پيروزى فاطمه (س) و گسترش فدك
مقدمه
هارون الرشيد به امام موسى كاظم (ع) مى گفت:
محدوده ى جغرافيايى فدك را تعيين كن تا آن را به تو بازگردانم. و امام (ع) از
پاسخ خوددارى مى كردند. هارون اصرار بسيار كرد، حضرت فرمودند:
«سرزمينى محدود به حدود زير: حدّى به عدن، حدّى به سمرقند، حدّى به افريقا و
بالاخره حدّى به كناره ى درياى روم و ارمنستان.» [بحارالانوار، ج 48، ص 144 به
نقل از كتاب اخبارالخلفاء.] آرى، ابتدا محدوده ى تصرف پاره ى پيامبر و امام على
(ع) نيمى از قريه ى فدك در شمال مدينه بود (و به تعبير حضرت على (ع) در نهج
البلاغه: «از آنچه آسمان بر آن سايه افكنده، تنها فدك در دست ما بود») كه از
تحت تصرف آنها خارج ساختند و آنان به خاطر خدا و حفظ دين خدا از آن گذشتند و
صبر كردند و خداوند به پاداش اين صبر جميل روز بروز حدود متصرفات آنان را گسترش
بخشيد و نسل آنها را در سراسر جهان افزايشى بى نظير داد.
امام على (ع) با همين صبر به حفظ سنگ بنيان اسلام يعنى وحدت بين مسلمين
پرداخت و در نتيجه مسلمانان به جاى اختلافات داخلى به صدور انقلاب پرداختند و
دو امپراتورى وسيع روم و فارس را به تصرف اسلام درآوردند و مصر و فلسطين و عراق
را فتح كردند. پس از مرگ عثمان نيز مسلمانان همه به سوى خانه ى على (ع) روى
آوردند و اين بار با اصرار و التماس فراوان از آن حضرت خواستند كه بيعت آنان را
بپذيرد و خلافت ظاهرى را نيز به عهده گيرد و سرانجام، چنان بيعت همگانى و وسيعى
با وى كردند كه نه در گذشته و نه در دوران بعد چنين بيعتى مردمى اتفاق نيفتاد.
بعضى مى گويند: چرا وقتى حضرت امير (ع) زمام امور را به دست گرفتند، فدك را
بازنگرداندند؟ در جواب بايد گفت دايره ى فدك و متصرفات آن حضرت آنچنان گسترش
يافته بود كه يك حدش مصر و افريقا و يك حدش ايران و عراق بود و نيز دو فرزند
فاطمه ى زهرا (س) امام حسن و امام حسين (ع) يكى با صبر و سكوت و ديگرى با قيام
خود حكومت بنى اميه را در سراشيب سقوط قرار دادند، و حركت كاروان اسراى كربلا و
سخنان بيداركننده ى امام زين العابدين (ع) و حضرت زينب (س) كاخ يزيد را لرزاند
و قلوب مردم را در تسخير فرزندان فاطمه ى زهرا (س) درآورد.
در كتاب عمدةالطالب فى انساب آل ابى طالب اثر احمد بن على بن حسين (متوفاى
825 ه) آمده است كه از اين دو فرزند زهرا (س) دوازده سبط به تعداد اسباط و
نقباى دوازده گانه ى بنى اسرائيل و بنى اسماعيل پديد آمدند: شش سبط از امام حسن
(ع) و شش سبط از امام حسين (ع).
اعقاب امام حسن (ع) از دو پسرش زيد و حسن مثنى، عقب زيد يك سبط از فرزندش
حسن بن زيد و عقب حسن مثنى از پنج فرزند: عبداللَّه محض، ابراهيم عمر، حسن
مثلث، داود و جعفر، جمعاً شش سبط.
در فصل دوم، اعقاب شش گانه ى امام حسين (ع) را از على بن الحسين امام سجّاد
(ع)چنين ذكر مى كند: محمدالباقر (ع)، عبدالله الباهر، زيد الشهيد، عمر الاشراف،
الحسين الاصغر، و على الاصغر.
اعقاب امام حسن و امام حسين (ع) در سرزمينهاى مختلف پراكنده شدند و بعضى با
قيام و بعضى با حلم و علم، مناطق بسيارى را تسخير كردند و بر حدود فدك افزودند.
البته بعضى از خلفاى بنى اميه و بنى عباس مثل عمر بن عبدالعزيز و مأمون فدك
را به خاندان فاطمه ى زهرا (س) بازگرداندند، غافل از اينكه به تعبير امام موسى
كاظم (ع) حدود فدك از مرزهاى عربستان گذشته و از شمال غربى به درياى روم و
ارمنستان و از جنوب به عدن (ساحل درياى عمان) و از شمال شرقى به سمرقند و از
مغرب به منتهى اليه غرب افريقا يعنى تا اقيانوس اطلس امتداد يافته است.
گسترش فدك در حجاز
در اواسط قرن چهارم هجرى قمرى خاندانى از نوادگان فاطمه ى زهرا (س) از علويان
حسنى معروف به خاندان موسوى منصب شريفى مكه را داير كردند كه حدود هزار سال دوام
يافت. با ضعف قدرت شرفاى مكه، خاندان صليحى كه تحت تبعيت فاطميان مصر بر يمن فرمان
مى راندند در 455 هجرى قمرى منصب شريفى را در خاندان هاشمى قرار دادند. در 598 هجرى
قمرى يكى ديگر از علويان حسنى به نام قتادة بن ادريس از ينبع به مكّه رفت و سلسله ى
شرفاى متأخّر مكّه را تأسيس نمود. [دائرة المعارف فارسى مصاحب، ج 2، ص 1715.]
گسترش فدك تا عدن
در زمان پيامبر (ص) امام على (ع) به يمن رفتند و در آنجا نهال اسلام را با دست
خود غرس و آبيارى كردند. از 1200 سال پيش خاندانهاى بسيارى از فرزندان امام حسن و
امام حسين (ع) به اين ديار رفتند، بطوريكه از قرن چهارم هجرى يحيى بن حسين (الهادى)
متوفاى 298 هجرى قمرى توسط يكى از ملوك يمن، از حجاز دعوت شد و بعضى از قبايل با او
بيعت كردند و او مؤسس دولت امامان زيدى گرديد.
آنها مناسب ترين شخص براى امامت را هر عالم زاهد و شجاعى از فرزندان فاطمه ى
زهرا (س) مى دانستند- خواه از فرزندان امام حسن (ع) و خواه از فرزندان امام حسين
(ع)- كه قادر به قيام با شمشير باشد، و اطاعت از چنين كسى واجب بود. [دائرةالمعارف
الاسلامية، ج 11، صص 16- 17.] حكومت امامان زيدى از فرزندان فاطمه (س) و امام على
(ع) در كشور يمن از سال 280 تا حدود سال 700 هجرى قمرى و حكومت امامان زيدى صنعا از
حدود سال 1000 هجرى قمرى تا چند سال پيش تداوم داشت. [السياحة فى اليمن، ص 50.]
گسترش فدك تا كشمير
در قرن هشتم هجرى يكى از فرزندان فاطمه ى زهرا (ص) به نام مير سيد على حسينى
همدانى ملقّب به «على ثانى» از اعقاب امام زين العابدين (ع) هزاران تن از مردم هند
را مسلمان كرد و هزاران مسلمان ظاهرى را به اسلام واقعى درآورد. [محمد كاظم محمدى:
سيماى پاكستان، صص 35- 38.] او هفتصد تن از سادات علوى را به كشمير برد و در سراسر
اين سرزمين محلهايى براى عبادت تأسيس كرد. [توماس آرنولد: تاريخ گسترش اسلام، ص
212.] و به ترويج هنر و صنايع پرداخت و با تيمور و ظلم پيشگان درافتاد و بالاخره
قلمرو فدك را به آن ديار گسترش داد.
اقبال لاهورى درباره اش چنين مى سرايد:
سيّد سادات، سالار عجم |
|
دست او معمار تقدير امم |
آفريد آن مرد ايران صغير |
|
با هنرهاى غريب و دلپذير |
گسترش فدك در شام و عراق
فدك از شمال شرقى ابتدا تا كوفه امتداد يافت و مركز خلافت اميرمومنان على (ع)
گرديد. سپس به بركت محل دفن امام على (ع) شهر نجف اشرف و به بركت مشهد امام حسين
(ع) و خاندان وى شهر كربلا پديد آمد و به بركت امام موسى كاظم و امام جواد (ع) شهر
كاظمين و به بركت امام على النقى و امام حسن عسكرى (ع) شهر سامرّا و به بركت حضرت
زينب دختر فاطمه زهرا (س) شهر شام در مسير گسترش فدك قرار گرفت، بطوريكه قرنها دولت
شيعه توسط حمدانيان و فاطميان بر بلاد شام حاكم گرديد و در سال 354 هجرى قمرى سيف
الدوله دينارهاى جديدى ضرب كرد كه بر روى آنها نوشته شده بود: «لا اله الّا اللَّه،
محمّد رسول اللَّه ، اميرالمؤمنين على بن ابى طالب، فاطمةالزهراء، الحسن و الحسين،
جبرئيل (ع)» و موقعيت شيعيان در موصل و حلب و ساير نقاط چندان رفعت يافت كه وقتى
وارد مسجد عظيم اموى مى شدند و چشم به زير گنبد مى دوختند، به جاى نام معاويه و
يزيد نام على و حسن و حسين عليهم السلام را مى ديدند.
گسترش فدك در ايران
در زمان مأمون امام رضا (ع) به خراسان دعوت شدند و با اصرار فراوان ولايتعهدى را
پذيرفتند. نفوذ ولايت معنوى آن حضرت مردم را تحت تأثير فراوان قرار داد و مشهد آن
حضرت شهر بزرگ و پربركتى را پديد آورد و فدك را تا بلاد خراسان توسعه داد، بطوريكه
در آن ديار كمتر زمينى را مى توان يافت كه وقف امام رضا نباشد.
خاندان امام رضا (ع) از طريق فارس رهسپار خراسان بودند كه در نقاط مختلف مورد
هجوم رژيم واقع شدند، ولى هر كجا كه قدم نهادند آن ديار را به قلمرو فدك افزودند،
چنانكه سيّد ميراحمد و سيد ميرمحمد و سيد علاءالدين حسين در شيراز، و حضرت معصومه
(س) خواهر امام رضا (ع) در قم، و حضرت عبدالعظيم حسنى در رى مدفونند و باعث رونق
اين شهرها شدند.
گسترش فدك تا حدود سمرقند تداوم يافت كه وجود هزاران امامزاده و بقعه ى متبرّكه
در شام عراق، ايران و آسياى ميانه نشانه هاى اين گسترشند.
از صدر اسلام مهاجرت نوادگان فاطمه ى زهرا (س) يعنى سادات حسنى و حسينى به
سرزمينهاى شرقى اسلامى خصوصاً خراسان تا حدود سمرقند آغاز شد.
دسته اى براى فرار از ستم امويان مخصوصاً حجّاج بن يوسف راهى نواحى شرقى ايران
شدند.
به هنگام ولايتعهدى امام رضا (ع) يك دسته از سادات علوى كه گفته مى شود چهل هزار
تن بودند به دعوت مأمون به ايران آمدند و در شهر مرو خراسان مستقر شدند و پس از
شهادت آن حضرت پراكنده گشتند.
دسته ى ديگر سادات علوى كه عليه خلفاى اموى و عباسى قيام كردند و به شهادت
رسيدند و مردم براى آنها گنبد و بارگاه ساختند و آرامگاهشان باعث رونق و آبادى آن
ديار گشت، مانند زيد بن على، نفس زكيه و يحيى بن عبداللَّه.
دسته اى از سادات در زمان حكومت علويان در مازنداران روى به دربار آنان نهادند.
اين سادات بزرگوار وقتى به نواحى نسبتاً امنى مانند نقاط كوهستانى عراق و رى و ديلم
و طبرستان رسيدند با مردم درآميختند و به تدريج به صورت بوميان محل درآمدند و از
احترام خاصى برخوردار شدند. [مجلّه ى مشكوة، شماره ى 43، صص 182- 185.] انقلاب و
تشكيل دولت سربداران خراسان در زمان مغولها و نيز جمعيتهاى ميليونى شيعيان در
شهرهاى شمال خراسان چون بخارا [رجوع شود به سيد محسن امين: دائرة المعارف شيعه و
استاد محمدجواد مغنيه: الشيعة فى الميزان، ص 196.] نشان دهنده ى دومين مرز گسترش
فدك تا حدود سمرقند است.
گسترش فدك تا حدود سمرقند
در آغاز، برخى از نوادگان فاطمه (س) از نسل امام حسن مجتبى (ع)، سپس بعضى از
فرزندان زيد بن حسن بن على و برخى از فرزندان قاسم بن حسن بن زيد بن حسن بن سمرقند
مهاجرت كردند، مانند عبدالعظيم بن محمد بن قاسم بن محمد بطحايى، و اولاد ابراهيم بن
على بن عبدالرحمن شجرى، و از نوادگان امام حسين (ع) از جمله برخى از فرزندان امام
محمدباقر (ع) سپس بعضى از اولاد محمد بن على عريضى، و از فرزندان زيد شهيد از جمله
برخى از فرزندان عيسى بن زيد شهيد وارد سمرقند شده و مردم اين ديار را تحت تأثير
شخصيت والاى خود قرار دادند و سمرقند را به فدك متصل كردند [اسامى سادات مهاجران به
سمرقند را به تفصيل در كتاب مهاجران آل ابوطالب ص 259- 261 مطالعه كنيد.]
گسترش فدك تا حدود ارمنستان
در قرن اول هجرى نامه ى حضرت على (ع) به اشعث بن قيس فرماندار آذربايجان، دلهاى
مردم اين ديار را تسخير كرد [مضمون نامه ى امام على (ع) چنين بود: «فرماندارى براى
تو وسيله ى آب و نان نيست بلكه امانتى است در گردن تو و تو نيز بايد مطيع مافوق
باشى. درباره ى رعيت حق ندارى استبداد به خرج دهى. در مورد بيت المال به هيچ كارى
جز با احتياط اقدام مكن. اموال خدا در اختيار توست و تو يكى از خزانه داران او هستى
كه بايد آن را به دست من بسيارى و اميد است كه من رئيس بدى براى تو نباشم. والسلام»
(نهج البلاغه، نامه ى 5.).] در قرن دوم هجرى ابراهيم فرزند امام محمدباقر (ع) به
شهر گنجه از شهرهاى ارمنستان رفت و با قدوم خود اين سرزمين را به فدك پيوست. وى در
سال 120 هجرى قمرى رحلت كرد و بقعه اش زيارتگاه خاص و عام
منطقه ى اصلى شيعه نشين در آسياى ميانه آذربايجان، ارمنستان، گرجستان، داغستان،
تركمنستان، ازبكستان و قزاقستان است و بيشتر آنها دوازده امامى هستند و پيروان فرقه
ى اسماعيليه در منطقه ى گورنف (بدخشان) در جمهورى تاجيكستان بسر مى برند. [اسكندر
دارم: يك ميليارد مسلمان، ج 1، ص 13.] از آثار مهم تاريخى شهر باكو مسجد و مقبره ى
يكى از نوادگان فاطمه ى زهرا (س) سيّد يحيى باكويى عالم و روحانى بزرگ است [اسكندر
دارم: يك ميليارد مسلمان، ج 1: ص 11.] حدود هفتاد درصد مردم جمهورى آذربايجان شيعه
و 30 درصد سنّى حنفى هستند كه مانند اعضاى يك خانواده در صلح و صفا بسر مى برند
[اقوام مسلمان اتحاد شوروى، ترجمه ى محمدحسين آريا، ص 150 و اسلام در شوروى، ص 86.]
زمينه ى رواج تشيّع در اين سرزمين را نامه ى حضرت على (ع) به فرماندار آذربايجان
[عباس كيهان فر: «نگاهى به جمهورى مسلمان نشين آذربايجان»، مجلّه ى مشكوة، شماره ى
41 ص 89.] و رضايت و علاقه ى مردم اين ديار از خلافت آن حضرت فراهم ساخت.
در جمهورى چند ميليونى آذربايجان رئيس اداره ى دينى شيعه ملقّب به «شيخ الاسلام»
است و نايب وى سنّى است و «مفتى الاسلام» خوانده مى شود.
مراسم عزادارى در سوگ ائمّه ى اطهار (ع) با عظمت فراوان برگزار مى شود و مراسم
عاشورا و مجالس عزادارى امام حسين (ع) آنقدر باشكوه و عظيم است كه مى گويند حماسه ى
سرور شهيدان امام حسين (ع) ضامن بقاى اسلام در آذربايجان- على رغم آن همه فشار
حكومت شوروى سابق- بوده است. [عباس كيهان فر: «نگاهى به جمهورى مسلمان نشين
آذربايجان»، مجله ى مشكوه، شماره ى 95 ص 96.]
گسترش فدك در افريقا
و َ فى رواية اِبْنِ اَسْباط: اَمَّا الْحَدِّ الْاَوَّل: فَعَريشُ مِصْر
[بحارالانوار، ج 48، ص 144.]
مصر
در كشور مصر و بخشى از افريقاى شرقى و مركزى در خلال سالهاى 297 تا 567، مجموعاً
يازده تن از خلفاى سلسله ى فاطمى خلافت كردند و خلافت آنان با خلافت عباسى بغداد
رقابت داشت. فاطميان خود را از نسل اسماعيل بن جعفر بن محمد (ع) مى دانستند.
هم اكنون در مصر خانواده هاى بسيارى از اولاد فاطمه (س) بسر مى برند و در شهر
اسوان طايفه اى به نام «جعافره» هستند كه خود را از اعقاب امام جعفر صادق (ع) مى
دانند. [آيةاللَّه واعظ زاده: «جايگاه اهل بيت (ع) در جوامع اسلامى»، مجلّه ى
مشكوة، شماره ى 43، ص 16.] بيش از هزار سال است كه دانشگاه الازهر كه فاطميان آن را
به فاطمه ى زهرا (س) پايه گذارى كرده اند، مهمترين مركز فرهنگى جهان اسلام به شمار
مى رود و همان طور كه قاهره نخستين پايتخت شيعيان بود الازهر نيز پايدارترين يادگار
سلسله ى فاطمى و از قديمى ترين دانشگاههاى جهان است كه شعار تشيّع را در آن آشكار
ساختند و خطبه به نام حضرت على (ع) و ساير امامان شيعه خواندند، و نامش يادآور لقب
حضرت فاطمه ى زهرا (س) است.
در الازهر ابتدا فقط امور مذهبى شيعيان برگزار مى شد ولى بزودى مركز تعليمات
عالى تشيّع گرديد [دائرةالمعارف تشيّع، ج 2، ص 89.] از زمان شيخ محمود شلتوت فقه
شيعه در ضمن فقه مقارن در اين دانشگاه تدريس مى شود و كتابهاى شيعه مانند مختصر
النافع محقّق حلّى واللمعة دمشقيه ى شهيد اول و تفسير مجمع البيان طبرسى بارها در
اين سرزمين چاپ شده و مورد استفاده ى علماى الازهر است.
دانشگاه الازهر منسوب به فاطمه ى زهرا (س)
اين دانشگاه نام خود را از فاطمه ى زهرا (س) دختر عالمه ى حكيمه ى پيامبر اسلام
(ص) گرفته است، زيرا فاطميان كه پديدآورنده ى آن بودند خود را منسوب به آن حضرت مى
دانستند. ساختمان اين دانشگاه هزار ساله در سال 359 هجرى قمرى به فرمان جوهرالكاتب
سردار فاتح فاطمى آغاز شد. («الازهر» به قلم محمد عبداللَّه عنان، در كتاب اسلام،
آيين همبستگى، ص 68 و «القاهره مدينة الف مأذنة» به قلم محمود على، در مجلّه ى
الفيصل، شماره ى 12، 1398 ه، ص 43.)
مجلّة الزهراء
در دانشگاه الازهر دانشكده ى مطالعات اسلامى مخصوص خواهران است كه مجلّه اى به
نام فاطمه ى زهرا (س) تحت عنوان مجلّة الزهراء منتشر مى كند و خانم دكتر رقيه
ابراهيم احمد بر آن نظارت دارد و خانم دكتر آمال على سلامة استاد زبان و ادبيات
فارسى در آن مقالاتى راجع به ادبيات شيعه در اشعار فارسى مى نويسد.
مسجد رأس الحسين و مقام سيّده زينب در قاهره
مسجد رأس الحسين و مقام سيّده زينب دو فرزند فاطمه ى زهرا (س) نيز نقش مهمى در
گسترش فدك در افريقا دارد و فاطمه ى زهرا (س) و فرزندانش آنقدر قلوب مصريان را در
تسخير خود دارند كه هر سال بهترين جشنها را در روز ميلاد حضرت زهرا (س) و تولد امام
حسين (ع) برپا مى كنند.
گسترش فدك تا سودان
در سودان تيره هايى از سادات هستند كه بعضى از اعقاب امام حسن عسكرى (ع) به شمار
مى روند. در اين كشور خاندان «المهدى» پرچمدار مبارزه با بيگانگان است و يكى از
افراد بارز آن آقاى صادق المهدى رهبر حزب امت و نخست وزير سابق سودان است. [مجله ى
مشكوه، ش 43، ص 27.] محمد احمد بن عبدالله (1843- 1885) از سادات حسينى بود كه در
بازگشت از حج قبايل مختلف سودان با وى بيعت كردند و با انگليس جنگيد و خارطوم را
فتح كرد و سرانجام در ام دورمان درگذشت. وى دولت المهديون را در سودان پايه گذارى
كرد.
گسترش فدك تا ليبى
در ليبى سلسله ى سنوسيه تا قبل از انقلاب اخير حكومت مى كرد. مؤسس اين سلسله
سيّد محمّد بن على سنوسى كبير ادريسى بود كه در الجزاير از خاندان ادريسيان متولد
شد (1202 ه) و در سال 1253 هجرى قمرى در مكّه طريقه ى سنوسيه را پى ريزى كرد و
بعداً به ليبى منتقل شد. اين سيّد رهبرى سياسى و جهاد با فرانسويان را با رهبرى
روحانى و مقام معنوى گرد آورده بود.
پس از وى فرزندش محمدالمهدى اين مقام را به عهده داشت و پس از وى فرزندش محمد بن
محمد ادريس اول و پس از او فرزندش سيد محمدرضا سنوسى به رهبرى رسيد. [مجلّه ى
مشكوة، ش 43، ص 27.]
گسترش فدك تا حدود درياى روم
در جغرافياى قديم به خليج ميان مغرب و اندلس (اسپانيا) دريارى روم گفته مى شد.
[ابواسحق ابراهيم اصطخرى: مسالك والممالك، ص 8.] در اواخر قرن دوم يكى از نوادگان
فاطمه ى زهرا (س) به نام ادريس بن عبدالله بن حسن بن على (ع) در كنار ساير علويان
بر ضد عباسيان قيام كرد و به مصر و از آنجا به اقصاى افريقا رفت. امير شهر «وليله»
با گرمى از او استقبال كرد و از اطاعت عباسيان بيرون آمد و از مردم خويش و ساير
قبايل براى او بيعت گرفت. با پيوستن قبايل بربر به ادريس، كار او بالا گرفت و در
نتيجه بر سرزمين پهناورى كه از مغرب قيروان تا كرانه ى اطلس امتداد داشت، دست يافت
[دائرةالمعارف تشيع، ج 2، ص 40.] پس از مرگ ادريس اول، ادريس دوم زمام امور را به
دست گرفت و مردم بسيار از نقاط مختلف افريقا و اندلس به حضورش مى آمدند و آنچنان
اقتدار يافت كه شهر فاس را بنا نهاد و در آن مدرسه ها و دانشگاهها و بازارها تأسيس
كرد [محمدجواد مغنيه: الشيعة فى الميزان، ص 121.] اين شهر بسيار زيبا و سرسبز و پر
از نهر و چشمه، در واقع گستره اى از فدك فاطمه ى زهرا (س) بود كه ابتداى بناى آن از
سال 193 هجرى قمرى آغاز گشت و به صورت پايتخت نواده ى فاطمه (س) درآمد.
گسترش فدك از افريقا تا اسپانيا
دو تيره از ادريسيان در اندلس حكومت كردند:
- تيره ى بنى حمّود از 407 تا 449 هجرى قمرى مجموعاً 9 تن در ساحل جنوب شرقى
اندلس؛ - امراى حمّودى در ساحل تنگه ى جبل الطّارق از سال 421 تا 450 هجرى قمرى
[آيةاللَّه واعظ زاده: «جايگاه اهل بيت (ع) در جوامع اسلامى»، مجلّه ى مشكوة، ج 43،
ص 27.]
مدينةالزهراء و مدينةالزاهره در اندلس
مدينةالزهراء و مدينةالزاهره كه در اندلس تأسيس يافته و از نظر هنرهاى معمارى
شهرت دارد، تداعى كننده ى نام مبارك فاطمه ى زهرا سلام اللَّه عليهاست.
توسعه ى فدك در خاور دور
بعضى از نوادگان فاطمه ى زهرا (س) به قصد تجارت و دعوت مردم به دين اسلام از راه
دريا به سواحل هندوستان رفتند و پيروزيهاى بزرگ و بسيار كسب كردند. آنگاه گروهى از
آنان از هند به جزاير درياى چين رهسپار شدند و بعضى به طور مستقيم از حضرموت به اين
جزاير، مهاجرت كردند و حامل پيام اسلام به بسيارى از مردم شدند. برخى از آنان نيز
با سلاطين و امراى اين ديار ازدواج كردند و دولتهاى اسلامى تشكيل دادند و آنقدر
مورد توجه مردم واقع شدند كه كشتى مخصوصى هزاران تن از فرزندان فاطمه (س) را به اين
جزاير مى برد. و بدين ترتيب اسلام در جزاير مالزى و اندونزى و بروئنى و فيليپين و
ملايو و سوماترا انتشار يافت.
آنگاه بعضى از آنان به سرزمين چين مهاجرت كردند و اسلام به برمه و تا يلند و
كامبوج و بسيارى از سرزمينهاى مجاور راه يافت.
مهاجران اهل بيت در اين سرزمينهاى دور مستقر شدند و با ساكنان اين مناطق ارتباط
اجتماعى و دينى و دنيوى برقرار ساختند و تا به امروز سلسله ى نسب سيادت خود را حفظ
كرده و در ميان مردم به اخلاق حسنه و شخصيت والا و كرامت و بزرگوارى معروفند [به
نقل از كتاب علّموا اولادكم محبة آل بيت النبى (ص) دكتر محمد عبده يمانى، چاپ جده،
ج 7، صص 36 و 37.]
كوثر
إِنّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ إِنَّ شانِئَكَ
هُوَ الْأَبْتَرُ.
ما داديمت كوثر (نسل بسيار از فاطمه ى اطهر)، پس براى پروردگارت بگذار نماز و به
قربانى بپرداز كه دشمن دار تو (عاص بن وائل) بريده نسل و ابتر است.
مفسّرانْ كوثر را به معناى نهر و حوض، نبوّت، قرآن، بسيارىِ باران و خيرهاى
فراوان گرفته اند. فخر رازى مفسّر بزرگ اهل سنّت صريحاً مى نويسد:
«قول سوم: كوثر اولاد پيامبر اكرم (ص) است زيرا كه سوره در ردّ كسى نازل شده كه
بر پيامبر (ص) عيب مى گرفت كه فرزند ندارد. بنابراين، معناى آيه چنين مى شود كه
خداوند به پيامبر نسلى مى دهد كه با مرور زمان فزونى مى يابد.
بنگر كه چقدر از اهل بيت كشته شده در عين حال عالم از آنان پر است و از بنى اميه
در دنيا كسى نمانده كه مورد توجه باشد. سپس بنگر كه چه بسيار از بزرگان علما مانند
امام باقر و امام صادق و امام كاظم و امام رضا عليهم السلام و نفس زكيه و مانند
آنان از اهل بيت اند» [التفسير الكبير، ج 32، ص 124.] طبرسى پس از نقل اقوال مى
نويسد مراد از كوثر، زيادى نسل و فرزند از فاطمه ى زهرا (س) و اولاد وى از نسل رسول
خداست كه آنچنان فراوانى و فزونى يافت كه تعدادشان بى شمار است و اين بركت تا قيامت
همچنان ادامه خواهد يافت [مجمع اليبان، ج 6، ص 252.] بنابراين، همان طور كه در اين
دفتر ديديم، امروزه تمامى عالم پر از اولاد فاطمه (س) است و گفته مى شود در عراق
بيش از يك ميليون، در ايران سه ميليون، در مصر پنج ميليون، در مراكش پنج ميليون، در
الجزاير و تونس و ليبى و اردن و سوريه و لبنان و سودان و جزاير خليج فارس و عربستان
ميليونها و در يمن و هند و پاكستان و افغانستان و اندونزى حدود بيست ميليون سيّد از
نسل فاطمه ى زهرا (س) زندگى مى كنند كه بسيارى از آنها از مراجع و علما و مجتهدان و
امرا و وزرا و افراد برجسته اند. [سيد محمدكاظم قزوينى: فاطمةالزهراء، صص 77- 78.]
آثار اقتدار تو تا حشر متصل
خصم سياه روى تو بى حاصل و خجل
[ملاحسين كاشفى: تفسير حسينى، يك جلدى، ص 1389.]