1-حاكم ابوعبدالله محمد بن عبدالله
نيشابورى متوفاى 415 ه امام محدثان اهل
سنت است . عنوان حاكم بالاترين درجه محدثان اهل سنت به شمار مى رود،
اولين درجه نزد آنان محدث است ، بعد از او حافظ، بعد حجت و سپس حاكم .
مراجعه كنيد: المختصر فى علم رجال الاثر ص 71.
2-عبدالله بن جعفر ذوالجناحين
= جعفر طيار فرزند ابوطالب ، مادرش اسماء
بنت عميس خثعمى است . در حبشه به دنيا آمد و پيامبر را درك نمود. پس از
سال هشتاد هجرى وفات كرد. شرح حال او در اسد
الغابه ج 3 ص 33 آمده است .
3-مستدرك حاكم بر صحيح مسلم و بخارى
، ج 3 ص 147 و 148.
4-عايشه دخت ابوبكر، زوجه رسول خدا
صلى الله عليه و آله كه هجده ماه پس از هجرت او را به خانه آورد و در
سال 57 يا 58 يا 59 هجرى از دنيا رفت . ابوهريره بر او نماز خواند و در
بقيع دفن گرديد. شرح بيشتر را در كتاب : نقش
عايشه در تاريخ اسلام بيابيد.
5-صحيح مسلم ، باب
فضائل اهل بيت النبى صلى الله عليه و آله
ج 7 ص 130، مستدرك حاكم بر صحيح مسلم و بخارى ، ج 3 ص 147، سنن الكبرى
بيهقى باب بيان اهل بيته و الذين هم آله
ج 2 ص 149، تفسير طبرى ، ج 22 ص 5، تفسير ابن كثير، جامع البيان ، ج 3
ص 458، جامع الاصول ج 10 ص 101 و 102، تيسير الوصول ، ج 3 ص 297، و
تفسير سيوطى ، الدر المنثور، ج 5 ص 198 و 199.
6-ام سلمه ، هند دختر ابواميه قرشى
مخزومى ، رسول خدا صلى الله عليه و آله پس از آنكه همسر اولش ابوسلمه
بن عبدالاسد در جنگ احد مجروح و به سبب آن وفات كرد، با او ازدواج
نمود. ام سلمه پس از شهادت امام حسين - عليه السلام - در سال 60 هجرى
از دنيا رحلت كرد. شرح حال او در اسد الغابه
و تقريب التهذيب آمده است .
7-اين حديث را
ابوسعيد از ام سلمه روايت كرده است . تفسير طبرى ج 22 ص 6.
8-اين حديث را
شهر بن حوشب از ام سلمه روايت كرده است . تفسير طبرى ، ج 22 ص
6. ابن كثير نيز در جلد 3 ص 485 تفسير خود به آن اشاره كرده است .
9-عمر بن ابوسلمه قرشى مخزونى ، پسر
زن رسول خدا صلى الله عليه و آله فرزند ام سلمه ، در حبشه به دنيا آمد،
در صفين از ياران امام على بود و امام على - عليه السلام - او را به
حكومت بحرين و فارس منصوب كرد. در سال 83 هجرى در مدينه از دنيا رفت .
اسد الغابه ، ج 4 ص 79.
10-عبارت از طبرى است .
11-صحيح ترمذى ، ج 12 ص 85، تفسير
طبرى ، ج 22 ص 7، تفسير ابن كثير، ج 3 ص 485، مشكل الاثار، ج 1 ص 335،
جامع الاصول ، ج 10 ص 101، ابن عساكر، ج 5 بخش اول ص 16 ب .
12-واثله بن اسقع بن كعب ليثى ، پيش
از غزوه تبوك اسلام آورد. گفته شد: سه سال خادم پيامبر صلى الله عليه و
آله بوده است . پس از سال 80 هجرى در
دمشق يا بيت المقدس از دنيا رفت . شرح حالش در
اسدالغابه ، ج 5 ص 77، آمده است .
13-مستدرك صحيحين ، ج 2 ص 416 و ج 3
3 ص 147، مجمع الزوائد، ج 9 ص 167. مشكل الاثار طحاوى ، ج 1 ص 335. ابن
عساكر، ج 5 بخش اول ص 16 ب . تفسير طبرى ، ج 22 ص 6، تفسير ابن كثير، ج
3 ص 483. تفسير سيوطى ، الدر المنثور، ج 5 ص 198. سنن بيهقى ، ج 2 ص
152، مسند احمد، ج 4 ص 170.
14-تفسير درالمنثور، ج 15 ص 198. از
طرق ديگر اين حديث بدست مى آيد كه ابوسعيد خدرى آن را از خود ام
المومنين ام سلمه روايت كرده است .
ابوسعيد، سعد بن مالك انصارى خزرجى خدرى ، در جنگ خندق و بعد از آن
حضور داشت . در سال شصتم يا هفتادم هجرى در مدينه وفات كرد. شرح حال او
در اسد الغابه ، ج 2 ص 289، آمده است .
15-سنن بيهقى ، ج 2 ص 150، تفسير ابن
كثير، ج 3 ص 483. تفسير سيوطى ، ج 5 ص 198. تاريخ بغداد، ج 9 ص 126.
مشكل الاثار، ج 1 ص 324. جامع الاصول ، ج 10 ص 100. تفسير ثعالبى ، ج 3
ص 228. تيسير الوصول ، ج 3 ص 297 و ابن عساكر، ج 5 بخش اول ص 13 آ - ب
و 16 آ.
16-ترمذى گويد: در اين باب از عمر بن
ابى سلمه و انس بن مالك و ابوالحمراء و معقل بن يسار و عايشه روايت شده
است .
17-صحيح ترمذى باب فضايل فاطمه عليها
السلام ، ج 13 ص 248 و 249. تهذيب التهذيب ، ج 2 ص 297 در شرح حال حسن
- عليه السلام - رياض النضره ، ج 2 ص 248 و ابن عساكر، ج 5 بخش اول ص
14 ب .
18-مسند احمد، ج 6 ص 296 و 323.
19-مستدرك حاكم ، ج 2 ص 416 در تفسير
آيه از سوره احزاب .
20-تفسير درامنثور سيوطى ، ج 5 ص 198
در تفسير آيه . مشكل الاثار، ج 1 ص 233، تيسير الوصول ، ج 3 ص 297.
جامع الاصول ، ج 10 و ص 100 و ابن عساكر، ج 5 بخش اول ص 15 ب .
21-تفسير جامع البيان طبرى ، ج 2 ص
7.
22-همان مرجع .
23-تفسير ثعالبى ، ج 3 ص 228.
24-تفسيردرالمنثور، ج 5 ص 199.
عبدالله بن عباس ، پسر عموى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، سه سال
پيش از هجرت به دنيا آمد و در سال 86 در طائف بدرود حيات گفت : شرح
حالش در اسدالغابه آمده است .
25-همان مرجع . ابوالقاسم يا
ابومحمد، ضحاك بن مزاحم هلالى ، ابن حجر گويد: او راستگو و كثير
الارسال است = احاديث بى سند بسيار مى گويد،
از طبقه پنجم محدثان است و پس از سال يكصد هجرى وفات كرده است . تهذيب
التهذيب ، ج 1 ص 273.
26-تفسير طبرى ، ج 22 ص 5.
ذخائرالعقبى ، ص 24. تفسير سيوطى ، ج 5 ص 198، ابن عساكر، ج 5 بخش اول
ص 16 آ. و اسباب النزول نيشابورى .
27-مشكل الاثار، ج 1 ص 332.
28-صحيح مسلم باب فضائل على بن ابى
طالب ، ج 7 ص 133. زيد بن ارقم انصارى خزرجى ، رسول خدا صلى الله عليه
و آله در احد او را براى جنگيدن كوچك شمرد ولى پس از احد در ساير غزوات
و در صفين با امام على صلى الله عليه و آله شركت كرد، او پس از شهادت
امام حسين عليه السلام ، در كوفه بدرود حيات گفت : اسدالغابه ، ج 2 ص
199.
29-مجمع الزوائد، ج 9 ص 165 و 167
باب فضائل اهل البيت . ابن عساكر، ج 5 بخش اول ص 16 آ.
30-تفسير طبرى ، ج 22 ص 5. تفسير
سيوطى ، ج 5 ص 199، قتاده چهار كس را گويند: سدوسى و رهاوى و قيسى و
انصارى و همه را در مكتب خلفا ثقه مى دانند. شرح حالشان در تهذيب
التهذيب ، ج 2 ص 123 آمده است .
31-تفسير طبرى ، ج 22 ص 5.
32-شايد هفده ماه از اشتباه نسخه
برداران باشد. درست آن هفت ماه است .
33-مجمع الزوائد، ج 9 ص 169. ابوبرزه
اسلمى را در شمار صحابه آورده اند، در سال 60 و 64، در كوفه از دنيا
رفته است ، شرح حالش در اسد الغابه ج 5 ص
136 موجود است .
34-تفسير سيوطى ، الدرالمنثور، ج 5 ص
199.
35-مستدرك صحيحين ، ج 3 ص 158، حاكم
گويد: اين حديث با شرط مسلم و بخارى
موافق و صحيح است ولى آن را روايت نكرده اند. اسدالغابه ج 5 ص 521 مسند
احمد، ج 3 ص 258. تفسير طبرى ، ج 22 ص 5. تفسير ابن كثير، ج 3 ص 483.
تفسير سيوطى ، ج 5 ص 199.
مسند طيالسى ، ج 8 ص 274. صحيح ترمذى ، ج 12 ص 85 كنزالعمال ، ج 7 ص
103 چاپ اول جامع الاصول ، ج 10 ص 101 حديث 6691. تيسير الوصول ، ج 3 ص
297. انس بن مالك انصارى خزرجى . روايت شده كه او 10 سال در خدمت رسول
خدا صلى الله عليه و آله بوده است ، بعد از سال 90 هجرى در بصره وفات
كرد. شرح حالش در اسدالغابه ، ج 1 ص 127 موجود است .
36-ابوالحمراء، مولى رسول الله صلى
الله عليه و آله ، شده نام او هلال بن حارث يا هلال بن ظفر است . شرح
حال او در اسدالغابه ، ج 5 ص 174، تهذيب التهذيب ج 12 ص 78 و استيعاب ،
ج 5 ص 637، موجود است . روايات او در استيعاب ، ج 2 ص 598. تفسير طبرى
و ابن كثير و سيوطى در تفسير آيه . مجمع الزوائد، ج 9 ص 121 و 168 و
مشكل الاثار، ج 1 ص 338 آمده است .
37-مجمع الزوائد، ج 9 ص 169 و تفسير
سيوطى ، ج 5 ص 199.
38-مستدرك حاكم ، باب فضائل حسن بن
على عليهماالسلام ، ج 3 ص 172.
39-مجمع الزوائد، باب فضائل اهل
البيت ، ج 9 ص 172. تفسير ابن كثير، ج 3 ص 486.
40-اين بخش در نسخه اصلى سفيد است .
41-مشكل الاثار، ج 1 ص 336.
42-خصائص نسائى ، ص 4.
43-تفسير طبرى ، ج 22 ص 7، تفسير ابن
كثير، ج 3 ص 485.
مستدرك حاكم ، ج 3 ص 147، و مشكل الاثار، ج 1 ص 336.
44-تاريخ طبرى ، ج 5 ص 31.
45-تمامى حديث در مسند احمد، ج 1 ص
331 چاپ اول و ج 5 ص 3062 چاپ دوم آمده و ابن عباس در آن ده فضيلت و
ويژگى براى على بن ابى طالب - عليه السلام - بر شمرده است . اين حديث
را نسائى در ص 11 خصائص و محب طبرى در ج 2 ص 269، رياض النضره و هيثمى
در ج 9 ص 119، مجمع الزوائد آورده اند.
عمرو بن ميمون اودى ، تابعى وثقه است ، صاحبان صحاح حديث او را روايت
كرده اند، در سال 74 در كوفه وفات كرد. تقريب التهذيب ج 2 ص 80.
46-مشكل الاثار، ج 1 ص 346. تفسير
طبرى ، ج 22 ص 6 .مسند احمد، ج ص 107. ابن حنبل عبارت را پاكسازى كرده
و واژه فشتموه دشنامش دادند، و
هذا الذى شتموا اين كسى است كه دشنام
دادند، را از آن حذف كرده است - مجمع الزوائد، ج 9 ص 167. مستدرك حاكم
، ج 2 ص 416 و ج 3 ص 147. سنن بيهقى ، ج 2 ص 152. تفسير ابن كثير، ج 3
ص 484 و ابن عساكر، ج 5 بخش اول ص 16 آ.
ابوعمار، شداد بن عبدالله قرشى دمشقى ، ثقه و از طبقه چهارم محدثان است
. حديث او را صاحبان صحاح روايت كرده اند، شرح حالش در تقريب التهذيب ،
ج 1 ص 347، آمده است .
47-اسد الغابه ، ج 2 ص 20، شرح حال
امام حسن عليه السلام .
48-ما فشرده حديث را آورديم ، تمامى
حديث ام سلمه مسند احمد، ج 6 ص 298 موجود است . تفسير طبرى ، ج 22 ص 6.
مشكل الاثار، ج 1 ص 335 و ابن عساكر ج 5 بخش اول ص 14 آ. شهر بن حوشب
اشعرى شامى ، صدوق است و از طبقه سوم ، حديثش را صاحبان صحاح روايت
كرده اند، در سال 112 ه وفات كرد. تقريب التهذيب ، ج 1 ص 355.
49-تفسير طبرى ، ج 22 ص 7. تفسير ابن
كثير، ج 3 ص 486 و تفسير درالمنثور، ج 5 ص 199.
50-مقتل خوارزمى ، ج 2 ص 61 چاپ نجف
.
51-ما از آوردن احاديث ديگرى كه در
اين باب بود خوددارى كرديم ، احاديثى مانند آنچه در شرح حال
عطيه در اسدالغابه ، ج 3 ص 413 آمده و در
اصابه ، ج 3 ص 489. تاريخ بغداد، ج 10 ص 278 و روايت حكيم بن سعيد در
تفسير طبرى ، ج 22 ص 5 آمده و روايات ديگرى كه در مسند احمد، ج 6 ص
304، و اسدالغابه ج 2 ص 12 و ج 4 ص 29، و مجمع الزوائد، ج 9 ص 206 و
207، و ذخائرالعقبى ص 21، و استيعاب ، ج 2 ص 460، وابن عساكر، ج 5 بخش
اول ص 13 - 16، آمده است .
52-تفسير فرات كوفى ،(ص ) 121. تفسير
مجمع البيان ، ج 8 ص 356. بحاالنوار، ج 35 ص 213.
53-تفسير فرات كوفى ، ص 126.
بحارالانوار ج 35 ص 215.
54-تفسير فرات كوفى ، ص 124.
بحارالانوار، ج 35 ص 215.
55-امالى شيخ طوسى ، ج 1 ص 270.
بحارالانوار، ج 35 ص 209.
56-امالى شيخ طوسى ، ص 235.
بحارالانوار، ج 35 ص 208.
57-كنز جامع الفوائد، ص 203 و 204.
بحارالانوار، ج 25 ص 213. موضوع خوراك حريره تنها در اين روايت آمده
است .
58-فضئل ابن شاذان ، ص 99.
بحارالانوار، ج 35 ص 212 - 213.
59-بحارالانوار، ج 35 ص 208.
60-همان ، ص 206.
61-تفسير فرات كوفى ، ص 122.
بحاالانوار، ج 35 ص 208.
62-امالى شيخ ، ج 1 ص 257.
بحارالانوار، ج 35 ص 209. كشف الحق علامه حلى ، ج 1 ص 88. العمده ابن
بطريق ، ص 16 - 23.
63-مجالس مفيد، ص 188. امالى شيخ ، ص
55. بحارالانوار، ج 35 ص 308.
64-طه / 132.
65-كنز الفوائد، ص 161 و 162 و 178.
بحارالانوار، ج 25 ص 220.
66-همان ، ج 25 ص 212. مجمع البيان ،
ج 4 ص 37.
67-تفسير فرات كوفى ، ص 530 و 531.
بحارالانوار، ج 35 ص 207.
68-ابن اثير در
نهايه اللغه ماده
سمع ، ج 2 ص 181 و 182، گويد: در حديث آمده است :
سمع سامع بحمدالله و حسن بلائه علينا
يعنى : بايد بشنود شنونده و بايد گواه گردد بيننده حمد ما را بر خداى
متعال بر احسانى كه بر ما كرده و نعمتى كه بر ما بخشيده ... - تا آخر.
69-تفسير مجمع البيان ، ج 4 ص 37.
70-تفسير فرات ، ص 126.
71-كنز الفوائد، ص 236. بحارالانوار،
ج 25 ص 213 و 214.
72-بحار، ج 10 ص 141 و 142. امالى
ابن شيخ ...
73-در تفسير فرات ، 126 دو روايت است
كه اين يكى از آنهاست . خصال صدوق ، باب السبعه ، حديث 113. كنز
الفوائد، ص 237.
بحارالانوار، ج 2 ص 214. ج 35 ص 209، به نقل از امالى صدوق ؛ امالى ، ص
219.
74-شورى / 23.
75-اسراء / 26.
76-امالى صدوق ، مجلس 31، حديث 3.
احتجاج طبرسى ، ص 157 و لهوف سيد بن طاوس و بحارالانوار، ج 45 ص 156 و
77-احزاب / 14.
78-احزاب / 33.