503- همان
504- كذا فِى المحجة ، و فِى النسخ : بعض
.
505- ((غررالحكم))
باب هاء. ((محجة البيضاء)) ج 8،ص 162.
و در هر دو: شريك .
506- ((محجة
البيضاء))، ج 8،ص 162 و 159.
507- ((محجة
البيضاء))، ج 8،ص 162 و 159.
508- زمر، 23.
509- علق ، 14.
510- قصص ، 88.
511- زمر، 29.
512- كذا.
513- ((ساعتى تفكر
از عبادت هفتاد سال بهتر است)).
514- نجم الدين - خ ل .
515- نجم ، 17: ((چشم
او (پيامبر) نه اشتباه ديد و نه غير واقع را مشاهده كرد)).
516- اشاره است به آيه 48، از سوره نساء:
((خداوند گناه شرك نمى آمرزد...)).
517- ((كافى))
ج 2،ص 502. و تمام حديث درص 282 خواهد آمد.
518- ((معانى
الاخبار))ص 399، باب نوادر.
519- ((امالى طوسى))
ج 2،ص 149، با اندكى تلخيص .
520- ((امالى طوسى))
ج 2،ص 147.
521- ((امالى طوسى))
ج 2،ص 147.
522- ((عدة الداعى))،ص
283 و 284.
523- ((عدة الداعى))،ص
283 و 284.
524- مصدر: العبرة .
525- ((مصباح
الشريعه)) باب 8،ص 68 - 70.
526- همان
527- در ((كافى)):
((لا يكتب الملك الا ما سمع)).
528- اعراف : 205.
529- ((كافى))
ج 2،ص 502، ((عدة الداعى))ص 244.
530- ((فلاح السائل))،
فصل 7،ص 36.
531- ((كافى))
ج 2،ص 476.
532- ((مزامير
العاشقين)) مخطوط.
533- ((كافى))،
ج 2،ص /90
534- ((كافى))
ج 2،ص 489 - 499، با اندكى تصرف . ((عدة الداعى))ص
233.
535- رعد، 28: ((آگاه
باشيد كه دل ها تنها با ياد خدا آرامش مى يابد)).
536- اعراف ، 55.
537- مريم ، 3.
538- ((روح الالباب))،
مخطوط.
539- ((جامع الصغير))،
ج 1،ص 37.
540- ((جامع الصغير))،
ج 2،ص 8، و در مصدر نيافتم .
541- ((عدة الداعى))،ص
243، ((امالى طوسى))، ج 2،ص 143.
542- ((بحارالانوار))،
ج 94،ص 151، و در آن آنسنا آمده است .
543- ((مصباح
الشريعه))، باب 2. و در آن ((لا يفتح))
است ، و معناى آن نيز سليس تر است .
544- رعد، 28.
545- احزاب : 41: ((فراوان
خدا را ياد كنيد)).
546- ((پيامبر در
تمام اوقات خود، خدا را ياد مى نمود)). (جامع الصغير،
2/116).
547- ((بهترين ذكر
كه هفتاد برابر اذكار ديگر است آن است كه فرشتگان نويسنده اعمال آن را نشنوند)).
(جامع الصغير، 2 / 8، بدون جمله دوم).
548- ((و وارد است
كه : ذكرى كه فرشتگان حافظ اعمال نشنوند بر ذكرى كه آنان بشنوند هفتاد برابر افزونى
دارد.)) (جامع الصغير، 2 / 20).
549- ((منهاج
الكرامة))ص 37، ((مناقب خوارزمى))ص
2، با اندكى اختلاف .
550- المروزى
551- فِى النسخ : عبدالقاهر محمد بن
عبدالله .
552- مجلى : اخروج الدركانى .
553- همان
554- بقره ، 152: ((تا
شما را ياد كنم)).
555- مجادله ، 22: ((و
ايشان را به روحى از خود تاييد فرمود)).
556- ((عطاياى شاه
را جز مركب هاى شاه حمل نمى كند)).
557- ((نه فرشته اى
بر آن ذكر آگاهى مى يابد تا آن را بنويسد، نه نفس كه خودبينى به او دست دهد)).
558- ((در درون
آدميزاده پاره گوشتى است ، و در آن قلب است ، و در قلب فواد، و در فواد سر، در سر
خفى ، در خفِى اخفِى است ، و من همان اخفِى هستم .))
559- ((حقيقت ذكر،
بيرون شدن از ميدان غفلت به سوى فضاى مشاهده و ديدار است)).
560- ((پروردگار
خود را ياد كن آن گاه كه خود را فراموش نمودى . زيرا تحقق يافتن مذكور و مشهود او
موجب نفِى غير مى گردد، و آن گاه نسبت غيريت به كلى از ميان مى رود)).
561- طارق ،9: ((روزى
كه باطنى ها و پنهانى ها آشكار و آزموده گردد.))
562- شورى ، 20: ((هر
كس زراعت آخرت خواهد، در زراعتش بيفزاييم)).
563- مطالب اين فصل ، منقول از
((قدسيه))ص 37 - 41 (كلمات بهاء الدين
نقشبند) با اندكى تصرف در عبارت مى باشد.
564- ((در حديث
نبوى است كه ايشان پنهانى را دوست مى داشت . و در خبر ديگرى است كه : آن حضرت يك
هفته يا دو هفته پياپى به غار حراء مى رفت .))
565- لغويين گفته اند: حراء - با كسر و مد
- كوهى است در مكه ، كه از لحاظ لفظ مذكر و مونث و منصرف و غير منصرف استعمال مى
شود. ((مرصاد العباد))،ص 281.
566- اعراف ، 142: ((و
با موسى سى شب وعده كرديم و آن را با ده شب كامل ساختيم ، پس ميقات پروردگارش به
چهل شب كامل شد)).
567- ((عوالى
اللئالى))، ج 1،ص 82: اربعين ليلة . ((مرصاد
العباد))ص 282.
568- همان كتاب ، ج 4،ص 98.
((مرصاد العباد))ص 65.
569- ((كافى))،
ج 2،ص 16، باب اخلاص .
570- ((عوارف
المعارف)) در حاشيه ((احياء العلوم))
ج 2،ص 256. و روايت باب اخلاص ((كافى))
روايت پيشين است .
571- ((شهاب
الاخبار))ص 192.
572- ((مزامير
العاشقين)) مخطوط.
573- ((عيون اخبار
الرضا عليه السلام)) ج 2،ص 69، باب 41،ح 321.
574- ((عين الحياة))ص
247.
575- در حاشيه نسخه 1، بدل ذكر،
((صمت)) آورده ، ولى هر دو با هم صحيح
است چنان كه فرموده اند:
صمت و جوع و سهر و عزلت و ذكر به دوام |
|
ناتمامان جهان را كند اين پنج ، تمام |
576- همان
577- ((فتوحات مكيه)).
578- ظاهرا ((خمسة))
بوده است .
579- ((شيطان با
افراد تنهاست)).
580- توبه ، 119: ((با
راستگويان باشيد)).
581- جاثيه ، 23: ((آن
كس كه هواى نفس خود را معبود خود ساخته است)).
582- نازعات ، 37 - 39: ((اما
آن كس كه طغيان ورزد و زندگانى دنيا را ترجيح دهد، پس دوزخ جايگاه اوست)).
583- حجر، 44: ((آن
(دوزخ) را هفت در است)).
584- ا. موافقت اغيار.
585- ((كافى))
ج 2،ص 115. ((سنن ابن ماجه)) كتاب فتن
، باب 12.
586- ((بحار))
ج 70،ص 108: به نقل از ((امالى صدوق))
و در ((كافى)) نيافتم .
587- اخلو - خ ل .
588- ((بحار))
ج 78،ص 10.
589- ((مصباح
الشريعه)) باب 3: رعايت : من العاش .
590- ((جامع الصغير))
ج 1،ص 75. ((بحار)) ج 70،ص 111.
591- همان
592- ((تحصين))ص
18. و حديث دوم در ((غوالى)) ج 1،ص
280.
593- ((تحصين))ص
18. و حديث دوم در ((غوالى)) ج 1،ص
280.
594- ((عين الحياة))ص
368: او مردم را شناسد...
595- ((تحصين))ص
7.
596- ((تحصين))ص
7.
597- ((تحصين))ص
7.
598- ((تحصين))ص
10 - 11. و ((مآله)) در نسخه ها و
مصدر: ماله .
599- ((تحصين))ص
10 - 11. و ((مآله)) در نسخه ها و
مصدر: ماله .
600- در مصدر نيز همينطور است ولى
((ابى الحسن الرضا عليه السلام)) صحيح
است .
601- ((تحصين))ص
11.
602- ((تحصين))،ص
12، 18 - 19. و در ب ، ج : و اءِذَا خوطبوا لم يتزوجوا.
603- ((تحصين))،ص
12، 18 - 19. و در ب ، ج : و اءِذَا خوطبوا لم يتزوجوا.
604- ((تحصين))،ص
12، 18 - 19. و درب ، ج : و اءِذَا خوطبوا لم يتزوجوا.
605- ((تحصين))ص
19.
606- ((شهاب
الاخبار))،ص 364.
607- ((عوالى
اللئالى)) ج 1،ص 282. و در ا، ج : مواضع الجهاد.
608- ((تحصين))ص
13.
609- ((عدة الداعى))،ص
219. ((كافى)) ج 1،ص 17، از امام كاظم
عليه السلام .
610- مومنون ، 60.
611- ((روضه كافى))ص
128 - 129، حديث 98.
612-
جان پاره ساز جامه دريدن چه فايده |
|
از خود ببر ز غير بريدن چه فايده |
613- همان
614- به ((محجة
البيضاء)) ج 8،ص 81 مراجعه شود.
615- مزمل ، 8.
616- ((نهج البلاغه))
اواخر خطبه 190.
617- ((شرح نهج
البلاغه)) ابم ميثم ، ج 4،ص 314.
618- ((نهج البلاغه))
آخر خطبه 190.
619- ((شرح نهج
البلاغه)) ابن ميثم ، ج 4،ص 321.
620- ((تحصين))،ص
9 و 8. و در نسخه ها: يسال الله .
621- ((تحصين))،ص
9 و 8. و در نسخه ها: يسال الله .
622- ((تحصين))،ص
9 و 8. و در نسخه ها: يسال الله .
623- ((وضو سلاح مؤ
من است)).
624- سستى .
625- آل عمران ، 191: ((آنان
كه خدا را در حال ايستاده و نشسته و بر پهلو ياد مى كنند)).
626- كهف ، 28.
627- ((اثناعشريه))ص
10 و 37.
628- ((اثنا عشريه))
باب 3، فصل 5،ص 94.
629- انثاعشريه ، باب 3، فصل 5،ص 94.
630- ((اثناعشريه))
باب 3، فصل 4،ص 91.
631- بقره ، 284: ((و
اگر آن چه را كه در نفس خد داريد آشكار كنيد يا پنهان نماييد خداوند به آن از شما
حساب مى كشد)).
632- ((آنانند كه
معنى را از لازم آن يا لوازم لازم آن تا هفت بطن ، مى فهمند)).
633- انبياء، 91 با لفظ ((فيها))
و تحريم ، 12 با لفظ ((فيه)) و
((اَلَّتِى)) بدون واو:
((و آن (زن) دامن خويش پاك نگاه داشت و ما از روح خود در آن
دميديم)).
634- ((علل الشرايع))،
باب 307، ج 2،ص 526. و در نسخه ها: ملتقم القلب .
635- ((كافى))
ج 2،ص 330، از اميرالمؤ منين عليه السلام .
636- ((از دل به دل
روزنه اى گشوده هست ، هر چند فاصله مكان هاى صاحبدلان دور باشد)).
637- همان
638- ((الجواهر
الغوالى فِى شرح عوالى اللئالى)) مخطوط.
639- ((كافى))
ج 2،ص 226 - 230. ((امالى صدوق)) مجلس
84،ص 510 - 514. ((نهج البلاغه)) خطبه
191.
640- ((بحار
الانوار، ج 43،ص 331 و 332.
641- زمر، 23 و 22.
642- زمر، 23، 22.
643- انفال ، 2.
644- ((كافى))
ج 2،ص 236.
645- ((آداب النفس))
ج 1،ص 204، فصل 11.
646- همان
647- اعراف ، 172: ((آيا
من پروردگار شما نيستم ؟)).
648- ((آداب النفس))
ج 1،ص 204، فصل 11.
649- ((آداب النفس))
ج 1،ص 204، فصل 11.
650- همان
651- برده - خ ل .
652- ((عدة الداعى))ص
238.
653- ((عدة الداعى))ص
238. و آيه 152 در سوره بقره .
654- ((فقيه))
ج 4،ص 409، باب نوادر.
655- ((امالى طوسى))
ج 1،ص 7.
656- ((امالى صدوق))
مجلس 58،ص 324.
657- شعراء، 88 - 89.
658- بقره : 125.
659- و ديگر از اصطلاحات عرفا
((شطح)) و ((طامات))
است .
660- ((كافى))
ج 2،ص 130.
661- ((كشف المراد))ص
275 - 277، مقصد چهارم ، مساءله پنجم .
662- ((كافى))
ج 2،ص 424. و در آن ((لو تدومون)) است
.
663- ((موجودى جز
خدا نيست)).
664- ((خداوند همت
هاى بلند را دوست دارد)). و در ((تاريخ
يعقوبى)) ج 2،ص 246، از حسين بن على عليهماالسلام چنين نقل
كرده است : اءنّ الله يحب معالى الامور و يكره سفسافها:
((خداوند امور والا را دوست ، و امور پست را ناخوشايند مى
دارد)).
665- ((كافى))
ج 1،ص 130، باب عرش و كرسى : ((و او حيات هر چيز و نور هر
چيز است)). و حديث اول را نيز در ((وسائل
الشيعه)) ج 12،ص 47 آورده است .
666- شورى ، 52: ((و
اينچنين روحى را از امر خود (قرآن را) به سوى تو وحى كرديم ، تو نمى دانستى كتاب و
ايمان چيست ، ولى ما آن (قرآن را) نورى قرار داديم كه به آن هر يك از بندگان خود را
كه بخواهيم هدايت مى كنيم)).
667- ((كافى))،
ج 1،ص 34. و در آن ((العالمون ، المتعلمون ، غثاء))
وارد است .
668- همان
669- ((الاختصاص))
مفيد،ص 245.
670- انعام ، 89: ((آنانند
كسانى كه كتاب و حكم و نبوت را به ايشان داده ايم)).
671- انعام ، 158.
672- ((تاويل
الايات)) ج 1،ص 168. ((كافى))
ج 1،ص 428.
673- ((كافى))
ج 1،ص 35.
674- ((حلية
الاولياء)) ج 1،ص 221. ((احياء العلوم))
ج 1،ص 134. (احاديث مثنوى ،ص 20)/.
675- ((كافى))
ج 2،ص 352. ((صحيح بخارى)) ج 7،ص 131،
كتاب رقاق . و در هر دو قريب به اين مضمون .
676- ((صحيح بخارى))
ج 9،ص 148، كتاب توحيد، ((صحيح مسلم))
ج 8،ص 67، كتاب الذكر. ((سنن ابن ماجه))
ج 2،ص 1255، كتاب ادب .
677- خاموش .
678- ((امالى طوسى))
ج 2،ص 145.
679- شورى ، 20.
680- همان
681- ((امالى طوسى))
ج 2،ص 143. و در آن به جاى ((الاحمق))،
((تلعاجز)) آمده است .
682- ((مجلى))ص
328.
683- همان
684- ((امالى طوسى))
ج 2،ص 146.
685- ((منازل
السايرين))، مقدمه : ((يفتن القلب))
و بدايات ، مراحل اوليه سلوك است .
686- ا،ب : جان تحقيق ...
687- ((صحيح بخارى))
5،ص 169.
688- ((كلمات
مكنونه))ص 239 - 241.
689- درباره ابن سينا چه مى فرماييد؟
فرمود: او مردى بود كه مى خواست بدون واسطه من به خداى متعال برسد، پس او را با دو
دست خود اين چنين باز داشتم ، نيتجتا در آتش سرنگون شد.
690- درباره ابن سينا چه مى فرماييد؟
فرمود: مردى است كه خدا گمراهش نموده ... درباره شهاب الدين (سهروردى) مقتول چه ؟
فرمود: او هم از پيروان اوست ... درباره فخر الدين رازى چه ؟ فرمود: او مردى است كه
مورد عتاب قرار خواهد گرفت ... درباره حجة الاسلام غزالى چه ؟ فرمود: او مردى است
كه به مقصود دست يافته است ... درباره امام الحرمين (ابن جوزى) چه فرمود: او از
ياوران دين من است .
691- خداوندا (با لطف و رحمت خود) به من
باز گرد تا توفيق توبه پيدا كنم . بار الها! مرا از اين كه به گناه باز گردم
نگهدار، طاعات را در نظرم محبوب ساز، و گناهان را در نظرم ناخوشايند دار.
692- مطابق تحقيقات رشيق شيخ الرئيس ابن
سينا رحمه الله در مقَالَه نبوات و منافات ((شفا))
و نيز در نمط تاسع ((اشارات)) در باب
حقيقت مكاشفات عرفا و آن چه كه در خواب و رويا به انسان نمايانده مى شود، روشن شده
كه ملاك امر در اين هر دو واحد و سر اختلاف مكاشفات نيز واضح است و اين كه بايد در
مرود مكاشفات و مشهودات عرفانى نيز همچون منامات به تعبير و تاءويل مناسب آن ها دست
يازيد و اين تعبير البته خود بايد به دست اهل معنا و ره سپردگان صورت پذيرد.
خلاصه اين تحقيق بر اين است كه چون نفس سالك يا عارف در خواب يا بيدارى به عوالم
ملكوت و مبادى وجود متصل شود از ملاحظه حقايق نورانى و صور مجرده انفعالى در وى
حاصل مى شود و در اين جا قوه خيال مداخله نموده و متناسب با حالت مزبور صورتى از
خزاءِنَّهُ صور خود بر صفحه حس مشترك يا خيال متنقش مى گردد كه همان واقعه مشهور و
يا خواب مضبوط باشد و اين حال را چه بسا افراد ناوارد دليل بر كاشفيت تام مشاهده يا
خواب از واقع و نفس الامر محسوب مى دارند و حال آن كه ملاحظه تناسب فكرى شخص مشاهد
و يا خواب بيننده و وضع فكرى و روحى و سلوكى و ساير جهات وى با تعبير آن واقعه و
رويا ارتباط تام داشته و شخص معبر بصير با ملاحظه همه اين جهات به مكشوف و مطابق آن
كشف يا خواب پى مى برد. و اين حكم عام است مگر در مواردى كه به دليل شدت اتصال سالك
به عوالم بالا و يا رقت و صفاى ضمير وى ، قوه خيال از مداخله باز مانده و عين صور
مجرده و يا انوار قدسيه بر دل و ضمير سالك متجلى و منعكس گردد. اين تحقيق رشيق مورد
قبول قاطبه كملين از عرفا و اهل بصيرت از مشاهدين مى باشد و آن ها هيچگاه نظر به
ظاهر كشف و مشاهده و خواب و رويا ننموده بلكه اوضاع فكرى و ساير خصوصيات افراد را
نيز در نظر مى گيرند. از اين روايت كرده است كه :كسى در وضع مذهبى خود مثلا مخالف
فلسفه و مباحثات عقلى است و يا در مسلك فقهى تصور نادرستى از تشيع و مكتب ائمه
معصومين عليهم السلام دارد، در برخى مشاهدات خود فلان فيلسوف را كه در مخيله او به
عنوان الگوى مباحثات نظرى است به عنوان ضال و مضل و يا شيعيان را به عنوان منحرفين
ملاحظه مى كند، فتامل جيدا. (ناشر)
693- نام پسر نوح عليه السلام است .
694- نبى - به ضم نون - يعنى قرآن .
695- اشاره است به آيه 43، از سوره هود،
از قول حضرت نوح به پسرش كه : ((مروز كسى را از امر خدا
نگهدارى نيست مگر آن كس كه خدا به او رحم كند)).
696- ((مثنوى))
دفتر چهارم ،ص 89.
697- ((من لا يحضره
الفقيه)) ج 1،ص 41.
698- همان
699- ((همانا منم
الله)).
700- ((آنها
خيالاتى است كه اطفال طريقت را بدان تربيت مى كنند)).
701- ظاهرا بايزيد بسطامى است .
702- ((نهج البلاغه))
اواخر نامه 31: و اياك و الانكال على المنى ...
703- ((مقصد اقصى))
فصل سوم از مقدمه .
704- ((احياء
العلوم)) ج 4،ص 256. (احادث مثنوى ،ص 52)
705- ((كافى))
ج 1،ص 185.
706- همان
707- كهف ، 66.
708- ((جامع الصغير))
ج 2،ص 43.
709- ((نهج البلاغه))
حكمت 79 و 80 و در آن ((صواحبها)) است
.
710- ((نهج البلاغه))
حكمت 79 و 80 و در آن ((صواحبها)) است
.
711- ((عوالى
اللئالى)) ج 1،ص 25.
712- در مصدر: ((بالموافاة)).
يعنى گواهى به استلام حجر و برخورد با آن مى دهد.
713- احاديث گذشته را در
((علل الشرايع)) باب 161،ص 423 به بعد ببينيد.
714- ((كافى))
ج 1،ص 39.
715- حج ، 47: ((همانا
يك روز نزد پروردگارت مانند هزار سال است)).
716- ((مقصد اقصى))
مقدمه ، فصل 5.
717- از نزد خداى متعال .
718- قلاووز: ماخوذ از تركى ، راهنما،
دليل .
719- اشاره به حديث : يا على اءِذَا تقرب
النَّاس الى خالقهم فِى ابواب البر فتقرب اليه بانواع العقل ...
720- اشاره است به آيه 78 از سوره كهف
721- اشاره است به آيه 10 از سوره فتح .
722- اشاره است به حديث ((لا
يسعنى ارضى و لا سمايى و يسعنى قلب عبدى المؤ من .))
723- اشاره است به شكافته شدن بحر قلزم
براى بنى اسرائيل و عبور آنان از آن .
724- بختى - به ضم با -: شتر قوى هيكل ،
شتر دو كوهانه .
725- ((مثنوى))
به ترتيب دفتر 1 / 81، 1 / 73، 3 / 60، 2 / 80، 3 / 71. 6 / 55، 3 / 71.
726- ((نهج البلاغه))
خطبه 74.
727- ((شرح نهج
البلاغه))، ابن ميثم ، ج 2،ص 208.
728- ((عقاب
الاعمال))،ص 1.
729- اعراف ، 145: ((و
براى او در الواح پندهايى و شرح و تفصيل پاره اى چيزها نوشتيم)).
730- كهف ، 66 و 67: ((آيا
اجازه مى دهى دنبال تو باشم تا از آن چه آموخته شده اى به من تعليم كنى ؟... تو
طاقت همراهى مرا ندارى و صبر با من نتوانى كرد.))
731- كهف ، 66 و 67: ((آيا
اجازه مى دهى دنبال تو باشم تا از آن چه آموخته شده اى به من تعليم كنى ؟... تو
طاقت همراهى مرا ندارى و صبر با من نتوانى كرد.))
732- جمعه ، 4: ((اين
فضل و بخشش خداست كه به هر كه بخواهد عطا مى كند))
733- همان
734- گريوه ، گردنه هاى سخت
735- ب ، ج : خلفاى حق .
736- احزاب ، 46: ((ما
تو را... و دعوت كننده به سوى خدا به اذن او و چراغى روشن فرستاديم)).
737- بقره ، 10: ((در دلهاى ايشان مرضى
است)).
738- اسراء، 82: ((و
از قرآن چيزى فرود آورده ايم كه براى مؤ منان شفا و رحمت است ، و ظالمان را جز
خسران و زيان نيفزايد)).
739- انعام ، 59: ((...
و نه تر و خشكى جز اين كه در كتاب مبين هست)).
740- نحل ، 89. و در قرآن
((تبيانا لكل شى ء)) است : ((كتاب
را بر تو نازل كرديم تا بيانگر هر چيزى باشد)).
741- شورى ، 52: ((به
درستى كه تو همانا به راه راست هدايت مى كنى)).
742- ((به ملكوت
آسمان ها داخل نشود كسى كه دو بار متولد نشده باشد)).
743- همان
744- ((بحار))
ج 70،ص 286.
745- ((روضه كافى))
ص 345، رقم 545.
746- ((سنن ابن
ماجه)) باب 6 مقدمه ، ج 1،ص 16: ((بر
شما باد به شنيدن و اطاعت كردن)).
747- انعام ، 90.
748- نحل ، 123.
749- ((مصباح
الشريعه)) باب 59.
750- آل عمران ، 68
751- ((امالى طوسى))
ج 1،ص 44. و آيه 36 در سوره ابراهيم .
752- ((نهج البلاغه))
حكمت 96. و در آن ((اعلمهم)) است .
753- ((اربعين))
شيخ بهايى ، آخر شرح حديث بيست و پنجم ،ص 165.
754- ((و مراد از
(مقام) حاَلَّتِى است كه ثبات داشته و پايدار بماند، و (حال) آن است كه عارضى بوده
و به سرعت زوال پذيرد)).
755- ((يك جذبه از
سوى حق با عمل جن و انس برابرى مى كند)).
756- ((مقصد اقصى))
مقدمه ، فصل 7.
757- ((طبيبى به
مداواى مردم برخاسته كه خود بيمار است)).
758- احاديث اختلاف امم را در
((بحارالانوار)) ج 8 طبع كمپانى ، و ج
28 طبع جديد، باب اول ببينيد.
759- ((ركبها))
صحيح است .
760- ((بحارالانوار))،
ج 23،ص 119، به بعد. ((امان الامة من الضلال و الاختلاف))
تاليف آية الله لطف الله صافِى گلپايگانى ، در اين رساله مصادر اين حديث و حديث
ثقلين و حديث امان ، نقل شده است .
761- ((امالى طوسى))،
ج 2،ص 137، با اندكى تلخيص .
762- مراد از ميانه روان ، معنى اصطلاحى و
سياسى امروزى آن كه اشخاص غير مبارز و ملاحظه كارند نيست ، بلكه منظور كسانى هستند
كه نه راه غلو و افراط را پيموده اند و اءنّ راه بغض و دشمنى آن حضرت را، بلكه پيرو
و دنباله رو و گوش به فرمان حضرت بوده اند.