1-داستان راستان ، استاد شهيد مرتضى مطهرى ، جلد 1،
صدرا صفحه 14 - 13.
2- قرآن مجيد، سوره تحريم ، آيه 4.
3- در روايت ديگرى كه ((صحيح
مسلم ))، جلد 4، صفحه 190 نقل مى كند، عمر مى گويد:
- ((و اللّه ان كنا فى الجاهلية ما نعد للنساء امرا حتى
انزل اللّه تعالى فيهنّ ما انزل و قسم لهنّ ما قسم ...))
يعنى : به خدا، ما در جاهليت براى زنان شاءنى قائل نبوديم ، تا خداوند - در قرآن -
درباره آنان آياتى نازل كرد و حقوق و بهره هائى برايشان قائل شد.
4- مسئله حجاب ، صحفه 217 - 212. به نقل از: صحيح
بخارى ، جلد هفتم ، صحفه 38 - 36.
5- بيست گفتار، صحفه 19 - 16.
6-مسئله حجاب ، صحفه 221. به نقل از: وسائل الشيعه
، جلد سوم ، صحفه 9.
7-مسئله حجاب ، صحفه 211. به نقل از: صحيح مسلم ،
جلد هفتم .
8-در اينجا ممكن است اين سؤ ال در ذهن خوانندگان
محترم خطور كند كه چگونه ممكن است چهره دختر پيغمبر اكرم ، از گرسنگى زرد باشد. چرا
و به چه دليل گرسنه بوده اند؟
بايد به دو نكته توجه داشت : يكى اينكه زندگى آن روز مسلمانان در مدينه غالبا به
سختى مى گذشت . جنگها و كشمكشها خود بر اقتصاد لاغر مدينه ضربه مى زد و گاهى با
خشكسالى تواءم مى شد چنانكه در سالى ((غزوه تبوك
)) اتفاق افتاد؛ خشكسالى سختى روى داده بود و به همين خاطر سپاه تبوك را
((جيش العسرة )) ناميدند.
((اصحاب صفه )) گاهى آنچنان در سختى بودند
كه جامه كافى براى شركت در نماز جماعت نداشتند. رسول خدا روزى پرده اى در خانه
دخترش آويخته ديد، كراهت نشان داد. زهرا فورا آن را پيش پدر فرستاد و رسول خدا آن
را تكه تكه كرد و به اصحاب صفه داد.
نكته ديگر اينكه درست است كه على مرد كار بود، علاوه بر حقوق سربازى و غنائم جنگى
كارهاى كشاورزى داشت و احيانا با مزدورى در باغهاى ديگران تحصيل روزى مى كرد، ولى
على و زهرا كسانى نبودند كه خود سير بخوابد و در اطراف آنها شكمها گرسنه باشد. آنها
آنچه به كف مى آوردند به ديگران ايثار مى كردند. سوره مباركه ((هل
اتى )) در همچو زمينه اى نازل گرديد.
گرسنگى خاندان پيامبر نقصى براى آنها به شمار نمى رود. افتخارى است كه بر پيشانى
مقدسشان مى درخشد.
9-مسئله حجاب ، صحفه 138 - 137.
10-مسئله حجاب ، صحفه 127.
11-قرآن مجيد، سوره يوسف ، آيه سى و سوم .
12-انسان كامل ، صفحه 88.
13-مسئله حجاب ، صفحه 27.
14-كافى ، جلد پنجم ، صفحه 494.
15-مسئله حجاب ، صفحه 28.
16-تفسير قرآن ، سوره انفطار، صفحه 183 - 182.
17-بيست گفتار، صفحه 122.
18-بيست گفتار، صفحه 236 - 235.
19-نظام حقوق زن در اسلام صفحه 58.
20-نهج البلاغه ، مرحوم فيض الاسلام ، خطبه 231.
21-تفسير قرآن ، سوره قيامت ، صفحه 66.
22-مقدمه رساله ولايت حكيم قمشه اى ، صحفه 2.
23-مقدمه آقاى همايى بر كتاب برگزيده ديوان سه
شاعر اصفهان .
24- مقدمه آقاى همايى بر كتاب برگزيده ديوان سه
شاعر اصفهان .
25- قبل از اين بيت اين ابيات است :
همه آفاق بگشتم چو تو در عالم نيست
|
يا اگر هست ، به حسن تو بنى آدم نيست
|
شايد ار زير نگين ملك سليمان آرى
|
حسن هر جا كه زند خيمه كم از خاتم نيست
|
فكرى اى شيخ به روز سيه خود مى كن
|
كه تو را دست در آن زلف خم اندر خم نيست
|
26- خدمات متقابل اسلام و ايران ، صفحه 544 - 542.
27- بيست گفتار، صفحه 139 - 136.
28-پيغمبر، هرگز اينطورى فكر نكرد: كه خوب مثلا يك
قبيله اى آمده مسلمان بشود.
اينها كه چندين سال است بتها را مى پرستند. بگذار يكسال ديگر هم پرستش كنند و سپس
موحد شوند، بالاخره با اتخاذ اين شيوه بر تعداد مسلمانان كه افزوده مى شود.
نه هرگز پيامبر (ص ) چنين فكرى را از ذهن خود عبور ندادند.
زيرا اين پذيرفتن صحه گذاردن روى بت پرستى بود. اين را هم بايد دانست كه ، نه فقط
يك سال ، اگر حتى مى گفتند يك شبانه روز هم اجازه بدهيد كه بت بپرستيم و نماز
نخوانيم باز هم محال بود كه پيامبر اجازه بدهند و بپذيرند، و اگر درخواست مى كردند
كه :
- يا رسول اللّه ! اجازه بدهيد، ما فقط يك شبانه روز نماز نخوانيم بعد مسلمان مى
شويم و خواهيم خواند، و تنها همين يك شبانه روز نماز نخواندن را پيامبر تاءييد و
امضاء كنند، باز هم محال بود كه حضرت چنين اجازه اى بدهند.
زيرا پيامبر براى هدف مقدس خويش ، از وسايل نامشروع استفاده نمى كنند، نه از جهل
مردم و نه از عدول از ضوابط و احكام شرعى .
29-سيره نبوى ، صفحه 70 - 69.
30-تاريخ ابن خلكان ، جلد سوم ، صفحه 132 - 131.
31-خدمات متقابل اسلام و ايران صفحه 466 - 464.
32- بيست گفتار، صفحه 248.
33-اينكه داماد براى پدرزن كار كند، از رسوم قبل
از اسلام بوده است و ريشه اين رسم دو چيز است :
اول : نبودن ثروت ، خدمتى كه داماد به پدر زن مى توانسته بكند منحصرا از طريق كار
كردن براى وى بوده است .
دوم : رسم جهاز دادن ، كه جهاز دادن به دختر از طرف پدر يكى از رسوم و سنن كهن است
. و پدر براى اينكه ، بتواند براى دختر خود جهيزيه تهيه كند ناگزير از آن بوده است
كه داماد را اجير كند و به نفع دختر جهاز تهيه نمايد.
به هر حال در اسلام اين آئين منسوخ شد و پدر زن حق ندارد مهر را مال خود بداند هر
چند هدفش اين باشد كه آن را صرف و خرج دختر كند. زيرا اين خود دختر است كه صاحب مال
است و به هر نحو كه بخواهد مى تواند آن را به مصرف برساند.
34-نظام حقوق زن در اسلام ، صفحه 209 - 208.
35-وحى و نبوت ، صفحه 20.
36-سيره نبوى ، صفحه 67.
37-سيرى در نهج البلاغه ، صفحه 158 - 157.
38-سيرى در نهج البلاغه ، صحفه 184 - 183.
39-سنن ابى داود، جلد دوم : صفحه 625.
40-خدمات متقابل اسلام و ايران ، صفحه 56 - 55.
41-كلمه ((مولى
)) در زبان عرب معانى متعدد و احيانا متضادى دارد، مثلا هم به سرور و
مطاع و آقا، ((مولى )) مى
گويند، آنچنانكه پيغمبر اكرم درباره على عليه السلام فرمود: من كنت مولاه فهذا عل
مولاه )) و هم در مورد بنده و برده و مطيع . بطور كلى
معنى ((ولاء)) پيوند و
قرابت است و لهذا مورد استعمال متعددى دارد يكى از موارد استعمال اين كلمه ولاء عتق
است ، افرادى كه قبلا برده بودند و آزاد مى شدند به آنها و به فرزندانشان مولى مى
گفتند، همچنانكه به آزاد كننده نيز ((مولى
)) مى گفتند. مولوى مى گويد:
كيست مولى ؟ آنكه آزادت كند
|
احيانا به افرادى كه با قبيله اى پيمان مى بستند، مخصوصا افراد غير عرب كه با اعراب
پيمان مى بستند كه از حمايت آنها برخوردار باشند نيز ((مولى
)) مى گفتند.
به ايرانيان از آن جهت ((مولى ))
مى گفتند كه يا اجدادشان برده و سپس آزاد شده بودند - كه البته عده اينها زياد نبود
- و يا با برخى قبايل عرب پيمان حمايت بسته بودند. تدريجا به همه مردم ايران
((مولى )) مى گفتند. اما اينكه برخى مدعى
شده اند كه اعراب ايرانيان را بدان جهت ((مولى
)) مى گفتند كه آنها را برده خود مى دانستند، قطعا اشتباه است .
42-خدمات متقابل اسلام و ايران ، صفحه 316. به نقل
از: ابوحنيفه حياته و عصره ، فقهه و آرائه ، تاءليف محمد ابوزهره ، صفحه 15.
43-سيرى در نهج البلاغه ، صفحه 157.
44-حماسه حسينى ، جلد اول ، صفحه 246 - 244.
45-قيام و انقلاب مهدى (عج )، صفحه 108.
46-خدمات متقابل اسلام و ايران ، صفحه 269 - 268.
به نقل از: كامل ابن اثير، جلد دوم ، صفحه 317.
47-خدمات متقابل اسلام و ايران ، صفحه 116 - 115.
48-خدمات متقابل اسلام و ايران ، صفحه 115 - 114.
49-خدمات متقابل اسلام و ايران ، صفحه 114 - 113.
50-خدمات متقابل اسلام و ايران ، صفحه 112.
51-خدمات متقابل اسلام و ايران ، صفحه 65 - 63.
52-خدمات متقابل اسلام و ايران ، صفحه 57 - 56.
53-خدمات متقابل اسلام و ايران ، صفحه 245 - 244،
به نقل از: كامل ابن اثير، جلد 2، صفحه 320 - 319.
54-خدمات متقابل اسلام و ايران ، صفحه 249 - 247
به نقل از: شاهنامه فردوسى ، چاپ سازمان كتابهاى جيبى ، جلد ششم .
55-وسايل الشيعه ، چاپ امير بهار، جلد 3، ابواب
مواريث ، صفحه 368.
56-خدمات متقابل اسلام و ايران ، صفحه 259. به نقل
از: وسايل الشيعه ، چاپ امير بهار، ابواب الحدود، صحفه 439.
57-نقل از: ((وحى و
نبوت ، صفحه 169))
58-نقل از: ((سيره
نبوى ، صحفه 73))
59-نقل از: ((سيره
نبوى ، صفحه 107))
60-نقل از: ((زندگى
جاويد، صفحه 28))
61-نقل از: ((جاذبه و
دافعه على (ع )، صفحه 108))
62-نقل از: ((سيره
نبوى ، صحفه 58))
63-نقل از: ((پيرامون
انقلاب اسلامى ، صحفه 62))
64-به نقل از: ((تحريفات
عاشورا، صفحه ))
65-نقل از: ((سيرى در
نهج البلاغه ، صفحه 19))
66-خدمات متقابل اسلام و ايران ، صفحه 438.
67-اين داستان هر چند در مآخذ معتبر نقل شده ولى
با توجه به سال فوت محقق اردبيلى و جلوس شاه عباس قابل خدشه و نيازمند به تحقيق است
.
68-تعليم و تربيت در اسلام 132.
69-اين امر از حجاز و مكه و مدينه هم آغاز شد شايد
و گوايا به وسيله ايرانيهايى كه به آنجا رفته بودند و كارهاى معمارى و بنايى مى
كردند و در خلال همان كارهاى بنايى يا معمارى آواز مى خواندند شايع شده بود. در
همين زمان مسئله آوازخوانى كنيزها نيز رايج شده بود.
70-تعليم و تربيت در اسلام ، صفحه 45.
71-جاذبه و دافعه على (ع )، صفحه 146 - 143. به
نقل از: شرح ابن ابى الحديد، جلد دوم ، صفحه 311.
72- سيروه نبوى ، صفحه 28 - 27.
73-اسلام و مقتضيات زمان ، صفحه 57.
74-فطرت ، صفحه 44.
75-احياء تفكر دينى ، صفحه 29 - 28.
76-حماسه حسينى ، جلد دوم 29 - 21.
77-دو مركز نيرو در كشور اسلامى آن روز وجود داشت
: كوفه و شام .
78-حماسه حسينى ، جلد دوم ، صفحه 33.
79-گفتارهاى معنوى ، صفحه 126 - 125.
80-سيره نبوى ، صفحه 75.
81-امامت و رهبرى ، صفحه 53.
82-نهج البلاغه ، فيض الاسلام ، خطبه 144.
83- امامت و رهبرى ، صفحه 21 - 20.
84-نهج البلاغه ، فيض الاسلام ، حمت 317.
85-امامت و رهبرى ، صفحه 16 - 15.
86-نهضتهاى اسلامى در يكصد سال اخير، صفحه 99 -
98.
87-استاد شهيد، به هنگام نقل اين مصيبت ، بيش از
هميشه متاءثر بوده اند و به شدت مى گريسته اند. و لذا عمق احساسات او را فقط مى
توان با گوش دادن به نوار آن مرحوم دريافت .
88-حماسه حسينى ، جلد دوم ، صفحه 215 - 212.
89-امامت و رهبرى ، صفحه 196 - 194.
90-امامت و رهبرى ، صفحه 128 - 127.
91-قرآن مجيد، سوره شعراء، آيه 214. <
a style="text-decoration: none" href="javascript:history.go(-1)">
92-امامت و رهبرى ، صفحه 103 - 102.
93-ماههاى ذى القعده ، ذى الحجه و محرم چون ماه
حرام بود، ماه آزاد بود يعنى در اين ماهها همه جنگها تعطيل بود، دشمنان از يكديگر
انتقام نمى گرفتند و رفت و آمدها در ميانشان معمول بود در بازار عكّاظ جمع مى شدند
و حتى اگر كسى قاتل پدرش را كه مدتها دنبالش بود پيدا مى كرد، به احترام ماه حرام
متعرضش نمى شد.
94-امامت و رهبرى ، صفحه 104 - 103.
95- حماسه حسينى ، جلد اول ، صفحه 55 - 50.
96-لقب ((بيمار))
كه برخى از ايرانيان به آن حضرت نسبت مى دهند، مطلب درستى نيست ، زيرا آنچه كه از
اخبار روايات برمى آيد شاهد بر اين است : كه آن حضرت ، مانند همه مردم كه مريض مى
شوند، فقط در روز عاشورا مريض سختى شدند.
97-كنيز در اينجا به مفهوم اصطلاحى آن نيست ، چون
همراهان زينب (س ) همه زنان اصحاب بودند، و از آن جهت كه براى سيادت قائل بودند خود
را كنيز وى مى ناميدند.
98- حماسه حسينى ، جلد 1، صفحه 318 - 316.