اخلاق

مرحوم سید عبدالله شبر
مترجم : محمدرضا جباران

- پى‏نوشت‏ها -
- ۱ -


1 - ان اكمل المؤمنين ايماناً احسنهم خلقاً

2 - ما يوضع فى ميزان امرى‏ء يوم القيامه افضل من حسن الخلق.

3 - ان صاحب الخلق الحسن له مثل اجر الصائم القائم.

4 - ان الخلق الحسن ليميت الخطيئه كما تميث الشمس الجليد.

5 - طريقه عفو و رحمت پيش گير و به نيكوكارى فرمان ده، اگر نپذيرفتند از مردم نادان روى بگردان. (اعراف آيه 199).

6 - بعثت لاتمم مكارم الاخلاق.

7 - سوء الخلق يفسد العمل كما يفسد الخل العسل.

8 - ابى الله عزوجل لصاحب الخلق السيى‏ء بالتوبه.

9 - من ساء خلقه عذب نفسه

10 - البته رسول خدا براى شما الگوى خوبى است، (احزاب آيه 121).

11 - به درستى كه تو به خوبى بس بزرگ آراسته‏اى، (قلم 4).

12 - علت اينكه همراه با اثبات وقار، تكبر را از آن حضرت نفى مى‏كند اين است كه وقار معمولاً همراه با نوعى تكبر است و غالباً اين دو صفت كه يكى از آنها پسنديده و ديگرى نكوهيده است با هم اشتباه مى‏شوند.

13 - طريقه معمول و عقلايى در پناهنده شدن آن است كه انسان خود را به كسى پناهنده كند كه از دشمن دور از خطر در امان است يا دشمن به حرفش اهميت مى‏دهد و به امانش احترام مى‏نهد اما كسى كه جلوتر از همه جنگجويان با دشمن در حال جنگ است و دشمن بيش از هر كس به خون او تشنه است پناهنده شدن به او از نطر موازين و معيارهاى معمولى غوطه‏ور شدن كامل در خطر است ولى با شجاعت و قدرت وصف‏ناپذير رسول اكرم (صلى‏الله عليه و آله و سلم) و اعتماد مسلمانان به ايشان كاملا طبيعى است كه همه به او پناهنده شوند در حالى كه خود حضرت در قلب دشمن مشغول مبارزه است.

14 - با اين جمله حضرت قصد دارد ضمن اينكه به آن مرد اطمينان مى‏دهد و او را آرامش مى‏بخشد مردم بودن خود را گوشزد كند و اين تحقق آيه شريفه است: لقد جائكم رسول من انفسكم عزيز عليه ماعنتم حريص عليكم بالمؤمنين رؤف و رحيم.

همانا رسولى از خود شما براى هدايتتان آمد كه گمراهيهاى شما بر او سخت و گران و بر هدايت شما حريص و بر مؤمنين رؤف و مهربان است.

15 - هركسى را كه حكمت دهند خير فراوان دهند. (سوره بقره: آيه 269).

16 - هر قوه و غريزه‏اى كه در وجود انسان تعبيه شده هدف و غرض مشخصى را دنبال مى‏كند. ولى تنها در صرتى به نتيجه مطلوب خود مى‏رسد كه در حد اعتدالب باشد. افراط و تفريط در هر يك از غرايز انسان باعث مى‏شود كه اولا آن غريزه به هدفى كه به خاطرش خلق شده نرسد و ثانياً مفاسد و مضراتى را براى وجود انسان به دنبال آورد.

مثلا قوه شهوت به منظور بقاء نسل انسان در وجود او قرار داده شده، ولى چنانچه در اعمال آن زياده‏روى شود باعث فساد و تباهى مى‏شود، و در صورتى كه به طور كلى از آن جلوگيرى شود موجب قطع نسل خواهد شد.

مثال ديگر: قوه غضب براى دفع ضرر در انسان به وديعت گذاشته شده ولى افراطش باعث درگيرى و نزاع بيهوده بين نوع بشر و در نتيجه اتلاف نيروهاى انسانى و تفريطش موجب سستى و بى تفاوتى در مقابل عروض مضرات بر جان و مال و ناموس مى‏شود.

و به همين دليل است كه دين مقدس اسلام همه غرايز انسان را؛ حد اعتدال مى‏پسندد.

17 - البته بعضى از بزرگان از نظر كمال، طاهرين (عليه السلام) را در حد پيامبر خدا (صلى‏الله عليه و آله و سلم) دانسه‏اند، حضرت امام خمينى (ره) در خطبه كتاب شرخ دعاى سحر درباره ائمه مى‏فرمايد: ظاهرشان آراسته به ولايت و باطنشان منور به نور نبوت و رسالت. و از استاد خود مرحوم شاه آبادى چنين نقل مى‏كند كه او گفته است: هنگامى كه سالك الى الله در سير خود با قدم معرفت سفر سوم را به پايان مى‏رساند، با هويت جمعى خود كه در همه مراتب موجود است، همه امور را از مبدأ و معاد و آنچه باعث تقرب آنان به خداست و دورى آنان از اوست و همه راههاى خدايى را مشاهده مى‏كند و در اين مقام است كه از براى او حق تشريع است و اين مقام از براى قطب الموحدين مولا اميرالمؤمنين و ائمه معصومين عليهم السلام حاصل بود ولى چون رسول خدا (صلى‏الله عليه و آله و سلم) را حصول اين مقام از نظر زمانى بيشتر بود اين حق به آن حضرت اختصاص يافت و اظهار تشريع كرد و ديگر مجالى از براى اولياء خدا كه بعد از او بودند، باقى نماند بلكه وظيفه آنها تبعيت از تشريع آن حضرت بود و اگر به فرض چنين اتفاق مى‏افتاد كه اميرالمؤمنين على (عليه السلام) تقدم زمانى با حضرت رسول خدا (صلى‏الله عليه و آله و سلم) داشت و يا هر يك از ائمه دين را بر آن حضرت تقدم زمانى بود اين حق تشريع متعلق به تقدم بود و متأخر مى‏بايست از او تبعيت نمايد ولى حجت بالغه الهى چنين اقتضاء كرد كه ريول خدا (صلى‏الله عليه و آله و سلم) صاحب شريعت باشد.

18 - من مبعوث شدم تا اخلاق پسنديده را تكميل كنم.

19 - فقط مؤمنين (واقعى) مسانى هستند كه به خدا و رسول ايمان آورده و هيچ گونه شك و شبهه‏اى به خود اه نداده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد كنند، اين‏ها به حقيقت راسگويانند. حجرات: 15.

20 - منظور از شهوت در اينجا كلى است كه شامل شهوت در مال هم مى‏شود.

21 - در مقابل كفار سخت‏گير و با هم رؤف و مهربان هستند. (29 فتح).

22 - منظور اين است كه آخرين حد كمال آنها همان صورتى است كه در بدو آفرينش داشته‏اند.

23 - در منطق اسلام خالى بودن از هيچ غريزه‏اى كمال نيست، بلكه همان طور كه گفته شد كمال اين است كه تمام غرائز در اختيار عقل انسان باشند، اگر آيه شريفه: اشداء على الكفار را با آيه شريفه و الكاظمين الغيظ ضميمه كنيم اين مطلب كاملاً روشن مى‏شود، چه اينكه در آيه اول گروهى را مى‏ستايد كه بر كفار سخت‏گيرى كرده اظهار غضب مى‏كنند و در آيه دوم گروهى را مى‏ستايد كه غضب را كنترل مى‏نمايند، بنابراين غضب در هر جا و براى هر چيز كمال نيست، بلكه غضب كردن جايى دارد و غضب نكردن هم جايى.

24 - روشنى چشم من در نماز است.

25 - مرحوم فيض كاشانى (ره) در كتاب علم‏اليقين در اين باره چنين مى‏فرمايد، اينكه مرگ براى مؤمن ناخوشايند است فقط به خاطر خوف از خدا و ترس از حرمان است يا به اين خاطر است كه به وسيله مرگ فرصت عمل از او گرفته مى‏شود و ديگر نمى‏تواند اعمالى كه او را به جوار قرب خدا و لقاى او مى‏رسانند انجام دهد. بنابراين باقيمانده عمر مؤمن هر چه باشد باارزش است. و رسول خدا (صلى‏الله عليه و آله و سلم) مى‏فرمايد: هيچ كدام از شما آرزوى مرگ نكنيد و آن را قبل از زمان رسيدنش نخوانيد، زيرا چون بميريد رشته عمل قطع مى‏شود و بدانيد كه عمل مؤمن جز خير چيزى بر او نمى‏افزايد.

سپس اضافه مى‏كند كه: اين كراهت از مرگ با شوق و محبت به لقاءالله منافات ندارد بلكه آن را تشديد و تأكيد مى‏كند.

 

26 - انما الاعمال بالنيات.

27 - نيه المؤمن خير من عمله.

28 - منظور از حالت عادى حالت انسانى است كه در غفلت نباشد، بنابراين مى‏توان گفت نه تنها انسان عاقل بلكه ديوانه و كودك و حتى حيوانات هم در حالت عادى هيچ كارى را بدون قصد انجام نمى‏دهند.

29 - همان طور كه در فصول آينده كتاب مى‏خوانيد اگر انسان معتقد شود كه انجام عملى او را به غرض و مطلوبش مى‏رساند، آن عمل مهم‏ترين مسأله زندگيش مى‏شود و تا حدى اهميت پيدا مى‏كند كه در نفس انسان هيچ چيز نتواند با آن مبارزه كند، بنابراين اگر شرط اول يعنى اعتقاد حاصل شود شرط دوم به دنبال آن خواهد آمد.

30 - در اينجا مرحوم مصنف اين مطلب را فقط به عنوان شاهد ذكر كرده بدون اينكه درصدد رد يا قبول آن باشد وگرنه بطلان اين نظريه از واضحات است و هر شخص مسلمانى مى‏داند كه ترك واجب به هيچ بهانه‏اى جايز نيست.

31 - به طورى كه از معنى روايت برمى‏آيد عراض كسى را مى‏گويند كه در حالى كه آمادگى پذيرش مهمان ندارد از ديگران دعوت مى‏كند و با اصرار تعارف مى‏كند در حالى كه قلباً مايل نيست طرف مقابل دعوتش را بپذيرد.

32 - و آنها مأمور نشدند مگر به اينكه خدا را با اخلاص كامل و بدون شائبه ريا در دين پرستش كنند. (سوره بينه، آيه 5).

33 - آگاه باشيد دين خالص براى خدا است. (سوره زمر، آيه 3).

34 - جز كسانى كه توبه نموده خود را اصلاح كرده‏اند و به خدا درآويخته‏اند و دينشان را براى خدا خالص كرده‏اند. (سوره نساء، آيه 146).

35 - خدائى كه مرگ و زندگى را آفريد تا شما را بيازمايد كدام يك از شما عملش بهتر است. (سوره ملك، آيه 2).

36 - منظور اين است كه ارزش هر عملى به نيت آن بستگى دارد و عمل بدون نيت خالص ارزش ندارد و هيچ نتيجه‏اى نخواهد داشت، لذا اصلاً نمى‏توان نام عمل بر آن نهاد.

37 - بگو هر كس بر مبناى فطرت خود عمل مى‏كند. (سوره اسراء، آيه 84)

38 - ترديد در حديث از جهت راوى است به اين معنى كه به خاطر ندارد امام (عليه السلام) كدام يك از اين دو جمله را فرمود.

39 - اگر بخواهيد نعمت‏هاى خدا را شماره كنيد هرگز آن را به پايان نمى‏رسانيد. (سوره ابراهيم، آيه 34)

40 - خود را به اخلاق الهى آراسته كنيد.

41 - خدا را چنان عبادت كن كه انگار او را مى‏بينى چه اينكه اگر تو او را نمى‏بينى، او تو را مى‏بيند.

42 - خدا آنها را دوست و آنها خدا را دوست دارند.

43 - دعاى كميل.

44 - ذكر اين مرتبه بعد از همه مراتب به اين معنى نيست كه از مراتب گذشته برتر و بالاتر است، بلكه چون آراء علما در صحت و بطلان آن مختلف است آن را بعد از همه مراتب ذكر فرمودند.

45 - سيد بن طاووس: سيد رضى‏الدين ابن القاسم على بن موسى بن جعفر بن طاووس حسنى حسينى متوفى به سال 664 هجرى قمرى روز پنجم ذيقعده از افتخارات شيعه و صاحب كرامات و جامع علوم و فضائل بود. ابن ابى جمهور احسائى: محمد بن على بن ابراهيم ابن ابى جمهور احسائى از علماى قرن هشتم و نهم هجرى است.

فاضل مقداد: شيخ ابوعبدالله مقداد بن عبدالله بن محمد بن حسين بن محمد سيورى است. سيور قريه‏اى است در حوالى حله در كشور عراق، فاضل مقداد از علماى بزرگ شيعه و داراى تصانيف قابل توجه و مورد اعتماد چون كنزالعرفان در فقه‏القرآن است به سال 826 هجرى قمرى درگذشت.

شهيد اول: مرحوم محمد بن جمال‏الدين مكى عاملى در سال 734 متولد و در سال 786 به فتواى علماى دربارى به شهادت رسيد. شهيد اول از فقهاى بزرگ شيعه و داراى تأليفات بسيار در علوم مختلف است و هم اكنون كتاب فقهى او به نام اللمعه الدمشقيه با شرح ارزشمندى كه مرحوم شهيد ثانى بر آن نوشته در حوزه‏هاى علميه تدريس مى‏شود.

46 - آنان كه عمل مى‏كنند براى چنين چيزى (بهشت و نعمت خدا) عمل كنند. (سوره صافات، آيه 61).

47 - و لا تفسدوا فى الارض بعد اصلاحها و ادعوه خوفاً و طمعاً ان رحمه الله قريب من المحسنين. (سوره اعراف: آيه 56). بعد از آن كه زمين اصلاح شده در آن فساد نكنيد و از روى ترس و اميد خدا را بخوانيد كه رحمت خدا به نيكوكاران نزديك است.

48 - و زكريا اذ نادى ربه قال رب لا تدرنى فرداً و انت خير الوارثين فاستجبنا فاستحبنا له و وهبنا له يحيى و اصلحنا له زوجه انهم كانوا يسارعون فى الخيرات و يدعوننا رغباً و رهباً و كانوا لنا خاشعين (سوره انبياء، آيه 90). و ياد آر زكريا را هنگامى كه پروردگارش را صدا زد كه اى پروردگار من مرا تنها مگذار كه تو بهترين وارث هستى، ما هم دعاى او را مستجاب كرده يحيى را به او عطا كرديم و همسرش را (كه نازا بود) اصلاح نموديم زيرا آنها براى انجام كارهاى خير شتاب مى‏كردند و ما را در حال بيم و اميد مى‏خواندند و هميشه براى ما خاشع بودند.

جالب توجه اين است كه چنين عبادتى را به پيامبرى چون زكريا نسبت مى‏دهد و پيامبران منزه هستند از اينكه به وجهى پرستش كنند كه مورد قبول خداى تعالى نباشد.

49 - اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، ركوع و سجود به جا آريد و پروردگارتان را بپرستيد و كار خير انجام دهيد، باشد كه رستگار شويد. (سوره حج: آيه 77).

50 - مردانى كه هيچ كسب و تجارتى آنان را از ياد خدا و اقامه نماز و پرداخت زكات غافل نمى‏كند آنها از روزى مى‏ترسند كه ديده‏ها و دلها در آن روز هراسانند، تا خدا در مقابل بهترين اعمال به آنان پاداش دهد. (سوره نور، آيه 37).

51 - اگر بخواهيم به فارسى ساده بگوئيم اين است كه تا چيزى خوب نباشد در مقايسه چيز ديگرى را خوبتر از آن نمى‏دانيم و خوب‏تر بودن يك طرف دليل بر خوب بودن طرف ديگر آن است.

52 - يعنى اگر نيت صرف لفظ يا خطور از قلب باشد همه كس مى‏تواند معانى بلند را از ذهن خود بگذراند يا به زبان آورد ولى اگر نيت مسأله‏اى بالاتر از اينها باشد هر كس توان به دست آوردن آن را ندارد.

53 - (از زيانكارترين مردم) كسانى هستند كه كوشش آنها در راه به دست آوردن زندگى دنيا تباه شده، در حالى كه آنها گمان مى‏كنند نيكوكارند. (سوره كهف، آيه 104).

54 - آيا كسانى كه كردار زشتش در نظرش زيبا جلوه كرده آن را خوب مى‏پندارد (با كسى كه در واقع نيكوكار است يكسان است؟) (سوره فاطر، آيه 8).

55 - مردانى كه دوست دارند، پاكيزه باشند و خداوند پاكيزگان را دوست دارد. (سوره توبه، آيه 108).

56 - الطهور نصف الايمان.

57 - مفتاح الصلاه الطهور.

58 - بنى الدين على النظافه.

59 - بئس العبد القاذوره.

60 - مرحوم شهيد ثانى شيخ زين‏الدين عاملى از فقهاء قرن نهم هجرى است، در روز 13 شوال سال 911 هجرى قمرى در خانواده يكى از علماء جبل عامل به دنيا آمد و در سال 965 يا 966 به دست مخالفين به شهادت رسيد، در عمر كوتاهش كه حداكثر به 55 سال مى‏رسد موفق شد به بلاد مهم اسلامى در آن زمان مسافرت كند و با علماى هر شهر از نزديك آشنا شده از آنها استفاده كند و تا حد ممكن به تبليغ و ارشاد مردم بپردازد، در همين رابطه به شهرهائى چون دمشق، قاهره و اكثر شهرهاى عراق و حجاز مسافرت كرد و بر فقه مذاهب پنجگانه تسلط يافت، به طورى كه براى اهل هر مذهبى بر مبناى مذهب خودش فتوى مى‏داد و بر علوم ادبى و شرعى و عقلى چون صرف، نحو، لغت، بلاغت، شعر، فقه، اصول، حديث، رجال، فلسفه، منطق، كلام، عرفان، طب و رياضيات تسلط يافت تا حدى كه در تمام اين علوم از او كتابهاى ارزنده به يادگار مانده و على‏رغم اينكه اكثر عمرش در مسافرت و تدريس و برآوردن حوائج عمومى صرف شد، موفق به تأليف حدود هشتاد كتاب نفيس در علوم مختلف شد. بعضى از اين كتب را در حالى تأليف كرد كه براى تأمين معاش خود مجبور به هيزم‏كشى بود و اكثر آنها را در حالى نوشته است كه بر اثر فشار مخالفين ناچار بود در اختفاء به سر برد.

به هر حال شهيد ثانى قطره‏اى بود كه در مكتب امام صادق (عليه السلام) رودى خروشان شد و تا توانست با تأليفات و تدريس و چون ياراى تأليف و تدريسش نبود با خون خود درخت اسلام را آبيارى كرد.

61 - شبهه‏ناك عملى را گويند كه حرام و مباح بودنش معلوم نباشد، در برخورد با اين گونه اعمال شرط تقوى اين است كه ترك شوند، در بعضى احاديث شبهه‏ناك حريم حرام شمرده شده، به اين معنى كه همان طور كه براى بعضى از مزارع و چراگاهها حريم قرار داده‏اند و اگر گوسفندان را در رفتن به داخل حريم آزاد كنند احتمال ورود آنها به منطقه ممنوعه زياد و جلوگيرى از آنها كارى مشكل است، افعال حرام نيز حريمى دارند و حريم آنها افعال شبهه‏ناك است، كسى كه مرتكب فعل شبهه‏ناك شد احتمال وقوعش در حرام بسيار زياد مى‏شود، اين بر فرض اين است كه آن فعل در واقع حرام نباشد و اين ضررها فقط از جنبه ظاهرى آن كه شبهه‏ناك بودن است، دامنگير مى‏شود.

62 - مسأله خير عاقبت در منطق قرآن مهمترين نعمتى است كه يك بنده مى‏تواند از آن برخوردار شود. چه اينكه خير عاقبت ناشى از ثبات ايمان است و چه نعمتى از ثبات ايمان براى يك بنده بهتر است لذا در دعاهايى كه قرآن مجيد از زبان انبياء و صالحين نقل مى‏كند، جمله توفنا مع الابرار يعنى ما را با نيكان بميران، فراوان به چشم مى‏خورد.

63 - صلاه على اثر السواك أفضل من خمس و سبعين صلاه بغير السواك

64 - اشاره به مسواك‏هاى زمان پيامبر خدا (صلى‏الله عليه و آله و سلم) است كه از چوب نرمى كه از درخت مخصوصى به نام درخت اراك به دست مى‏آمده استفاده مى‏كرده‏اند و هم‏اكنون نيز از آن درخت در عربستان يافت مى‏شود.

65 - به درستى كه خدا توبه كنندگان و پاكيزگان را دوست دارد. (سوره بقره، آيه 222).

66 - فصل هشتم همين باب صفحه 63.

67 - اصل جمله‏اى كه اين گونه ترجمه شد اين است: و كان الوضوء الى الوضوء كفاره لما بينهما من الذنوب ترجمه‏اى كه به اين جمله نزديك‏تر است اينكه وضوى تا وضو كفاره گناهان است به اين معنى كه انسان وضويش را حفظ كند تا وقتى كه دوباره وضو بگيرد و به عبارت بهتر هر گاه وضويش باطل شد فوراً وضو بگيرد يعنى هيچ گاه بدون وضو نباشد.

68 - چون قلب رئيس بدن، و تمام اعضاء در حكم كارگزاران و رعاياى او هستند هنگامى كه قلب توجه پيدا كند و پاك شود به مصداق الناس على دين ملوكهم تمام وجود انسان در مسير الهى قرار گرفته و به سوى خدا توجه مى‏كند. به عبارت ديگر مى‏توان گفت قلب يك انسان اصل وجود اوست و انسان چيزى نيست مگر همان قلبش پس اگر قلب پاك شود انسان پاك شده.

69 - در مقايسه بين ظاهر و باطن انسان چنين به دست مى‏آيد كه همان طور كه صورت اهم اجزاء ظاهرى يك انسان است، قلب مهمترين عضو باطنى اوست و به همين خاطر است كه آن را صورت باطن ناميده‏اند البته توجه داريد كه منظور از قلب اين عضو صنوبرى كه مركز جريان خون است، نيست.

70 - آنچه از اين گفتار فهميده مى‏شود آن است كه چنانچه كسى بخواهد در جهت الهى حركت كند و تعالى روح را هدف خود قرار داده باشد بايد تمام قوا و امكانات خود را در اين راه به خدمت گيرد و تمام وجود خود را به طرف خدا سوق دهد.

71 - او خدايى است كه بادها را براى بشارت پيشاپيش رحمت خود فرستاد و از آسمان آب پاك كننده نازل كرديم. (سوره فرقان، آيه 48).

72 - و زندگى همه موجودات زنده را به آب وابسته نموديم. (انبياء آيه، 130).

73 - مثل مؤمن مثل آب است.

74 - اشاره است به آيه شريفه و انزلنا من السماء ماء طهوراً (فرقان، آيه 48)

75 - منظور اين است كه مانند آب پاك و پاك كننده باش بر همه امور نظارت كن و آنى از اطراف خود غافل مشو كه اگر جامعه فاسد شود تو را نيز به فساد خواهد كشيد.

76 - مصباح الشريعه، ص 128.

77 - اين مطلب فقط در مورد جماع صادق است و در ديگر موجبات غسل از قبيل حيض و نفاس و استحاضه و مس ميت به هيچ وجه وابستگى انسان به دنيا بيش از ديگر حالات نيست، مثلا اگر بدن انسان با بدن مرده‏اى كه سرد شده قبل از اينكه او را غسل دهند تماس پيدا كند، غسل او بر او واجب مى‏شود، آيا مى‏توان گفت اين شخص در آن حال اسير شهوت بوده است؟

78 - در حديث قدسى است كه چون موسى (عليه السلام) از خدا پرسيد در كجا بيشتر مى‏توان تو را يافت؟ فرمود: انى عند القلوب المنكسره و القبور المندرسه يعنى من در دل‏هاى شكسته و نزد قبرهاى كهنه‏ام، منظور اين است كه دعا با دل شكسته و در قبرستان بيشتر اجابت مى‏شود.

79 - ص 57.

80 - نعم البيت الحمام يذكر فيه النار و يذهب بالدرن.

81 - نعوذ بالله من النار و نسأله الجنه اين جمله قسمتى از حديث است كه مرحوم صدوق (ره) در كتاب فقيه از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده است، و تمام آن چنين است. هنگامى كه به حمام وارد شدى چون لباس از تن مى‏كنى بگو: اللهم انزع عنى ربقه النفاق و ثبتنى على الايمان يعنى: الهى نفاق را از من دور كن و بر ايمان ثابتم گردان، و چون به خانه اول وارد شدى بگو: اللهم انى اعوذ بك من شر نفسى و استعيذ بك من اذاه يعنى خدايا از شر نفس و آزار او به تو پناه مى‏برم. و چون به خانه دوم وارد شدى بگو: اللهم اذهب عنى الرجس النجس و طهر جسدى و قلبى يعنى خدايا پليدى و نجاست را از من دور كن و قلب و بدنم را پاك گردان و چون به خانه سوم داخل شدى بگو: نعوذ بالله من النار و نسأله الجنه يعنى از آتش به خدا پناه مى‏بريم و از او بهشت مسألت داريم و چون لباست را پوشيدى بگو: اللهم البسنى التقوى و جنبنى الردى خدايا مرا با تقوى بپوشان و از سقوط نجات ده. از اين حديث و امثال آن استفاده مى‏شود كه ساختمان حمام در آن زمان داراى چهار قسمت بوده است كه قسمت اول به منظور تعويض البسه و از قسمت دوم به منظور تنظيف بدن از زوائد استفاده مى‏شده، در قسمت سوم كار اصلى استحمام يعنى دور كردن چرك و نظافت عمومى بدن و در قسمت چهارم آب‏كشى نهايى بدن انجام مى‏شده است.

82 - ابوحامد محمد بن محمد بن محمد بن احمد ملقب به حجه‏الاسلام طوسى از فقهاى مذهب شافعى است كه در سال 505 هجرى قمرى درگذشت داراى تأليفات بسيارى است كه معروفترين آنها احياءالعلوم است كه بر مبناى عقايد و احاديث عامه در اخلاق تأليف شده مرحوم ملا محسن فيض كاشانى فقيه و مفسر بزرگوار شيعى اين كتاب را تهذيب نموده و احاديث ضعيف آن را تبديل به احاديثى محكم از ائمه آل‏البيت نموده و آن را محجه‏البيضاء فى تهذيب الاحياء ناميده.

83 - شايد منظور اين باشد كه خداوند متعال با اسم لطيف براى آنان تجلى مى‏كند و مورد رحمت واقع مى‏شود.

84 - ارحنا يا بلال

85 - يكى از اوصاف متقين اين است كه خدا در دل و جانشان بزرگ است و غير او در نظرشان خرد و ناچيز، لذا اميرالمؤمنين على (عليه السلام) در خطبه همام مى‏فرمايد: عظم الخالق فى انفسهم و صغر ما دونه فى اعينهم.

86 - به راستى كه اگر ما از رسيدن وقت نماز و مناجات با خدا حداقل تلقى يك رئيس يا صاحب منصب دنيايى را داشتيم اين گونه سهل‏انگارى‏ها كه اكنون در خود مشاهده مى‏كنيم وجود نداشت و بهتر از اين نماز را به پا مى‏داشتيم و به امور شرعى قيام مى‏كرديم.

87 - لباس تقوى بهترين لباس است. (سوره اعراف، آيه 26)

88 - مصباح الشريعه، ص 31.

89 - عبادات ناچيز بندگان ممكن‏الوجود كه سراسر نقص و نيازند هيچ گاه لياقت و ارزش هديه شدن به ساحت مقدس احديت را ندارند و اين خدا است كه ارزش داده از كرمش اين عبادات را مى‏پذيرد، لذا فرموده‏اند: كه ممكن‏الوجود اگر با دريايى از اعمال حسنه و عبادات، پاى به صحنه قيامت بگذارد بايد در نظر داشته باشد كه اين عبادات را به محضر واجب‏الوجود عرضه مى‏كند و اگر با دنيايى از خطاها و گناهان در آن صحنه حاضر شود بايد بداند كه در پيشگاه پروردگار كريمى قرار گرفته است.

90 - آيا كسيت آن كه چون بيچارگان مضطر او را بخوانند جوابشان مى‏دهد و رنج و غم آنان را برطرف مى‏سازد.

91 - مصباح الشريعه، ص 130.

92 - يعنى به قدرى اين حالت ارزش دارد و به انسان تعالى مى‏دهد كه تمام عقب افتادگى‏هائى را كه بر اثر گناهان دامنگير انسان شده جبران مى‏كند، اگر چه همان طور كه گفتيم انسان از آن جهت مستحق پاداش و عقاب مى‏شود كه بر اثر اعمال خير چنان تعالى روحى پيدا كند كه شايسته برخوردارى از نعمات الهى شود و يا بر اثر گناهان چنان از انسانيت ساقط شود كه جز عذاب شايستگى ديگرى نداشته باشد ولى بهتر است اكنون كه مناسبتى پيش آمده مطلبى را در اين رابطه مطرح كنيم. وقتى انسان احاديث را مطالعه مى‏كند چنين به نظر مى‏آيد كه خداى تعالى براى بخشيدن بندگانش دنبال بهانه مى‏گردد كه به هر وسيله‏اى از گناهان آنها بگذرد، اگر چه كرم و رحمت خداى تعالى بر هيچ مؤمنى پوشيده نيست و اين اقتضاى رحيميت خدا است كه اعمال ناچيز ما را ارزش داده بپذيرد و ولى بعضى از پاداش‏هايى كه در مقابل بعضى از اعمال وعده داده شده انسان را به تعجب وا مى‏دارد كه چگونه مى‏شود يك انسان در مقابل يك عمل كوچك گناهانش بخشيده شود و سزاوار نعمت و رحمت الهى گردد در حالى كه همان طور كه فرموده‏اند بهشت را به بها مى‏دهند نه به بهانه. لذا گروهى چون نتوانسته‏اند اين دو مطلب را با هم ربط دهند و حقيقت را به دست آورند، ناچار شده‏اند ريشه اين احاديث را زده و با يك كلمه سند ندارد خود را راحت كنند. ولى حقيقت اين است كه نه اين احاديث بى‏سند و مدرك و جعلى هستند و نه بهشت را به بهانه مى‏دهند يعنى هم اين احاديث محكمند و هم در مقابل بهشت بها مى‏خواهند اما چيزى كه هست اين بهانه‏ها اگر فقط به ظاهر آنها اكتفاء نشود بها مى‏دهند اين لحظه‏ها ارزش مى‏آفرينند، يك قطره اشك انسان مى‏سازد و انسان با يك لحظه توجه چنان ارزشى مى‏يابد كه از يك عمر عبادت بى‏توجه به آن نمى‏رسد.

93 - ممكن است اشاره به اين باشد كه چنين شخصى مورد غضب الهى واقع شده مسخ مى‏شود همان طور كه در قرآن مجيد راجع به قومى از بنى‏اسرائيل هست كه چون روز شنبه را تعطيل نكردند مورد غضب واقع شده به ميمون تبديل شدند اگرچه آنچه در متن ذكر شده به حق نزديك‏تر است.

94 - خشوع و آرامش جوارح نماينده و حاكى از خشوع و آرامش قلب است مرحوم علامه طباطبايى (ره) در تفسير آيه شريفه: و الذين هم فى صلاتهم خاشعون از سوره مؤمنون مى‏فرمايد: خشوع عبارت از تأثرى است كه به شخص مقهور دست مى‏دهد به طورى كه تمام توجهش از اطراف قطع مى‏شود و به نقطه‏اى متوجه مى‏شود كه اين تأثير را در او گذاشته است. و اين يك حالت درونى است كه تأثيرش در اعضاء و جوارح انسان ظاهر مى‏شود و از پيامبر اكرم (صلى‏الله عليه و آله و سلم) روايت شده كه مردى را ديد كه به نماز ايستاده با ريشش بازى مى‏كند حضرت فرمود: اگر اين مرد قلبش خاشع بود اعضاء و جوارحش خاشع مى‏شدند، بنابراين هر حركت ظاهرى حاكى از يك حالت درونى است.

95 - روزى است كه هر كس به نتيجه اعمال خود مى‏رسد و همه به سوى خدا مولاى حقيقى خود برگردانده مى‏شوند. (سوره يونس، آيه 30).

96 - مصباح الشريعه، ص 87.

97 - ترجمه فارسى مجموعه دعايى كه قبل از نيت نماز خوانده مى‏شود و در متن، جمله جمله ذكر شده چنين است: الهى! تو پادشاه بر حق و آشكارى بد كردم، و بر خودم ظلم نمودم، پس مرا ببخش كه جز تو كسى گناهان را نمى‏بخشد. به امر تو روى آوردم و خير در دستان توست و شر به سوى تو راه ندارد و هدايت شده كسى است كه تو هدايتش كنى اين بنده تو پسر بندگان توست از توست و به توست (وابسته به توست) و براى توست و به سوى توست.

98 - در علم معانى بيان صدق و كذب به دو قسم منقسم مى‏شود. الف - صدق و كذب خبرى، يعنى مطابقت و عدم مطابقت خبر با واقع.

ب - صدق و كذب مخبرى، يعنى مطابقت و عدم مطابقت خبر با اعتقاد مخبر، ارتكاب به كذب خبرى همان چيزى است كه در عرف به نام دروغ شناخته شده و يكى از گناهان كبيره به شمار مى‏رود ولى ارتكاب به كذب مخبرى رذيله‏اى است كه از نفاق ناشى مى‏شود.

ابوحامد در اين عبارت به سوره منافقون اشاره مى‏كند.

اذا جاءك المنافقون قالوا نشهد انك لرسول الله والله يعلم انك لرسوله والله يشهد ان منافقين لكاذبون (سوره منافقون، آيه 1)

هنگامى كه منافقين به نزد تو مى‏آيند، مى‏گويند: شهادت مى‏دهيم كه تو رسول خدايى و خدا مى‏داند كه تو رسول اويى و خدا شهادت مى‏دهد كه منافقين دروغ مى‏گويند.

99 - مصباح الشريعه، ص 88.

100 - با ايمان كامل و تسليم به سوى خدايى روى مى‏آورم كه خالق آسمان‏ها و زمين است (استفاده شده از سوره انعام، آيه 79).

101 - پس هر كس به لقاى پروردگارش اميدوار است بايد عمل صالح به جا آورد و هيچ كس را در پرستش با پروردگارش شريك نكند. (سوره كهف، آيه 110)

102 - محجه‏البيضاء، جزء اول، ص 386.

103 - گفتن اين جمله قبل از شروع به سوره فاتحه مستحب است.

104 - عارف شهيد مرحوم دستغيب در اين باره چنين مى‏فرمايد: شيطان حسود است چون خودش رانده شده اين درگاه است نمى‏تواند ببيند بشر به مقام قرب مى‏رسد، بشرى كه اين ملعون به نظر حقارت به او مى‏نگريست و مى‏گفت مرا از آتش آفريدى و او را از خاك، و آتش از خاك برتر است، آنگاه همان بشر به مقاماتى برسد كه آن بدبخت را از آن طرد كردند و گفتند از بهشت بيرون شو، تو از كوچكان و پست شوندگانى حق ندارى اين جا بزرگى به خرج دهى، بشر مى‏خواهد از طريق بندگى به مقام قرب برسد، لذا شيطان با تمام قوا سعى مى‏كند او را از راه باز دارد تا حس حسادتش را تسكين بخشد و به همه چيز هم قانع است اگر توانست كفر و شرك نتوانست حرام و مكروه تا برسد به كمى درجه و مقام. (استعاذه ص 24).

105 - عارف شهيد آيت‏الله دستغيب در اين زمينه مى‏فرمايد: بايد حقيقت استعاذه را فهميد آيا استعاذه گفتن اعوذ بالله من الشيطان الرجيم است يا به فارسى گفتن: خدايا به تو از شر ابليس پناه مى‏برم؟

نه استعاذه امرى است معنوى و حقيقى كه اين لفظ كاشف از آن است.

اگر حال استعاذه باشد گفتن اعوذ بالله من الشيطان الرجيم نافع است وگرنه گاه مى‏شود كه خود همين گفتن‏ها، مسخره و ملعبه شيطان است كه خودش به زبان طرف جارى كرده است (كتاب استعاذه ص 34).

به طور كلى اذكارى كه در دعاها وارد شده همه به اين صورتند كه كاشف و حاكى از يك امر واقعى هستند يعنى اول در نفس انسان حالتى ايجاد مى‏شود و انسان آن را با يك لفظ بيان مى‏كند بلكه به يك تعبير كلى‏تر مى‏توان گفت: تمام سخنان انسان همين طور است كسى كه مى‏گويد تشنه هستم قبل از اين لفظ يك حالت درونى پيدا كرده و بعد با اين لفظ آن را بيان كرده است حال اگر اين شخص داراى حالت درونى تشنگى نباشد و فقط زبانش اين لفظ را تلفظ كند و شما از درون او آگاه باشيد آيا به او آب مى‏دهيد؟ يا كسى كه بگويد من مى‏ترسم و شما بدانيد كه در واقع نمى‏ترسد آيا او را پناه مى‏دهيد؟ همين طور كسى كه مى‏گويد به خدا پناه مى‏برم از دست شيطان، خدا در صورتى او را پناه مى‏دهد كه اين حالت پناه‏جوئى در درونش ايجاد شده باشد وگرنه يك عمر هم كه اين جمله را تكرار كند نتيجه نخواهد گرفت.

لذا اميرالمؤمنين على (عليه السلام) وقتى مى‏شنود شخصى استغفار مى‏گويد، به او تذكر مى‏دهد كه: آيا قبلاً حالت استغفار در تو پيدا شده يا فقط تلفظ است و آن گاه براى او اركان حالت استغفار را مى‏شمرد.

بنابراين قبل از گفتن اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بايد حالت درونى استعاذه در ما حاصل شود و اركان آن را شناخته باشيم، براى توضيح مطلب به كتاب استعاذه مرحوم آيت‏الله دستغيب مراجعه شود.

106 - قرآن كريم در سوره واقعه، مردم را به سه دسته مختلف تقسيم نموده و مى‏فرمايد: در روز قيامت مردم به طور كلى سه گروهند: گروه اول: سعادتمندان، دوم: بدبخت‏ها، سوم: سابقون و بعد به شرح حال فرد فرد آنها پرداخته، درباره اصحاب يمين كه همان سعادتمندان هستند چنين توضيح مى‏دهد: آنها كسانى هستند كه در سايه درختان سدر بى‏خار و درختان موز پرميوه و سايه‏هاى بلند در كنار آبهاى زلال و ميوه‏هاى فراوان كه هميشگى هستند و هيچ مانعى از استفاده آنها نيست و فرشهاى گرانقيمت... قرار دارند، اصحاب يمين گروهى از امم پيشين و گروهى از امت پيامبر اسلام (صلى‏الله عليه وآله) هستند و بنا به تفسيرى اصحاب يمين كسانى هستند كه نامه عملشان را از طرف راست به آنها مى‏دهند.

107 - مقربين كسانى هستند كه در تقسيم مذكور در سوره واقعه به نام سابقون ناميده شدند كه درباره آنها مى‏فرمايد: السابقون السابقون، اولئك المقربون.

108 - محجه‏البيضاء، جزء اول، ص 387.

109 - و كسانى كه در نمازشان خشوع دارند. (سوره مؤمنون، آيه 2).

110 - پس واى بر نمازگزارانى كه در نماز خود غافل هستند. (سوره ماعون، آيه 4).

111 - در حال مستى به نماز نزديك نشويد تا بفهميد چه مى‏گوييد. (سوره نساء، آيه 43).

112 - از غافلين نباش. (سوره اعراف، آيه 205).

113 - به خاطر ياد من نماز را به پا دار. (سوره طه، آيه 14).

114 - من صلى ركعتين لم يحدث فيها نفسه بشى‏ء من الدنيا غفر له ما تقدم من ذنبه.

115 - اذا صليت فريضه فصل لوقتها صلاه مودع تخاف ان لاتعود فيها.

116 - لا ينظر الله الى صلاه لايحضر الرجل فيها قلبه مع بدنه.

117 - من قبل الله منه صلاه واحده لم يعذبه و من قبل منه حسنه لم يعذبه.

118 - سيد محمد مهدى بن سيد مرتضى بن سيد محمد بروجردى طباطبائى از علماء بزرگ شيعه صاحب كرامات و فضائل بود و از جمله كسانى است كه به زيارت مولاناالمهدى (عج) نائل آمده در سال 1155 هجرى متولد شده و در سال 1212 در نجف اشرف رحلت كرد، تمام علماء عصرش به علو و رفعت مقامش اذعان داشتند و معروف است كه شيخ جعفر نجفى با تمام علو مرتبه‏اى كه داشت كفش او را با تحت‏الحنك عمامه‏اش پاك مى‏كرد و از مرحوم پدرش سيد مرتضى حكايت شده كه در شب ولادت محمد مهدى در خواب ديد كه حضرت رضا (عليه السلام) به وسيله محمد بن اسماعيل بن بزيع شمعى فرستاد و آن را بر بام خانه آنها روشن كرد، نور شمع به قدرى بالا رفت كه نهايتش ديده نمى‏شد و به زبان حال مى‏گفت: ما هذا بشر (الكنى و الالقاب، ج 2).

119 - با توجه به ترتيب اين بيت و تاكيد آن بر معناى عبوديت به نظر مى‏رسد ناظر به لزوم صدق در بيان اياك نعبد باشد بنابراين معنى بيت چنين خواهد بود: در حالى كه هواى نفست را بندگى مى‏كنى به دروغ نگو اياك نعبد.

120 - مرحوم فيض كاشانى در حقايق.

121 - اين قول مبتنى بر مذهب عامه است وگرنه در مذهب حقه شيعه كلمه شريفه: بسم الله... فقط براى تبرك نيست بلكه جزو سور قرآن است. براى تحقيق در معنى بسم الله... به كتب تفسير مخصوصاً تفسير سوره حمد حضرت امام خمينى (ره) مراجعه شود.

122 - خدايا سلطان و رعيت را با هم اصلاح كن.

123 - خدايى كه تو را در حالت قيام و سجود در ميان نمازگزاران مى‏بيند البته در معنى آيه وجه ديگرى هست. براى اطلاع به كتب تفسير مراجعه شود. (سوره شعراء، آيه 219).

124 - خدا كلام كسانى را كه او را مى‏ستايند مى‏شنود.

125 - خدا، شكرگزاران را اجابت مى‏كند.

126 - مجموعه ذكرى كه در هنگام برخاستن از ركوع مستحب است اين است: سمع الله لمن حمده، الحمدلله رب العالمين اهل الكبرياء و العظمه و الجود و الجبروت.

127 - مرحوم ابوجعفر محمد بن على بن الحسين بن موسى بن بابويه قمى معروف به صدوق از فقهاء و محدثين بزرگ شيعه است كه در سال 381 هجرى درگذشت و در كنار مرقد حضرت عبدالعظيم حسنى در شهر رى دفن شد داراى تأليفات بسيارى است كه به حدود 300 مى‏رسد، معروفترين كتاب او كتاب من لا يحضره الفقيه است كه از كتب مرجع و مورد اعتماد و يكى از كتب اربعه مى‏باشد.

128 - مصباح الشريعه، ص 89.

129 - اين مطلب را بر مبناى مذهب خود كه سجده بر غير سنگ و خاك را جايز مى‏داند گفته و سجده بر خاك را بهتر شمرده وگرنه بنا به مذهب شيعه سجده جز بر زمين و فروع آن جايز نيست.

130 - خدا در درون يك مرد دو قلب قرار نداده. (سوره احزاب، آيه 4).

131 - كتاب مصباح الشريعه، ص 91.

132 - مصباح الشريعه، ص 93.

133 - مصباح الشريعه، ص 95.

134 - اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد هنگامى كه نماز جمعه اعلام مى‏شود به سوى ياد خدا بشتابيد و خريد و فروش را رها كنيد كه اگر بدانيد اين براى شما بهتر است. (سوره جمعه، آيه 9).

135 - با توجه به اينكه ذكر به معنى ياد خدا است، لطافت تعبير بيشتر مشخص مى‏شود.

136 - منظور اين است كه در هر حال دورى از فحشاء و منكر بدون توجه كامل به جلال و عظمت خدا حاصل نمى‏شود. زيرا اگر براى ذكر مراتبى قائل باشيم تنها با آخرين مرتبه آن كه همان توجه كامل است دورى از فحشاء و منكر حاصل مى‏شود و اگر بگوييم ذكر فقط يك مرتبه است و آن توجه كامل به جلال و عظمت خدا است و پايين‏تر از آن اصلاً ذكر ناميده نمى‏شود براى دورى از فحشاء و منكر به طريق اولى بايد توجه كامل حاصل شود.

137 - منظور اين است كه وظائف بهداشتى روز جمعه را به خاطر فوائد دنيوى مثل سلامت جسم و امثال آن انجام نده چه اينكه حصول نتايج دنيوى حتمى است و متوقف بر نيت نيست بلكه تمام اين اعمال را به قصد بندگى و به نيت ثواب انجام بده زيرا حصول ثواب متوقف بر نيت است، پس اگر نيت كنى هم بهره دنيوى برده‏اى هم بهره اخروى ولى اگر نيت فوائد دنيوى كنى از بهره‏هاى اخروى محروم مى‏شوى و اين خسارت بزرگى است.

138 - در كتاب مجمع البحرين علت اين اختصاص را چنين ذكر مى‏كند، علتش اين است كه شيعه به وجوب نماز آيات معتقد است ولى بقيه مذاهب قائل به استحباب اين نمازند. (جزء 4 ص 376)

139 - قرآن را شمرده بخوان. (سوره مزمل: آيه 4).

140 - اگر اين قرآن را بر كوه نازل مى‏كرديم مى‏ديدى كه اين كوه از ترس خدا خاشع و ذليل و متلاشى مى‏گشت. (سوره حشر، آيه 21).

141 - سپس دلهاى شما سخت شد كه چون سنگ يا سخت‏تر از آن شد. (سوره بقره، آيه 74).

142 - اين عبارت از آيه شريفه: انه لكتاب عزيز لايأتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه استفاده شده.(سوره فصلت، آيه 42).

143 - كتاب مصباح الشريعه، ص 28.

144 - جز پاكيزگان آن را لمس نمى‏كنند. (سوره واقعه، 79).

145 - آيا در قرآن تفكر نمى‏كنيد يا بر دلهايشان قفل زده‏اند. (سوره محمد، آيه 24).

146 - ابوذر (ره) روايت مى‏كند كه رسول اكرم (صلى‏الله عليه و آله و سلم) يك شب تمام فقط اين آيه را تكرار مى‏كر: ان تعذبهم فانهم عبادك و ان تغفر لهم فانك انت العزيز الحكيم. (حقائق فيض، ص 250).

147 - بلكه نعمت‏ها را هم از آن جهت مى‏بيند كه نعمت دهنده خدا است و فقط صدور نعمت را توجه دارد نه تعلق آن را.

148 - من اراد ان ينظر منزلته عند الله فلينظر منزلته الله عنده فان الله ينزل العبد مثل ما ينزل العبد الله من نفسه.

149 - لا يقبل الله دعاء لاه.

150 - انسان در درخواست نيكى‏ها شر طلب مى‏كند و انسان بسيار عجول است. (سوره اسراء، آيه 11)

151 - مصباح الشريعه، ص 132، باب 62.

152 - آيا آن كيست كه چون افراد بيچاره او را بخوانند جوابشان گويد و از آنان رفع گرفتارى كند. (سوره نمل، آيه 62).

153 - قرآن مجيد در اين باره مى‏فرمايد: ما جعل الله لرجل من قلبين فى جوفه خدا در اندرون يك مرد دو قلب قرار نداده و يك قلب جاى يك محبوب بيشتر نيست.

154 - خدا جان و مال مؤمنين را از آنها خريده كه در مقابل به آنها بهشت دهد. (سوره توبه، آيه 111)

155 - و كسانى كه از بخل خود در امام باشند رستگارند. (سوره تغابن، آيه 16).

156 - الصدقه فى السر والله افضل من الصدقه فى العلانيه.

157 - صدقه السر تطفى غضب الرب.

158 - كل ما فرض الله عليك فاعلانه افضل من اسراره و كلما كان تطوعا فاسراره افضل من اعلانه.

159 - هرگز به مقام نيكان نمى‏رسيد مگر از آنچه كه دوست مى‏داريد انفاق كنيد.

160 - از پاكيزه آنچه به دست مى‏آوريد انفاق كنيد. (سوره بقره، آيه 267).

161 - صدقات خود را با منت و اذيب باطل نكنيد. (سوره بقره، آيه 264).

162 - من لم يشكر المخلوق لم يشكر الخالق.

163 - لو ان احدكم يأخذ حبلا فيأتى بحزمه حطب فكيف بها و جهه خير له من ان يسأل.

164 - من سالنا اعطيناه و من استغنى اعناه الله.

165 - شيعتنا من لا يسأل الناس شيئا ولو مات جوعاً.

166 - لو يعلم السائل ما عليه من الوزر ما سال احد احداً ولو يعلم المسئول ما عليه اذا منع ما منع احد احداً.

167 - من سال من غير حاجة فكانما يأكل الجمر.

168 - ملعون كل مال لا يزكى، ملعون كل جسد لا يزكى ولو فى كل اربعين يوماً مرة.

169 - مصباح الشريعه، ص 51.

170 - لكل شى‏ء زكاة و زكاة الابدان الصيام.

171 - الصوم جنة من النار.

172 - الصائم فى عبادة و ان كان نائماً فى فراشه ما لم يغتب مسلماً.

173 - قال الله تعالى الصوم لى وانا اجزى به، و للصائم فرحتان حين يفطر و حين يلقى ربه، والذى نفس محمد بيده لخلوف فم الصائم عند الله اطيب من ريح المسك.

174 - قيلوا فان الله تبارك و تعالى يطعم الصائم و يسقيه فى منامه.

175 - ان الشيطان ليجرى من ابن آدم مجرى الدم فضيقوا مجاريه بالجوع.

176 - آنچه در نزد شماست (جسم‏ها) نابود مى‏شود و آنچه نزد خدا است (روح) ماندنى است. اين معنائى است كه مرحوم مؤلف از اين آيه استنباط كرده ولى به نظر مى‏آيد منظور اين آيه اين است كه نعمت‏هاى دنيايى فانى و نعمت‏هاى آخرت جاويدان هستند. (سوره نحل، آيه 96).

177 - النظره سهم مسموم من سهام ابليس فمن تركها خوفاً من الله اتاه الله ايماناً يجد حلاوته فى قلبه.

178 - خمس يفطرن الصائم الكذب و الغيبه و النميمة و اليمين الكاذبه و النظر بشهوة.

179 - انما الصوم جنة، فاذا كان احدكم صائماً فلا يرفت و لا يجهل فان امره قاتله او شاتمه فليقل انى صائم.

180 - گوش كنندگان به دروغ و خورندگان مال حرامند. (سوره مائده آيه 42).

181 - المغتاب و المستمع شريكان فى الاثم.

182 - كم من صائم ليس له من صومه الا الجوع والعطش.

183 - اگر شكمى از مال حلال پر شود نزد خدا مبغوض است اما اگر از حرام پر شود كه حسابش معلوم است.

184 - آن اشاره به خود نفس است نه هواى نفس.

185 - اذا صمت فليصم سمعك و بصرك و شعرك و جلدك.

186 - لا يكون يوم صؤمك كيوم فطرك، ودع المراء واذى الخادم وليكن عليك وقار الصيام.

187 - معنى بطلان روزه بوسيله دروغ و غيبت و امثال آنها كه فقهاء آنها را مبطل روزه نمى‏دانند اين است كه روزه مورد قبول واقع نمى‏شود و ثوابى بر آن مترتب نيست و لذا ترك غيبت و امثال آن را در روزه عمومى شرط نكرديم (حقائق فيض كاشانى).

188 - محجة البيضاء صفحه 130، ج 2.

189 - در كتاب مصباح الشريعة بجاى ماده نفس مراد نفس روايت شد.

190 - مصباح الشريعه، صفحه 135.

191 - هروله نوعى راه رفتن است كه از دويدن آرامتر و از راه رفتن ساده تندتر است و تقريباً به صورت قدم آهسته ارتش است، اين نوع راه رفتن در بعضى از قسمت‏هاى مراسم حج واجب است.

192 - و براى خداست بر عهده كسانى كه بتوانند، حج خانه كعبه را به جاى آورند. (سوره آل عمران، 97).

193 - مصباح الشريعة، ص 47.