هرگز به شوهر خويش دروغ نگفت.
خيانت و مخالفتى از وى در طول زندگى مشترك سر نزد.
زهرا عليهاالسلام به هنگام شهادت در زمان وصيت، به امام على عليه السلام
گفت:«يابن عم ما عهدتنى كاذبه و لاخائنه و لاخالفتك منذ عاشرتنى» [بحارالأنوار، ج
14، ص 197، ح 4.] پسرعمو هرگز از من دروغ و خيانتى نديدى و از آن زمان كه با من
معاشرت دارى، مخالفتى با تو نداشتم.
بهترين برخورد زن و مرد
هنگامى كه ابوبكر و عمر براى كسب رضايت حضرت فاطمه عليهاالسلام، امام على عليه
السلام را واسطه قرار دادند. حضرت على عليه السلام نزد حضرت زهرا عليهاالسلام آمد و
گفت: اى آزاده، آن دو نفر دم در ايستاده اند و مى خواهند به شما سلامتى بدهند؛
نظرتان چيست؟ حضرت زهرا عليهاالسلام گفت: خانه، خانه ى تو و اين آزاده همسر تو، هر
چه نظر شما است انجام دهيد....[بحارالأنوار، ج 43، ص 198، ح 29.]
كسانى كه شدت خشم حضرت فاطمه عليهاالسلام را از آن دو يافته اند و مى دانند كه
درگيرى زهرا عليهاالسلام با آن دو نفر در چه اوجى بوده است در برابر اين برخورد
خاضعانه ى زهرا عليهاالسلام با امام على عليه السلام به زانو در مى آيند و مبهوت مى
شوند.
در روايتى ديگر مى خوانيم پس از آن كه حضرت على عليه السلام خواسته ى ابوبكر و
عمر را بيان داشت حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: من به آنان اجازه نمى دهم و با آنان
يك كلمه سخن نخواهم گفت تا به نزد پدرم بروم و شكايت اين دو را به او بكنم. آنگاه
امام على عليه السلام گفت: من قبول كرده ام كه برايشان از شما ملاقاتى بگيرم. حضرت
زهرا عليهاالسلام گفت: اگر شما عهده دار شده ايد؛ خانه، خانه ى شماست و زنان نيز
تابع مردانند و من هيچ مخالفتى ندارم. شما به هر كس كه مى خواهى اجازه بده. «البيت
بيتك و النساء تتبع الرجال لاأخالف عليك بشى ء فأذن لمن أحبيت.» [بحارالأنوار، ج
43، ص 203، ح 31.]
شوهر را براى خود و فرزندان، مقدم مى دارد.
ابوسعيد خدرى نقل مى كند: روزى على بن ابى طالب عليه السلام گرسنه بودند به حضرت
زهرا عليهاالسلام گفتند: چيزى در خانه هست كه بخورم؟ حضرت زهرا عليهاالسلام گفت:
نه، سوگند به خدايى كه پدرم را با پيامبرى و تو را با وصايت وى مكرم داشت، امروز
هيچ نداريم و دو روز است كه هيچ نخوردم تنها چيز مختصرى بوده كه شما را بدان اختصاص
دادم و بر خويش و دو فرزندم مقدم داشتم. على عليه السلام گفت: فاطمه جان پس چرا من
را خبر نكردى كه به دنبال تهيه ى غذايى براى شما باشم؟ حضرت زهرا عليهاالسلام گفت:
اى ابوالحسن من از خدايم شرم دارم كه از شما چيزى بخواهم كه در توان شما نيست.
[بحارالأنوار، ج 43، ص 59، ح 51.]
امروزه بسيارى از زنها اصلا حرمت شوى خويش را نگاه نمى دارند تا چه رسد كه او را
مقدم بر خويش دارند. اضافه كنيد كه در اين روايت، حضرت زهرا عليهاالسلام امام على
عليه السلام را بر فرزندان خويش نيز مقدم داشته، كارى كه زنان شوهردوست نيز كمتر مى
كنند و اين اوج شوهردارى زهرا عليهاالسلام است.
زهرا به فكر آينده ى زندگى شوهر
اين همسر، آنقدر فداكار و ايثارگر است كه آينده ى شوهر را نيز در نظر دارد و در
آخرين لحظات عمر خويش از شوى خود مى خواهد تا در آينده و پس از وى اَمامه را به
همسرى برگزيند چرا كه اَمامه نسبت به فرزندان فاطمه عليهاالسلام نيز پرمهر است.
در اولين وصيت خويش به هنگام احساس نزديك شدن مرگ، فرمود: «تزوج فلانه تكون
مربيه لولدى من بعدى مثلى.» [بحارالأنوار، ج 43، ص 204، ح 31.]
حضرت زهرا عليهاالسلام ازدواج شوهرش را پس از وى برخلاف وفا و صفا نمى داند و
بازگو مى كند كه شوهرش نيازمند همسر است و براى او زندگى بدون همسر مشكل خواهد بود.
آنگاه امامه كه پر مهر و عاطفه است، پيشنهاد مى كند.
اين شيوه و روش را از زهرا عليهاالسلام ببينيد و بعد بنگريد كه چگونه بسيارى از
زنان، ازدواج شوهر را پس از رفتن خويش روا نمى دانند و آن را دليل بى وفايى مى
گيرند. بنگريد در وصيت هاى حضرت آمده است:
«اوصيك أولاأن تتروج بعدى بابنه اختى أمامه فانها تكون لولدى مثلى فان ارجال
لابد لهم من النساء.» [بحارالأنوار، ج 43، ص 192، ح 20.]
در مرحله ى اول، وصيت من اين است كه: پس از من با دختر خواهرم «امامه» ازدواج
كنى چرا كه او براى فرزندانم مانند خودم مى باشد و نيز چون مردان نيازمند زن هستند
و بايد ازدواج كنند.
اوج رعايت ادب و احترام
گفتگوهاى اين بانوى نمونه با امام على عليه السلام آن چنان پرمهر و با احترام و
در اوج ادب است كه هر خواننده اى را شگفت زده مى سازد. زهرا عليهاالسلام در گفتگو
با امام على عليه السلام هنگامى كه مى خواهد سوگند ياد كند مى گويد: «و الذى عظم
حقك» [بحارالانوار، ج 14، ص 197، ح 4 ، به نقل از تفسير عياشى.] سوگند به آن خدايى
كه حق تو را بزرگ داشته است.
خطاب يابن عم و يا أباالحسن و گفتگوهاى محبت آميز و عدم درگيرى، همه گويايى اوج
رعايت ادب در زندگى حضرت زهرا عليهاالسلام است.
گلايه نداشتن از وضع سخت معيشتى
حضرت زهرا عليهاالسلام بارها رضايت و خشنودى خود را از آن زندگى سخت ابراز
داشتند و هيچ گاه گله اى برزبان نياوردند.
اينهاست بخشى از اصول ارتباط اين دو همسر با هم و اينهاست خصلتهايى كه قابل تأسى
است. زنان بايد از حضرت زهرا عليهاالسلام بياموزند و مردان از امام على عليه السلام
الهام گيرند. ساده نيست كه دو همسر در طول زندگى مشترك، هرگز يكديگر را ناراحت
نكرده باشند و هيچ كدام موجب خشم و نارضايتى ديگرى، گرچه براى يك بار هم، نشده
باشند.
كدامين يك از مردان و زنان ما چنين زيسته اند و چه نمونه ى ديگرى در اين اوج
سراغ داريد؟
امام على عليه السلام زهرا را هرگز مجبور به كارى ناخواسته نكرده و زهرا
عليهاالسلام نيز در هيچ موردى با امام على عليه السلام مخالفت نداشته است. زهرا
عليهاالسلام پيوسته فرمان پذير بودند و امام على عليه السلام همسرى همسو و همدل با
حضرت زهرا عليهاالسلام.
اين زندگى است كه بايد الگوى همه ى ما باشد و شيوه ى شوهردارى زهرا عليهاالسلام
است كه بايد سرمشق همه ى زنان ما به ويژه جوانان گردد.
از شوهر هيچ خواسته نداشته باشد و تا اين پايه رعايت حال شوهر در نظر او باشد.
ياور شوهر در راه طاعت خدا همسنگر او و همراه او در صحنه هاى سخت و طاقت فرسا.
خانه دارى
پذيرفتن ارزش كار در خانه براى بانوان به عنوان يك عزلت اجتماعى بلكه به معناى
يك حضور شرافتمندانه براى تربيت نسل، ايجاد آرامش در يك كانون بهشت گونه، براى
پاسدارى از خانواده به عنوان زيربناى ساختار اجتماعى، از ارجمندترين كارهاى بانوان
است.
يا تشكيل كانون خانواده و زندگى مشترك كارها بين زن و مرد تقسيم مى شود.
طبيعى است كه بخشى از اين كارها برون منزلى است و بعضى درون منزلى.
در ابتداى تشكيل خانواده حضرت على عليه السلام و حضرت فاطمه عليهاالسلام به محضر
مبارك پيامبر رسيدند و از حضرت خواستند تا كارها و خدمات خانه را بين اين دو زوج
جوان به طور شايسته تقسيم كند.
پيامبر صلى الله عليه و آله كارهاى بيرون منزل را به امام على عليه السلام سپرد
و كارهاى درون منزل را به حضرت زهرا عليهاالسلام واگذار كرد.
گفتنى است كه: پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با توجه به شرايط مرد و زن و
تفاوتهاى طبيعى بين اين دو موجود و با در نظر گرفتن همه چيز در اين راستا اين گونه
وظايف زندگى مشترك را بين مرد و زن تقسيم مى كند.
حضزت زهرا عليهاالسلام از اين تقسيم وظايف بسيار خشنود شد و فرمود: سرورى را كه
از اين تقسيم برايم پديد آمد جز خدا نمى داند. در اين روايت، بيش از اين تأمل كنيد.
بنگريد:
«تقاضى على و فاطمه الى رسول الله صلى الله عليه و آله فى الخدمه. فقضى على
فاطمه بخدمه مادون الباب و قضى على على بما خلفه قال فقالت فاطمه: فلا يعلم
ماداخلنى من السرور الا الله باكفائى رسول الله صلى الله عليه و آله تحمل رقاب
الرجال.» [بحارالأنوار، ج 43، ص 81، ح 1.] و به اين شكل، زهراى مرضيه در خانه، گندم
آرد مى كرد و خمير مى ساخت و نان مى پخت و خانه را نظافت مى كرد و در يك جمله به
كارهاى خانه آن گونه كه متعهد شده بود، مى پرداخت. و در برابر، حضرت على عليه
السلام كارهاى بيرون خانه را كه پذيرفته بود انجام مى داد مانند آوردن هيزم و مواد
غذايى و خوراكيهاى لازم.
«ان فاطمه عليهاالسلام ضمنت لعلى عليه السلام عمل البيت و العجين و الخبز و قم
البيت و ضمن لها على ماكان خلف الباب نقل الحطب و أن يجيى ء بالطعام...»
[بحارالأنوار، ج 43، ص 31، ح 38.]
در اين تقسيم وظائف كه از سوى پيامبر بزرگ شكل گرفت كارهاى درون منزل به زن
واگذار مى شود. و زهرا عليهاالسلام است كه اين بخش از وظايف را به عهده مى گيرد و
بالاتر، از اين كه اين بخش از وظايف به او سپرده شده شادمان مى گردد. در روايت
ديگرى مى خوانيم:
«كان أميرالمؤمنين عليه السلام يحتطب و يستقى و يكنس كانت فاطمه عليهاالسلام
تطحن و تعجن و تخبر.» [بحارالأنوار، ج 43، ص 151، ح 7.]
بنابراين حضور زن در خانه و پرداختن به كارهاى منزل يك سنت اسلامى است. پيامبر،
پايه هاى آن را گذاشته است. امام على عليه السلام و زهرا عليهاالسلام آن را پذيرفته
اند و زندگى خود را بر اساس آن شكل داده اند.
اين سنت پاك كه با ساختار وجودى زن و مرد هماهنگ است بايد مورد توجه اسلام
باوران قرار گيرد. زنان نبايد اشتغال به كارهاى درون خانه را براى خويش ننگ بشمرند
و آن را جزء وظايف اصلى خود ندانند. درستى اين تقسيم كار كه با فطرت آدمى آميخته
است و تنها گرايشگران به افكار جاهلانه آن را باور ندارند، نيازمند استدلال نيست.
اشتغال به كارهاى مهم و حساس درون منزلى، ركن ركينى است كه بايد مورد توجه همه ى
بانوان قرار گيرد و ارزشمندى پايبندى به كار در خانه بيش از اين بايد مورد تأكيد
باشد.
تأسى به زهرا عليهاالسلام يعنى پذيرفتن كارهاى خانه به عنوان اصلى ترين كار در
زندگى مشترك. امروز بسيارى از زنان اين اصل مهم را از ياد برده اند و حضور در خانه
و اشتغال به كارهاى خانه را ننگ و عار خوش مى دانند. اينان گويا مى پندارند كه: در
بيرون خانه كاهاى خانه كارهاى مهمترى انجام مى دهند. و چه پندار باطلى! فراهم سازى
زمينه هاى رشد و پرورش براى فرزندان و شوهر و ساختن كانون پرورشى در چشم اين زنان،
پست و حقير جلوه كرده است و ديگران، با غوغا و هياهوى باطل، پشت ميز نشستن و برخورد
با نامحرمان و... را در نظرها جلوه داده اند.
تأسى به زهرا عليهاالسلام مى طلبد كه زنان مسلمان، جدى به كارهاى خانه پاى بند
باشند و نگذارند كه اين كانون گرم، از هم پاشيده شود. كه حقا آثار نامطلوب آن قبل
از همه خود زنان را تهديد مى كند.
ما روايت بسيارى داريم كه صريحا و يا به اشاره اى از اين تقسيم وظايف پشتيبانى
مى كند. و حضور زن را در خانه نقش اصلى براى بانوان مى داند.
دانشمندان بايد بيشتر، از اين حقيقت پرده برگيرند و تزوير هياهوگران را خنثى
سازند. و بانوان مسلمان نيز با پاى بندى خويش به اين وظيفه ى اصلى و ،سترگ تأسى خود
را از زهرا عليهاالسلام به اثبات برسانند. و از مزاياى حضور در خانه بيشتر بهره مند
شوند.
پرداختن به كارهاى خانه، به عنوان يك ارزش، در زندگى زهرا عليهاالسلام و براى
شخصيت ارجمند وى مطرح است.
امام على عليه السلام به مردى از قبيله ى بنى سعد فرمود: آيا از زندگيمان و
فاطمه ى زهرا عليهاالسلام برايت نقل كنم؟ سپس افزودند، فاطمه ى زهرا عليهاالسلام
هنگامى كه در خانه ى من بود با اين كه در ميان خانواده ى خود محبوبترين فرد به شمار
مى رفت اما در خانه ى من آنقدر با مشك آب كشيد كه سينه اش آزرده شد و آنقدر با
آسياب آرد كرد تا آنكه دستانش تاول زد (و يا پوست دستش كلفت شد) و به نظافت خانه
آنقدر پرداخت كه لباسهايش خاك آلود شد و آنقدر به زير اجاق غذا، آتش افروخت تا آن
كه لباسهايش چركين گرديد. و براى پرداختن به كارهاى خانه رنج هاى بسيار متحمل شد.
«عن على عليه السلام انه قال لرجل من بنى سعد: ألا أحدثك عنى و عن فاطمه انها
كانت عندى و كانت من أحب أهلها و انها استقت بالقربه حتى أثر فى صدرها و طحنت
بالرحى حتى مجلت يداها و كسحت البيت حتى اعبرت ثيابها و أوقدت النار تحت القدر حتى
دكنت ثيابها فأصابها من ذلك ضرر شديد...» [بحارالأنوار، ج 43، ص 82، ح 5.] و آن
زمان كه زهراى مرضيه از پيامبر كنيزكى خواستند پيامبر به جاى دادن كنيز، تسبيحات را
به وى آموخت و به او فرمود: به دو دليل هم اكنون كنيز در اختيار تو نمى گذارم:
1- وجود مستمندان و مسلمانان گرفتار در مسجد (چهارصد نفر كه همه گرسنه و برهنه
اند.)
2- مى ترسم اگر به كارهاى خانه شخصا نپردازى به پاداش مطلوب نرسى و نيز در اداى
حق شوهرت كوتاهى كرده باشى و در حقيقت در برابر وى مقصر قلمداد شوى.
اين نكته ى بسيار مهمى است كه بايد مورد توجه بانوان باشد. بنگريد:
«... و لو لاخشيتى خصله لاعطيك ما سألت يا فاطمه انى لااريد أن ينفك عنك اجرك
الى الجاريه و انى أخاف أن يخصمك على بن أبى طالب عليه السلام يوم القيامه بين يدى
الله عزوجل اذا طلب حقه منك...» [بحارالأنوار، ج 43، ص 85، ح 8.]
حضور فعال زهرا عليهاالسلام در خانه و اشتغال وى به كارهاى خانه و خشنودى وى از
اهتمام به اين بخش از وظايف، ارزشى است كه به وضوح از زندگى زهرا عليهاالسلام الهام
مى گيريم. و اين حقيقتى بزرگ، سازنده و كاساز است. و دورى از كارهاى خانه و پرداختن
به امور بيرونى و همپاى غلط با مردان درست ضد ارزش است. كه دنيا آثار وخيم آن را
لمس كرده است و با آن دست به گريبان است ولى شگفت آور اين است كه پيروان زهرا
عليهاالسلام چرا بايد از تأسى به زهرا باز مانند و آنچه را ديگران تجربه كرده اند
اينان نيز تجربه كنند. و به آثار وخيم آن دچار آن دچار شوند.
در اين راستا سخن بسيار است ولى به همين اندازه به آن اكتفا مى كنيم و از فطرت
پاك انسان ها در اين ارتباط مدد مى جوييم و بر اين باوريم كه پيروان راستين زهرا
عليهاالسلام بر پاى بندى خويش به ارزش هاى جاودانه ى حضرت زهرا عليهاالسلام استوار
خواهند ماند. گرچه ديگران حرفهاى ديگرى در بوق هاى تبليغاتى خويش بدمند.
در ارتباط با پدر
احترام به پدر و مادر و نيك رفتارى با آنان يكى از اصول اخلاقى و ارزشى است كه
همه ى اديان الهى و همه ى پيامبران به آن توجه ويژه داشته اند.
اطاعت از پدر و مادر و برخورد شايسته يا آنان و رعايت حال پدر و مادر در قرآن و
روايات و سيره ى عملى انبياء الهى مورد سفارش و تأكيد بسيار است. و در قرآن در كنار
اطاعت خدا و عبادت او مطرح است. كم نيستند جوانانى كه از رعايت اين اصل به طور
شايسته غافلند. در همين زمان ما كه گفته مى شود فرهنگ انسانها بالا رفته اين حقيقت
بسيار مورد كم مهرى قرار مى گيرد.
مراحل بالاى احترام به پدر و مادر هم اكنون گويا در جامعه ى ما كمتر رعايت مى
شود. رعايت مراحل پايين تر هم باز چندان ديده نمى شود و اگر پاى درددل پدرها و
مادرها بنشينيد، مى يابيد كه بى مهرى و بى توجهى فرزندان در چه حدى است. و لى با ما
همراه شويد و ارتباط حضرت زهرا عليهاالسلام را با پدر خويش، پيامبر اكرم صلى الله
عليه و آله بنگريد، آنگاه حق خواهيد داد كه زهرا عليهاالسلام برترين اسوه در رعايت
اين ارزش است. شايستگى هاى فاطمه ى زهرا عليهاالسلام و برخورد پر مهر و بايسته ى او
با پدر، وى را محبوبترين فرد نزد پدر ساخته بود. هيچ بانويى در چشم پيامبر مقام و
منزلت زهرا عليهاالسلام را نداشت.
«كانت أحب النساء الى رسول الله فاطمه... [بحارالانوار، ج 43، ص 38، ح 40.]»
محبوبترين زنان، در نزد پيامبر صلى الله عليه و آله فاطمه ى زهرا عليهاالسلام
بود.
برخورد مهرآميز
به هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله براى ديدار حضرت زهرا عليهاالسلام مى
رفت شيوه ى استقبال فاطمه عليهاالسلام بى نظير است.
«... فاذا دخل عليها قامت اليه فرحبت و قبلت يديه [بحارالانوار، ج 43، ص 25، ح
22.]»
هر زمانى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله به ديدار فاطمه مى آمدند حضرت زهرا
عليهاالسلام از جا بر مى خواستند به استقبال پدر مى رفتند خوش آمد مى گفتند و بوسه
بر دستان پدر مى زدند.
گفتنى است كه: پيامبر هم مشابه همين شيوه را در هر زمان كه فاطمه عليهاالسلام
براى ديدار پدر مى آمد داشت براى ورود فاطمه عليهاالسلام به پا مى خواست و بوسه بر
فاطمه مى زد و فاطمه عليهاالسلام را در جاى ويژه ى خود مى نشاند.
«... كانت اذا دخلت عليه رحب بها و قبل يديها و أجلسها فى مجلسه» [بحارالانوار،
ج 43، ص 7 25 ح 22.] و در روايت ديگرى آمده است: «كانت اذا دخلت على رسول الله صلى
الله عليه و آله قام لها من مجلسه قبل رأسه و أجلسها مجلسه» [بحارالانوار، ج 43، ص
40، ح 41.]
ديدار مخصوص به هنگام سفر
هر زمان كه پيامبر، قصد سفر داشت حضرت فاطمه عليهاالسلام آخرين كسى بود كه
پيامبر از او جدا مى شد و با وى خداحافظى مى كرد و به هنگام بازگشت از سفر باز
اولين كسى كه پيامبر به ديدارش مى رفت فاطمه ى زهرا عليهاالسلام بود.
«كان النبى صلى الله عليه و آله اذا اراد سفرا كان آخر الناس عهدا بفاطمه و اذا
قدم كان أول الناس عهدا بفاطمه [بحارالانوار، ج 43، ص 40، ح 41.]»
پيامبر صلى الله عليه و آله پس از بازگشت از سفر به ديدار حضرت زهرا عليهاالسلام
كه مى رفت در اين ديدار، زهرا عليهاالسلام بپا مى خاست و به استقبال پدر مى شتافت و
پدر را در آغوش مى كشيد و بوسه بر پيشانى (بين دو چشم) پدر مى زد. «كان رسول الله
صلى الله عليه و آله اذا قدم من سفره دخل على فاطمه فدخل عليها فقامت اليها و
اعتنقته و قبلت بين عينيه.» اين گونه مهرورزى و اين شيوه برخورد با پدر، با اين
ويژگى ها بى نظير است.
[بحارالانوار، ج 43، ص 40، ح 41.]
اطاعت از پدر
در يك ديدار، پيامبر، گردنبندى را به گردن فاطمه عليهاالسلام ديد زهراى مرضيه
عليهاالسلام تا احساس كرد كه براى پيامبر، مطلوب نيست آن را از گردن كند و به كنارى
انداخت. پيامبر، پس از اين توجه زهرا عليهاالسلام بدو فرمود:اى فاطمه، تو از منى.
پس از اين جريان سائلى در خانه آمد و حضرت زهرا عليهاالسلام گردنبند را به او
داد...
«ان رسول الله صلى الله عليه و آله دخل على ابنته فاطمه عليهاالسلام و اذا فى
عنقها قلاده فأعرض عنها فقطعتها و رمت بها فقال رسول الله صلى الله عليه و آله أنت
منى يا فاطمه. ثم جاء سائل فناولته القلاده...» [بحارالانوار 7 ج 43، ص 22، ح 15.]
پيامبر، از سفرى بازمى گردند به خانه ى فاطمه مى آيند مى بينند كه زهرا
عليهاالسلام در مدتى كه پيامبر سفر رفته بودند دو دستبند و يك گردنبند و دو گوشواره
براى خويش فراهم كرده اند و پرده بر در خانه آويختند. پدر كه هميشه ديدارش با
دخترش، زهرا عليهاالسلام پس از سفر، طولانى بود در اين بار، ديدارى كوتاه داشتند و
گويا ناراحت شدند. از خانه ى زهرا عليهاالسلام بيرون آمدند و در كنار منبر در مسجد
نشستند فاطمه ى زهرا عليهاالسلام احساس كرد كه اين حالت پيامبر به دليل دستبند و
گردنبند و گوشواره و پرده است. اينها را كندند پرده را نيز درآوردند و براى پيامبر
فرستادند و به فرستاده گفتند: خدمت پيامبر بگو: دخترت به محضرتان سلام داد و مى
گويد: اين چند چيز را در راه خدا قرار دهيد. فرستاده ى حضرت زهرا عليهاالسلام كه
خدمت پيامبر آمد پيامبر صلى الله عليه و آله سه بار فرمودند: پدر به فدايش باد
«فداها أبوها» آنگاه افزودند: دنيا هيچ ارتباطى با محمد و آل محمد ندارد و اگر دنيا
به اندازه ى بال پشه اى نزد خداوند، ارزش داشت كافر را يك بار آب نمى نوشاند. سپس
پيامبر برخاستند و مجددا براى ديدار زهرا عليهاالسلام به خانه ى حضرت زهرا
عليهاالسلام رفتند. [بحارالأنوار، ج 43، ص 20، ح 7.]
در يك روز، پيامبر به خانه ى زهرا عليهاالسلام آمد و حضرت زهرا در حال نماز بود
تا صداى پيامبر را شنيد نماز خويش را قطع و يا تمام كرد و از نمازخانه ى خود به
خدمت پيامبر آمد و سلام داد... [بحارالأنوار، ج 43، ص 40، ح 41.]
چه اندازه زهرا عليهاالسلام در خدمت پدر و خواسته هاى او بود. چون پدر براى
ديدار زهرا قطعاً آمده زهرا عليهاالسلام سريعاً نماز را تمام مى كند و خود را به
پدر مى رساند تا ديدار، شكل گيرد و خواسته ى پدر، عملى گردد. اين ريزه كارى ها
بسيار درس آموز است.
عشق به پدر
محبت حضرت زهرا عليهاالسلام به پدر، آنقدر عميق و گسترده است كه دورى پدر را
گويا تحمل نمى كند.
گريه هاى حضرت زهرا عليهاالسلام پس از رحلت پيامبر، نمودى از اين مهر و عشق
فاطمه به پيامبر است. زهرا عليهاالسلام آنقدر گريست كه از كسانى شمرده شد كه بسيار
گريسته اند.
عن أبى عبدالله عليه السلام: «البكاؤن خمسة آدم و يعقوب و يوسف و فاطمه بنت محمد
و على بن الحسين عليهم السلام... و أما فاطمه فبكت على رسول الله صلى الله عليه و
آله حتى تأذى به أهل المدينه فقالوا لها: قد آذيتنا بكثره بكائك فكانت تخرج الى
المقابر مقابر الشهدا فتبكى حتى تقضى حاجتها ثم تنصرف...» [بحارالأنوار، ج 43، ص
155 ح 1.]
امام صادق عليه السلام فرمودند: كسانى كه گريستند پنچ تن هستند: آدم، يعقوب،
يوسف، فاطمه دختر پيامبر و امام سجاد... اما فاطمه آنقدر در فراق پيامبر گريست كه
اهل مدينه از گريه ى او ناراحت شدند و به حضرت گفتند: تو با ما گريه ى بسيارت ما را
آزار مى دهى پس از آن، حضرت از مدينه به مزار شهدا مى رفت و در آنجا هر چه مى خواست
مى گريست سپس باز مى گشت...
در كنار بستر پيامبر آرام نمى گرفت و آنچه او را آرام ساخت اين بشارت بود كه
پيامبر به او داد. كه او اولين كسى است كه به پيامبر ملحق مى شود. تنها اين خبر،
براى زهرا عليهاالسلام شادكننده بود و پس از پيامبر هم حضور جبرئيل نزد آن حضرت و
با خبرسازى وى از پدر و جايگاه و حالات آن سرور، تسلى خاطرى براى زهرا عليهاالسلام
به حساب مى آمد. مهر زهرا عليهاالسلام به پدر همسان مهر مادرى است كه فرزند خود را
در بر مى گيرد و از همين روست كه پيامبر، او را «ام أبيها» [بحارالأنوار، ج 43، ص
19، ح 19.] خواند.
در اين مرور كوتاه، برخورد مهرآميز با پدر، عشق به پدر و اطاعت از پدر، را در
زهرا عليهاالسلام مشاهده كرديد. در برابر، پيامبر هم به دختر شايسته ى خويش علاقه ى
خاصى داشت و اين را در برخوردها ابراز مى كرد. آنقدر زهرا عليهاالسلام را غرق بوسه
مى ساخت كه مورد اعتراض بعضى از زنان خويش واقع شد و در پاسخ، حضرت فرمود: بوى بهشت
را از دخترم فاطمه استشمام مى كنم.
هنگامى كه آيه نازل شد: «پيامبر را همچون افراد معمولى صدا نزنيد» حضرت زهرا
عليهاالسلام مى گويد: من هم ديگر پدر نگفتم و يارسول الله صدا مى زدم پيامبر، چند
بار بى توجهى كرد و سپس فرمود: دخترم، اين آيه براى تو و فرزندان تو نيست.... دخترم
تو بگو: اى پدر، چرا كه دل را زنده تر مى كند و خداى را خشنودتر مى سازد. [«قولى يا
أبه فانها أحيى للقلب و أرضى للرب».] و اين چنين بود كه نگاه به زهرا، پيامبر را
شاد مى ساخت. «اذا رأى فاطمه عليهاالسلام فرح بها» [بحارالانوار، ج 43، ص 7 88 ح
4.]
اين ها اشاره هايى كوتاه به پدردارى حضرت زهرا عليهاالسلام بود كه همه را به
الگوپذيرى فرامى خواند.
ازدواج نمونه
در جوامع دينى ما گرچه باور ازدواج در ميان همگان ريشه هاى تنومندى دارد ولى كم
نيستند انسانى كه با داشتن آمادگى جسمى و روحى براى ازدواج، از تن دادن به ازدواج
در طول ساليانى دراز طفره مى روند.
شايستگانى كه ارزش ازدواج بهنگام را پاس دارند و در اولين فرصت، تن به زندگى
مشترك دهند، بسيار كم هستند. همه با بهانه هايى از پذيرش اين مسؤوليت و اعلام
آمادگى براى ازدواج سرباز مى زنند.، ولى زهراى مرضيه در همان ابتداى آمادگى، سنگ
پايه ى ازدواج را استوار مى سازد و همسرى با فرد شايسته اى همچون على عليه السلام
را مى پذيرد.
در اين راستا با اين كه زهرا، دختر اولين شخصيت است و خواستگاران فراوانى دارد.
ولى در تعيين فرد شايسته راهى درست مى پيمايد و به مال و دنيا و حرفهاى مردم هيچ
توجهى نمى كند. و شايستگى، اخلاق و ايمان همسر، حرف اول را براى او مى زند.
ازدواج بهنگام در اولين زمان هاى آمادگى و انتخاب همسرى شايسته به دور از بهانه
جويى ها و بى اعتنا به ارزش هاى غلط يكى ديگر از ارزشهاى جاودانه ى شخصيت حضرت زهرا
عليهاالسلام است.
دختران مسلمان بايد اين ارزش بزرگ را پاس دارند و بهنگام، تن به ازدواج دهند. و
در انتخاب همسر مناسب، ارزشهاى اصيل اسلامى را در نظر بگيرند.
بهانه جويى ها و خيال گرايى ها و مسئوليت ناپذيرى است كه ازدواج ها را به تأخير
انداخته است و به گفته ى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فساد بزرگ و فتنه اى عظيم
بپا كرده است. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
«اذا جاءكم من ترضون خلقه و دينه فزوجوه انكم الا تفعلوه تكن فتنه فى الأرض و
فساد كبير» [تهذيب، ج 7، ص 394، ح 2.]
آن زمان كه براى خواستگارى دختر شما، شخصى كه اخلاق و دينش را مى پسنديد آمد،
دختر را به او بدهيد. چرا كه اگر اين چنين نكنيد آشوبى در زمين و فسادى بزرگ رخ
خواهد نمود. و باز امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند، همه ى دانستنى هاى لازم را
به پيامبرش تعليم داد آنگاه امام صادق عليه السلام يك مورد مهم را ذكر مى كند مى
گويد: در يك سخنرانى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله برفراز منبر پس از حمد و
ستايش الهى فرمود:
اى مردم، جبرئيل از سوى خداوند مهربان و آگاه اين پيام را برايم آورده است كه:
دوشيزگان همانند ميوه بر شاخسار درختند. اگر ميوه برسد و چيده نشود آفتاب آن را
فاسد مى كند و بادها آن را به اين سو و آن سو مى برد. دوشيزگان نيز چنين هستند اگر
به بلوغ زنانه برسند تنها راه براى آنان، ازدواج و شوهرگيرى است وگرنه فاسد مى شوند
و آسوده از تباهى آنان نيستيم. چرا كه آنان بشرند... [كافى، ج 5، ص 337، ح 2.]
بنگريد چگونه گفتنى ها را خداوند، براى پيامبرش گفته است و او نيز بر فراز منبر
براى مردم بازگو كرده است. حقيقت، روشن و واضح است و از سوى خداوند، اتمام حجت نيز
شده است. و پيامبران آن را براى مردم بيان داشته اند ولى چه كنيم كه مردم قدردانى
نمى كنند و بهانه ها را سد راه خويش مى سازند.
چگونه پيامبر امت خويش را آگاه سازد؟ و با چه زبانى اين حقيقت ضرورى را براى امت
بيان دارد؟ ولى امروز بابهانه و بى بهانه و به هر شكل از پذيرش اين حقيقت تابناك
طفره مى روند و ازدواج را به تأخير مى اندازند و همه از دولت و مردم، پدر و مادر،
دختر و پسر در اين جهت مقصرند. گرچه هر يك تقصير را به عهده ى ديگرى مى نهند. و يا
زمانه را مقصر مى دانند و با آنكه زمانه بى گناه است.
تأسى به حضرت زهرا عليهاالسلام مى طلبد كه: دختران بهنگام ازدواج كنند و بدون
عذر صحيح، از پذيرش همسر ممانعت نكنند و در اين مورد بر دانشمندان است كه ويژگى هاى
ازدواج بهنگام را براى جامعه، تبيين كنند نه اينكه خود همراه با هياهوها شوند و
حقيقت را كتمان كنند.
آن هنگام كه پيامبر خواستگارى على عليه السلام از زهرا عليهاالسلام را با وى
مطرح كرد حضرت زهرا عليهاالسلام بدون ابراز اعتراض، رضايت خويش را در قالب سكوت
بيان داشت و تن به اين ازدواج مقدس داد. و پس از ازدواج نيز به زهرا بنگريد و
ببينيد چگونه به زندگى مشترك پاى بند است و اصول آن را مى شناسد و به كار مى گيرد.
در خانه دارى، شوهردارى و فرزنددارى، او نمونه و اسوه است.
زنان، بايد ارزش ازدواج را پاس دارند و بهنگام، همسرى نيكو برگزينند و هستى خويش
را در راه پايدارى اين پيمان بگذارند. اين نيز درسى است كه از ارزش هاى جاودانه ى
زهرا عليهاالسلام مى گيريم. مهر كم و نكات ديگر درباره ى ازدواج حضرت، خود قابل
تأسى است. گرچه امروز همه از اين امور غافلند. و همانگونه كه خوانديد ويژگى هاى
مثبت و ارزش هاى والا و جاودانه در زندگى و شخصيت حضرت زهرا عليهاالسلام بسيار است
بخشى از آن را برشمرديم و در برابر ديدگان خوانندگان قرارداديم و كوتاه و گذرا به
توضيح تعدادى از آن ها پرداختيم. تفصيل بحث مجال ديگرى را مى طلبد.
تاريخ نگارى زندگى حضرت زهرا ميلاد تا شهادت
سير كوتاهى داريم در روند زندگى تاريخى حضرت زهرا عليهاالسلام از آغاز تا فرجام
و در اين سير در بستر تعليمات روايى و دينى حركت مى كنيم و آموزه هاى تاريخى روايات
را در سند تحقيق تاريخى خود قرار مى دهيم. شما با ما اين عنوانها را خواهيد كاويد.
1. سرشت و طينت.
2. آفرينش حضرت زهرا عليهاالسلام
الف- وجود حضرت زهرا عليهاالسلام پيش از آفرينش دنيا.
ب- حضرت زهرا عليهاالسلام پديده اى از نور عظمت خداوند.
پ- چهل روز كناره گيرى، رياضت و عبادت پيش از آميزش.
ت- بنياد تكوين مادى حضرت زهرا عليهاالسلام از ميوه ى بهشتى.
ث- معراج، ميقاتى براى پيدايى حضرت زهرا عليهاالسلام.
3. سخن گفتن حضرت زهرا عليهاالسلام پيش از ميلاد.
4. ميلاد خورشيد.
5. خاستگاه حضرت زهرا عليهاالسلام.
6. هنگام ولادت
الف- سال ميلاد.
ب- روز ميلاد.
7. رشد فزاينده حضرت زهرا عليهاالسلام
الف- رشد جسمانى.
ب- رشد معنوى.
8. سيماى حضرت.
9. كودكى مادرگونه.
10. حضرت زهرا عليهاالسلام در آينه ى نام ها
الف- نامگذارى آسمانى.
ب- فاطمه.
پ- زهرا.
ت- صديقه.
ث- مباركه.
ج- طاهره.
چ- زكيه.
ح- راضيه.
خ- مرضيه.
د- محدثه.
ذ- نام هاى ديگر حضرت
11. حضرت زهرا عليهاالسلام و تربيت محمدى
12. حضرت زهرا عليهاالسلام در كنار پدر
13. حضرت فاطمه عليهاالسلام در شعب ابى طالب
14. هجرت حضرت زهرا عليهاالسلام از م كه 15. ورود به مدينه
16. خواستگارى از حضرت زهرا عليهاالسلام
17. عقد در آسمان ها
18. عقد در زمين
19. گستردگى مهر
20. خانه گلين حضرت زهرا عليهاالسلام
21. لوازم خانه
22. جشن عروسى
23. شب عروسى
24. حضرت زهرا عليهاالسلام در خانه امام على عليه السلام
25. موقعيت حضرت زهرا عليهاالسلام نزد پيامبر صلى الله عليه و آله
26. در سوگ پيامبر صلى الله عليه و آله
27. مقاومت در برابر حاكميت تحريف
28. حماسه ى جاويد وصيت
29. غم هاى جاويد و اشك هاى جارى
30. ستيزى ژرف و مظلوميتى بى كران
31. در بستر شهادت