راه روشن ، جلد هشتم
ترجمه كتاب المحجة البيضاء فى تهذيب الا
حياء
ملامحسن فيض كاشانى رحمه
اللّه عليه
ترجمه : سيد محمّد صادق عارف
-
پىنوشتها -
- ۱ -
1- مائده / 54:.... آنها را دوست مى
دارد و آنها (نيز) او را دوست مى دارند.
2- بقره / 165: و آنها كه ايمان
دارند، محبتشان به خدا شديدتر است .
3- مسند احمد، ج 4، ص 11، ضمن حديثى
ديگر.
4- سنن نسايى ، ج 8، ص 94، مضمون آن
، مسند احمد، ج 3، ص 172، الاوسط طبرانى .
5- صحيح بخارى ، ج 1، ص 12، از حديث
انس ، صحيح مسلم ، ج 1، ص 49، نظير آن .
6- توبه / 24: بگو اگر پدران و
فرزندان و برادران و همسران و طايفه شما و اموالى كه به دست آورده ايد
و تجارتى كه از كساد شدنش بيم داريد و مساكن مورد علاقه شما در نظرتان
از خداوند و پيامبرش و جهاد در راهش محبوتر است ...
7- ترمذى ، المستدرك حاكم ، ج 3، ص
150، از حديث ابن عباس .
8- بزار و رجال آن صحيح اند، جز بكر
بن سليم و اوثقه است و در آن آخر حديث نيامده است ، مجمع الزوائد ج 10،
ص 274.
9- الحيلة ابو نعيم به سند حسن ،
المغنى ،
10- عراق گفته است : مآخذى براى آن
نيافتم .
11- ترمذى از حديث عبدالله بن يزيد
خطمى به سند حسن ، الجامع الصغير، پيش از اين نيز ذكر شده است .
12- صحيح مسلم ، ج 8 ص 42، طبرانى ،
بزار، مجمع الزوائد، ج 1 ص 280.
13- چنان كه در مجلدات پيش ياد آورى
شده است ، درباره صحت انساب كتاب مذكور به امام صادق (عليه السلام )
ميان محثثان اختلاف است و اكثر را ساخته صوفان مى دانند. به تعليقات
علامه بزرگ مرحوم حاج سيد شهاب الدين مرعشى نجفى بر كتاب احقاق الحق
مراجعه شود - م .
14- همان ماءخذ باب نود و ششم .
15- پيش از اين مكرر ذكر شده است .
16- فتح / 23: و هرگز براى سنت
خداوند تغيير و تبديلى نخواهى يافت .
17- مسند الفردوس ابو منصور ديلمى از
حديث معاذ و پيش از اين ذكر شده است .
18- كتاب طب النبى صلى الله عليه و
آله ابو نعيم از حديث ابن عباس به سند ضعيف ، المغنى .
19- شعب الايمان بيهقى از حديث ابى
سعيد خدرى به سندى ضعيف ، صحيح مسلم و سنن ترمذى از حديث ابن مسعود،
الكبير طبرانى از حديث ابى امامه ، ابن عسا كر از حديث جابر، ابن عمر
به سند صحيح ، الجامع الصغير.
20- صحيح مسلم ، ج 8، ص 41 و پيش از
اين ذكر شده است .
21- ابراهيم / 24: و اگر نعمتهاى خدا
را بشماريد، هرگز آنها را شمارش نخواهيد كرد.
22- اسراء / 85: و جز اندكى از دانش
به شما داده نشده است .
23- رحمان / 3 و 4: انسان را آفريد و
به او بيان را آموخت .
24- كهف / 84: ما به او در روى زمين
قدرت و حكومت داديم .
25- ترمذى و جز او، پيش از اين نيز
مكرر ذكر شده است .
26- به ماءخذ آن آگاهى نيافتم .
27- در نيايش عارفان از مناجات خمسة
عشر.
28- عراقى گفته است : ماخذى براى آن
نيافتم .
29- صحيح مسلم ، ج 8، ص 41 و پيش از
اين بارها ذكر شده است .
30- اسراء / 85: از تو در باره روح
مى پرسند، بگو روح از فرمان پروردگار من است .
31- بقره / 30: من در روى زمين
جانشين و حاكمى قرار خواهم داد.
32- پيش از اين بارها ذكر شده است .
33- پروردگار جهانيان بسيار برتر است
از آنچه نادانها مى گويند.
34- پيش از اين ذكر شده است .
35- صحيح بخارى و نيز در كافى كلينى
، ج 2، ص 352، پيش از اين ذكر شده است .
36- زمر / 22: آيا كسى كه خدا خدا
سينه اش را براى اسلام گشاده كرده و بر فراز مركبى از نور آلهى قرار
گرفته ...
37- سجده / 17: هيچ كس نمى داند چه
پاداشهاى مهمى كه مايه روشنى چشمها مى شود، براى آنها نهفته شده است .
38- يونس / 24:.... روى زمين زيبايى
خود را بر گرفته و آراسته مى شود و اهل آن مطمئن مى شوند كه مى توانند
از آن بهرهمند شوند (ناگهان ) فرمان ما.... مى رسد.
39- آل عمران : 169 و 170: هرگز گمان
مكن آنها كه در راه خدا كشته شدند مردگانند، بلكه آنها زنده اند و نزد
پروردگارشان روزى داده مى شوند آنها به سبب نعمتهاى فراوانى كه خداوند
از فضل خود به آنها ارزانى داشته است خوشحالند و به كسانى كه بعد ازبه
آنان ملحق نشده اند، خوشوقتند كه نه ترسى بر آنهاست و نه غمى خواهند
داشت .
40- مورد اتفاق از حديث انس است و
پيش از اين ذكر شده است .
41- تو را دو نوع دوست مى دارم -
دوستى عاشقانه و دوستى براى آن كه شايسته آنى .
42- اما آنچه دوستى عاشقانه است -
مشغولى من به ذكر تو و انصراف من از غير تو است .
43- اما آنچه به آن سزاوارى - آن كه
پرده ها را برايم برداشتى تا تو را ببينم .
44- ستايش در آن و اين براى من نيست
- ليكن ستايش براى تو است هم در اين و هم در آن .
45- صحيح بخارى ج 4، ص 193، از حديث
ابى هريره و پيش از اين ذكر شده است .
46- دلم را هوسهاى پراكنده اى بود -
چون چشمم تو را ديد، هوسهايم مجتمع شد.
47- به من حسد ورزيد آن كه به او حسد
ورزيده ام - پس سرور مردم شدم از آنگاه كه تو سرورم شدى .
48- دنيا و دين مردم را به خود آنها
وا گذاشتم - تا به ذكر تو مشغول باشم اى دين و دنياى من .
49- دورى از سخت تر از آتش اوست و
وصل او خوشتر از بهشت اوست .
50- حديد/ 20: بدانيد زندگانى دنيا
بازى و سرگرمى و تجمل خواهى و برترى جويى و افزون طلبى است .
51- هود / 38. اگر ما را سخره مى
كيند، ما نيز شما را به همين گونه مسخره خواهيم كرد. بزودى خواهيد
دانست .
52- اعراف / 143: هرگز مرا نخواهى
ديد.
53- انعام / 103: چشمها او را درك
نمى كنند.
54- عراقى گفته است : اين قول را كه
مصنف صحيح شمرده گفتار عايشه است . در صحيح بخارى و مسلم آمده كه وى
گفته است : ((كسى كه به تو بگويد: محمد
صلى الله عليه واله ، پروردگارش را ديده دروغ گفته است .))
55- آل عمران / 18: خداوند با ايجاد
نظام واحد جهان هستى گواهى مى دهد كه معبودى جز او نيست ، و فرشتگان و
صاحبان دانش نيز (هر كدام به گونه اى ) گواهى مى دهند.
56- زخرف / 86:.... مگر كسانى كه
شهادت به حق داده اند و بخوبى آگاهند.
57- بقره / 114: به هر سو رو كنيد،
خدا آن جاست .
58- حديد/ 3: اوست اول و آخر و ظاهر
و باطن .
59- مجادله / 7: هيچ گاه سه نفر با
هم نجوا نمى كنند، جز اين كه خداوند چهارمين آنهاست ...
60- ق / 16: و ما از رگ دلش به او
نزديكتريم .
61- كافى ، ج 1، ص 97، شماره 6.
62- اقبال الاعمال سيد بن طاووس از
دعاى آن حضرت در روز عرفه .
63- مريم / 71 و 72: و همه شما وارد
جهنم مى شويد، اين امرى است حتمى و فرمانى است قطعى از پروردگارتان سپس
آنها را كه تقوا پيشه كردند از آن رهاى مى بخشيم و ستمگران را در حالى
كه (از ضعف و ذلت ) به زانو در آمده اند، در آن رها مى كنيم .
64- تحريم / 8:.... نو رانها از
پيشاپيش آنها و از سوى راستشان در حركت است ، مى گويند پروردگار! نور
ما را كامل كن .....
65- عنكبوت / 46: همانا سراى آخت
سراى زندگى است ، اگر بدانند.
66- الشهاب قضاعى ، الفردوس ديلمى از
حديث ابن عمر كه بدين گونه است : ((سعادت
كامل طول عمر در طاعت خداست )) و سند آن
خوب است ، الجامع الصغير.
67- كافى ، ج 1، باب ابطال الرويه .
68- كافى ، ج 1، باب ابطال الرويه .
69- اعراف / 172:... (فرمود) آيا من
پروردگار شما نيستم ؟ گفتند: آرى .
70- احزاب / 4: خداوند هرگز براى
انسان دو دل در درون او نيافريده است .
71- انعام / 91: بگو: خدا.... و سپس
آنها را (در گفتگوهاى لجاجت آميزشان ) رها كن .
72- فصلت / 30: كسانى كه گفتند
پروردگار ما خداوند يگانه است سپس استقامت كردند.
73- جاثيه / 22: آيا ديدى كسى را كه
معبود خود را هواى نفس خويش قرار داده ...
74- طبرانى بنابر آنچه در كنوز
الحقايق آمده است .
75- توحيد صدوقت باب ثواب الموحدين و
العارفين .
76- صحيح مسلم ، ج 1، ص 140، پيش از
اين ذكر شده است .
77- ابراهيم / 29: سخن پاكيزه مانند
درخت پاكيزه اى است كه ريشه آن ثابت و شاخه آن در آسمان است .
78- فاطر/ 10... سخنان پاكيزه به سوى
او صعود مى كند و عمل صالح را بالا مى برد.
79- فصلت / 53... ايا كافى نيست كه
پروردگارت بر همه چيز شاهد و گواه است .
80- آل عمران / 18 م خداوند گواهى مى
دهد كه معبودى جز او نيست .
81- فصلت / 53: بزودى نشانه هاى خود
را در آفاق هستى و دردرون جانشان به انها نشان مى دهيم .
82- اعراف / 184 آيا در حكومت
آسمانها و زمين ... از روى دقت و فكر نظر نكردند؟
83- يونس / 101: بگو نگاه كنيد آنچه
را از آيات خدا ونشانه هاى توحيد در آسمانها و زمين است .
84- ملك / 3 و 4: همان كسى كه هفت
آسمان را بر روى يكديگر آفريد، در آفرينش خداوند رحمان هيچ تضاد و عيبى
نمى بينى ، بار ديگر نگاه كن ، آيا هيچ شكاف و خللى مشاهده مى كنى ،
بار ديگر بنگر سرانجام چشمانت به سوى تو باز مى گردد در حالى كه خسته و
ناتوان است .
85- كهف / 109: بگود اى دريا براى
كلمات پروردگارم مركب شوند، درياها پايان مى يابند پيش از آن كه كلمات
پروردگارم به آخر برسند.
86- عرافى گفته است : ماءخذى براى آن
نيافتم .
87- با اختلاف كمى در الفاظ مورد
اتفاق صحيح مسلم و بخارى از حديث ابى هريره است ، و پيش از اين ذكر شده
است .
88- واقعه / 88 و 89: اما اگر او از
مقربان باشد، در روح و ريحان و بهشت پر نعمت است .
89- اسراء / 21: درجات آخرت و
برتريهايش از اين هم بيشتر است .
90- آشكارى و بر كسى پوشيده نيستى -
جز بر كور مادرزادى كه ماه را نمى شناسد.
91- ليكن به سبب چيزى كه ظاهر كردى
پنهان و محجوب شدى - و چگونه شناخته شود كسى كه به آشنايى مستور شده
است .
92- تحريم / 8:.... اين در حالى است
كه نور آنها از پيشاپيش آنها و از سوى راستشان در حركت است ، مى گويند:
پروردگارا! نور ما را كامل كن .
93- مسند احمد، المستدرك حاكم ، ج 1،
ص 524، در دعايى از حديث عمار بن ياسر.
94- طه / 86: و من به سوى تو شتاب
كردم تا از من خشنود شوى .
95- همان ماخذ، باب 98.
96- مائده / 54:...آنها را دوست مى
دارد و آنها (نيز) او را دوست مى دارند.
97- صف / 4: خداوند كسانى را دوست
دارد كه در حالى كه در صف قرار دارند در راه او پيكار مى كنند.
98- بقره / 222: خداوند توبه كنندگان
را دوست دارد، و پاكان را (نيز) دوست مى دارد.
99- مائده / 18: پس چرا شما را در
برابر گناهانتان مجازات مى كند.
100- مؤ لف كتاب الفردوس آن را نقل
كرده ليكن فرزند او در مسندش آن را ذكر نكرده است ، المغنى ، ابن ماجه
قسمت دوم آن را از حديث ابن مسعود نقل كرده كه پيش از اين ذكر شده
است .
101- آل عمران / 31: بگو اگر خدا را
دوست مى داريد از من پيروى كنيد تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان
راببخشد....
102- المستدرك حاكم ، ج 1، ص 33 و ج
4، ص 165 و پيش از اين ذكر شده است .
103- سنن ابن ما جه و پيش از اين
آورده شده است .
104- پيش از اين بارها از كافى و
صحيح بخارى و مسل نقل شده است .
105- طبرانى از حديث ابى عقبه خولانى
و پيش از اين ذكر شده است .
106- مؤ لف الفردوس از حديث على بن
ابى طالب (عليه السلام ) و فرزندش آن را در مسندش نياورده است .
107- الفردوس از حديث ام سلمه به سند
ضعيف ، الجامع الصغير.
108- مورد اتفاق از حديث ابى هريره و
عايشه است ، صحيح بخارى ، ج 8، ص 123.
109- حشر / 9:.... كسانى كه به
سويشان هجرت مى كنند و دوست مى دارند و در دل خود نيازى به آنچه به
آنها داده شده احساس نمى كنند و آنها را بر خود مقدم مى دارند.
110- من وصال او را مى خواهم و او
هجران مرا مى خواهد- پس آنچه را مى خواهم به خاطر چيزى كه او مى خواهد
ترك مى كنم .
111- خدا را معصيت مى كنى با آن كه
دوستى او را اظهار مى كنى - به جانم سوگند اين كارى بس شگرفت است .
112- اگر دوستى تو راست مى بود او را
فرمانبردارى مى كردى - چه دوست فرمانبردار دوست خويش است
113- خواست خود را به خاطرخواست تو
ترك مى كنم - و خشنودم به آنچه تو بدان خشنودى هر چند نفس من خشمگين
باشد.
114- مائده / 54:... آنها را دوست مى
دارد، و آنها نيز او را دوست مى دارند.
115- نساء / 54: خدا به دشمنان شما
داناتر است كه كافى است كه خداوند سرپرست شما باشد، كافى است كه خداوند
ياور شما باشد.
116- صجيج بخارى ، ج 8، ص 197، نام
اين مرد عبدالله و ملقب به حمار بوده است .
117- آل عمران / 30: بگو اگر خدا را
دوست مى داريد از من پيروى كنيد تا خدا شما را دوست بدارد.
118- پيش از اين در باب شواهد شرح
درباره محبت بنده نسبت به خداوند ذكر شده است .
119- بقره / 216: چه بسا از چيزى
كراهت داريد و خير شما در آن است .
120- فتح / 29: (و كسانى كه با او
هستند) در برابر كافران سرسخت و نسبت به همديگر مهربانند.
121- مطففين / 22 تا 29: مسلما نيكان
در انواع نعمتها متنعمند بر تخهاى بهشتى تكيه كرده به زيباييهاى بهشت
مى نگرند، در چهره هاى آنها طراوت و نشاط نعمت را مى بينى ، آنها از
شراب زلال دست نخورد سربسته اى سيراب مى شوند، مهرى كه بر آن نهاده شده
از مشك است و در اين نعمتهاى بهشتى بايد راغبان بر يكديگر پيشى گيرند،
اين شراب (طهور) آميخته با تسنيم است ، همان چشمه اى كه مقربان از آن
مى نوشند.
122- مطففين / 18: چنان نيست كه آنها
مى پندارند بلكه نامه اعمال نيكان در عليين است .
123- مطففين / 21: مقربان شاهد آنند.
124- لقمان / 28: آفرينش و برانگيختن
همه شما جز مانند يك فرد نيست .
125- انبياء / 104: همان گونه كه
آفرينش را آغاز كرديم آن را باز مى گردانيم .
126- نباء / 26: اين مجازاتى است
متناسب با اعمال آنها.
127- زلزال / 7 و 8: پس هر كس به
اندازه سنگينى ذره اى كار خير انجام داده آن را مى بيند، و هر كس به
اندازه ذره اى كار بد كرده است آن را مى بيند.
128- رعد / 11: خداوند سرنوشت هيچ
قومى را تغيير نمى دهد مگر آن كه آنها خود را تغيير دهند.
129- نساء / 40: خداوند (حتى ) به
اندازه سنگينى ذره اى ستم نمى كند و اگر كار نيكى باشد آن را مضاعف مى
كند.
130- انبياء / 47: اگر به اندازه
سنگينى خردلى (كار نيك و بدى باشد) ما آن را حاضر مى كنيم و كافى است
كه ما حساب كننده باشيم .
131- قمر / 55: در جايگاه صدق نزد
خداوند مالك مقتدر.
132- پيش از اين ذكر شده است .
133- مطففين / 19: و تو چه مى دانى
عليين چيست ؟
134- قارعه / 1 و 2 و 3: آن حادثه
كوبنده ، چه حادثه كوبنده اى ؟ و تو چه مى دانى كه آن حادثه كوبنده
چيست ؟
135- هود / 60: دور باد عاد، قوم
هود.
136- هود / 71: دور باد قوم ثمود.
137- هود / 95: دور باد (از رحمت
خدا) مدين چنان كه قوم ثمود دور شدند.
138- معانى الاخبار صدوق ، ص 242 از
حديث امام صادق عليه السلام .
139- پيش از اين از حديث اغر مكرر
ذكر شده است .
140- العلل صدوق و پيش از اين در جلد
اول ، ص 131 نقل شده است .
141- انبياء / 20 و تحريم / 6: شب و
روز تسبيح مى گويند و سست نمى شوند. هرگز نافر مانى نمى كنند و آنچه به
آنها امر مى شود انجام مى دهند.
142- فريفته مباش براى محب دليلهايى
است - و نزد اواز تحفه هاى دوست وسيله ايى است .
143- يكى از آنها تنعم به تخلى بلاى
اوست - و شادى اوست در هر چه او انجام دهد
144- منع او بخششى مقبول است - و
فقرا اكرام و احسانى عاجل است
145- و از دلايل اين كه ديده شود عزم
او - فرمانبردارى دوست است هر چند نكوهشگر اصرار كند.
146- و از دليلها يكى آن كه متبسم
ديده شود - با آن كه در دل او از دوست غمهايى است
147- واز دليلها يكى آن كه پارساديده
شود- و در هر چه مى گويد با احتياط باشد.
148- نهج البلاغه ، بخش حكم و مواعظ،
شماره 147.
149- بيكاره انس با خدا ندارد - و
حيله گر با نيرويش آن را درك نمى كند.
150- انس گيرندگان همه مردان برگزيده
اند - و همه خاص و كارگزاران خدايند.
151- الاولياء ابن البى الدنيا و در
سند آن انقطاع و راويان ناشناخته وجود دارد، المغنى .
152- گروهى را به سبب آقاى خود كبر و
خود پسندى فرا گرفته است - وبنده به اندازه مولاى خود كبر مى ورزد.
153- به سبب ديدن او تكبر ورزيدند بر
هر چه غير اوست - چه نيكوست ديدار آنها در عزت آنچه برايش تكبر كردند.
154- محبت خداوند رحمان مرا مدهوش
كرده است - و آيا محبى ديده اى كه مدهوش نباشد.
155- طه 121 و 122 - آدم پروردگارش
را نافرمانى كرد و از پاداش او محروم شد سپس پروردگارش او را برگزيد و
توبه اش را پذيرفت و هدايتش كرد.
156- اعراف / 155:... اين جز آزمايش
تو نيست كه هر كس را بخواهى (و محقق بدانى ) گمراه مى سازى وهر كس را
بخواهى (و شايسته بينى ) هدايت مى كنى .
157- طه / 25:.... برو به سوى فرعون
كه او طغيان كرده است .
158- شعراء / 13. 12: و سينه ام تنگ
مى شود.... و آنها بر من (به اعتقاد خودشان ) گناهى دارند بيم دارم مرا
به قتل برسانند.
159- قلم / 49:... و اگر رحمت خدا به
ياريش نيامده بود به صحراى بى گياهى افكنده مى شد در حالى كه ملامت شده
بود.
160- قلم / 48: پس صبر كن و منتظر
فرمان پروردگارت باش و مانند صاحب ماهى (يونس ) مباش در آن زمان كه خدا
را خواند در حالى كه مملو از اندوه بود.
161- اسراء / 57: ما برخى از
پيامبران را بر برخى ديگر برترى داديم .
162- بقره / 254: از آنها كسى است كه
خدا با او سخن گفت و برخى را درجاتى برتر دارد.
163- مريم / 33: و سلام (خدا) بر من
آن روز كه متولد شدم و آن روز كه مى ميرم و آن روز كه زنده و برانگيخته
شدم .
164- يوسف / 8: هنگامى كه (برادران )
گفتند يوسف و برادرش (بنيامين ) نزد پدر از ما محبوبترند.
165- تمام سوره اخلاص : بگو خداوند
يكتا يگانه است ، خداوند بى نياز است ، نزاده و زاييده نشده ، وبراى او
هرگز شبيه و مانندى نبوده است .
166- حشر / 22:.... حاكم و مالك اصل
اوست ، از هر عيب منزه است ، به كسى ستم نمى كند، به مؤ منان امنيت مى
بخشد،مراقب همه چيز است ، قدر تمند است شكست ناپذير، هر امرى را با
اراده نافذ خود اصلاح مى كند، شايسته بزرگى است ....
167- فجر / 5 و 6: آيا نديدى
پروردگارت به قوم عاد چه كرد؟ و با آن شهر ((ارم
)) با عظمت .
168- فيل / 2: آيا نديدى پروردگارت
با اصحاب فيل (لشكر ابرهه كه به قصد نابودى كعبه آمده بودند) چه كرد؟
169- مسند احمد از حديث ابى بن كعب ،
صحيح بخارى نظير آن ، ج 6، ص 232 از حديث ابن سعيد خدرى .
170- مسند احمد و پيش از اين در بخش
علم ذكر شده است .
171- مائده / 119: خداوندا از آنها
خشنود است و آنها (نيز) از خداوند خشنودند.
172- رحمان / 60: آيا پاداش نيكى جز
نيكى است ؟
173- توبه / 73: و مسكنهاى پاكيزه اى
در بهشتهاى عدن (نصيبت ) آنها كرده ام و رضا (و خشنودى ) خدا (از همه
آنها) برتر است .
174- عراقى گفته است : بزار و طبرانى
آن را در الاوسط از حديث انس نقل كرده اند و در سند آن ضعف وجود دارد.
175- ق / 35: و نزد ما نعمتهاى اضافى
ديگرى است .
176- سجده / 17: هيچ كسى نمى داند چه
پاداشهاى مهمى كه مايه روشنى چشمها مى شود براى ا،ها نهفته شده است .
177- يس / 58: براى آنها سلام (و
درود آلهى ) است ، اين سخنى است از سوى پرودگار مهربان .
178- توبه / 73: و رضا (و خشنودى )
خدا (از همه اينها) برتر است .
179- در كتاب صبر و شكر ذكر شده است
، ج 7: ص 107 از حديث عطار از ابن عباس .
180- پيش از اين ذكر شده است .
181- سنن ترمذى و پيش از اين آورده
شده است .
182- كافى كلينى ، ج 2، ص 137، باب
قناعت .
183- پيش از ذكر شده است .
184- ابن حبان در ضعفاء، ابو
عبدالرحمان سلمى از حديث انس با اختلافى اندك .
185- پيش از اين ذكر شده است .
186- مسند حاكم از حديث جابر با كمى
اختلاف در الفاظ و آن را صحيح دانسته ، و پيش از اين ذكر شده است .
187- عراقى گفته است : الكبير طبرانى
و الضعفاء ابن حبان از حديث ابى هندالدرى آن را روايت كرده اند و در آن
به همين اكتفا شده كه فرموده است : ((هر
كس به قضاى من راضى نباشد و بر بلايم شكيبايى نورزد پروردگارى جز من
طلب كند)) و سند آن ضعيف است .
188- به حديثى با اين الفاظ دست
نيافتم .
189- شرح السنة ابن شاهين از ابى
امامه با سند ضعيف ، المغنى ، الكافى كلينى ، ج 1، ص 154، باب الخبر و
الشر و از ابى جعفر و ابى عبدالله عليه السلام .
190- طبرانى از حديث ابن مسعود جز
اين كه در آن آمده كه : ((خداوند به عدل
خود... قرار داده است ))، المغنى .
191- زخمى كه شما را راضى كند دردى
ندارد.
192- نشانه خوارى عشق بر عاشقان گريه
است - بويژه عاشقى كه جايى براى شكايت نيابد
193- هر كس به سبب عشق بميرد بايد
بدين گونه بميرد - در عشق بى مرگ سودى نيست
194- انبياء / 90: و ما را به سبب
شوق (به رحمت ) و ترس (از عذاب ) مى خوانند.
195- يونس / 7: و به زندگانى دنيا
خشنود شدند و بر آن اعتماد كردند.
196- توبه / 87: آنها راضى شدند كه
با سر باز زدگان (از جهاد) باشند و بر دلهايشان مهر زده شده است از اين
رو نمى فهمند.
197- به الفاظ اين حديث آگاهى نيافتم
جز اين كه در اين مورد اخبارى بسيارى از امامان اهل بيت (عليه السلام )
وارد شده است . به وسائل الشيعه كتاب امر به معروف و نهى از منكر باب
پنجم مراجعه شود.
198- مسند الفردوس ابو منصور ديلمى
از حديث انس به سندى ضعيف .
199- العيون و العلل صدوق از امام
رضا (عليه السلام ) ضمن حديثى .
200- مطففين / 26:... و در اينها
بايد راغبان بر يكديگر پيشى گيرند.
201- پيش از اين در كتاب علم ذكر شده
است .
202- پيش از اين نظير آن آورده شده
است .
203- آل عمران / 28: افراد با ايمان
نبايد جز مومنان كافران را به دوستى و سرپرستى خود بگيرند.
204- مائده / 51: اى كسانى كه ايمان
آورده ايد يهود و نصا را دوست نگيريددوستان يكديگرند.
205- انعام / 129: بدين گونه برخى از
ستمگران را به بعضى ديگر وا مى گذاريم .
206- عراقى گفته است ماخذى براى آن
نيافتم .
207- المستدرك حاكم و پيش از اين ذكر
شده است .
208- طبرانى و ضياء مقدسى از ابى
قرصافه بر سند صحيح ، الجامع الصغير، ابن عدى از حديث جابر به سند ضعيف
، المغنى .
209- مسند احمد و پيش از اين در آداب
صحبت ذكر شده است .
210- الحلية ابو نعيم از حديث ابن
عمر و پيش از اين ذكر شده است .
211- نهى از فرار از طاعون ، صحيح
مسلم : ج 7، ص 27، از حديث اسامة بن زيد.
212- پيش از اين در كتاب آداب سفر، ج
4، ص 52، را نقل كرده ايم : مسند احمد، ج 6، ص 145.
213- نساء / 97:... مگر سرزمين خدا
پهناور نبود كه مهاجرت كنيد.
214- نساء / 75:... خدايا ما را از
اين شهر (مكه ) كه اهلش ستمگرند بيرون آور.
215- انفال / 25:... و بپرهيزيد از
فتنه اى كه تنها به ستمكاران شما نمى رسد.
216- عراقى گفته است : آن را قاضى
عياض از حديث على بن ابى طالب (عليه السلام ) نقل كرده است و من هيچ
سندى براى آن نيافتم .
217- بينه / 5:.... در حالى كه به
آنها دستور داده نشده بود جز اين كه دين خود به را براى خدا خالص كنند.
218- فرقان / 25: و ما به سراغ
اعمالى كه آنها انجام دادند مى رويم و همه را همچون ذرات غبار پراكنده
در هوا مى كنيم .
219- انعام / 52: آنها را كه صبح و
شام خدا را مى خوانند و رضاى او را مى خواهند از خوددور مكن .
220- صحيح بخارى ، ج 1، ص 22 و پيش
از اين مكرر ذكر شده است .
221- مسند احمد، ج 1، ص 397، از حديث
ابن مسعود.
222- نساء / 34: اگر آن دو (داور)
خواهان اصلاح ، باشند خداوند كمك به توافق مى كند.
223- صحيح مسلم و پيش از اين ذكر شده
است .
224- عراقى گفته است :دار قطبى با
سند حسن آن را از حديث انس نقل كرده است .
225- ابن ماجر در باب نيت به شماره
42228 آن را از حديث ابن كيشه المارى نقل كرده و در آن آمده است :
((مثل اين است مثل چهار ركن است ....))
226- صحيح بخارى ، ج 4، ص 31 به طور
مختصر، ابو داوود آن را بدين گونه نقل كرده است : پيامبر خدا صلى الله
عليه واله فرمود: ((شما در مدينه
گروههايى را ترك كرديد كه هيچ راهى نمى سپريد، و هيچ چيزى را انفاق نمى
كنيد، و هيچ وادى را زير پا نمى گذاريد جز اين كه آنها همراه شما هستند))
عرض كردند: اى پيامبر خدا! چگونه با ماهستند و حال آن كه آنها در مدينه
مى باشند؟ فرمود: ((بيمارى آنها را
بازداشته است .))
227- سنن ابو اسحاق فراوى به طور
مرسل ، المغنى .
228- طبرانى با سند حسن ، المغنى .
229- سنن نسايى ، ج 6، ص 24 از حديث
عباده .
230- سند طبرانى و نظير آن را از عوف
بن مالك نقل كرده ، مجمع الزوائد.
231- حديثى مورد اتفاق است و پيش از
اين نقل شده است ؛ كافى كلينى ، ج 2، ص 428.
232- سنن ابو داوود، ج 2، ص 423 پيش
از اين ذكر شده است .
233- الزهد ابن مبارك و آن را موقوفا
از ابن مسعود و آخر حديث را به طور مرفوع نقل كرده است . در صحيح بخارى
و مسلم از حديث ابى موسى اشعرى است .
234- صحيح مسلم ، ج 8، ص 165.
235- صحيح سملم ، ج 9، ص 64.
236- مسند احمد، ج 4،ص 332، از حديث
صهيب بن سنان .
237- عراقى گفته است : آن را ابو
الوليد صفار در كتاب الصلاة از حديث اسحاق بن ابى طلحه روايت كرده است
.
238- همان ماخذ ج 2، ص 84، شماره 1 و
2.
239- همام ماخذ، ج 2، ص 84، شماره 1
و 2.
240- همان ماخذ، ج 2، ص 85، شماره 3.
241- همان ماخذ، ج 2، ص 85، شماره 4.
242- اسراء / 84: بگو هر كس طبق خلق
و خوى خود عمل مى كند.
243- كافى ، ج 2، ص 85، شماره 5.
244- طبرانى از حديث سهل بن سعد؛
الشعب بيهقى از حديث اسن به سند ضعيف ، الجامع الصغير، كافى كلينى ، ج
2، ص 82.
245- علل الشرايع حديث اول از حسن بن
حسين انصارى از مردى ، حديث دوم از زيد شحام .
246- علل الشرايع حديث اول از حسن بن
حسين انصارى از مردى حديث دوم از زيد شحام .
247- علل الشرايع صدوق .
248- از حديث نعمان بن بشير و مورد
اتفاق است .
249- عراقى گفته است : من اين را
نيافتم و پيش از اين نقل شده است .
250- حج / 38: هرگز گوشتها و خونهاى
آنها به خدا نمى رسد، آنچه به او مى رسد تقوا و پرهيزگارى شماست .
251- نحل / 45: اگر نمى دانيد از
آگاهان بپرسيد.
252- الاوسط طبرانى ، رياض المتعلمين
ابن السنى و ابونعيم از حديث جابر به سند ضعيف بدون ذكر جمله :
((جاهل بر جهلش معذور نيست .))
253- الاوسط طبرانى از حديث انس به
طور مرفوع با اختلاف كمى در الفاظ؛ المغنى .
254- در الاحيا آمده است : كسى كه در
مسجد نشسته است .
255- الضعفاء ابن حبان از حديث سلمان
، الشعب بيهقى نظير آن به روايت از گروهى از صحابه كه نام آنها برده
نشده است به سند صحيح ، و پيش از اين هر دو ذكر شده اند.
256- آل عمران / 200: اى كسانى كه
ايمان آورده ايد استقامت كنيد و در برابر دشمنان پايدارى ورزيد و از
مرزهاى خود مراقبت به عمل آوريد.
257- عراقى گفته است : ماخذ آن را
نيافتم .
258- عراقى گفته است : اين حديث از
قول كعب الاحبار است و ما آن را در بخش ابن طوق نقل كرده ايم .
259- قرب الاسناد حميرى به همين گونه
از حسين على (عليه السلام ) از جدش صلى الله عليه واله ، المحاسن
برقى .
260- الهديب ، شيخ طوسى ، ج 1، ص
324، باب فضيلت مساجد.
261- پيش از اين ذكر شده است .
262- ماخذ آن را نيافتم .
263- هرگاه از گروهى كوچ كنى و آنها
بتوانند - كه از ايشان جدا نشوى كوچ كننده مى باشند.
264- انعام / 108: (معبود) كسانى را
كه غير خدا را مى خوانند دشنام ندهيد مبادا(نيز) از روى جهل و ستم خدا
را دشنام دهند.
265- مسند الفردوس ديلمى از طريق ابى
نعيم از حديث شيث بن سعد، به طور مختصر آمده كه : بنده در روز قيامت
نامه اعمال خود را كه گشوده شده ديدار مى كند و به آن مى نگرد و در آن
حسناتى مى بيند كه آنها را به جا نياورده است مى گويد: اين حسنات براى
من است در حالى كه من آنها را به جا نياورده ام به او گفته مى شود:
آنها به سبب غيبت مردم از توست و تو آگاهى ندارى ، در سلسله سند آن
ابولهبعه است ؛ المغنى .
266- با اندكى اختلاف پيش از اين ذكر
شده است .
267- ق / 18: هيچ سخنى را انسان بر
زبان نمى آورد جز اين كه نزد آن فرشته اى مراقب و آماده است تا ماموريت
خود را انجام دهد.
268- المحاسن ، ص 417، شماره 180.
269- انعام / 52: آنها را كه صبح و
شام خدا را مى خوانند و جز ذات پاك او نظرى ندارند.....
270- هود / 18:... ليكن آنها همواره
مختلف اند جز آنچه پروردگارت رحم كند و براى همين آنها را آفريد.
271- روم / 32:.. و هر گروهى به آنچه
نزد آنهاست شاد مانند.
272- نظير آن پيش از اين ذكر شده است
.
273- بينه / 5: در حالى كه به آنها
دستورى داده نشده بود، جز اين كه خدا را با اخلاص پرستش كنند و از شرك
، به توحيد بازگردند.
274- زمر / 3: آگاه باشيد دين اخلاص
براى خداست .
275- نساء / 46: جز آنها كه تايب
شوند و جبران و اصلاح كنند و به (دامن لطف خدا) چنگ زنند و دين خود را
براى خدا خالص كنند.
276- كهف / 110: پس هر كس اميد لقاى
پروردگارش را دارد بايد عمل صالح انجام دهد و كسى را در عبادت
پروردگارش شريك نكند.
277- سنن ترمذى ، ج 10، از حديث
عبدالله بن مسعود، خصال صدوق ، باب سوم از امام صادق عليه السلام .
278- سنن نسايى ، ج 6، ص 48، كتاب
جهاد باب : الاستصار بالضعيف .
279- عراقى گفته است : ما آن را در
بخشى از مسلسلات قزوينى روايت كرده ايم هر يك از راويان آن مى گويند من
از فلان درباره اخلاص پرسيدم پاسخ داد: آن از روايت احمد بن عطاء هجيمى
است از عبدالواحدبن زيد از حسن از حذيفه از پيامبر صلى الله عليه واله
از جبرئيل از خداوند متعال .
280- الاخلالص ابن ابى الدنيا
المستدرك حاكم با عبارت ((نيت خود را
خالص كن )) به سند صحيح از حديث
معاذالجامع الصغير.
281- الحلية ابو نعيم به سند ضعيف و
درآن آمده است : ((كسى كه خود را براى
خدا خالص كند))؛ كافى كلينى نظير آن را
از امام باقر (عليه السلام ) روايت كرده است ؛ ج 2، ص ، 16 و پس از اين
خواهد آمد.
282- سنن ترمذى ، ج 8، ص 329 و پيش
از اين ذكر شده است .
283- حجر/ 40: جز بندگان مخلصت .
284- ملك / 2:... تا شما را بيازمايد
كه كدام يك بهتر عمل مى كنيد.
285- همان ماخذ، ج 2، ص 6، شماره 4 و
6.
286- همان ماخذ، ج 2، ص 6، شماره 4 و
6.
287- نحل / 66: از ميان غذاهاى هضم
شده و خون شير خالص و گوارا به شما مى نوشانيم .
288- دركتاب ريا ذكر شده است .
289- زمر/ 47: و از سوى خدا امورى بر
آنها ظاهر مى شود كه هرگز گمان نمى كردند.
290- جائيه / 32: و اعمال بدشان بر
آنها آشكار مى شود.
291- كهف / 104 و 105: بگو آيا به
شما خبر دهيم كه زيانكارترين (مردم ) كيانند؟كه تلاشهايشان در زندگى
دنيا گم (و نابود) شده و با اين حال گمان مى كنند كار نيك انجام مى
دهند.
292- ص / 83: جز بندگان خالص تو از
ميان آنها.
293- سنن اين ماجه شماره 3972، از
سفيان بن عبدالله ثقفى گفته است : عرض كردم اى پيامبر خدا! چيزى را
برايم بيان كن كه به آن متمسك شوم ، فرمود: بگو پروردگارم الله است سپس
استقامت كن . صحيح مسلم نظير آن .
294- بارها در بخش
((علم )) و جز آن ذكر شده
است .
295- زلزال / 7 و 8: پس هر كس به
اندازه سنگينى ذره اى كار نيك انجام دهد آن را مى بيند و آن كه به
اندازه ذره اى كار بد كند آن را مى بيند.
296- نساء / 39: خداوند (حتى ) به
اندازه ذره اى ستم نمى كند.
297- مكرر در بخش رياضت نفس و بخش
توبه ذكر شده است .
298- كهف / 110: پس هر كس اميد لقاى
پروردگارش را دارد بايد عمل صالح انجام دهد و كسى را در عبادت
پروردگارش شريك نكند.
299- كهف / 110 پس هر كس اميد لقاى
پروردگارش را دارد بايد عمل صالح انجام دهد و كسى را در عبادت
پروردگارش شريك نكند.
300- سنن نسابى ، ج 6، ص 23 با
اختلاف اندكى از حديث ابى موسى اشعرى .
301- همان ماخذ، ج 2، ص 293، شماره
1.
302- همان ماخذ، ج 2، ص 293، شماره 3
و 2.
303- همان ماخذ، ج 2، ص 293، شماره 3
و 2.
304- همان ماخذ، ج 2، ص 295، شماره
9.
305- همان ماخذ، ج 2 ص 297، شماره
18.
306- احزاب / 23:... مردانى هستند كه
بر سر عهدى كه با خدا بسته اند صادقانه ايستاده اند.
307- حديثى مورد اتفاق است و پيش از
اين ذكر شده است .
308- مريم / 42: در اين كتاب از
ابراهيم ياد كن كه او بسيار راستگو و پيامبر خدا بود.
309- عراقى گفته است : اين حديث را
با اين الفاظ نيافتم .
310- همان ماخذ، ج 2، ص 105 شماره 8
و 10.
311- همان ماخذ، ج 2، ص 105، شماره 8
و 10.
312- كافى ، ج 2، ص 150، شماره 11 و
12.
313- كافى ، ج 2، ص 150، شماره 11 و
12.
314- همان ماخذ، ج 2، ص 104، شماره
5.
315- بخارى و مسلم از حديث كعب بن
مالك .
316- صحيح بخارى ، ج 3، ص 227؛ صحيح
مسلم ، ج 8، ص 28، از حديث ام كلثوم دختر عقبة بن ابى معيط،
317- صحيح مسلم ، ج 8 ص 28؛ كافى
كلينى نظير آن از امام صادق عليه السلام ، ج 2، ص 342.
318- انعام / 79: من روى خود را به
سوى كسى كردم كه آسمانها و زمين راآفريده است .
319- صحيح بخارى از حديث ابى هريره و
پيش از اين ذكر كرده است .
320- منافقون / 2... ليكن خداوند
گواهى مى دهد كه منافقان دروغگويند.
|