حقوق
بشر در اسلام
اسلام حقوق انسانى را براى هر بشرى بطور واضح و همه جانبه بيان
كرده و همه را از نظر حقوقى مساوات دانسته بدون اينكه در ميان نژاد و
نژادى ديگر و قبيله اى و قبيله ديگر و يا رنگى و رنگى ديگر فرقى بگذارد
بدون اينكه آنان را بر يكديگر برتر بداند و با صداى بلند اعلان مى دارد
كه معيار بزرگى و برترى تقواست و هيچ عربى بر عجم و نه هيچ سفيد پوستى
بر سياه پوست برترى ندارد جز به شايستگى و پرهيزكارى زيرا همه افراد
بشر در انسانيت يكسانند لذا از نظر حقوق هم بايد يكسان باشند.
جهان امروز، در هر سال دهم دسامبر را به عنوان خاطره و يادبود اعلام
منشور حقوق بشر، جشن مى گيرد كه سازمان ملل متحد در همان روز از سال
1948. آنرا صادر نمود و به عنوان سند جديدى كه حقوق مدنى و سياسى و
اقتصادى و اجتماعى بشر را محترم مى شمارد، شناخته شده كه داراى ضمانت
اجراى اجتماعى در مسائل بهداشت و آموزش و وظايف فردى و مسئوليتهاى
اجتماعى است . مهمترين بخش آن ماده اول و دوم است كه متن آن چنين است :
ماده اول :
تمام افراد بشر، آزاد به دنيا آمده و داراى عقل و وجدان بوده و
از لحاظ حيثيت و حقوق اجتماعى برابرند.
ماده دوم :
همگان مى توانند بدون هيچگونه تمايز از حيث نژاد، رنگ ، جنس ،
مذهب ، عقيده سياسى ، ثروت و يا هر موقعيت ديگر، از تمام حقوق و كليه
آزاديهائى كه در اعلاميه حاضر، ذكر شده است ، بهره مند گردند.
از هنگامى كه اين اعلاميه در جهان منتشر گرديد، هر سال دولتهاى جهان به
اين منظور جشن مى گيرند، در حالى كه مى دانيم ، نژاد پرستى در بسيارى
از مناطق جهان ، هنوز حكمفرماست و همان دولتهائى كه براى آن جشن مى
گرفتند، نژادپرستى را با مال و تبليغات خود تاءييد مى كنند. دولتهائى
كه بر پايه خونريزى و آدمكشى بوجود آمده اند، روز بروز بر تعداد آنها
افزوده مى گردد، قربانيان اختلاف نظرهاى سياسى ، از حد شمارش بيرون مى
روند. منشور حقوق بشر مركبى است بر روى كاغذ كه هيچ خاصيتى ندارد و
تنها بعضى كشورها به نفع خود از آن استفاده مى برند (و براى كوبيدن
كشورهاى ضعيف آن را مستمسك خود قرار مى دهند). دين اسلام حق مساوات و
برابرى بشر را با يك كلمه مختصر چنين بيان مى فرمايد:
ان
اكرمكم عندالله اتقيكم .
(حجرات / 12)
گرامى ترين شما نزد خدا، پرهيزكاران شما است .
دين اسلام در طى قرنهاى متمادى تا به امروز عملا در ميان گروههاى
گوناگون از ترك و فارس و عرب اين آيه شريفه را به عنوان سند حقوق بشر
انتشار داده است تا اينكه تمام امت مسلمان يك امت واحده شده و استقلال
و رسالت دائمى خود را حفظ كرده است ، تا جائى كه امروزه دين اسلام گشته
حتى كسانى كه مسلمان نيستند آن را به عنوان ين مساوات و برابرى قبول
دارند.
ارزش علم و آگاهى
خداوند متعال مى فرمايد:
يرفع
الله الذين آمنوا والذين اوتوا العلم درجات .
(مجادله / 11)
خداوند مقام اهل ايمان و دانشمندان را (در دو جهان ) رفيع و بلند مى
گرداند.
و در جاى ديگر مى فرمايد:
قل
هل يستوى الذين يعلمون والذين لايعلمون . انما يتذكر اولوا الالباب .
(زمر / 9)
(اى فرستاده ما) بگو: آيا اهل دانش با مردم جاهل و نادان يكسانند!؟
(هرگز يكسان نيستند) و منحصرا خردمندان اين عالم متذكرند (كه عالم با
جاهل يكسان نيست .)
مبداء هر تمدن و خوشبختى و پاكى فكر انسان از جمود و بى تحركى ، علم و
دانش است كه معيار برترى در زندگى مى گردد. علم - هر علمى كه باشد - به
اندازه خود مراتب زندگى بشر را تغيير مى دهد.
دين اسلام ، دين علم و دانش است و اين ويژگى ، يكى از امتيازات تربيتى
و تمدن جاويدان اسلام لذا براى عقل و دانش مقام بلندى قائل شده ، و
شادمانى روحى را از بين روشهاى تربيتى ، روش موفقى دانسته و آزادى فكرى
و طبيعى انسان را به عنوان حق طبيعى مسلم و ضرورى دانسته است و آيات و
احاديث بسيارى انسان را به سوى علم و معرفت و شناخت تشويق مى كند. چه
آن دسته آيات و احاديثى كه در ارزش و فضيلت خود علم آمده و چه آن دسته
كه درباره دانشجو و نوشتن وارد شده است . خداوند سبحان در قرآن كريم
بعد از نعمت آفرينش آن را بالاترين نعمت بشمار آورده و مى فرمايد:
اقراء باسم ربك الذى خلق خلق الانسان من علق اقراء و ربك الاكرم الذى
علم بالقلم علم الانسان ما لم يعلم .
(علق / 5 - 1)
بخوان به نام پروردگارت كه جهان را آفريد. همان كس كه انسان را از خون
بسته اى خلق كرد بخوان كه پروردگارت از همه بزرگوارتر است . همان كسى
كه بوسيله قلم تعليم نمود. و به انسان آنچه را نمى دانست ياد داد.
در قرآن ، علم منحصر به علوم دينى نيست بلكه لفظ علم تمام علومى را فرا
مى گيرد كه جامعه از آن نفع برده و فايده اش براى تمام بشر عايد مى
شود.
خداوند متعال مى فرمايد:
هوالذى بعث فى الاميين رسولا منهم يتلو عليهم آياته ويزكيهم و يعلمهم
الكتاب والحكمة و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين .
(جمعه / 2)
او كسى است كه در ميان جمعيت درس نخوانده رسولى از خودشان برانگيخت تا
آياتش را بر آنها بخواند، و آنها را پاكيزه كند، و كتاب و حكمت
بياموزد، هر چند پيش از آن در گمراهى آشكار بودند.
خداوند سبحان بشر را بوسيله علم و دانش بسوى راه راست رهنمون ساخت در
حالى كه پيش از آن در گمراهى آشكار بسر مى برد. قرآن كريم به آموختن
علم و دانش تاءكيد مى ورزد و اين مساءله را بارها يادآورى مى كند زيرا
كه علم نصيب و سهم عاقلان است ، و كمال عقل با علم و دانش است كه با
دانشمندان ارزش و برترى مى دهد.
مراتب علوم و شناخت و معرفت ، وسيع و متفاوت است . چنانكه قرآن مى
فرمايد:
و
فوق كل ذى علم عليم .
(يوسف / 76)
فوق هر عالم و دانشمندى دانشمندترى وجود دارد.
از آنجا كه تقليد كوركورانه - بدون استثناء - بخاطر ترك رنج تحصيل علم
است لذا اسلام با هر نوع تقليد كوركورانه به مبارزه برخاسته است ،
چنانكه قرآن مى فرمايد:
و
اذا قيل لهم تعالوا الى ما انزل الله و الى الرسول قالوا حسبنا ما
وجدنا عليه آياتنا اءو لو كان آبائهم لايعلمون شيئا ولا يهتدون .
(مائده / 103)
و هنگامى كه به آنها (كافران ) گفته شود، به سوى آنچه خدا نازل كره و
به سوى پيامبر بيائيد مى گويند آنچه را از پدران خود يافته ايم ما را
بس است ! آيا نه چنين است كه پدران آنها چيزى نمى دانستند و هدايت
نيافته بودند؟!.
خداوند متعال امر نموده كه انسان از خدا درخواست زياد شدن علم كند
چنانكه مى فرمايد:
و قل
رب زدنى علما.
(طله / 114)
و بگو پروردگارا به علم و دانشم بيفزا و زياد كن .
او را به درخواست زيادى ثروت و مقام و قدرت (ظاهرى ) فرمان نداده است
بلكه فقط به علم تنها كه از همه اينها مهمتر است فرمان داده است .
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) در روش زندگى خود براى علم
، مقام و ارزش والايى قائل بوده هرگاه اسراى جنگى به فرزندان مسلمانان
، خواندن و نوشتن مى آموختند بخاطر شرافت علم ، آنان را آزاد مى كرد.
در حديثى از امام صادق (عليه السلام ) نقل شده كه فرمود:
ان
الناس اءربعة : رجل يعلم و يعلم انه يعلم فذاك مرشد عالم فاتبعوه ، و
رجل يعلم ولا يعلم انه يعلم فذاك غافل فاءيقظوه ، و رجل لايعلم و يعلم
انه لا يعلم فذاك جاهل فعلموه ، و رجل لا يعلم انه لا يعلم فذلك ضال
فارشدوه ...
(بحار / ج 1، 195 - عوالى اللئالى / ج 4)
مردم چهار دسته اند:
1 - كسى كه مى داند، و مى داند كه مى داند. او راهنما و دانشمند است ،
از او پيروى نمائيد.
2 - كسى كه مى داند، و نمى داند. او عاقل است ، وى را بيدار نمائيد.
3 - كسى كه نمى داند، و مى داند كه نمى داند. او جاهل و نادان است .
(جهل بسيط دارد) او را بياموزيد.
4 - كسى كه نمى داند، و نمى داند كه نمى داند (جهل مركب دارد) او گمراه
است ، ارشادش نمائيد.
شاعرى اين حديث شريف را چنين به نظم درآورده است :
آنكس كه بداند و بداند
كه بداند |
|
اسب شرف از گنبد دوار براند |
آنكس كه بداند و نداند كه بداند |
|
بيدارش نمائيد كه بس خفته نماند |
آنكس كه نداند و بداند كه نداند |
|
لنگان خرك خويش به منزل برساند |
آنكس كه نداند و
نداند كه نداند |
|
در جهل مركب ابدالدهر بماند |
در ديوان امام على (عليه السلام ) آمده است :
ما الفضل الا لاهل العلم |
|
انهم على الهدى لمن استهدى ادلاء |
و قيمة المرء ما قد كان يحسنه |
|
والجاهلون لاءهل العلم اعداء |
فقم بعلم ولا تبتغى به بدلا |
|
فالناس موتى و اءهل العلم اءحياء |
فضل و بزرگوارى جز براى اهل دانش نيست
آنان خود بر هدايت بوده و راهنماى ديگرانند.
و ارزش انسان با چيزى است كه وى را زيبا و نيكو گرداند.
و افراد نادان دشمن دانشمندان اند.
پس برخيز دانش را بجوى و چيز ديگر را جايگزين آن نساز
كه مردم مى ميرند و اهل علم هميشه زنده اند.
سيرى در روايات اسلامى
1 - پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
طلب
العلم فريضة على كل مسلم و مسلمة .
(بحار / ج 1 177)
يادگيرى دانش ، بر هر مرد و زن مسلمان وظيفه است .
2 - پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
اطلبوا العلم ولو بالصين .
(بحار / ج 1، 180)
دانش را بجوئيد گرچه در چين باشد. (كه فاصله بين مدينه و چين بيش از
همه جا بوده است .)
3 - على (عليه السلام ) فرمود:
تعلموا ممن علم فعمل .
علم را از كسى فرا گيريد، كه به آن عمل مى كند.
4 - على (عليه السلام ) در وصف دانش مى فرمايند:
و هو
اءنيس فى الوحشة و صاحب فى الوحدة و سلاح على الاءعداء وزين الاءخلاء
يرفع الله به اءقواما يجعلهم فى الخير ائمة يقتدى بهم و ترمق اءعمالهم
و تقتبس آثارهم ... لان العلم حياة القلوب من الجهل و نور الاءبصار من
العمى و قوة الاءبدان من الضعف ينزل الله حامله منازل الاءبرار و يمنحه
مجالسة الاءحبار فى الدنيا والاخرة و بالعلم يطاع الله و يعبد و بالعلم
يعرف الله و يوحد و بالعلم توصل الاءرحام و به يعرف الحلال والحرام .
(بحار / ج 1، 166)
علم و دانش ، انيس انسان در وحشت و يار او در تنهائى است ، سلاحى عليه
دشمنان و زينتى براى دوستان است . خداوند گروهى را بوسيله آن سربلند مى
كند؛ آنان را رهبران خير و نيكى قرار مى دهد كه مردم به ايشان اقتدا
كنند و دانش ، به كارهاى آنان رمق مى دهد و آثارشان را حفظ مى كند...
زيرا علم مايه زندگى قلب و جت آن از نادانى است و نور ديدگان از
نابينائى و نيروى جسم از ناتوانى است . خداوند دارنده علم را در جايگاه
نيكان قرار مى دهد و همنشينى با خوبان را در دنيا و آخرت به او عطا مى
كند و بواسطه علم ، خدا اطاعت و عبادت مى شود و شناخته مى گردد و
يگانگى او اثبات مى شود، و بوسيله علم با ارحام صله بجا آورده مى شود و
حلال و حرام شناخته مى گردد...
5 - امام صادق (عليه السلام ) فرمود:
اطلبوا العلم و تزتنوا معه بالحلم والوقار و تواضعوا لمن تعلمونه العلم
و تواضعوا لمن طلبتم منه العلم ولا تكونوا علماء جبارين فيذهب باطلكم
بحقكم .
(الامام الصادق و المذاهب الاءربعة / ج 4 - 3، 390)
دانش را بجوئيد و با آن به همراه بردبارى و وقار، خود را بيارائيد، و
نسبت به شاگردان خود تواضع كنيد و نسبت به استادان خود فروتن باشيد و
از دانشمندان ستمگر نباشيد تا باطل شما حق شما را از بين ببرد.
ارزش عمل به علم و آگاهى
عمل معيار عادلانه در ارزيابى رفتار اجتماعى و اعتقاد دينى بطور
يكسان است .
خداوند متعال مى فرمايد:
من
عمل صالحا من ذكر او انثى و هو مومن فلنحيينه حياة طيبة ولنجزينهم
اءجرهم باءحسن ما كانوا يعملون .
(نحل / 97)
هر كس عمل صالح كند در حالى كه مومن است ، خواه مرد باشد يا زن ، به او
زندگانى پاكيزه مى بخشيم ، و پاداش آنها را بسيار بهر از عمل نيكى كه
كرده ، به او خواهيم داد.
باز خداى تعالى مى فرمايد:
(توبه / 105)
و قل
اعملوا فسيرى الله عملكم و رسوله والمومنون .
(اى رسول ما) به خلق بگو كه هر عمل كنيد (نيك يا بد) خدا، آن عمل را به
شما مى نمايد و نيز رسول مومنان بر آن آگاه مى شوند.
در قرآن مى فرمايد:
ان
الذين آمنوا و عملوا الصالحات انا لا نضيع اءجر من اءحسن عملا.
(كهف / 30)
آنان كه (به خدا) ايمان آوردند و نيكوكار شدند، ما هم اجر نيكوكاران را
ضايع نخواهيم كرد.
پس عمل (نيك ) يك وظيفه انسانى است ، كه سود آن به خود عمل كننده برمى
گردد و جامعه نيز از خير و بركت آن برخوردار مى گردد و باعث ترقى ملت
مى شود در حالى كه ترك عمل (نيك )، جامعه و افراد را به تنبلى و شكست
مى كشاند در حالى كه اسلام ترك عمل (نيك ) را دشمن مى دارد زيرا كه
تنبلى باعث مى گردد انسان نسبت به اداى وظيفه فردى و اجتماعى فكر خود
را به كار نياندازد و مانند چهارپايان گردد كه تمام فكرش علف خوردن و
پر كردن شكم است . در روى زمين هيچ انسانى در زندگى ، تمدن و پيشرفت
ندارد جز به اندازه اى كه در راه هدف كوشش كرده است .
خداوند متعال مى فرمايد:
و ان
ليس للانسان الا ما سعى و ان سعية سوف يرى .
(نجم / 39)
براى انسان بهره اى جز سعى و كوشش او نيست و سعيش به زودى ديده مى شود
(و به نتيجه اش مى رسد.)
خداوند وعده حتمى داده كه سعى و كوشش بدنبال نتيجه خواهد داد. ارزش
مردان به اندازه عمل آنان است و شكست آنان نيز به اندازه تنبلى شان
خواهد بود. به همان حدى كه مسلمانان عمل كردن ، به مدت طولانى مرزهاى
زيادى را در آسيا، آفريقا و بخشى از اروپا گشودند و بر آنان سيادت و
رهبرى كردند.
اروپائيان دنيا را با اكتشافات مختلف و گوناگون علمى از مظاهر قدرت
الهى ، بهره مند نساختند، جز با سعى و عملشان . اين وعده اى است كه
خداوند بدون استثناء به هر انسانى داده است ، چنانكه در آيه شريفه فوق
بيان شده است .
ارتباط عمل با علم همان ارتباط ايمان با عمل و ارتباط خدا با خلق است .
الذى
خلق الموت والحياة ليبلوكم ايكم اءحسن عملا.
(مُلك / 2)
خدايى كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كداميك بهتر عمل
مى كنيد.
قرآن كريم در بيش از هفتاد آيه ، كلمه ايمان را همراه با كلمه عمل صالح
آورده است ، زيرا كه عمل از پايه هاى ايمان است .
خداوند متعال مى فرمايد:
فمن
يعمل مثقال ذرة خيرا يره و من يعمل مثقال ذرة شرا يره .
(در آنروز) هر كس به قدر ذره اى كار نيك كرده (پاداش ) آن را خواهد
ديد. و هر كس به قدر ذره اى كار زشت مرتكب شده ، آن هم به كيفرش خواهد
رسيد.
پس عمل ، مسير آينده را ترسيم مى كند و هيچ ملتى عقب نمانده ، جز بخاطر
اعمال خودشان بوده است :
خداوند متعال مى فرمايد:
و
لقد اهلكنا القرون من قبلكم لما ظلموا و جاءتهم رسلهم بالبينات و ما
كانوا ليومنوا كذلك نجزى القوم المجرمين ثم جعلناكم خلائف فى الارض من
بعدهم لننظر كيف تعملون .
(يونس / 14)
ما امتهاى پيش از شما را، به هنگامى كه ظلم كردند، هلاك كرديم ، در
حالى كه پيامبرانشان با دلايل روشن به سراغ آنان آمدند ولى آنها ايمان
نياوردند، اينگونه گروه مجرمان را جزا مى دهيم . سپس شما را پس از آنان
جانشينان آنها در روى زمين قرار داديم تا بنگريم شما چگونه عمل مى
كنيد.
كسب و تجارت
روايات زيادى در دستور به كسب حلال وارد شده كه به عنوان نمونه
اى از موارد تطبيق امر به عمل است ، زيرا كه زندگى شايسته ميسر نمى شود
مگر با اسبابى كه آن را فراهم سازد. بين كسب و كار و آيه شريفه منافاتى
ندارد كه مى فرمايد:
و فى
السماء رزقكم و ما توعدون .
(ذاريات / 22)
رزق و روزى شما با همه وعده ها كه به شما دادند، در آسمان است .
اين آيه شريفه دلالت دارد كه روزى در آسمان است ولى اسباب روزى در
آسمان نيست بلكه در روى زمين و بدست انسان است كه سعى و كوشش لازم
دارد.
خداوند متعال مى فرمايد:
و
هزى اليك بجدع النخلة تساقط عليك رطبا جنبا.
(مريم / 24)
اى مريم شاخه درخت را حركت ده تا از آن براى تو رطب تازه فرو ريزد.
اگر تكان دادن درخت كه كار انسان است ، نباشد، هرگز خرما فرو نمى ريزد،
حال آنكه خداوند قادر بود كه درخت را براى حضرت مريم (س ) خم نمايد تا
از آن بخورد و ليكن
اءبى
الله اءن يجرى الاءمور الا باءسبابها(47)
و ناچار بايد از جانب انسان حركتى به سوى درخت خرما بشود - كه اين خود
نوعى كوشش و حركت است - تا آنكه خرما فرو ريزد و با دست خود آن را جمع
كرده و بخورد.
در شرافت كسب و كار مشروع همين بس كه پيامبران و امامان (عليه السلام )
كارهاى مختلفى از قبيل تجارت و چوپانى و زره بافى انجام مى دادند و اين
به معناى آن است كه هر عمل و كار شرافتمندانه چه كوچك باشد يا بزرگ ،
ارزشمند است .
در احاديث شريفه وارد شده كه حضرت آدم (عليه السلام ) كشاورزى و حضرت
ادريس (عليه السلام ) خياطى و حضرت نوح (عليه السلام ) نجارى و حضرت
هود (عليه السلام ) تجارت و حضرت ابراهيم (عليه السلام ) چوپانى و حضرت
محمد صلى الله عليه و آله تجارت مى كردند.
چنانكه در حديثى از امام صادق (عليه السلام ) آمده است :
قال
: كنوز الله فى اءرضه و ما فى الاعمال شى ء اءحب الى الله من الزراعة و
ما بعث الله نبيا الا زارعا الا ادريس فانه كان خياطا.
(وسائل / 12، 26)
گنجهاى الهى در زمين نهفته است ، و هيچ كارى نزد خداوند محبوبتر از
زراعت نيست . تمام پيامبران خدا كشاورز بودند جز ادريس كه كارش دوزندگى
بود.
از ائمه اهل بيت (عليه السلام ) امام صادق (عليه السلام ) با مال خود
به صورت مضار به تجارت مى كرد. يك بار حضرت هفتصد دينار به عذافر دادند
و وى را به تجارت امر فرمودند. عذافر يكصد دينار سود برد و با حضرت نصف
كردند.
(مراجعه شود به وسائل / ج 12، 26)
اصحاب ائمه نيز با دست خود كسب مى كردند و سلمان محمدى (فارسى ) از ليف
خرما سبد مى بافت و ميثم تمار خرما مى فروخت . در ديوان على (عليه
السلام ) آمده است :
و ما طلب المعيشة بالتمنى |
|
ولكن الق دلوك فى الدلاء |
تجئك بملئها يوما و يوما |
|
يجئى ء بحياة و قليل ماء |
روزى با آرزو بدست نمى آيد.
وليكن دلو خود را در چاه آب بيانداز.
روز بروز سطل پر (آب ) برايت مى آورد.
و زندگى را با آب كم و اندك برايت به ارمغان آورد،
امير مؤ منان (عليه السلام ) در گرماى سوزان به دنبال كسب و كار و رفع
نيازهاى زندگى مى رفت و مى خواست كه خدايش وى را در حال بدست آوردن رزق
حلال ببيند.
(وسائل / ج 12 / 13)
و در حديث است كه محمد بن منكدر روزى به نزد امام باقر (عليه السلام )
آمد ديد آن حضرت خود مشغول كار شريف كشاورزى است . حضرت را مخاطب قرار
داده و عتاب نمود. امام (عليه السلام ) در جواب وى فرمود:
لوجاءنى الموت و اءنا على هذه الحال جاءنى و اءنا فى طاعة من طاعات
الله اءكف بها نفسى و عيالى عنك و عن الناس و انما كنت اءخاك لو اءن
جاءنى و اءنا على معصية من معاصى الله
(تهذيب الاحكام / ج 6 / 235)
(وسائل / ج 12 / 10)
اگر مرگ من در اين لحظه فرا رسد، من در طاعتى از طاعتهاى خدا هستم كه
خود و اهل و عيالم را كفاف مى بخشم تا به تو و ديگران نيازمند نباشم .
و من هنگامى مى ترسم كه مرگم فرا رسد و من در معصيتى از معصيتهاى خدا
باشم .
و مردى بنام عبدالاعلى امام صادق (عليه السلام ) را ديد كه در يك روز
بسيار گرم تابستان از منزل بيرون آمده است و آن حضرت را ملامت كرد.
حضرت فرمود:
يا
عبدالاءعلى خرجت فى طلب الرزق لاءستغنى به عن مثلك .
(وسائل / ج 12 / 10)
اى عبدالاعلى براى طلب روزى بيرون آمدم تا از اشخاصى مانند تو بى نياز
باشم .
و اءبو عمرو شيبانى مى گويد:
راءيت اءبا عبدالله الصادق (عليه السلام ) و بيده مسحاة و عليه ازار
غليظ يعمل فى حائط له والعرق يتصاب عن ظهره فقلت : جعلت فداك اءعطنى
اءكفك . فقال : انى اءحب اءن يتاءذى الرجل بحرالشمس فى طلب المعيشة
(وسائل / ج 12 / 23)
امام صادق (عليه السلام ) را ديدم كه در دستش بيلى داشت و پيراهن خشنى
پوشيده بود، در كنار ديوار خود كار مى كرد و عرق از پشت آن حضرت مى
ريخت عرض كردم : فدايت گردم ، بيل را به من بدهيد تا كمكتان كنم .
فرمود: دوست دارم كه مرد در گرماى خورشيد رنج و سختى بكشد، و روزى خود
را بدست آورد.
نيز آن حضرت فرمود:
ما
يخلف الرجل بعده شيئا اءشد عليه من المال الصامت . قال : قلت له : فكيف
يصنع به ؟ قال (عليه السلام ): يجعله فى الحائط والبستان والدر.
(وسائل / ج 12 / 44)
وقتى انسان از دنيا مى رود چيزى مشكلتر از مال ساكت از خود باقى نمى
گذارد. راوى مى گويد به حضرت گفتم : پس با آن چه كند؟ فرمود: آن را در
ساختن ديوار (حصار) و باغ و خانه بكار گيرد.
امام رضا (عليه السلام ) فرمود:
الذى
يطلب من فضل الله ما يكف به عياله اعظم اجرا من المجاهد فى سبيل الله .
(وسائل / ج 12، 43)
كسى كه (با كار و تلاش )، چيزى را مى خواهد تا بوسيله آن خانواده اش را
اداره كرده ، رزق و روزى دهد، داراى پاداشى بزرگتر از مجاهد در راه خدا
است .
سيرى در روايات اسلامى
1 - رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:
العبادة سبعون جزءا اءفضلها طلب الحلال .
(وسائل / ج 12، 11 - فروع كافى / ج 5، 78)
عبادت هفتاد جزء است كه بهترين جزء آن ، كسب رزق حلال است .
2 - على (عليه السلام ) فرمود:
اءوصيكم بالعمل قبل اءن يؤ خذ منكم بالكظم و باغتنام الصحة قبل السقم و
قبل اءن تقول نفس يا حسرتى على ما فرطت فى جنب الله .
شما را به عمل توصيه مى كنم قبل از آنكه بخاطر كظم مؤ اخذه شويد و
سلامتى را غنيمت بشماريد قبل از آنكه بيمار شويد و هر كسى يا حسرتا،
بگويد بر آنچه داشته از دست داده است .
(فرصت را غنيمت بشماريد) پيش از آنكه هر نفسى بخود آيد و فرياد واحسرتا
برآرد و گويد: واى بر من كه جانب امر خدا را گذاشتم و در حق خود ظلم و
تفريط كردم
(زمر / 65)