بحر المعارف جلد اول

عالم ربانى و عارف صمدانى مولى عبدالصمد همدانى
تحقيق و ترجمه: حسين‌ استادولى

- پى‏نوشت‏ها -
- ۲ -


284- ((تحصين))ص 23 - 26. و آيه 62 در سوره يونس .
285- شايد اين نوعى از اعمال رهبانيت بود كه در قرآن كريم به عنوان بدعت از سوى اهل كتاب ناميده شده و فرموده است كه ما آن را ننوشتيم و اختراع خودشان است .
286- در مصدر: جب قامته مائة عام : چاهى است كه عمقش صد سال راه است .
287- اين دو مورد از چنين شخصيتى غريب و بعيد است . و حديث از طريق عامه روايت شده ، و آنان از اين گونه نظريات در مورد انبياء بسيار دارند.
288- اين دو مورد از چنين شخصيتى غريب و بعيد است . و حديث از طريق عامه روايت شده ، و آنان از اين گونه نظريات در مورد انبياء بسيار دارند.
289- ((مجالس صدوق))، مجلس 8،ص 24 - 27.
290- ((بدترين گناهان حديث نفس (با خود سخن گفتن و خود را در ميان ديدن) است)).
291- ((نهج البلاغه)) حكمت 104.
292- (( نهج البلاغه))، خطبه 192.
293- ((عين الحياة))ص 388.
294- ((شرح نهج البلاغه)) ابن ابى الحديد، ج 1،ص 9.
295- (( شرح نهج البلاغه)) ابن ميثم ، ج 1،ص 81.
296- (( نهج البلاغه)) حكمت 249.
297- ((كافى)) ج 2،ص 138 و 128، باب : ذم الدنيا و الزهد فيها.
298- ((كافى)) ج 2،ص 138 و 128، باب : ذم الدنيا و الزهد فيها.
299- ((كافى)) ج 2،ص 319، باب : ذم الدنيا و الحرص فيها.
300- ((مجالس الصدوق))،م 38،ص 503.
301- ((جامع الصغير)) ج 2،ص 17.
302- ((كافى)) ج 2،ص 233.
303- ب و ج : و نسو الخلق ، تراهم شعثاء غيراء.
304- در ((تحصين)) نيافتم .
305- ((كافى)) ج 2،ص 245 و 136.
306- ((كافى)) ج 2،ص 245 و 136.
307- ((كافى)) ج 2،ص 245 و 136.
308- ((خصال))ص 623، از فقرات حديث اربع ماءئة .
309- اين حديث ، مختصر حديث بعدى است كه در ((كافى)) ج 6،ص 450 روايت شده و نام راوى در آن چنين است : محمد بن الحسين بن كثير الخزاز، عن ابيه ...
310- ((كافى)) ج 3،ص 480.
311- ((وسائل)) ج 3،ص 330 - 331.
312- ((منهاج الكرامة)) چاپ سنگى ،ص 15 و 22.
313- ((منهاج الكرامة)) چاپ سنگى ،ص 15 و 22.
314- ((تهذيب)) ج 2،ص 367، و در نسخه ها: بين صوفين غليظين .
315- (( مكارم الاخلاق))،ص 113.
316- همان
317- همان
318- ((قرب الاسناد))ص 157.
319- ظاهرا به جهت آن بوده كه از آهار بيفتد.
320- ((بحارالانوار)) ج 72،ص 36. و در نسخه ها ((بالله)) است .
321- ((كافى)) ج 2،ص 233.
322- ((كافى)) ج 5،ص 75 - 76.
323- ((جامع الاخبار)) فصل آخر،ص 215. و در نسخه ها و مصدر: فخيرت ...
324- اين دو را يكى حساب كرده است .
325- فاصله بسيار.
326- دو شهر خيالى است ، اولى در مشرق و دومى در مغرب .
327- ... از هر كه و هر چه غير اوست ، پس او از خدا و به سوى خدا و با خدا و به خدا و در خداست .
328- نه ، به خدا سوگند جز طريق اكبر را اختيار نخواهم كرد.
329- ابدال : جمع بدل يا بدل است ، اولياء و عباد.
330- ((محجة البيضاء)) ج 8،ص 5.
331- نور، 37.
332- انبياء، 50
333- بقره : 152.
334- انفال ، 45؛ جمعه ، 10.
335- بقره ، 198.
336- ((كافى)) ج 2،ص 502، در روايتى فِى المحاربين ، و در روايتى عن الفارين ، و در روايتى : فِى الغازين آمده است .
337- ((محجة البيضاء)) ج 2،ص 267 و نيز دو حديث ديگر در صفحه بعد.
338- المصدر: و له اول يوجب الانس بالله و آخر يوجبه الانس بالله .
339- قمر، 11.
340- ((شرح نهج البلاغه)) ابن ميثم ، ج 4،ص 67 - 72.
341- ((عدة الداعى))ص 238.
342- ((عدة الداعى))ص 235.
343- ((نهج البلاغه)) خطبه 193.
344- ((ثواب الاعمال))ص 15،ح 1.
345- ((كافى)) ج 2،ص 498.
346- ((مزامير العاشقين)) مخطوط. و درب ، ج : ذكرتهم فيه .
347- ((كافى)) ج 2،ص 499.
348- ((بصائر الدرجات))ص 11، باب نادر.
349- ((كافى)) ج 2،ص 500. ((علل الشرايع))ص 463.
350- ((عدة الداعى))ص 235.
351- ((مصباح الشريعه)) باب 5.
352- ((مصباح الشريعه)) باب 5.
353- رعد 28 - 29.
354- در معنى ((طوبى)) گفته اند: درختى است در بهشت . و ديگر آن كه : به معنى حسن حال است يعنى خوشا حال او...
355- ضياع و عقار: زمين هاى غله خيز و خانه و ساختمان .
356- ((فردوس العارفين)) مخطوط.
357- همان
358- ج : اءِنَّكَ.
359- احزاب ، 41.
360- همان
361- ((جواهر السنية))ص 59. و در متن قسمتى از وسط حديث حذف شده ، و در مصدر ضمير ((مثله)) به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بر مى گردد.
362- اعراف ، 201.
363- يوسف : 84.
364- همان
365- ((توحيد))ص 23. ((عيون اخبار الرضا عليه السلام)) ج 2،ص 31، باب 31.
366- ذكر عمود در احاديث بسيار است ، و اين كلام تمثيلى است براى وضع عمود امر نازل از عرش ‍ خداى متعال بر دوش صاحب الامر عليه السلام كه از او به ((حوت)) تعبير شده چنان كه از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به ((نون)) تعبير شده است ، و اطلاق عمود بر امرى كه امور مجرده ديگر بر آن استوار است در لسان شرع كم نيست ، چنان كه در حديث آمده الصلاة عمود الدين . و مراد از عمود در اين جا - چنان كه از اخبار استفاده مى شود - علم امام عليه السلام است كه امور خلايق از تكوين و تشريع بر آن قائم است . و اين كه از ياقوت سرخ است تعبيرى است از اين حقيقت به نفيس ترين جواهر جسمانى ، چنان كه در لسان اصحاب وحى عليهم السلام گاهى كه بخواهند حقايق عوالم را بيان كنند اين گونه تعابير شايع است . وارض سابعه همين سابقه ماست ...
(ترجمه تعليقه استاد شريف و محقق بارع ، سيدهاشم حسينى طهرانى بر حديث فوق).
367- ((جواهر السنية))ص 40، ((كافى)) ج 2،ص 496.
368- ((عدة الداعى))ص 146. ((كافى)) ج 2،ص 502. و در آن به جاى ((اذل)) ((الن)) است . يعنى : دل خود را براى من نرم ساز.
369- نظير آن در ((محجة البيضاء)) ج 8،ص 195.
370- ((امالى)) طوسى ، ج 1،ص 77.
371- در مصدر: كن حيثما كنت مراقبا لى .
372- ((كافِى)) ج 8،ص 136 و 138.
373- همان
374- اشاره است به آيه 16 از سوره ق .
375- يوسف ، 42.
376- يوسف ، 42.
377- ا و ب : ((الحيتان))، يعنى : ماهيان . ولى ظاهرا تصحيف است .
378- اين چند روايت در ((تفسير عياشى)) ج 2،ص 176 - 178.
379- در نسخه ها ((الغناء)) بود، ولى ظاهرا تصحيف است .
380- ((تفسير قمى)) ج 2،ص 240 - 241.
381- اين روايت طولانى است ، و در قسمت اول آن گرفتارى هاى عجيبى را براى آن حضرت بيان داشته است . و علامه طباطبايى (ره) فرموده : ((نظير اين روايت از ابن عباس نيز روايت شده است ، و چنان كه مى بينى گرفتارى هايى را براى آن حضرت ياد آور شده كه موجب نفرت طبيعت آدمى است (در صورتى كه پيامبران بايد از آن چه طبع آدمى از آن مى دمد منزه باشد). ولى روايات ديگرى از ائمه معصومين عليهم السلام نقل شده كه شديدا با اين روايت و مطالب ياد شده در آن مخالف است)). سپس روايات چندى را نقل فرموده است)).
(الميزان ، ج 17،ص 214 - 215).
382- ((محجة البيضاء)) ج - 2،ص 267: اءن يرتع .
383- ((جامع الصغير)) ج 2،ص 160.
384- انفال ، 45.
385- بقره ، 200.
386- ((كافى)) ج 2،ص 501.
387- ((مسند احمد)) ج 2،ص 323. ((سنن ترمذى)) كتاب دعا، باب 128.
388- اسراء، 72: ((هر كه در اين دنيا كور [دل] باشد در آخرت نيز كور خواهد بود)).
389- جاثيه : 23: ((آيا نديدى آن كس را كه هواى نفسش را معبود خود گرفته است))!
390- يس ، 60: ((اى فرزندان آدم ! مگر با شما پيمان نبستم كه شيطان را نپرستيد))؟
391- كهف ، 44: ((و پروردگارت را ياد كن چون فراموش كردى)).
392- اسراء، 81: ((حق آمد و باطل نابود شد، همانا باطل نابودشدنى است)).
393- قصص ، 88: ((هر چيز فانى شدنى است مگر وجه او)).
394- غافر، 16: ((امروز، ملك ، از آن كيست ؟ از آن خداوند يگاءِنَّهُ قهار است .))
395- غافر، 16: ((امروز، ملك ، از آن كيست ؟ از آن خداوند يگاءِنَّهُ قهار است .))
396- بقره ، 152: ((پس مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم)).
397- اشاره است به آيه 14، از سوره طه ، كه خداوند متعال در درخت ايجاد صوت كرد و فرمود: ((منم خدا)).
398- عنكبوت ، 45: ((همانا نماز از گناهان و منكرات باز مى دارد، و ذكر خدا بزرگتر است)).
399- ((بحار)) ج 14،ص 42.
400- ((مانند غبار زير باران ها، و نهرهايى در جنب موج هاى خروشان درياهاست)).
401- اسراء 44: ((هيچ چيز نيست مگر اين كه به حمدش پروردگارش تسبيح گوست)).
402- ((كنز العمال)) ج 1،ص 441، با اندكى تفاوت .
403- ((سنن ابن ماجه)) ج 2،ص 1249
404- ((كافى)) ج 2،ص 496: ((من همنشين كسى هستم كه مرا ياد كند)).
405- رعد، 28: ((آگاه باشيد كه دلها با ياد خدا آرامش پيدا مى كند)).
406- ((مجاز پل رسيدن به حقيقت است)).
407- ((رياء پل رسيدن به اخلاص است)). و اين حديث در ((نهج البلاغه)) نيست .
408- دو رقم خوراك بوده است . براى تفصيل بيشتر به تفاسير، ذيل آيات 57 تا 61 سوره مباركه بقره مراجعه شود.
409-

عزيز من به ادب باش تا صفا يابى   از آن كه هست تصوف به جملگى آداب
حلاج .
410- ((مثنوى)) دفتر ششم ،ص 47، و دفتر اول ،ص 61.
411- ((مثنوى)) دفتر ششم ،ص 47، و دفتر اول ،ص 61.
412- ((دو چيز متضاد با هم جمع نشوند))
413- كهف ، 24: ((ياد كن پروردگارت را هرگاه فراموش كردى)).
414- توبه ، 62: ((خدا را فراموش كردند و خدا نيز آنان را فراموش كرد)).
415- بقره ، 10: ((در دلهاى ايشان مرضى است)).
416- ((علاج از راه اضداد صورت مى گيرد)).
417- انفال ، 45: ((فراوان خدا را ياد كنيد)).
418- فاطر، 10: ((سخن پاك به سوى خدا بالا مى رود)).
419- نفِى ذكر حق و اثبات ذكر اغيار. (مرصاد)
420- خيمه ، خرگاه .
421- بقره : 152: ((مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم)).
422- قصص ، 88: ((هر چيز تباه شدنى است مگر وجه او.))
423- آل عمران ، 18: ((خداوند گواهى دهد كه معبوى جز او نيست)).
424- هيچكس نگفته است ((الله)) مگر خود الله .
425- ((فردوس العارفين)) مخطوط.
426- در مصدر نيافتم .
427- ((مصباح الشريعه)) باب 96،ص 523.
428- همان
429- نجم ، 11.
430- ((كافى))، ج 2،ص 501، و در آن ((سالنى)) است .
431- ((محاسن))ص 39، و در آن ((ما اعطى من سالنى)) است .
432- ((فردوس العارفين)) مخطوط.
433- در مصدر ((فقيل له)) است و همين صحيح است .
434- انفال ، 2.
435- ((فلاح السائل)) فصل 6،ص 32 - 33.
436- ب و ج : هنگام كثرت .
437- پوشيده ، مخفى .
438- ابراهيم ، 48: ((و همگى در پيشگاه خداى يكتاى قاهر، ظاهر شوند)).
439- زمر، 47: ((و از سوى خدا آن چه كه گمان نمى بردند براى آنان آشكار شود)).
440- ((سنن ابن ماجه)) ج 1،ص 31. اين جمله سخن رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم است ، يعنى : ((هر كس نسبت به آن چه براى آن آفريده شده در آسانى است و راهش به سوى آن باز است)).
441- فاطر، 2: ((درى را كه خداوند از رحمت خود براى مردم بگشايد هيچكس نتواند بست ، و آن را كه نگهدارد هيچكس جز او نتواند رها كند، و اوست خداوند مقتدر و حكيم .))
442- ((احاديث مثنوى))ص 96: ((به ملكوت آسمان ها راه نيابد كسى كه دو بار متولد نشده باشد)).
443- اين جمله به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم منسوب است . و مرحوم استاد شهيد مطهرى در مقدمه جلد پنجم ((اصول فلسفه و روش رئاليسم)) در اين زمينه تحقيق دارند، طالبان مراجعه فرمايند.
444- ((جامع الصغير)) ج 2،ص 94.
445- آشاره است به حديث قدسى : لا يسعنى ارضى و لا سمايى ، بل يسعنى قلب عبدى المؤ من : ((آسمان و زمين من گنجايش مرا نداشتند، تنها دل بنده مؤ من من گنجايش مرا دارد)). (عوارف المعارف ، سهروردى در حاشيه ((احياء العلوم)) ج 2،ص 250)
446- ((و حقيقت ذكر عبارت است از تجلى خدا سبحان از جهت اسم متكلم)).
447- ((وضوء سلاح مؤ من است)).
448- ((مرصاد العباد)): نظيف .
449- اعراف ، 205: ((خداى خود را با تضرع و زارى و از روى بيم و بى آن كه آواز بر كشى در دل خود ياد كن)).
450- مدرك آن در شماره هاى بعدى خواهد آمد.
451- مدرك آن در شماره هاى بعدى خواهد آمد.
452- ((كافى))، ج 2،ص 87، ((وافى)) جزء 3،ص 72.
453- همان
454- ((عدة الداعى))ص 9 - 10: ((پس اين معنى اجماعى شيعه و سنى است .))
455- همان
456- ((محاسن))ص 25.
457- ((ثواب الاعمال))ص 160.
458- در مصدر نيافتم .
459- ((جامع المقاصد)) ج 1،ص 398. تهذيب ، ج 1،ص 294.
460- هزار ركعت نماز مستحبى است كه به ترتيب مخصوصى در شب هاى ماه مبارك رمضان خوانده مى شود.
461- كذا.
462- ب ، ج : تو راه نرفته اى از آن ننمودند.
463- قصص ، 56.
464- مريم : 52.
465- نظير آن در ((كافى)) ج 2،ص 141. ((سنن ابن ماجه)) كتاب زهد، باب 4، و در آن ((خفيف الحاذ)) است ، يعنى كم عيال و اندك مال .
466- ((مسند احمد)) ج 5،ص 341 و 343. ((حلية الاولياء)) ج 1،ص 5، ط مصر.
467- به پاورقى ص 19 مراجعه شود.
468- اعراف ، 205. و در قرآن كريم ((خيفة)) است ، و در آيه 55 همين سوره ((ادعوا ربكم تضرعا و خيفة)) است .
469- شرح منازل السايرين - ظ
470- طه ، 115.
471- انعام ، 44: ((پس چرا وقتى عذاب ما آمد تضرع نكردند)).
472- ((سنن ابن ماجه)) كتاب دعاء باب 3. ((از تو به تو پناه مى آورم)).
473- ج 1،ص 315 - 317.
474- ((هر چيزى مطلق است تا اين كه نهيى درباره آن وارد شود)).
475- ((آسمان و زمين من گنجايش مرا نداشتند)).
476- ((مشاهده ابرار بين تجلى و استتار است)).
477- ((آن را كه با رنج برند از آن كه بى رنج برده شود گرامى تر است)).
478- ج : و به مشاركت اسمى است كاين .
479- ((مومن ميان خوف و رجا قرار دارد)).
480- ((مكاتيب قطبيه)) نسخه خطى ص 1.
481- همان
482- حمد، 6
483- ((تفسير صافى))،ص 20.
484- در نسخه ها: صورة .
485- ((مجلى)) ابن ابى جمهور،ص 295. ((كلمات مكنونه)) فيض كاشانى ،ص 125.
486- ب : ترسم .
487- در ((محجة البيضاء)): ملاحظة الرقيب .
488- ((توحيد)) باب 36،ص 268. و در نسخه ها: بجلالى .
489- ((كافى)) ج 2،ص 67.
490- همان
491- ((مصباح الشريعه)) باب 11،ص 84.
492- نحل ، 99.
493- مصدر سابق ، باب 39،ص 228.
494- مصدر سابق ،ص 226.
495- مصدر سابق ، باب 3،ص 27. و در ب ، ج : و وقف عن الشهوة .
496- نسخه ها: ((صاف)) بود كه ظاهرا تصحيف است .
497- مصدر سابق ، باب 5،ص 23 به بعد.
498- ((نهج البلاغه))، خطبه 74، و جمله اخير را ندارد.
499- ((مالى)) طوسى ، ج 2،ص 138.
500- نساء، 1: ((همانا خداوند مراقب شماست)).
501- ((و آن مراعات نمودن قلب است نسبت به رقيب ، و مشغول بودن به اوست)).
502- رعد، 33.