دفتر اول آداب زندگى اسلامى
(ترجمه فارسى مكارم الاخلاق)
حسن بن فضل بن حسن طبرسى
مترجم : عبد الرحيم عقيقى بخشايشى
- ۱۸ -
و از آن حضرت (عليه السلام):
چون اين آيه آمد: ((اى مردم مؤمن خود و اهل بيت
خود را از آتش بترسانيد، و حفظ نماييد))(65)،
مردى مسلمان به گريه نشست ، و گفت : من از اداره خودم عاجزم ، و تكليف
خانواده ام نيز به گردنم افتاد. پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم)
فرمود: همين كافى است كه آنها را به آنچه خودت را مى خوانى امر نمايى و
از آنچه خودت را باز مى دارى نهى كنى .
و از آن حضرت (عليه السلام): زنى براى كارى خدمت پيغمبر (صلى الله عليه
و آله و سلم) آمد. حضرت فرمود: گويا تو از تسويف دهندگانى ، پرسيد:
تسويف دهنده كيست ؟ فرمود: زنى كه شوهر او را براى حاجتى صدا كند، و او
همچنان شوهر را سر بگرداند تا وقت بگذرد و شوهر به خواب رود، كه چنين
زنى را ملائكه لعنت كنند تا شوهر از خواب بر آيد.
و از آن حضرت (عليه السلام): خداى رحمت كند بنده اى را كه رابطه ميان
خود و زنش را نيكو سازد، كه خداوند عزوجل سرنوشت زن را به دست او داده
و وى را صاحب اختيار او نموده است .
از نبى اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم): عيال يك مرد اسيران اويند، و
محبوب ترين بندگان پيش خدا كسى است كه به اسيرانش نيكو كارتر باشد.
از امام هفتم (عليه السلام): عيال يك مرد اسيران اويند، و هر كه خداوند
به او نعمتى دهد بر اسيرانش وسعت دهد، وگرنه ممكن است از دستش برود.
خوله به نبى اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) عرضه داشت : من خود را
براى شوهر چون عروسى كه به زفاف مى رود معطر و آراسته مى كنم ، و به
بسترش مى روم ، و او به من پشت مى كند، دوباره به طرف صورت او مى روم ،
باز به من پشت مى كند، به نظرم مى رسد كه از من ناراحت است ، چه دستور
مى فرماييد؟ فرمود: از خدا بترس و از همسرت اطاعت كن .
پرسيد: حق من برگردن او چيست ؟ فرمود: خوراك تو را از هر چه خود مى
خورد تاءمين نمايد و از آن چه مى پوشد براى تو بخرد، و سيلى به صوت تو
نزند، و داد به سرت نكشد، پرسيد: حق شوهر بر من چيست ؟ فرمود: جز با
اجازه او بيرون نروى ، و روزه مستحبى بى اجازه او نگيرى ، و بى اجازه
او از خانه اش صدقه ندهى ، و اگر سوار مركب باشى و تو را بخواند؛ اجابت
كنى .
پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: زن وسيله خوشى است ، هر كه
زن مى گيرد، او را نگه دارد و ضايع مگذارد.
و امير مؤمنان (عليه السلام): به محمد بن حنيفه فرمود: پسرم اگر
نيرومندى ، برطاعت حق نيرومند باش . و اگر ضعيفى برگناه ضعيف باش ، و
اگر مى توانى كارى كنى كه زن جز به اندازه كار خود، شغلى نداشته باشد
چنين كن ، كه براى حفظ جمالش بهتر، و براى جانش راحت تر، و آسانتر است
، كه زن گل است ، قهرمان نيست ، و به هر حال با وى مدارا كن ، و خوب
مصاحبت كن تا عيش تو صاف و بدون كدورت باشد.
از امام صادق (عليه السلام): از خدا بترسيد درباره دو ضعيف : مملوك و
زن .
فصل ششم : در اولاد و
آنچه مربوط به آن است
پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: فرزند خوب و صالح ،
گلى از گلهاى بهشت است .
امام صادق (عليه السلام): ميراثى كه از بنده به خدا مى رسد، بنده صالحى
است كه براى او استغفار كند.
و از آن حضرت : دختر حسنه و پسر نعمت است . حسنه ثواب دارد و نعمت سؤ
ال و محاسبه .
به پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) بشارت دخترى دادند، به اصحاب
نگريست ، آثار كراهت در چهره آنها مشاهده كرد، فرمود: چه مى شود شما
را؟ گلى است كه من مى بويم و خدا روزى او را مى دهد.
پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: چه خوب فرزندانى هستند
دختران پوشيده و پرده نشين ، هر كه يك دختر داشته باشد، خداوند او را
همچون سپرى از آتش برايش قرار مى دهد، و هر كه دو دختر داشته باشد،
خداوند او را به واسطه آنها به بهشت برد، و اگر سه دختر داشته باشد، يا
سه خواهر جهاد و صدقه (زكات ) از او برداشته مى شود. از حذيفه ، پيغمبر
(صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: بهترين فرزندان دختر است .
از امام رضا (عليه السلام): چون خدا خواهد به بنده اى خيرى دهد، نميرد
تا فرزند خود را ببيند، و روايت است هر كه بى اولاد بماند و بميرد چنان
است كه در ميان مردم نبوده ، و هر كه بميرد و فرزندى بگذارد چنان است
كه نمرده است .
از امام صادق (عليه السلام): خداوند به مردى كه به فرزند خود محبت زياد
ورزد رحمت آرد.
عمر بن يزيد به حضرت عرضه داشت كه : چند دختر دارم ، فرمود: گويا آرزوى
مرگشان را مى كشى ؟ اگر چنين باشد و بميرند هرگز در قيامت اجرى نخواهى
داشت ، و با حالت عصيان خدا را ملاقات خواهى كرد.
روايت است كه مردى خدمت نبى اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) آمد، و
به مرد ديگرى كه خدمت حضرت نشسته بود، بشارت فرزندى داد، پيغمبر (صلى
الله عليه و آله و سلم) فرمود: چه مى شود تو را؟ مرد گفت : خير است ،
فرمود: بگو چيست ؟ مرد گفت : من از خانه كه بيرون آمدم همسرم درد
زايمان داشت ، و خبر يافتم كه دختر زاييده است ، حضرت فرمود: زمين
سنگينى او را مى كشد، و آسمان بر او سايه مى افكند، و خدا روزيش مى
دهد، و خود او گلى است كه مى بوئيش ، و بعد رو به اصحاب كرد و فرمود:
هر كه يك دختر دارد؛ او در مشقت است ، و هر كه دو دختر دارد، واى بر
او، و هر كه سه دختر دارد، از او جهاد بر داشته شده است ، و هر كه چهار
دختر دارد، اى بندگان خدا او را كمك كنيد، به او قرض دهيد، به او ترحم
آريد.
و پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: هر كه سه دختر يا سه
خواهر داشته باشد، بهشت بر او واجب مى شود، پرسيدند: يا رسول الله ! و
نيز اگر كسى دو تا داشته باشد؟، فرمود: و اگر دو دختر هم داشته باشد.
پرسيدند: اگر چه يك دختر داشته باشد؟ فرمود: اگر چه يك دختر داشته
باشد.
از نبى اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم): از سعادت مرد اين است كه
دخترش در خانه اش حيض نبيند.
از نبى اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم): كودكان را دوست بداريد و به
ايشان ترحم كنيد، و اگر به آنها وعده اى داديد وفا نماييد، كه جز شما
براى خود روزى آورى نمى شناسند.
و از آن حضرت (عليه السلام) آمده است كه : مردى را ديد يكى از دو كودك
خود را بوسيد و ديگرى را نبوسيد، حضرت فرمود: چرا بين دو كودك مساوات
برقرار نكردى ؟!
و فرمود: بين فرزندانتان به عدالت رفتار كنيد چنان كه مى خواهيد بين
شما عدالت باشد.
و روايت است كه پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) حسنين را بوسيد،
اءقرع بن حابس گفت : من ده فرزند دارم و تاكنون هيچ كدام را نبوسيده ام
، حضرت فرمود: اگر خدا رحمت را از دل تو برداشته است به من چه مربوط
است ؟
از نبى اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم): به فرزندان خود نامهاى
پيامبران را بگذاريد، و بهترين اسم ها عبد الله و عبدالرحمن مى باشد.
از نبى اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم): از حقوق فرزند بر پدر اين سه
چيز است : نام خوب بر او بگذارد، به او نوشتن بياموزد و چون بالغ شد،
شرايط ازدواج برايش ايجاد كند.
و فرمود: كودكان خود را ببوسيد كه به هر بوسه اى درجه اى در بهشت براى
شما خواهد بود كه هر درجه پانصد سال راه است .
از حضرت رضا (عليه السلام)؛ پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:
هيچ قومى به مشورت ننشينند كه در ميان آنها محمد (صلى الله عليه و آله
و سلم ) يا احمد نام باشد، مگر اينكه وى براى آنها مفيد و خير خواهد
بود.
و نيز فرمود: نظير همان حقوقى كه از پدر و مادر برگردن فرزند ثابت است
از فرزند برگردن والدين نيز، ثابت مى باشد.
و نيز فرمود: قسم به آن كه مرا به حق برانگيخت ، فرزندى كه عاق والدين
باشد بوى بهشت را نخواهد شنيد.
امير مؤمنان (عليه السلام) فرمود: بوسيدن فرزند رحمت است ، و بوسيدن
همسر (زن ) شهوت است ، و بوسيدن والدين عبادت است ، و بوسيدن (مرد)
برادر مؤمن دين است ، و حسن بصرى به اين روايت اين جمله را اضافه كرده
: بوسيدن امام عادل طاعت است .
از امام صادق (عليه السلام): نيكى مرد به فرزندش نيكى به والدين اوست .
رفاعه گويد: از حضرت موسى بن جعفر سؤ ال كردم درباره مردى كه فرزندانى
دارد، و مادرشان يكى نيست ، آيا مى تواند يكى از آنها بر ديگرى برترى
دهد؟ فرمود: آرى ، اشكالى ندارد، پدرم مرا بر برادرم عبد الله برترى مى
داد.
از امام صادق (عليه السلام): يكى از نعمت هاى خداوند عزوجل برمرد اين
است كه فرزندش شبيه او باشد.
و از آن حضرت (عليه السلام): خداوند متعال اگر بخواهد كسى را خلق كند،
همه صورتهايى كه بين او و بين آدم است جمع مى كند، بعد او را بر صورت
يكى از آنها خلق مى كند، پس هيچ كس به فرزندش نگويد، كه اين شبيه من و
شبيه آبا و اجداد من نيست .
مردى از پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) پرسيد: چرا در اولاد خود
چيزهايى مى بينيم كه در خود نمى بينيم ؟ فرمود: زيرا آنان از شما
هستند، و شما از ايشان نيستيد.
و به حضرت زين العابدين (عليه السلام)، عرضه داشتند كه : تو از هر كس
به مادر نيكوترى پس چرا ديده نشده است كه با او در يك سفره غذا بخورى ؟
فرمود: مى ترسم دستم به لقمه اى برود كه چشم مادر به آن بوده و عاق او
شوم .
و از امام صادق (عليه السلام): مردى خواست به ديگرى براى تازه مولودش
تبريك گويد به وى گفت : اين فارس و شجاع را به تو تبريك مى گويم ، حضرت
حسن (عليه السلام) شنيد و به وى گفت : از كجا مى دانى كه فارس خواهد شد
يا پياده ؟ مرد گفت : پس چه بگويم فدايت شوم ؟ فرمود: بگو: به سپاس
خداوندى كه بخشنده اين فرزند به توست موفق باشى ، و فرزند نيز بر تو
مبارك باشد و به رشد نائل آيد و وسيله خير تو گردد.
و پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) به مردى كه همراه كودكش بود،
فرمود: اين كيست ؟ گفت : فرزندم فرمود: خداوند تو را از او بهره دهد،
اگر مى گفتم بارك الله از اين فرزند به تو؛ او را بر تو مقدم داشته
بودم .
از ابن عباس (عليه السلام)، پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:
هر كه از بازار چيزى براى خانه بخرد و براى عيالش ببرد، چنان است كه
براى مستمندان صدقه برده است ، و اول به دختران و زنان بدهد، كه هر كس
دخترش را خوشحال كند چنان است كه برده اى از خاندان اسماعيل آزاد
كرده است ، و هر كه پسرش را شاد سازد چنان است كه از خوف خدا گريسته
است و هر كه از خشيت و خوف خدا بگريد به بهشت درآيد.
از امام پنجم يا ششم (عليه السلام): چون كودك سه ساله شود هفت بار به
او بگو بخوان :
لا
اله الا الله بعد، واگذارش تا به سن سه سال و هفت ماه و بيست
روز رسد، هفت بار به او بگويند: بگو
محمد
رسول الله ، و ديگر تا چهار سالگى او را واگذار، و چون چهار
سالش تمام شد هفت بار بگويد:
صلى
الله على محمد و آل محمد و رها كنيد تا پنج سالگى به او گفته
شود دست راست و چپ كدام است ؟ وقتى فهميد، روبه قبله واداشته شود، و
سجده كند، و باز واگذارش كنيد تا شش سالگى چون شش ساله شد ركوع و سجود
آموزد تا هفت ساله شود، در اين سن دستور دهند تا دست و صورت رابشويد
وضو بگيرد، بعد به نمازش وادارند، و چون نه ساله گردد، وضو يادش دهند
و اگر ترك كرد تنبيه گردد و به نماز فرمانش دهند، و بر ترك آن تنبيهش
كنند. و چون نماز و وضو فراگيرد، والدينش آمرزيده شوند انشاءالله .
از امام صادق (عليه السلام): از سعادت مرد اين است كه فرزندش به شباهت
، و شكل و اخلاق او شناخته شود.
پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: يكى از نعمت هاى خدا بر مرد
اين است كه فرزندش شبيه خودش باشد.
از موسى بن جعفر (عليه السلام): پدرم مى گفت : سعادتمند است مردى كه
نميرد تا فرزند خود را ببيند، سپس به حضرت رضا (عليه السلام) اشاره كرد
و فرمود: خداوند فرزندم را به من نشان داد.
از امام صادق (عليه السلام): كودك را تا هفت سال به بازى واگذار، هفت
سال ديگر تربيتش كن ، و هفت سال ديگر همراه خود ببر و ادب يادش ده ،
اگر خوب شد كه شده است و گرنه ديگر اميد خوبى نيست .
پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: فرزند تا هفت سال حاكم است
(يعنى آزاد) و تا هفت سال بنده است (يعنى بايد كاملا تحت تربيت باشد)،
و هفت ساله سوم وزير است (بايد مورد مشورت قرار گيرد)، اگر در بيست و
يك سالگى اخلاقش رضايت بخش شد، كه بهتر وگرنه ، به پهلويش بزن كه در
نزد خدا معذورى .
و از آن حضرت (عليه السلام): اگر كسى به تربيت فرزندش نپردازد بهتر است
كه نيم من نان هر روز، صدقه دهد.
و از پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم): فرزندانتان را گرامى داريد و
خوب تربيت كنيد، تا خداوند شما را بيامرزد.
از حضرت رضا (عليه السلام): پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم)
فرمود: كودكانتان را از كثافات بشوييد، كه شيطان آنها را مى بويد و
كودك به فرياد و فغان آيد و موجب ايذا فرشتگان موكل گردد.
از امير مؤمنان (عليه السلام): كودك تا شش سال آزاد است و بايد به او
آسان گرفته شود، و هفت سال تحت تربيت قرار گيرد، و هفت سال به كار
گمارده شود و طول قامتش در بيست و سه سالگى و عقلش در سى و پنج سالگى
كامل شود، و بعد از اين آنچه به دست آرد با تجربه است .
از امام پنجم (عليه السلام): دختر و پسر چون ده ساله شوند بايد بسترشان
جدا شود.
از نبى اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم): كودكان را از شير زنان
زناكار و ديوانه نگهداريد، كه شير اثر دارد.
از امير مؤمنان (عليه السلام): چون كودكى را ديديد كه شيرين چشم ، و
داراى پيشانى عريض ، و گونه هاى گلگون ، قامتى سالم ، چابك ، باشد اميد
هر خوبى و ميمنت از وى ، داشته باشيد، و اگر داراى چشمانى فرو رفته و
پيشانى كوتاه و تنگ و بينى برآمده و نوك تيز كه در پيشانيش شبه برآمدگى
باشد به او اميدى نداشته باشيد.
از امام ششم (عليه السلام): كودك در هر سال به قدر چهار انگشت خود بلند
شود.
و از آن حضرت (عليه السلام)، پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم)
فرمود: بايد بستر دو پسر و دو دختر و پسر و دختر در ده سالگى جدا شود.
و از آن حضرت : چون دختر به شش سالگى رسد، ديگر او را نبوسيد، و زن
پسرش را پس از هفت سالگى نبوسد.
و از آن حضرت (عليه السلام): مباشرت زن با دختر شش ساله اش شعبه اى از
زنا است .
و احمد بن نعمان از آن حضرت (عليه السلام) پرسيد: دخترى شش ساله پيش من
است كه با او خويشى و محرمى ندارم ، فرمود: به دامنت منشان و او را
مبوس .
از پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: كودكان را چون هفت ساله
شدند، از هم جدا بخوابانيد، و روايت است كه بايد بستر كودكان در شش
سالگى جدا باشد.
در طلب فرزند
بكر بن صالح گويد: به حضرت هادى (عليه السلام) نوشتم : من پنج
سال است كه از بچه دار شدن خوددارى كرده ام كه همسرم فرزند نمى خواهد و
مى گويد به واسطه ندارى تربيت ، فرزند مشكل است ؟ امام جواب نوشت : بچه
دار شو كه خداوند روزيش دهد.
ابن عمر، پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: فرزند بخواهيد كه
نور چشم و ريحانه دل است ، و از زن عجوزه و نازا بپرهيزيد.
حضرت زين العابدين به يكى از اصحاب فرمود: براى طلب فرزند هفتاد بار
بگو: ((خداوندا! مرا تنها مگذار كه تو بهترين
وارثانى
(66) و برايم جانشينى قرار ده كه در زندگى به من احسان
و نيكى كند، و پس از مرگ ، استغغار نمايد، و او را سالم و كامل بدار و
شيطان را در او شريك و سهم مده ، خداوندا! از تو مغفرت مى طلبم و به
سوى تو توبه و بازگشت مى نمايم ، كه تو غفور و رحيمى ))،
اگر كسى اين دعا را بسيار بخواند خداوند آنچه از مال و فرزند و خير
دنيا و آخرت كه آرزو دارد به او خواهد داد، كه خداوند مى فرمايد:
((خدا را استغفار كنيد كه او غفار است و اوست كه
براى شما آب گوارا و روان از آسمان فرو مى فرستد، و شما را به مال و
فرزند، يارى مى نمايد، و برايتان باغها آفريده ، و نهرها جارى ساخته
است .))
از زراره ، از امام پنجم (عليه السلام): نزد هشام بن عبد الملك رفتم ،
چندان در اجازه ملاقات دير كرد كه ملول شدم ، هشام حاجبى داشت كه ثروت
فراوان داشت ولى فرزند نداشت حضرت باقر (عليه السلام) به وى نزديك شد،
و فرمود: مى توانى مرا به هشام برسانى تا دعايى به تو بياموزم كه
فرزندى پيدا كنى ؟ گفت : آرى . و او را به هشام رسانيد و كارش را انجام
داد، و بيرون آمد، حاجب گفت : جانم فدايت آن دعا را تعليم من كن ، امام
فرمود: در هر صبح و شام هفتاد بار بگو:
سبحان الله و خدا را ده بار استغفار نما، و او را نه بار تسبيح
گوى ، و آن را به استغفار ختم كن كه خداوند مى فرمايد:
((خدا را استغفار كنيد، كه او غفار است و آب گوارا از آسمان
براى شما مى فرستد، و به مال و فرزند ياريتان مى كند و براى شما باغ ها
و نهرها قرار داده است ))(67)
حاجب اين دعا را بخواند و فرزند بسيار پيدا كرد، و بعد از اين همواره
به ديدار حضرت باقر و صادق (عليه السلام) مى شتافت . سليمان گويد: من
با دختر عمه ام عروسى كردم و اين دعا را خواندم ولى فرزند نيامد، دعا
را به زنم آموختم ، او هم خواند و بچه دار شديم ، و دانستم كه اگر زن
بخواند بچه دار مى شود، و به كسانى كه بچه دار نمى شدند دعا را آموختم
و خواندند و فرزندان متعدد پيدا كردند.
از ابى بكر بصرى : به حضرت صادق (عليه السلام) گفتم من از خانواده اى
هستم كه منقرض شده اند و من تنها بازمانده آنها هستم و فرزندى ندارم ،
فرمود: در سجده اين دعا (آيه ) را بخوان : ((خداوندا!
مرا ذريه اى پاك عنايت كن كه تو شنوا و پاسخ گويى دعايى
))(68)
و ((بار خدايا مرا تنها (و بدون وارث ) نگذار كه
تو بهترين وارثانى ))(69)
من اين دعا را خواندم و دو فرزندم على و حسين به دنيا آمدند.
و از آن حضرت روايت است كه براى طلب فرزند، در وقتى كه اراده آميزش
دارى اين آيه را سه بار بخوان :
وذا
النون اذ ذهب ....(70)
و از آن حضرت (عليه السلام): هر كس از شما زنش باردار است و فرزندش
چهار ماهه شد رو به قبله بايستد و آية الكرسى بخواند، و دست به پهلوى
همسرش گذارد و بگويد:
((خداوندا! من اين فرزند را محمد نام گذاردم
)) خداوند او را پسر كند، و اگر به عهد خود وفا
كند و نام او را محمد نهد خداوند آن را وسيله بركت او قرار دهد وگرنه
اختيار با خداست كه او نگهدارد يا ببرد.
از امام ششم (عليه السلام): مردى بر آن حضرت وارد شد و عرضه داشت : يا
ابن رسول الله من هشت دختر پشت سر هم دارم و پسرى ندارم ، دعا بفرماييد
كه خداوند به من پسر دهد، امام (عليه السلام) فرمود: چون آهنگ آميزش
كردى و در دامن زن نشستى ، دست راستت را بر ران چپ زن نه و سوره
((انا انزلناه ...)) را
هفت بار بخوان ، و سپس آميزش كن كه آنچه مى خواهى مى بينى ، و چون آثار
حمل پيدا شد، هر وقت زن در شب ، پهلو به پهلو شود دست راست خود را بر
ران راست او نه و ((اناانزلنا..))
را هفت بار بخوان . مرد گويد: چنين كردم و هفت پسر پشت سرهم برايم
متولد شد، و ديگران نيز چنين كردند و پسردار شدند.
روزى حسن بن على (عليه السلام) از نزد معاويه بيرون شد، يكى از دربانان
معاويه ، به دنبال حضرت راه افتاد، و گفت من مردى پولدارم كه بچه دار
نمى شوم ، چيزى به من بياموز كه خداوند به من فرزندى دهد. امام (عليه
السلام) فرمود: بسيار استغفار كن ، وى بسيار استغفار مى كرد كه گاهى به
روزى هفتاد بار مى رسيد، و ده پسر برايش متولد شد. اين خبر به معاويه
رسيد، به مرد گفت : چرا از او نپرسيدى كه اين سخن از كجا گرفته است ؟
بارى ديگر كه امام (عليه السلام) به معاويه وارد شد مرد همان سؤ ال از
او كرد، امام (عليه السلام) فرمود: مگر گفته قرآن را نشنيدى كه در
داستان هود گويد: ((و بر نيروى شما بيفزايد))(71)
و در قصه نوح گويد: ((شما را به مال و فرزند كمك
كند)).(72)
فصل هفتم : در عقيقه و
متعلقات آن
عمر بن يزيد گويد: از امام ششم (عليه السلام) شنيدم كه : هر
مردى در قيامت در گرو عقيقه است ، و عقيقه از قربانى (مستحب ) لازم تر
است .
و از آن حضرت (عليه السلام): هر انسانى درگور فطره (عيد رمضان ) است و
هر مولودى در گرو عقيقه مى باشد.
عمر بن يزيد گويد: به امام صادق (عليه السلام) عرضه داشتم كه به خدا
نمى دانم پدرم برايم عقيقه كرده است يا نه ؟ حضرت دستور داد من براى
خود عقيقه كنم ، در حالى كه در سن پيرى بودم .
از حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام): چون فرزندى براى آدمى متولد شود
عقيقه بر او واجب گردد، و اگر خواهد همان روز او را نام بگذارد.
از امام صادق (عليه السلام): عقيقه بر هر پولدارى لازم است ، فقير
هرگاه توانست عقيقه كند، و اگر نتوانست بر او لازم نيست ، و اگر براى
فرزند عقيقه نكرد تا وقتى كه براى او قربانى نمايد همان كافى است ، و
هر مولودى در گرو عقيقه مى باشد.
و درباره عقيقه فرمود: قوچى عقيقه كند، و اگر نيافت ؛ هر چه براى
قربانى كافى است در عقيقه نيز كافى است ، وگرنه بره اى عقيقه نمايد.
و از آن حضرت (عليه السلام) درباره عقيقه سؤ ال شدم ، فرمود: گوسفند يا
گاو يا شتر باشد و بعد از عقيقه ، كودك اسم گذارى شود، و روز هفتم سر
او تراشيده شود، و به وزن موهايش زر و سيم صدقه دهند، و اگر پسر است
حيوان نر و اگر دختر است ماده عقيقه شود.
ابوطالب در روز هفتم ولادت پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم) عقيقه
اى كرد، و خاندان خود را دعوت نمود، گفتند: اين مهمانى براى چيست ؟
فرمود: عقيقه براى احمد (صلى الله عليه و آله و سلم) پرسيدند: چرا نامش
را احمد نهاده اى ؟ گفت : چون اهل زمين و آسمان ، او را حمد و ثنا مى
گويند.
از امام صادق (عليه السلام): ربع عقيقه بايد به قابله داده شود و اگر
نبود، به مادر كودك داده شود تا او به هر كس كه خواهد هديه كند، و نيز
ده مسلمان از آن ، اطعام گردد، و اگر بيشتر اطعام شوند بهتر است .
و از آن حضرت (عليه السلام): چون خواهى عقيقه ذبح كنى ، بگو:
((اى قوم من از بتانى كه شريك خدا ساخته ايد
بيزارم ، و من به حقيقت رو مى كنم به آن كسى كه آسمان و زمين را آفريد
و من مشرك نيستم . نماز و حج و زندگى و مرگم براى خداوند آفريدگار
جهانيان است ، خدايى كه شريك ندارد، و به اين كار ماءمورم و من از
تسليم شدگانم ))، ((خداوندا!
از سوى تو آمده ام و به سوى تو باز خواهم گشت ، به نام خدا و خدا
بزرگتر است ،
خداوندا! برمحمد و آل او درود فرست ، اين عقيقه را از فلان (نام فرزند
را ببرد) قبول كن .)) بعد از اين دعا، عقيقه را
ذبح كند.
از امام صادق (عليه السلام): مولود در روز هفتم نام گذارى شود، و سرش
را بتراشند و هم وزن مويش نقره صدقه دهند، و از طرف او قوچى نر عقيقه
كنند، و اعضا او را قطعه قطعه نمايند و بپزند، و گروهى از مسلمين را به
آن مهمان كنند. و مانعى ندارد كه گوشتش را صدقه دهند، و اين عمل براى
دختر و پسر يكسان است . و از عقيقه مرد (صاحب فرزند) و عيالش نخورند،
و پاى عقيقه را به قابله دهند، و اگر قابله از اهل و عيال مرد باشد
لازم نيست چيزى از عقيقه ببرد، و اعضايش را اگر بخواهد صدقه دهد و اگر
خواهد بپزد، و با آن نان و آبگوشت بدهد، و جز به اهل ولايت ندهد.
و از آن حضرت (عليه السلام): مولود چون به دنيا آيد، در گوش راستش
اذان و در گوش چپش اقامه گفته شود.
و فرمود: هر كه چهل روز گوشت نخورد، بدخلق شود و هر كه بدخلق گردد در
گوشش اذان گوييد.
|