ولایت تکوینی و ولایت تشریعی
آيت الله العظمی لطف اللّه صافی گلپايگانی
- پىنوشتها -
(1) -
طبق بعضى آمارها.
(2) -
مانند ليبى، مصر، سودان، مغرب، الجزاير، عراق، سوريه، اردن، فلسطينىها،
عربستان سعودى، حكومتهاى به اصطلاح آزاد، يمن جنوبى و شمالى و حكومت هاى ديگرى كه
شايد از چهل حكومت كه اكثراً متمايل به شرق يا غرب بوده و تحت نفوذ آنها و مكتب هاى
استعمارى و الحادى آنها مىباشند.
(3) -
خوشبختانه در اثر انقلاب اسلامى ايران، عملى شدن و دست يافتن به اهداف اسلام،
و كارسازى اسلام در بازسازى جوامع بشرى، بر اساس ايمان به خدا و حكومت احكام خدا، و
لغو كامل استعباد و استضعاف، آشكار شده و دنياى متحيّر به ويژگىهاى مكتب اسلام در
دفع سرگردانىهاى كنونى، تا حدّى متوجّه گرديده است.
(4) -
و جديداً با مسلمانان مظلوم افغانستان، كه گرفتار وحشيانه ترين هجوم ها از
سوى روسيه شدند، مسلمانان جهان، غير از معدود سرانى كه باروسيه بند و بست داشته يا
نوكر روسيه هستند، با آنها همدردى مىنمايند و مصايب آنها را مصيبت خود مى دانند.
(5) -
و در اين زمان كه اين كتاب آماده طبع مىشود، شاهد قيام مسلمانان مصر، عليه
حكومت رژيم آمريكايى انور سادات، عامل قرار داد ننگين كمپ ديويد، و اعدام او به
وسيله مسلمانان متعهد مصر هستيم. بحمدالله تعالى، اميدها به پيروزى اسلام بر كفر
واستكبار آمريكا و روسيه، در كشورهايى مثل مصر، تونس، عربستان اسلام (نه سعودى) و
همچنين سودان، يمن جنوبى، افغانستان و ساير كشورهاى مسلماننشين در بند اسارت روسيه،
بيشتر مى شود، و به خواست خداوند متعال و بركات قيام آگاهىبخش ملّت ايران فرياد
استقلال و آزادى و بازگشت به اسلام، همه جا مستكبران را به لرزه درمىآورد، و
بااستقبال پرشور و بىنظير مسلمانان بپاخاسته ايران از شهادت و دفاع از نواميس
اسلام، عفريت كفر صدام، كه تجسّم كفر و استكبار همه قدرتهاى استكبارى و رژيمهاى
مزدور منطقه است، به زبالهدان تاريخ خواهد افتاد و با سقوط اينگونه رژيمها، كه عامل
تفرقه مسلمانان هستند، و مسئله فلسطين را هر كدام به گونهاى وسيله خدمت به اربابان
صهوينست خود قرار داده اند، فلسطين عزيز و قدس شريف آزاد، و اين سرطان خطرناك كه به
نام اسرائيل، در قلب عالم اسلام ايجاد شده، ريشهكن خواهد شد.
(6) -
شعار «سرزمينهاى عرب، يا نفت عرب، براى عرب» ومانند آن اسلامى نيست وبراى
منحرف كردن افكار ومبارزه با شعار اسلامى «سرزمينها ومعادن اسلام، براى اسلام»
عنوان شده است.
(7) -
غلوّ اعم از شرك است؛ مثلا قول به تقديس انبيا از أكل و شرب، و منافات آن با
مقام نبوّت، غلو است، امّا شرك نيست.
(8) -
هر كس به خدا شرك آرد همانند آن است كه از آسمان درافتد و مرغان در فضا بدنش
را با منقار بربايند، يابادى تند او را به مكان دور در افكند. (سوره حج آيه 31).
(9) -
تفويض در امور تشريعى، و جعل و وضع تكاليف نيز آمده است، كه در آينده،
جداگانه از آن بحث خواهد شد. ان شاء الله.
(10) -
سوره مائده، آيه 64
(11) -
سوره الرّحمن، آيه 26.
(12) -
كافى، ج1، ص224.
(13) -
بحار الانوار طبع جديد، جلد 25، صفحه 328، رقم3).
(14) -
اعطَاى اين قدرت به عبد، به دو نحوه متصوّر است؛ يكى اينكه به شخص، تسلط و
قوه و نيرويى بخشيده شود كه بتواند به إذن خدا كارهايى انجام دهد، ديگر اينكه اشيا
مطيع و فرمانبر او گردند، و به قدرت و إذن خدا به نحوى گردند كه عبد در آنها تصرّف
نمايد، مانند: نرم شدن آهن براى حضرت داوود-عليه السلام-
(15) -
سوره زمر، آيه 42
(16) -
سوره انعام، آيه61.
(17) -
سوره نحل، آيه28 و32.
(18) -
ممكن است گفته شود، «حيات» چون معنايى مشترك است بين تمام موجودات زنده وآن
عبارت است از مبدئيّت شىء براى ظهور آثار وخواصّ خود، از اين جهت چون محيى ومعطى
اين مبدئيت، خدا است، لذا محيى تمام موجودات او است وچون عمل محيى، اين مبدئيت را
به ظاهر، فعليّت مىدهد، به او محيى وبه زمين محيات اطلاق مى شود. وبه هر حال، اين
اطلاق مجاز باشد يا حقيقت، در آنچه ما درصدد تحقيق آن هستيم، تفاوت نمى كند ومثال
را تغيير نمى دهد.
(19) -
سوره حديد، آيه 17.
(20) -
سوره يس، آيه 33.
(21) -
سوره نازعات، آيه5.
(22) -
سوره ذاريات، آيه4.
(23) -
سوره يس، آيه82.
(24) -
ما را از مرتبه ربوبيت و خدايى پايين آوريد، سپس هر چه مى خواهيد در فضل ما
بگوييد.
(25) -
ذيل حديث: «وقولوا فى فضلنا ماشئتم» به عين اين لفظ يا مضمون آن، از تحف
العقول و احتجاج و بصائر الدرجات، نقل شده است، مراجعه شود به كتب مزبور وجلد25
بحار چاپ جديد، باب نفى غلو.
(26) -
چنانكه در ملائكه نيز بعضى از مناصب و صفاتى كه دارند، بيشتر از اينكه منافى
با ذات آنها نيست، ثابت نمىباشد، و ذاتى بودن تمام مناصب و صفات آنها معلوم نيست.
(27) -
نهج البلاغه فيض الاسلام، خطبه234.
(28) -
سوره انعام، آيه124.
(29) -
هر چند بااعتراف به اينكه خصوصّيتى از خصايص ملائكه است، براى غير ملائكه،
به غير خرق عادت واعجاز، قابل اثبات نباشد، ولى به هر حال اين اعتقاد غلوى نيست كه
در فقه، حكم به كفر قائل آن مىشود، مگر آنكه چنانكه اشاره كرديم، به انكار ضرورى
دين برگشت كند.
(30) -
بحار الانوار، ج15، ص24 ـ تاريخ نبينا محمد، صلّى اللّه عليه و آله.
(31) -
از فقرات دعاى ابو حمزه ثمالى.
(32) -
سوره آل عمران، آيه42.
(33) -
سوره بقره، آيه253.
(34) -
سوره إسراء، آيه88.
(35) -
نهج البلاغه (صبح صالح)، خطبه233.
(36) -
شايد خوانندگان عزيز، اين بخش را در اين رساله، فقط مقدمه اى براى موضوع
مورد بحث بشمارند و آن را مانند فرع زائد بر اصل، فرض نمايند، امّا با توجّه به
ارتباط مطالب مرقوم با موضوع بحث و اينكه بررسى آن، پرسش از اين مطالب را نيز جلو
مى آورد، و با توجّه به اينكه دانستن اين مطالب و معرفت به اطراف و حدود آنها نيز
از جهات متعددى لازم، و اهميّت آنها كمتر از بحثى كه ما در نظر داريم نيست و بلكه
بعضى از اين مطالب لازمتر و اساسىتر است، تصديق مىفرمايند كه در اين بخش مهم به
مطالب فرعى نپرداخته ايم و همان را كه در بررسى «ولايت تكوينى و تشريعى» روح و جان
بحث است در اين مطالب بررسى كرده ايم «وَلا حَوْلَ وَلاقُوَّةَ الاّ بِاللهِ
الْعَلىِّ العَظيم».
(37) -
و شايد گمان كرده از مصلحت در سكوت و سخن نگفتن باشد، غافل از اينكه مغرضان
و مزدورانى كه عمداً سمّپاشى مىكنند، آن را غنيمت شمرده و از سكوت علما و روشن
نبودن اطراف موضوع بيشتر سو استفاده مىنمايند، و بدون مانع، كار و مأموريت خود را
انجام مى دهند.
(38) -
«او» همه روزه مشغول كارى است. سوره الرحمن، آيه29.
(39) -
يهود گفتند دست خدا بسته است، به واسطه اين گفتار دروغ دست آنها بسته شده به
لعن خدا گرفتارگرديدند،بلكه دو دست خدا گشاده است. سوره مائده، آيه70.
(40) -
آگاه باشيد كه ملك آفرينش خاص خدا است وحكم نافذ فرمان او است. سوره اعراف،
آيه54.
(41) -
خدا است آنكه صورت شما را در رحم مادران، هر گونه كه اراده كند مىنگارد.
سوره آلعمران، آيه6.
(42) -
خدا است كه در جوف زمين، دانه و هسته را مىشكافد و زنده را از مرده و مرده
را از زنده پديد مى آورد. آنكه مى تواند چنين كند، خدا است چرا به دروغ نسبت خدايى
را به آنان كه نمىتوانند اين كار را انجام دهند. مىدهيد * خدا است شكافنده پرده
صبحگاهان و شب را براى آسايش خلق او مقرر داشته و خورشيد و ماه را به نظمى معين به
گردش آورده اين خداى مقتدر دانا است. سوره انعام، آيه95 و96.
(43) -
نظم ثابت عالم به تقدير خداى مقتدر ودانا است. سوره انعام، آيه69.
(44) -
همانا خداوند آسمانها و زمين را از اينكه نابود شوند نگاه مى دارد و اگر رو
به زوال نهند غير از او هيچكس نمىتواند آنها را محفوظ دارد. سوره فاطر، آيه41.
(45) -
او خدايى است كه بادها را به بشارت باران رحمت خويش در پيش فرستد سوره
اعراف، آيه57.
(46) -
سوره انعام، آيه95 (ترجمه اين آيه قبلاً گذشت).
(47) -
نهج البلاغه، نامه28.
(48) -
چنانكه از مباحثه هشام با عمرو بن عُبَيْد نيز استفاده مى شود. هر چند اين
تشبيه براى بيان ولايت بر اداره امور اكوان و ممكنات ـ چنانچه بيان آن گذشت ـ أوفق
و اولى است، ولى چنانكه گفتيم اين ولايت به طور استقلال براى غير خدا باطل و تفويض
بوده و به نحو غير مستقل و در دايره نظام و قضا و قدر الهى، خلاف ظواهر قرآن مجيد
است. به علاوه از مثل مباحثه هشام نيز استفاده مىشود كه غرض از اين تشبيه، بيان
ولايت شرعى است.
(49) -
پيرامون اين بحث به رساله «مفهوم وابستگى جهان به وجود امام عليه السّلام»
نگارش نويسنده اين كتاب مراجعه شود.
(50) -
سوره نمل، آيه40.
(51) -
سوره سبأ، آيه10.
(52) -
سوره بقره، آيه31.
(53) -
سوره كهف، آيه65.
(54) -
سوره يوسف، آيه6؛ البته اين در صورتى است كه اين آيه تتمّه كلام يعقوب خطاب
به يوسف باشد، و ألاّ خطاب به حضرت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله است.
(55) -
سوره نساء، آيه113.
(56) -
سوره رعد، آيه43.
(57) -
همانا فرمان خدا هرگاه بر خلقت چيزى تعلق گيرد همين كه بگويد موجود باشد،
موجود مىشود.
(58) -
سوره نحل، آيه75.
(59) -
سوره نحل، آيه76.
(60) -
سوره فرقان، آيه3.
(61) -
و حال آنكه (آن بتان) نه بر هيچ نفع و ضرر آنها قادرند و نه امر موت و حيات
و بعثت آنها در دست آنان است. (سوره فرقان، آيه3).
(62) -
هر كه در آسمانها و زمين است، با رغبت و اشتياق و باصبر و الزام، شب و روز
به طاعت خداوند مشغول است. (سوره رعد، آيه15).
(63) -
باز گفتند چرا اين قرآن بر آن دو نفر بزرگ قريه مكه و طايف (وليد وحبيب يا
عروة ابن مسعود) نازل نشد ؟
آيا آنها بايد فضل و رحمت خداى تو را تقسيم كنند؟ (هرگز) در صورتى كه ما خود معاش و
روزى آنها را در دنيا تقسيم كردهايم و بعضى ترجيح و برترى دادهايم تا بعضى از مردم
بعضى ديگر را مسخّر بر خدمت كنند؛ ولى رحمت خدا از آنچه جمع مىكنند بهتر است.(سوره
زخرف، آيات 31و 32).
(64) -
و در رساله «مفهوم وابستگى جهان به وجود امام عليه السّلام» نيز توضيحاتى
دادهايم.
(65) -
هيچ جنبدهاى در زمين نيست جز آنكه روزيش بر خدا است؛ وخدا قرارگاه و
آرامشگاه او را مىداند. (سوره هود، آيه6).
(66) -
زيارت جامعه كبيره.
(67) -
سوره مائده، آيه110.
(68) -
سوره نحل، آيه28.
(69) -
سوره انعام، آيه61.
(70) -
سوره مريم، آيه19.
(71) -
سوره هود، آيه67.
(72) -
سوره طه، آيه69.
(73) -
سوره نحل، آيه32: آنانكه چون فرشتگان (مأمورين رحمت خدا) پاكيزه از شرك قبض
روحشان كنند.
(74) -
سوره نحل، آيه28: آنها فرشتگان (مأموران غضب الهى) جانشان را مىگيرند در
حالى كه در دنيا به نفس خود ستم كرده اند.
(75) -
سوره انفال، آيه50: و اگر بنگرى سختى حال كافران هنگامى كه فرشتگان جان آنها
را مىگيرند.
(76) -
سوره نازعات، آيه5: قسم به فرشتگانى كه به فرمان حق به تدبير نظام خلق
مى كوشند.
(77) -
سوره ذاريات، آيه 4: قسم به فرشتگانى كه كار جهان را قسمت كنند.
(78) -
سوره الم سجده، آيه 5: اوامر عالم را از آسمان تا زمين تدبير مى كند باز
حقايق را به سوى خود بالا مىبرد.
(79) -
سوره مريم، آيه19: تا به امر او و به تو فرزندى پاك سيرت بدهم.
(80) -
سوره ذاريات، آيه 33: تا بر سر آنها و ديارشان از گل سنگ باران كنيم.
(81) -
سوره كهف، آيه79: خواستم كشتى را عيب دار كنم.
(82) -
سوره كهف، آيه81: ما خواستيم.
(83) -
سوره كهف، آيه82: پروردگار شما خواست.
(84) -
سوره كهف، آيه82: آنچه كه من انجام دادم به امر خدا بود.
(85) -
سوره مائده، آيه110، بعضى خلق را در اين آيه و آيه سوره آل عمران به معنى
اندازهگيرى و ساختن گرفتهاند و گفتهاند خلق به معنى إحداث و ايجاد و آفريدن فقط از
آن خدا است، بعضى هم گفتهاند: «خلق، گاهى اطلاق مىشود و از آن ابداع و آفرينش از
عدم اراده مى شود، و گاهى اطلاق مىشود و از آن اراده مىشود آفرينش چيزى از چيز
ديگر، به معنى اوّل بر غير خدا اطلاق نمىشود، امّا به معنى دوّم اطلاق آن بر غير
خدا جايز است» امّا ممكن است گفته شود از (وإِذْ تَخَلَقُ مِنَ الطّينِ كَهَيْئَةَ
الطَّيْرِ بإذْني) استفاده مىشود كه عيسى به اذنِ خدا از گل، مانند پرنده و به هيأت
پرنده مىآفريد، نه اينكه مانند يك نفر كه باگل بازى كند يا تمرين صنعت مجسَّمهسازى
نمايد. بنابراين در اين مورد همان معنى دوّم (آفرينش يك شئ از شئ ديگر) مراد است
وإلا اگر مراد ساختن هيئت پرنده بود، كه از هر صورتگر و مجسّمهسازى صادر مىشود و
جمله «بإذنى» لازم نبود؛ زيرا همه چيز و همه كارها در يك حساب كلّى به اذن خدا است،
امّا اين «إذنى» است كه در اينجا مراد است، إذن و رعايت خاص و قدرت حق است، و راجع
به إبداع و خلق شىء از لاشىء نيز اگرچه اطلاق آن به بعضى معانى ولايت و آثار آن، كه
مشيّتالله بر آن جارى شده است، اشكال عقلى ندارد، امّا عَلَىالظّاهر جواز آن شرعاً
ثابت نيست، بلكه نسبت به اجسام شرعاً ممنوع است.
(86) -
سوره انفال، آيه17.
(87) -
سوره ابراهيم، آيه27.
(88) -
سوره قصص، آيه56.
(89) -
شافعى مىگفت: «قَبْرُ مُوسى الكاظم التَّرياقُ الْمجربُ»؛ رساله إثباتُ
كرامات ِالاولياء، تاليف شهابالدين احمد بن السجاعى الشافعى، صفحه6، طبع مطبعه
ميمنية مصر.
(90) -
سوره حج، آيه73.
(91) -
سوره آل عمران، آيه49
(92) -
تنها حكم فرماى عالم وجود خدا است و امر فرموده كه جز او را عبادت نكنيد.
(سوره يوسف، آيه40).
(93) -
آيا ننگرى و عجب ندارى از حال كسانى كه گمان مى كنند بر آنچه كه به تو و قبل
از تو نازل شده ايمان آوردهاند، چگونه باز مىخواهند طاغوت را حاكم خود كنند در
صورتى كه مأمور بودند به طاغوت كافر شوند، و شيطان مىخواهد كه آنان را گمراه كند
گمراهى دورى.
و چون به آنها گفته شد كه به حكم خدا و رسول باز آييد، منافقين را بينى كه سخت مردم
را از گرويدن به تو منع مىكنند. (سوره نساء، آيات60 و61).
(94) -
و امر نشدند مگر بر اينكه خدا را به اخلاص كامل در دين اسلام پرستش كنند.
(سوره بيّنه، آيه5).
(95) -
آگاه باشيد كه دين خالص براى خدا است. (سوره زمر، آيه3).
(96) -
متأسفانه ولايتى را كه به اجماع مسلمين ودلالت آيات واحاديث، پيغمبر خدا هم
ندارد (ودر اينكه جايز است در بعضى امور داشته باشد نيز اختلاف است) مجالس شوراى به
اصطلاح ملّى در اغلب كشورهاى مسلماننشين، به پيروى از بيگانگان وغرب پرستان نادان
واستعمارگران وانجمنهاى مختلف براى خود ثابت شمرده وعلناً راه شرك را پيش گرفته
واحكام مسلّم اسلام را متروك ومهجور ساختهاند؛ ربَّنا لا تؤاخذنا بأعمالهم وادفَعْ
عن بلادك شرورهم ومكرَهم واجعَلْ كلمتَهُم السُّفلى وكلمتكَ العُليا، إِنَّكَ أنتَ
العزيز القدير.
(97) -
بحار الانوار، طبع جديد، ج25، ص328 ـ 350.
(98) -
سوره حشر، آيه7.
(99) -
كافى، جلد 1.
(100) -
مخفى نماند كه از جمله رواياتى كه دلالت بر اين تفويض به پيغمبر، صلى الله
عليه و آله، دارد، از طريق شيعه و سنّى، روايات «لَوْلا أنْ أَشَقَّ أو انّي أخاف
عَلى اُمَّتي لأَخَّرْتُ العَتْمَةَ أَوْ صَلوةَ الْعِشاء الآخِرَة إلى ثلثِ
الليْلِ، أَوْ اِلى نِصْفُ اللَّيْلِ، وَلَوْلا أَنْ أَشَقّ عَلى أُمَّتي
لأَمَرْتُهُمْ بِالسِّواكِ مَعَ كُلِّ صَلوةِ، أوْ لَفَرَضْتُ عَلَيْهِمُ السِّواكَ
مَعَ كُلِّ وُضُو» مىباشد، و همچنين است روايات متضمن جواب حضرت رسول، صلّى الله
عليه و آله، به سراقة بن مالك واقرع بن حابس، راجع به حج، كه آيا در هر سال واجب
است؟ در جواب فرمود: «لو قلتها لوجبت» و روايت استثناء «اذخر» از تحريم نبات حرم
(كندن گياهان حرم مكه حرام است اما «أذخر» كه يك نوع گياهى است استثناء شده است)،
كه اين روايات را خواننده عزيز مىتواند در جامع كافى، فقيه، وافى، تهذيب، وعده شيخ،
مسند احمد، صحيح مسلم، بخارى، ترمذى، ابن ماجه، نسائى، أبى داود، جامع الصغير
سيوطى، مستدرك حاكم شعب الايمان بيهقى ملاحظه نمايد.
(101) -
كافى جلد 2، صفحه 205، ترجمه مصطفوى.
(102) -
براى هيچ مرد و زن مؤمن، در كارى كه خدا و رسولش حكم كند، اراده و اختيارى
نيست. (سوره احزاب، آيه 36).
(103) -
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، فرمان خدا و رسول و فرمانداران (از جانب خدا و
رسول) را اطاعت نماييد. (سوره نساء، آيه 59).
(104) -
ولىّ و ياور شما تنها خدا و رسولش و كسانى هستند كه ايمان آورده اند؛
آنهايى كه نماز به پا داشته و در حال ركوع به فقيران زكات مىدهند. (سوره مائده، آيه
55).
(105) -
العقد الثمين فى معرفة ربّ العالمين، صفحه 48، طبع بيروت، در مكتبة الحياة.
(106) -
ضمناً معلوم شد فرمايشى كه از يك نفر ديگر از بزرگان عصر ما، قدّس سرّه،
راجع به ولايت تكوينى و تشريعى نقل شده است كه فرمودهاند: «ولايت تكوينى حق و ثابت
است و ولايت تشريعى ثابت نيست» محتاج به اصلاح و توضيح است. عصمنا الله تعالى من
جميع الزّلات.
|