1ـ تفسير و توضيح:
قرآن كتابى است جامع همه علوم مورد نياز مردم، كليات و ريشه هاى همه علوم در
اين كتاب آسمانى نهاده شده كه هر كس به مقدار استعداد و توانش مى تواند از آن
بهره بگيرد.
در قرآن مى فرمايد:
و نزلنا عليك الكتاب تبيانا لكل شى ء و هدى و رحمة و بشرى للمسلمين (10)
يعنى ما قرآن را بر تو نازل كرديم تا بيانگر هر چيزى باشد و هدايت و رحمت و
بشارت براى مسلمين باشد.
و مى فرمايد:
و لقد انزلنا اليكم آيات مبينات و مثلا من الذين خلوا من قبلكم و موعظة للمتقين
(11)
يعنى: ما براى شما آياتى روشنگر نازل نموديم و داستانى از گذشتگان و موعظه
اى براى اهل تقوا فرستاديم.
معلى بن خنيس قال قال ابو عبدالله عليه السلام:
ما من امر يختلف فيه اثنان الا و له اصل فى كتاب الله عز و جل و لكن لا
تبلغه عقول الرجال (12)
يعنى: حضرت صادق عليه السلام فرمود: چيزى نيست كه دو نفر در آن اختلاف دارند
جز اينكه در كتاب خدا ريشه دارد و لكن عقول مردم به آن نمى رسد.
عمر بن قيس عن ابى جعفر عليه السلام قال سمعته يقول:
ان الله تبارك و تعالى لم يدع شيئا يحتاج اليه الامة الا انزله فى كتابه و
بينه لرسوله و جعل لكل شى ء حدا و جعل عليه دليلا يدل عليه و جعل على من تعدى
ذلك الحد حدا (13)
يعنى: عمر بن قيس مى گويد از حضرت امام محمد باقر عليه السلام شنيدم كه مى
فرمود خداوند متعال چيزى را نگذاشته كه امت به آن احتياج دارد جز اينكه در قرآن
نازل كرده و براى پيامبرش بيان نموده است و براى هر چيزى حدى قرار داده و دليلى
برايش مقرر داشته كه بر آن دلالت كند و براى كسى كه از اين حد تجاوز نمايد نيز
حدى قرار داده است.
حماد عن ابى عبدالله عليه السلام قال سمعته يقول:
ما من شى ء الا و فيه كتاب او سنة (14)
يعنى حماد مى گويد از حضرت صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمود:
چيزى نيست مگر اينكه درباره آن در قرآن يا سنت حكمى وارد شده است.
سماعة عن ابى الحسن موسى عليه السلام قال قلت له:
اكل شى ء فى كتاب الله و سنة نبيه او تقولون فيه؛ قال:
بل كل شى ء فى كتاب الله و سنة نبيه (15)
يعنى: سماعه مى گويد به حضرت موسى بن جعفر عليه السلام عرض كردم: آيا همه
چيز در كتاب خدا و سنت پيامبر وارد شده يا شما از پيش خودتان مى گوئيد؟ فرمود
بلكه همه چيز در كتاب خدا و سنت پيامبر وارد شده است.
چنانكه ملاحظه مى فرمائيد از اين قبيل آيات و احاديث كه نمونه هاى فراوانى
دارد، استفاده مى شود كه قرآن كتابى است جامع همه علوم مورد نياز مردم و تبيان
و روشنگر هر چيزى است . و اين مطلبى است كه ائمه اطهار عليهم السلام از آن خبر
داده اند و در احاديث متواتر آمده است. و قابل ترديد و تشكيك نيست، گر چه
چگونگى مطلب خوب براى ما روشن نيست و چنين علومى را نمى توانيم از قرآن استفاده
نمائيم شايد مراد علوم و اخبار مربوط به شريعت و ارشاد و هدايت مردم باشد، آن
هم بصورت كلى و ريشه اى نه جزئى ولى در اين قسمت هم ما ناتوانيم و نمى توانيم
مدرك هر چيزى را ولو بصورت كلى در قرآن بيابيم ليكن ناتوانى ما دليل عدم وجود
ريشه هاى علوم در قرآن نيست شايد پيامبر اكرم كه قرآن بر او نازل شده و ائمه
اطهار عليهم السلام استفاده هائى از قرآن كرده باشند كه در خور استعداد ما نيست
چون استفاده از قرآن براى همه افراد يكسان نيست بلكه هر كس به مقدار استعداد
ذاتى و غور و تحقيق خود مى تواند از آن بهره بگيرد در اين ميان ائمه اطهار
عليهم السلام كه از راهنماييهاى پيامبر و تأييدات الهى و علوم لدنى برخوردار
بوده اند از ساير مردم برترى دارند، ائمه اطهار مطالبى را از قرآن استفاده مى
كردند كه براى ديگران مقدور نبود و اين مطلب در احاديث منصوص است از باب نمونه:
يعقوب بن جعفر قال كنت مع ابى الحسن عليه السلام بمكة فقال له رجل انك لتفسر
من كتاب الله ما لم تسمع به فقال:
ابوالحسن علينا نزل قبل الناس و لنا فسر قبل ان يفسر فى الناس فنحن نعرف
حلاله و حرامه و ناسخه و منسوخه و سفريه و حضريه و فى اى ليلة نزلت، كم من آية
و فيمن نزلت و فيما نزلت فنحن علماء الله فى ارضه و شهدائه على خلقه و هو قول
الله تبارك و تعالى ستكتب شهادتهم و يسألون فالشهادة لنا و المسألة للمشهود
عليه فهذا علم ما قد انهيته اليك و اديته اليك ما لزمنى فان قبلت فاشكر و ان
تركت فان الله على كل شئى قدير (16)
يعنى يعقوب مى گويد: در مكه خدمت حضرت موسى بن جعفر عليه السلام بودم، مردى
به آن حضرت عرض كرد: شما قرآن را طورى تفسير مى نمائيد كه از ديگران شنيده نمى
شود! فرمود: قرآن قبل از ديگران بر ما نازل شده، و قبل از اينكه براى ديگران
تفسير بشود بر ما تفسير شده پس ما حلال و حرام و ناسخ و منسوخ و سفرى و حضرى
قرآن را مى شناسيم. مى دانيم كه آيات قرآن در چه شب و چند عدد و درباره چه شخصى
و در چه موضوعى نازل شده است. پس ما علماء خدا در زمين هستيم و شاهدان بر خلق
مى باشيم و اين قول خداست كه فرمود:
«ستكتب شهادتهم و يسألون»
پس شهادت مال ماست و سئوال نسبت به مشهود عليه. پس اين علمى است كه به تو
ابلاغ نمودم و وظيفه ام را نسبت به تو انجام دادم اگر مورد قبولت قرار گرفت
خداى را سپاس بگو و اگر قبول نكردى بدانكه خدا بر هر چيزى قادر است.
ابوالجارود قال قال ابوجعفر عليه السلام:
اذا حدثتكم بشى ء فاسألونى من كتاب الله ثم قال فى حديثه ان رسول الله صلى
الله عليه و آله نهى عن القيل و القال و فساد المال و كثرة السئوال فقيل له
يابن رسول الله اين هذا من كتاب الله قال: ان الله عز و جل يقول: لا خير فى
كثير من نجواهم الا من امر بصدقة او معروف او اصلاح بين الناس و قال لا تؤتوا
السفهاء اموالكم التى جعل الله لكم قياما و قال: لا تسألوا عن اشياء ان تبدلكم
تسؤكم (17)
يعنى ابو الجارود از امام محمد باقر عليه السلام نقل كرده كه فرمود:
هنگامى كه برايتان حديثى گفتم مدرك آن را از كتاب خدا سئوال كنيد تا جايگاهش
را نشان دهم آنگاه در حديثى فرمود: رسول خدا از قيل و قال و فساد اموال و كثرت
سئوال نهى فرمود . پس به امام باقر عليه السلام عرض شد: مدرك اين سخن در قرآن
كجاست؟ فرمود: خدا در قرآن مى فرمايد: «لا خير فى كثير من نجواهم الا من امر
بصدقة او معروف او اصلاح بين الناس» و فرموده: «لا تؤتوا السفهاء اموالكم التى
جعل الله لكم قياما» و فرموده «لا تسألوا عن اشياء ان تبدلكم تسوكم» عبد الاعلى
قال سمعت ابا عبدالله عليه السلام يقول: قد ولدنى رسول الله و انا اعلم كتاب
الله و فيه بدء الخلق و ما هو كائن الى يوم القيامة و فيه خبر السماء و خبر
الارض و خبر الجنة و خبر النار و خبر ما كان و خبر ما هو كائن، اعلم ذلك كما
انظر الى كفى ان الله يقول: فيه تبيان كل شى ء (18)
يعنى عبدالاعلى مى گويد از حضرت صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمود:
من از اولاد رسول خدا هستم و كتاب خدا را مى دانم ابتداى آفرينش و آنچه تا
قيامت بوجود مى آيد در قرآن هست. در همين قرآن خبر آسمان و زمين و بهشت و دوزخ
و اخبار گذشته و آينده وجود دارد، و من همه آنها را مى دانم آنچنان كه به كف
دستم نگاه مى كنم. خداوند متعال مى فرمايد
«فيه تبيان كل شى ء»
حضرت اميرالمومنين عليه السلام در حديثى فرمود:
ذلك القرآن فاستنطقوه و لن ينطق لكم اخبركم عنه ان فيه علم ما مضى و علم
يأتى الى يوم القيامة و حكم ما بينكم و بيان ما اصبحهتم فيه تختلفون فلو
سألتمونى لعلمتكم (19)
يعنى: اميرالمؤمنين عليه السلام در حديثى فرمود: اين قرآن است پس او را به
سخن آوريد، ولى او براى شما خبر نمى دهد من از آن خبر مى دهم. علم به گذشته ها
و آينده ها و حكم آنچه در بين شما تحقق پيدا مى كند و بيان آنچه مورد اختلاف
شما قرار مى گيرد همه اينها در اين قرآن وجود دارد و اگر از من سؤال كنيد به
شما تعليم مى كنم.
جابر قال سمعت ابا جعفر عليه السلام يقول:
ما ادعى احد من الناس انه جمع القرآن كما انزل الا كذاب و ما جمعه و حفظه
كما نزله الله تعالى الا على بن ابى طالب و الائمة من بعده (20)
يعنى جابر مى گويد: از حضرت امام باقر عليه السلام شنيدم كه مى فرمود: هيچكس
ادعا نمى كند كه قرآن را بطوريكه نازل شده، جمع نموده مگر اينكه دروغگو است و
هيچكس آن را، چنانكه نازل شده جمع و حفظ نكرده مگر على بن ابى طالب و ائمه بعد
از او.
سلمة بن محرز قال سمعت ابا جعفر عليه السلام يقول:
ان من علم ما اوتينا تفسير القرآن و احكامه و علم تغيير الزمان و حدثانه اذا
اراد الله بقوم خيرا اسمعهم و لو اسمع من لم يسمع لولى معرضا كان لم يسمع ثم
امسك هنيئة ثم قال و لو وجدنا اوعية او مستراحا لقلنا و الله المستعان (21)
يعنى حضرت باقر عليه السلام مى فرمود:
از جمله علومى كه به ما داده شده تفسير قرآن و احكام آن است، و هكذا علم
به تغيير زمان و حوادث آن است هنگامى كه خدا خير قومى را بخواهد به آنها مى
شنواند و اگر به گوش كسانيكه گوش شنوا ندارند برسد اعراض مى كنند بطوريكه
گويا نشنيده اند، آنگاه كمى مكث كرد و فرمود : اگر قلوب شايسته اى را
بيابيم خواهيم گفت و خدا مددكار و پناهگاه است.
عبدالاعلى قال سمعت ابا عبدالله عليه السلام يقول:
و الله انى لاعلم كتاب الله من اوله الى آخره كأنه فى كفى، فيه خبر
السماء و الارض و خبر ما كان و خبر ما هو كائن قال الله عز و جل «فيه تبيان
كل شى ء» (22)
يعنى حضرت صادق عليه السلام مى فرمود: به خدا سوگند من كتاب خدا را از
اول تا آخر، بطورى مى دانم كه گويا در كف دستم قرار دارد، خبر آسمان و زمين
و خبر گذشته و آينده در اين قرآن است، خدا مى فرمايد: بيان هر چيزى در قرآن
است.
بريد بن معاوية قال قلت لابى جعفر عليه السلام:
قل كفى بالله شهيدا بينى و بينكم و من عنده علم الكتاب؟ قال ايانا عنى و
على اولنا و افضلنا و خير بعد النبى (23)
يعنى: بريد مى گويد به حضرت باقر عليه السلام عرض كردم مراد اين آيه
چيست؟ «قل كفى بالله شهيدا بينى و بينكم و من عنده علم الكتاب؟ فرمود: مراد
از «و من عنده علم الكتاب» ما هستيم و على اول ما و افضل ما و بهترين فرد
بعد از پيامبر است.
عبدالرحمان بن كثير عن ابى عبدالله عليه السلام قال:
الذى عنده علم من الكتاب انا آتيك به قبل ان يرتد اليك طرفك. قال ففرج
ابو عبدالله بين اصابعه فوضعها فى صدره ثم قال و عندنا و الله علم الكتاب
كله (24)
يعنى عبدالرحمان از حضرت صادق عليه السلام نقل كرده كه بعد از تلاوت اين
آيه «قال الذى عنده علم من الكتاب انا آتيك به قبل ان يرتد اليك طرفك»
انگشتانش را باز كرد و به سينه نهاد و فرمود: به خدا سوگند علم همه كتاب
نزد ما مى باشد.
چنانكه ملاحظه مى فرمائيد در اين احاديث استفاده از قرآن به عنوان يكى
از مهمترين راههاى علوم اهل بيت معرفى شده است. و در تعليل مطلب فرموده
اند: قرآن در خانه ما نازل شده، بيشتر از سايرين عنايت به جمع كردن آيات
داشته ايم. از شأن نزول آيات و ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه آنها اطلاع
داريم. پيامبر اكرم آيات قرآن را براى ما تفسير نموده است كه مى دانيم كدام
آيه در شب و كدام در روز و كدام در سفر و كدام در حضر نازل شده است . هر
آيه اى را مى دانيم درباره چه شخصى و در چه موضوعى نازل شده است. ما از همه
كس به تفسير قرآن و حلال و حرام آن آشناتريم.
بنابر اين تفسير قرآن را مى توان يكى از طرق علم ائمه اهل بيت عليهم
السلام معرفى نمود، كه در حديث حضرت موسى بن جعفر عليه السلام در تقسيم
علوم ائمه به عنوان «ماض» معرفى شده و به «مفسر» تعريف شده است چون آيات
قرآن كه در زمان پيامبر و قبل از زمان ائمه اطهار عليهم السلام نازل شده
بود بوسيله پيامبر مورد تفسير و توضيح قرار گرفت، تا براى ائمه عليهم
السلام باقى بماند.
البته مى توان گفت كه اين نوع از علم اختصاصى به تفسير آيات قرآن ندارد
بلكه همه حوادث مهم گذشته تاريخ را نيز شامل مى شود كه آن حوادث بوسيله
پيامبر تفسير شد تا براى امامان بعد از خودش باقى بماند.