1-
اصول كافى 1/48
2-
از حسن تصادف ، اين مقدمه در روز 23 ربيع الثانى 1416 نگاشته شد كه
درست 171 سال از در گذشت آن بزرگوار مى گذرد .
3-
چاروادار، خركچى
4-
هر كه طمع ورزيد ذليل شد، و هر كه قناعت پيشه كرد عزيز گشت .
5-
خم : كوزه بزرگ . خل : سركه
6-
نوازندگان
7-
اين روش را پى گرفتند.
8-
مردم بر پادشاهانند
9-
ريسمان
10- خداوند مرا كافى است .
11- به جستجوى فضل خدا بر آييد.
12- عموم مردم .
13- كوشش
14- سوره نجم آيه 39.
15- سوره اعراف ، آيه 31 .
16- سوره اعراف آيه 39.
17- راه جويى .
18- چشمكهاى دلرباى او.
19- به خدا آفريننده زيبارويان سوگند كه نمى دانم چه مى گوييد،
برويد كنار و راه را باز كنيد!
20- عسل
21- پند و عبرت .
22- آشيانه .
23- مسافتى به اندازه يك سوم فرسخ .
24- ديوانگى انواع مختلف دارد.
25- توتيا: سرمه كه آن را به چشم كشند.
26- راجا و راى لقب يا جاكم و فرمانروا در هندستان .
27- بر همن : پيشواى مذهب برهمايى در هند.
28- جبين : پشيمانى
29- از سحر آنان مترس و عصايت را بيفكن - اشاره است به آيه 68 و 69
از سوره طه 117 از سوره اعراف ، خطاب به حضرت موسى (عليه السلام ).
30- خداى بى نياز.
31- بت .
32- از گناهان گذشته توبه كرديم .
33- از زهاد و عرفاى مشهور.
34- مستراح .
35- نوازندگى .
36- برهنه ، كنايه از بيزارى و دورى .
37- افسرده ، پژمرده .
38- كمر بند قرمزى كه ترسايا به كمر مى بستند.
39- ظاهرا به معناى راهنما.
40- كسى كه از رياست خلع و بر كنار شده باشد.
41- مامور مبارزه با منكرات ، در اين جا منظور خداوند است .
42- هر كه در را بكوبد و پا فشارى كند عاقبت به درون خانه خواهد
رفت .
43- به او بگو.
44- مار كشنده
45- ابراهيم ادهم ، يكى از زهاد و عارفان مشهور.
46- جد، منظور رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) است
47- مار، افعى .
48- بد ذاتى .
49- تند و تيزى ، شتاب .
50- صدايى كه از خوردن آش به گوش مى رسد.
51- چراگاه ، علفزار.
52- در زمـان گـذشـتـه ، در سـحـرگاهان براى آگاه كردن مردم از باز
بودن حمام در بوق مى دميدند.
53- بوق ، شيپور.
54- بازگشت .
55- چوپان .
56- دل آشفته ، پريشان .
57- روزگارى .
58- كنايه از روحانى بى پروا و دنيا پرست .
59- خواندن قرآن كريم كه سى جزو است .
60- كشك ساييده شده با آب كه نان در آن تريد كنند.
61- صياد دل ، خداى بزرگ .
62- اسب خاص پادشاه
63- دوست مهربان .
64- گمراه .
65- وقود: هيزم .