنين روايت مى كند: نظر النبى صلى الله عليه (و آله) و سلم الى على و الحسن و الحسين و فاطمة فقال:

«انا حرب لمن حاربكم و سلم لمن سالمكم».

يعنى پيامبر (ص) به على، حسن، حسين و فاطمه (كه درود خدا بر آنان باد)نگريست و فرمود: «من با هر كسى كه با شما در جنگ باشد در جنگم، و هر كسى كه با شما از در صلح و آشتى درآيد، من نيز با او در صلح و صفا خواهم بود». [نظير همين روايت را علماى ديگر اهل سنت روايت كرده اند رجوع كنيد به صحيح ترمذى ج 2 ص 319- مستدرك الصحيحين ج 3 ص 149- كنزالعمال ج 6 ص 216- اسد الغابه ج 5 ص 523 ذخائر العقبى ص 25- تاريخ بغداد ج 7 ص 136- مسند الامام احمد بن حنبل ج 4 ص 442.]

2- احمد بن حنبل و ترمذى و عده اى ديگر از علماى اهل سنت از «حذيفه» نقل كرده اند كه: پيامبر به او فرمود: نديدى آن كسى را كه كمى قبل پيشم آمد؟ او فرشته اى بود كه تاكنون بر زمين فرود نيامده بود. از خداوند خواست تا بر من سلام كند و بشارتم دهد. كه (ان فاطمة سيده نساء اهل الجنة و ان الحسن و الحسين سيد اشباب اهل الجنة) فاطمه سرور زنان بهشت است و حسن و حسين سرور جوانان بهشتند. [مسند امام احمد بن حنبل ج 5 ص 391- صحيح ترمذى ج 2 ص 306- مستدرك حاكم ج 3 ص 151- كنز العمال ج 6 ص 217 فضائل الصحابه نسائى ص 76.]

3- ذهبى روايت كرده كه رسول خدا (ص) فرمود: «اول شخص يدخل الجنة فاطمة بنت محمد».

«اول كسى كه وارد بهشت مى شود فاطمه دختر محمد (ص) است». [ميزان العتدال ذهبى ج 2 ص 131- خصائص الكبرى ج 2 ص 225- كنزالعمال ج 6 ص 219.]

4- محب الدين طبرى به اسناد خود از رسول خدا (ص) روايت مى كند كه فرمود:

«اربع نسوة سيدات عالمهن، مريم بنت عمران و آسية بنت مزاحم و خديجة بنت خويلد و فاطمة بنت محمد (صلى الله عليه و آله) و افضلهن عالما فاطمه (سلام الله عليها»

«چهار زن سرور بانوان جهانند مريم دختر عمران (مادر عيسى) و آسيه دختر مزاحم (همسر نيكوكار فرعون) و خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمد (ص) با فضيلت ترين بانوان جهان است» [ذخائر العقبى ص 44.]

5- بخارى محدث معروف اهل سنت متوفاى- 256 ه-. ق- به اسناد خود از رسول خدا (ص) روايت مى كند كه فرمود:

«فاطمة بضعة منى فمن اغضبها اغضبى».

«فاطمه پاره تن من است هر كس او را به خشم آرد مرا به خشم آورده است»

6- احمد بن حنبل به اسناد خود از رسول خدا (ص) روايت مى كند كه فرمود:

«انما فاطمة بضعة منى يوذينى ما آذها و ينصبنى ما انصبها».

«فاطمه پاره تن من است آنچه او را بيازارد مرا آزرده است و آنچه او را ناراحت مى كند مرا ناراحت مى كند». [مسند الامام احمد بن حنبل ج 4 ص 5- مستدرك الصحيحين ج 3 ص 159- صحيح ترمذى ج 2 ص 319.]

7- حاكم نيشابورى و جمعى ديگر از علماى اهل سنت با اسناد خود روايت بسيار مهم و عجيبى را از رسول (صلى الله عليه و آله) نقل مى كنند كه فرمود:

«يا فاطمة ان الله يغضب لغضبك و يرضى لرضاك»

«اى فاطمه بدرستى كه خداوند با غضب تو غضب مى كند و با رضاى تو راضى مى گردد». [مستدرك الصحيحين ج 3 ص 153- مناقب ابن مغازلى ص 351- ميزان الاعتدال ج 2 ص 72- ذخائر العقبى ص 39- اسد الغابه ج 5 ص 535.]

از اين احاديث چنين استفاده مى شود كه آزردن فاطمه (ع) آزردن پيامبر (ص) است خشمناك كردن وى خشمگين كردن پيامبر (ص) است و به زحمت انداختن او به زحمت انداختن رسول خداست چه او پاره تن پيامبر (ص) است و آزردن رسول خدا (ص) نيز بسان آزردن خداست و از اينرو با غضب فاطمه خدا غضبناك مى شود و با رضايت او راضى ميگردد. و پناه بر خدا از اينكه فاطمه (ع) و پيامبر (ص) آزرده شوند. زيرا خداوند در قرآن مى فرمايد: «آنان كه خدا و رسول را آزار و اذيت مى كنند خدا آنها را در دنيا و آخرت لعن كرده (از رحمت خود دور نمود،) و بر آنان عذابى با ذلت و خوارى فراهم ساخته است». [(احزاب آيه 57). ان الذين يوذون الله و رسوله لعنهم الله فى الدنيا و الاخرة و اعد لهم عذابا مهينا]

8- فرات بن ابراهيم در تفسيرش از رسول خدا (ص) روايت مى كند كه حضرت فرمود:

«تدخل فاطمة ابنتى الجنة و ذريتها و شيعتها، و ذالك قوله تعالى: (لا يحزنهم الفزع الاكبر) [انبياء آيه 103. لا يحزنهم الفزع الاكبر] (و هم فى ما اشتهت انفسهم خالدون)، [انبياء آيه 102. و هم فى ما اشتهت أنفسهم خلدون] هى و الله فاطمة و ذريتها و شيعتها»

« دخترم فاطمه (ع) با فرزندان و شيعيانش وارد بهشت مى شوند، و در اين مورد است كه خداى تعالى ميفرمايد: هرگز هول و هراس روز قيامت آنها را غمگين نمى سازد. و بدانچه مشتاق و مايل آنند در بهشت تا ابد از نعمتها بهره مندند. به خدا سوگند او فاطمه (ع) و ذريه و شيعيانش هستند». [تفسير فرات ابن ابراهيم ص 168.]

آرى ذريه فاطمه زهرا يعنى حسن و حسين و ائمه اطهار [طبق روايت هيثمى در مجمع الزوايد ج 9 ص 202.] (كه درود خدا بر آنان باد) و شيعيان پاكى كه رهرو صادق راه فاطمه (ع) و فرزندان اويند در چنين مقامى بلند قرار دارند، نه هر كسى كه از نسل فاطمه (ع) باشد ولى منش و كردارش مخالفت با فاطمه (ع) است، و نه هر كس كه خود را شيعه پندارد و در عمل رهرو راه اين خاندان نباشد كه اين معنى را روايات ديگر تصريح كرده است. [همان مآخذ- عيون الاخبار الرضا ج 2 ص 232- تاريخ بغداد ج 3 ص 5.]

9- حاكم نيشابورى و ابن مغازلى و عده اى ديگر از علماى اهل سنت به اسناد خود از رسول خدا (ص) روايت كرده اند كه فرمود:

«اذا كان يوم القيمة نادى مناد من تحت الحجب يا اهل الجمع غضوا أبصاركم و نكسوا رؤسكم فهذه فاطمهة بنت محمد (صلى الله عليه و آله) تريد أن تمر على الصراط».

«روز قيامت منادى از پس پرده ندا مى دهد كه اى اهل محشر چشمانتان را ببنديد و سرها را به زير افكنيد كه فاطمه (عليهاالسلام) دختر محمد (صلى الله عليه و آله) مى خواهد از صراط بگذرد». [مستدرك الصحيحين ج 3 ص 153- ميزان الاعتدال ج 2 ص 382- اسد الغابه ج 5 ص 523 مناقب ابن مغازلى ص 355.]

10- خطيب بغدادى از علماى اهل سنت- متوفاى 463 ه-. ق- به اسناد خود از ابن عباس نقل مى كند كه رسول خدا (ص) فرمود:

«ليلة عرج بى الى السماء رايت على باب الجنة مكتوبا: لا اله الا الله، محمد رسول الله، على حبيب الله، الحسن و الحسين صفوة الله، على باغضهم لعنة الله».

«در شب معراجم به سوى آسمان، ديدم كه بر در بهشت اين كلمات نوشته شده بود: خدايى نيست جز خداى بى همتا، محمد فرستاده خداست، على محبوب خداست، فاطمه، حسن و حسين برگزيدگان خدايند از رحمت خدا دور باد كسانيكه كينه و دشمنى با آنان دارند». [تا ريخ بغداد ج 1 ص 259.]

اسامى حضرت فاطمه

نام نيكو بر فرزند گذاشتن، نشانى از ادب و فرهنگ والدين است، اين اولين نيكى پدر و مادر به فرزند مى باشد. در عوض اسامى مستهجن و قبيح عاملى مهم در شكست روحى و خلاء شخصيت فرزند است زيرا همواره انسان را به نامش مى خوانند و اگر نامش سبك و مستهجن باشد صاحب نام را سبك مى شمارند پيامبر گرامى (ص) فرمود: «نامهايتان را نيكو برگزينيد زيرا روز قيامت با همين نامها خوانده مى شويد». [قال رسول الله (ص): «استحسنوا اسماءكم فانكم تدعون بها يوم القيامه...». فروع كافى ج 2 ص 87- وسائل الشيعه ج 15 ص 125.] روش رسول خدا (ص) نيز بر اين بود كه اسامى قبيح و بدور از فرهنگ اسلامى مردان و شهرها را تغيير مى داد. [ان رسول الله صلى الله عليه و آله كان يغير الاسماء القبيحة فى الرجال و البلدان. قرب الاسناد ص 45 وسائل ج 15 ص 124.] او خود بهترين نامها را داشت، فرزندان و نوه هايش بهترين نامها را داشتند. دخترش فاطمه (ع) نيز داراى (اسماء حسنى) اسامى زيبائى است كه هر يك از اسامى داراى معانى و اشاراتى است. باشد كه ما با دريافت مفاهيم اين نامها از اهل بيت پيامبر (كه درود خدا بر آنان باد) پيروى كنيم و اين نامها را زنده نگهداريم.

اسامى حضرت

1- فاطمه: فاطمه از مصدر فطم است. و فطم در لغت عرب به معناى قطع كردن، بريدن و جدا شدن آمده است. و فاطمه يعنى جدا شده از هر بدى.

پيامبر (صلى الله عليه و آله) فرمود: «او را فاطمه ناميدند زيرا خداوند وى و فرزندان و دوستانش را از آتش بريده و بازداشته است». [قال رسول الله... «و انما سماها فاطمه لان الله فطمها و ذريتها و محبيها عن النار». نگاه كنيد به ينابيع الموده ص 397- كنز العمال ج 6 ص 219- ذخائر العقبى ص 26 به همين مضمون- تاريخ بغداد ج 12 ص 331.] نام فاطمه را خداوند از طريق وحى به پيامبر (صلى الله عليه و آله) القاء نمود. [علل الشرائع باب 144- كافى باب الحجه.] نام گذارى دختران به فاطمه مستحب است. [و افى باب الاسماء و الكنى.] و امام صادق (عليه السلام) به مردى كه دخترش را فاطمه نام نهاده بود فرمود: «اكنون كه نامش را فاطمه نهاده اى دشنامش مده به او لعنت مكن و او را كتك نزن». [و افى باب تاديب الولد.]

2- صديقه: يعنى بسيار راستگو و صديق.

3- مباركه: خداوند انواع بركات را به فاطمه زهرا (عليهاالسلام) عطا فرمود و نسل پيامبر (صلى الله عليه و آله) را در وجود او قرار داد.

4- طاهره: مصداق آيه شريفه تطهير است. و بدين خاطر طاهره ناميده شده كه از هر نوع آلودگى پاك است. [مصباح الانوار.]

5- زكيه: پاك و مطهر است.

6- راضيه: زهرا (عليهاالسلام) به آنچه خداوند برايش مقرر داشت راضى بود.

7- مرضيه: او مورد خشنودى و رضاى پروردگار بود.

8- زهرا: امام صادق (عليه السلام) فرمود: «فاطمه (ع) را از اين رو «زهرا» ناميده اند كه هنگامى كه در محراب عبادت مى ايستاد نورش براى فرشتگان آسمان مى درخشيد آنگونه كه نور ستارگان بر اهل زمين مى درخشد». [بحارالانوار ج 43 ص 13.]

9- بتول: به روايت ابن اثير از علماى اهل سنت، رسول خدا (ص) فرمود: «فاطمه را بتول ناميده اند زيرا به واسطه فضل و دانش، ايمان و شرافتش از ساير زنان زمانه جدا گشته است». [نهايه ابن اثير ج 1 ص 71- لسان العرب ج 11 ص 43.] و به روايتى ديگر كه علماى اهل سنت نظير ابن اثير، قندوزى و ديگران نقل كرده اند، رسول خدا (ص) فرمود: «فاطمه بتول ناميده شد زيرا كه وى را از عادات ماهانه دور داشته اند». [قال رسول الله: «و انما سميت فاطمة البتول لانها تبتلت من الحيض و النفاس».

نگاه كنيد به نهايه ابن الاثير ج 1 ص 71- ينابيع الموده ص 260- مودةالقربى ص 103 و 78.]

كنيه هاى حضرت

كنيه هايى كه براى حضرت زهرا (عليهاالسلام) ذكر كرده اند عبارتند از:

1- ام الحسن: مادر حسن (عليه السلام).

2- ام الحسين: مادر حسين (عليه السلام).

3- ام المحسن: مادر محسن (عليه السلام).

4- ام الائمه: مادر ائمه (عليهم السلام)، زيرا ائمه طاهرين همه از نسل فاطمه زهرا (عليهاالسلام) هستند.

5- ام ابيها: مادر پدرش! اين كنيه را علماى اهل سنت نظير ابن عبدالبر و ابن اثير نقل كرده اند. [استيعاب ج 2 ص 752- اسد الغابه ج 5 ص 52- مقاتل الطالبين ص 29.] بدين خاطر به فاطمه (عليهاالسلام) ام ابيها گفته اند كه آن حضرت پس از رحلت مادرش براى پدر خويش چون مادرى مهربان و دلسوز بود. [بحارالانوار ج 43 ص 16.]

هدف ما از بيان فضائل و اسماء نيكوى فاطمه (عليهاالسلام) بيان مطالب شگفت آور نيست، بلكه آگاهى بيشتر با بلنداى مقام زهرا (عليهاالسلام) و درس گرفتن از مكتب پر بار اوست. تا هر مسلمان و بخصوص زن مسلمان دريابد كه چه الگوى ارزنده اى را در تمامى زمينه هاى زندگى داراست. چرا كه فاطمه (عليهاالسلام) از جنبه انسانى اش بشرى چون ديگران است. [همانگونه كه خداوند در مورد پيامبرش (ص) مى فرمايد: بگو. من هم بشرى همانند شمايم جز آنكه بر من وحى نازل مى شود. (كهف آيه 110).] اما از جنبه معنوى بدانجا رسيده كه شناخت تمامى ابعاد شخصيتش بس دشوار است. مقامى را كه آن بزرگوار در اثر بندگى خدا و شناخت و معرفت او بدست آورد، مقامى بس ارجمند و فضائلش بيشمار و وجودش بى همتاست. و تو اى خواهر و برادر مسلمان! اى دوستدار فاطمه (عليهاالسلام)! اگر پيرو او باشى و به راه او روى هر چند بسان خود فاطمه (عليهاالسلام) نشوى اما شيعه و پيرو طريقت او گردى و به قله كمال انسانيت و معرفت برسى كه او بهترين راهنماى راهست. پس برخيز و براه شو كه گر بروى بشوى. و اين است فضل خداوند كه به هر كس بخواهد عطا كند.

ذلك فضل الله يوتيه من يشاء و الله واسع عليم [سوره ى مائده آيه 54.]

صدق الله العلى العظيم

فاطمه، كعبه ى عفاف

اى دخت مصطفى
اى همسر على
اى مادر حسين
اى ميوه ى درخت رسالت
اى جلوه اى ز نور خدائى
سيماى پر فروغ تو، اى كعبه ى عفاف
آئينه ى تمام نماى «محمد» است.
الگوى عفتى و نشان فضيلتى.
در چهره ات، حياى «محمد» نهفته است. ، در گفته ات، كلام پدر هست جلوه گر ، - اى مادر پدر!
درياى بيكران خصال نكوى ت و از «دانش» و «وفا» و «حيا» موج مى زند
اى فاطمه!... براى تو اين افتخار بس
در حق تو رسولخدا گفت:
اى بتول!
جسم تو و روان تو چون جسم و جان من
خشم تو و رضاى تو، خشم و رضاى من
اى دختر رسول!
كوتاه بود عمر تو، اما چه پر تلاش
از كودكى بخاطر تبليغ دين حق ، - همگام با پدر!
در كارهاى خانه يكى يار مهربان
- همكار با على
در لحظه هاى ساكت و پر راز نيمه شب
- همراز با خدا
يك دم نشد ز خاطر و يادت، خدا، جدا
از ما تو را درود
از ما تو را سلام
اى مادر مكرمه ى يازده امام
جواد محدثى

پرسشها

1- بر اساس چه انگيزه اى خديجه با پيامبر (ص) ازدواج كرد؟
2- تولد فاطمه زهرا (ع) در چه تاريخى بود؟
3- محل تولد فاطمه زهرا (ع) كجاست؟
4- كودكى فاطمه زهرا (ع) چگونه گذشت؟
5- در هنگام محاصره اقتصادى مسلمانان چگونه زندگى مى كردند؟
6- خديجه در چه سالى وفات يافت و مزارش كجاست؟
7- فاطمه (ع) چه زمانى از مكه به مدينه هجرت نمود؟
8- طول مسير هجرت چند كيلومتر مى باشد؟
9- فاطمه زهرا (ع) در قبا به منزل چه كسى وارد شد؟
10- چرا پيامبر (ص) خواستگاران فاطمه را رد نمود؟
11- ميزان مهريه حضرت فاطمه (ع) چه مقدار بود؟
12- آيا مى توانيد ميزان مهريه فاطمه را با وجه رايج امروز محاسبه كنيد؟
13- جهيزيه فاطمه (ع) چه چيزهايى بود؟
14- از ازدواج على و فاطمه عليهماالسلام چه مى آموزيم؟
15- على (ع) براى تامين هزينه زندگى چه مى كرد؟
16- مراسم عروسى در چه تاريخ و چگونه برگزار شد؟
17- خانه فاطمه (ع) كجا و چگونه بود؟
18- در فضيلت خانه فاطمه (ع) چه آيه اى نازل شد؟
19- انگيزه امويان از تخريب خانه هاى پيامبر (ص) و خانه فاطمه (ع) چه بود؟
20- برترين جهاد براى زنان چيست؟
21- فاطمه زهرا (ع) چگونه شوهردارى كرد؟
22- راجع به تسبيحات فاطمه زهرا (ع) چه مى دانيد، آثار اين ذكر چيست؟
23- حاصل ازدواج على و فاطمه (ع) چند فرزند بود؟
24- راجع به عفت فاطمه زهرا (ع) چه مى دانيد؟
25- ارزنده ترين زينت زن در نظر فاطمه زهرا (ع) چيست؟
26- فاطمه (ع) خدا را چگونه عبادت مى كرد؟
27- حضرت زهرا (ع) از كدام مكتب دانش آموخت؟
28- راجع به مصحف فاطمه (ع) چه مى دانيد؟
29- فاطمه (ع) در ياد دادن مطالب به ديگران چگونه رفتارى داشت؟
30- نقش فاطمه (ع) در نبردهاى صدر اسلام چه بود؟
31- آيا پس از هجرت، فاطمه (ع) فريضه حج را بجاى آورد؟ در چه سالى؟
32- فاطمه در كداميك از نبردها و حوادث مهم زير شركت داشت؟
نبرد احد، نبرد احزاب، فتح مكه، در حادثه غدير خم، حجةالوداع، در تمامى آنها
35- كداميك از بستگان فاطمه (ع) در نبردهاى صدر اسلام به شهادت رسيدند؟
36- وفات رسول خدا (ص) در چه تاريخى اتفاق افتاد؟
37- پيامبر (ص) در گوش فاطمه (ع) هنگام وفات چه رازى را فرمود؟
38- بعد از رحلت پيامبر (ص) چه حوادثى اتفاق افتاد؟
39- فدك كجاست و نام فعلى آن چيست؟
40- بخشش فدك به فاطمه (ع) بر چه اساسى صورت گرفت؟
41- آيا رسول خدا (ص) به ديگر مسلمانان زمين مزروعى و مسكونى واگذار نموده بود؟
42- درآمد فدك به چه مصارفى مى رسيد؟
43- سهم فاطمه (ع) از محصولات خيبر چه مقدار بود و به چه مصارفى مى رسيد؟
44- راجع به موقوفات حضرت زهرا (ع) چه مى دانيد؟
45- بيت الاحزان كجاست؟
46- سخنرانى حضرت فاطمه زهرا (ع) در كداميك از كتابهاى قديم و معتبر اهل سنت نقل شده است؟
47- مزار فاطمه (ع) كجاست؟ به چه دليل؟
48- علت اختلاف در تاريخ وفات بين شيعه چيست؟
49- سوره كوثر در كجا و در فضيلت چه كسى نازل شد؟
50- راجع به مباهله چه مى دانيد و محل مباهله در چه مكانى بود؟
51- سوره دهر در فضيلت چه كسى نازل شد و داستان آن چيست؟
52- معناى آيه تطهير چيست؟
53- حضرت آدم چگونه توبه كرد؟
54- يك حديث با ذكر مآخذ از كتابهاى اهل سنت در فضيلت فاطمه (ع) بيان و معنى كنيد.
55- قبه و بارگاه معصومين در بقيع و قبه و بارگاه خديجه، ابوطالب، و عبدالمطلب در قبرستان ابى طالب (مكه) در چه سالى توسط وهابيان تخريب شد؟
56- فاطمه يعنى چه؟
57- اسامى ديگر حضرت فاطمه (ع) را بيان كنيد.
58- نام نيكو بر فرزند نهادن چه تأثيرات مثبتى را در بر دارد؟
59- كنيه هاى حضرت فاطمه را ذكر نماييد:
60- چرا به فاطمه زهرا (ع) ام ابيها گفته اند؟