تاريخچه تشيع
ما معتقديم:مبدا پيدايش تشيع،عصر پيامبر (ص) و سخنان آن حضرت بوده است و اسناد
روشنى براى اين مطلب در دست داريم:
از جمله بسيارى از مفسران در تفسير آيه شريفه:«ان الذين آمنوا و عملوا
الصالحات اولئك هم خير البرية،كسانى كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند بهترين
مخلوقات (خدا) هستند. » (35) اين حديث را از پيامبر اكرم (ص) نقل
كردهاند كه فرمود:«منظور از اين آيه،على (ع) و شيعيان اوست».
از جمله مفسر معروف«سيوطى»در«الدر المنثور»از«ابن عساكر»از جابر بن عبد الله
نقل مىكند كه ما خدمت پيامبر (ص) بوديم كه على (ع) به سوى ما آمد هنگامى كه چشم
پيامبر (ص) به او افتاد فرمود:«و الذى نفسى بيده ان هذا و شيعته لهم الفائزون يوم
القيامة،سوگند به كسى كه جانم به دست اوست او و شيعيانش رستگاران در روز
قيامتند»سپس آيه«ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات اولئك هم خير البرية»نازل شد و
بعد از آن،هنگامى كه على (ع) به مجلس اصحاب پيامبر (ص) مىآمد آنها مىگفتند:«جاء
خير البرية،بهترين مخلوقات خدا آمد!» (36)
همين معنى را«ابن عباس»و«ابو برزه»و«ابن مردويه»و«عطيه عوفى» (با تفاوتهاى
مختصرى) نقل كردهاند. (37)
به اين ترتيب مىبينيم كه انتخاب نام«شيعه»براى كسانى كه ارتباط با على (ع)
داشتند،در همان عصر پيامبر (ص) صورت گرفته،و اين نام را پيامبر (ص) به آنها داده
است نه اين كه در عصر خلفا و يا در زمان صفويه يا غير آن پيدا شده باشد.
ما در عين اين كه به فرق اسلامى ديگر احترام مىگذاريم و با آنها در يك صف
جماعت نماز مىخوانيم،و در زمان و مكان واحدى حجبجا مىآوريم و در اهداف مشترك
اسلام همكارى مىكنيم،معتقديم پيروان مكتب على (ع) داراى ويژگيهايى هستند،و مورد
توجه و نايتخاص پيامبر (ص) بودهاند،به همين دليل ما پيروى از اين مكتب را
برگزيدهايم.
گروهى از مخالفان شيعه اصرار دارند كه رابطهاى ميان اين مذهب و«عبد الله بن
سبا»برقرار كنند،و پيوسته اين سخن را تكرار مىكنند كه شيعيان،پيرو عبد الله بن سبا
هستند كه در اصل يهودى بوده،و سپس اسلام را اختيار كرده!اين سخن بسيار عجيب
است،زيرا بررسى تمام كتب شيعه نشان مىدهد كه پيروان اين مكتب كمترين علاقهاى به
اين مرد ندارند،بلكه در تمام كتب رجال شيعه«عبد الله بن سبا»به عنوان مردى گمراه و
منحرف معرفى شده و طبق بعضى از روايات ما،على (ع) فرمان قتل او را به خاطر مرتد
بودنش صادر كرده است. (38)
از اين گذشته اصل وجود تاريخى عبد الله بن سبا زير سؤال است و بعضى از محققان
معتقدند او يك فرد افسانهاى است و وجود خارجى نداشته است تا چه رسد به اين كه
بنيانگذار مذهب شيعه باشد (39) و به فرض كه او را يك مرد افسانهاى
ندانيم از نظر ما فرد گمراه و منحرفى بوده است.
جغرافياى مذهب شيعه
اين نكته حائز اهميت است كه مركز شيعيان هميشه كشور ايران نبوده است،بلكه در
همان قرون نخستين اسلام مراكز متعددى داشتند از جمله«كوفه»،«يمن»و حتى
خود«مدينه»،و در شام على رغم تبليغات زهرآگين«بنى اميه»نيز،مراكز متعددى براى
شيعيان وجود داشت،هر چند به وسعت مراكز شيعه در«عراق»نمىرسيد. در سرزمين پهناور
مصر نيز هميشه گروههايى از شيعه مىزيستهاند حتى در عصر خلفاى فاطمى حكومت مصر به
دست مردانى از شيعه بوده است. (40)
هم اكنون در كشورهاى مختلف جهان گروههايى از مسلمانان شيعه وجود دارند از جمله
در كشور سعودى،جمعيت زيادى از شيعيان در«منطقه شرقيه»زندگى مىكنند،و روابط خوبى
با ساير فرق اسلامى دارند،هر چند دشمنان اسلام هميشه سعى داشته و دارند كه ميان
مسلمانان شيعه و غير آنها بذر عداوت و دشمنى و سوء ظن و بدبينى بپاشند و آتش نزاع و
اختلاف و جنگ را در ميان آنها روشن كنند و هر دو گروه را تضعيف نمايند.
مخصوصا امروز كه«اسلام»به عنوان يك قدرت عظيم جهانى در برابر شرق و غرب
مادى،قد بر افراشته،و مردم جهان را كه از تمدنهاى مادى سر خورده و مايوس شدهاند به
سوى خود فرا مىخواند،يكى از مهمترين اميد دشمنان اسلام براى در هم شكستن قدرت
مسلمين و سست كردن آهنگ پيشرفت اسلام در جهان به اين است كه به آتش اختلاف مذهبى
دامن زنند و مسلمانان را به هم مشغول دارند،بى شك اگر پيروان تمام مذاهب
اسلامى،بيدار و هوشيار باشند،مىتوانند اين توطئه خطرناك را از بين ببرند.
گفتنى است كه«شيعه»مانند«اهل سنت»فرقههاى متعددى دارند،ولى مشهورتر و
معروفتر از همه،شيعه اثنى عشرى است كه رقم عمده شيعيان جهان را تشكيل مىدهد.
گر چه تعداد دقيق شيعيان و نسبت آنها به ساير مسلمين جهان روشن نيست،ولى مطابق
بعضى از آمارها،عدد آنها حدود دويست تا سيصد ميليون نفر است كه تقريبا يك چهارم
مسلمانان جهان را تشكيل مىدهد.
ميراث اهل بيت (عليهم السلام)
پيروان اين مكتب روايات زيادى از رسول خدا (ص) از طريق ائمه اهل بيت-عليهم
السلام-نقل كردهاند،و روايات زياد ديگرى از على (ع) و ساير امامان-عليهم
السلام-دارند كه امروز از منابع اصلى معارف و فقه شيعه محسوب مىگردد،از جمله
كتابهاى چهار گانه زير كه به كتب اربعه معروف شده است:«كافى»،«من لا يحضره
الفقيه»،«تهذيب»و«استبصار»را مىتوان نام برد.ولى تكرار اين موضوع را ضرورى
مىدانيم كه هر حديثى در يكى از اين منابع معروف يا ساير منابع معتبر وجود داشته
باشد به اين معنى نيست كه آن حديثبه خصوص معتبر است،بلكه هر حديثى سلسله سندى دارد
كه بايد هر يك از رجال سند آن جداگانه در كتب رجال مورد بررسى قرار گيرد،هر گاه
تمام رجال سند مورد اعتماد بودند،آن حديثبه عنوان يك حديث صحيح پذيرفته مىشود،در
غير اين صورت،مشكوك يا ضعيف است و اين كار تنها در خور آگاهان و علماى علم حديث و
رجال است.
از اين جا به خوبى روشن مىشود كه وضع جمع آورى احاديث در كتب شيعه با منابع
معروف اهل سنت متفاوت است چرا كه در كتب معروف صحاح مخصوصا صحيح بخارى و صحيح
مسلم،مبناى نويسندگان اين بوده است،كه احاديثى را گرد آورى كنند كه نزد آنها صحيح و
معتبر بوده است و به همين دليل هر يك از آن احاديث مىتواند،براى دستيابى به عقايد
اهل سنت مورد استناد قرار گيرد (41) در حالى كه مبناى محدثان شيعه به
اين بوده كه همه احاديث منسوب به اهل بيت-عليهم السلام-را جمع آورى كنند،و شناخت
صحيح از غير صحيح را به علم رجال واگذار كردهاند-دقت كنيد.
دو كتاب بزرگ
از منابع مهمى كه جزء ميراثهاى مهم شيعه محسوب مىشود،نهج البلاغه است كه
مرحوم شريف رضى حدود يك هزار سال قبل از كلمات على (ع) در سه بخش خطبهها،نامهها و
كلمات قصار تنظيم كرده است،و به قدرى محتواى آن بالا و الفاظ زيباست كه هر كس پيرو
هر مكتب و آيينى باشد اين كتاب را مطالعه كند،تحت تاثير محتواى عالى آن قرار
مىگيرد،و اى كاش نه تنها مسلمانان كه غير مسلمانان نيز با آن آشنا مىشدند،تا به
معارف بلند اسلام در توحيد و مبدا و معاد و مسائل سياسى و اخلاقى و اجتماعى آشنا
شوند.
يكى ديگر از اين ميراثهاى بزرگ،كتاب صحيفه سجاديه است كه مجموعهاى است از
بهترين و فصيحترين و زيباترين دعاها،با محتواى بسيار بلند و بالا و عميق كه در واقع
كار همان خطبههاى نهج البلاغه را از طريق ديگرى مىكند و جمله به جمله آن درس
تازهاى به انسان مىآموزد،و به راستى طرز نيايش و مناجات با خداوند را به هر
انسانى مىآموزد،و روح و جان آدمى را نور و صفا مىبخشد.
اين مجموعه چنان كه از نامش پيداست از دعاهاى چهارمين پيشواى مكتب شيعه،امام
على بن الحسين بن على بن ابي طالب،مشهور به«سجاد» (ع) است و ما هر وقتبخواهيم روح
دعا و نيايش و توجه بيشتر به درگاه خداوند و عشق به ذات پاكش در ما پيدا شود به
سراغ اين دعاها مىرويم و همچون گياهان نو رس كه از ابر پر بركتبهارى سيراب
مىشوند از آن سيراب مىگرديم.
بيشترين احاديثشيعه كه بالغ بر دهها هزار حديث مىشود از پنجمين و ششمين
امام،يعنى محمد بن على الباقر،و جعفر بن محمد الصادق-عليهما السلام-نقل شده،و قسمت
مهمى نيز از هشتمين امام،على بن موسى الرضا (ع) است،و اين به خاطر آن است كه اين سه
بزرگوار در شرايطى از زمان و مكان بودند كه فشار دشمنان و حكام بنى اميه و بنى عباس
بر آنها كمتر بود،به همين دليل توانستند احاديث زيادى كه از رسول خدا (ص) به وسيله
پدران و اجدادشان به آنها رسيده بود،در تمام ابواب معارف و احكام فقه اسلام از خود
به يادگار بگذارند و اين كه مذهب شيعه را مذهب جعفرى مىگويند به خاطر همين است كه
بيشترين روايات آنها از امام ششم جعفر بن محمد الصادق (ع) نقل شده است كه در دورانى
مىزيسته كه بنى اميه رو به ضعف مىرفتند و بنى عباس نيز قدرت كافى براى فشار بر
مردم پيدا نكرده بودند،و در كتب ما معروف است كه آن حضرت چهار هزار شاگرد در حديث و
معارف و فقه تربيت كرد.
ابو حنيفه امام و پيشواى معروف حنفيه در سخن كوتاهى در توصيف امام جعفر بن
محمد الصادق (ع) مىگويد:«ما رايت افقه من جعفر بن محمد،من فقيهتر از جعفر بن محمد
(ع) نديدم!» (42)
مالك بن انس پيشواى ديگر فقه اهل سنت در يكى از سخنان خود چنين مىگويد:«من
مدتى نزد جعفر بن محمد (ع) رفت و آمد داشتم،او را همواره در يكى از سه حالت ديدم،يا
نماز مىخواند يا روزه مىگرفت،يا مشغول تلاوت قرآن بود،و به اعتقاد من مردى با
فضيلتتر از جعفر بن محمد الصادق از نظر علم و عبادت كسى نديده و نشنيده است!»
(43) و چون بنا بر نهايت اختصار و فشردگى مطالب است،از سخنان ساير علماى
اسلام درباره امامان اهل بيت-عليهم السلام-چشم پوشى مىكنيم.
نقش شيعه در علوم اسلامى
ما معتقديم:شيعه،در پيدايش علوم اسلامى نقش مؤثرى داشته است،بعضى معتقدند كه
علوم اسلامى از آنها نشات گرفته،حتى كتاب يا كتابهايى در اين زمينه نوشته شده و
اسناد و مداركى ارائه دادهاند،ولى ما مىگوييم حداقل،آنها در پديد آوردن اين علوم
سهم بسزايى داشتهاند،و بهترين شاهد و گواه اين مساله كتابهايى است كه از علماى
شيعه در علوم و فنون اسلام ديده مىشود.هزاران كتاب در فقه و اصول،كه بعضى بسيار
گسترده و در نوع خود بى نظير است،هزاران كتاب در تفسير و علوم قرآنى،و هزاران كتاب
در عقايد و علم كلام،و هزاران كتاب در علوم ديگر،بسيارى از اين كتابها هم اكنون در
كتابخانههاى معروف دنيا موجود است و در معرض ديد همگان قرار دارد و هر كس مىتواند
صدق اين ادعا را با مراجعه به اين كتابخانهها بداند.
يكى از دانشمندان معروف شيعه اين كتابها را فهرست كرده و در 26 مجلد بزرگ فهرست
آن را گرد آورى كرده است. (44) اين فهرست مربوط به دهها سال قبل است،و
در اين چند دهه اخير از يكسو تلاش زيادى براى احياى آثار علماى پيشين شيعه،و كشف
كتب خطى و چاپ آنها صورت گرفته،و از سوى ديگر براى تصنيف و تاليف كتابهاى جديد،كه
هنوز دقيقا آمار آن را تهيه نكردهايم ولى بطور مسلم،در هر رشته از علوم اسلامى
صدها يا هزاران كتاب جديد به رشته تحرير در آمده است.
ما معتقديم:صدق و راستى و امانت از اركان مهم و اساسى اسلام است،قرآن مجيد
مىگويد: «قال الله هذا يوم ينفع الصادقين صدقهم،خداوند مىفرمايد امروز روزى است
كه صدق راستگويان به آنها نفع مىبخشد». (45)
بلكه از بعضى از آيات قرآن استفاده مىشود پاداش اصلى روز قيامت پاداشى است كه
در برابر صدق و راستى به انسان داده مىشود (صدق و راستى در ايمان،در عمل به
پيمانهاى الهى،و در تمام شئون زندگى) (ليجزى الله الصادقين بصدقهم) . (46)
و همان گونه كه در گذشته نيز اشاره شد طبق دستور قرآن ما مسلمانان ماموريم كه
در تمام دوران زندگى همگام و همنشين معصومان و راستگويان باشيم (يا ايها الذين
آمنوا اتقوا الله و كونوا مع الصادقين) . (47) اهميت اين موضوع تا آن
پايه است كه خداوند به پيامبرش دستور مىدهد از خدا بخواهد در هر كارى صادقانه وارد
شود و صادقانه خارج گردد (و قل رب ادخلنى مدخل صدق و اخرجنى مخرج صدق) . (48)
درستبه همين دليل در روايات اسلامى مىخوانيم كه هيچ پيامبرى از سوى خدا
مبعوث نشد مگر اين كه صدق و راستى و امانت در برنامههاى اصلى او بوده (ان الله عز
و جل لم يبعث نبيا الا بصدق الحديث و اداء الامانة الى البر و الفاجر) . (49)
ما نيز با الهام گرفتن از اين آيات و روايات نهايتسعى و كوشش را به كار
گرفتيم كه در بحثهاى اين كتاب جز راه صدق و راستى نپوئيم و كلامى بر خلاف حق و
امانت نگوييم و اميدواريم كه به لطف پروردگار در اداى اين رسالت توفيق يافته باشيم
انه ولى التوفيق.
آخرين سخن
آنچه در اين مجموعه آمده،فشردهاى است از عقايد پيروان مكتب اهل بيت-عليهم
السلام-و شيعيان،در اصول و فروع اسلام كه بدون كمترين تغيير و تحريف بيان شده،و به
مدارك آن از آيات قرآن و روايات اسلامى و كتب مختلف دانشمندان اسلام اجمالا اشاره
شده است،هر چند ذكر همه مدارك به ملاحظه اختصار و فشرده بودن بحثها ممكن نبود،و ما
غير از بيان اجمالى و فشرده در اين كتاب هدفى نداشتيم.
ما معتقديم:اين بحث نتايج زير را در بر دارد:
1-منبع خوبى است كه در عين اختصار،عقايد شيعه را به روشنى و با نهايت دقتبيان
مىكند و همه فرق اسلامى و حتى غير مسلمانان مىتوانند با مطالعه اين جزوه
كوچك،عقايد پيروان اين مذهب را به طور اجمال و از دست اول در اختيار بگيرند و براى
گرد آورى آن زحمت زيادى كشيده شده است.
2-ما معتقديم:اين جزوه مىتواند اتمام حجت الهى باشد،براى كسانى كه گاهى
ناآگاهانه درباره عقايد ما،داورى مىكنند يا آن را از افراد مشكوك و مغرض،و يا
كتابهاى غير معتبر مىگيرند.
3-ما معتقديم:با ملاحظه عقايد بالا،روشن مىشود كه موارد تفاوت ميان پيروان
اين مكتب و ساير فرق مسلمين چنان نيست كه مانع از همكارى مشترك،ميان پيروان اين
مذهب و ساير مذاهب اسلامى گردد،چرا كه نقاط مشترك در ميان همه مذاهب اسلامى بسيار
فراوان است و دشمنان مشتركى نيز همه را تهديد مىكنند.
4-ما معتقديم:دستهايى در كار است كه با بزرگ كردن اختلافات ميان مذاهب
اسلامى،آتش نزاع و جنگ و خونريزى در ميان آنان روشن كنند،و اسلام را كه در عصر و
زمان ما مىرود مناطق عظيمى از جهان را زير سايه پر بركتخود قرار دهد،و خلاهاى
ناشى از فرو ريختن كمونيسم و مشكلات روز افزون و لا ينحل نظام مادى سرمايهدارى را
پر كند،به ضعف بكشاند يا پيشروى اسلام را در جهان متوقف سازد.
مسلمانان نبايد به مخالفان امكان دهند كه در اين كار خود موفق گردند،و فرصتهاى
بسيار پر ارزشى كه براى شناخت اسلام در جهان حاصل شده از دستبرود.
5-ما معتقديم:اگر علماى مذاهب اسلامى،دور هم بنشينند و در محيطى آكنده از صفا
و صميميت و دور از تعصب و لجاج،به بحث و بررسى در مسائل مورد اختلاف بپردازند،امكان
كم شدن اختلافات بسيار زياد است،نمىگوييم همه اختلافات بر چيده مىشود،بلكه
مىگوييم از دامنه آن كاسته مىشود،همان گونه كه در اين اواخر در كشور ايران گروهى
از علماى شيعه و اهل سنت در شهر زاهدان در جلسات متعددى با هم نشستند و به قسمتى از
اختلافات پايان دادند كه شرح آن در اين مختصر نمىگنجد. (50)
در پايان دست دعا به درگاه قادر متعال برداشته و عرض مىكنيم:«ربنا اغفر لنا و
لاخواننا الذين سبقونا بالايمان و لا تجعل فى قلوبنا غلا للذين آمنوا ربنا انك رؤف
رحيم». (51)
پايان
پىنوشتها:
1-سوره آل عمران،آيه 190.
2-سوره انعام،آيه 65.
3-سوره انعام،آيه 50.
4-سوره انفال،آيه 22.
5-سوره كهف،آيه 49.
6-سوره توبه،آيه 70.
7-سوره آل عمران،آيه 108.
8-سوره بقره،آيه 286.
9-سوره هود،آيه 82.
10-سوره روم،آيه 41.
11-سوره رعد،آيه 11.
12-سوره نساء،آيه 79.
13-بحار الانوار،جلد 5،صفحه 17،حديث،23.
14-در كتاب«المسائل المستحدثة»اين مطلب را مشروحا بيان كردهايم.
15-سوره مائده،آيه 3.
16-اصول كافى،جلد 2،صفحه 74،بحار الانوار،جلد 67،صفحه 96.
17-جامع الاحاديث،جلد اول،صفحه 18،حديث 127 (احاديث متعدد ديگرى نيز در همان كتاب
در اين زمينه وارد شده است) .
18-سوره مؤمن،آيه 28.
19-سوره آل عمران،آيه 28.
20-وسائل،جلد 11،صفحه 461،حديث 6،باب 24.در بعضى از احاديث تعبير «ترس الله فى
الارض،سپر الهى در زمين»شده است.
21-اين حديث را بسيارى از مفسران و مورخان و ارباب حديث،در كتابهاى معروف خود
آوردهاند از جمله واحدى در اسباب النزول،طبرى،قرطبى،زمخشرى،فخر رازى،بيضاوى و
نيشابورى هر كدام در تفسير خود (ذيل آيه 106 نحل) آوردهاند.
22-سنن ترمذى،جلد 1،صفحه 354،باب 138-سنن بيهقى،جلد 3،صفحه 167.
23-از جمله«بخارى»در صحيح خود از«جابر بن عبد الله انصارى»در باب التيمم (جلد 1،
صفحه 91) و همچنين نسائى در صحيح خود نيز از«جابر بن عبد الله»در باب التيمم
بالصعيد ذكر كرده،در مسند احمد از ابن عباس نيز نقل شده است (جلد اول،صفحه 301) و
در منابع شيعه نيز از طرق مختلف از پيامبر اكرم (ص) نقل شده است.
24-براى آگاهى از اين روايات و همچنين كلمات بزرگان و حالات آنها در
زمينه«زيارت»به كتاب الغدير،جلد 5،صفحه 93 تا 207 مراجعه شود.
25-براى آگاهى از اين روايات و همچنين از كلمات بزرگان و حالات آنها در
زمينه«زيارت»به مدرك سابق مراجعه شود.
26-اين روايات را در صحيح مسلم و ابو داود و نسايى و مسند احمد و صحيح ترمذى و سنن
بيهقى مىتوان مطالعه كرد.
27-حديث الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنة،حسن و حسين دو آقاى جوانان اهل
بهشتند»در صحيح ترمذى از ابو سعيد خدرى و حذيفه (جلد 2،صفحه 306 و 307) و صحيح ابن
ماجه در باب فضائل اصحاب رسول الله و در مستدرك الصحيحين و حلية الاولياء و تاريخ
بغداد و اصابه ابن حجر،و كنز العمال و ذخائر العقبى و بسيارى از كتب ديگر نقل شده
است.
28-ابو مسلم خراسانى كه ريشه حكومتبنى اميه را قطع كرد،براى جلب عواطف تودههاى
مسلمان از شعار الرضا لآل محمد كمك مىگرفت (كامل ابن اثير،جلد 5،صفحه 372) .
قيام توابين نيز با شعار يا لثارات الحسين صورت گرفت (كامل ابن اثير،جلد 4،صفحه
175) .
قيام مختار بن ابى عبيده ثقفى نيز با همين شعار بود (كامل،جلد 4،صفحه 288) .
مىدانيم از جمله گروههايى كه بر ضد بنى عباس قيام كردند،حسين بن على صاحب فخ بود،
او هدف خود را در يك جمله خلاصه مىكرد:«و ادعوكم الى الرضا من آل محمد،من شما را
دعوت به جلب خشنودى آل محمد (ص) مىكنم» (مقاتل الطالبين،صفحه 299-تاريخ طبرى،جلد
8،صفحه 194) .
29-كامل ابن اثير،جلد 2،صفحه 163-سيره ابن هشام،جلد سوم،صفحه 104.
30-سوره نساء،آيه 24.
31-تفسير طبرى،جلد 5،صفحه 9.
32-الدر المنثور،جلد 2،صفحه 140-سنن بيهقى،جلد 7،صفحه 206.
33-مسند احمد،جلد 4،صفحه 436-صحيح بخارى،جلد 7،صفحه 16 و صحيح مسلم،جلد 2، صفحه
1022 تحت عنوان«باب نكاح المتعه»آمده است.
34-اين حديثبه همين عبارت يا عباراتى شبيه آن از نظر محتوا در سنن بيهقى،جلد 7،
صفحه 206 و بسيارى از كتب ديگر آمده است،نويسنده الغدير،بيست و پنجحديث از كتب
صحاح و مسندها نقل مىكند كه«متعه»در شرع اسلام،حلال و در عصر پيامبر (ص) و خليفه
اول و مقدارى از زمان عمر معمول بوده،سپس او در اواخر عمرش از آن نهى كرد
(الغدير،جلد 3،صفحه 332) .
35-سوره بينه،آيه 7.
36-الدر المنثور،جلد 6،صفحه 379.
37-براى آگاهى بيشتر به پيام قرآن،جلد 9،صفحه 259 به بعد مراجعه فرماييد.
38-«تنقيح المقال فى علم الرجال»در ماده«عبد الله بن سبا»و ساير كتب مشهور و
معروف رجال شيعه.
39-كتاب عبد الله بن سبا،نوشته علامه عسكرى.
40-هنگامى كه شيعيان شام در زمان بنى اميه دچار فشارهاى هولناك شدند،و در زمان
عباسيان نيز آسوده نبودند،تا آنجا كه بسيارى از آنها در زندانهاى بنى اميه و بنى
عباس جان سپردند،گروهى راه مشرق را پيش گرفتند و جمعى راه مغرب را،از جمله«ادريس
بن عبد الله بن حسن»به طرف«مصر»رفت،سپس از آنجا به«مراكش» (مغرب) عزيمت نمود و
به كمك شيعيان مراكش،حكومتى به نام«ادريسيان»تشكيل داد كه از اواخر قرن دوم تا
اواخر قرن چهارم هجرى ادامه يافت و دولت ديگرى از شيعيان در مصر تشكيل شد.
اينها كه خود را از فرزندان امام حسين (ع) و از فرزندان فاطمه (س) دختر پيامبر (ص)
مىدانستند و با آمادگى كه در مردم مصر براى تشكيل حكومتشيعى يافتند دستبه اين
كار زدند و از قرن چهارم هجرى رسما اين حكومت تشكيل شد و شهر قاهره را آنها بنا
كردند، خلفاى فاطمى مجموعا چهارده نفر بودند كه ده تن از آنها مركز حكومتشان مصر
بود،و حدود سه قرن در مصر و ساير نقاط آفريقا حكومت داشتند،و مسجد جامع الازهر و
دانشگاه الازهر نيز به وسيله آنها ساخته شد،و نام فاطميان از نام فاطمه زهرا (س)
مشتق شده است (دائرة المعارف دهخدا،دائرة المعارف فريد و جدى،و المنجد فى
الاعلام،واژه«فطم»و«زهر») .
41-به مقدمه«صحيح مسلم»و«فتح البارى فى شرح صحيح البخارى»مراجعه شود.
42-تذكرة الحفاظ ذهبى،جلد 1،صفحه 166.
43-تهذيب التهذيب،جلد 2،صفحه 104 (مطابق نقل اسد حيدر در كتاب الامام الصادق،جلد
1،صفحه 53) .
44-نام اين كتاب الذريعة الى تصانيف الشيعة نوشته مفسر و محدث معروف،شيخ آقا بزرگ
تهرانى است،تعداد كتابهايى كه با نام و نشان و ذكر مؤلف،در اين فهرستبزرگ آمده
بالغ بر 68 هزار جلد كتاب مىباشد،اين كتاب مدتى است چاپ و منتشر شده است.
45-سوره مائده،آيه 119.
46-سوره احزاب،آيه 24.
47-سوره توبه،آيه 119.
48-سوره اسراء،آيه 80.
49-اين حديث در بحار از امام جعفر صادق (ع) نقل شده است (جلد 68،صفحه 2) و همچنين
در جلد 2،صفحه 104.
50-شرح آن را مىتوانيد در مجله پيام حوزه علميه قم مطالعه فرماييد.
51-سوره حشر،آيه 10.