اخلاق اقتصادى
اقتصاد و ميانه روى در زندگى
از اخلاق انبياء و اولياء و بندگان صالح خداوند است و
تبلور زيباى اقتصاد در زهد از دنيا را حاصل مى گردد.
زهد در دنيا
ميوه هاى حكمت در بردارد؟
قال عليه السلام : فى و وصيه
لاباذر: يااباذر ما زهد عبد فى الدنيا الا اثبت الله
الحكمه فى قلبه و انطق بها لسانه و بصره عيوب الدنيا دائما
و دوائها و اخرجه منها سالما الى دار السلام . .
(145) پيامبر اكرم عليه السلام فرمود: اى
اباذر هيچ بنده اى در دنيا ذهد نورزيد مگر خداوند حكمت در
قلب او جايگزين كرد و زبانش را به قرآن گويا ساخت و او را
به عيب هاى دنيا و دردهاى آن آشنا كرد و او را از دنيا
سالم و شايسته به جوار رحمت خويش به بهشت برين در آورد. بى
رغبتى به دنيا ذهد كامل است هر چه شخص داراى اموال و دراهم
و دنا نير باشد.
به كم قناعت
كن و به بسيار ببخش
عن اميرالمؤ منين عليه
السلام : ما احسن بالانسان ان يقنع بالقليل و يجود بالجزيل
.
(146) اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود:
چه شايسته است كه انسان به حكم قناعت كند و بسيار ببخشيد.
ناگفته نماند قناعت به كم ، در خوراك و پوشاك و وسائل
زندگى نه به معناى كم كردن تلاش و زحمت براى كار و كسب و
تجارت ، به همه كارها در اسلام توصيه فراوان شده است و
دليلش هم اين است كسى كه مال ندارد بذل و بخشش معنى ندارد.
خود را هميشه
از مردم مستغنى بداريد
قال رسول الله عليه السلام : استغنوا عن الناس و لو
بشوص السواك .
(147) پيامبر عليه السلام فرمود: خود را
از مردم بى نياز كنيد، و چيزى از آنان نطلبيد اگر چه يك
رشته چوب و يا مسواك آنان باشد .در حديث قدسى : خداوند به
حضرت موسى عليه السلام فرمود: اى موسى نمك عذايت را هم از
من بخواه ، حكايت دارد كه بنده جايى كه خداوند قادر متعال
را دارد چرا دست به سوى يكى از نيازمندان خدا دراز كنم
زهر است مطاع خلق هر
چند دوا باشد
|
حاجت ز كى مى خواهى
جائى كه خدا باشد
|
شرافت و حرمت مؤ من را پيامبر عليه السلام در قيام به ليل
و بى نيازى از مردم معرفى كرده و فرمود: شرف المومن قيامه
بالليل و عزه استغناوه عن الناس . شرف مؤ من در شب زنده
دارى او به عبادت خدا است و عزتش در بى نيازى او از مردم
است .
اقتصاد و
ميانه روى ثروت مى آورد
عن على عليه السلام : من صحب
الاقتصاد دامت صحبه الغنى له و جبر الاقتصاد فقره و خلله
، كسى كه ميانه روى و اقتصاد را شيوء خود سازد ثروت
و بى نيازيش دوام خواهد داشت ، و روش اعتدال و فقر و
مشكلات زندگى او را جبران خواهد كرد.
حرص و بخل
تشكيك به رزاقيت خداوند است
حرص و بخل كه ضد معنا و مفهوم اقتصاد و قناعت است
موجب شك و ترديد به رزاقيت خداوند است . حضرت على عليه
السلام فرمود: على الشك و قله الثقه مبنى الحرص و الشح .
على عليه السلام فرمود: حرص و بخل مبنا و اساسش بر پايه شك
. بى اعتمادى به خدا است
و امام صادق عليه السلام در مذمت حرص فرمود:
حرم الحريص خصليتن و لزمته خصلتان
حرم القناعه فافتقد الراحه و حرم الرضا فافتقد اليقين
. انسان حريص از دو خصلت محروم ، و ملازم است ، چون
قانع نيست از آسايش و راحتى است ، و چون از قضاء الهى راضى
نيست فاقد يقين است .
ثمره طمع ذلت
در دنيا و آخرت است
عن على عليه السلام ثمره الطمع ذل الدنيا و الاخره
.
(148) ثمره و ميوه طمع ذلت در دنيا و آخرت
است . با اين صفت زشت طمعكار به پيش همه اهل دنيا و آخرت و
خوار است .. عزت و شرافت خويش را با طمع بمال دنيا از دست
مى دهد در جاى ديگر امير عليه السلام فرمود:
من لم ينزه نفسه عن دنائه المطامع فقد اذل نفسه و هو فى
الاخره اذل و اخرى .
(149) كسى كه نفس خود را از پستى مطامع
منزه ندارد با اين صفت مذمون خود را در دنيا ذليل و در
آخرت ذلت و خواريش فزونتر خواهد بود. به جابر جعفى باقر
عليه السلام چنين فرمود: و اطلب بقاء العز باماته الطمع ،
و ادفع ذل الطمع بعز الياس . امام باقر عليه السلام فرمود:
اى جابر، بقاى عزت خود را در نابودى ساختن طمع در ضمير خود
طلب كن ، و ذلت طمع را با عزت نااميد از آنچه در دست مردم
است دفع نما. اين بخش اخلاق اقتصادى ، يعنى چگونه زيستن ،
و به چه نحو برخورد كردن و در ارتباط با مسائل كلى اقتصادى
چگونه مواجه شدن را با صدها چگونگى ديگر با تمام رسانديم ،
از خداوند بزرگ توفيق اخلاق همزيستى مسالمت آميز را
آزرومند باشيم .
اخلاق مشاوره و راهنمائى
مشورت در تمامى كارهاى مهم يك مسلمان نقش معقول و
قابل توجهى را در بر دارد. لذا در تمام كارهاى خير و قابل
توجه از مشاوره و مذاكره با آدمهاى صاحب عقل و درايت
ننموده و مضايقه نكنيد و قران توصيه مى نمايد (و شاورهم فى
الامر) در تمامى كارهاى باصاحبان عقل و درايت مشورت كنيد.
با صاحبان
علم و خرد مشورت نمائيد
قال على عليه السلام : خير
من شاورت ذوى النهى و العلم و اولوا التجارب و الحزم
(150) على عليه السلام فرمود: بهترين كسى
كه با او مشورت مى نمائى . صاحب عقل و بازدارنده از بديها
و صاحب علم و تجربه و دورانديش باشند.پيامبر فرمود:
المستشار مؤ تمن فان شاء اشار و ان
شاء سكت فان اشار فليشر بما لو نزل به فعله
(151) كسى كه با وى مشورت كنند بايد
امانتدار باشد، اگر بخواهد راءى دهد مشورت را مى پذيرد و
اگر نخواهد ساكت و خاموش مى ماند و راءى نمى دهد، و اگر
راءى داد همان گويد كه گويد كه اگر براى خود او بود مى
كرد. نبى اكرم عليه السلام فرمود: الحزم النظر فى العواقب
و مشاوره ذوى العقول .
(152) دورانديشى يعنى پايان كار را
نگريستن و با صاحبان عقل و خرد مشورت كردن است .. حضرت
رسول عليه السلام فرمود: استر شد العاقل ترشدوا ولا تعصيه
فتندموا.
(153) از عاقل و خردمند راهنمائى و رهبرى
بجوئيد تا به راه راست برسيد و وى را نافرمانى نكنيد كه
پشيمانى بريد.
در مشورت
خيانت نكنيد
قال على عليه السلام : من غش المسلين فى مشوره فقد
برئت منه .
(154) امام على عليه السلام فرمود: كسى كه
با مسلمانان غش در مشورت نمايد و به آنان خيانت كند من از
او برى و بيزارم . خيانت در مشورت همانا دروغ گفتن است و
از بيان واقع امر اجتناب مى نمايد دروغگويى عملى است غير
وجدانى و خلاف فطرت ، و اگر كسى اين روش نادرست را در پيش
گيرد تدريجا به انحراف فكرى كشيده مى شود و از واقع بينى و
مال انديشى باز مى ماند. حضرت على عليه السلام فرمود:
مراره النصح من حلاوه الغش . مرارت و ناگوارى خير خواهى و
اصلاح طلبى نافع تر از شيرينى غش و خيانت در مشورت است .
در اين حديث آنچه كه در راه اصلاح و هدايت مردم و مرارت و
تلخى بچشم گواراتر و برتر است و از منافع آنچه كه مردم به
آن مكر و غش و تقلب عمل نمائيم ! از نعمت مشورت و مشاوره
در كارهاى مهم ازدواج ، تجارت ، زراعت و مشاركتها و اقسام
مختلف كارهاى زندگى استفاده نموده و به مشورت مى نشينيم و
بهره هاى لازم و مفيد آن را متنعم مى گرديم ابعاد مهم
مشاوره و كسب راهنمائى را به شايستگى بسنجيم ، و از فوائد
آن بهره مند گرديم .
اخلاق اميال روحى و نفسانى
آرزوهاى دراز و طولانى ، در سرنوشت و زندگى يك
انسان متعهد و مؤ من بچشم نمى خورد، چرا كه پى جوئى و
تعقيب آمال و آرزو، آدمى را به حرص و آز در زندگى گرفتار
نموده و از عقل و درايت و تقواى يك مؤ من متعهد به دور است
كه خواسته هاى نفسانى خود را دنبال نمايد.
بزرگترين بى
نيازى ترك آرزو است
آمال و آرزو، اگر در كار خير و رسيدن به سعادتمندى
و رشد و تكامل مادى و اقتصادى صحيح و مشروع باشد معقول و
مطلوب و در اسلام هم تاييد و پزيرفته شده است ، لكن
آرزوهاى نادرست و بيش از حد شرع مقدس ، مذموم و غير معقول
و به شدت مورد سرزنش و ملامت قرار گرفته است . عن على عليه
السلام فرمود: ما عقل من اطال امله . عاقل نيست كه
آرزوهايش را طولانى كند.
تخم هوس مكار. پى آرزو
مرو
|
كين تخم را نكرده كسى
حاصلش درو
|
تا ميرود كه تخم هوس
سرزند ز دل
|
داس اجل رسيده و نارس
كند درو
|
فرصتهاى را
مغتنم و آرزوها را كوتاه كنيد
قال اميرالمؤ منين عليه السلام : طوبى لمن قصرامله
و اغتنم مهله .
(155) امام اميرالمؤ منين عليه السلام
فرمود: مرحبا بر كسى كه آرزوهايش را در دنيا، و اوقات پر
ارزش زندگى را غنيمت بشمارد. آرزوهاى مادى و دنيائى هر چه
كوتاه تر، غمها و غصه ها كمتر و عمرها طولانى تر خواهد شد،
و زندگى به آدمى ، خوشتر مى گذرد، چرا كه آنچه مقدر شده
خواهد رسيد، البته اين نه به معناى آن است كه آدمى كار و
تلاش ، و تفكر را دنبال نكند. همينطور فرصتهاى گرانبها از
دست مى رود، چه بهتر آدمى به نحو احسن از اوقات و فرصتهاى
گرامى تر از طلا و ارزشمندتر از هر شى به خير دنيا و آخرت
خويش استفاده و از دنيا طلبى و آرزوهاى دراز اجتناب نمايد.
دنيا طلبى
چون بحر تشنه را بهلاكت مى رساند
حضرت امام موسى كاظم عليه السلام فرمود:
مثل الدنيا مثل البحر كلما شرب منه العطشان ازاد عطشا حتى
يقتله
(156) مثل مال پرستى و دنيا طلبى مانند آب
شور دريا است هر اندازه آدم تشنه از آن بياشامند تشنه تر
گردد تا جائى كه خوردن زياد آب شور او را به قتل مى رساند.
بنابراين طلبيدن دنيا براى زندگى و حرص و آرزو و آمال
طولانى در آن نمى تواند رضايت آدمى را تاءمين نمايد ، ولى
پذيرفتن دنيا و ادامه اميد و آرزو براى كارهاى خير و
شايسته كه به ثواب و پاداش آخرت بر مى گردد، مطلوبتر و
رضايت انسان را بهتر جلب مى نمايد. بهتر آن است كه حرص و
آز، بخل و امساك . اجتناب از خيرات و مبرات در زندگى يك
آدم عاقل و متعهد تبلور پيدا نكند، چرا كه هرگز دنيا اهلش
را سير نكرده ، و رضايت هيچ طيف و گروهى را جلب نكرده است
.
اخلاق و كار و عمل
كار و تلاش و كوشش براى تاءمين زندگى و حفظ آبرو و
پاسدارى از حريم خانواده يكى از بهترين كارهاى اخلاقى هر
مسلمان است ، و حاصل دسترنج او صرف عزت و كرامت نفس خواهد
شد.
با تدبير
كامل از دسترنج خود استفاده كنيد
آنچه كه براى انسان غيرتمند ننگ است بيكارى و
بيعارى است و آنچه كه موجب عزت و صولت او است كار و عمل
است . بيكارى در اسلام به شدت مزمت شده است زيرا ارزش كار
است كه شرافت انسان را حفظ مى نمايد. امام پنجم حضرت ابى
جعفر عليه السلام فرمود: حضرت موسى عليه السلام به پيشگاه
حضرت پروردگار عرض كرد: بارالها، كداميك از بندگانت نزد،
تو بيشتر مورد خشم و غضب و نو است ؟ فرمود: جيفه بالليل و
بطال النهار.
(157) آن كسى كه در شب مانند مردارى افتاد
و در روز، عمرش را در جامعه به بطالت و بيكارى مى گذراند و
كار نمى كند و مى خواهد از دسترنج مردم ارتزاق نمايد. چنين
آدمهاى كلاش و اراذل و اوباش در ابعاد مختلف ، فراوان به
چشم مى خورند، گاهى به خريد و فروش كوپن ، سيگار، و بعضى
به كارهاى بى ارزش و بى اهميت و چه بسا نامشروع مشغولند و
ارزش اجتماعى و خانوادگى خويش را هدر مى دهند. چنين
انسانهائى موجبات بدبختى و ننگ در خانواده و اجتماع را
فراهم مى نمايند. كه همين آدمها هستند كه دست به جنايت مى
زنند، و هر گونه خيانت و سرقت و جيب برى را پيشه خود مى
سازند.
بيدستها،
كالائى بسر نهاده و عزتمندانه زندگى كنند
مردى به حضور حضرت محمد الصادق عليه السلام رسيد،
فقال :
اننى لا احسن ان اعمل عملا
بيدى و لا احسن ان اتجر و انا محارف محتاج ، فقال : اعمل و
اجمل على راءسك و استغن عن الناس .
(158) مرد عرض كرد يا بن رسول الله : من
انسانى هستم كه نمى توانم با دستم كار كنم (گوئى دستش عيبى
كه فاقد قدرت كار بود) و گفت سرمايه اى هم ندارم كه تجارت
كنم و نيازمند و محتاجم . حضرت فرمود: عمل كن كار كن و
كالائى بسر نهاده خود حمل نما و از مردم بى نياز باش و نان
با عزت بخور و با عرق جبينى ادامه حيات بده .
با كار و
تجارت يا صنعت ، عزت خود را حفظ كن
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام در اشعار خود
فرمود:
احب الى من منن الرجال
(159)
|
هر گاه تخته هاى بزرگ سنگ را از قله هاى كوهها حمل و نقل
نمايم براى من محبوبتر از منتهاى مردم است (كه دست نياز و
احتياج به سوى ايشان دراز نمايم )
در بيابانها اگر صد قرن
سرگردان شوى
|
بهتر است اندر وطن
محتاج نامردان شوى
|
روايت شده كه : الفقر سواد الوجه فى دارين . فقر موجب رو
سياهى در دنيا و آخرت است .
پيامبر عليه
السلام دست زبر و خشن سعد را بوسيد
دستى كه پيامبر عليه السلام بوسيد از آن يك كشاورزى
بود كه از شدت سختى كار كشاورزى زبر و خشن شده بود. انس بن
مالك مى گويد:
ان رسول الله عليه
السلام لما اقبل من غزوه تبوك استقبله سعد الانصارى فصفح
النبى عليه السلام ثم قال له ما هذا الذى اكنب يديك
. قال :
يا رسول الله ! اضرب بالمر
و المسحاه فانفقه على عيالى . فقبل يده رسول الله عليه
السلام و قال هذه يد لا تمسها النار
(160) انس بن مالك گويد: موقعى كه رسول
اكرم عليه السلام از جنگ تبوك مراجعت مى كرد سعد انصارى به
استقبال آمد. حضرت با او مصافحه كرد، و دست سعد را زبر و
خشن ديد، فرمود: چه صدمه و آسيبى به دستت رسيده است عرض
كرد: يا رسول الله من با وسايل كشاورزى كار مى كنم و
درآمدم خرج معاش خانواده ام مى نمايم . رسول الله عليه
السلام دست او را بوسيد و فرمود: اين دستى است كه آتش با
آن تماس ندارد. بلى دستى كه با كارهاى سنگين زبر و خشن مى
گردد براى حفظ آبرو و تاءمين معاش ، آن دست با آتش نمى
سوزد. حديث است كه : كاد الفقر ان يكون كفرا. فقر گاهى
آدمى را به كفر و بى دينى مى گرايد.
فقر در بلد
خويش احساس غربت مى نمايد
عن على عليه السلام : قال
الفقر يخرس الفطن عن حجته و المقل غريب فى بلدته
(161) على عليه السلام فرمود: انسانى كه
فقير است در مقام استدلال و احتياج زبانش بند مى آيد و
افراد كم بضاعت در بلد خود احساس غربت نموده و غريبانه
زندگى مى كنند. حقيقتا فقر زبان فقير را هر چند هوشيار و
زيرك باشد از احقاق حق خود باز داشته و از دفاع حق مسلم
محروم مى دارد، و فقر موجب انواع فساد و تباهى و خيانت و
دزدى در جامعه مى گردد.
خدايا از كفر
و فقر به تو پناه مى آوريم
از اهميت كفر و شوك به خدا نيست كه با فقر آمده ،
بلكه از اهميت فقر است كه در كنار كفر قرار گرفته است و
همانست كه فرمود: كاد الفقر ان يكون كفرا .
(162)
و اين دعاى پيامبر بزرگ اسلام است كه فقر و كفر به خدا
پناه مى برد و عرض مى كند: اللهم انى اعوذ بك من الكفر و
الفقر. بارالها! من از كفر و فقر به تو پناه مى آورم .
مردى كه اين دعا را از پيامبر عليه السلام شنيد عرض كرد:
يا رسول الله ايعد لان ؟ قال نعم .
(163) آيا كفر و فقر معادل و برابر
يكديگرند؟ حضرت در پاسخ فرمود: بلى ، حقيقتا اين شگفتى و
تعجب براى ما نيز ببار مى آيد، كه جدا فقر معادل با كفر
است ! ولى فقر ممدوح كه پيامبر به آن افتخار مى كند و مى
فرمايد: الفقر فخرى ، آن يك معناى ديگرى دارد و آن فقر در
مقابل غنى است كه آدمى با غنا و مالدارى فراوان سر از
طغيان و عصيان در مى آورد و به فساد و تباهى كشيده مى شود،
اين است كه آدم طغيانگر خود را از خداى غنى بالذات و
مستغنى و بى نياز مى داند، ولى پيامبر عليه السلام از تكيه
زدن به چنين غنا، به آغوش فقر پناهنده مى شود و فقر را
اكثريت قاطع انسانها به آن مبتلايند و به عنوان همگونى و
همسانى با فقراء، فقر خود را مى داند نه اينكه فقر يك
پديده نيكو و بدون واكنش باشد كه به خاطر درك آن فقر
بخواهد فقير بماند و يا آرزو كند فقير شود.
آنچه از روزى
كفاف شما را بنمايد مطلوب است
شرائط صحيح زندگى اقتضاء مى نمايد كه روزى كفايت
كند و خانواده در رفاه قرار گيرد، و آبروى انسان حفظ شود
پس آنچه كه بيش از اين باشد زائد است و مازاد بر كفايت ، و
زر و بال است . حضرت ختمى مرتبت عليه السلام مى فرمايد:
طوبى لمن اسلم و كان عيشه كفافا.
(164) خوشا بحال آن انسانى كه اسلام آورد،
و معاش او به قدر كفاف باشد، يعنى درآمدش براى زندگى وافى
و كافى باشد
داستان
شترچرانى كه به پيامبر عليه السلام شير نداد
رسول اكرم عليه السلام با جمعى در بيابان به كسى كه
شترانى را به چرا برده گذر كردند، حضرت از او درخواست كرد
كه مقدارى شير بدهد كه آنان بنوشند، جواب داد: شيرى كه در
پستان شتر است براى صبحانه است و آنچه دوشيده ام ، در ظرف
است براى شب است و شام ما است ، خلاصه به پيامبر و يارانش
شير نداد، پيامبر عليه السلام درباره او دعا كرد و گفت :
اللهم اكثر ماله و ولده .
(165) بار الها مال و فرزندان او را زياد
كن . اخلاق اسلامى و پيامبرى آن حضرت اقتضايش اين بود كه
نه تنها عكس العمل بخرج نداد، بلكه در حقش دعا كرد كه
خداوند مال و اولادش را بيفرايد. و پيامبر با يارانش از
آنجا گذشتند و به گوسفند چرانى رسيدند كه به چرانيدن
گوسفندان مشغول بود، براى گرفتن شير نزد او فرستاد، آن مرد
رفت و آنچه در پستانهاى گوسفندان بود دوشيد و آنچه را هم
كه در دست داشت نيز آورد. به حضرت تقديم نمود، و بعد هم
گوسفندى آورد و گفت : اينها چيزى بود كه در نزد من بود، و
اگر ميل داريد باز زيادتر كنم . قال رسول الله عليه السلام
اللهم ارزقه الكفاف پيامبر عليه السلام فرمود: بار الها به
او به قدر كفايت عنايت فرما. در حقيقت در حقش دعاى خير
كرد، خداوند روزى كفاف بر او مرحمت فرمايد، آن روزى و رزقى
كه براى او حفظ آبرو نمايد. ولى بخيلان زراندوز، كه به
روزى كفاف اكتقا و قناعت نمى كنند، در حقيقت پيامبر در حق
آن مرد شترچران نفرين كرد و فرمود: خدايا تو مال و اولادش
را زياد كن كه او به كم قانع نيست ، بعضى از اصحاب به
اعتراض ، عرض كردند:
يا رسول الله
دعوت للذى ودك بدعاء كلنا نكرهه ، فقال : ان ما قل كفى خير
مما كثر و الهى . ،
(166) گفتند يا رسول الله درباره كسى كه
خواسته شما را رد كرد دعائى نموده اى كه تمام ما آن دعا را
دوست داريم ، و درباره كسى كه تمام شير گوسفندانش را با
گوسفندى به شما اعطا نمود، دعائى فرمودى كه هيچ يك از ما
به آن دعا ميل نداريم . حضرت فرمود: آنچه كم باشد، و امر
زندگى را كفايت كند بهتر از بسيار است كه آدمى را غافل كند
و منحرف سازد، بنابراين دعاى پيامبر عليه السلام براى آنكس
كه دست رد به سينه آن حضرت زد و ايثار نكرد و شير شام و
صبحانه اش را به پيامبر نداد حضرت در حقيقت او را نفرين
كرد، مثل كسانى كه مال و اولاد براى آنها فتنه معرفى شده و
آنكس كه شير اختصاصى شام و صبحانه اش را با گوسفندى به آن
حضرت هديه داد و ايثار كرد پيامبر عليه السلام دعاى كفاف
را در حق او عنايت كرد، و به او دعاى خير كرد
غناى ممدوح
به تقواى الهى كمك مى كند
در غناى ممدوح كه موجب تقواى الهى مى تواند باشد
پيامبر عليه السلام مى فرمايد: نعم العون على تقوى الله
الغنى .
(167) با نيازى نسبى و غنا، براى پيمودن
راه تقوى يار و مددكار خوبى است . كه امام ششم عليه السلام
مى فرمايد: سلو الله الغنى فى الدنيا و العافيه و فى
الاخره المغفره و الجنه .
(168) امام عليه السلام فرمود: از خداوند
در دنيا غنا و ثروت و عافيت بخواهيد و در آخرت مغفرت و
بهشت را بطلبيد. و در حديث ديگر حضرت امام فرمود:
خمس من لم تكن فيه لم يتهثا بالعيش
الصحه و الامن ، و الغنى و القناعه و الانيس الموافق .
(169) پنج چيز است كه اگر كسى آنها را
نداشته باشد عيش و زندگى گوارا و شيرين ندارد، آن پنج چيز
عبارتند از: سلامتى تن ، امنيت ، غنا و تمكن مالى ، قناعت
و همسر موافق و انيسى كه نسبت به او مهربان و شفيق باشد.
با انعام
الهى بر عيالات خود توسعه دهيد
رفاه و توسعه اهل و عيال براى صاحبان نعمت واجب است
. حضرت رضا عليه السلام فرمود: صاحب النعمه يجب عليه
التوسعه على عياله .
(170)
بر صاحبان نعمت واجب است كه بر عيالات خود توسعه دهند و به
زندگى آنان گشايش بخشند. اين سخن درر بار امام رضا عليه
السلام صاحبان مال را از بخل و امساك پرهيز مى دهد و به
بذل و بخشش و توسعه به اهل و عيال ، تاءكيد مى فرمايد. و
امام سجاد عليه السلام صريح اين بيان را از خداوند مى
طلبيد كه (يا رب : اوسع على فى رزقك ) خدايا تو روزى مرا و
اهل و عيالم را توسعه و وسعت عنايت فرما.
تحفه هاى
بازار را اول به دختران بدهيد
ابن عباس ( رضى الله عنه ) فرمود:
قال النبى عليه السلام من دخل السوق
فاشترى تحفه فحملها على عياله كان كحامل صدقه الى قوم
محاريف و ليبده بالانات قبل الذكور فانه من فرح ابنته
فكمانما اعتق رقبه من ولد اسمعيل
(171) عبدالله بن عباس مى گويد: رسول عليه
السلام مى فرمود: هر كس داخل بازار شود و تحفه اى (مثلا
ميوه اى ) بخرد و آن را براى خانواده خود بياورد همانند
صدقه است كه انسان براى جمعيت محتاجى ببرد و سپس فرمود:
وقتى وارد منزل مى شود اول پيش از پسربچه ها از دختر بچه
ها شروع كند و تحفه را به آنها بدهد، و بعد از آن فرمود:
هركس دختر خود را در منزل شاد كند همانند اين است كه بنده
اى را از فرزندان اسماعيل آزاد كرده است . بنابراين يك
مسلمان مكتبى موظف است از در آمدهاى مشروع خود بر اهل و
عيالش توسعه دهد، و هرگز آنان را در مضيقه مالى قرار ندهد.
اى رسول
گرامى عليه السلام ما چشم خود را
بهاموال غير مگشاى
اسلام با اين توسعه بر اهل و عيال را يك واجب شرعى
مى داند در عين حال از نظر داشتن به اموال غير پرهيز مى
دهد و باز مى دارد، در قرآن به پيامبرش خطاب ، و مى
فرمايد:
و لا تمدن عينيك الى متعنا
به ازواجا منهم زهره الحيوة الدنيا لنفتنهم و زرق ربك خير
و ابقى .
(172) اى رسول معظم چشمان خود را به اموال
و زينتهاى دنيوى مگشاى كه اين ثروت و سرمايه را به منظور
آزمايش و امتحانات داده ام و رزق و روزى پروردگارت كه بر
اهل ايمان مقرر گرديده به مراتب بهتر و عاليتر است و
همواره باقى و برقرار خواهد بود. پيامبر عليه السلام
فرمود:
من اتبع بصره بما فى ايد
الناس طال همه و لم يشف غيظه .
(173) كسى كه چشم خود را براى نگاه كردن
به اموال و ثروت دگران بگشايد اندوهش طولانى و غم و غضب و
غصه اش هرگز شفا نمى يابد. يعنى هميشه دردمند و خشمگين
است
فرمود: الكاد على عياله كالمجاهد فى سبيل الله .
(174) تلاش و زحمت براى تاءمين اهل و عيال
همانند مجاهد در راه خدا است .
اخلاق و صله ارحام
ديد و بازديد در اسلام از امتياز خاص به خود
برخوردار است ، و در ايجاد عواطف انسانى نقش فوق العاده اى
دارد مخصوصا ديد و بازديدها اگر از ارحام و ذوى الحقوق
صورت پذيرد.
من خداى
رحمانم و رحم را از نام خود اشتقاق نموده ام
در حديث قدسى آمده است كه خداوند فرمود: انا الرحمن
و هذه الرحم ، ششقت لها من اسمى فمن وصلته و من قطعها
قطعته .
(175) خداوند سبحان فرمود: من رحمان هستم
و نام رحم را از اسم خود مشتق نموده ام ، پس هر كس صله رحم
كند و با بستگان خود پيوند نمايد من او را با رحمت صله
خواهم كرد، و هر كس قطع رحم كند من رحمت خود را از او قطع
خواهم نمود.
صله رحم حساب
را آسان و شما را از گناه نگه مى دارد
امام صادق عليه السلام فرمود:
ان صلة الرحم و البر ليهونان الحساب
و يعصمان من الذنوب فصلوا ارحامكم و يعصمان من الذنوب
فصلوا ارحامكم و بروا باخوانكم و لو بحسن السلام و رد
الجواب .
(176)
صله رحم و نيكى كردن به برادران حساب را در قيامت آسان مى
كند، و آن دو، آدمى را از گناه محافظت مى نمايد پس شما با
ارحام خود صله كنيد و به برادران خود نيكى نماييد، اگر چه
به سلام كردن و نيكو جواب دادن باشد .
امير مؤ منان صلى الله عليه و آله مى فرمايد:
زكوة اليسار بر الجيران و صلة
الارحام .
(177)
زكات كسانى كه از تسهيلات مالى برخوردارند نيكى به
همسايگان و صله ارحام است .
با رحمتان
صله كنيد اگرچه مسافت يكسال راه
باشد
از توصيه هاى اكيد پيامبر بزرگ اسلام صلى الله عليه
و آله در صله رحم مى خوانيم : كه فرمود:
اوصى الشاهد من امتى و الغائب منهم
و من فى اصلاب الرجال و ارحام النساء الى يوم القيامة ان
يصل الرحم و ان كانت منه على مسيرة السنة فان ذالك من
الدين .
(178)
فرمود: آنان كه حاضرند از امت من ، و آنانكه غايب اند و
آنان كه از اصلاب پدران و ارحام مادران تا روز قيامت به
دنيا مى آيند سفارش مى كنم كه صله رحم نمايند، اگر چه
فاصله آن تا ارحامشان به مسافت يك سال باشد، چه آنكه صله
رحم از مسائل مهم دين است . امام سجاد عليه السلام در دعاى
مكارم الاخلاق مى فرمايد: و من عقوق ذوى الارحام المبره و
من خذلان الاقربين النصره .
(179) بار الها جدائى از ارحام را به نيكى
و پيوستگى مبدل فرما و ترك يارى بستگان را به حمايت و نصرت
تبديل فرما، يعنى خدايا توفيقم بده كه ارحام خدمت و احسان
نمايم .
قطع رحم حساب
آخرت را دشوار مى نمايد.
قرآن شريف تسهيلات حسابرسى اعمال آدمى را مرهون صله
رحم مى داند و مى فرمايد:
و الذين
يصلون ما امر الله به ان يوصل و يخشعون ربهم و يخافون سوء
الحساب .
(180) خردمندان با ايمان كسانى هستند كه
دستور باريتعالى را در مورد اشخاصى كه امر به صله رحم آنها
فرموده اطاعت مى كنند و از خداوند و حسابرسى او بيم دارند.
قطع رحم موجب
قطع فيض الهى مى گردد
ارحام در صله با هم موجب خدمت و احسان به همديگرند،
هر گاه يكى نسبت به ديگرى موجبات ايذاء را فراهم نمايد،
فيض الهى نسبت به هر دو قطع مى گردد، و اين داستان مردى
است كه به محضر رسول خدا عليه السلام رسيد،
فقال يا رسول الله : ان لى اهلا قد
كنت اصلهم و هم يوذونى و قد اردت رفضهم فقال له رسول الله
: اذا يرفضكم الله جميعا .
(181) آن مرد گفت : يا رسول الله من
ارحامى دارم و آنها را صله مى كنم ولى آنان مرا آزار مى
دهند مى خواهم تركشان كنم . حضرت فرمود: در اين صورت
خداوند هر دو شما را ترك خواهد كرد، يعنى خدا فيض و رحمت
خود را از شما خواهد بريد.
بهترين صله
ارحام بازداشتن اذيت از ارحام است
در صله ارحام از پيشوايان معصوم عليه السلام سفارش
شديم به هديه و چيزى براى خويشاوندان خويش ببريم و هديه
كنيم ، يعنى بهترين صله رحم هديه ، معتنى به چيز قابل
توجهى است كه خويشاوندان اعلى به ادنى ، و مالدار نسبت به
مستضعف تاءمين خواهد شد. خلاصه اينكه بهتر است صله رحم به
هديه اى تحقق يابد اگر چه به يك شربت آب باشد، ولى بهترين
صله (كف الاذى عن الرحم ) مى باشد كه انسان ايذاء و اذيت
خويش را از خويشاوندان خود باز دارد و اين حديث حضرت ابى
الحسن الرضا عليه السلام از جد بزرگوارشان حضرت صادق عليه
السلام است فرمود:
صل رحمك ولو
بشربه من الماء و افضل ما توصل به الرحم كف الذى عنها
(182) صله رحم نما اگر چه به شربت آبى
باشد، بهترين صله رحم خودارى ار ايذاء و اذيت ار ارحام است
. حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام صله رحم را كه نقش مهمى
در تاءمين نيازمنديهاى جوامع بشرى دارد از اوصاف شريف ترين
و گرامى ترين انسانها مى داند، و مى فرمايد: صله الارحام
من افضل شيم الكرام .
(183) صله رحم از بزرگترين خوى و منش
مردمان كريم النفس و بزرگوار است .
صله رحم موجب
محبت به رحم و خوارى دشمن است
حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام در سخن حكيمانه
خويش صله رحم را موجب مهر و محبت در بين خويشاوندان دانسته
و موجب ذلت و خوارى دشمنان دين و اسلام و مسلمين معرفى
فرموده است در اين مورد است بيان آن حضرت كه فرمود: صله
الرحم توجت المحبه و تكبت العدو. صله رحم محبوبيت ببار مى
اورد، و موجب خوارى و ذلت دشمن است . تحليل اين بيان اين
است كه صله و پيوند خويشاوندى با هدايا و تحف موجبات صفا و
صميميت و محبت و هماهنگى و وحدت را در بين امت فراهم مى
سازد. و ايجاد اين تفاهم و تراحم و خدمات متقابل در بين
ارحام مسلمين موجب خشم و غيظ دشمن مى گردد، چرا كه آنان
وحدت و همبستگى و پيوند مسلمين را هرگز به صلاح خود و
آرمان خود نمى دانند. فلذا از صله ارحام مسلمانان و خاصه
شيعه بشدت عصبانى و پريشانند. بلى اميرالمؤ منين عليه
السلام خذلان در بين ارحام را تضييع حقوق خويشاوندان معرفى
نموده و مى فرمايد: من دلائل الخذلان الا ستهانه بحقوق
الاخوان .
(184) يكى از موجبات خذلان و محروم ماندن
از نصرت دگران ناچيز شمردن حقوق برادران است . بنابراين از
صله رحم با ابعاد وسيعش استقبال نمائيم .
با رحمت اگر
چه به يك جرعه آب ، صله كن
صل رحمتك ولو بشربه من الماء.
(185) امام رضا عليه السلام فرمود: با
ارحامتان صله كنيد اگر چه به يك شربت آبى باشد. بنابراين
صله رحم متضمن ديدار از رحم و اعطاء هديه اى مى باشد خاصه
اگر در راستاى خانواده هاى متنفذ و مالدار شايسته است با
اهداء يك قطعه فرش يا يك دستگاه يخچال ، و وسائل رفاهى
ديگر كه فاقد آنند هديه برند و تا بدينوسيله صله رحم آنان
از ارزش والاى معنوى و رضا و خشنودى پروردگار مهربان
برخوردار باشد.
مؤ من با رحم
خويش حتما صله مى نمايد
در قضاء حوائج مؤ من خاصه رحم باشد از رسول خدا
عليه السلام است كه فرمود: من كان يومن بالله و اليوم
الاخر فليصل رحمه .
(186) هر كس ايمان به خدا و روز قيامت
دارد ، پس با رحمتش صله كند. يعنى خويشاوندان خود را دوست
بدارد و به آنان احساس لازم را بنمايد. ايضا از پيامبر است
كه فرمود: من احب ان يبسط له فى رزقه ، و يوخر له فى اجله
فليصل رحمه . اگر كسى دوست دارد كه روزيش زياد گردد و
فراوان شود، و اجلش تاءخير بيفتد پس بايد با رحمتش صله
كند. يعنى صله ارحام روزى را فراوان سازد و عمر را طولانى
كند، و در راءس كارهاى خير انسان است ، خاصه كه تواءم با
حل مشكل رحم و تاءمين نيازمنديهايشان بوده باشد.
اخلاق ، همزيستى و هميارى
اسلام ، دين و مكتب مسالمت آمير و شريعت همزيستى و
نوع پرورى است ، اسلام شناسان مكتب اسلام را يك آميزه اى
از اخوات و برادرى و برابرى معرفى كرده اند بطورى كه يك
مسلمان آنچنان كه در انديشه اداره زندگى خود مى باشد، به
زندگى برادران و خواهران دينى خود هم مى انديشد.
بامدادان خود
را با صدقه آغاز كنيد
در همه ملتها و در هميشه زمانها گروهى از طبقات
مردمند كه فقر و نادارى گريبانگيرشان مى شود كه فقط از راه
كمك مردمى و صدقات و انفاقات بايد زندگيشان تاءمين شود، در
اهميت صدقات شارع مقدس اسلام مى فرمايد: باكروا بالصدقه
فان البلاء لايتخطى الصدقه .
(187) حضرت رسول اكرم عليه السلام فرمود:
بامدادان خود را با صدقه دادن آغاز كنيد كه بلا از صدقه
عبور نمى كند. حتما پس از صدقه بلا رفع مى گردد، مگر مقدر
الهى باشد كه آنگاه خواست خداوند حتمى است .
آثار سه صفت
و و بقاء آن پس از مرگ
و اين سخن پيامبر خدا است كه فرمود:
اذا مات الانسان انقطع عمله الا من ثلاث ، صدقه جاريه او
علم ينقع به او ولد صالح يدعوا له . پيامبر عليه
السلام فرمود: وقتى انسان بميرد دنباله كارهاى نيك او
بريده شود، جز سه چيز براى او باقى مى ماند: اول صدقه
جاريه كه پس از او آثارش در بقاع متبركه و مساجد و مدارس و
احداث قنوات ، و مراكز (عام المنفعه ) كه در مورد استفاده
عامه مردم قرار گيرد، و دوم دانشى و كتابى و مكتوبى كه
انسانها از آن بهره برند، و در راه ارشاد و هدايت جامعه مؤ
ثر باشد.. سوم فرزند درستكارى كه با تربيتهاى صحيح آن شخص
مؤ من از او باقى مانده باشد، تا كه براى او دعا و
استغفاره نمايد. بنابراين اولين چيزى كه مى تواند پس از
مرگ براى مؤ من مفيد و مؤ ثر باشد صدقه جاريه او است .
كمك به
خويشاوند پاداش مضاعف دارد
در اين رابطه پيامبر بزرگ اسلام عليه السلام فرمود:
ان الصدقه على ذى قربه يضعف اجرها مرتين .
(188) صدقه اى كه به خويشاوندان دهند
پاداش مضاعف دارد و فرمود: و ان الصدقه لتطفى غضب الرب و
تدفع ميته السوء.
(189)
صدقه خشم خداوند را فرو مى نشاند و از بد مردن و مرگ
ناگوار جلوگيرى مى كند.. چه نعمتى براى مؤ من برتر از اين
كه پيامبر خاتم نويد مى دهد و مى فرمايد:
ان الصدقه عن اهلها لتطفى عن اهلها
حر القبور و انما يسبظل المومن يوم القيمه فى ظل صدقه
. صدقه گرماى قبر را تخفيف مى دهد يعنى صدقه آتش و
عذاب قبر را خاموش مى گرداند، و مؤ من در روز رستاخيز در
زير سايه و آسايش صدقه خويش قرار مى گيرد. يعنى در آن روز
كه هيچ كس به داد كسى نمى رسد صدقه با معانى و ابعاد وسيعش
به داد مؤ من و مسلمان مى رسد، و او را از هر درد و المى
از جمله گرماى روز محشر مى رهاند.
اجر و پاداش
صدقه و قرض الحسنه و صله ارحام
پيامبر عليه السلام فرمود:
الصدقه بعشرة و القرض بثمانى عشره و صله الاخوان بعشرين و
صله الرحم باربع و عشرين
(190) اجر صدقه ده برابر و پاداش قرض
الحسنه هيجده برابر و ثواب صله برادران دينى بيست برابر و
اجر و ثواب صله رحم بيست و چهار برابر است . صله رحم با
خويشاوندان و ايجاد همبستگى در بين ارحام در اسلام از
امتيازات فوق العاده اى برخوردار است . فلسفه صله رحم در
اسلام ، اتحاد و انسجام ، عمران و آبادى شهرها و بلاد
اسلامى ، و ايجاد رعب و وحشت در ميان دشمنان تبلور خاص و
نقش اصولى دارد. لذا خداوند رحمان ، رحم را از اسم خود
مشتق نموده است ، و اين عظمت و اهميت رحم و صله با رحم را
تبين مى نمايد.
از اعضاء و
جوارح بدنت صدقه بپرداز
از زبان صاحب شريعت مى فهميم كه صدقه فقط عبارت از
دادن مال نيست ، بلكه براى تمامى اعضاء و جوارح بدن صدقه
است كه حضرت ختمى مرتبت فرمود:
افضل
صدقه اللسان الشفاعه تفك بها الاسير و تحقن بها الدم و تجر
بها المعروف و الاحسان الى اخيك و تدفع الكريهه
بهترين صدقه زبان ، شفاعتى است مه بوسيله آن اسيرى را آزاد
سازى ، و از ريختن خون مؤ منى و مسلمانى جلوگيرى كنى ، و
نيكى و احسان را به سوى برادر خويش بكشانى و بدى را از او
دفع كنى . بنابراين هر گونه خدمات از راه بيان و لسان ،
صدقه محسوب مى شود. كه تعليم و تعلم را هم پيامبر اكرم
عليه السلام صدقه به حساب آورده و مى فرمايد:
افضل الصدقه ان يتعلم المره المسلم
علما ثم يعلمه اخاه المسلم
(191) بهترين صدقات آن است كه مرد مسلمان
دانشى بياموزد، و سپس به برادر مسلمان خود تعليم دهد. يا
اينكه فرمود: افضل الصدقه صدقه اللسان .
(192) يعنى بهترين صدقه در ابعاد مختلف ،
صدقه زبان است . يعنى با زبان بهترين خدمت فرهنگى و علمى و
هنرى و معنوى را مى توان به جامعه عرضه داشت . و پيامبر
عليه السلام فرمود: افضل الصدقه اصلاح ذات البين .
(193) يعنى بهترين اقسام صدقه آن است كه
ميان دو نفر اصلاح كنى و در بين آنان آشتى بوجود آورى .
با منت و
اذيت در صدقه اجرتان را ضايع نكنيد
در منت نهادن و اذيت در صدقه پيامبر عليه السلام
فرمود:
من اسدى الى مؤ من معروفا ثم
اذاه بالكلام او من عليه فقد ابطل صدقته
(194) كسى كه به مؤ من چيزى عطا كند و به
وى صدقه بدهد سپس او را با كلام خود آزار نمايد يا بر وى
منت گذارد با اين عمل صدقه خود را باطل كرده است و اثر
وضعى صدقه خود را خنثى نموده است . در جاى ديگر حضرت ختمى
مرتبت فرمود:
من اصطتع الى اخيه
معروفا فامتن به احبط الله علمه و ثبت وزره و لم يشكر له
سعيه
(195) كسى كه به برادر دينى خود خدمتى
نمايد، سپس بر وى منت گذارد خداوند عمل او را محو و نابود
مى سازد، بار سنگين آن عمل بر دوش وى مى ماند و از خدمتى
كه انجام داده است بهره اى نمى برد.
سيره دنياطلبان و ماديگران
ذاتا آدمى ، ماديگرا و دنيا طلب است ، و از دنيا،
مال و متاع آنرا بشدت دوست مى دارد، و براى بدست آوردن مال
و ارزشهاى زيادى ، از تمامى وجود خويش مايه مى گذارد و
آنرا دنبال مى كند، لكن قرآن و انبيا عظام مردم را دعوت به
پرهيز از طمع و حرص و آز نموده ، و بطور كلى جامعه بشرى
را از آن بر حذر مى دارند.
ايكاش توشه
اى پيش مى فرستاديم
قرآن كتاب وحى ، و پيامبران و اوصياء گرامشان چگونه
دنيا را توصيف و تعريف كرده اند از قران چنين مى خوانيم :
قال الله تعالى : كلا اذا دكت الارض
دكا دكا و جاء ربك و الملك صفا صفا، وجيى ء يومئذ بجهنم
يومئذ يتذكر الانسان وانى له الذكرى ، يقول ياليتنى قدمت
لحياتى .
(196) آنگاه كه زمين در هم كوبيده شود
كوبيدنى در هم و سخت ، و فرمان پروردگار در رسد و فرشتگان
صف در صف بايستند و در آن روز جهنم (به صحنه حشر) آورده
شود و در آن روز آدمى نپذيرد و بيدار گردد ولى آنجا چه جاى
نپذيرفتن و بيدارى وى بوده باشد، و لذا با نهايت افسوس و
ندامت گويد ايكاش براى زندگيم (توشه اى و چيزى ) پيش مى
فرستادم .
مرو بخواب كه حافظ به
بارگاه قبول
|
ز ورد نيمه شب و درس
صبحگاه رسيد
|
با ياد مرگ
از دنيا بى اعتنا شويد
از پيامبر گرامى اسلام عليه السلام مى خوانيم :
اكثروا من ذكرالموت فانه يمحص
الذنوب و ينزهه فى الدنيا. ،پيامبر خدا عليه السلام
فرمود: از مرگ ، بسيار ياد كنيد، چرا كه ياد مرگ گناهانتان
را پاك نموده و بر انسان را به دنيا بى اعتنا مى نمايد.
براى آخرتتان
چه توشه اى اندوخته ايد!
دنيا متجر اولياء الله ، محل رشد و تكامل معنوى و
عروج انسانها به قله هاى سعادت و خوشبختى است در عين حال
محل گرفتارى و آزمايش بيشترين انسانها نيز مى باشد و
حداكثر انسانها در هاله اى از مشكلات اقتصادى و غم و اندوه
گرفتار آمده اند. حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام در بازار
بصره مردم را در حال تجارت و كسب و كار ديد بشدت گريست و
فرمود:
يا عبيد الدنيا و عمال
اهلها، اذا كنتم بالنهار تحلفون و بالليل فى فراشكم تنامون
. فى خلال ذالك عن الاخره تغفلون فمتى تجهزون الزاد و
تفكرون فى النعاد
(197) اى بردگان دنيا و مزدوران اهل آن ،
وقتى چنين باشد كه روز را به سوگند در معاملات بگذاريد، و
شب در بستر خواب بياراميد، و در خلال اين دو كار از انديشه
درباره آخرت غافل مى شويد پس چه وقت توشه آخرت تحصيل مى
كنيد و كى درباره معاد مى انديشيد؟ يعنى شما مستغرق در
دنيا هستيد كى به فكرآنسراى خواهيد بود،
شب خفته و روز مست و هر
صبح خمار
|
اوقات عزيز بين كه چون
مى گذرد
|
كاروان رفت و تو در
خواب و بيابان در پيش
|
وه كه بس بى خبر از
غلغل چندين جرسى
|
بال بگشا و صفير از
شجرطوبى زن
|
حيف باشد چو تو مرغى كه
اسير قفسى
|
وه چه شيرها است در اين
شهر كه قاتع شده اند
|
شاهبازان طريقت به مقام
مگسى
|
چه بسيارند
كه صبح را به شام و امروز به فردا نرساندند
قال رسول الله عليه السلام
يا اباذر، كم مستقبل يوما لا يستكمله و منتطر غدالا يبلغه
(198) پيامبر اكرم عليه السلام فرمود: اى
اباذر چه فراوانند كسانى كه صبح را به شام و امروز را به
فردا كه منتظرش بودند نرساندند. بنابراين آرزوها را طولانى
و معاملات و خريد و فروشها را مدت دار نكنيد، و خانه ها را
وسيع و بيرون از حد احتياج نسازيد، و سرمايه ها را به
چندين برابر نياز، تهيه ننمائيد، كه اگر اينها با حديث
شريف پيامبر عليه السلام سازگار نيست .
آه از اموال
و فرياد از دهر پريشان احوال
در طى اين عنوان از اشعار منسوب به حضرت مولى
الموحدين على بن ابى طالب عليه السلام مى خوانيم :
و آخر ما سعى لحق الشت
راه
|
چه افراد فراوانى كه براى بدست آوردن مال فراوان دويدند و
به چنگ نياوردند و ديگرى دوندگى نكرده به ثروت فراوان
رسيد. چه بسيار تلاشگرانى كه ثروت جمع كردند و از روى
شقاوتى كه دارند، براى دشمنان خود به ارث مى گذارد. (چون
زن و فرزند) طبق فرموده قرآن ، ان من ازواجكم و اولادكم
عدوالكم فاحذروهم . بعضى از زنان و فرزندان شما دشمنان شما
هستند حتما از آنها پرهيز كنيد.
تا روز ازل شراب در جام
نرفت
|
امروز بيخودى مرا نام
نرفت
|
جوينده بسى هست كه يك
كام نديد
|
يابنده بسى هست كه يك
گام نرفت
|
اى صاحب راءى كامل و
بخت بلند
|
سعى تو براى مال دنيا
تا چند
|
فردا كه رود جان تو از
تن بيرون
|
اعداء همه آن مال به
عشرت بخورند
|