مقدمه ى حضرت استاد آيت الله سيد محمدحسن مرتضوى لنگرودى دام ظله بر كتاب «زخم
خورشيد»
بعد الحمد والصلاة
ابعاد شخصيتى انسيه ى حورا حضرت صديقه ى كبرى فاطمه زهرا عليهاالسلام قابل درك و
در توان وصف ما نيست. چه كسى مى تواند به حقيقت مقام و منزلت سرور زنان عالم و بزرگ
بانوى اسلام دست يابد.
بزرگ بانويى كه آينه ى تمام نماى رسول خدا صلى الله عليه و آله است.
شخصيتى كه خداوند متعال پس از ارتحال پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله جبرئيل،
امين وحى را براى تسليت و رفع نگرانى بر آن حضرت نازل مى كند رخدادهاى آينده ى جهان
را به ويژه آنچه در نسل آن حضرت اتفاق مى افتد به وى وحى مى كند بالاتر اين كه
اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام كاتب وحى آن حضرت مى شود.
مجموع آن چه كه بر آن حضرت وحى شده است مصحف فاطمه عليهاالسلام ناميده مى شود.
در مصحف فاطمه عليهاالسلام از حلال و حرام و احكام الهى چيزى نيست و تنها علم آينده
ى جهان در آن است. مصحف فاطمه عليهاالسلام از منابع ارزشمند علوم امامان اهل بيت
عليهم السلام به شمار مى رود.
خداوند در حديث قدسى فرموده است [الجنه العاصمه، ص 148، به نقل از كشف اللّالى
صالح بن عبدالوهاب بن العرندس رسول الله صلى الله عليه و آله عن الله تبارك و تعالى
انه قال: يا أحمد...] فرموده است:
«يا أحمد لو لاك خلقت الأفلاك»
اگر آفرينش تو اى پيامبر منظورم نبود جهان هستى را نمى آفريدم (چرا كه تو محور
وجود عالم و هدف از آفرينش، هستى)
«و لولا على لما خلقتك» و نيز اگر آفرينش على امير مؤمنان عليه السلام منظورم
نبود تو را نيز نمى آفريدم (چرا كه حضور تو و پيامبرت بدون پيوستگى آن با حضور على
و امامت و ولايت او تمام نمى شود).
«و لولا فاطمه لما خلقتكما» و نيز اگر آفرينش فاطمه عليهاالسلام منظورم نبود تو
و على را هم نمى آفريدم ( چرا كه حضور تو و على و پيامبرى تو و امامت على بدون
تداوم آن با امامان از نسل فاطمه عليه السلام نيز ناتمام بود).
بنابراين اين غايب و مقصد اصلى آفرينش گرچه وجود مقدس پيامبر اكرم صلى الله عليه
و آله است ولى اين وجود پربركت و نورانى با وجود على عليه السلام نمايانده مى شود.
و شخص فاطمه عليهاالسلام و امامان از نسل وى نيز حقيقت والاى پيامبر و باطن اوجمند
ولايت را مى نمايانند.
بگذريم كه رسالت و امامت مديون شهامت، شجاعت و شهادت فاطمه عليهاالسلام است .
اوست كه پس از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از رسالت و امامت دفاع كرد و
بقاى اين دو عنصر گرانبها را تضمين نمود.
اوست كه رسالت را با دفاع از امامت حفظ كرد و با ايثار جان خويش بقاى آن دو را
تحقق بخشيد.
اوست كه ميوه ى رسالت و ريشه ى امامت و اين دو به او وابسته است.
بدين شكل سخن روايت راست مى آيد كه اگر بناى خلقت فاطمه عليهاالسلام نبود پيامبر
و على عليهماالسلام هم آفريده نمى شدند. و بى جهت نيست كه به هنگام معرفى اصحاب
كساء از سوى خداوند متعال، حضرت زهرا عليهاالسلام محور قرار مى گيرد و چنين مى
خوانيم: «هم فاطمه و أبوها و بعلها و بنوها» اينان فاطمه و پدر فاطمه و شوهر فاطمه
و فرزندان فاطمه اند.
كوتاه سخن هر چه درباره ى شخصيت آن بانوى نمونه ى اسلام نوشته اند بسيار كمتر و
پايين تر از اوج مقام آن حضرت است. ولى:
در معرفى آن بانوى بزرگ اسلام كتاب هاى بسيارى نگاشته شده است ولى بعضى گاه آنچه
خود تشخيص مى داده اند و نيكو مى پنداشته اند بدان حضرت تطبيق داده اند و شخصيت آن
حضرت را با ذهنيت خويش ترسيم كرده اند. با اينكه بايد دقت كرد و از زبان پيامبر صلى
الله عليه و آله و امامان اهل بيت عليهم السلام گرفت و اين شخصيت بى مانند را آن
گونه كه آن والايان ترسيم كرده اند معرفى كرد. راه درست توجه كامل به كتاب و سنت در
اين زمينه است نه تحميل و توجيه.
كتاب «زخم خورشيد» كه پيش روى شماست اثر ارزنده ى دانشمند محترم حجةالاسلام و
المسلمين آقاى مهدى حسينيان قمى دامت افاضاته است.
مؤلف محترم در اين كتاب خواسته است تا فاطمه ى زهرا عليهاالسلام را آن گونه كه
از روايات معصومان عليهم السلام به دست مى آيد معرفى كند و با بيان شيوا و قلم رسا
گوشه اى از ارزشمنديهاى اين بزرگ بانو را بازگو كند.
اميد است روح بلند آن بانوى نمونه و اولياى دين از نوشته خرسند و شادمان باشند.
ممكن است آنچه در اين كتاب آمده گاه با افكار كوتاه بعضى كه ديدگاه درستى درباره
زن وظايف وى ندارند هماهنگ نيايد. ولى شخص مسلمان بايد در پى حقيقت ها باشد و خود
را با شخصيت نمونه ى زهرا عليهاالسلام تطبيق دهد نه اينكه بر شخصيت ايشان تحميل كند
و آن را مطابق ذهنيت خود بسازد.
مؤلف ارجمند تلاش كرده تا برگرفته از كتاب و سنت در معرفى حضرت زهرا عليهاالسلام
بنويسد و نشان دهد كه حضرت زهرا عليهاالسلام برترين اسوه و نمونه است. جزاه الله عن
الاسلام و المسلمين خير جزاء المحسنين.
اميد است مطالعه ى اين كتاب سبب شود تا جامعه ى ما بيشتر با موقعيت و منزلت زن
مسلمان آشنا شوند و آنان كه در افراط و تفريطند به راه ميانه و اعتدال درآيند. و به
دور از هرگونه كجى و انحراف راه مستقيم پيروى از اين بزرگ بانوى اسلام را پى گيرند.
و السلام علينا و على عبادالله الصالحين
سيد محمدحسن مرتضوى لنگرودى
پيشگفتار
ارزش هاى جهان پذير و جاودانه ى حضرت زهرا
حضرت فاطمه عليهاالسلام برترين بانو و سرور زنان عالم است: «ابنتى سيده نساء و
العالمين» [بحارالأنوار، ج 8، ص 22، ح 5.] وى بتول است هيچ كس را همتا و همپاى او
نخواهى يافت او بى نظير و بى مانند است.
زهرا عليهاالسلام پاره ى تن پيامبر، محبوبترين و عزيزترين زن نزد پيامبراكرم صلى
الله عليه و آله است: «فاطمه بضعه منى» [بحارالأنوار، ج 27، ص 66، ح 38.] «فاطمه
أعزالناس على» [بحارالأنوار، ج 43، ص 23، ح 17.] هنگامى كه سلمان، از شخصيت فاطمه
عليهاالسلام شگفت زده شده بود، پيامبر فرمود: اى سلمان، فاطمه در گروه پيشتازان
است. [بحارالأنوار، ج 8، ص 303، ح 62.]
فاطمه عليهاالسلام با اسلام متولد شد و همپاى اسلام رشد كرد و با اسلام زيست.
حضور فاطمه عليهاالسلام در مكه به هنگام پاگيرى اسلام و هجرت او در پى رسول الله به
مدينه و حضور وى در ميدان هاى مختلف وجود برجستگى هاى روحى و رفتارى در وى، زهرا
عليهاالسلام را برترين اسوه براى زنان ساخته است.
زهرا عليهاالسلام در خانه ى پيامبر و على عليه السلام زيسته و اسلام را از بدو
تا نهايت با چشم تيز و بيناى خويش ديده و در تمام اين مدت با اسلام همراه بوده است.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: خداوند، دل و همه وجود دخترم فاطمه را آغشته
به ايمان و يقين ساخته است. «ان ابنتى فاطمه ملأالله قلبها و جوارحها ايمانا و
يقينا» [بحارالانوار، ج 43، ص 29، ح 34.] و باز فرمود: غصب فاطمه غضب خدا و رضاى
فاطمه رضاى خدا است. «ان الله ليغضب لغضب فاطمه و يرضى لرضاها» [بحارالانوار، ج 43،
ص 19، ح 2.]
درباره ى اين شخصيت بزرگ همه ى تصورها ناقص است و ژرفاى اين هويت ملكوتى براى
هيچ كس دست يافتنى نيست و اين چنين است كه زهرا عليهاالسلام به زمانى خاص محدود نمى
شود و براى دوره ى خاصى نيست. وى براى همه ى انسانها به ويژه زنان در طول همه ى
عصرها و نسل ها، برترين اسوه است. پيشتازى است كه هيچ كس به وى نمى رسد و نمونه اى
است كه زنان نمونه از دست يابى به وى عاجزند.
هرگز مپندارى كه زهرا عليهاالسلام تنها براى گذشته بود و امروز جاذبه ى زندگى
زهرا و شخصيت او و رفتار و منش اين سرور بانوان كم رنگ شده است.
هرگز مپندارى كه از زهرا عليهاالسلام ترسيم روشنى در دست نيست و چون چنين است
بايد به چهره هاى ديگر نزديك شويم.
كجا برتر از حضرت زهرا عليهاالسلام پيدا مى كنى و چه چهره اى نورانى تر از سيماى
روشن زهرا عليهاالسلام سراغ دارى. يقين بدان آنانكه كه ديگران را اسوه مى سازند نه
به اين دليل است كه از ابعاد اين شخصيت بزرگ بى خبرند بل از آن نشأت گرفته است كه
ارزش ها، پاكى ها، فضيلت ها برايشان وارونه شده و در نتيجه، ضد ارزش هاى ديگران در
چشم آنان بزرگ شده است.
اگر مى بينى كسى در سخنرانى خويش ادعا دارد: عايشه براى زنان الگوى بهترى است
چرا كه وى حضورى سياسى، اجتماعى داشته و در جنگ جمل نقش رهبرى لشكر با وى بوده اين
تنها به اين دليل است كه حضور سياسى، اجتماعى زهرا عليهاالسلام كه بسيار مثبت و
مؤثر و سازگار است و چشمگيرتر از همه ى ابعاد شخصيت حضرت است براى اين گوينده ارزش
قلمداد نمى شود و تنها حضور ناحق عاشيه در جنگ جمل كه منفى و مورد نكوهش همگان است،
ارزش تلقى مى گردد. وگرنه چه كسى است كه حضور سياسى، اجتماعى زهرا عليهاالسلام را
از آغاز زندگى تا فرجام آن در مكه و مدينه در جنگ ها و در خانه ى رهبر و وصى نداند
و نشناسد. و نيز پس از پيامبر مگر زهرا عليهاالسلام مدافع تشيع نيست و مگر زهرا
عليهاالسلام رهبر انقلابى بزرگ و حركتى عظيم در برابر انحراف عمومى مسلمانان و
حكومت و حاكمان آن زمان نيست همان زمان كه امام و رهبر راستين را خانه نشين كردند
مگر سخنگوى او كسى جز زهرا عليهاالسلام بود؟
آرى؛ ارزش ها هم اكنون نزد بسيارى وارونه شده وگرنه رفتار و منش زهرا
عليهاالسلام چون آفتاب بر سينه ى تاريخ مى تابد. چنين نيست كه تنها فضيلت ها گفته
شده باشد و اصول ارزشى شخصيت ارزشمند و نمونه ى زهرا عليهاالسلام بازگو نشده باشد.
ما در اين نوشته به بيش از پنجاه ويژگى از شخصيت حضرت زهرا عليهاالسلام اشاره مى
كنيم كه تنها دارنده ى يكى از آنها شايسته ى اسوه بودن است. اين ويژگى ها كه اصول
زندگى و شخصيت حضرت زهرا عليهاالسلام را تشكيل مى دهد، چنان روشن و بى ابهام است كه
هر مخاطب راست نهادى را به تأسى و الگوپذيرى فرامى خواند.
آنچه از اصول زندگى و ارزش هاى شخصيتى و سيره ى رفتارى آن حضرت در اينجا آمده ،
همه شايسته ى تأسى و پيروى است.
ساده زيستى
كسى كه معناى ساده زيستى را نداند و ارزش دورى از تشريفات را نشناسد و
ضرورياتهاى زندگى را از نيازهاى كاذب آن تشخيص ندهد.
ساده زيستى، دل را صفا مى دهد و زندگى را رونق باطنى مى بخشد و درست كارى و پاى
بندى به ارزش ها را در انسان تقويت مى كند.
ساده زيستى، هنر مسلمانى است كه مى خواهد در دنيا براى آخرت خويش كار كند و
اهداف بلند ديگرى جز دنيا و خوشگذرانى برايش مطرح است. ساده زيستى سيره ى انسانى
است كه مى خواهد آزاد زندگى كند و ايمان و پاى بندى خويش را به ارزش ها و مبانى
دينى از دست ندهد.
ما در اين كوتاه سخن نمى خواهيم از حقيقت ارزشمند ساده زيستى پرده برگيريم و
آثار ارجمند اين سيره ى پاكان را بازگو كنيم و بر اين باوريم كه انسان ها ارزش ساده
زيستى را در زندگى، كم و بيش يافته اند و مى دانند كه چگونه ساده زيستى، انسان و
زندگى او را دگرگون مى سازد و آن را به حقيقت بايسته و شايسته ى خويش نزديك مى كند.
در نگاهى كوتاه به زندگى زهرا عليهاالسلام اين ارزش والا را مشخصا در اوج مى
بينيم. بايد به زهرا عليهاالسلام تأسى جست و از دنيا فاصله گرفت و ساده زيستى را
شعار خويش ساخت و آثار و بركات تأسى به اين برترين اسوه را ديد.
عفاف و پوشيدگى
اين نيز يكى از خصلت هاى ارزشمند در شخصيت حضرت زهرا عليهاالسلام است كه جدا
شايسته ى تأسى است. همه ى زنان بايد از اين بانوى بزرگ بياموزند چونان زهرا
عليهاالسلام عفيف، پاكدامن، پوشيده و در حجاب باشند. يكى از پايه هاى حفظ و حراست
از عفاف، پاى بندى به اصل عدم ارتباط ناروا با نامحرمان و رعايت شرايط آن به گاه
ضرورت است. و اين اصل در زندگى حضرت، جلوه هاى روشنى دارد كه نمونه هايى از آن، در
اين نوشته خواهد آمد.
چه كسى مى تواند اين ويژگى را در زندگى فاطمه ى زهرا عليهاالسلام ناديده بگيرد؟
و چه كسى است در شايستگى تأسى به اصل ارزشمند، ابهام و ترديدى داشته باشد؟
حضور در خانه و اشتغال به كارهاى خانه
بايد به كارهاى منزل بها داد و ارزش والاى آن را از ياد نبرد و حضور زن را در
خانه يك ننگ به حساب نياورد.
حضور زن در خانه و اشتغال به كارهاى درون منزل و آماده سازى محيط خانه براى شوهر
و فرزندان، يكى از اساسى ترين كارهاى زنان است. بزرگترين شغل، از ديدگاه اسلام براى
زنان، همين خانه دارى است، كه امروز در چشم زنان ما ارج و قربى ندارد و به گونه
ايست كه در اثر تبليغات غلط، يك ضدارزش محسوب مى شود.
امام على عليهاالسلام و زهراى مرضيه تقسيم كار كردند و به اين شكل تعهد خويش را
نسبت به انجام كارها و وظايف اعلام داشتند.
كارهاى بيرونى به عهده ى امام على عليه السلام و كارهاى درون خانه به دوش زهراى
مرضيه نهاده شد و اين معناى درست زندگى مشترك خانوادگى است. بايد زندگى مشترك امام
على و فاطمه عليهماالسلام اسوه ى ما باشد؛ ولى چه كنيم به گفته ى مرحوم علامه
طباطبايى بسيارى از زن ها غوغاى بيرون خانه را ارزش مى دانند [تفسير بزرگ الميزان،
ج 4، ص 360.] و حضور در خانه و پرداختن به كارهاى خانه را براى خود كم مى پندارند.
ارزش ها از ديدگاه زنان، تغيير كرده است و آنان منحرف شده اند وگرنه اين كه ما مى
گوييم: زهرا، اسوه ى نيكى و درستى است، كمترين ابهام و ايرادى ندارد. امروز هم
زهراى مرضيه برترين اسوه ى زنان ما در هنر خانه دارى است.
پيرو واقعى زهرا عليهاالسلام زنانى هستند كه راه او را پى گرفته اند و اساس خانه
و خانواده را به رسميت مى شناسند و شوهردارى و فرزنددارى را مسؤوليتى سترگ و وظيفه
اى شايسته و بايسته و ارزشى مثبت مى دانند. آنان كه ساختن محيط خانه را وظيفه ى
اصلى خويش مى دانند و نقش فعال خود را در همين حقيقت جستجو مى كنند. نه آنان كه با
فراموش كردن نقش بسيار مؤثر و هنرمندانه ى خويش در به سامان آوردن روان خانواده،
تنها عقده مند جدا افتادن از مردان در پرداختن به شؤون اجتماعى از فضاى خانواده
هستند.
حضور زن در خانه و دل بستن به وظيفه ى بسيار مهم شوهردارى، خانه دارى و بچه
دارى، پشتوانه ى محكمى است براى حفظ عفاف فردى و اجتماعى، و خود بهترين
پوشيدگى و حجاب براى زن است. جمله ى «فاسترواالعورات بالبيوت» [كافى، ج 5، ص
535، ح 4.] حكايت از اين حجاب زيبا و شايسته براى زن دارد. حضور اين ارزش ها ارجمند
در حضرت زهرا عليهاالسلام است كه وى را برترين اسوه براى ما مى سازد.
اگر امروز براى زنان، اين ويژگى هاى مثبت و روشن و ارزشمند، ننگ و ضدارزش تلقى
شود نشان دورى جامعه ى ما از ارزش هاست نه به معناى شايسته ى تأسى نبودن فاطمه ى
زهرا عليهاالسلام براى امروز ما كه زهرا عليهاالسلام بهترين نمونه ساخته شده و
پرورش يافته در اين زمينه و والاترين اسوه براى مرد و زن ماست زيرا اصول ارزش ها در
زندگى و شخصيت او جلوه و شكوهى ارجمند دارد.
شوهردارى
حتى يك مورد مخالفت، عصيان و نافرمانى از زهرا عليهاالسلام در زندگى مشترك با
امام على عليه السلام ديده نشد. هرگز دروغ، خيانت و درگيرى از وى سر نزد. خود بر
اين هماهنگى، همدلى و همسويى تصريح دارد. او سعى داشت بنابر سفارش پيامبر صلى الله
عليه و آله و سلم از شوهرش امام على عليه السلام چيزى نخواهد، مباد كه از توان
ايشان بيرون باشد. هر چه كه حضرت به خانه مى آورد به همان اكتفا مى كرد.
آن چنان ستوده و آراسته به كمال بود كه در دل امام على عليه السلام جاى داشت به
گونه اى كه نگاه به او غم و درد را مى زدود.
فاطمه عليهاالسلام اسوه ى رفتار درست در برابر شوهر است. آنچه نياز و توقع
روانى، عاطفى و معنوى شوهران را در زندگى مشترك برآورده مى كند تا براى سرپرستى از
خانواده، دلگرم باشند و به اداره ى بايسته ى زن و فرزندان خويش همت گمارند.
امروز طغيان عليه شوهر و ناسازگارى با او در اختيار او نبودن چه بسا ارزش تلقى
مى شود؛ آنچه از ديدگاه فاطمه عليهاالسلام يك ضدارزش است.
در روزگار ما، برخى زنان به دليل هوسرانى و راه يابى ضدارزش ها، شوهران خويش را
رها ساخته اند و از كانون خانواده در حقيقت بريده اند. دل به خانه و زندگى و همراهى
با شوهر نمى دهند و نگاه به ديگران دارند.
بنابراين، زهرا عليهاالسلام در اين ارزش ها اسوه ى زنان ماست، زيرا اين ارزش ها
پايدار و جاودانه و جهانى است.
پيروى از زهرا عليهاالسلام مى طلبد كه زنان ما اين گونه باشند. از سوى ديگر،
مردان نيز بايد راه امام على عليه السلام را بروند. آنان هم بايد خواسته هاى همسران
خويش را درك كنند و مانند امام على عليه السلام او را جبر و اكراه به كارى وادار
نكنند.
با تحقق اين ارتباط محبت آميز و واقع بينانه بين زن و شوهر، اسوه ى زندگى مشترك
ما، زندگى زهرا و على عليهماالسلام خواهد بود. و خانواده هاى ما هم بدون نزاع و
درگيرى و باصفا و محبت اداره مى گردد. چيزى كه آرمان هر انسان پاى بند به ارزش
هاست.
عدم ارتباط با نامحرمان
از گفتار و رفتار سرور زنان، صديقه ى طاهره عليهاالسلام به دست مى آيد كه ارتباط
زنان با نامحرمان بايد به حداقل برسد و به هنگام برخورد با نامحرم، پوشيده و با
عفاف كامل باشند؛ به گونه اى كه اين ارتباط، تحريك زا و تهييج كننده نباشد، تا عفت
عمومى آسيب نپذيرد.
فاطمه عليهاالسلام فرمود: بهترين چيز براى زنان، عدم ارتباط با مردان نامحرم
است، به گونه اى كه مردى آنان را نبيند و آنان نيز مردى را نبينند.
به هنگام نياز و ضرورت برخورد با مردان نامحرم نيز، شايسته است زنان ما، همانند
آن اسوه ى عفاف عمل كنند. آنچنان كه حضرت زهرا عليهاالسلام پوشيده و در حجابى كامل
به گونه اى كه حتى قدمهايش نيز در لباسهايش پنهان شده بود، پا به مسجد گذارد و براى
احقاق حق، گرچه كوبنده، ليكن از پشت پرده سخن گفت.
بايد ديد چه زنانى در جامعه ى ما توانسته اند، در برخورد با مرد بيگانه از رفتار
دختر پيامبر خويش، سرمشق بگيرند؟ آنان كه در برخورد با نامحرمان و سخن گفتن با
آنان، نه حرمت ايمانى خويش را پاس مى دارند و نه از پوشش كامل و خوبى برخوردارند؟!
با اين وضع آيا مى توان پيروى از آن تجسم عفاف ملكوت را ادعا كرد؟
از حضرت زهرا عليهاالسلام مى پرسند: چه هنگامى زن به خداى خويش نزديك تر است؟
پاسخ مى دهد: هنگامى كه در اندرون خانه است.
اين سقوط زن نيست كه در خانه بماند، بل از ديدگاه حضرت زهرا عليهاالسلام معراج
زن و اوج پرواز اوست. چه اين كه در خانه ماندن زن، آبادى و جريان درست زندگى
خانوادگى و ارضاء عاطفى روانى شوهر و فرزندان را از يك سو و كاسته شدن زمينه ى
بسيارى از مفاسد اجتماعى را در پى دارد.
ليكن، در سايه ى حضورى بى پرواى زن در محيط بيرون، گذشته از اين كه محيط خانه
روبه خرابى مى گذرد و شوهر و فرزندان، پناه خويش را از دست مى دهند، جامعه و محيط
بيرون، نيز آلوده مى گردد. و اين چيزى نيست كه نيازمند اثبات باشد. اگر چشم بر
واقعيت ها نبنديم، واقعيت خود گويا و نمايان است.
ارتباط با پدر
حضرت زهرا عليهاالسلام احترامى عميق نسبت به پدر مى گذاشت. به استقبال پدر مى
رفت، پدر را مى بوسيد و در كنار پدر مى نشست. اگر احساس مى كرد كارش براى پدر
ناخوشايند است، به زودى جبران مى كرد. پدر را با ادب و احترام صدا مى زد و از او
كوچكترين سوء ادبى سر نمى زد.
فرزندان امروز نيز بايد همچون حضرت زهرا عليهاالسلام باشند و احترام به مادر و
پدر را يك اصل در زندگى خود بگيرند؛ كه فاطمه عليهاالسلام بهترين اسوه در اين باره
است.
عشق حضرت زهرا عليهاالسلام به پدر، وصف ناپذير است. آن گونه كه با رحلت پيامبر
صلى الله عليه و آله و سلم روز به روز از جسمش كاسته شد و ديرى دوام نياورد.
دختران و پسران جامعه اسلامى مى توانند از اين ارتباط بسيار احترام آميز و
پرمحبت، سرمشق بگيرند، آنگاه پى آمدهاى شگفت اين تأسى را در زندگى خويش بيابند. و
جهنم ناهنجارى هاى خانوادگى موجود را به بهشت آرامى تبديل كنند.
حضرت زهرا عليهاالسلام در سخنرانى خويش فرمود: خداوند، نيكى به پدر و مادر را بر
فرزندان واجب كرده تا از خشم و نفرت به دور باشيم.
بسيارى از نكبت ها، بدبختى ها، ناآرامى ها و اختلافها و جهنم هاى ساختگى ما،
معلول عدم رعايت اين اصل مهم در زندگى است.
فهم درست دين، شناخت حق و زمان آگاهى
فهم درست دين، شناخت حق و زمان آگاهى از ويژگى هاى حضرت صديقه ى طاهره
عليهاالسلام است.
شرايط سياسى اجتماعى پس از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بسيار پيچيده و حساس
بود. از يك سو، نيروهاى خارجى زخم خورده، در انتظار مرگ اين رسالت عظيم با پديد
آمدن درگيرى هاى داخلى بودند، از سوى ديگر، توده هاى مسلمان هنوز با ژرفاى معارف
اسلامى آشنا نشده بودند و عده اى نيز در درون خويش، نفاق را پنهان كرده بودند،
گرايش هاى عميقى به جاهليت و كفر داشتند و كينه ى ژرف خويش را براى فرارسيدن فرصت
هاى مناسب پنهان مى كردند. دسته بندى هاى مهاجر و انصار و مرزبندى هاى قبيله اى،
همه زمينه هاى بسيار خطرناكى براى بروز يك درگيرى مسلحانه و نابودكننده بود. حضرت
زهرا عليهاالسلام با رعايت همه ى اين مصالح عمومى و دينى و حاكميت را رسوا ساخت و
امامت و ولايت را تبيين كرد.
روشنگرى در چنان شرايط تيره اى، شناخت عميق سياسى مى خواست و درك ژرف دينى و
دلسوزى براى اسلام.
حضرت زهرا عليهاالسلام روشنگرى دينى و ستيز سياسى خويش را چنان استوار، بنيان
نهاد كه اسلام دچار بحران و سقوط نگردد، ولى حاكميت رسميت يافته نيز، به عنوان
حاكميت حق، پذيرفته نشود.
حضرت زهرا عليهاالسلام نشان داد كه غصب، حاكميت دارد و حقيقت ندارد. امامت،
حاكميت ندارد و حقانيت دارد.
از اينرو شيوه هاى سياسى حضرت زهرا عليهاالسلام بسيار قابل ملاحظه است. او چون
عايشه به جنگ حقيقت، امامت و... نرفت. همان گونه كه چون بسيارى از زنان نامدار آن
زمان، ساكت و بى تفاوت نماند. و چون زبير نيز با شمشير و بدون درك موقعيت، به ستيز
نپرداخت.
او بزرگترين حامى عدالت، امامت و حقانيت بود و سخت ترين دشمنان حاكميت غاصب و
رسميت يافته. ليكن ستيز و حمايت او در اوج حكمت و تدبير بود. اشك را برگزيد و خطبه
را؛ تبيين حقايق را انتخاب كرد و دفن و تشييع پنهان را. تا بدون جنگ سرخ، مظلوميت
خويش و امامت مغصوب را اعلان كند. او انقلابى سبز آفريد، نه شورشى سرخ. و سرانجام
فرهنگ مبارزه با نيروى هاى به ناحق حاكم را، آنگاه كه رويارويى نظامى، ثمربخش
نباشد، به ما آموخت.
خطبه ى زهرا عليهاالسلام را بنگريد كه چگونه از معارف دينى سخن مى گويد. اساس و
اصول دين را چگونه شناخته و شروع انحراف را چگونه سريع دريافته، و بالاتر اين كه:
چگونه از آينده ى وخيم اين انحراف، پرده برداشته است.
با ما همراه شويد تا با اين ارزش ها بيشتر آشنا شويم و پاى بندى زهرا
عليهاالسلام را به آن بنگريم و تجلى اين اصول ارزشمند را در زندگى حضرت بيابيم؛
آنگاه اين نمونه ى والا را اسوه ى نيك خويش بسازيم.
در پايان بر خود لازم مى دانم كه از الطاف حضرت استاد آيه الله سيد محمدحسن
مرتضوى لنگرودى دام ظله العالى كه همه كتاب را ملاحظه فرمودند و در بخش هاى گوناگون
كتاب راهنماييم كردند و با مقدمه ى پرمحتواى خويش بر غناى كتاب افزودند سپاسگزارى و
قدردانى كنم استاد بزرگوارى كه سالها از درس هايش توشه مى گيرم و از اخلاق و اخلاص
و رهنمودهايش بهره مند مى شوم. خداوند سايه بلند پايه ى معظم له را بر سر ما مستدام
بدارد. و نيز بايد كه از سرور بزرگوار جناب حجةالاسلام و المسلمين حاج شيخ حسن
عرفان دامت بركاته نيز تشكر كنم چرا كه بر نگارش كتاب نظارت بسيار داشته و راهنمايى
هاى ايشان در سراسر كتاب دستگيرم بوده است ويرايش و ويراستارى كتاب نيز لطف اين
عزيز بزرگوار است. و از بزرگ برادرم حجه الاسلام و المسلمين حاج شيخ احمد احمدى
دامت بركاته معاونت فرهنگى، پژوهشى انتشارات امير كبير تشكر دارم كه با تلاش ايشان
در فرصت كوتاه اين كتاب به چاپ رسيد و در اختيار خوانندگان محترم قرار گرفت. گفتنى
است كه ثواب اين زاد راه فرهنگى را به روح پدرم حضرت حجه الاسلام و المسلمين حاج
شيخ محمد حسينيان فضائلى قدس سره و حاج دائى عزيزم حضرت استاد مرحوم شيخ على صفائى
حائرى قدس سره تقديم مى كنم هم او كه نمونه اش در سرتاسر زندگى ام كمتر ديده ام و
از دست دادنش شكيبم را برده است.
از خداوند مى طلبم كه اين اثر را سودمند قرار دهد و با قبول آن بر من منت نهد و
افتخار فهم درست دين و پاى بندى به آن در زندگى و دفاع از حريم دين را به من عنايت
كند.
مهدى حسينيان قمى
ارزش هاى جهان پذير و جاودانه ى حضرت زهرا
جلوه هاى شخصيت و ويژگى هاى شكوهمند حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام استثنائى و بى
شمار است و رسيدن به ژرفاى آن سينه اى به پهناى فلك و دلى دريايى مى طلبد. ليكن نظر
و گذرى بر شمارى از ارزش هاى آن اسوه ى نمونه براى همگان درس آموز است.
در اينجا با هم برخى از اين ويژگى ها را مرور مى كنيم و سپس به تبيين گزيده اى
از آنها خواهيم پرداخت.
1 ادب
2- ازدواج نمونه
3- ايمان و تقوى
4- برائت (دشمنى با دشمنان خدا)
5- برترى امور معنوى در ديدگاه حضرت زهرا عليهاالسلام
6- به پايدارى ياد شهيدان و احياى زيارت
7- بلاغت
8- تبليغ
9- تعليم
10- تلاش و كوشش
11- حضور سياسى
12- حكمت و درايت
3- خانه دارى
14- خشيت
15- در ارتباط با پدر
16- در ارتباط با فرزندان
17- در ارتباط با خويشاوندان
18- در ارتباط با همسايگان
19- در ارتباط با مردم
20- در ارتباط با كنيز
21- در ارتباط با حكومت
22- دفاع از رسالت
23- دفاع از امامت و ولايت
24- راستگويى
25- رضا و تسليم
26- روايتگرى از پيامبر صلى الله عليه و آله
27- زمان آگاهى
28- ساده زيستى
29- سخاوت و ايثار
30- شجاعت
31- شعرسرايى
32- شوهردارى
33- شوق شهادت
34- شهادت
35- صبر و استقامت
36- طهارت
37- عبادت و عبوديت
38- عصمت
39- عطوفت
40- عفت
41- علميت
42- فهم درست دين
43- كتمان دردها و رنج ها
44- كفويت براى حضرت على عليه السلام
45- محبوبترين و عزيزترين كس براى پيامبر صلى الله عليه و آله
46- قناعت
47- مكالمه با فرشتگان و ارتباط با غيب
48- وفا
49- هجرت
50- همسر شهيد و مادر شهيدان
51- ياورى مجاهدان
علميت
نمودها
نمود علميت بيكران و ترديدناپذير حضرت زهرا عليهاالسلام در:
1- خطبه ها
2- صحيفه (مصحف فاطمه عليهاالسلام)
3- پاسخگويى به پرسش ها
4- گفتار و رفتار حكيمانه و مناظره ها
خطبه ها
سخنرانى هاى صديقه طاهره عليهاالسلام در مسجد پيامبر با حضور مهاجر و انصار و
نيز در بستر شهادت در جمع زنان مهاجر و انصار، گوياى اوج آگاهى و بينش و بلنداى
مقام علمى آن حضرت است.
يك نگاه به خطبه ى حضرت در مسجد نشان خواهد داد كه اين معصومه ى مطهره از چه علم
و آگاهى اى برخوردار است. خطبه ى آن حضرت را در همين كتاب با ترجمه و فهرست واژه ها
و نكاتى پيرامون آن خواهيم خواند. ما بر اين باوريم كه همه ى دلدادگان آن حضرت،
بايد با سرتاسر اين خطبه آشنا شوند و همچون گذشته اين خطبه را فرا گيرند، بخوانند و
بياموزند، حفظ كنند. و بيش از اين شرح و تفسير آن بپردازند. در محافل و مجالس و
كلاس ها از آن بهره گيرند و مهمتر از اين كه آن را در دنيا بگسترانند و همه ى
برادران و خواهران مسلمان سنى را از آن مطلع سازند.
به يقين هر مسلمان منصفى كه با زندگى حضرت زهرا عليهاالسلام آشنا شود و حوادث پس
از پيامبر را بررسى و در اين خطبه تأمل كند حقيقت را خواهد يافت و هم فرياد با زهرا
عليهاالسلام خواهد شد.
مصحف فاطمه
رخدادهاى آينده ى دنيا توسط جبرئيل براى حضرت گفته شده است و آن حضرت، همه را
براى امام على عليه السلام گفته اند و حضرت على عليه السلام اين مجموعه را نگاشته
اند.
از اين مجموعه ى ارزشمند كه با نام مصحف فاطمه عليهاالسلام و يا كتاب فاطمه
عليهاالسلام شناخته مى شود، بخشى توسط فرزندان او از امامان اهل بيت عليهم السلام
براى مسلمانان بازگو شده است.
اين كتاب در نزد امامان عليهم السلام بوده و برخى از شيعيان هم اين كتاب را ديده
اند. مصحف فاطمه عليهاالسلام به دليل اشتمالش بر همه ى حوادث و رخدادهاى آينده ى
دنيا يكى از منابع علوم ائمه عليهم السلام محسوب مى شود.
در ارتباط با اين كتاب بزرگ روايات ما اطلاعاتى اين چنين به ما مى دهند:
«حماد بن عثمان گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم فرمود: در سال يكصد و بيست
و هشت ملحدانى ظاهر مى شوند چرا كه در مصحف فاطمه عليهاالسلام خوانده ام.
حماد گويد: به امام گفتم: مصحف فاطمه چيست؟ حضرت فرمود: پس از رحلت پيامبر اكرم
صلى الله عليه و آله حزن و اندوهى حضرت فاطمه عليهاالسلام را فرا گرفت كه جز خدا
نمى داند. خداوند فرشته اى را پيش حضرت فاطمه عليهاالسلام فرستاد تا با او سخن گويد
و تسلى غمش باشد حضرت زهرا عليهاالسلام حضور فرشته را به امام على عليه السلام
گفتند. امير مؤمنان على عليه السلام به وى گفتند: آن زمان كه حضور فرشته را احساس
كردى و صدايش را شنيدى مرا در جريان بگذار. از آن پس حضرت امير آنچه را كه فاطمه
عليهاالسلام از آن ملك مى شنيدند و براى امام على عليه السلام بازگو مى كردند مى
نوشتند، تا اين كه مجموعه ى آن يك كتاب شد. (مصحف فاطمه عليهاالسلام همين كتاب است)
امام عليه السلام فرمودند كه: اين كتاب، حاوى حلال و حرام الهى نيست در اين كتاب
علم آينده ى جهان است.»
«... قلت و ما مصحف فاطمه؟ قال: ان الله تبارك و تعالى لما قبض نبيه صلى الله
عليه و آله دخل على فاطمه من وفاته من الحزن ما لا يعلمه الا الله عزوجل فأرسل
اليها ملكا يسلى عنها غمها و يحدثها فشكت ذلك الى أميرالمؤمنين عليه السلام فقال
لها: اذا أحسست بذلك و سمعت الصوت قولى لى فأعلمته فجعل يكتب كلما سمع حتى أثبت من
ذلك مصحفا قال: أما انه ليس من الحلال و الحرام و لكن فيه علم ما يكون
[بحارالأنوار، ج 43، ص 80، ح 68.]»
فضيل گويد: خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم حضرت فرمود: اى فضيل، مى دانى پيش
از آمدن تو در چه نگاه مى كردم؟ گفتم: نه. حضرت فرمود: كتاب فاطمه را نگاه مى كردم.
هر پادشاهى كه در زمين به حكومت مى رسد با نام و نام پدر در اين كتاب آمده است...
[كافى شريف، ج 1، ص 242، ح 8.] و باز در روايتى ديگر مى خوانيم:
يكى از ياران امام صادق عليه السلام پرسيد:... مصحف فاطمه چيست؟ حضرت، پس از يك
سكوت طولانى فرمودند:... حضرت فاطمه عليهاالسلام پس از پيامبر خدا هفتادوپنج روز
عمر كردند و بسيار بر پدر خويش محزون بودند. جبرئيل مى آمد و او را بر غم پدر تسليت
مى گفت و آرامش مى داد و از پدر و موقعيت او بدو خبر مى داد و نيز او را از آنچه در
آينده، درباره ى نسلش اتفاق مى افتد باخبر مى ساخت و امام على عليه السلام اين
مجموعه را مى نوشت. اين مصحف فاطمه است. [بحارالأنوار، ج 1، ص 241، ح 5.]
به گفته ى امام خمينى قدس سره اين روايت بالاترين فضيلت و مقام را براى زهرا
عليهاالسلام بيان مى دارد. شخصيت والاى فاطمه عليهاالسلام تا پايه ايست كه جبرئيل
براى تسلى وى مى آيد و او را در جريان حوادث آينده ى جهان قرار مى دهد.
امام صادق عليه السلام فرمود:... در نزد ما مصحف فاطمه عليهاالسلام است و آنان
نمى دانند مصحف فاطمه چيست. پرسيدم مصحف فاطمه چيست؟ حضرت فرمود: كتابى است كه سه
برابر قرآن است و در آن يك كلمه از قرآن نيست. (مطلب ديگرى در آن آمده است.) [كافى
شريف، ج 1، ص 439، ح 1.]
با ترجمه ى اين چند روايت، به اجمال ذهن شما خواننده ى ارجمند را با عظمت مصحف
فاطمه عليهاالسلام آشنا ساختيم. به گفته ى مرحوم شيخ آقابزرگ تهرانى در الذريعه
«مصحف فاطمه، از ودايع امامت است و آنگونه كه روايات بازگو مى كند هم اكنون نزد
مولايمان امام زمان عليه السلام است». [الذريعه، ج 217، ص 126.]
فاطمه ى زهرا عليهاالسلام دارنده ى چنين علم بى كرانه است و توسط جبرئيل از همه
ى رخدادهاى آينده ى جهان باخبر است. چيزى كه در اين پايه براى بسيارى از انبياى
الهى نيز فراهم نيامده است. مصحف زهرا عليهاالسلام از منابع ارزشمند علوم امامان
اهل بيت عليهم السلام به شمار مى رود.
پاسخگويى به پرسش ها
پرسش هايى در مسجد از سوى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در جمع اصحاب و ياران
مطرح مى شد و هيچ كس با پاسخ صحيح آن دست نمى يافت و تنها صديقه ى طاهره
عليهاالسلام بود كه پاسخ مى داد. اين نشانگر علم الهى اين صديقه ى عالمه
عليهاالسلام است.
گفتار و رفتار حكيمانه و مناظره ها
مجموعه ى گفتار آن حضرت كه بخشى از آن را در همين كتاب خواهيم داشت نيز از وسعت
علم و عمق دانش الهى آن حضرت پرده برمى گيرد و باز مجموعه ى سيره و روش و منش آن
حضرت حاكى از حضور اوج اين ارزش در آن حضرت است.
در پايان اين نخستين ارزش، خاطر نشان مى سازيم كه زنان ما بايد از اين بعد شخصيت
حضرت زهرا عليهاالسلام درس بگيرند و خود را براى دست يابى به اين علميت آماده سازند
با قرآن و احكام و معارف دينى بيگانه نباشند. معارف و مبانى دينى را بياموزند.
سخنرانى حضرت زهرا عليهاالسلام نشان مى دهد كه تا چه پايه اى آن حضرت با قرآن،
احكام و معارف دين آشناست. چيزى كه مافوق آن متصور نيست.
الگوپذيرى از زهرا عليهاالسلام مى طلبد كه: در اين راستا حركت كنيم و بر آگاهى خويش
بيفزاييم و به علم دين و دانش مفيد نزديك شويم و بالاتر، با فراهم سازى زمينه هاى
لازم، قلب خويش را براى گرفتن الهامات الهى آماده سازيم گرچه آنچه در اين زمينه
براى حضرت زهرا عليهاالسلام تحقق پيدا كرده مافوق تصور ما و در اوج است ولى اين
خصلت براى همه قابل تأسى است. محدثه شدن و همنشينى و هم سخنى با فرشتگان و دريافت
حقايق براى رهروان راه زهرا عليهاالسلام فراهم است.
قلب انسان در سايه ى پيراستگى و رعايت هاى دينى قابليت مى يابد كه جايگاه
الهامات الهى شود و انسان را به گونه اى با غيب عالم پيوند دهد و زمينه ى دريافت
هاى باطنى انسان را فراهم سازد و علم و آگاهى انسان را به حقيقت نزديك تر كند و ناب
تر سازد. و در هر صورت، علميت زهرا عليهاالسلام خصلت ارزشمندى است كه بايد مورد
تأسى همه قرار گيرد.