سرآغاز
حمد و ستايش خداوندى را سزاست كه براى راهنمايى بشر پيامبران را فرستاد تا بشر را از گمراهى و نادانى رهايى بخشند و به سوى كمال و سعادت ابدى رهنمون شوند.
درود بىپايان بر همه پيامبران خاصه بر سرور كاينات، حضرت محمد صلى الله عليه و آله و اهل بيت گرامى او باد.
انسان همواره در زندگى جوياى خوشبختى بوده و در راه رسيدن به كمال تلاش كرده است و پيوسته در پى راهنما و رهبرى بوده است كه در درياى متلاطم زندگى از گرداب بلا و هلاكت رهايىاش بخشد و به ساحل سعادتش برساند. پيامبران عليهم السلام، مبلغان اديان توحيدىاند كه قوانين الهى از طريق وحى بر آنان نازل شده است و پيامبر گرامى اسلام آخرين رسول و كتاب مقدسش قرآن، آخرين كتاب آسمانى براى راهنمايى بشر است.
ائمه اطهار عليهم السلام حاملان رسالت و قافله سالاران انسانهايند كه آنان را در همه ابعاد زندگى دنيوى و اخروى هدايت كردهاند.
علماى بزرگ اسلامى نيز در گردآورى و اشاعه احاديث نبوى و ائمه اطهار عليهم السلام در طى قرون متمادى رنجهاى فراوان بردهاند.
از جمله كتابهاى مربوط به احاديث اسلامى، كتاب وسائل الشيعه تأليف مرحوم علامه شيخ حرّ عاملى دانشمند بزرگ و جليل القدر قرن يازدهم هجرى است كه با جمع آورى احاديث نبوى و ائمه طاهرين عليهم السلام چراغى فروزان فرا راه انسانهاى خداجوى و دانشمندان اسلامى قرار داده و قرنهاست كه بزرگان علم و ادب از اين مشعل فروزان بهرهمند هستند.
ترجمه ابواب احكام العشرة از كتاب حج وسائل الشيعه كه حاوى احاديث فقهى و اجتماعى و اخلاقى است در گروه حديث بنياد پژوهشهاى اسلامى به كوشش آقايان محمد على فارابى و يعسوب عباسى على كمر انجام شده است. اميدواريم علاقهمندان را سودمند افتد و مورد قبول پروردگار قرار گيرد.
تذكّر
براى رعايت امانت مآخذى كه در پاورقى وسايل الشيعه ذكر شده عينا يادداشت شده، اگر چه جلد و صفحات كتابهاى مزبور با مجلّداتى كه اخيرا چاپ شده و در دسترس عموم است تطبيق نمىكند، در صورت تمايل و اطّلاع از طبع مآخذ مىتوانند به جلد بيستم وسائل صفحات 36 تا 49 مراجعه فرمايند.
اجمالى از شرح حال شيخ حرّ عاملى
محمّد بن حسن معروف به شيخ حرّ از معاريف دانشمندان شيعى است كه در شب جمعه 8 رجب سال 1033 هجرى قمرى در قريه «مشغرى (1» از قراى جبل عامل (بخشى از لبنان) تولد يافت. اين قريه و «جبع» و «جزين» كه در نزديكى يك ديگر واقعند از بلاد قديمى شيعهنشين به حساب مىآيند.
شيخ حرّ عاملى از خاندان علمى بزرگى است كه در اين ولايت مىزيسته و نسب وى به حرّ بن يزيد رياحى (صحابى معروف سيد الشهداء (ع» مىرسد. نامبرده پس از دوران كودكى و آموزش خط و تعليم قرآن شريف و مقدمات، نزد پدر و عمو و جدّ مادرى خود و جمعى ديگر به كسب دانش پرداخت، آن گاه به قريه «جبع» كه در نزديكى «مشغرى» است رهسپار شد و نزد علماى اين بلاد كسب علم كرد و بر اين منوال چهل سال در اين بلاد اقامت و به استفاده و افاده اشتغال داشت، و طىّ اين مدت دو بار به حج مشرّف شد، و سپس به قصد زيارت عتبات عاليات و مرقد منوّر حضرت رضا (ع) بار سفر بست و در جوار حضرتش رحل اقامت افكند.
سبب اين مهاجرت ذكر نشده ولى آنچه مسلم است دوران عمر شيخ مصادف با فروزندهترين اوقات حكومت سلسله صفوى در ايران است كه علاوه بر رسميت دادن به تشيع در اين كشور، خود به حمايت و پرورش علماى مذهبى همت مىورزيدند. از طرفى شيعيان در نواحى سوريه و لبنان در زير فشار متعصبان روزگار مىگذراندند، بويژه از آن رو كه به سبب رقابت بين سلسله صفوى و سلاطين عثمانى دامنه اين اختلافات مذهبى بالا گرفته بود. لذا بعيد نيست كه همين اختناق موجود در آن بلاد و آزاد گذاشتن و تشويق علما و قدردانى از علم در ايران باعث شده شيخ كه در عنفوان جوانى براى تبليغ و ترويج مذهب شورى در سر داشته است براى هميشه اقامت در مشهد را بر وطن مألوف ترجيح داده باشد.
شيخ در اين استان رحل اقامت افكند و به افاده و نشر احاديث همت گماشت و شاگردانى تربيت كرد. وى در زمان اقامت در مشهد دو سفر ديگر به حج رفت.
تأليفات شيخ
شيخ بالغ بر بيست رساله و كتاب نوشته كه از آن جمله وسائل الشيعه مىباشد كه از حدود هفتاد كتاب جمع آورى شده و اخيرا در بيست جلد در ايران و بيروت به چاپ رسيده است و شيخ با تأليف وسائل كه بالغ بر بيست سال به طول انجاميد كار استنباط احكام را بسى آسان ساخت و از اين جهت حق بزرگى بر مكتب فقهى شيعه دارد.
شيخ در فقه و رجال و رياضيّات عالمى متبحّر بوده در اين زمينه كتابهايى تأليف كرده، و نيز از شعر بهره وافى داشته است. مجموع اشعار وى بالغ بر بيست هزار بوده، نامبرده از قريحه ادبى خود در علوم استفاده كرده و منظومههايى در فنون مختلف سروده كه از آن جمله منظومهاى در زكات، منظومهاى در هندسه، و منظومهاى در تاريخ پيغمبر و ائمه است.
وفات شيخ در سال 1104 هجرى روى داد و آرامگاهش در جوار مرقد منور على بن موسى الرضا (ع) در يكى از حجرات تحتانى مدرسه ميرزا جعفر مىباشد.
آداب معاشرت در سفر و حضر، و آن مشتمل بر چند باب است
1- باب اول در لزوم معاشرت با مردم از طريق اداى امانت، اقامه شهادت و راستگويى، همچنين در استحباب عيادت مريض و شركت در تشييع جنازه، و خوشرفتارى نسبت به همسايگان و خواندن نماز در مسجد
1- معاوية بن وهب گويد: به امام صادق (ع) عرض كردم: با بستگان و ساير مردمى كه با آنان معاشرت داريم چگونه رفتار كنيم؟
امام فرمود: امانت را به آنان برگردانيد، و (به حق) شهادت دهيد، چه به نفع آنان باشد يا به ضررشان و از بيماران آنها عيادت كنيد، و در تشييع جنازه مردگانشان شركت نماييد.
2- ابى اسامه زيد شحّام گويد: امام صادق (ع) به من فرمود: به آنان كه از من اطاعت و به سخنانم عمل مىكنند سلام برسان، و به آنها بگو: شما را به تقواى خداى عز و جل، و پرهيزگارى در دين، و كوشش در راه خدا، و راستى در گفتار، و برگرداندن امانت به صاحبانش، و سجده طولانى، و خوشرفتارى نسبت به همسايگان سفارش مىكنم، زيرا حضرت محمد (ص) به همين منظور مبعوث شده است. و به كسانى كه به شما اعتماد مىكنند چه نيكوكار باشند يا بدكار، امانت را برگردانيد زيرا رسول خدا (ص) حتى به اداى سوزن و نخ سوزن [ كه ظاهرا كم ارزش مىباشد ] فرمان داده است، صله رحم به جا آوريد و در تشييع جنازه شركت كنيد و به عيادت بيمار برويد و اداى حقوق نماييد زيرا به كسى از شما مىتوان جعفرى مذهب گفت كه در دينش متّقى، و درست گفتار و امانتدار و با مردم خوشخو باشد، و چنين شخصى با اين گونه كارهايش مرا مسرور مىسازد، و اين است روش و آيين جعفرى.
اگر شيعه ما داراى اين صفات نباشد برايم مايه اندوه و ننگ است، و مردم مىگويند: اين است آيين جعفر صادق (ع)، به خدا سوگند پدرم [ امام باقر (ع) ] به من فرمود: كسى از پيروان حضرت على (ع) زينت قبيلهاى است كه از همه كس بيشتر اداكننده امانت، و برآورنده حقوق، و در گفتار و امانت از همه صادقتر باشد به گونهاى كه اگر از هر كس در باره او سؤال شود بگويند مانند فلانى بايد بود، زيرا از ما امانتدارتر و درست گفتارتر است. 3- معاوية بن وهب گويد: به امام صادق (ع) عرض كردم با بستگان و كسانى كه با آنها معاشرت داريم ولى بر مذهب ما نيستند چگونه رفتار كنيم؟
امام فرمود: به پيشوايانتان كه از آنها پيروى مىكنيد بنگريد و بدان گونه كه آنها رفتار مىكنند عمل نماييد، سوگند به خدا پيشوايان شما از بيماران آنها عيادت مىكردند و در تشييع جنازه آنها حاضر مىشدند و اقامه شهادت مىكردند به نفع يا به ضرر آنها، و امانت را به آنان برمىگرداندند.
4- حبيب خثعمى گويد: امام صادق عليه السّلام به من فرمود: بر شما باد به اجتناب از معاصى، و تلاش و كوشش، و حضور در تشييع جنازهها و عيادت بيماران، و حضور در مساجد با ساير مردم، و دوست بداريد براى مردم آنچه را براى خودتان دوست مىداريد، آيا شرمسار نيست كسى از شما كه همسايهاش حقّ او را بشناسد ولى او حقّ همسايهاش را رعايت نكند؟
5- مرازم گويد: امام جعفر صادق (ع) فرمود: بر شما باد به نماز خواندن در مساجد و خوشرفتارى با مردم، و به پا داشتن شهادت (براى اثبات حق)، و شركت در تشييع جنازه، زيرا شما ناگزير به مردم نيازمنديد، و هيچ كس در زندگىاش از مردم بىنياز نيست.
6- عبد اللّه بن سنان گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه مىفرمود: شما را به تقواى الهى سفارش مىكنم، مردم را بر خود چيره نگردانيد كه خوار مىشويد همانا خداى عزّ و جلّ در قرآن كريم مىفرمايد: «با همه مردم بخوبى گفتگو و معاشرت كنيد». سپس فرمود: از بيماران آنان عيادت كنيد، در تشييع جنازهشان حاضر شويد، و شهادت بدهيد اگر چه به نفع يا به ضررشان باشد. و با آنها در مساجدشان نماز بگزاريد تا آنچه ميان شما و آنان متفاوت است مشخّص شود. 7- خيثمه گويد: امام صادق (ع) به من فرمود: سلام مرا به دوستان ما برسان، و آنها را به ترس از خدا و عمل صالح سفارش كن، افراد تندرست از بيماران عيادت كنند، و ثروتمندان فقيران را مورد توجه قرار دهند، و در تشييع جنازه مردگان حاضر شوند، و به خانههاى يك ديگر بروند، و در امور دين با يك ديگر مذاكره كنند، زيرا رعايت اين امور باعث جاودانگى دستورات ماست، خداوند رحمت كند بندهاى را كه دستورات ما را زنده نگه دارد. اى خيثمه آنان را آگاه كن كه تنها چيزى كه آنها را از غير خدا بىنياز مىكند كار شايسته و پسنديده است، زيرا به ولايت و دوستى ما نايل نمىشوند مگر با ورع و پرهيزگارى، و معذّبترين مردم در روز قيامت كسى است كه عدالت و حقّ را بستايد و سپس خلاف آنچه مىگويد عمل كند.
8- كثير بن علقمه گويد: به امام صادق (ع) عرض كردم مرا نصيحت فرماييد. فرمود: تو را به تقواى الهى، و پارسايى، و عبادت، و طول سجده، و برگرداندن امانت، و راستى در گفتار، و خوشرفتارى نسبت به همسايگان سفارش مىكنم، زيرا حضرت محمد (ص) براى همين منظور مبعوث شده است، با خويشاوندان پيوند، و از بيمارانتان عيادت كنيد، در تشييع جنازه مردگانتان حاضر شويد، و زينت و افتخار ما باشيد نه مايه ننگ ما، با اعمالتان ما را در نزد مردم عزيز و محبوب گردانيد و آنها را دشمن ما نسازيد، همه دوستيها را به سوى ما جلب و هر گونه بدگويى را از ما دفع كنيد.
9- امام صادق (ع) مىفرمايد كه حضرت علىّ عليه السلام مىفرمود: بايد در قلب تو نياز به مردم و بىنيازى از آنان جمع شود نياز تو به آنها در نرمى گفتار و خوشرفتارى، و بىنيازى تو از آنها در پاكدامنى، و پايدارى عزّت توست.
10- ابو اسامه گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه مىفرمود: بر شما باد به رعايت تقواى الهى و پارسايى، و تلاش و كوشش، و راستگويى، و رساندن امانت به صاحبانش، و خوشخويى، و خوشرفتارى با همسايگان. زينت و آبروى ما باشيد نه باعث بىآبرويى ما.
2- باب استحباب خوشرفتارى با مردم و همسايگان
1- امام باقر (ع) فرمود: اگر مىتوانى بر كسانى كه با آنها معاشرت مىكنى تفوق داشته باشى، اين كار را بكن.
2- امام جعفر صادق (ع) فرمود: خود را براى خوشرفتارى با همنشين خويش آماده كن، و خلق و خويت را نيكو گردان، و زبانت را نگهدار، و خشمت را فرو بر، و سخنان بيهوده را رها كن، و عفو را پيشه ساز، و بخشنده باش.
3- ابو ربيع شامى گويد: به حضور امام صادق (ع) رسيدم در حالى كه خانه پر از جمعيّت بود، فرمود: اى شيعيان آل محمد، آگاه باشيد از ما نيست كسى كه هنگام خشم بر خود مسلّط نباشد، و كسى كه با يارانش بخوبى رفتار نكند و به آنان كه با او خوش اخلاقى كردهاند خوش خلقى نشان ندهد، و با همنشينانش بخوبى معاشرت نكند، و نسبت به همسايگان خوشرفتار نباشد و رعايت نمك خوارگى را ننمايد.
4- امام باقر (ع) فرمود: زاير خانه خدا اجر و پاداشى ندارد اگر اين سه خصلت در او نباشد: 1- تقوايى كه او را از نافرمانى خدا بازدارد. 2- حلمى كه به وسيله آن جلو غضبش را بگيرد. 3- با همنشينان بخوبى رفتار نكند. 5- امام صادق (ع) فرمود: پدرم مىفرمود: زيارتكننده خانه خدا پاداش ندارد وقتى كه سه خصلت در او نباشد: 1- خلقى كه با دوستش بتواند بخوبى رفتار كند، 2- حلم و بردبارى كه با آن جلو خشم خود را بگيرد، 3- تقوايى كه او را از ارتكاب محرّمات الهى بازدارد.
6- امام صادق (ع) فرمود: از مروّت نيست كه انسان آنچه را كه در سفر از خوبى و بدى همسفر مىبيند بازگو كند.
7- عمار بن مروان گويد: امام جعفر صادق (ع) مرا نصيحت كرد و فرمود: تو را به پارسايى و برگرداندن امانت به صاحبانش، و راستگويى، و خوشرفتارى با همنشين سفارش مىكنم، و هيچ نيرو و قدرتى نيست مگر از آن خدا.
8- مفضّل بن عمر گويد: به خدمت امام جعفر صادق (ع) رسيدم، به من فرمود: چه كسى با تو همنشين است؟ عرض كردم مردى از برادران ايمانى من.
فرمود: چه كار مىكند؟ گفتم از موقعى كه با او آشنا شدهام جايش را نمىدانم. به من فرمود: آيا نمىدانى كسى كه چهل قدم با مؤمنى همگام باشد خدا از حقّ او در روز قيامت سؤال مىكند؟
9- امام صادق (ع) از پدرانش نقل كرده است كه: رسول خدا صلّى الله عليه و آله فرمود: هر كس سه خصلت در او نباشد عملش كامل نيست: 1- تقوايى كه او را از معصيت خدا باز دارد. 2- خلق و خويى كه با مردم مدارا نمايد. 3- بردباريى كه جهالت نادان را با آن برطرف سازد.
10- سيّد رضى در (نهج البلاغه) از حضرت امير (ع) نقل مىكند كه آن حضرت فرمود: چنان با مردم معاشرت كنيد كه اگر بميريد بر شما بگريند و اگر از آنها دور شديد مشتاق ديدار شما باشند.
3- باب چگونگى معاشرت با دوستان مختلف
1- امام جواد (ع) فرموده است: مردى در بصره در حضور حضرت على (ع)
بلند شد و عرض كرد: در باره [ اقسام ] دوستان ما را خبر ده؟
حضرت فرمود: دوستان دو دستهاند: دوستان مورد اعتماد و دوستان خندهرو. دوستان مورد اعتماد به منزله كف دست و بازو و افراد خانواده، و دارايى انسان هستند، وقتى كه برادرت مورد اعتماد توست از كمك مالى و جانى به او مضايقه نكن، و با دوستان او در دوستى خالص باش، و دشمنان او را دشمن بدار، و راز او را پنهان كن، و او را يارى ده، و خوبيهاى او را آشكار ساز. و بدان كه اينها از كبريت احمر كميابترند.
امّا دوستان خندهرو، تو از معاشرت با آنان لذّت مىبرى و با قطع رابطه از ايشان خود را از اين لذت محروم مكن و بيشتر از آنان انتظار نداشته باش و مانند آنها با خوشرويى و خوشزبانى رفتار كن.
4- باب استحباب الف- فاصله هر دو نفر (در مجالس) بويژه به اندازه يك ذراع در تابستان. ب- كمك به نيازمندان وضعيفان.
1- امام صادق (ع) در توضيح آيه شريفه «ما تو را از نيكوكاران مىبينيم» فرمود: (حضرت يوسف) براى ديگران جا را در مجلس وسعت مىداد و به نيازمند قرض مىداد و به ضعيف كمك مىكرد.
2- از امام جعفر صادق (ع) نقل شده است كه رسول خدا فرمود: براى كسانى كه در يك مجلس گرد مىآيند شايسته است كه در تابستان بين هر دو نفر به اندازه يك ذراع (تقريبا نيم متر) فاصله باشد تا مزاحم يك ديگر نباشند.
5- باب استحباب گراميداشت دوستان و نصيحت كردن آنان
1- ابو الحسن امام موسى كاظم (ع) فرمود: وقتى كه شخص حاضر است با كنيه و اگر غايب است با نام او را ياد كن.
2- علاء بن فضيل از امام صادق (ع) نقل كرده است كه امام باقر (ع) فرمود:
دوستانتان را بزرگ داريد و احترام كنيد و به يك ديگر پرخاش نكنيد، و به هم ضرر نرسانيد و حسد نورزيد و از بخل بپرهيزيد و بندگان خالص خدا باشيد.
6- باب كراهت اخم كردن بر مردم
1- امام باقر يا امام صادق (ع) فرمودند: اخم كردن بر مردم باعث دشمنى است.
7- باب دوستيابى و خو گرفتن با دوستان و پذيرفتن اعتراض آنان
1- محمّد بن يزيد گويد: از امام رضا (ع) شنيدم كه فرمود: هر كس در راه خدا يك دوست به دست آورد، خانهاى در بهشت به دست آورده است.
2- شيخ صدوق در كتاب مجالس نقل كرده است كه لقمان به پسرش گفت: پسر عزيزم هزار دوست انتخاب كن و هزار دوست هم كم است و يك دشمن نگير زيرا يك دشمن هم زياد است.
3- حضرت على (ع) فرمود: بر تو باد به انتخاب دوستان خالص، زيرا هر گاه از آنها كمك بخواهى تكيهگاه و پشتيبان تو هستند.
هزار دوست و همدم زياد نيست ولى يك دشمن زياد است. در كتاب «الاخوان» اين حديث از امام صادق (ع) نقل شده است.
4- و آن حضرت از رسول اكرم (ص) نقل مىكند كه فرمود: كسى كه از پيش توشهاى نفرستد وارد بهشت نمىشود، گفته شد: اى رسول خدا هر كس بايد از پيش توشهاى بفرستد؟ فرمود: آرى، برادر دينى يكى از توشههاى اوست 5- (5) امام جعفر صادق (ع) فرمود: دوستانتان را در دنيا زياد كنيد زيرا در دنيا و آخرت سودمند هستند. در دنيا رفع نيازها به آنان وابسته است. اما در آخرت اهل دوزخ مىگويند: «ما شفاعتكننده و دوست نزديكى نداريم» (6) 6- (7) امام صادق (ع) فرمود: دوستانتان را زياد كنيد، زيرا براى هر مؤمنى دعاى اجابتشدهاى است.
و فرمود: دوست زياد بگيريد زيرا براى هر مؤمنى حقّ شفاعت است.
و نيز فرمود: برادران مؤمن را زياد كنيد، زيرا براى آنان در نزد خدا در روز قيامت دستى است كه به وسيله آن شفاعت مىكنند.
7- سيّد رضى در (نهج البلاغه) گويد: امير المؤمنين (ع) فرمود: ناتوانترين مردم كسى است كه از پيدا كردن دوست عاجز باشد، و ناتوانتر از او آن كسى است كه دوستى پيدا كند و از دست بدهد.
8- در كتاب مجالس شيخ طوسى، امام صادق (ع) از على بن ابى طالب (ع) نقل كرده است كه: از رسول خدا (ص) شنيدم كه فرمود: مؤمن ارجمند و بلند نظر، و منافق فريبكار و فرومايه است، و بهترين افراد با ايمان كسانى هستند كه با مؤمنين انس مىگيرند، و آن كه با ديگران انس نگيرد و ديگران با او مأنوس نشوند در او خيرى نيست. و نيز حضرت علىّ (ع) فرمود: از رسول خدا شنيدم كه فرمود:
بدترين مردم كسى است كه مؤمنان را دشمن بدارد و آنها هم او را در قلبشان دشمن بدارند. بدترين مردم افراد سخن چين و كسانى هستند كه بين دوستان جدايى مىاندازند، و از مردم عيبجويى مىكنند، خدا در روز قيامت به آنان به نظر رحمت نمىنگرد و مقام آنان را بالا نمىبرد. سپس حضرت على (ع) اين آيه را تلاوت فرمود:
«اوست كه به نصرت خود و يارى مؤمنان تو را پيروز گردانيد، و دلهاى مؤمنان را به يك ديگر مهربان ساخت.»
9- ايّوب بن نوح گويد: امام علىّ النقى (ع) به بعضى از دوستان ما نوشت، فلانى را عتاب كن و به او بگو: وقتى كه خدا براى بندهاى خير و خوبى مىخواهد اگر او را مورد عتاب قرار دهد وى عتاب را مىپذيرد و متنبّه مىگردد.
8- باب استحباب همنشينى با خردمند بخشنده و دورى از نادان فرومايه
1 - از امام صادق (ع) نقل شده كه امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: اشكالىندارد كه با خردمند معاشرت كنى اگر چه بخشنده نباشد، از عقلش بهرهمند شو، و از اخلاق بدش خود را حفظ كن، و همدمى بخشنده را ترك مكن گرچه از عقلش سود نبرى، ولى با خردمندى خود از كرمش بهرهمند شو، و حتما از فرومايه نادان بگريز.
9- باب استحباب مشورت با عاقل
1- ابو هريره گويد: از رسول خدا (ص) شنيدم كه مىفرمود: از خردمند راهنمايى بخواهيد، و از او نافرمانى نكنيد كه پشيمان مىشويد.
10- باب استحباب ديدار و گفتگو با دوستان
1- در كتاب الاخوان آمده است كه امام صادق (ع) (به يكى از شيعيان) فرمود: آيا (شما دوستان و شيعيان) با يك ديگر همنشينى و گفتگو داريد؟ عرض كردم: بلى، فرمود: اين مجلسها را دوست مىدارم، پس فضايل و سخنان ما را (در مورد احكام دين يا مصايب ما) زنده نگه داريد. كسى كه فضايل ما را هر چه بيشتر زنده نگه دارد خداى رحمتش كند. هر كه ما را ياد كند يا نزد او ذكرى از ما بشود و به اندازه پر مگسى اشك از چشمش خارج شود خدا گناهانش را مىآمرزد گرچه از كف دريا بيشتر باشد.
2- ميسر گويد: امام محمّد باقر (ع) به من فرمود: آيا با يك ديگر خلوت مىكنيد و به گفتگو مىپردازيد؟ عرض كردم: بلى، سوگند به خدا فرمود: به خدا قسم دوست دارم در بعضى از اين جلسات با شما شركت داشته باشم.
3- امام باقر (ع) فرمود: خدا بيامرزد بندهاى را كه ياد ما را زنده نگه دارد.
شخص شنونده سؤال مىكند زنده نگه داشتن ياد شما چگونه است؟ فرمود: به ملاقات يك ديگر رفتن (مؤمنين) و با هم به گفتگو پرداختن در نزد آنان كه ثابت قدم هستند.
4- امام صادق (ع) نقل مىكند كه حضرت على (ع) مىفرمود: ديدار دوستان غنيمتى ارزنده است.
5- فضيل بن يسار گويد: امام باقر (ع) فرمود: آيا با يك ديگر مجالست داريد؟ عرض كردم: بلى، فرمود: چه نيكوست اين مجالس.
6- خيثمه گويد: امام صادق (ع) به من فرمود: به دوستان ما سلام برسان، و آنها را به تقواى الهى سفارش كن، ثروتمندشان از فقير، و نيرومندشان از ضعيف ديدار كند، و زنده آنها در تشييع جنازه مردگان حاضر و به خانههاى يك ديگر رفت و آمد نمايند، زيرا ملاقات كردنشان باعث زنده ماندن فضايل ما، و امور دين است. سپس فرمود: خدا رحمت كند بندهاى را كه فضايل ما و احكام مربوط به دين را زنده نگه دارد.
7- امام صادق (ع) از پدرانش نقل مىكند كه: پيامبر (ص) فرمود: سه چيز آسايش مؤمن است: بيدار بودن آخر شب، ديدار دوستان و افطار كردن روزه.
8- شعيب عقرقوفى گويد: از امام صادق (ع) شنيدم كه به دوستانش مىفرمود: تقواى الهى پيشه كنيد، و براى رضاى خدا برادرانى نيكوكار و دوستدار يك ديگر، و بهم پيوسته و مهربان باشيد، يك ديگر را زيارت و ملاقات كنيد، و فضايل ما را ذكر كنيد و آن را زنده نگه داريد.
9- امام باقر (ع) فرمود: گرد هم آييد، و با يك ديگر (در امر دين) گفتگو كنيد كه (در اين حال) ملائكه دور شما جمع مىشوند، خداى بيامرزد كسى را كه فضايل ما (و مسائل مربوط به دين را) زنده نگه دارد.
11- باب استحباب معاشرت با مردم خوب و دوستان قديمى و اجتناب از معاشرت با بدان
1- در اصول كافى از حضرت على (ع) نقل شده كه رسول خدا (ص) فرمود:
در باره كسانى كه با آنها به گفتگو مىپردازيد (و مجالست مىكنيد) دقت كنيد، زيرا هر كس مرگش فرا رسد دوستانش در نزد او حاضر مىشوند، اگر آنها نيك باشند او نيك است، و اگر بد باشند [ معلوم مىشود ] او نيز بد است. هيچ كس نمىميرد مگر اين كه در هنگام مردن دوستانش در برابر او مجسّم مىشوند.
2- ابو الحسن امام موسى كاظم (ع) فرموده است: حضرت عيسى (ع) گفته است: يار بد به دوستش ستم مىكند، و همنشين سوء او را به هلاكت مىاندازد، پس نگاه كن با چه كسى همنشينى.
3- امام صادق (ع) به يكى از دوستانش فرمود: بر تو باد به انتخاب دوست قديمى، و بپرهيز از هر دوست جديدى كه وفادار، امانتدار، متعهد و پاىبند به پيمان نباشد، و حتّى با مطمئنترين دوستانت با احتياط رفتار كن.
4- ابن عبّاس گويد: از رسول خدا (ص) سؤال شد: بهترين همنشين كيست؟ فرمود: كسى كه ديدار او شما را به ياد خدا، و گفتار او عمل شما را زياد، و عمل او شما را به ياد آخرت بيندازد.
5- امام صادق (ع) فرمود: به كسى كه منفعت دينى تو را در نظر نمىگيرد نزديك مشو، و علاقهاى به همنشينى با او نشان مده، زيرا هر چيزى بجز خداوند از بين رفتنى و پايانش بس خطرناك است.
12- باب استحباب پذيرفتن نصيحت و معاشرت با كسى كه انسان عيب او را مىداند به منظور نصيحت كردن او
1- ابو العديس گويد امام باقر (ع) فرمود: اى صالح از آن كه دلش براى تو بسوزد و تو را نصيحت كند پيروى كن، و از كسى كه تو را بخنداند ولى با تو حيله و نيرنگ نمايد پيروى مكن. بزودى همه به سوى خداى خويش بازمىگرديد. آن وقت آگاه مىشويد [ كه چه كسى خيرخواه و چه كسى بد خواه شما بوده است. ]
2- امام صادق (ع) فرمود: گرامىترين دوستانم كسى است كه عيبهاى مرا به من تذكر دهد.
3- در كتاب (محاسن) برقى از امام جعفر صادق (ع) نقل شده است: از جمله خصلتهايى كه مؤمن به آن نيازمند مىباشد سه چيز است: 1- توفيق از جانب خداى عزّ و جل 2- خود واعظ خويش بودن 3- پذيرفتن نصيحت.
13- باب استحباب دوستى با كسى كه رعايت دوستى را مىكند و او را در موقع گرفتارى تنها نمىگذارد
1- امام صادق (ع) فرمود: دوستى داراى شرايطى است، كسى كه تمام يا بعضى از اين شرايط را رعايت كند مىتوان او را دوست دانست، و كسى كه اين شرايط در او نباشد نمىتوان او را دوست به حساب آورد. آن شرايط عبارتند از:
1- باطن و ظاهرش يكى باشد. 2- عزت تو را عزت خود و عيب تو را عيب خويش بداند. 3- اگر به مقام يا مالى رسيد تغييرى در او ايجاد نشود. 4- قدرت و توانايى او تو را از رسيدن به چيزى باز ندارد. 5- كسى داراى اين خصلتهاست كه در موقع گرفتارى تو را رها نكند.
2- سيّد رضى در (نهج البلاغه) از حضرت على (ع) نقل مىكند كه آن حضرت فرمود: دوست حقيقى آن است كه برادرش را در سه موضع حفظ كند: در گرفتارى، در غياب، و در مرگش.
14- باب استحباب كمك و يارى دادن دوستان به يك ديگر
1- وصّافى گويد: امام محمّد باقر (ع) به من فرمود: آيا مىشناسى كسى را كه لباسى نداشته باشد و برادرش لباس خود را به او ببخشد يا لباسى كه اضافه دارد موقتا به او بدهد تا وقتى كه لباسى براى خويش تهيّه كند؟ عرض كردم خير، امام به عنوان تأسف دست بر زانويش زد و فرمود: چنين كسانى برادر نيستند.
2- اسحاق بن عمّار گويد: نزد امام صادق (ع) بودم، سخن از كمك برادران و وظايف آنها نسبت به يك ديگر به ميان آمد. امام مطلبى فرمود كه من تعجب كردم. امام فرمود: زمانى كه قائم ما ظهور كند بر مؤمنين واجب است كه نياز برادرانشان را برطرف كنند و در شادى آنها بكوشند.
3- خلّاد سندى (در حديث مرفوعهاى) گويد: مردى دير به خدمت پيامبر (ص) رسيد، پيامبر به او فرمود: چه باعث شده است كه تو را كم ملاقات مىكنم؟
پاسخ داد: اى رسول خدا برهنگى مانع آمدنم بود، پيامبر فرمود: آيا همسايهات دو جامه نداشت كه يكى را به تو عاريه دهد؟ پاسخ داد چرا [ داشت. ] حضرت فرمود: او برادر تو نيست.
4- امام صادق (ع) فرمود: از آنچه به دست مىآورى به برادرانت بده، زيرا خداوند مىفرمايد: «نيكيها بديها را از بين مىبرند» .
5- ابن اعين گويد: از امام صادق (ع) در باره حقّ مسلمان نسبت به برادر مسلمانش سؤال كردم، امام پاسخ نداد، چون خواستم با حضرت خداحافظى كنم عرض كردم: به من پاسخ نداديد، فرمود: اگر پاسخ بدهم (و شما بدان عمل نكنيد) مىترسم كافر شويد، مسلما از مهمترين چيزهايى كه خدا بر بندگانش واجب كرده سه چيز است: 1- رعايت عدالت در باره ديگران و آنچه را براى خود نمىپسندد براى برادر مؤمنش نيز روا ندارد. 2- كمك مالى به برادران مؤمن براى خدا. 3- به ياد خدا بودن در هر حال و ياد خدا تنها به گفتن «سبحان اللّه و الحمد للّه» نيست، بلكه عبارت است از ترك آنچه خدا حرام كرده است.
15- باب كراهت دوستى با بد كار و نادان و دروغگو
1- امام صادق (ع) فرمود: امير المؤمنين (ع) وقتى به منبر مىرفت مىفرمود:
شايسته است مسلمان از دوستى با سه گروه اجتناب كند: از بىحياى تبهكار، نادان، و دروغگو. امّا بىحياى تبهكار كارش را برايت خوب جلوه مىدهد و دوست دارد تو مانند او باشى، و در امر دين و آخرت به تو كمك نمىكند، و نزديك شدن به او ستم و باعث سختدلى، و رفت و آمد با او براى تو مايه بىآبرويى است.
امّا نادان، اميد خيرى از او برايت نيست و ضررى از تو دفع نمىكند اگر چه خودش را به زحمت افكند، و چه بسا كه بخواهد به تو سود برساند ولى زيان مىرساند، پس مرگ او بهتر از زندگى، و سكوت او بهتر از سخن گفتنش، و دورى او بهتر از نزديك بودن اوست.
امّا دروغگو، زندگى تو با او گوارا نيست، زيرا خبرى را از تو براى ديگران و از ديگران براى تو نقل مىكند، و هر گاه خبرى به پايان رسيد خبر ديگرى پيش مىكشد كه وانمود كند راست مىگويد در صورتى كه راست نمىگويد، و با ايجاد عداوت بين مردم تفرقه مىاندازد و بذر كينه در دلها مىكارد، پس از خدا بترسيد و در باره خود بينديشيد.
2- كلينى (در كافى) از امام صادق (ع) نقل كرده است كه:
امير المؤمنين (ع) فرمود: شايسته نيست كه مسلمان با بد كار دوست شود زيرا او كارش را نيكو جلوه مىدهد و دوست دارد ديگران مانند او باشند، دوستش را در امر دنيا و آخرت كمك نمىكند و رفت و آمد با او باعث بىآبرويى و خوارى است.
3- امام صادق (ع) فرموده: براى مسلمان شايسته نيست كه با بد كار، و نادان و دروغگو دوست شود.
4- زرارة گويد: امام صادق (ع) فرمود: از دوستى با نادان بپرهيز، زيرا هر چه از جانب او شاد باشى او به بدى رساندن به تو نزديكتر است. (هر چه به دوستى او خوشحالتر باشى، خطر زيان رساندن او به واسطه حماقتش به تو نزديكتر مىباشد).
5- امام صادق (ع) فرمود: حضرت علىّ (ع) بالاى منبر مىفرمود: براى مسلمان شايسته است كه از دوستى با دروغگو دورى جويد، زيرا خبرى از تو براى ديگران، و از ديگران براى تو نقل مىكند زندگى را بر تو تلخ و ناگوار مىسازد، هر گاه خبرى كسب كند آن را به خبر ديگرى پيوند مىدهد تا ثابت كند راست مىگويد در صورتى كه راست نمىگويد، پس خبرها را از گروهى براى گروهى ديگر نقل مىكند تا بين آنها دشمنى ايجاد كند و بذر كينه در دلها بكارد.
16- باب كراهت شركت دادن افراد فرومايه و گنهكار در امور
1- عمّار بن موسى گويد: امام صادق (ع) فرمود: اى عمّار اگر دوست دارى كه نعمت براى تو دوام داشته، و مروّت تو كامل و بىعيب باشد و زندگىات روبراه شود بردگان و افراد فرومايه را در كار خود دخالت نده، زيرا اگر آنها را امين دانستى به تو خيانت كنند و اگر خبرى به تو دهند دروغ گويند، اگر مصيبتى برايت پيش آيد تو را خوار كنند، و اگر وعده كنند خلف وعده نمايند.
عمّار گفت، از امام صادق (ع) شنيدم كه مىفرمود: نيكان كه يك ديگر را دوست بدارند براى آنان ثواب، و بدان كه افراد نيك را دوست بدارند براى نيكان فضيلت، و دشمنى بدكاران با نيكان زينت و افتخار براى نيكوكاران، و دشمنى نيكوكاران با بدان ذلّت و خوارى بدكاران است.
2- در كتاب كافى نقل شده است كه: لقمان به پسرش گفت: اى پسرم، زياد با مردم نزديك مشو كه موجب دورى از دلهاى آنان مىشوى و يكسره از آنها دورى مكن كه خوار و بىمقدار گردى. هر جنبندهاى همنوع خود را دوست دارد، انسان نيز همنوع خود را دوست مىدارد، كارهاى پسنديدهات را نزد مخالفين آن كارها بازگو مكن، زيرا همان طور كه بين گرگ و گوسفند دوستى برقرار نمىشود بين نيكو كار و بد كار دوستى به وجود نمىآيد، كسى كه به قير نزديك شود مقدارى به او مىچسبد، همچنين كسى كه با تبهكار (در زندگى) شريك شود روشهاى او را مىآموزد، كسى كه ستيزه و جدال كردن را دوست داشته باشد ملامت مىشود و آن كه در جاهاى تهمت آميز وارد شود متهم مىگردد، و هر كه همنشين بد انتخاب كند سالم نمىماند، و هر كس جلو زبانش را نگيرد پشيمان مىشود. 3- عمّار ساباطى گويد: امام جعفر صادق (ع) به من فرمود: اى عمّار اگر مىخواهى نعمت براى تو دوام داشته باشد و دوستى مردم نسبت به تو كامل شود و زندگىات راحت باشد با بردگان و افراد پست در كار خويش مشورت مكن، زيرا اگر به آنها اعتماد كردى به تو خيانت مىكنند و اگر به تو خبرى بدهند دروغ مىگويند و اگر مصيبتى براى تو پيش آيد تو را خوار سازند، و اگر وعده كنند به تو راست نگويند.
4- امام صادق (ع) فرمود: از پدرم شنيدم كه مىفرمود: به حق قيام كن، و براى آنچه از دست تو رفته است افسوس مخور، و از آنچه به تو مربوط نيست دورى كن، و از دشمن بپرهيز، و با دوستان با احتياط رفتار نما، مگر افراد امين، و امين كسى است كه از خدا بترسد، با بد كار همنشينى مكن و او را بر اسرار خويش آگاه مگردان و امانت به او مسپار، و با آنان كه از خداى خويش مىترسند در كارهايت مشورت كن.