1-
جمعه ، 4: (( اين فضل خداست كه به هر كه
خواهد مى بخشد، و خداوند داراى بخشش بزرگ است ))
.
2-
كهف ، 70: (( پس اگر دنبال من آيى از من
چيزى نپرس تا خودم در آن باره سخنى برايت به ميان آورم
)) .
3-
(( سنن ابن ماجه )) ج
1، ص 16. (( مسند احمد ))
ج 4، ص 130: (( بر شما باد به شنيدن و اطاعت
نمودن هر چند (امير شما) بنده حبشى باشد )) .
4-
(( عوالى اللئالى ))
ج 1، ص 25.
5-
(( مقصد اقصى )) فصل
2 و 4.
6-
(( مقصد اقصى )) فصل
2 و 4.
7-
فتح ، 10: (( همانا آنان كه با تو بيعت مى
كنند جز اين نيست كه با خدا بيعت مينمايند، (اين ) دست خداست كه بالاى
دستهاست ، پس هر كه پيمان شكند جز اين نيست كه بر ضرر خود شكسته است ،
و هر كس به پيمان خود كه با خدا بسته وفا كند پس به زودى خداوند پاداش
بزرگى به او خواهد بخشيد )) .
8-
(( اى داود، هرگاه طالب مرا ديدى خادم او
باش . )) (محجة البيضاء، ج 1، ص 131)
9-
(( مثنوى )) دفتر
چهارم ، ص 353 با اندكى تلخيص .
10- عنكبوت ، 7: (( و همانا البته بهترين
چيزى را كه عمل كرده اند به آنان پاداش ميدهيم ))
.
11- نساء، 100.
12- توبه ، 24.
13- اين كتاب از ابومحمد جعفر بن احمد بن على قمى ساكن رى است .
14- (( تحصين )) ص
23، به نقل از كتاب مذكور با اندكى تفاوت در بعضى الفاظ.
15- (( شرح نهج البلاغه ))
ابن ميثم ، ج 4، ص 195.
16- (( جامع الصغير ))
ج 2، ص 184.
17- نساء، 100.
18- (( جامع الصغير ))
ج 2، ص 55 و 56.
19- (( جامع الصغير ))
ج 2، ص 55 و 56.
20- توبه ، 38.
21- (( تفسير صافى ))
ص 3.
22- (( محجة البيضاء ))
ج 5، ص 6.
23- توبه ، 41.
24- (( محجة البيضاء ))
ج 3 ص 57: (( الخفيف الحاذ ))
و همين صحيح است .
25- (( مصباح الشريعة ))
، باب 71.
26- (( عوالى الئالى ))
، ج 1 ص 101، و شرح آن هم از صاحب (( عوالى
)) است .
27- (( من لايحضره الفقيه ))
ج 3، ص 156.
28- (( جواهر السنية ))
ص 26 به نقل از (( اخبار الزمان
)) مسعودى .
29- نساء، 97.
30- (( مصباح الشريعة ))
باب 23.
31- (( امالى طوسى ))
ج 1 ص 44.
32- (( اوصاف الاشراف ))
باب 3، فصل 1. و آيه در سوره انعام ، 70: (( و
آنان را كه دين خود را به بازى گرفته و زندگانى دنيا فريبشان داده است
، رها ساز )) .
33- (( صحيح مسلم ))
ج 8، ص 72 با تعبير (( مائة مرة
)) . و در (( نهايه ابن اثير
)) مانند متن است .
34- هود، 114.
35- (( محجة البيضاء ))
ج 7، ص 24. و نظير آن در (( سنن ابن ماجه
)) رقم 4248.
36- (( عيون اخبار الرضا ))
باب 31، ج 2، ص 24.
37- (( محجة البيضاء ))
ج 7، ص 8.
38- (( بحار الانوار ))
، ج 6، ص 35.
39- (( كافى )) ج 2،
ص 430، فيلقى الله حين يلقاه و ليس ...
40- در معناى (( نصوح ))
به تفاسير ذيل آيه 8 از سوره تحريم مراجعه شود.
41- (( كافى )) ج 2،
ص 435 - 436.
42- مراد از گناه معنى مصطلح آن نيست ، زيرا انبياء عليه السلام
معصوم از گناه اند. و اعتراف آن حضرت به عجز خود نشان كمال معرفت آن
جناب به ساحت قدس و ربوبى مى باشد.
43- (( كافى )) ج 2،
ص 435.
44- (( نهج البلاغه ))
خطبه 76، و درمتن (( فعدلى ))
بود كه اصلاح شد.
45- خواجه عبدالله انصارى در (( منازل
السائرين )) منازل سلوك را به ده منزل فوق تقسيم
نموده .
46- عن التكدر بالتلوين . (منازل )
47- (( شرح منازل ))
ص 16.
48- يعنى توبه جنبه سلبى دارد و آن گناه نكردن است ، ولى انابه
جنبه ايجابى و اثباتى دارد و آن علاوه بر گناه نكردن رجوع و بازگشت و
سير الى الله است .
49- فى المصدر: عمله .
50- (( مصباح الشريعة ))
باب 79. و آيه در سوره عنكبوت ، 3.
51- بقره ، 222.
52- (( محجة البيضاء ))
ج 7، ص 7.
53- (( عيون اخبار الرضا ))
باب 30،ج 2، ص 3.
54- (( نهج البلاغه ))
حكمت 87 و 88. و آيه در سوره انفال ، 33.
55- (( نهج البلاغه ))
حكمت 87 و 88. و آيه در سوره انفال ، 33.
56- مجادله ، 19.
57- آل عمران ، 8.
58- ميان اين توضيح و سخن فوق رابطه اى ديده نشد، زيرا سخن در
گناهان قبل از شناخت خداى متعال بود، نه گناهان بعد از آن . مگراين كه
سخن فوق در مورد گناهان بعد شناخت نيز ادامه داشته ، و در نسخه ها
افتاده است .
59- در آيه (( واو ))
ندارد و طبق قاعده نيز زائد است .
60- آل عمران ، 135 - 136.
61- (( امالى صدوق ))
مجلس 11، ص 38 - 41.
62- (( محجة البيضاء ))
، ج 2 ص 149 و 148.
63- (( محجة البيضاء ))
ج 2 ص 149 و 148.
64- (( احياء العلوم ))
، ج 4، ص 34، (( صحيح مسلم ))
ج 8 ص 103.
65- ر ك : (( فتوحات ))
ج 2، ص 142.
66- به (( احاديث مثنوى ))
ص 128 مراجعه شود.
67- در اين حديث دو احتمال هست : 1 - مراد اين است كه در توبه
هميشه باز است ، زيرا هيچ گاه خورشيد از مغرب طلوع نمى كند. 2 - مراد
اين است كه درتوبه تا روز قيام ساعت باز است ، و پس از قيام ساعت در
توبه بسته مى شود و توبه هيچ كس مقبول نمى افتد. و چون يكى از علائم
ساعت آن است كه خورشيد برخلاف معمول از سوى مغرب طلوع مى كند، پس تا
روزى كه چنين نشده در توبه باز خواهد بود.
68- خلق .
69- (( مثنوى )) دفتر
چهارم ، ص 66.
70- (( مثنوى )) دفتر
چهارم ، ص 66.
71- (( محجة البيضاء ))
، ج 7، ص 25.
72- تندرست - ظ.
73- (( جامع الصغير ))
، ج 2، ص 17.
74- (( محجة البيضاء ))
ج 7، ص 351.
75- (( محجة البيضاء ))
ج 7، ص 351.
76- در نسخه ها (( نظرك للاخرة
)) بود كه با (( آداب
النفس )) ج 1/42 تصحيح شد.
77- يك فقره ديگر ذكر نشده ، يا درنسخه ها افتادگى دارد.
78- كلمه (( تاكل ))
مربوط به جمله بعدى است كه مؤ لف نياورده است . به ((
آداب النفس )) ج 1، ص 109 مراجعه شود.
79- وى ابوالحسن بوشنجى است ، به (( آداب
النفس )) ج 1 ص 129 مراجعه شود .
80- دام و قلاب ماهيگيرى .
81- (( جامع الصغير ))
ج 1 ص 113، با اندكى اختلاف .
82- (( عيون اخبار الرضا ))
باب 31، ح 36، با اندكى اختلاف .
83- (( نهج البلاغه ))
حكمت 439.
-84
85- (( آداب النفس ))
ج 1، ص 212. و در آن (( و جعلتنى آكل
)) است .
86- (( عيون اخبار الرضا ))
ج 2، ص 52. (( امالى صدوق ))
مجلس 57، ص 219. و در متن (( مجالس ابن الشيخ
)) ذكر شده كه سهو است . و نيز
(( حسابه و عقابه )) صحيح است چنان كه در
مصدر است .
87- (( مصباح الشريعة ))
باب 31.
88- و ما لا حد عندنا شى ء - ظ
89- كريچه ، به ضم كاف : كومه ، خانه كوچكى كه كشاورزان در كنار
كشتزار خود درست مى كنند.
90- (( جامع الصغير ))
، ج 1، ص 74، (( امالى طوسى ))
ج 2 ص 149، و در هر دو با اندكى اختلاف .
91- (( شرح نهج البلاغة ))
ابن ميثم ، ج 1، ص 104.
92- (( آداب النفس ))
ج 1، ص 110.
93- (( آداب النفس ))
، ج 1، ص 110.
94- (( اثنا عشرية ))
، باب 3، ص 79.
95- مرصاد: ننگرد.
96- تغابن : 14: (( همانا پاره اى از همسران
و فرزندانتان دشمن شمايند، پس از آنان حذر كنيد ))
.
97- (( اتصال با حق به اندازه انفصال و
جدايى از خلق است )) .
98- (( بحار الانوار ))
ج 71، ص 153، به نقل از كتاب (( تمحيص
)) ، و نظير آن در ((
كافى )) ج 2، ص 53.
99- ق ، 33. و در آيه (( ربه
)) ندارد.
100- نظير آن در (( بحار ))
ج 70، ص 59. (( احياء العلوم ))
ج 4، ص 197 از ابو سليمان دارانى .
101- مائده ، 54: (( خداوند ايشان را دوست
دارد و ايشان نيز خداوند را. ))
102- يونس ، 26: (( و بر رخسارشان گرد رو
سياهى و ذلت ننشيند )) .
103- كهف ، 27: (( وجه خدا را مى خواهند
)) .
104- سفره چرمى . و در اين جا مراد صفحه شطرنج است .
105- اسب زرد رنگ تيزرو
106- در دوران جاهليت دراز ساختن لباس به حدى كه زير پا قرار مى
گرفت و بلند نمودن آستين ها نشانه بزرگ منشى به شمار مى رفت ، و اسلام
اين كار را نشانه تكبر دانست ، و نيز اينكار موجب چركين شدن لباس و عدم
مبالات به طهارت بود، از اين رو اسلام سخت آن را نكوهش فرمود.
107- مراد ذكر (( لا اله الا الله
)) است كه مركب از دو جمله نفى و اثبات است .
108- (( كافى )) ج 2،
ص 52.
109- (( جامع الصغير ))
ج 2، ص 49.
110- (( تاءويل الايات ))
ص 147، ذيل آيه 116 نساء.
111- (( تاءويل الايات ))
ص 639. و آيه در سوره حديد، 19.
112- (( تاءويل الايات ))
ص 639. و آيه در سوره حديد، 19.
113- مصدر سابق ، ص 640.
114- همان كتا، ص 640.
115- (( كافى )) ، ج
2، ص 78.
116- (( مقصد الاقصى ))
فصل دوم .
117- مائده : 27: (( جز اين نيست كه خداوند
(عمل را) از پرهيزكاران مى پذيرد )) .
118- (( بحار الانوار ))
ج 70، ص 286 و 285 به نقل از (( مشكاة الانوار
)) .
119- (( بحارالانوار ))
ج 70، ص 286 و 285 به نقل از (( مشكاة الانوار
)) .
120- (( آداب النفس ))
ج 1، ص 216، و ظاهرا بايد (( فانه لايقل عمل
بالتقوى )) باشد.
121- اين فراز آخر عين لفظ آيه 72 از سوره اسراء است .
122- (( بحار )) ج
77، ص 89.
123- (( نهج البلاغة ))
، قسمتهايى از نامه 31.
124- (( نهج البلاغة ))
خطبه 81. و در نسخه تصحيفاتى شده بود كه اصلاح گرديد.
125- زخرف ، 15.
126- (( احاديث مثنوى ))
ص 225 به نقل از (( المنهج القوى
)) ج 6، ص 631.
127- بقره ، 282: (( و تقواى الهى پيشه كنيد
و خداوند به شما آمرزش مى دهد )) . مرحوم علامه
طباطبائى فرموده : اين كه پاره اى گفته اند تقوا سبب تعليم الهى مى شود
و به اين آيه استدلال نموده اند هر چند سخن حقى است ولى اين آيه بر آن
دلالت ندارد، زيرا اولا واو استيناف دارد، ثانيا اين معنى با سياق آيه
ملاثمت ندارد، ثالثا تكرار لفظ (( الله
)) دليل استيناف و استقلال جمله بعدى است .
(الميزان ، ج 2، ص 435)
128- قمر، 54 و 55.
129- (( جامع الصغير ))
ج 1 ص 70.
130- (( مثنوى ))
دفتر چهارم ، ص 8 -9.
131- منافقون ، 7.
132- ظاهرا (( يستفل ))
با فاء صحيح است .
133- (( كافى )) ج 5،
ص 63 - 64. (( تهذيب )) ج
6، ص 179 - 180.
134- (( جامع الصغير ))
، ج 2، ص 136. و در آن (( الا الانسان
)) است .
135- (( مصباح الشريعة ))
، باب 82.
136- (( جامع الصغير ))
ج 2، ص 205. و در آن (( ينسى الجذع
)) است .
137- (( روضة الواعظين ))
ص 4: قلوب العاقلين .
138- كذا.
139- (( امالى صدوق ))
مجلس 10، ص 35.
140- سجده ، 12.
141- فاطر، 37.
142- ق ، 16.
143- نسخه بدل : در نيايد به درون هيچ كه تا غير در اوست .
144- (( مثنوى ))
دفتردوم ، ص 58 با اندكى اختلاف .
145- (( عوالى الئالى ))
ج 4 ص 7.
146- (( مثنوى ))
دفتر اول ، ص 73.
147- (( مثنوى )) به
ترتيب : دفتر 3/60، 5/23، 2/80 با اختلاف در بعضى تعبيرات .
148- (( نهج البلاغة ))
حكمت 103.
149- در نسخه ها (( نقاء، نقاء
)) هم خوانده مى شود. و (ج) ((
فاذا راحتى فى نياحتى )) .
150- (( نهج البلاغة ))
خطبه 84.
151- به (( بحار )) ج
70 ص 56 و 60، و (( آداب النفس
)) ج 1، ص 74 مراجعه شود.
152- بقره ، 214.
153- زمر، 54.
154- (( عوالى اللئالى ))
ج 1، ص 25.
155- الرحمن ، 29: (( او هر روز در كارى است
)) .
156- (( چيزى را نديدم جز آن كه خدا را با
آن ديدم )) .
157- (( خداوندا، ظاهرم را با طاعتت ، و
باطنم را با محبتت ، و دلم را با شناخت منور ساز ))
.
158- (( كافى )) ج 2
ص 130.
159- همان كتاب ، ص 134. و در آن چنين است : ((
مثل الحريص على الدنيا... تموت غما )) .
160- رعد، 4.
161- فى المصدر: (( كان من الله اقرب
)) .
162- توبه ، 109.
163- (( مصباح الشريعة ))
باب 82 و 54.
164- (( مصباح الشريعة ))
باب 82 و 54.
165- آل عمران ، 76.
166- (( اطوار قلب هفت ، و انوار نه است
)) .
167- (( به اخلاق خدا متخلق شويد
)) .
168- (( بحار الانوار ))
ج 77، ص 88 - 89.
169- (( كافى )) ج 2،
ص 78.
170- نظير آن در (( احياء العلوم
)) ج 4، ص 140.
171- (( مكارم الاخلاق ))
ص 468.
172- اين سخن از مشايخ عامه است كه به عصمت انبيا عليهم السلام
قائل نيستند و افسانه هاى ساختگى اى را كه از علماى يهودى تازه مسلمان
بجاى مانده ، نقل نموده و بدان اعتقاد پيدا كرده اند، مثل نگاه داود
عليه السلام به زن سردار لشكر خود، و تصميم يوسف عليه السلام به زناى
با زليخا و... و همه اين ها از نظر شيعه مردود است . در اين زمينه مى
توانيد به كتاب (( تنزيه الانبياء
)) سيد مرتضى (ره ) و شرح حديث هفدهم ترجمه
(( اربعين شيخ بهايى ))
چاپ همين موسسه مراجعه نماييد.
173- دانق يك ششم درهم است .
174- (( بحار الانوار ))
ج 77، ص 90.
175- منازل صح . (( شرح منازل السايرين
)) ، ط بيدار، ص 350.
176- منازل صح . (( شرح منازل السايرين
)) ، ط بيدار، ص 350.
177- (( كافى )) ج 2،
ص 82، نيز به ص 84 مراجعه شود.
178- (( كافى )) ج 2،
ص 86.
179- (( نهج البلاغة ))
حكمت 97. و در آن (( فى شك ))
است .
180- (( شهاب الاخبار ))
ص 361،ش 722.
181- (( معانى الاخبار ))
ص 399، باب نوادر المعانى .
182- (( بحار )) ج
93، ص 159.
183- (( كافى )) ج 2،
ص 501. (( محاسن )) ص 39.
184- (( احياء العلوم ))
، ج 1، ص 265.
185- (( كافى )) ج 2،
ص 57. (( علل الشرايع ))
ج 2، ص 560. و لفظ مطابق (( علل
)) است .
186- (( امالى ))
مجلس 50، ص 269.
187- در مصدر يافت نشد.
188- (( كافى )) ج 1،
ص 17.
189- ملك ، 2.
190- اسراء، 84.
191- (( كافى )) ج 2،
ص 16.
192- (( اوصاف الاشراف ))
ص 52.
193- تجرع : جرعه جرعه نوشيدن . كووس : جمع كاس ، كاسه ها.
194- سام : ملال و دلتنگى .
195- (( كافى )) ج 8،
ص 247. و آيه در سوره يس ، 52.
196- يونس : 62: (( هان كه اولياى خدا نه
بيمى بر آنان است و نه اندوهى دارند )) .
197- شتر مرغ .
198- (( مسكن الفواد ))
باب 2، ص 42.
199- (( احياء العلوم ))
ج 4، ص 282.
200- (( جوهر السنية ))
ص 77.
201- (( مرصاد العباد ))
ص 259.
202- (( كافى )) ج 2،
ص 89.
203- (( تحف العقول ))
ص 295 از امام باقر (ع ). (( وسائل
)) ج 12، ص 39، از امام صادق (ع ).
204- (( كافى )) ج 2،
ص 454.
205- (( جامع الصغير ))
ج 2، ص 49.
206- در نسخه ها (( معاملة
)) بود كه از روى (( محجة البيضاء
)) تصحيح شد.
207- (( محجة البيضاء ))
ج 7، ص 117.
208- (( محجة البيضاء ))
ج 7، ص 117.
209- اين دو مورد از باب (( تسميه شى ء به
اسم جزء غالب )) است .
210- (( بپرهيز از اين كه كسل باشى ، كه هر
يك از هالكين گذشته در اين صفت به هلاكت رسيد ))
.
211- انعام ، 149: (( و براى خداست حجت رسا
و قاطع )) .
212- (( احياء العلوم ))
ج 4، ص 51: خشيت ان لايبقى احد الا دخلها.
213- حاقه ، 30 - 31: (( او را بگيريد و در
زنجير كشيد، سپس در دوزخ سرنگون سازيد )) .
214- جن ، 26 - 27.
215- اعراف ، 199.
216- (( كافى )) ج 2،
ص 241 - 242.
217- (( كافى )) ج 2،
ص 117.
218- عنكبوت ، 45.
219- آل عمران ، 200.
220- در اين جا سهوى رخ داده زيرا پاداش صبر از گناه كه به نظر
مولف رتبه اش از صبر بر طاعت پائين تر است بايد سيصد درجه باشد و صبر
بر طاعت ششصد درجه . و به هر حال اين مطلب با حديثى كه در
(( كافى )) منقول است
منافات دارد زيرا در آن وارد است : صبر بر معصيت ، سيصد درجه و صبر بر
طاعت ششصد درجه و صبر از گناه نهصد درجه پاداش دارد.
221- در معناى اين شعر، درباره صبر امام حسن مجتبى عليه السلام
شعرى گفته شده است كه :
صبر هم از صبر تو بى تاب شد |
|
كوزه شد و زهر شد و آب شد |
222- اطراف : فرو خوابانيدن چشم . تحديق نظر: چشم دوختن .
223- ابو يزيد بسطامى .
224- كذا.
225- لاسالنه - خ .
226- اين مطلب با روايات شيعه در اين زمينه منافات دارد. به تفاسير
روائى در ذيل آيات مربوطه مراجعه شود.
227- نازعات ، 40 - 41.
228- (( بحار
)) ج
70، ص 71.
229- در بعضى نسخه ها: ياربس - كار بس .
230- در نسخه
(( و لا حجاب و لا ظلم اوحش
)) بود كه طبق مصدر اصلاح شد.
231- در مصدر: مثل الافتقار.
232- عنكبوت : 69.
233- در نسخه ها
(( كالرابض للغارة
)) بود كه طبق مصدر اصلاح شد.
234- (( مصباح الشريعة
))
باب 80.
235- بعضى نسخه ها: الصالحين .
236- (( محجة البيضاء
))
ج 5، ص 99.
237- مريم ، 71.
238- حمد، 6.
239- (( محجة البيضاء
))
ج 5، ص 114.
240- يرتب - ظ
241- (( محجة البيضاء
))
ج 6، ص 59.
242- (( محجة البيضاء
))
ج 6، ص 59.
243- (( بحار
)) ج
74، ص 411 به نقل از
(( خصال
))
صدوق .
244- (( بحار
)) ج
71، ص 350،به نقل از
(( امالى
))
صدوق .
245- (( بحار
)) ج
96، ص 150.
246- (( محجة البيضاء
))
ج 6، ص 74 - 75.
247- (( محجة البيضاء
))
ج 6، ص 42 و 72.
248- (( محجة البيضاء
))
ج 6، ص 42 و 72.
249- در روايت است كه : مؤمن كسى است كه زياد خود را كم ، و كم
ديگران را زياد بشمارد.
250- (( عيون اخبار الرضا
))
ج 1، ص 276. و در آن
(( لايجتمع
)) است .
251- آل عمران ، 92.
252- توريه : اظهار كردن چيزى ، و در دل چيز ديگرى را در نظر گرفتن
كه با آن تشابه داشته باشد.
253- اسراء، 34.
254- (( كافى
)) ج 2،
ص 105.
255- (( امالى طوسى
))
ج 1، ص 250.
256- (( امالى صدوق
))
م 57، ص 320.
257- در بعضى نسخه ها: الفضل بن عباس .
258- حجر، 92 - 93.
259- به
(( مجمع البيان
))
ج 6، ص 346 مراجعه شود.
260- (( جامع الصغير
))
ج 2، ص 134،
(( معانى الاخبار
))
ص 187، با اندكى تفاوت .
261- (( توحيد
)) 28،
و از اينجا به بعد نظيرش در
(( ثواب الاعمال
)) ص 331 و
(( احياء
العلوم
)) 4/191.
262- (( محجة البيضاء
))
ج 2، ص 271.
263- (( كافى
)) ج 2،
ص 56.
264- (( پس اى طالب بر تو باد كه از اين درد
بى درمان بپرهيزى
)) .
265- الاقتداء بهم - خ ل
266- (( امالى طوسى
))
ج 1، ص 152 - 153. و مرحوم مؤ لف در شماره سهو كرده ، و صحيح آن است كه
خصلت سوم و چهارم و پنجم و آن فقره اى كه در كروشه قرار داده شده
مجموعا دو خصلت قرار داده شوند، و ما در ترجمه رعايت كرده ايم .
267- (( مرصاد العباد
))
ص 261.
268- يعنى من ابى جعفر عليه السلام الى سعد الخير.
269- (( روضة الكافى
))
ص 56، حديث 17، با اختلاف در بعضى الفاظ.
270- (( تحصين
)) ص
11 و 7 و 12.
271- (( محجة البيضاء
))
ج 6، ص 112. و در آن
(( هلك الناس
)) است .
272- (( تحصين
)) ص
11 و 7 و 12.
273- (( تحصين
)) ص
11 و 7 و 12.
274- (( كافى
)) ج 2،
ص 297 و 298. و حديث سوم را از حضرت رضا عليه السلام نقل كرده است .
275- (( كافى
)) ج 2،
ص 297 و 298. و حديث سوم را از حضرت رضا عليه السلام نقل كرده است .
276- (( كافى
)) ج 2،
ص 297 و 298. و حديث سوم را از حضرت رضا عليه السلام نقل كرده است .
277- (( محجة البيضاء
))
ج 6، ص 131.
278- جواب
(( اذا
))
مذكور نيست .
279- (( مثنوى
))
دفتر اول ، ص 12، و در آن :
(( حريص و بى نوا
)) .
280- ظاهرا
(( ارتجلت
))
صحيح باشد، يعنى بى مقدمه و بدون آمادگى مردم آمده است .
281- (( كافى
)) ج 2،
ص 131 - 132.
282- (( امالى طوسى
))
ج 2، ص 140، با اندكى تفاوت .
283- (( احياء العلوم
))
ج 3، ص 141.
284- در نسخه چاپى :
(( و استغن به
)) است يعنى : و به او از ديگران بى نيازى بجو.
285- (( چون فقر كامل شد به خدا دست يافته
است
)) .
286- افتتاش : تفتيش ، جستجو و كنجكاوى .
287- (( مثنوى
))
دفتر چهارم ، ص 10 - 11. و خروب : كور گياه ، گياهى است كه به هر
بنابرويد آن بنا خراب شود.
288- (( مثنوى
))
دفتر چهارم ، ص 51.
289- (( نفحات الانس
))
ص 303.
290- (( كافى
)) ج 2،
ص 57.
291- (( امالى طوسى
))
ج 1، ص 100 - 101 با اندكى تلخيص .
292- (( انجيل متى
))
باب پنجم ، شماره 39 - 41. و در فقره سوم بجاى
((
هجر
)) (( جبر
)) است .
293- اين تعبيرات كنايه از شدت همراهى و رفق و مداراى با ديگران
است ، و مفهوم لفظى آنها مراد نيست . و نيز معلوم است كه رفق و مدارا
در امور شخصى پسنديده است ولى در مورد حقوق اجتماعى و الهى ، وظيفه چيز
ديگرى است . و درباره على عليه السلام روايت شده است كه آن حضرت در
امور الهى و حقوق اجتماعى بسيار سخت گير بوده اند.
294- اراده ، ترك اراده كردن است ، و انابه درك ولايت (شيخ و استاد
راه ) است .
295- (( عين الحياة
))
ص 134.
296- بستر.
297- خوابگاه .
298- جوانمرد. در نسخه ها:
(( راز
)) بود.
299- (( مثنوى
))
دفتر چهارم ، ص 88 و 89.
300- (( قدسيه
)) ص
25 - 27.
301- (( كافى
)) ج 2،
ص 63، و به جاى
(( غضب
))
،
(( سخط
)) است .
302- غافر، 44:
(( كارم را به خدا وا مى
گذارم كه خداوند به بندگان بيناست
)) .
303- (( هر كس درى را بكوبد و پافشارى كند،
وارد آن خواهد شد
)) .
304- (( مثنوى
))
دفتر سوم ، ص 126 با اندكى تفاوت .
305- (( مثنوى
))
دفتر سوم ، ص 126 با اندكى تفاوت .
306- حماقت .
307- (( هر كه براى خدا باشد خداهم براى
اوست
)) .
(( مثنوى
)) دفتر چهارم ، ص 1.
308- (( هر كه براى خدا باشد خدا هم براى
اوست
)) .
(( مثنوى
)) دفتر چهارم ، ص 1.
309- بقره ، 143:
(( و خداوند چنين نيست كه
ايمان شما را تباه سازد، همانا خداوند نسبت به مردم بسيار دلسوز و
مهربان است
)) .
310- فاطر، 15:
(( اى مردم ، شما همه فقير و
به خدا نيازمنديد، و خداست كه بى نياز بالذات و ستوده صفات است
)) .
311- (( مصباح الشريعة
))
باب 86، با تغيير در بعضى الفاظ.
312- (( جامع الصغير
))
ج 1، ص 96:
(( همانا پروردگارتان را در ايام
روزگارتان نسيمهايى است ، هان كه خود را در معرض آن هادر آوريد
)) .
313- سوال ، يعنى درخواست و از ديگران چيزى خواستن .
314- (( محجة البيضاء
))
ج 7، ص 337.
(( مسند احمد
))
ج 1، ص 147 با اندكى اختلاف .
315- (( ديوان منسوب به على (ع
)) ) ص 102. و در نسخه ها: اعطاك سلسالا.
316- (( عيون اخبار الرضا
))
ج 2، ص 76.
317- مائده ، 119:
(( خداوند از آنان خشنود
و آنان نيز از خدا خشنودند
)) .
318- پرده .
319- طه ، 24.
320- (( بحار
)) ج
96، ص 156.
321- (( سنن ابن ماجه
))
ج 2، ص 1271.
322- (( صحيح بخارى
))
ج 8، ص 118.
323- درنسخه ها:
(( هل ترى يا نوف من شيعتى
...
)) بود كه اين مورد و بعضى موارد ديگر را با
(( بحار
)) اصلاح كرديم .
324- (( بحار الانوار
))
ج 68، ص 191.
325- (( كافى
)) ج 2،
ص 148.
326- (( كافى
)) ج 2،
ص 148.
327- (( ارادت ، ترك اراده است
)) .
328- (( مقصد الاقصى
))
فصل دوم .
329- (( هر كس خدا را به كرم شناخت ، به او
خوش گمان شود
)) .
330- (( عيون اخبار الرضا
))
ج 2، ص 20، و در آن
(( احسن بالله الظن
)) است .
331- (( وسائل الشيعة
))
ج 12، ص 47، و در آن
(( معالى الامور
)) است .
332- (( ثواب الاعمال
))
ص 206 - 207، با تصرف در پاره اى از عبارات .
333- (( جواهر السنية
))
ص 359 به نقل از كتاب مذكور.
334- (( مصباح الشريعة
))
باب 85، و در آن
(( فى اسر هواه
)) است ، يعنى در قيد هواى نفس خود است .
335- (( كافى
)) ج 2،
ص 473.
336- سرگردان .
337- حماقت ، نادانى .
338- در حديثى از امام هادى عليه السلام وارد است كه :
(( هر گاه عدالت بر جامعه حاكم باشد، روا نيست
به كسى بدگمان بود مگر زمانى كه از او بدى ديده شود. و هرگاه ظلم و بى
عدالتى بر جامعه حاكم بود، روا نيست كه به كسى خوش گمان بود مگر زمانى
كه خوبى از او ديده شود
)) . (بحار، ج 75، ص
197)
339- نجم ، 6. در دو روايتى كه صاحب
((
برهان
)) از
(( تفسير على
بن ابراهيم
)) و
(( كافى
)) نقل نموده ،
(( مرة
)) به خلط سوداء كه يكى از اخلاط چهارگانه (خون
، بلغم ، سودا، صفرا) است تفسير شده است . و طبق اين تفسير،
(( ذومرة
)) صفت رسول
خداست نه صفت جبرئيل عليهما السلام .
340- (( روضه كافى
))
ص 165، حديث 177.
341- براى توضيح
(( بداء
))
به
(( اصول كافى
)) مترجم
، ج 1، ص 200 مراجعه شود.
342- كى - ظ
343- (( محجة البيضاء
))
ج 5، ص 193، با اندكى تفاوت .
344- (((شهاب الاخبار))) ص 318، ش 507. (((قدسيه ))) ص 28.
345- (( جامع الصغير
))
ج 2، ص 30 با اندكى تفاوت .
(( بحار
)) ج 2، ص 23 به نقل از
((
روضة الواعظين
)) ص 12، و در هر دو كتاب
(( فى عمله
)) است .
346- (( محاسن
))
برقى ، ج 1، ص 291.
347- (( روضة الواعظين
))
ص 11. مرحوم مؤ لف علامت (ضه ) را در
(( بحار
)) با (فض ) اشتباه گرفته است .
348- مجادله ، 11.
349- (( اصول كافى
))
، ج 1، ص 33.
350- بقره ، 269.
351- (( مصباح الشريعة
))
، باب 99.
352- در نسخه :
(( و يطالع فى الحركات و
الطاعات ...
)) بود كه اصلاح شد.
353- (( مصباح الشريعة
))
باب 3.
354- فاطر، 28.
355- (( هر چيزى را آفتى است و علم را آفاتى
)) .
356- تا اينجا در
(( امالى طوسى
)) ج 2، ص 146 با اندكى تخليص .
357- (( بحار
)) ج
70، ص 286.
(( محجة البيضاء
))
ج 5، ص 356.
358- نازعات ، 37 - 41.
359- در
(( عوالى
))
: يفيد.
360- (( محجة البيضاء
))
ج 1، ص 82.
361- (( عوالى اللئالى
))
، ج 4، ص 60.
362- (( روضة الواعظين
))
ص 11، و در نسخه ها بجاى
(( فليكف
)) : فيلسف به - فليلف به .
363- (( كافى
)) ج 1،
ص 34:
(( پيامبران درهم و دينارى از خود باقى
نمى گذارند، ولى علم و دانش را به ارث مى نهند
))
.
364- (( مرا با خدا وقتى است (كه هيچ فرشته
مقرب و پيامبر مرسلى در آن حال به من نرسد
)) ).
365- نجم ، 10:
(( پس وحى كرد به بنده اش آن
چه را وحى كرد
)) .
366- (( جامع الصغير
))
ج 1، ص 122.
367- رعد، 39.
368- بقره ، 31.
369- در
(( مثنوى
))
در يك جا
(( جوشد
)) است
و در جاى ديگر
(( نوشد
))
و در نسخه خطى اين كتاب
(( نوشد
)) است .
370- (( كسى كه كسب مجاهده نكند، مشاهده
برايش حاصل نگردد
)) .
371- (( كافى
)) ج 2،
ص 242.
372- (( محجة البيضاء
))
ج 1، ص 62، با اندكى تفاوت .
373- (( صحيح بخارى
))
ج 1، ص 41، و در نسخه ها
(( اثبته
)) بود كه اصلاح شد.
374- اقتباس از آيه 112، از سوره انعام ، و در آن
(( عدوا شياطين الانس و الجن
)) است .
375- فتح ، 23.
376- بقره ، 172.
377- معناى آن در جلد اول ، ص 175 گذشت .
378- (( مثنوى
))
دفتر اول ، ص 66 و 20.