طريق عرفان
ترجمه و شرح رساله الولايه
علامه محمد حسين طباطبايي رحمه الله عليه
مقدمه و تفريط: حضرت آية اللّه حسن زاده آملى
- پىنوشتها -
1- سوره شورى ، آيه 28.
2-1. سوره اعراف ، آيه 196.
2. سوره انعام ، آيه 124.
3-سوره انعام ، آيه 124.
4-
ميراث جاويدان سال دوم ، شماره دوم ،ص 93.
5-ر.ك : كتاب اصول فلسفه و روش رئاليسم مقاله ششم ادراكات
اعتبارى
6-
مجموعه آثار استاد مطهرى 6/394 .
7- سوره عنكبوت (29)، آيه 64.
8-1. الميزان ترجمه موسوى همدانى 16/224.
2. سوره روم (30) آيه 7.
9-1. الميزان ترجمه موسوى همدانى 16/ 236.
2. سوره نجم (53)، آيه 29 - 30.
10- ر.ك : الميزان ترجمه موسوى همدانى 19/65.
11-
المجالس احمد برقى 1/310ت حديث 615؛ بحارالانوار
1/106.
12-معانى الاخبار، شيخ صدوق ص 188 - 189، ((بحار الانوار)) 2/183.
13-
بصائر الدرجات ص 23، حديث 11.
14-
بصائر الدرجات ص 22، حديث 10.
15-ر.ك : نوادر الاخبار فيض كاشانى ص 58.
16-سوره زمر (39)، آيه 23.
17-
بصائر الدرجات ص 24، حديث 16.
18- سوره زمر (39)، آيه 23.
19-
صعب : به آن حيوان سر كش و چموش گويند كه كسى نمى تواند آن را
سوار شود ؛ در مقابل ذلول كه مراد از آن حيوان رام است و مستصعب :
حيوانى را گويند كه چون آن را ببينند از آن فرار كنند، از شدت حدت و بيم گزند آن ؛
و در اينجا حضرت ، حديث خود را به چنين حيوانى تشبيه كرده اند، يعنى نزديك شدن به
اسرار آل محمد در توان هر كس نيست ؛ و ذكوان ازماده ذكت تذكو النار: اشتد
لهيبها؛ و همانطور كه علامه مجلسى در بيان حديث مشابه آن آورده است . و
اجرد: به آن كسى گويند كه هيچ مو در بدن او نيست ، و بنابراين بسيار پاك و
زيباست و اين را براى طراوت و نيكويى استعاره آورند. و
محصل آنكه : حديث ما پاك و پاكيزه و با طراوت و بدون هيچ شائبه اى و موجب التهاب و
اضطراب و به حركت در آمدن مومنان است كه بر خيزند و به
دنبال ما بگردند و نيز مشكل است و كسى را ياراى
تحمل آن نيست (علامه سيد محمد حسين طهرانى رحمه اللّه ).
20-
بصائر الدرجات ص 26، حديث 4.
21-
وسائل الشيعه 27/197.
22-
توحيد شيخ صدوق ص 363، از مهزم
نقل شده نه از مرازم .
23-
محجه البيضاء فيض كاشانى 1/65.
24-
بصائر الدرجات ص 25، حديث 21.
25-
الا ختصاص ص 272، بصائر الدرجات ص 376.
26-براى اطلاع بيشتر مراجعه شود به : محجه البيضاء 1/61 - 66 - بحر
المعارف 2/209 - 244، فصل 49.
27-عبارت متن چنين است : كنواقص الخلقيه و الوهميه .
28-براى اطلاع بيشتر مراجعه شود به : نهايه الحكمه علامه طباطبائى ،
مرحله ششم ، فصل 4 - 6.
29-
شرح دعاى سحر ترجمه آيت اللّه فهرى (ص ) 48 - 49.
30-
تفسير الصافى 1/503، چاپ پنج جلدى ، اعلمى .
31-سوره مطففين 83، آيه 18 - 19 .
32-مجله ميراث جاويدان سال دوم ، شمارده دوم ،ص 94.
33-
الكافى 2/315.
34-1. سوره قيامت 75، آيه 22-23.
2. سوره عنكبوت ( 29)، آيه 21.
3. سوره نجم (53)، آيه 42.
35-1. سوره زخرف (43)، آيه 14.
2. سوره شورى ( 42)، آيه 53.
3. سوره سجده ( 32)، آيه 23.
4. فصلت (41)، آيه 53 - 54.
5. سوره مائده (5)، آيه 18.
6.سوره يونس (10)، آيه 56.
7. سوره عنكبوت ( 29)، آيه 5.
36-1. سوره بقره (2) آيه 115.
2. سوره مجادله ( 58)، آيه 7.
37-1. سوره انعام (6)، آيه 130.
2. سوره سجده ( 32)، آيه 10.
3. سوره فصلت ( 41)، آيه 53-54.
4. همان .
38-1. همان .
2. مجله ميراث جاويدان سال دوم ، شماره دوم ، (ص ) 95.
39-1. سوره اعراف (7)، آيه 172.
2. سوره زخرف (43)، آيه 87.
3. تفسير قمى 2/248.
40-1. سوره اعراف (7)، آيه 101.
2. تفسير عياسى 2/40.
3. الميزان ترجمه موسوى همدانى 8/430.
41- سوره اعراف (7)، آيه 172.
42-1. توحيدشيخ صدوق ، (ص ) 117.
2. توحيد شيخ صدوق (ص ) 262.
43-1. سوره نجم (35)، آيه 11.
2. توحيد شيخ صدوق (ص ) 116.
44-1. كامل الزيارت (ص ) 65، باب 21.
2. الكافى 1/138.
3. براى تفصيل بيشتر به كتاب ارزنده (لقاء اللّه) ميزرا جواد آقاملكى تبريزى و
كتاب اللّه شناسى علامه طهرانى مراجعه شود (مترجم ).
45- سوره الرحمان 55، آيه 26 - 27.
46- مجله ميراث جاويدان سال دوم ، شماره دوم ، (ص ) 96.
47-
بحارالانوار 67/190.
48- الخصال شيخ صدوق 2/407 - 408، باب الثمانيه .
49-
تفسير قمى 2/260.
50-مائده (5)، آيه 10.
51- انفال 8، آيه 42.
52-شعراء 26، آيه 89.
53-طارق 86، آيه 9.
54-سوره حشر 59، آيه 18 - 19 /
55-سوره مائده 5، آيه 105.
56-سوره فصلت 41، آيه 53.
57-سوره الذاريات 51، آيه 21.
58-
الميزان ترجمه موسوى همدانى 6/250 - 255،
ذيل سوره مائده ، آيه 105.
59-سوره حديد 57، آيه 27.
60-سوره نحل 6، آيه 89.
61-سوره روم 30، آيه 58.
62-سوره آل عمران 3، آيه 31.
63-سوره احزاب 33، آيه 21.
64-
الكافى 2/84.
65-1. نهج البلاغه ترجمه شهيدى (ص ) 400، كلمه قصار 237.
2. سوره نمل
27، آيه 89.
3. سوره آل عمران ( 3)، آيه 31.
4. (خصال ) شيخ صدوق 1/188.
5. سوره و اقعه (56)، آيه 79.
66-سوره آل عمران 3، آيه 31.
67-سوره واقعه 56، آيه 79.
68-
مناقب ابن شهر آشوب 4/0148
69-سوره اسراء 17، آيه 23.
70-سوره غافر 40، آيه 65.
71-سوره آل عمران 3، آيه 31.
72- سوره بقره 2، آيه 165.
73-
تفسير موضوعى قرآن 11/325 - 2329 - صحيفه علويه
ترجمه محلاتى ، (ص ) 188 .
74-1. (بخارالنوار) 2/40.
2. بحار النوار 68/363.
3. سوره شورى (42) آيه 20.
4. سوره فاطر (35)، آيه 10.
75-
توحيد شيخ صدوق (ص ) 143.
76-
توحيد علمى و عينى ص 312.
77-سوره يوسف 12، آيه 90.
78-
تحف العقول ص 326 ./
79-سوره نور 24، آيه 21.
80-1. سوره صافات (37)، آيه 159 - 160.
2. تفسير عسكرى (ص ) 328.
81-1.(مستدرك الوسائل )1/101.
2. سوره صاد (38)، آيه 82- 83.
3. سوره صافات (37)، آيه 128.
4. اسرارالتوحيد سيد حيدر آملى ، (ص ) 197.
82- سوره نجم (53) آيه ،42.
83- سوره شورى (42)، آيه 27.
84- سوره لقمان (31)، آيه 33.
سوره محمد صلى اللّه عليه و آله (47)، آيه 36.
سوره عنكبوت (29)، آيه 64.
85- سوره فصلت 41، آيه 53.
86- سوره فصلت (41)، آيه 54.
87- سوره حديد (57) آيه 4.
88-سوره رعد (13)، آيه 33.
89-سوره مائده (5)، آيه 105.
90-سوره انشقاق (84)، آيه 6.
91-سوره جن (72) آيه 17.
92-سوره زخرف (43)، آيه 36 - 37.
93-سوره حشر (59)، آيه 19.
94-سوره كهف (18)، آيه 28.
95-سوره بقره (2)، آيه 200.
96-سوره غافر(40)، آيه 13.
97-سوره بقره (2)، آيه 269.
98-سوره حج (22)، آيه 56.
99-سوره طه (20)، آيه 110.
100-سوره يونس (10)،آيه 62.
101-سوره يونس (10)، آيه 63.
102-(الميزان ) ترجمه موسوى همدانى 10/130.
103-سوره يوسف (12)، آيه 106.
104-سوره آل عمران (3)، آيه 31.
105-سوره آل عمران (3)، آيه 31.
106-سوره حديد(58)، آيه 28.
107-سوره كهف (18)، آيه 27.
108-سوره يونس (10)، آيه 2.
109- الميزان ترجمه موسوى همدانى 10/9.
110-سوره نحل (16)، آيه 96.
111-سوره قصص 28، آيه
112-سوره بقره (2)، آيه 115.
113-سوره الرحمان (55)، آيه 26 - 27.
114-سوره الرحمان (55)،آيه 78.
115-سوره اعلى (87)، آيه 1.
116-سوره واقعه (56)، آيه 10.
117- سوره فاطر (35)، آيه 32.
118-سوره مومنون 23، آيه 57 - 59.
119-سوره مومنون (23)، آيه 61.
120-سوره انعام (6)، آيه 75.
121- سوره مطفقين (83)، آيه 18 - 21.
122-سوره يوسف (12)، آيه 21.
123-سوره آل عمران (3)، آيه 140.
124- سوره نساء (4)،آيه 165.
125-سوره ياسين (36)، آيه 82 - 83.
126-(محجة البيضاء) 2/125 ؛ بامختصر تفاوت .
127-سوره تكاثر (102)، آيه 5 - 7.
128-سوره مطفقين (83)، آيه 14. و از اين آيه شريفه استفاده مى شودكه همانا
مشاهده آيات الهى كه از چشم غير اهل يقين ، مستور است و پره و حجاب ب آنها كشيده شده ،
به وسيله چشم دل است نه چشم ظاهرى ، پس براى
دل چشم است همانطور كه ادارى اعضاى حسى ديگرى نيز هست . ودر تاييد اين معنا، آيات در
قرآن كريم است اطز جمله اين فرمايش خداوند - عز
وجل - مى فرمايد:
و جعلنا من بين ايديهم سدا ومن خلفهم سدا فاغشيناهم فهم لا يبصرون (سوره
ياسين (6)،
آيه 9)
وما فرارورى آنها را سدى و پشت سرشان سدى نهاديم و پرده اى بر ( چشمان ) آنان
فرو گسترده ايم ،در نتيجه نمى توانند ببيند
و اين آيه شريفه :
صم بكم عمى فهم لا يعقلون (سوره بقره (2)، آيه 171.
كرند، لالند، كورند،در نمى يابند.
واين فرمايش خداوند سبحان :
(افلم يسيروا فب الارض فتكون لهم قلوب يعقلون بها او اذان يسمعون بها فانها لاتعمى
الابصار ولكن تعمى القلوب التى فى الصدور (سوره حج (22) آيه 46.)
آيا در زمين گردش نكرده اند، تا دلهاى داشته باشند كه بينديشيد يا گوش هايى كه با
آن بشنوند؟ در حقيقت ، چشم ها كور نيست ليكن دلهايى كه در سينه هاست كور است .
اين آيه به خوبى مراد از چشم وگوش و غير آنها را تفسير مى كند كه همانا مقصوداز همه
آنها در خصوص هدايت و ضلالت ، همانا اعضا و جوارح
دل و باطن است نه اينكه اعضاى جسمى ظاهر باشد. و ساير معانى كه درباره هدايت
شدگان و گمراهان ، تصريح و به كار گرفته شده ، از اين باب است .
مانند اين فرمايش خداوند متعال :
اللّه الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الى النور و الذين كفروا اولياوهم الطاغوت
يخرجونهم من النور الى الظلمات ( سوره بقره (2)، آيه 275.)
خداوند سرور كسانى است تكه ايمان آورده اند؛ آنان را از تاريكيها به سوى روشنايى
به در مى برد. (ولى ) كسانى كه كفر ورزيده اند، سرورانشان ، طاغوتند، كه آنان را
از روشنايى به سوى تاريكيها به در مى برند.
واين آيه شريفه :
انا جعلنا فى اعناقهم اعلالا( سوره ياسين (36)، آيه 8.)
ما در گردنهاى آنان تاچانه هايشان ،زنجيرهايى نهاده ايم .
واز قبيل آيات در اين باره ذكر شده است . پس براى
دل ، عالمى است همانطور كه براى حس عالمى است و و براى
دل احكام و آثارى شبيه عالم حس وجود دارد.
129-سوره نمل (27)، آيه 14.
130-سوره جاثيه (45)، آيه 12.
131-سوره فاطر (35)، آيه 10.
132-سوره انعام (6)، آيه 126.
133-سوره شورا (42)، آيه 52.
134-سوره مجادله (58)، آيه 22.
135-سوره نور (24)، آيه 35.
136-سوره نور (45)، آيه 35.
137-الارض فى البيات
138-سوره نور (24)، آيه 36 - 37.
139-سوره نور (24)، آيه 36- 37.
140-سوره صافات 37، آيه 159 - 160.
141- سوره يوسف 12، آيه 24.
142-سوره ص 38، آيه 82.
143-سوره صافات 37، آيه 128.
144-سوره صافات 37، آيه 40.
145- سوره زخرف 43. آيه 55.
146-سوره نساء 42، آيه 80.
147-سوره فتح 48، آيه 10 /.
148-
توحيد شيخ صدوق ص 168 - 169.
149-سوره انفال 8، آيه 17.
150-سوره نجم 53، آيه 3 - 4.
151-سوره آل عمران 3، آيه 128.
152--الكافى 2/352، باب من اذى المسلمين و احتقرهم .
153-سوره آل عمران 3، آيه 31 ./
154-سوره حديد 57، آيه 28. و اين نور كه در آيه ذكر شده ، روح زنده اى
است كه انسان به وسيله احياء مى شود همانطور كه در اين فرمايش خدا بدان اشاره شده
است كه او من كان ميتا فاحييناه و جعلنا له نورا يمشى ... (انعام ، آيه 122)؛
آيا كسى كه مرده (دل ) بود و زنده اش گردانيديم و براى او نورى پديد آورديم تا
در پرتو آن ، در ميان مردم راه برود. ظاهر سياق وجعلنا له ... اين است كه
بيان براى احييناه باشد.
155-اثبات الوصيه ص 128.
156-
يعظمنى حق عظمتى (ارشاد القلوب 1/379) آمده است .
157-
الرشاد القلوب 1/379 - 380.
158-
اصول كافى 3/ 90،ترجمه مصطفوى .
|