((مطرف مى گويد: پدرم شبى با معاويه
در خلوت ، سخن مى گفت و من هم به انتظار نشسته بودم . موقعى كه پدرم آمد ديدم بسيار
ناراحت و پريشان است . پرسيدم چه شده است ؟ گفت پسرم ! من از نزد كافرترين و خبيث
ترين مردم مى آيم ؛ چون من به معاويه نصيحت مى كردم اكنون كه مسلط شده است با بنى
هاشم كمى مدارا كند تا نامش در تاريخ به نيكى برده شود. معاويه گفت : چه مى گويى ؟
مگر عمر و ابوبكر به عدالت رفتار نكردند؟ ولى امروز نامى از آنها باقى نمانده است ؛
اما فقط نام محمد [صلى الله عليه و آله ] است كه هر روز پنج بار در اذان برده مى
شود و با صداى بلند مى گويند: اءشهد ان محمدا رسول الله ،
نه ، قسم به خدا من از پاى نمى نشينم مگر اين كه اين نام در دفن كنم !))(473)
تعبير اين است ((لا والله الا دفنا
دفنا))؛ يعنى تصميم دارم اين نام را كاملاً دفن كنم و
از صفحه گيتى براندازم ! از اين سخنان معلوم مى شود كه اينها اصلاً اعتقاد نداشتند
و رسول خدا صلى الله عليه و آله را با خودشان و ابوبكر و عمر مقايسه مى كردند و
آرزوى دفن نام پيامبر صلى الله عليه و آله را داشتند.
نمونه هاى متعددى وجود دارد كه حكايت از بى ايمانى و بلكه دشمنى اينها با پيامبر و
اهل بيت عليهم السلام مى كند كه به همين مقدار اكتفا مى كنيم و به بيان ساير شواهد
مربوط به تبرك جستن به آثار پيامبر صلى الله عليه و آله بعد از وفات آن حضرت مى
پردازيم .
5. ابن منكدر از تابعين اصحاب است كه در سال 130 وفات يافته و به نوشته اهل سنت از
اعلام و ائمه اهل سنت است . علامه امينى قدس سره ماجرايى را از او نقل كرده و چند
منبع براى آن ذكر مى نمايد:
((ابن منكدر پيوسته با اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله
همنشينى داشت . او مى گويد: مرض ناشنوايى عارضش شد تا اين كه مرتب سر قبر پيامبر
صلى الله عليه و آله رفته و گوش خود را بر آن مى نهاد و برمى گشت . او را در اين
كار عتاب و سرزنش كردند. در جواب گفت : بر من مريضى عارض شد و به اين خاطر از قبر
پيامبر صلى الله عليه و آله شفا طلب كردم )).(474)
6. عبدالله بن عمر در مورد پدرش عمر چنين نقل مى كند:
((پدرم به قصد حج با چندتن از يارانش در حركت بود، در يكى از
منازل ، پيرمردى به پدرم متوسل شد و استغاثه نمود. هنگامى كه عمر از حج بازمى گشت و
در آن منزل وارد شد و از حال آن پيرمرد سؤ ال كرد فهميد كه او از دنيا رفته است .
ناگهان ديدم كه عمر از جا كنده شد و با سرعت و گام هاى بلند، خود را به قبر آن
پيرمرد رسانيد و بر آن قبر نماز خواند و سپس قبر را در برگرفت و گريه كرد)).(475)
زيارت و تبرك به قبور در فتاوا
علاوه بر روايات و شواهدى كه نقل شد علماى اهل سنت در پاسخ كسانى كه از
زيارت قبور و تبرك جستن به قبر و منبر پيامبر صلى الله عليه و آله سؤ ال مى كردند
پاسخ هايى داده اند. كه نه تنها دلالت بر حرمت نمى كند بلكه معلوم مى شود به نظر
آنها با شرايط خودش داراى ثواب و اجر نيز مى باشد؛ از جمله عبدالله ؛ پسر احمد بن
حنبل مى گويد:
((از پدرم احمد بن حنبل پرسيدم : اگر كسى منبر رسول خدا صلى
الله عليه و آله را به قصد تبرك لمس كند يا ببوسد، يا با قبر آن حضرت چنين كارى كند
و اميد ثواب الهى را داشته باشد چه حكمى دارد؟ پدرم پاسخ داد: اشكالى ندارد)).(476)
علامه امينى قدس سره پس از نقل اين فتوا، جريانى را از يكى از علماى مالكى مذهب نقل
مى كند و مى گويد: ((علامه احمد بن محمد المقرى مالكى (متوفى
1041) به نقل از يكى از راويان گفته است : من اين فتواى امام احمد بن حنبل را به
صورت مكتوب ديدم و نوشته او را به ابن تيميه نشان دادم . ابن تيميه تعجب كرد و گفت
: از احمد تعحب مى كنم ! او نزد من انسان بزرگى بود؛ اما تعجب مى كنم كه چرا در اين
فتوا گفته است : اشكالى ندارد)).
راوى فوق سپس اضافه مى كند: ((اين كه تعجبى ندارد، زيرا از
امام احمد بن حنبل براى ما روايت شده است كه او پيراهن شافعى را كه به دستش رسيده
بود در آبى شست و همان آب را نوشيد)).
بعد مى گويد: وقتى احمد بن حنبل در برابر اهل علم چنين تكريم و تعظيمى روا مى دارد،
چه مانعى دارد و مورد قبور صحابه همين گونه رفتار شود. تا چه رسد به آثار پيامبران
الهى عليهم الصلوة و السلام )).
امر على الديار ديار ليلى |
|
اقبل ذا الجدار وذا الجدارا |
و ما حب الديار شغفن قلبى |
|
ولكن حب من سكن الديارا(477)
|