1-نهج البلاغه خطبه 147
2-سوره احزاب ، آيه 33
3-سوره اسراء، آيه 9
4-الميزان ، جلد 19، صفحه 137
5-سوره اسراء، آيه 9
6-امالى طوسى ، جلد 19، صفحه 137
7-سوره نساء، آيه 174
8-سوره جمعه ، آيه 2
9-سوره يوسف ، آيه 2
10-سوره نحل ، آيه 44
11-سوره اعراف ، آيه : 199
12-سوره مائده ، آيه : 8
13-سوره نساء، آيه 58
14-سوره مائده ، آيه : 2
15-سوره يونس ، آيه : 57.
16-سوره سباء، آيه : 28 و سوره انعام
، آيه : 19.
17-سوره رعد، آيه : 28.
18-سوره طه ، آيه : 99.
19-الحياة ، جلد 2، صفحه 116 نقل از
تفسير عياشى ، جلد 1 صفحه 5.
20-پژوهشى در تاريخ قرآن كريم ، صفحه
72.
21-سوره يوسف ، آيه : 111.
22-مراد از روز، معناى لغوى آن كه
فاصله زمانى ميان طلوع و غروب خورشيد باشد نيست ، زيرا در آن هنگام ،
زمين و خورشيدى نبوده كه روز و شبى باشد. بلكه احتمالا مراد
((دوره ))
و ((مرحله ))
است . يعنى خلقت زمين و امكانات آن و آفرينش آسمانها در شش دوره انجام
گرفت . كه هر دوره مليونها بلكه ميلياردها سال طول كشيده باشد. براى
توضيح بيشتر به تفاسير مراجعه شود.
23- سوده فصلت ، آيات 9 تا 12.
24-جمعى از علماى اسلام معتقدند كه
سجده فرشتگان در برابر آدم ، سجده عبادت نبوده وگرنه موجب شرك ميشده
است و وجهى براى آن گفته اند كه شايد بهترين وجوه آنستكه سجده در حقيقت
براى خدا، و آدم مانند قبله بوده و اين سجده ، بمنظور اطاعت از فرمان
خداوند انجام گرفت .
25-سوره كهف ، آيه : 50.
26-سوره اعراف ، آيه : 12.
27-سوره ص ، آيه : 76.
28-سوره حجرات ، آيه : 20.
29-سوره اعراف ، آيه : 15.
30-سوره اعراف ، آيه : 15.
31-سوره حجرات ، آيه : 40
32- كلمه جنت در آيه مباركه
و قلنا يا آدم اسكن انت و زوجك جنة
((سوره اعراف ، آيه 19)).
آمده است مى تواند به معناى بهشت جاودان باشد يا به معناى باغى مصفا
همانند بهشت مفسرين شيعه در اين كه مراد از آن ، بهشت جاودان باشد،
ابراز ترديد كرده اند. بدان جهت كه در بهشت خلد، وجود ندارد، در حاليكه
آدم مكلف بود از نزديك شدن به درخت خاصى اجتناب كند. ديگر آنكه از بهشت
خلد سكى اخراج نمى شود و هر كس در آن قدم گذاشت ابدى و جاودانه خواهد
بود، در حاليكه آدم و حوا را زا اين بهشت اخراج كردند و بر همين اساس ،
كلمه جنت را به باغى شبيه به بهشت تفسير نموده اند ولى ظاهرا آيه
مباركه هر دو معنا را ميتواند در خود داشته باشد
33- سوره طاها، آيه : 117
34-سوره اعراف ، آيه : 19 به بعد.
35-سوره مائده ، آيه : 31.
36- بحارالانوار، جلد 11، صفحه 257.
37- بحارالانوار، جلد 11، صفحه 260.
38-بحارالانوار جلد 11، صفحه 262
39-حواريون دوازده تن از اصحاب عيسى
(ع ) بودند و در وجه تسميه آنها به اين نام و حوهى ذكر شده است كه مقام
را گنجايش شرح آن نيست .
40- عبدالله بن ابى ، رهبر منافقين
بود كه پيش از آمدن رسول خدا (ص ) به مدينه ، مقدمات سلطنت او فراهم
شده بود. ولى هجرت پيغمبر (ص ) زمينه سلطنت او را بر هم زد و او هم
ناچار شد تظاهر به اسلام كند ولى در باطن ، از دشمنان اسلام و پيغمبر
بود.
41-كسانى كه بخواهند مدارك و منابع
اين جريان را مورد بررسى قرار دهند، مى توانند به كتاب شريف
((الغدير))
جلد دوم ، صفحه 52 و كتاب ((احقاق الحق
)) جلد دوم ، صفحه 399 و((تفسير
نمونه )) جلد چهارم ، صفحه 421 مراجعه
نمايند.
42- شعراى بزرگ ايران و عرب ، به اين
منقبت على (ع ) توجه نموده و در اشعار خود به آن اشاره كرده اند. يكى
از شعراى معاصر (ايرج ) مى گويد:
اندر خبر بود كه نبى شاه حق پرست
|
چون سوى عرش در شب معراج رخت بست
|
بر مسند دنى فتدلى نهاد پا
|
دستى ز غيب آمد و بر كتف او نشست
|
چون دست حق بدو اثر لطف دوست بود
|
از فرط شادمانى مدهوش گشت و مست
|
گويند پا نهاد به دوش نبى ، على
|
در سقف كعبه خواست چو اصنام را شكست
|
جاه و جلال بين كه يدالله پا نهاد
|
جائى كه حق نهاد به صد احترام دست
|
يكى ديگر از شعراى بزرگ مى گويد:
43-شرح اين داستان ، در جلد اول كتاب
، تحت عنوان اصحاب خدود ذكر شد.
44-براى آشنائى با شخصيت عايشه به
كتاب نفيس و ارزنده
((نقش عايشه در
تاريخ اسلام
)) تاليف علامه عسكرى مراجعه
فرمائيد.