داستانهاى بحارالانوار جلد اول

محمود ناصرى

- پى‏نوشت‏ها -


1-  بحارالانوار، ج 22، ص 83.
2-  بحار، ج 43، ص 283.
3-  حضرت يونس به رسالت مبعوث شد و در شهر نينوا به تبليغ قوم خويش پرداخت مردم حقيقت را از او نپذيرفتند. يونس گمان كرد وظيفه اش به پايان رسيده ، پيش از آنكه فرمان الهى برسد، خشمگين شهرش را ترك نمود و از ميان قومش بيرون رفت همچنان راه مى پيمود تا به كنار دريا رسيد و در دريا گرفتار شكم ماهى شد يكدفعه به خود آمد كه بايد صبر و تحمل مى كرد و بدون فرمان خداوند از ميان قومش بيرون نمى آمد شايد گوش شنوا و دلى حقيقت پذيرى در ميان ايشان پديد مى آمد از اين جهت در ميان ظلمت ها به مناجات پرداخت و نجاتش را از خداوند منان خواست ، خداوند نيز دعاى يونس را پذيرفت و او را نجات داد.
4-  بحار، ج 16، ص 217.
5-  بحار، ج 104، ص 37.
6-  بحار، ج 6، ص 220 و ج 22، ص 107 و ج 73، ص 298 با كمى تفاوت .
7-  بحار، ج 16، ص 214.
8-  بحار، ج 77، ص 136.
9-  بحار، ج 20، ص 63.
10-  بحار، ج 77، ص 182.
11-  بحار، ج 75، ص 108
12-  بحار، ج 41، ص 108 و 111.
13-  ترجمه آيات : سوگند به اسبان دونده كه نفس زنان (به سوى ميدان جهاد) پيش رفتند. و سوگند به آنها (كه بر اثر برخورد سمهايشان به سنگ هاى بيابان ) جرقه هاى آتش افروختند و با دميدن صبح بر دشمن يورش بردند. و گرد و غبار به هر سو پراكنده كردند، ناگهان در ميان دشمن ظاهر شدند و ...
14-  بحار، ج 21، ص 72.
15-  بحار، ج 40، ص 113.
16-  بحار، ج 41، ص 135.
17-  بحار، ج 41، ص 52.
18-  بحار، ج 2، ص 52 - ج 41، ص 73، با مختصرى تفاوت .
19-  بحار، ج 43، ص 93.
20-  بحار، ج 43، ص 94.
21-  در برخى روايت 34 مرتبه الله اكبر و 33 مرتبه الحمدلله و 33 مرتبه سبحان الله نقل شده است .
22-  بحار ج 43، ص 82 و 134، با كمى تفاوت .
23-  بحار، ج 43، ص 85.
24-  بحار، ج 2، ص 3
25-  بحار، ج 2، ص 8
26-  بحارالانوار، ج 43، ص 81 و ج 89، ص 313 و ج 93، ص 388 با كمى تفاوت .
27-  بحار، ج 43، ص 25
28-  فرو خورندگان خشم .
29-  عفو كنندگان مردم .
30-  خداوند نيكوكاران را دوست دارد.
31-  بحارالانوار، ج 43، ص 352
32-  بحار، ج 43، ص 345
33-  بعضى روايت هاى نام اين دختر را ام كلثوم و به جاى امام حسن (ع ) امام حسين (ع ) ذكر كرده اند.
34-  400 يا 450، به نقلى 500 درهم است .
35-  بحار، ج 44، ص 119، 120
36-  بحار، ج 43، ص 352
37-  بحار، ج 44، ص 292
38-  بحار، ج 87، ص 126
39-  بحار، ج 44، ص 394
40-  بحار، ج 45، ص 335
41-  بحار، ج 46، ص 116
42-  بحار، ج 46، ص 142
43-  بحار، ج 46، ص 67
44-  خلق الله الجنه لمن اطاعه و احسن ولو كان عبدا حبشيا و خلق النار لمن عصاه و لو كان سيدا قرشيا.
45-  هنگامى كه صور دميده شد ديگر خويشاوندى بين مردم نيست و از كسى سؤ ال نمى شود با چه كسى نسبت دارى ؟ مؤ منون - آيه 101
46-  بحار، ج 46، ص 81
47-  بحار، ج 46، ص 65
48-  بحار، ج 46، ص 247
49-  بحار، ج 2، ص 236
50-  بحار، ج 52، ص 126
51-  بحارالانوار، ج 47، ص 134
52-  بحار، ج 47، ص 123
53-  بحار ج 48 ص 118
54-  سايبانى كه مردم روزها براى در امان بودن از گرماى طاقت فرسا به زير آن جمع مى شدند و شب هنگام مكان مناسبى بود براى فقرا و افراد غريب كه در آنجا بخوابند.
55-  بحار، ج 47، ص 20
56-  بحار، ج 47، ص 39
57-  بحار، ج 47، ص 77
58-  بحار، ج 104، ص 37
59-  بحارالانوار، ج 47، ص 79 و ج 68، ص 118
60-  شورى ، 52. تو پيش از اين نمى دانستى كتاب و ايمان چيست (از محتواى قرآن آگاه نبودى ) ولى ما آن را نورى قرار داديم كه بوسيله آن هر كس از بندگان خويش را بخواهيم .
61-  بحار، ج 47، ص 374
62-  بحار، ج 47، ص 117.
63-  خدا ستمكاران تو را لعنت كند اى فاطمه !
64-  بحار، ج 100، ص 441.
65-  بحار، ج 47، 59
66-  خداوند داناتر است به اينكه رسالتش را در كدام خانواده قرار دهد.
67-  بحار، ج 48، ص 103
68-  بحار، ج 48، ص 174 و 313
69-  مقيم و مسافر در آن يكسانند. (سوره حج ، آيه 24)
70-  اگر به مقدار سنگينى يك دانه خردل (كار نيك و بدى باشد) آنرا حاضر مى كنم و كافى است كه ما حساب كننده هستيم (سوره انبيا، آيه 47)
71-  خنفساء حشره اى است سياهرنگ كه از فضله حيوانات استفاده مى كند.
72-  بحار، ج 48، ص 141
73-  انفال / 41
74-  حشر/ 7
75-  بقره / 44
76-  بحار، ج 49، ص 288
77-  در بعضى كتب آمده است :
ماءمون باز شكارى را كه بر روى دستش بود بدنبال دراجى (پرنده ) رها كرد باز پس از مدتى بازگشت در حالى كه ماهى كوچكى را كه هنوز زنده بود در منقار داشت ماءمون آن ماهى را در كف گرفت و برگشت ، چون نزد امام جواد عليه السلام رسيد از او پرسيد اين چيست كه در دست دارم ؟
حضرت فرمود:
خداوند درياهايى آفريده است ، هنگامى كه ابرها از آن به سوى آسمان بالا مى رود ماهيان ريز را همراه خود مى برد و بازهاى شكارى پادشاهان آنها را شكار مى كنند، و شاهان آنها را در كف مى گيرند و بزرگان علم و دانش از نسل نبوت را با آنها امتحان مى نمايند.
ماءمون از شنيدن اين پاسخ سخت تعجب كرد و اظهار داشت :
به راستى كه تو فرزند امام رضا عليه السلام هستى و از فرزند آن بزرگوار چنين جواب شگفت انگيز، دور نيست .
78-  بحار، ج 50، ص 56
79-  طرسوس از نواحى مرزى ميان سرزمين اسلام و كشور روم بود.
80-  از قضات ماءمون .
81-  پس از آن (خاك ) بر صورت ها و دست هاى خود مسح كنيد. مائده / 6
82-  بحار، ج 50، ص 5
83-  بحار، ج 50، ص 154
84-  بحار، ج 50، ص 144
85-  بحار، ج 50، ص 311.
86-  بحار، ج 51، ص 2.
87-  بحار، ج 52، ص 175
88-  يكى از شهرهاى عراق كه در نزديك نجف اشرف واقع است .
89-  بحار، ج 52، ص 70
90-  بحار، ج 42، ص 142
91-  بحار، ج 45، ص 311
92-  بحار، ج 46، ص 118
93-  بحار، ج 46، ص 336.
94-  لقب اميرالمؤ منين نزد شيعه مخصوص به حضرت على بن ابى طالب است كه پيغمبر صلى الله عليه و آله وسلم او را در غدير خم به خلافت نصب فرموده و اهل سنت همه خلفا را حق يا ناحق به امارت رسند اميرالمؤ منين گويند.
95-  بحار، ج 48، ص 177 - 176
96-  بحار، ج 77، ص 169
97-  بحار، ج 14، ص 111
98-  در بعضى مدارك زبان گاو آمده است .
99-  بحار، ج 13، ص 262
100-  بحار، ج 14، ص 322.
101-  بحار، ج 14، ص 487
102-  بحار، ج 14، ص 489
103-  بحار، ج 16، ص 113.
104-  بحار ج 1، ص 84 و ج 14، ص 506.
105-  بحار: ج 14، ص 421، 427 و ج 70، ص 244، 380 با كمى اختلاف
106-  بحار: ج 14، ص 485.
107-  بحار: ج 75، ص 373.
108-  بحار: ج 14، ص 254.