1- خيال مى كنيد به بهشت راه مى
يابيد، با آن كه هنوز به شما نرسيده گرفتارى ها و رنج هايى كه به
پيشينيان رسيد و آنها را گرفت و تكان داد و زير و رو شدند و به زلزله
افتادند تا پيامبر و كسانى كه با او بودند بگويند: يارى و نصر در كجاست
، متى نصرالله ...الا ان نصرالله قريب .
در اين آيه دو نكته است : يكى اين كه گرفتارى هايى كه انسان را مى
گيرند و او را تكان مى دهند و مى لرزانند. به اين كه مى لرزنند. به اين
خاطر به او مى رسند كه او در جستجو نرسيده اند. اين ها به جاى اين كه
در گرفتاريها خورد شوند و بشكنند، مى تواننداز زلزله ها به دنبال نصر
راه بيفتند و به نصر و يارى حق چشم بدوزند.
نكته ى ديگر پس ازاين مرحله از طلب و جست وجو، باز نصر واصل نيست ،
نرسيده است كه نزديك است . نصرالله قريب ،
بايد مرحله ى ديگر بگذرد و اين جست وجو و طلب ، به عمل و تصميم تبديل
شود تا به نصر خدا واصل شوند وگرنه با اينكه نصر نزديك است تو منصور
نيستى و كارى از پيش نرفته است . كسانى كه در جا مى سوزند و سوز مى
زنند، به جايى نمى رسند؛بايد راه افتاد. گندكى كه در انبار مانده طعمه
ى سوسگ هاست ، ولى هنگامى كه راه افتادو در جاى خود نسست ، همان عاملى
كه او را مپوساندت همان سنبله اش مى كند.
2-دخان 51.
3-ابراهيم 72.
4-فرقان 32.
5-مزمل ، 2-6.
6-دو سوره ى مزمل و مدثر، براى تربيت
رهبر و روش تربيت او حرف هايى دارند. در سوره مزمل از عواملى گفت و گو
مى كند كه قيام است و ترتيل است و تسبيح است و ياد نشانه هاى اوست و
انقطاع از غير اوست .
چون هنگامى ياءس و يا جامه ى بلند فراموشى ، انسان به سكوت و خلوتى مى
رسند كه مى تواند در ان معبد، پيوندى و نيايشى داشته باشد. انهاكه روز
پرشورى دارند و داد و ستدها دارند، بايد ريشه در شب داشته باشند. كسى
كه روز را به خلق مى گذراند، بايد شب را با حق باشد وگرنه كم مى اورد و
شكسته مى شود و مى ماند.
و با ان روش زمينه سازى براى انتخواب ، اين رسالت سنگين ، در اين وسعت
و اين عمق و اين روش ، به اين عبوديت و پيوند نيازدارد.
7- فرقان 58.
8- صبحى صالح ، نهج البلاغه ، من
غريب كلامه ح 9، ص 515.
9-فرقان ، 32.
10- و عزتى و جلالى و ارتفاعى على
عرشى لاقطعن امل كل امل سواى . كافى ، ج 2، ص 66 ح 7.
11-كافى ، ج 5 ص 83 ح 2.
12-كافى ، ج 2 ص 446 تا ص 468 باب
فضل الدعا و الحث عليه .
13-كافى ج 2 كتاب الدعا، ص 476.
14-مفاتيح الجنان ، دعاى عاليه
المضامين .
15-كافى ج 2 باب الاقبال على الدعا،
ص 473.
16-كافى ج 2، من لا تستجاب دعوته ،
صص 510 و 511.
17-حيله ها و حائل هايى دارد. مى
خواهى در اين جداكردن با بازى نكند. مكر نقشه كشيدن است .
18-واقه ، 82.
19-بينش مترفى و دقيقى كه از قرآن
مايه بگيرد مى تواند اين نكته را احساس كند، كه عقوبت ها و عذاب هات نه
ظلم خدا هستند و نه تشفى خاطر او ونه حتى عكس العمل ما، كه خود عمل
ما هستند، كه تجزون ما كنتم تعلون (طور 16) پاداش شما، خود عمل شماست .
البته در آيه هاى هم هست كه پاداش شما به خاطرعمل شماشت و
20- روم 41
21- اسراء، 100.
22-كافى ج 2 ص 578.
23-در آن آيه هست ؛
لاتطيعو اءمر المسرفين الدين بفسدون فى الارض و لايصلحون .شعراء،
151 و 155 هر فسادى از اسراف بر مى خيزد و هر كس كه مصلح نيست
مسرف است و مفسد.
24-كافى ، 2،ص 72، ح 3. -25الهى لو
علمت الارض بذنوبى لساخت بى او الجبال لهد تنى . مفاتيح الجنان ، دعاى
پس از زيارت حضرت رضا عليه السلام .
25- در روايات هست ، در هنگامه ى
حساب و بازرسى ، رسول در پيشگاه قدرت حق دست برمى دارد و از روى راءفت
به امت خواب زده اش مى خواهدكه خداى من ! اين ها را در برابر تمام
چشمها به حساب مكش و محاكمه مكن كه من نمى خواهم
افتضاحشان را در برابر چشم ها ببينم .
26-مفاتيح الجنان ، دعاى افتتاح .
27- ظهر
الفساد فى البر و البحر بما كسبت اءيدى الناس ليذ يقهم بعض ما كسبوا
لعلهم يرجعون . روم 41. از فسادها به ما چشاند تا مگر باز گرديم
.
28-تزهق اءنفسهم و هم كافرون . تو به
، 55.
29-نازعات ، 40.
30-هيچ شده دريك شب ، دزدى به سراغت
بيايد و يا صداى و حشتناكى را شنيده باشى و يا در انتظار دوستى مدت ها
صبر كرده باشى و صداى پايش را شنيدى باشى ؟ چگونه از رختخواب و از
خوابگاهد بر مى خيزى ؟ آرام و نرم و از اين دنده به آن دنده ؟ يا با
تمام وجود و بى آرام و يك دفعه ناگهانى ؟
تتجافى جنوبهم ، يعنى پهلوها اين گونه از خوابگاه ها خالى و جدا مى شود
و اين گونه به پا مى ايستد.اين حالت آن دلداده هايى است كه شب ها براى
بيدار شان مى كنند.
31 - در روايت است كسانى كه از نماز
شب محروم مى شود بايد در روز خود دقت كنند كه چه ذنبى و چه حالتى بر ان
ها رفته مه به محروميت رسيده اند.
32- انمايخشى اللّه من عباده
العملماء. فاطر، 28
33- از گفت و گوى يسد الشهداء با على
فرزندش ؛ راه نينوا. شيخ مفيد، ارشاد، ج 2، ص 82.
34- براى شناخت مرض ، به ميزان و حجت
نياز داريم و براى عشق به سلامت ، توجه ببه آينده اى كه مشروط به سلامت
است و براى تحمل داور،شدت درد دخالت دارد و مانبايد كمى درد را در
امروز حساب بكنيم ؛ چون در حركت دردها ضريب مى گيرند. 3
35- داستان لوط كه در برابر فرشته
هاى رحمت و نجات به تنگنا افتاد و گرفتار شد، علامت اين محدوديت ماست
مه در آن آيه هست :ع فلما جائت رسلنالوطا سيى ء
بهم و ضاق بهم ذرعا. هود، 77.
36- در داستان يوسف ، دعايش در زندان
او را به رنج انداخت . در روايت هست كه بهتر بود از او نجات مى خواست ،
نه زندان را.
37- رضى الله
عنهم و رضوا عنه ذلك لمن خشى ربه ، بينه 8. انما يخشى الله من عباده
العلماء. فاطر، 28.ان تشكروا يرضه لكم . ،زمر 7.
38- بدلوا انعمته الله كفراو اءحلوا
قومهم دارالبوار. ابراهيم 28
39- آل عمران ، 139.
40- 2 لازينن لهم و لاغوينهم . حجر،
39.
41- يخرجونهم من النور. بقره 252.
فاستخف قومه فاطاعوه . زخرف ، 54. جعل اهلها شيعا. قصص ، 4.
42- انهم فى العذاب مشتركون . زخوف ،
39.
43-انشقاق ، 6.
44- نور، 22.
45- تكاثر، 6.