اخلاق عبادی

سيدعلامعباس طاهرزاده، علي اصغرالهامي نيا

- ۷ -


درس هفدهم

حجّ

جايگاه حجّ در اسلام

(إِنَّ اءَوَّلَ بـَيـْتٍ وُضـِعَ لِلنـّاسِ لَلَّذى بـِبـَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمينَ فيهِ اياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبـْراهـيـمَ وَ مـَنْ دَخـَلَهُ كـانَ امـِنـاً وَلِلّهِ عـَلَى النـّاسِ حـِجُّ الْبـَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبيلاً وَ مَنْ كَفَرَفَاِنَّ اللّهَ غَنىُّ عَنِ الْعالَمينَ)(304)
نـخـسـتـيـن خانه اى كه براى مردم بنا شده ، همان است كه در مكّه است خانه اى كه براى جهانيان بـركـت و هـدايـت اسـت . در آنـجـا آيـات روشـنـى از جـمـله مـقـام ابـراهـيـم (ع ) اسـت و هـر كـس داخـل آن شـود در امـان اسـت . براى خدا، حجّ آن خانه بر كسانى كه قدرت رفتن به آن را داشته باشد، واجب است . و هر كس ‍ كفران ورزد (و آن راترك كند) خدا از عالميان بى نياز است .
عـنـوانـهـاى (اوّلين خانه )، (مبارك )، (هدايتگر همه )،(نشانه هاى روشن )، (مقام ابراهيم ) و(امنيت ) كـافـى اسـت كـه اهـمـّيـّت و ويـژگـى (حـج ) را نمايان سازد. چنين تعابيرى در مورد هيچ يك از عـبـادات اسـلامـى بـه كـار نـرفته است . اين تعبيرها خود، گوياى مقام والاى حجّ در اسلام است . انتهاى آيه نيز، هشدارى است به كسانى كه حجّ را ترك مى كنند و اينكه تشريع حجّ و امنيّت مكّه به سود مسلمانان حجّ گزار است و با اشاره به بى نيازى خدا از همه ، خسران ترك مراسم حجّ را متوجّه تاركان آن مى كند، چنانكه رسول اكرم (ص ) نيز به آنان چنين وعيد ميدهد:
(مَنْ سَوَّفَ الْحَجَّ حَتّى يَمُوتَ بَعَثَهُ اللّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَهُودِيّاً اءَوْ نَصْرانِياً)(305)
كسى كه حجّ رابه تاءخير بيندازد تابميرد، خداوند او را روز واپسين ، يهودى يامسيحى بر مى انگيزد.
اميرمؤ منان على (ع ) ، فلسفه تشريع حجّ را تقويّت دين مقدّس اسلام دانسته ، فرموده است :
(فَرَضَ اللّهُ الْحَجَّ تَقْوِيَةً لِلدّينِ)(306)
خداوند حجّ را به منظور تقويت دين واجب فرمود.
احياگر حجّ ابراهيمى ، حضرت امام خمينى قدس سره پيرامون حجّ فرمود:
(حـجّ كـانـون مـعـارف الهـى اسـت ، حـجّ پـيـام آور ايـجـاد و بـنـاى جـامـعـه اى بـه دور از رذائل مـادّى و مـعنوى است حجّ تجلّى و تكرار همه صحنه هاى عشق آفرين زندگى يك انسان و يك جـامـعـه مـتكامل در دنياست . و مناسك حجّ، مناسك زندگى است ... حجّ بسان قرآن است كه همه از آن بـهـره مـنـد مـى شـونـد. ولى انـديـشـمـنـدان و غـوّاصـان و درد آشـنـايـان امـّت اسـلامـى اگـر دل بـه دريـاى مـعـارف آن بزنند و از نزديك شدن و فرو رفتن در احكام وسياستهاى اجتماعى آن نترسند، از صدف اين دريا گوهرهاى هدايت و رشد و حكمت و آزادگى را بيشتر صيد خواهند نمود و از زلال حكمت و معرفت آن تا ابد سيراب خواهند گشت .)(307)

نگاهى به اسرار حجّ

درك عـمـيـق و بـيـان اسرار حجّ فكر و قلمى بزرگ و مجالى وسيع مى طلبد، كه از عهده اين قلم خـارج اسـت ، عـلاوه بـر ايـنـكـه ايـن كـنـگره عظيم از ابعاد گوناگون سياسى (308)، اجـتـمـاعى ، اقتصادى ، فرهنگى ، اخلاقى و ... قابل بربسى است . در اينجا تنها گوشه اى از درياى معارف حجّ را با استمداد از سخن ترجمان وحى ، حضرت سجاد عليه السلام ، بازگو مى كـنـيـم . اميد آنكه با همين مقدار اندك نيز بتوانيم تا حدودى به محتواى عميق و سازنده آن در بعد اخلاقى پى ببريم :(309)

احرام بستن : حرام دانستن كليّه كارهاى حرام و كمر همّت بر ترك آن بستن .
گفتن لبيك : پاسخ مثبت به خدا و سر دادن سرود اطاعت او و دورى از معصيت .
طواف كعبه : حاجى با ورود به مكّه مكّرمه ، قصد ملاقات خدا را مى كند و با طواف گرد خانه او و تقديس اركان كعبه در پناه خدا قرار مى گيرد.
اسـتلام حجر : (دست زدن به سنگ سياه و مقدّس كه در ركن كعبه قراردارد)؛ به منزله مصافحه و بيعت با خدا و اطاعت از اوست .
ايـسـتادن در كنار مقام ابراهيم (ع ) : به معناى استقامت در اطاعت از خدا و دورى از گناه است و نماز خواندن در آن محل بينى شيطان را به خاك مى مالد.
نوشيدن آب زمزم : چشم پوشى از معصيت است .
سعى ميان صفا ومروه : به معنى ميان خوف و رجاء زندگى كردن است .
رفـتـن بـه مـِنـا : بـه قـصـد ايـمـن شـدن مـردم از دسـت و دل و زبان حاجى مى باشد.
وقوف در عرفات : به معنى شناخت و معرفت خداست .
وقوف در مشعر (محل شعور) : قصد اشعار قلبى به تقواى الهى است .
رمى جمره : هدف قرار دادن شيطان و تيراندازى به سوى اوست .
تراشيدن سر : پاكيزگى سر و مغز از زشتى و پليدى بسان روز ولادت .
قـربـانـى كـردن : كـشـتـن طـمـع و آزمـندى ودستيابى به ورع و اقتدا به سنّت ابراهيم (ع ) در قربانى كردن عزيزترين كس خويش در راه خدا.

حجّ و خودسازى

مـراسـم بـا شكوه حجّ، علاوه بر اينكه تمام حركاتش عبادت است و بايستى با قصد تقرّب به خـدا انـجام پذيرد، جنبه هدايتگرى دارد و هر يك ازاعمال آن بگونه اى حاجى را ارشاد و هدايت مى كند و به عمق معنويت ، خودسازى ، تحرك و اميد رهنمون مى شود.
حـاجـى بـا در آمـدن از لباسهاى خويش و پوشيدن لباس احرام احساس مى كند كه از (خود) كنده شـده ، پـوسـتـه پوچ (منّيت ) را رها كرده و به (جمع ) پيوسته ، جمعى كه مانند او در جستجوى خـدايـنـد جـمـعـى بـا مـعنويت و صفا كه بدون هر گونه تشخّصى و تهى از خود پرستى و جاه طلبى و شهوت مال و تمايل جنسى (لبيك ) گوى خدايند.
طـواف و چـرخيدن گردخانه خدا نيز تمرين اطاعت و تسليم بى چون و چرا در برابر حق و پشت پازدن به همه زرق وبرقهاى مادى و پشت كردن به كاخهاى اهريمنى است كه بايد بطور دقيق و حـسـاب شـده و آگاهانه انجام گيرد و حاجى با تمام وجود خويش پروانه شمع حق گردد و از هر گونه شرك و ريا گسسته به توحيد خالص رو آورد.
(وقـوف ) در (عـرفـات ) و (مشعر الحرام ) يعنى ماندن در بيابان ماسه اى داغ عرفات كه عرق بـدن هـمـه حـاجـيـان را در مـى آورد، همينطور گرد وغبار آن بر سر و روى و بدن آنها مى نشيند، سـپـس كـوچ شـبـانـه از عـرفات به مشعر و بيتوته شبانه در بيابانى ديگر، در درك موقعيت خـوارى و ذلّت انـسـان در بـرابـر خدا بسيار مفيد است ، منّيتهاى او را مى كشد و توجّه به خدا را افزون مى كند.
آنگاه حاجى با مويى ژوليده ، بدنى خسته و پرغبار، رهسپار (منا) سرزمين مبارزه با شيطانها و قربانى كردن هواها و هوسها مى شود، شيطان را طرد مى كند، علايق را قربانى كوى دوست مى سازد. بعد از آن با تراشيدن سر، نشان غلامى محبوب بر خود مى زند و براى شرفيابى به محضر دوست بار مى يابد و به گرد خانه اش مى گردد.
هـمه اين مناسك بايستى با (قصد قربت ) و آهنگى برخاسته از جان حاجى انجام گيرد، تا روح او را مطيع صاحب خانه سازد، تا پنجره معنويّت و خودسازى را به رويش بگشايد، پيام حجّ را در يابد و در راه پالايش و آراستگى جسم و جان خويش ، الهام گيرد.

اخلاق در حجّ

از جـمـله مـسـايلى كه در حجّ بر آن تاءكيد شده ، نيكوسازى رفتار فردى و اجتماعى است . اهميت اين موضوع به اندازه اى است كه در متن احكام حجّ و در قرآن كريم بدان تصريح شده است .
حـجّ گـزار بـايـد از لحـظـه (احـرام ) تا پايان مراسم پرشكوه حج ، از هرگونه كنش منفى در رفتار و گفتار خويش بپرهيزد و جز ياد خدا و سخن زيبا از او سر نزند.
امام صادق از قول پدرش عليهما السلام چنين نقل مى كند:
(لا يـُعـْبَاءُ بِمَنْ يَؤُمُّ هذَا الْبَيْتَ اِذا لَمْ يَكُنْ فيهِ ثَلاثُ خِصالٍ: خُلْقٌ يُخالِقُ بِهِ مَنْ صَحِبَهُ، اَوْ حِلْمٌ يَمْلِكُ بِهِ غَضَبَهُ، اَوْ وَرَعٌ يَحْجُزُهُ عَنْ مَحارِمِ اللّهِ.)(310)
بـه كسى كه آهنگ اين خانه (كعبه ) مى كند، اگر سه خصلت در او نباشد اعتنايى نمى شود، 1ـ اخـلاق نـيـكـى كـه بـا رفـيـقـانـش خـوشـرفـتـارى كـنـد. 2ـ بـردبـارى اى كـه بـا آن خـشـمش را كنترل كند. 3ـ ورعى كه او را از محرّمات الهى باز دارد.
بـنـابـرايـن ضـرورت دارد كـه زائر خـانـه خـدا در كنشهاى مثبت و منفى خويش ، در بعد فردى و اجتماعى ، مراقب باشد كه مرتكب خلاف نشود، بامسؤ ولان وماءموران داخلى و خارجى ، همسفران ، حـاجـيـان سـايـر كـشـورهـا، خـدمـه فرودگاه و منزل ، رانندگان و... رفتار خوش اسلامى داشته بـاشـد، كـسـى را از خـود نـرنـجـانـد، همدل و غمخوار ياران و مسلمانان باشد، بهداشت فردى و اجتماعى را مراعات كند، از هرگونه كمكى به همراهان دريغ نورزد.
امـام زيـن العـابـديـن (ع ) بـا هـمـه قـدر و منزلتى كه داشت ، در مسافرتها بطور ناشناس با قـافـله هـا هـمـراه مـى شـد و بـا آنـان قـرار مـى گـذاشـت كه برخى نيازمنديهايشان را برآورده سازد.(311) امام صادق (ع ) فرمود:
در نـصـايـح لقـمـان بـه پسرش آمده است :(هر گاه با گروهى همسفر شدى ؛ در كارها زياد با آنـان مـشـورت كـن ، بر روى آنان ، فراوان لبخند بزن ، در مورد زاد و توشه ات ، سخاوتمند باش ، هر گاه صدايت كردند، پاسخ گو، اگر به ياريت طلبيدند، بشتاب . پيوسته خاموش بـاش و زيـاد نـمـاز بگذار. در شهادت به حق شركت كن . در حركت كردن با آنان موافقت كن ، در انـجـام امور كوشا باش . اگر از تو وام خواستند به آنان بپرداز. حرف بزرگترها را بشنو و بـه درخـواسـتـشـان پـاسـخ مـثـبـت بـده ،... فـرزنـدم ! بـراى هـيـچ كـارى نـمـاز را از اوّل وقـت تـاءخـيـر نينداز و آن را با جماعت بخوان ... تا آنجا كه امكان دارد، صدقه بده . هر چه مـى تـوانـى كـتـاب خـدا را تـلاوت كـن ، حـتـّى هـنـگـام سـوارى ، تـسـبـيـح و دعا را فراموش ‍ مكن ....)(312)

حجّ و ولايت

در فـرهنگ مسلمانان راستين و حاجيان صادق ، حجّ (بيت الله الحرام ) از زيارت رهبران معصوم جدا نـبـوده است و پروانگان كعبه خدا همواره گرد وجود مقدس (نبى ) يا (ولىّ خدا) پر سوخته اند و حـجّ ابـراهيمى را كه سنت نبّوت است با (ولايت ) به وسيله رشته هاى عشق و محبّت خويش پيوند داده انـد و بـه تـعـبـيـر امـيـرمـؤ مـنـان (ع ) (حـج ) را بـا (ولايـت ) تكميل كرده اند:
(وَ اءَتـِمُّوا بـِرَسـُولِ اللّهِ (ص ) حـَجَّكـُمْ إِذا خـَرَجـْتـُمْ إِلى بـَيـْتِ اللّهِ فَإِنَّ تَرْكَهُ جَفاءٌ، بِذلِكَ اءُمِرْتُمْ وَ اَتِمُّوا بِالْقُبُورِ الَّتى اءَلْزَمَكُمُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ زِيارَتَها وَحَقَّها...)(313)
پـس از رفـتـن بـه خـانـه خـدا بـا (زيـارت ) پـيـامـبـر (ص ) حـجـّتـان را كامل كنيد و ترك آن ناسپاسى و ستم است . به اين (زيارت ) امر شده ايد (همين طور) با (زيارت ) قـبـرهـايـى كـه خـداونـد بـزرگ زيـارت وحـق آنـهـا را بـر شـمـا واجـب كـرده ، حـجـّتـان را كامل كنيد.
امام صادق (ع ) فرمود:
(إِذا حَجَّ اءَحَدُكُمْ فَلْيَخْتِمْ بِزِيارَتِنا لاَِنَّ ذلِكَ مِنْ تَمامِ الْحَجِّ)(314)
هـرگـاه يـكـى از شـمـا حـجّ بـه جـا آورد، بـايـد آن را بـه زيـارت مـا (اهل بيت ) تمام نمايد، زيرا زيارت ما تكميل كننده حجّ است .
همچنين فرمود:
(تَمامُ الْحَجَّ لِقاءُ الاِْمامِ)(315)
تكميل حجّ به ديدار امام است .
روشـن اسـت كـه وقـتـى زيـارت مـشـاهـد مـشـرّفـه پـيـامـبـر و امـامـان : مـايـه تـكميل حجّ است ، زيارت آن بزرگواران در حال حياتشان واطاعت و فرمانبردارى از آنان نزد خدا بسى ارزشمندتر خواهد بود. ابوحمزه ثمالى گويد:
(بـه مـحـضـر امام باقر(ع ) شرفياب شدم . آن حضرت در كنار درب ورودى مسجد الحرام نشسته بـود و حـاجـيـان را كه در حال طواف بودند، نظاره مى كرد. امام به من فرمود: اى ابوحمزه ! اين مردم چه وظيفه اى دارند؟ من نتوانستم پاسخ آن حضرت رابدهم . او فرمود:
(إِنَّما اُمِرُوا اءَنْ يَطَّوَّفُوا بِهذِهِ الاَْحْجارِ ثُمَّ يَاءْتُونا فَيُعْلِمُونا وِلايَتَهُمْ)(316)
اينها وظيفه دارند كه گرد اين سنگها(كعبه ) بچرخند سپس نزدما آيند و ولايتشان رااعلام نمايند.
كعبه يك سنگ نشانى است كه ره گم نشود
حاجى ، احرام دگر بند ببين يار كجاست ؟
بـنـابـرايـن ، بـرگـزارى مـراسـم پـرشكوه حجّ بايد با رهبرى امامى لايق و شايسته صورت پذيرد و پيوند (حج ) و (ولايت ) امر ضرورى است .
بـه امـيـد روزى كـه حـاجـيـان جـهـان اسـلام ، بـا شـنـاخـت و مـعـرفـتـى كامل به برپايى حج ابراهيمى توفيق يابند.

خلاصه درس

فـريـضه حج ، در اسلام از جايگاه مهم و ويژه اى برخوردار است و خداوند از خانه خويش با عـنـاويـن ؛ اوّليـن خـانـه ، مـبـارك ، هـدايـتـگـر هـمـه و نـشـانـه هاى روشن ، ياد مى كند كه هر كس داخـل آن شـود در امـان است ، همچنين نظر رسول اكرم (ص ) اين است كه اگر كسى مستطيع شود و حجّ به جا نياورد مسلمان از دنيا نمى رود.
امير مؤ منان (ع ) نيز حجّ را مايه تقويت دين مقدّس اسلام دانسته و امام خمينى (ره ) حجّ را كانون معارف الهى معرفى كرده است .
هـر يك از مناسك حجّ داراى اسرار و معارف نهفته اى است كه بخشى از آن در سخنان معصومين : بـيـان شـده اسـت و حـاجـى بـايـد بـه پـيـام و اسـرار حـجّ پـى بـبـرد و بـاشـنـاخـت كامل آنها را به جا آورد.
هـمـچـنـيـن حـجّ، كـه بـه شكلى تحرك آفرين اجرا مى شود، در سازندگى فرد و جامعه نقش ‍ بـسـزايـى دارد، از جـمـله فرد را از هرگونه تشخص ، خودپرستى ، طاغوت پرستى و پوچى زنـدگـى رهانيده ، به خداوند جهان وابسته مى سازد. حاجى با رمى جمره كه در فرهنگ حجّ به مـعـنـاى تيراندازى به شيطان است . خود رابراى نبردبا شيطان وشيطان صفتان آماده مى سازد. هـمـيـن طـور ازنـظـراخلاقى ، خود راملزم به رعايت خلق نيكو مى كند، سپس با اعلام وفادارى به رهبران واقعى اسلام و زيارت آنان ، حجّش را كامل مى كند.

پرسش

1ـ حجّ در اسلام از چه جايگاهى برخوردار است ؟
2ـ بخشى از اسرار حجّ را با استفاده از روايت امام سجاد(ع ) بيان كنيد.
3ـ نقش حجّ را در خودسازى فرد و جامعه توضيح دهيد.
4ـ برخى از اخلاقيات حجّ را بنويسيد.

درس هجدهم

آثار عبادت

اسـاس آفـريـنـش بـر مبناى (داد و ستد) يا (حركت و بركت ) نهاده شده و هر پديده اى به اندازه لياقت و ظرفيت خويش از فيض الهى برخوردار مى گردد. از اين رو، تمام پديده ها به ارتباط با آفريننده هستى نيازمندند تا به هستى خود ادامه داده ، فيض بيشترى دريافت كنند.
كـانـال ارتـبـاطـى انسان با خدا و دريافت فيض و رحمت او عبادت (به معناى وسيع كلمه ) است و هرچه عبادت اوبيشتر وبهتر باشد از فيوضات الهى بهره بيشتر مى برد وبه همان نسبت به خـداى تـعـالى نـزديـكـتـرمـى شـود. از رسـول خـدا(ص ) نقل شده كه خداى تبارك وتعالى فرمود:
(ما يَتَقَرَّبُ إِلَىَّ عَبْدى بِمِثْلِ اءَداءِ مَاافْتَرَضَتُ عَلَيْهِ)(317)
چيزى مانند انجام واجبات بنده ام را به من نزديك نمى كند.
عبادت و بندگى خدا، هم در دنيا آثار و منافعى دارد هم در آخرت .

آثار دنيوى

الف ـ خدا ترسى

هـر چـه (عابد) بيشتر در درگاه الهى سر بسايد، به او نزديكتر شده ، عظمت او را بيشتر درك مى كند. در نتيجه ، ابهت و خوف از خدا دلش را پر مى كند و به انجام وظايف دينى پرداخته ، از كارهاى حرام دورى مى كند. حضرت صادق (ع ) فرمود:
(خـداونـد در تـورات فـرمـوده اسـت : اى فـرزند آدم ! براى پرستش من كوشش كن تا دلت را از خوف خود پركنم .)(318)
پـيـدايـش روحـيـه آزادگـى نـيـز بـا خـداتـرسـى هـمـراه اسـت كـه (عـابـد) را از قـيـد و بـنـد عـوامـل آزادى كـُش مـانند؛ علاقه به ثروت و مقام ، شهوات و ... آزاد مى سازد و بايد گفت ؛ هيچ چيزى مانند عبادت خدا، آزادى بخش نيست .

ب ـ سلامت جسم و جان

دومـيـن اثـر ارزنـده عـبـادت ، آرامـش روحى و سلامت جسم و جان است . بايد توجّه داشت كه يكى از عـوامـل بـيمارى روحى و جسمى از نظر اسلام و روان شناسان ، تشويش خاطر و غم و غصه است . تـشـويـش خـاطـر نـاشـى از دورى از خـدا و مـعـنـويـت اسـت . قرآن مجيد، درمان افسردگى و اندوه دل را در سايه ذكر خدا كه روح عبادت است مُيَسّر دانسته ، چنين فرموده است :
(اءَلا بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)(319)
باياد و ذكر خدا دلها آرامش مى يابد.
نـكـتـه جـالب ديـگـر ايـنـكـه بـرخى از عبادتها تاءثير مستقيم روى سلامت عابد دارد، به عنوان مثال رسول اكرم (ص ) مى فرمايد:
(صُومُوا تَصِحُّوا)(320)
روزه بگيرديد تا سالم شويد.
امام سجاد(ع ) نيز فرمود:
(حَجُّوا وَ اعْتَمِرُوا تَصِحُّ اءَجْسامُكُمْ...)(321)
حجّ و عمره به جا آوريد تا بدنهاى شما سالم گردد.

ج ـ مصونيت در برابر گناه

اثـر ديگر عبادت ، محفوظ ماندن از گناهان است ، چون انسان هر چه به خدا نزديك تر شود به هـمـان مـقـدار از انـحـراف و گناه فاصله مى گيرد و وسوسه هاى شيطانى در او بى اثر خواهد بود. با توجه به اين حقيقت ، قرآن مجيد مى فرمايد:
(اءَقِمِ الصَّلوةَ، إِنَّ الصَّلوةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ)(322)
نماز را به پا دار، همانا نماز از زشتى و منكرات باز مى دارد.
رسول خدا(ص ) درباره حجّ نيز چنين فرمود:
(آيَةُ قَبُولِ الْحَجِّ تَرْكُ ما كانَ عَلَيْهِ الْعَبْدُ مُقيماً مِنَ الذُّنُوبِ)(323)
نشانه قبولى حج ، ترك گناهانى است كه تاكنون انجام مى داده است .
خـدا ضـمـن بـيـان داسـتـان حـضـرت يـوسـف (ع ) مـى فـرمـايـد: ايـن عـبـادت پـاك و ايـمـان كامل او بود كه موجب شد او را از انحراف و آلوده شدن نجات دهيم :
(كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الُْمخْلَصينَ)(324)
ايـن گونه (برهان خويش را به او نشان داديم تا) او را از گناه و بدى نجات دهيم ، چرا كه او از بندگان مخلص ما بود.
بـديـن مـعنا كه با عبادت وانجام واجبات و اخلاص كامل ، شايستگى يافت كه از آلودگى گناه و ورود به معصيّت در امان بماند.(325)

د ـ بى نيازى از مردم

از ديـگـر آثـار عـبـادت ، مـحـبـوبـيـّت در نـزد خـداونـد اسـت كـه بـا عـمـل بـه تكاليف و انجام واجبات به دست مى آيد. خدا بندگان وظيفه شناس را كرامت نفس و بى نيازى عطا مى كند. تا محتاج غير او نشوند.
امام صادق (ع ) فرمود در تورات چنين نوشته است :
(يَابْنَ آدَمَ تَفَرَّغْ لِعِبادَتى اءَمْلاَْ قَلْبَكَ غِناً...)(326)
اى فرزند آدم ! براى عبادت من خود را فارغ كن تا قلبت را از بى نيازى پركنم .

ه‍ ـ كامروايى و خوشبختى

خـوشـبـخـتـى و سـعـادت از جمله نعمتهايى است كه هر كس در تلاش ‍ براى رسيدن به آن ، تمام توان خود را به كار مى گيرد. از نظر اسلام انسان سعادتمند، كسى است كه به تعاليم انبيا و دسـتـورات الهى عمل نموده ، در عبادت و كسب معنويت كوشا باشد.حضرت على (ع ) در اين باره فرمود:
(سَعادَةُ الرَّجُلِ فى إِحْرازِ دينِهِ وَ الْعَمَلِ لاِ خِرَتِهِ)(327)
خوشبختى و سعادت مرد در ديندارى و عمل براى آخرت است .

و ـ پيروزى بر دشمنان

عبادت خدا وپناه بردن به قدرت بى پايان خدا پشتوانه محكم مؤ من در صحنه هاى گوناگون نبرد با دشمنان ، شيطان و نفس امّاره است .
بطور مثال ، (دعا) سلاح مؤ من و يكى از پشتوانه هاى محكم اوست .
رسول اكرم (ص ) روزى به يارانش فرمود:
(آيا شما را از سلاحى كه از دشمن نجاتتان دهد آگاه نسازم ؟)
گفتند: چرا. فرمود:
(شب و روز دعا كنيد كه دعا اسلحه مؤ من است .)(328)
نـاگـفـتـه نـمـانـد كـه عـبـادت و دعـا در كـنـار بـرنـامـه و عـمـل مـؤ ثـر خـواهـد بـود، نه اينكه به جاى تلاش و كوشش و كارزار، در محراب و مسجد و كنج خانه بنشينيم و دعا كنيم .

ز ـ روزى فراوان

برخى از عبادتها سبب گشايش در زندگى و روزى فراوان مى شود.
مـردى خدمت رسول خدا (ص ) اظهار داشت : دوست دارم ثروتمند شوم و وسعتى در زندگى ام پيدا شود. آن حضرت فرمود:
(دُمْ عَلَى الطَّهارَةِ يُوَسَّعْ عَلَيْكَ فِى الرِّزْقِ)(329)
هميشه با طهارت باش تا روزى ات زياد شود.
امام سجاد(ع ) درباره حجّ و عمره نيز چنين فرمود:
(حـَجُّوا وَ اعـْتـَمـِرُوا... تـَتَّسـِعْ اءَرْزاقـُكـُمْ وَ يـَصـْلُحْ ايـمـانـُكـُمْ وَ تَكْفُوا مَؤُنَةَ النّاسِ وَ مَؤُنَةَ عَيالاتِكُمْ)(330)
حـج و عـمـره بـه جـا آوريد تا روزى تان فراوان شود و ايمانتان اصلاح گردد و مخارج مردم و خانواده هاى شما تاءمين شود.

آثار اخروى

آنچه پيرامون آثار دنيوى عبادت آورديم ، بخش كوچكى از پيامدهاى ارزنده آن بود وگرنه هدف اسـاسـى و ثواب و اجر اصلى عبادات در عالم برزخ و آخرت آشكار مى شود و آسايش و خوشى آخـرت ، نـتـيـجـه اعـمـال دنـيـايـى فـرد اسـت و خـداونـد از فضل و احسان خويش ، هر چه بخواهد بر آن مى افزايد و بخشى از آثار اخروى بدين قرار است :

الف ـ آسايش قبر

حـفـره قـبـر اوّليـن مـنـزل سـفـر آخـرت اسـت كـه اوّليـن اثـر اخـروى عـمـل انـسـان ، در آن ظاهر مى شود. اگر اعمال نيكو باشد، قبر همچون چراغ سبزى نويد رهايى مى دهد و گرنه زنگ خطرى است كه آينده اى تاريك را خبر مى دهد. امام باقر(ع ) فرمود:
(مَنْ اءَتَمَّ رُكُوعَهُ لَمْ تَدْخُلْهُ وَحْشَةُ الْقَبْرِ)(331)
كسى كه ركوعش را كامل به جا آورد وحشت قبر بر او وارد نمى شود.

ب ـ انيس در قبر

اطـاعت و بندگى خدا در عالم برزخ تجسّم پيدا كرده و در قبر، مونس و همدم انسان است كه يكى از بـهـتـريـن آثـار عـبـادت مـحـسـوب مـى شـود. ابـوبـصـيـر از امـام بـاقـر يـا امـام صـادق : نقل مى كند كه مى فرمود:
وقـتـى مـؤ مـن را در قـبـر مـى نـهـنـد بـه هـمـراه او شـش صـورت نـورانـى داخـل قـبـر مـى شـونـد و اطراف او را مى گيرند، يكى از آنها كه از ديگران نورانى تر است از آنـهـا مـى پـرسد: شما كيستيد؟ يكى مى گويد: من نمازم ، دوّمى مى گويد من زكاتم . سومى مى گـويـد: من روزه ام . چهارمى مى گويد: من حج و عمره ام . پنجمى مى گويد: من نيكيهاى تو هستم كه به برادرانت رساندى همه اينها از آن صورت نورانى تر مى پرسند: تو كه هستى كه از هـمـه نـورانـى تـر و خـوشـبـوتـرى ؟ مـى گـويـد: مـن ولايـت اهل بيت پيغمبرم .(332)

ج ـ ايمنى در محشر

دومين اثر گرانقدر بندگى خدا در محشر، آشكار مى شود. قرآن مى فرمايد:
(مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ...)(333)
كـسانى كه عمل نيك و شايسته انجام دادند پاداشى بهتر از آن مى بينند و آنها از وحشت و سختى اين روز در امانند.

د ـ آمرزش و رحمت الهى

مـشـمـول رحـمـت وآمـرزش الهـى شـدن از ديـگـر آثـار عـبـادت خـداونـد اسـت كـه بـا ايـمـان و عمل پسنديده به دست مى آيد. قرآن كريم مى فرمايد:
(فَاءَمَّا الَّذينَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فى رَحْمَةٍ مِنْهُ وَ فَضْلٍ)(334)
كـسـانـى كـه بـه خـدا ايـمـان آوردنـد و تـوسـل جـسـتـنـد، خـداونـد بـزودى آنـهـا را در فضل و رحمت خويش ‍ قرار مى دهد.

ه‍ ـ ورود به بهشت

بـنـدگان شايسته خدا كه در دنيا با ايمان بوده ، خدا را پرستيده و فريب زرق و برق دنيا را نخورده اند، سزاوار بهشت خواهند بود قرآن در اين زمينه مى فرمايد:
(وَ سـارِعـُوا إِلى مـَغـْفـِرَةٍ مـِنْ رَبِّكـُمْ وَجـَنَّةٍ عـَرْضـُهـَا السَّمـواتُ وَ الاَْرْضُ اُعـِدَّتـْ لِلْمُتَّقينَ)(335)
بر يكديگر پيشى گيريد به سوى آمرزش پروردگار خويش و رسيدن به بهشت كه پهنايش بقدر همه آسمانها و زمين است و براى پرهيزگاران مهيّا شده است .
حضرت على (ع ) نيز فرمود:
(ثَمَنُ الْجَنَّةِ الْعَمَلُ الصّالِحُ)(336)
بهاى بهشت عمل صالح است .

خلاصه درس

عـبـادت آثار فراوانى در دنياو آخرت دارد كه خوف از خدا، سلامت جسم و جان ، آرامش ‍ روحى و روانـى ، محفوظ ماندن از گناهان ، بى نيازى از مردم ، رسيدن به سعادت و خوشبختى ، موفقيت در امـور، پـيـروزى بـر دشـمنان ، روزى فراوان و تاءمين مخارج زندگى از جمله آثار عبادت در دنيا محسوب مى شود.
در آخـرت نيز عبادت آثار فراوانى دارد از جمله : آسايش قبر، امنيّت محشر، رحمت الهى و ورود به بهشت .

پرسش

1ـ رسول خدا (ص ) تقرّب به خدا را در چه مى داند؟
2ـ مصونيت انسان در برابر گناه چگونه حاصل مى شود؟
3ـ پنج اثر از آثار دنيوى عبادت را بنويسيد.
4ـ آثار اخروى عبادت را نام برده و توضيح مختصرى درباره هر يك بنويسيد.