احكام پسران

سيد مهدى آيت اللهى (دادور)

- ۱ -


فهرست مطالب 
سخنى با خواننده
درس اول : شناخت احكام
بايد توجه داشت كه احكام اسلامى به دو دسته تقسيم مى شود:
1 - تكليفى :
2 - وضعى :
واجب -
مستحب -
مكروه -
مباح -
انسان براى بدست آوردن احكام دينى مى تواند يكى از اين سه راه را انتخاب كند:
1 - اجتهاد:
2 - احتياط:
3 - تقليد:
تقليد بر دو نوع است :
1 - تقليد كوركورانه :
2 - تقليد آگاهانه :
تعدد مراجع تقليد چرا؟
شرايط مرجع تقليد:
پاسخ به چند سؤ ال :
س 1 - از چه راهى مى توان فتواى مجتهد را بدست آورد؟
س 2 - آيا از مجتهدى كه از دنيا رفته مى توان تقليد كرد؟
س 3 - نظر مجتهد بر چند نوع است ؟
به پرسشهاى زير پاسخ دهيد:
درس دوم : طهارت
وضو:
چگونگى وضو:
مسائل مسح :
شرط وضو:
احكام و شرائط وضو:
وضوى جبيره :
كارهاى زير نياز به وضو دارد:
شك در وضو:
شك در وضو:
چيزهايى كه وضو را باطل مى كند:
تيمم :
مواردى كه بايد تيمم كرد:
به پرسشهاى زير پاسخ دهيد:
درس سوم : غسل
1 غسل ترتيبى :
2 - غسل ارتماسى :
الف - غسل جنابت
مسائلى پيرامون غسل :
كارهايى كه بر جنب حرام است :
ب - غسل مس ميت ،
ج - غسل ميت ،
چگونگى غسل :
چند مساءله :
به پرسشهاى زير پاسخ دهيد:
درس چهارم : نجاسات
اشياء نجس بدين شرح است :
1 و 2 - بول و غائط:
3 - منى :
4 - مردار:
5 - خون :
6 - كافر:
7 و 8 - سگ و خوكى ،
10 - فقاع :
11 - عرق شتر نجاستخوار ولى :
نجاست هر چيزى از سه طريق ثابت مى شود:
احكام نجاسات :
چگونه نجاست سرايت مى كند؟
خوردن و آشاميدن
به پرسشهاى زير پاسخ دهيد:
درس پنجم : مطهرات يا پاك كننده ها
چيزهايى كه اشياء را پاك مى كنند عبارتند از:
1 - آب :
چگونگى تطهير با آب :
2 - زمين :
3 - آفتاب :
آفتاب با شرايط زير پاك كننده است :
4 - اسلام :
5 - استحاله :
6 - انتقال :
7 - تبعيت :
8 - بر طرف شدن عين نجاست :
9 - استبراء:
10 - غائب شدن مسلمان :
به پرسشهاى زير پاسخ دهيد:
درس ششم : نماز
نماز چيست ؟
چرا نماز بخوانيم ؟
اقسام نماز:
نمازهاى يوميه :
واجبات نماز:
آنهايى كه ركن اند عبارتند از:
1 - نيت :
2 - تكبيرة الاحرام :
3 - قيام :
4 - ركوع :
5 - سجود:
و آنهايى كه غير از ركن اند عبارتند از:
1 - قرائت :
2 - ذكر:
3 - تشهد:
4 - سلام :
5 - ترتيب :
6 - موالات :
اذان و اقامه :
چگونگى اذان و اقامه :
آموزش نماز:
به پرسشهاى زير پاسخ دهيد:
درس هفتم : شكيات نماز
شكهاى باطل :
شكهائى كه نبايد به آن ها اعتنا كرد:
شكهاى صحيح :
نماز احتياط:
سجده سهو:
به پرسشهاى زير پاسخ دهيد:
درس هشتم : نماز آيات
كيفيت نماز آيات :
نماز ميت :
دستور نماز ميت بقرار زير است :
نماز طواف كعبه :
نماز قضاء:
نمازى كه شخص اجير شده يا نذرى كرده كه آن را بخواند:
نماز مسافر:
نماز جماعت :
نماز جمعه :
نماز عيدين :
به پرسشهاى زير پاسخ دهيد:
درس نهم : نمازهاى مستحبى
نماز شب يا تهجد:
نافله هاى يوميه :
1 - نافله صبح :
2 - نافله ظهر:
3 - نافله عصر:
4 - نافله شب :
5 - نافله عشاء:
نماز غفيله :
نمازهاى جعفر طيار:
نماز ليلة الدفن :
نماز استغاثه :
نماز استسقاء يا طلب باران :
نماز حاجت :
نماز مضطر:
نماز اول هر ماه :
نماز شبهاى قدر در ماه رمضان :
نماز روز عرفه (نهم ذيحجه )
به پرسشهاى زير پاسخ دهيد:
درس دهم : نمازهاى معصومين
1 - نماز پيامبر اسلام :
2 - نماز حضرت على عليه السلام :
3 - نماز حضرت فاطمه (سلام الله عليها)
4 - نماز امام حسن مجتبى عليه السلام :
5 - نماز امام حسين عليه السلام :
6 - نماز امام زين العابدين :
7 - نماز حضرت باقر عليه السلام :
8 - نماز امام صادق عليه السلام :
9- نماز امام موسى كاظم عليه السلام :
10 - نماز حضرت امام رضا عليه السلام :
11 - نماز حضرت جواد عليه السلام :
12 - نماز حضرت هادى عليه السلام :
13 - نماز امام حسن عسگرى عليه السلام :
14 - نماز امام زمان (عج ):
به پرسشهاى زير پاسخ دهيد:
درس يازدهم : روزه
اقسام روزه :
روزه هاى واجب :
روزه هاى حرام
روزه هاى مستحب :
روزه هاى مكروه :
نيت :
مبطلات روزه :
باقيماندن بر جنابت تا اذان صبح :
زكوة فطره :
به پرسشهاى زير پاسخ دهيد:
درس دوازدهم : خمس و زكات
چيزهايى كه خمس به آنها تعلق مى گيرد:
چيزهايى كه خمس ندارد:
راه مصرف خمس :
زكات :
زكات بر دو نوع است :
1 - زكات بدن :
2 - زكات مال :
نصاب طلا و نقره :
شرايط زكات :
راه هاى مصرف زكات :
به پرسشهاى زير پاسخ دهيد:
درس سيزدهم : حج و امر به معروف و نهى از منكر
احكام حج :
امر به معروف و نهى از منكر:
شرايط امر به معروف و نهى از منكر:
مراحل امر به معروف و نهى از منكر:
به پرسشهاى زير پاسخ دهيد:
درس چهاردهم : جهاد و دفاع در اسلام :
دفاع :
به پرسشها پاسخ دهيد:
درس پانزدهم : خريد و فروش :
معاملات به پنج دسته تقسيم مى شود:
1 - معامله واجب :
2 - معامله حرام :
3 - معاملات مستحب :
4 - معاملات مكروه :
5 - معاملات مباح :
ربا در معامله :
شرايط خريدار و فروشنده :
مواردى كه مى توان معامله را به هم زد:
به پرسشهاى زير پاسخ دهيد:
درس شانزدهم : اجاره
سرقفلى :
قرض :
قرض دادن به دو صورت است :
امانتدارى :
حكم امانتدارى :
به پرسشهاى زير پاسخ دهيد:
درس هفدهم : ازدواج
محرم و نامحرم :
اين افراد بر دختران و زنان محرمند:
الف - محارم سببى :
ب - محارم نسبى كه از طريق ازدواج بر دخترها و زنان محرم مى شوند و اينها عبارتنداز:
همسران شايسته :
عقد ازدواج :
به پرسشهاى زير پاسخ دهيد:
درس هيجدهم : غصب - نذر - عهد - سوگند - وصيت و ارث
نذر وعهد وقسم خوردن :
وصيت :
ارث :
دسته اول :
دسته دوم :
دسته سوم :
به پرسشهاى زير پاسخ دهيد:
درس نوزدهم : معاملات بانكى
بليط بخت آزمايى :
بيمه :
سرقفلى :
اشياء پيدا شده :
به پرسشهاى زير پاسخ دهيد:
درس بيستم : تلقيح - تشريح - پيوند
حدود و تعزيرات
حد:
تعزير:
قصاص و ديات
قصاص :
ديه :
به پرسشهاى زير پاسخ دهيد:
مسائل متفرقه :
سخنى با خواننده 
نظر به اين كه مردان و زنان و پسران و دختران در بيشتر مسائل شرعى ، با هم مشتركند ولى در پاره اى از مسائل از هم جدا مى باشند، و هر گروه براى خود احكام ويژه اى دارد ما بر آن شديم كه براى هر گروه بطور جداگانه احكامى را تهيه كنيم كه مورد اختلاف فقها و مراجع تقليد نباشد و هر كس از هر مجتهدى كه تقليد مى كند بتواند به مسائل عمل كند و گاهى كه ناچار به ذكر مساءله مورد اختلاف شده ايم در پاورقى آورده ايم .
در پايان بايد از برادر محترم و دانشمند، جناب آقاى فلاح زاده كه در تنظيم مسائل و مباحث كتاب ، همكارى نموده ايم ، تشكر نماييم .
با تقديم احترام - قم سيد مهدى آيت اللهى (دادور) 5/5/80
درس اول : شناخت احكام 
ارزش انسان در اين است كه تلاش كند برنامه زندگى خود را بر اساس قوانين و مقررات اسلامى پايه گذارى نمايد اين مقرارت عبارتند از:
1 - مبانى اعتقادى كه شامل اصول دين است . اين نوع چون مربوط به اساس دين است بايد از روى دليل باشد، هر چند كه دليل ساده باشد. در اين صورت در مسائل اعتقادى و اصول دين ، جاى تقليد نيست .
2 - احكام يا دستورات عملى كه مربوط به فروع دين است .اين نوع چون مربوط است به فروع دين و كارهايى كه انسان بايد انجام دهد مربوط مى شود به احكام و دستورات دين كه از طريق تقليد و پيروى از مجتهد و كارشناس متخصص صورت مى گيرد.
3 - اخلاق كه مربوط است به پرورش روح سالم سازى روان و ايجاد صفات پسنديده در انسان .
مسائل اخلاقى گاهى بصورت اخلاق عملى و سيره زندگى امامان و بزرگان مطرح مى شود و گاهى به صورت اخلاق نظرى است كه از طريق آشنايى به احاديث و روايات بدست مى آيد.
بايد توجه داشت كه احكام اسلامى به دو دسته تقسيم مى شود:  
1 - تكليفى : 
احكامى است كه وظيفه انسان را نسبت به رفتار خود مشخص مى كند مثل اينكه عملى واجب يا حرام يا مستحب يا مباح و يامكروه است .
2 - وضعى :  
حكمى است كه شرع غير از آن پنج قسم در مورد عملى كه انسان انجام داده و يا وضعى كه پيش آمده ، آورده باشد.
واجب -  
كارى است كه انجام آن لازم و ترك آن كيفر الهى دارد مثل نماز و روزه
مستحب -  
كارى است كه انجام آن داراى ثواب است و ترك آن كيفرى ندارد مثل نمازهاى مستحبى .
مكروه -  
كارى است كه ترك آن خوب و ثواب دارد و انجام آن كيفرى بدنبال ندارد مثل خواندن نماز مستحبى در خستگى .
مباح -  
كارى كه انجام آن مساوى است نه داراى كيفرى است و نه ثواب و اجرى دارد كه بسيارى از كارهاى روزمره انسان مثل آب آشاميدن - غذا خوردن از اين نوع است .
انسان براى بدست آوردن احكام دينى مى تواند يكى از اين سه راه را انتخاب كند:
1 - اجتهاد 2 - احتياط 3 - تقليد
اينك به توضيح هر يك مى پردازيم :
1 - اجتهاد:  
اجتهاد در لغت به معنى سعى وتلاش و در اصطلاح فقهى عبارت از بدست آوردن احكام از قرآن - سنت - عقل و اجماع است . سنت عبارت از مجموعه گفتار معصومين و رفتار آنان و تقرير و امضاى ايشان و اجماع همان اتفاق فقهاست بر حكمى از احكام دينى .
2 - احتياط:  
عبارت است از عمل كردن به احكام ، به نحوى كه انسان يقين كند به وظيفه اش عمل كرده است در اينصورت عمل به احتياط براى كسانى است كه موارد احتياط را بشناسند و اين خود، كار دشوارى است .
3 - تقليد:  
تقليد عبارت است از عمل شخص مكلف به دستورات مجتهد جامع الشرايط، بنابراين بر هر شخص مكلفى كه مجتهد نيست و طريق احتياط را نمى شناسد و يا مى شناسد ولى نمى خواهد عمل كند، لازم است بخاطر صحيح بودن عبادتش ، به يكى از مجتهدين جامع الشرايط رجوع نموده و از او تقليد نمايد.
مى دانيم كه تقليد يك مساءله فطرى است و چيزى نيست كه اسلام از خود براى ما آورده باشد بلكه هر كسى به حكم فطرت خداداد خويش ، در مسائلى كه نمى داند و يا نياز جسمى و يا روانى او مى طلبد به متخصص فن مراجعه مى كند تا مشكل او حل شود در اين صورت بيمار به پزشك ، شاگرد به معلم و جاهل به مسائل شرعى ، به متخصص اين فن كه مجتهد جامع الشرايط است مراجعه مى نمايد.
تقليد بر دو نوع است :  
1 - تقليد كوركورانه :  
عبارت از كارى است كه انسان بدون آگاهى و توجه به اين كه آيا اين تقليد برايش سودمند است يا زيان آورد، از ديگران الگو بگيرد و رفتار و گفتار ديگران را براى خود سرمشق قرار دهد.
2 - تقليد آگاهانه :  
عبارت از اين است كه انسان در مسائلى كه آگاهى ندارد و نمى فهمد، به متخصص فن مراجعه مى كند و هر دستورى را كه او صادر كند انجام مى دهد و يكى از اين موارد تقليد، پيروى مردم از مجتهد جامع الشرايط است .
تعدد مراجع تقليد چرا؟ 
بعضى ها مى پرسند كه ما چون قرآن و مذهب و پيامبرمان يكى است بايد مرجع تقليدمان هم يكى باشد چرا بايد در يك زمان چند مجتهد وجود داشته باشند و در زمانى كه همه آنها در يك سطح علمى هستند شخص ‍ مختار است از هر كدام كه مى خواهد تقليد كند.
براى پاسخ بايد توجه داشت كه مكتب تشيع بر خلاف ساير فرق اسلامى براى علم ارزش قايل است و مى گويد هر كسى كه تحصيل دينى كند و به مرحله استنباط و استخراج احكام شرعى برسد خود مجتهد است و نبايد از ديگرى تقليد كند و ديگران مى توانند و از او تقليد كنند. حال اگر از ميان ده نفر مجتهد جامع الشرايط متساوى ، يكى را انتخاب كنيم و نه نفر ديگر را عقب بزنيم علم را محكوم كرده ايم ، و اين كار براى مكتبى كه خود را مترقى مى داند درست نيست پس وجود تعدد مراجع و مقلدين ، خود شاهد زنده بر بها دادن به علم و دانش است در حالى كه در ساير فرق اسلامى مانند اهل سنت هر فرقه و گروهى بايد از انديشه هاى فقهى رئيس و مؤ سس آن پيروى كند.
شرايط مرجع تقليد:  
شخصى كه انسان او را بعنوان مرجع تقليد برمى گزيند بايد داراى شرائط زير باشد:
1 - عادل باشد، يعنى واجبات را انجام دهد و از گناهان دورى جويد .
2 - زنده باشد، بنابر اين از مجتهد مرده نمى شود تقليد كرد ولى اگر در زمان حيات مجتهدى از او تقليد كرده وقتى كه از دنيا رفت مى تواند همچنان بر تقليد او باقى ماند.
3 - مرد باشد.
4 - بالغ باشد.
5 - شيعه دوازده امامى باشد.
6 - حلال زاده باشد.
7 - بعضى از فقهاء تقليد اعلم را بعنوان فتوا و بعضى را بصورت احتياط واجب ، بيان مى كنند.البته تشخيص اعلم حتى ميان اهل و دانش بسيار مشكل است و ممكن است يك مجتهد در قسمتى از مسائل فقهى مثل نماز مثلا تبحر و تسلط بيشترى داشته باشد ولى مجتهد ديگر، در مبحث ديگرى مثل طهارت و پاكيزگى تسلطش بيشتر باشد در اين صورت اگر اعلميت يك مجتهد از راه شناخت خود انسان يا توسط شهادت دو نفر عالم عادل يا از راه تاءييد گروهى از عالمان دين ، كه توان تشخيص اعلميت را دارند، به دست بيايد بايد همگى او را بعنوان مرجعيت عامه انتخاب كنند حتى اگر احتمال اعلميت او را بدهند مقدم است .
پاسخ به چند سؤ ال :  
س 1 - از چه راهى مى توان فتواى مجتهد را بدست آورد؟ 
ج - فتواى مجتهد را از راههاى ذيل مى توان بدست آورد:
1 - انسان از خود مجتهد، مساءله را بشنود.
2 - از دو نفر عادل بشنود.
3 - از كسى كه مورد اعتماد و اطمينان است بشنود.
4 - از رساله خود مجتهد فتوى را به دست بياورد.
س 2 - آيا از مجتهدى كه از دنيا رفته مى توان تقليد كرد؟ 
ج - تقليد ابتدائى كه انسان مى خواهد تازه تقليد كند خير ولى اگر مدتى از مجتهدى تقليد كرده و به مسائل او عمل نمودن و بعد از دنيا رفته مى توان با فتواى مجتهد جديد بر تقليد ميت باقى ماند و البته در صورتى كه مجتهد جديد بقاء بر تقليد ميت را رساله مجتهد قبلى نموده به فتواى مجتهد جديد منتخب خود، عمل نمايد.
س 3 - نظر مجتهد بر چند نوع است ؟ 
ج - مجتهد به چند صورت ممكن است نظر بدهد:
1 - حكم كند فردا اول شوال و روز عيد فطر است . كه نوعا در اختيار مجتهد حاكم و ولى فقيه است .
2 - فتوا دهد كارى واجب يا حرام يا مستحب يا مكروه يا مباح است مثلا فتوا دهد در وقتى كه انسان نماز واجب بعهده دارد نمى تواند روزه مستحبى بگيرد.
3 - نظريه خود را به صورت احتياط واجب بيان كند مثلا بگويد احتياط واجب است كه تسبيحات اربعه را سه مرتبه بگويدكه در اين صورت مقلد يا به همان احتياط عمل كند و يا به مجتهد ديگرى مراجعه مى نمايد كه يك بار را كافى مى داند.
4 - پس از فتوى يا پيش از آن احتياط كند مثلا بگويد: احتياط، آن است كه نماز را دوباره بخواند، كه اين احتياط مستحب است .
به پرسشهاى زير پاسخ دهيد:  
1 - چرا تقليد كنيم ؟
2 - تقليد چند نوع است ؟
3 - چرا در يك زمان چند مجتهد و مرجع تقليد وجود دارد؟
4 - در انتخاب مجتهد چند شرط وجود دارد؟
5 - مجتهد چند نظر دارد؟
6 - اعمال انسان به چند دسته تقسيم مى شود؟
درس دوم : طهارت 
همانطور كه در درس گذشته گفتيم ، مجموعه برنامه هاى عملى در اسلام ، احكام است كه از جمله احكام ، واجبات بوده و بخشى از واجبات ، نماز است كه از بهترين عامل ارتباط با خداوند است و از مقدمات آن ، طهارت مى باشد.
طهارت داراى دو شاخه است :
الف - طهارت باطنى كه با وضو، غسل و تيمم بدست مى آيد و بايد با قصد قربت انجام شود.
ب - طهارت ظاهرى كه عبارت است از طهارت بدن و لباس نمازگزاران كه در آن قصد شرط نيست ، هر چند اگر قصد قربت كند اجر و ثواب دارد و بايد توجه داشت كه مساءله طهارت غير از پاكيزگى و نظافت است و چه بسا كه چيزى پاكيزه است ولى از نظر احكام ، نجس مى باشد، مثل لباسى كه آلوده به آب نجس باشد.
اينك به بحث پيرامون و نجاست مى پردازيم :
طهارت و پاكيزگى در اسلام شرط اصلى نيايش با خداست . كسى كه مى خواهد نماز بخواند بايد مقدمات آن را كه طهارت بدن و لباس و سجده گاه است فراهم كند و اگر نجس باشد، آنها را طاهر نمايد و لازم است كه براى نمازش وضو بگيرد.
وضو:  
نمازگزاران قبل از انجام نماز بايد وضو بگيرد و طهارت معنوى به دست آورد آنگاه رو بسوى خالق يكتا كند و راز و نياز نمايد.
چنانكه نمازگزار غسل بر او لازم باشد بايد غسل كند و اگر وضو و غسل ممكن نباشد بايد بجاى غسل و وضو تيمم نمايد.
چگونگى وضو:  
1 - صورت را از رستنگاه مو تا چانه مى شويد.
2 - دست راست را از مرفق تا انتهاى انگشتان مى شويد.
3 - دست چپ را از مرفق تا انتهاى انگشتان مى شويد.
4 - با رطوبت دست راست جلوى سر را مسح مى كند.
5 - با رطوبت آن ، از نوك انگشتان تا برآمدگى پا مسح مى نمايد.
6 - با رطوبت دست چپ به همين صورت پاى چپ را مسح مى كند.
مسائل مسح :  
1 - مسح لازم نيست به اندازه كف دست باشد بلكه به اندازه يك انگشت هم كافى است .
2 - اگر موهاى اطراف سر در جلو سر جمع كرده باشند بايد آنها را عقب زد و روى موى جلو سر مسح نمود.
3 - نبايد دست را نگه بدارند و سر و يا پا را به آن مسح كنند.
4 - رطوبت دست بايد بقدرى باشد كه روى سر و پا اثر بگذارد. چنانچه در تابستان آب دست سريع خشك شود، مى توان از رطوبت صورت گرفت و مسح نمود.
5 - اگر جاى مسح يا موى جلو سرتر باشد اگر رطوبت دست بيشتر از آن باشد مى توان مسح كشيد والا بايد آن را خشك كرد.
6 - جاى مسح نبايد چيزى قرار بگيرد كه مانع از رسيدن رطوبت به آن باشد مثل چسب و غيره .
7 - محل مسح بايد پاك باشد و چنانچه نجس باشد بايد قبل از مسح ، آن را طاهر كرد.
شرط وضو:  
1 - بايد آب وضو مطلق - مباح و پاك باشد
2 - ظرف آب از طلا و نقره و يا غصبى نباشد.
3 - وضو بايد پشت سر هم انجام گيرد و نبايد بين اعضاء فاصله انداخت كه اين را در اصطلاح موالات گويند و همينطور بايد به ترتيب وضو گرفت ، يعنى اول صورت بعد دست راست و دست چپ بعد مسح سر، سپس ‍ مسح پاها.
4 - نبايد آب براى شخص وضو گيرنده ضرر داشته باشد.
5 - وضو را بايد بقصد قربت انجام داد نه براى ريا و خودنمايى .
احكام و شرائط وضو:  
1 - وضو گرفتن از نهرهاى بزرگ كه نمى داند صاحب آن راضى است يا نه اشكال ندارد.
2 - اگر بر روى دست وصورت لكه هاى رنگ است چنانچه رنگ ، جرم داشته و پوست را پوشانده باشد بايد پاك گردد ولى اگر تنها رنگ ، مانده و جرم نداشته باشد اشكال ندارد.
3 - در وضو نبايد از ديگران كمك گرفت در اين صورت اگر شخص ديگرى بر دست و صورت انسان آب بريزد و يا مسح او را بكشد وضو باطل است . مگر آنكه خود، قدرت انجام اين كار را نداشته باشد.
4 - اگر وقت نماز طورى تنگ باشد كه اگر وضو بگيرد نماز، قضا مى شود بايد بجاى وضو تيمم بگيرد.
وضوى جبيره :  
پارچه يا باند و دوائى كه بر زخم مى گذارند جبيره نام دارد .اگر محل وضوى شخص در اثر زخم و يا شكستگى پيچيده باشند و آب برايش ضرر داشته باشد نبايد آب بر روى آن كه ضرر دارد بريزد بلكه بايد با دست تر، بر آن كه بكشد كه اين وضو را وضوى جبيره اى مى گويند.
اگر جاى مسح ، بخاطر زخم ، باند پيچى شده باشد بايد پارچه طاهرى را بر روى آن بيندازند و روى آن را مسح نمايند و اگر باند طاهر باشد نياز به انداختن پارچه را ندارد.
كارهاى زير نياز به وضو دارد:  
1 - براى خواندن نماز بجز نماز ميت كه وضو نمى خواهد.
2 - براى انجام طواف خانه خدا در عمره يا حج ، خواه واجب باشد، يا مستحب .
3 - براى دست زدن به نوشته قرآن يا نام خداوند ولى دست زدن به ترجمه قرآن اشكالى ندارد.
4 - دست زدن به نامهاى معصومين عليه السلام (بنابر احتياط واجب )
شك در وضو:  
1 - اگر در بين نماز شك كند وضو گرفته يا نه نمازش باطل وبايد وضو بگيرد ولى اگر بعد از نماز شك كند نمازش صحيح و براى نماز بعد وضو بگيرد.
2 - كسى كه وضو گرفته و نميداند وضويش باطل شده يا نه وضويش باقى است ولى كسى كه مى داند وضويش باطل شده و نمى داند وضو گرفته يا نه بايد وضو بگيرد.
شك در وضو:  
1 - اگر در بين نماز شك كند وضو گرفته يا نه نمازش باطل و بايد وضو بگيرد ولى اگر بعد از نماز شك كند نمازش صحيح و براى نماز بعد وضو بگيرد.
2 - كسى كه وضو گرفته و نمى داند وضويش باطل شده يا نه وضويش باقى است ولى كسى كه ميداند وضويش باطل شده و نمى داند وضو گرفته يانه بايد وضو بگيرد.
3 - كسى كه وضو گرفته و حدثى از او سر زده مثلا ادرار كرده يا بادى از او خارج شده ولى نمى داند كداميك جلوتر بوده اگر در بين نماز است بايد نماز را بشكند و وضو بگيرد. ولى اگر بعد از نمازش باشد صحيح و براى نمازهاى بعد بايد وضو بگيرد.
چيزهايى كه وضو را باطل مى كند:  
1 - ادرار 2 - مدفوع 3 - بادى كه از انسان خارج مى شود 4 - خوابيكه انسان چيزى نبيند و چيزى نشوند 5 - مستى و بيهوشى 6 - استحاضه زنان 7- جنابت .
تيمم :  
در صورتيكه آب نباشد يا آنكه به عللى براى نمازگزار ضرر داشته باشد بجاى وضو تيمم مى گيرد. دستور تيمم بدل از وضو:
1: نيت ، 2 - زدن كف دو دست بر چيزى كه تيمم بر آن صحيح است ، مانند خاك يا شن يا سنگ تميز و پاك .
3 - كشيدن تمام كف هر دو دست بتمام پيشانى و دو طرف آن از جايى كه موى سر مى رويد تا ابروها وبالاى بينى و احتياطا بايد، روى ابروها هم كشيده شود.
4 - كشيدن تمام كف دست چپ بتمام پشت دست راست .
5 - كشيدن تمام كف دست راست بر تمام پشت دست چپ .
مواردى كه بايد تيمم كرد:  
در اين موارد بجاى وضو و غسل بايد تيمم كرد:
1 - تهيه آب بقدر وضو يا غسل ممكن نباشد.
2 - اگر از استعمال آب بر بدن خود بترسد به اينكه بيمارى در او پيدا شود. 3 - جائيكه بترسد اگر آب را بمصرف وضو برساند خودش يا ديگران از تشنگى بميرد.
4 - كسيكه بدن يا لباسش نجس است و آب بمقدار طاهر كردن داشته باشد.
5 - هر گاه وقت بقدرى تنگ باشد كه اگر وضو يا غسل كند نمازش قضا مى شود.
به پرسشهاى زير پاسخ دهيد:  
1 - اعمال وضو چيست ؟
2 - مقدار واجب مسح سر و پا چه مقدار است ؟
3 - كسى كه خودش نمى تواند وضو بگيرد چكار كند؟
4 - موالات در وضو چيست ؟ آن را بيان كنيد.
5 - اگر محل جبيره نجس باشد تكليف چيست ؟
6 - در چه مواردى بايد وضوى جبيره گرفت ؟
7 - در چه مواردى بايد تيمم كرد؟
درس سوم : غسل 
غسل عبارت از شستشوى بدن به گونه اى است كه خداوند خواسته است . در موقعى كه انسان جنب شده و منى از او خارج شده يا با همسر خود همخوابگى كرده باشد يا زن و دختر از خون حيض پاك شده باشند بايد غسل كنند.
غسل به دو صورت انجام مى گيرد:
1 غسل ترتيبى :  
پس از پاك كردن هر قسمت از بدن و نيت ، سر و صورت خود را مى شويد، سپس سمت راست بدن و بعد سمت چپ را مى شويد، در غسل ترتيبى لازم نيست قبل از غسل ، بدن كاملا طاهر باشد بلكه شخص مى تواند هر قسمتى را كه مى خواهد به نيت غسل بشويد طاهر كند.
2 - غسل ارتماسى :  
در غسل ارتماسى بايد بدن كاملا طاهر كرد سپس نيت نمود و يكباره به زير آب فرو رفت ، در غسل چه واجب و چه مستحب است بايد نيت واجب يا مستحب را انجام دهد.
بعضى از غسلها گاهى مشترك بين زن ومرد است مثل غسل جنابت يا غسل ميت يا غسل مست ميت وبعضى از آنها اختصاصات زنان است مثل غسل حيض يا استحاضه يا نفاس كه توضيحات هر يك خواهد آمد.
الف - غسل جنابت  
كه بخاطر خارج شدن منى و يا بخاطر همخوابگى و آميزش پديد مى آيد.
شخصى كه منى از او خارج شده و جنب است مستحب است كه قبل از غسل ، بول و ادرار كند، زيرا اگر ترك كند وبعد از غسل رطوبتى از او خارج شود و نداند منى است يا نه ، حكم منى را دارد و باز بايد غسل كند.
مسائلى پيرامون غسل :  
مساءله - آبى كه گاهى اوقات از انسان خارج مى شود و صفات منى را ندارد پاك مى باشد و لازم نيست انسان غسل كند.
مساءله - كسى كه جنب مى شود و غسل مى كند براى خواندن نماز لازم نيست وضو بگيرد بلكه با همان غسل ، نماز مى خواند ولى اگر شخص بعد از غسل ادرار كند و يا كار ديگرى را كه وضو را باطل مى كند از او سر بزند بايد براى خود، وضو بگيرد.
مساءله - در غسل ترتيبى اگر كسى در موقع شستن بدن ، شك كند كه آيا قسمت قبلى را شسته يا نه بايد بشويد ولى اگر بعد از تمام شدن غسل شك كند غسلش درست است و لازم به شستن دوباره نيست .
مساءله - كسى كه چند غسل بر او واجب مى باشد مى تواند با يك غسل همه آنها را انجام دهد.
مساءله - در غسل ترتيبى لازم نيست داخل بينى و يا داخل گوش را بشويد زيرا آنها باطن هستند و شستن باطن لازم نيست .
كارهايى كه بر جنب حرام است :  
1 - زدن دست به كلمات قرآن
2 - رفتن به مسجد الحرام و مسجد پيامبر (ص ) حتى به صورت عبور و گذرا
3 - توقف در مساجد ولى به صورت عبور اشكال ندارد.
4 - گذاشتن چيزى در مسجد
5 - خواندن سوره هايى كه سجده واجب دارد كه چهار سوره است (الم تنزيل - حم سجده - النجم - اقراء)
مساءله - جايى را كه در ادارات و مدارس براى خواندن نماز قرار داده اند حكم مسجد را ندارد.
مساءله - تمام شرطهايى كه براى وضو گفتيم براى غسل هم لازم است جز اينكه موالات و پشت سر هم لازم نيست .
ب - غسل مس ميت ،  
يعنى اگر كسى پس از سرد شدن ميت و قبل از غسل دادن او، به بدنش ‍ دست بزند بايد غسل كند.
غسل مس ميت مثل غسل جنابت انجام مى شود ولى با آن نمى توان نماز خواند و بايد وضو گرفت .
ج - غسل ميت ،  
مسلمانى كه از دنيا مى رود بر همه واجب است كه او را غسل داده و كفن كنند و بر او نماز بخوانند و سپس دفنش كنند چنانچه كسى اقدام به اين كار كرد از ديگران ساقط مى شود.
چگونگى غسل :  
واجب است كه ميت را سه غسل بدهند:
1 - با آبى كه مخلوط با سدر باشد.
2 - با آبى كه با كافور مخلوط باشد.
3 - با آب خالص
غسل ميت مانند غسل جنابت است و بهتر است كه بصورت ترتيبى انجام دهند.
چند مساءله :  
1 - دست زدن به مرده ايكه تمام بدنش سرد نشده است موجب غسل نمى شود.
2 - شهداى جبهه جنگ ، كه در همان ميدان نبرد جان دهند، غسل و كفن ندارند و بايد با همان لباس كه بر تن دارند دفن شوند.
3 - دست زدن به بدن شهيد در جبهه غسل مست ميت ندارد
به پرسشهاى زير پاسخ دهيد:  
1 - غسل چند نوع است ؟
2 - غسل جنابت در چه موقعى واجب مى شود؟
3 - آيا لازم است بعد از غسل جنابت براى نماز وضو گرفت ؟
4 - آيا دست زدن به بدن مرده اى كه سرد نشده غسل دارد؟
5 آيا دست زدن به بدن شهيد در جبهه غسل دارد؟
درس چهارم : نجاسات 
اسلام ، همه اشياء را پاك مى داند، مگر يازده چيز و آنچه كه با اينها در تماس ‍ باشد.
اشياء نجس بدين شرح است :  
1 و 2 - بول و غائط:  
(ادرار و مدفوع ) از انسان و حيوانات حرام گوشت كه داراى خون جهنده اند يعنى وقتى آنها را سر ببريد خون با فشار از بدن آنها خارج مى شود. در اين صورت :
الف - ادرار و مدفوع حيوانات حرام گوشتى كه خون جهنده ندارند پاك است .
ب - ادرار و مدفوع حيواناتى كه گوشتشان مكروه است مثل اسب و الاغ پاك است .
ج - فضله پرندگان حرام گوشت مثل كلاغ پاك است .
ولى به فتواى امام خمينى (قدس سره ) نجس است .
3 - منى :  
انسان و حيوانى كه خون جهنده دارد مانند گاو گوسفند.
4 - مردار:  
حيوانى كه خون جهنده دارد در اين صورت :
الف - ماهى مرده نجس نيست و پاك است .
ب - اجزاء بى روح مردار، مثل پشم و ناخن و سم پاك است .
ج - پوستهاى لب و بدن انسان كه موقع افتادنشان است و انسان آنها را مى كند پاك است .
د - صابون و عطر و روغنى كه از خارج مى آورند اگر يقين به نجاسات آنها نباشد پاك است .
5 - خون :  
حيوانى كه خون جهنده دارد نجس است .
الف - خون ماهى و پشه كه خون جهنده ندارند پاك است .
ب - خونى كه پس از سربريدن حيوان در بدنش مى ماند پاك است برگردد يا اين كه كلا به مقدار معمول و متعارف ، خون از او خارج نشده باشد.
ج - خونى كه در تخم مرغ ديده مى شود بنظر مرحوم امام و بعضى از علما، پاك است ولى نبايد خورد مگر آنكه آن را به هم بزنند تا از بين برود (1)
د - آب زردى كه از زخم مى آيد اگر با خون مخلوط نباشد پاك است .
ه‍ - خونى كه گاهى اوقات از لثه مى آيد و با آب دهان مخلوط مى شود و از بين مى رود پاك است و مى توان آنرا فرو برد.
6 - كافر:  
يعنى كسى كه :
الف - خدا را انكار كند.
ب - براى خداوند شريك قائل باشد.
ج - كسى كه نبوت پيامبر اسلام را انكار كند.
د - كسى كه ضروريات دين را انكار كند در صورتى كه انكار اينها به انكار خدا يا نبوت برگردد.
7 و 8 - سگ و خوكى ،  
كه در خشكى زندگى مى كنند حيت پشم و ناخن آن ها نجس است ولى سگ و خوك دريايى پاك اند.
الكل صنعتى كه براى ضد عفونى و يا تزريق آمپول و يا رنگ به كار مى برند طاهر است .
10 - فقاع :  
يا آب جو كه از جو مى گيرند نجس است ولى آبجو طبى كه از جو مى گيرند و به آن ماءالشعير مى گويند پاك است .
11 - عرق شتر نجاستخوار ولى :  
الف - عرق ساير حيوانات نجاستخوار پاك است .
ب - عرق جنب از حرام نجس نيست (2) ولى احتياط واجب آن است كه با بدن و لباسى كه آلوده به آن است نماز نخواند.
نجاست هر چيزى از سه طريق ثابت مى شود:  
1 - خود انسان يقين به نجاست آن نمايد.
2 - صاحب آن اقرار به نجاست آن كند.
3 - دو نفر عادل اقرار به نجاست آن كنند.
احكام نجاسات :  
1 - خوردن و خوراندن چيزهاى نجست حرام مى باشد.
2 - اگر صاحبخانه در بين غذا خوردن ميهمانان ، بفهمد كه غذا نجس است بايد به آنها بگويد لوى اگر يكى از ميهمانها بفهمد، لازم نيست به ديگران بگويد مگر آنكه ميهمانان كسانى باشند كه بخاطر التماس با آنها او هم نجس ‍ مى شود مثل همسر و فرزندان .
ب - اگر كسى را ببيند كه چيز نجسى را مى خورد و يا در لباس نجس نماز مى خواند لازم نيست به او بگويد.
3 - اگر فرش يا جايى از خانه نجس باشد كه موجب آلوده شدن مهمانان مى گردد لازم نيست صاحبخانه به آنها بگويد.
4 - شير و روغن در صورتى كه مايع باشند اگر نجس باشد همه آنها نجس ‍ است ولى اگر جامد باشند فقط همان قسمت كه نجاست به آنها رسيده نجس و بقيه پاك است .
چگونه نجاست سرايت مى كند؟ 
قبلا گفته شد چيزهاى پاك اگر با نجاست تماس پيدا كند و يكى از آن ، دو طورى تر باشد كه به ديگرى سرايت كند چيز پاك و طاهر نجس مى شود. و اين در صورتى است كه انسان بداند نجاست به چيز پاك سرايت كرده است بنابراين اگر نداند مرطوب بوده اند و يا نداند رطوبت يكى به ديگرى سرايت كرده پاك و طاهر است و تجسس لازم نيست تا بفهمد چيز طاهر نجس شده يا نه .
خوردن و آشاميدن 
خداوند نعمتها را براى بندگان آفريده تا از آن نعمتها استفاده كنند، مانند خوراكيها چه گياهى باشد و چه حيوانى ولى بايد دانست كه گوشت پاره اى از حيوانات به عللى كه علم ، زيان برخى از آنها را كشف كرده حرام است .
كليه حيوانات درنده مانند گرگ پنلگ و غيره و همينطور روباه ، خرگوش ، گربه وغيره حرام گوشت هستند.
پرنده ها مانند، خفاش ، طاووس ، كلاغ و تمام پرندگانى كه چنگال دارند مانند عقاب حرام گوشت هستند و همانطور خوردن تمام حشرات حرام است ولى پرندگان ديگر كه در آسمان بال مى زنند خوردن آنها حلال است .همچنين تخم مرغ پرندگان حلال گوشت واز حيوانات و پرندگان حرام گوشت حرام اند.
از حيوانات دريائى ماهيهاى پولك دار وبعضى از پرندگان دريايى حلال مى باشد و نيز خوردن ميگو كه همان ملخ دريايى است حلال است . در پايان بايد يادآورد شويم كه كليه غذاها و آشاميدنى هاى نجس و يا مضر بحال انسان حرام مى باشد.
به پرسشهاى زير پاسخ دهيد:  
1 - شير و روغن جامد اگر نجس سد آيا همه آنها نجس مى شود؟
2 - آيا خون پشه و ماهى نجس است ؟
3 - پشم و ناخن مردار نجس پاك است يا نجس ؟
4 - آيا عرق جنب از حرام نجس است ؟
5 - آيا مواد مست كننده كه جامدند نجس اند ؟
6 - آيا خونى كه در تخم مرغ است نجس است ؟
درس پنجم : مطهرات يا پاك كننده ها 
چيزهايى كه اشياء را پاك مى كنند عبارتند از: 
1 - آب 2 - زمين 3 - آفتاب 4 - اسلام 5 - استحاله 6 - انتقال 7 - تبعيت 8 - برطرف شدن عين نجاسات 9 - استبراء حيوان نجاستخوار 10 - غايب شدن مسلمان
1 - آب :  
در صورتى پاك كننده است كه مطلق بوده و مضاف نباشد آب مطلق همان آب خالص است و آب مضاف عبارت از آبى است كه از چيزى گرفته شده باشد مثل آب سيب و يا آب هنداونه يا با چيزى مخلوط شده باشد.
آبهاى پاك كننده كه به آن مطلق مى گويند عبارت است از:
1 - آب چاه 2 - آب جارى 3 - آب باران 4 - آب راكد، كه اگر مقدار آن زياد باشد يعنى وزن 419/377 كيلوگرم باشد آب كر است و اگر كمتر از اين مقدار باشد آب قليل است .
اينك در مورد آب به نكات زير توجه كنيم :
1 - آب قليل با برخورد به نجاست نحس مى شود.
2 - تمام آبهاى مطلق بجز آب قليل با برخورد به نجاست نجس نمى شود، مگر آنكه رنگ يا بو يا طعام آن با نجاست تغيير كند كه در اين صورت نجس ‍ است .
3 - آب باران اگر بر زمين و يا فرش و لباس نجس ببارد آن ها راپاك مى كند مگر آن كه عين نجاست مثل خون باقى بماند و پاك نشده باشد.
4 - آبى كه طاهر بوده ولى نمى دانيم نجس شده يا نه ؟ طاهر است و آبى كه نجس بوده و نمى دانيم طاهر شده يا نه نجس است و نيز آبى كه نمى دانيم نجس است يا طاهر پاك مى باشد.
چگونگى تطهير با آب :  
1 - اگر شى ء نجس ظرف باشد با آب كر يك مرتبه و با آب قليل سه مرتبه بايد آن را آب كشيده و شست .
2 - اگر اشياء غير ظرف باشد هر گاه با ادرار نجس شود با آب كر يك مرتبه و با آب قليل دو مرتبه و اگر به غير ادرار باشد با آب كر يك مرتبه و با آب قليل يك مرتبه .
3 - هر گاه زمين نجس شده باشد پس از برطرف كردن عين نجاست با آب كر و آبى كه متصل به كر است ، مثل آب لوله كشى منازل يك بار و با آب قليل دو بار پاك مى شود. همينطور ديوار نجس
4 - براى تطهير اشياء اول بايد نجاست را برطرف كرد سپس تطهير نمود مثلا اگر لباس يا دست به خون آلوده باشد بايد اول خون را پاك كرد سپس ‍ آن را آب كشيد و طاهر كرد.
5 - اگر فرش يا لباس نجس شود و بخواهيم طاهر كنيم چنانچه با آب قليل باشد يك بار آب بريزيم و آن را فشار دهيم تا آب داخل آن را خارج شو سپس با آب دوم طاهر كنيم .
6 - آب لوله كه به منبع كر متصل است در حكم آب كر مى باشد و نجس ‍ نمى شود مگر آنكه بو يا رنگ يا طعم نجاست بگيرد و هر چيز نجسى را كه عين نجاستش برطرف شده به يكبار طاهر مى شود.
2 - زمين :  
زمين خود يكى از پاك كننده هاست و با سه شرط كف پا و ته كفش و نوك عصا را پاك مى كند. اين شرطها عبارتند از:
1 - زمين بايد خود پاك باشد.
2 - زمين بايد خشك باشد.
3 - عين نجاست بايد باتماس به زمين برطرف شود در اين صورت كف پا و ته كف شو نوك عصاى نجس بر روى فرش ، موزائيك ، حصير، چمن ، آسفالت ، پاركت كه با چوب فرش شده پاك نمى شوند.
3 - آفتاب :  
خود يكى از مطهرات و پاك كننده هاست و مى تواند چيزهايى زير را پاك كند.
زمين ، ساختمان ، چيزهايى كه در ساختمان به كار رفته و نمى توان آن را برداشت مثل در به و پنجره ، ميخى كه در ساختمان به كار رفته ، درخت و گياه .
آفتاب با شرايط زير پاك كننده است :  
1 - آفتاب از پشت ابر و يا پرده نتابد مگر آنكه ابر و يا پرده رقيق و نازك بوده بطورى كه مانع از تابش نور آفتاب نباشند.
2 - آفتاب به تنهايى محل نجاست را خشك كند نه توسط باد ولى اگر باد كم باشد مانعى ندارد.
3 - هنگام تابش آفتاب عين نجاست وجود نداشته باشد.
4 - آفتاب مقدارى از ساختمان كه در آن نجاست نفوذ كرده به يكباره خشك كند.
5 - بين ديوار و ساختمانى كه نجاست در آن نفوذ كرده چيز طاهرى فاصله نباشد.
6 - ساختمان و يا ديوارى كه نجس شده بايد تر باشد و اگر خشك باشد بايد بر آن آب ريخت تا آفتاب آن را خشك كند.
4 - اسلام :  
اگر شخص كافر مسلمان شود و شهادتين را بگويد(شهادت به يگانگى خداوند و رسالت پيامبر -(ص ) ) تمام بدن او پاك مى شود، حتى لباسى كه به هنگام اسلام آوردن بر تن دارد ولى لباسهايى كه قبلا به تن داشته و با عرق بدنش نجس شده بايد آنها را آب بكشد و طاهر كند.
5 - استحاله :  
اگر شى ء نجسى از آن حالت اول خارج شود پاك مى گردد. مثل اين كه سگ در نمكزار نمك شود يا چوب نجس پس از سوزاندن خاكستر گردد.
ولى اگر شى ء نجس تغيير ماهيت ندهد طاهر نمى شود. مثل اينكه گندم نجس را آرد كنند ونان بپزند كه در اين صورت باز نجس است .
6 - انتقال :  
مثل اين كه خون بدن انسان و يا حيوان كه خون جهنده دارد به بدن پشه كه خون جهنده ندارد منتقل شود و جزء خون بدن او حساب شود پاك است ولى زالو كه خون انسان يا حيوان را مكيده و جزء بدن او حساب نمى شود و مى گويند خون انسان يا حيوان است در اين صورت نجس است .
7 - تبعيت :  
يعنى چيز نجسى بخاطر پاك شدن چيز نجس ديگرى بالتبع پاك شود مثل اينكه اگر شراب سركه شود ظرفى هم كه شراب در آن بوده پاك مى شود.
8 - بر طرف شدن عين نجاست :  
بدن حيوان و باطن بدن انسان پس از برطرف شدن نجاست پاك مى شود و نياز به آب كشيدن ندارد. مثلا منقار او پاك مى باشد و اگر داخل گوش يابينى يا چشم نجس شود در اين صورت اگر خون در دهان باشد نبايد فرو ببرد و بايد بيرون ريخت در اين صورت لبها كه نجس شده اند، بايد پاك و طاهر كرد.
9 - استبراء:  
يعنى حيوانى كه به خوردن نجاست انسان عادت كرده مثل مرغ و جوجه و غيره بول و غائط آنها نجس مى باشد و اگر بخواهيم كه پاك شوند بايد مدتى بجاى نجاست غذاى پاك به آنهاداد و جلوى نجاستخوارى آنها را گرفت .به چنين كارى استبراء گويند.
10 - غائب شدن مسلمان :  
اگر لباس ، بدن ، ظرف ، و فرش مسلمان نجس شود و او غايب گردد بعد كه او را ملاقات مى كنيم اگر احتمال دهيم كه آنها را آب كشيده است ، آن چيز پاك خواهد بود و اجتناب از آن ها لازم نيست .
به پرسشهاى زير پاسخ دهيد:  
1 - آب مضاف نجس چگونه پاك مى شود؟
2 - خون پشه پاك است يانجس ؟
3 - با حركت كف پا و نوك عصاى نجس بر روى آسفالت پاك مى شود؟
4 - ساختمان و ديوار نجس كه خشك شده باشد چگونه پاك مى شود؟
5 - استحاله و انتقال را توضيح دهيد؟
درس ششم : نماز 
نماز چيست ؟ 
نماز سرود عشق و آهنگ آسمانى است .
نماز سرود فضليت و پاكى است
نماز ريسمانى است كه ما را به خداوند جهان متصل مى كند.
در آن وقت كه به وسيله نماز به خدا نزديك مى شويم جسم وجان خود را فراموش مى كنيم و تنها نيرو و قدرت لايزال خداوند را مى بينيم .
در آن لحظه كه آدمى به كمال و شكوه بى نهايت آفريدگار جهان مى انديشد، سراپا شيفته آن مى شود، دل و جانش به خضوع و خشوع و فروتنى مى گرايد، با آهنگ فطرت در برابر آن همه كمال و عظمت سر تعظيم فرود مى آورد، سر به زمين مى سايد و زبان ستايش مى گشايد.
آن نيايش و پرستش و اين راز و نياز و كمك خواهى در زبان قرآن نماز ناميده مى شود.
نماز، مراسم مخصوصى براى پرستش خدا و راز و نياز با اوست كه در آن جنبه هاى ارزنده و آموزنده خاصى در نظر گرفته شده و به همين جهت شكل مخصوصى به خود گرفته است .
نماز، سرود توحيد و يكتا پرستى ، پاكى وفضيلت است كه روح و جان ما را از شرك و آلودگى شستشو داده و بايد فكر و درون ما را در برابر عوامل شرك زا وآلوده كننده يى كه در زندگى روزمره با آنها سر و كار داريم پاك و يكتاپرست نگه مى دارد.
كمتر كسى است كه در اثناى كار روزانه ، دستش ، لباسش ، دست و صورتش ‍ سر و پايش و گاهى همه پيكرش كثيف نشود و به تنظيف روزانه آنها نيازمند نباشد، دانش آموز يا دانشجويى كه درس مى خواند، معلمى كه درس ‍ مى دهد، كشاورزى كه به كندو كاو زمين ، كاشتن تخم و برداشت محصول مشغول است ، كارگر يا مهندسى كه در كارگاه كار مى كند، پرستار يا پزشكى كه با بيماران سر و كار دارد، بانوى خانه دارى كه خانه را اداره مى كند همه بايد روزى يك يا چند بار لباس و تن خود را شستشو دهند، تا پاكيزه بمانند.
روح ما نيز در ميدان زندگى روزانه به همين اندازه يا بيشتر در معرض ‍ آلودگى است ، آلودگى به هوسها خودخواهيها و صدها آلودگى هاى ديگر.
بنابراين بايد همانطور كه لباس و تن خود را مى شوييم و پاكيزه مى كنيم ، دل و جان را هم شستشو دهيم و پاكيزه كنيم ، خود را به خدا كه سرچشمه پاكى و كمال است نزديك سازيم ، لحظاتى را به ياد او، به نيايش او و راز و نياز با او بگذرانيم و روح آلوده را در چشمه صاف و زلال الهى شستشو دهيم .
نمازهاى پنجگانه همين كار را مى كند با پنج نماز در روز، خداوند، لغزشها را از آدمى مى زدايد و او را پاكيزه مى كند.
چرا نماز بخوانيم ؟ 
نماز پيوند انسان با خدا، شستشوى روان ، و راز و نياز با آفريننده يكتاست در آن لحظه كه انسان احساس پوچى و بى ارزشى در خود مى كند، از همه كس و همه جا بريده ماءيوس و نا اميد در انديشه آينده خويش است دل به معبود خويش مى سپارد، بر مى خيزد و وضو مى گيرد و با قلبى مطمئن و آرام و به قبله مى ايستد و توجه خود را از همه جا مى برد و بخداى خويش توجه مى كند و با او راز و نياز مى نمايد در اين هنگام حس مى كند كه با راز و نياز، خود را سبك تر و آرام تر نموده و خويشتن را بخدا نزديك مى بيند.
بايد دانست كه همانطور كه جسم و بدن پس از مدتى كه مى گذرد كثيف و آلوده مى شود و با شستشوى جسم ، بدن سبك و آرام مى گردد، روح و روان همه كه در اثر عوامل بيرونى آلوده و كثيف شده انسان ، با نماز، آن را تميز و شفاف مى سازد اين است كه بزرگان گفته اند، نماز معراج مؤ من و وسيله نزديك شدن انسان به خدا و آرام بخش دلهاست .
اقسام نماز:  
نماز به دو دسته تقسيم مى شود:
1 - نمازهاى واجب
2 - نمازهاى مستحب
الف - نمازهاى واجب
عبارتند از:
1 - نمازهاى يوميه (شبانه روزى )
2 - نماز آيات
3 نماز ميت
4 - نماز طواف واجب خانه كعبه
5 - نماز قضاى خود و قضاى پدر و مادر كه بر عهده پسر بزرگتر است .
6 - نمازى كه با جير شدن يا به نذر و قسم واجب مى شود.
نمازهاى يوميه :  
در شبانه روز انسان بايد پنج بار نماز بخواند و اين نماز كه به نام نماز روزانه معروف است عبارتند از:
1 - نماز صبح كه دو ركعت است كه نمازگزار از اذان صبح تا قبل از طلوع آفتاب فرصت دارد بخواند.
2 - نماز ظهر كه چهار ركعت است
3 - نماز عصر است كه همانند نماز ظهر چهار ركعت است و وقت اين دو نماز از اذان ظهر تا اذان غروب است .
4 - نماز مغرب - كه وقت شرع آن بعد از اذان مغرب است و پايان وقت آن تا نزديك نصف شب است .
5 - نماز عشاء كه وقت آن بعد از نماز مغرب است تا نصف شب .
واجبات نماز:  
واجبات نماز يازده چيز است : كه بعضى ركن وبعضى غير ركن اند .
در ركن اگر چيزى اضافه يا كم شود حتى اگر اشتباه باشد نماز باطل است ولى در غير ركن اگر از روى فراموشى كم يا زياد شود نماز باطل نيست .
آنهايى كه ركن اند عبارتند از:  
1 - نيت :  
يعنى نماز را بخاطر نزديك شدن بخداوند و اطاعت از فرمان او بخواند.
2 - تكبيرة الاحرام :  
يعنى پس از نيت مى گويد: الله اكبر
3 - قيام :  
يعنى ايستادن در موقع تكبيرة الاحرام و پيش از ركوع كه به آن قيام متصل به ركوع گويند.
4 - ركوع :  
يعنى بعد از قرائت حمد و سوره در ركعت اول و دوم و يا بعد از تسبيحات چهارگانه در ركعت سوم و چهارم .
نماز گزار ركوع مى كند يعنى در پيشگاه الهى به احترام او به قدرى خم مى شود كه كف دستها به زانوها برسد، آنگاه ذكر ركوع را مى خواند: سبحان ربى العظيم و بحمده
5 - سجود:  
يعنى نماز گزار بعد از هر ركعت دو سجده مى كند كه پيشانى و كف دو دست و سر دو زانو و سر دو انگشت شصت پا را بر زمين مى گذارد و ذكر سجده را مى خواند:
سبحان ربى الاعلى و بحمده
و آنهايى كه غير از ركن اند عبارتند از:  
1 - قرائت :  
يعنى خواندن حمد و سوره در ركعت اول و دوم نماز
2 - ذكر:  
كه عبارت از ذكر ركوع و سجود است .
3 - تشهد:  
در ركعت دوم و ركعت آخر نمازها بايد نمازگزار بعد از سجده دوم بنشيند و تشهد بخواند:
اشهد ان لااله الاالله وحده لاشريك له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله ، اللهم صل على محمد و آل محمد.
4 - سلام :  
نمازگزار بعد از تشهد ركعت آخر، نماز سلام مى هد و مى گويد:
السلام عليك ايهاالنبى و رحمة الله و بركاته السلام علينا و على عبادالله الصالحين السلام عليكم و رحمة الله و بركاته .
5 - ترتيب :  
يعنى نمازگزار بايد نماز را به ترتيب بخواند يعنى حمد را قبل از سوره و ركوع را قبل از سجده و تشهد را قبل از سلام بخواند و چنانچه پس و پيش ‍ خواند نمازش باطل مى شود.
6 - موالات :  
يعنى نمازگزار تمام بخشهاى نماز را بايد بدون فاصله و پشت سرهم انجام دهد.
اذان و اقامه :  
فرا رسيدن وقت هر نماز با اذان اعلام مى شود، هنگام سپيده صبح ، ظهر عصر، غروب آفتاب و در نخستين لحظات تاريك شدن هوا در هر منطقه اسلامى با آهنگ روح نواز اذان به همه اعلام مى شود كه وقت نماز فرا رسيده است .
اذان يكى از شعائر اسلامى و سنت مؤ كد است كه همواره مسلمانان را متنبه و آگاه مى سازد.
چگونگى اذان و اقامه :  
الله اكبر اذان 4 مرتبه اقامه 2 مرتبه
اشهد ان لااله الاالله اذان 2 مرتبه اقامه 2 مرتبه
اشهدان محمد رسول الله اذان 2 مرتبه ، اقامه 2 مرتبه
اشهد ان عليا ولى الله اذان 2 مرتبه ، اقامه 2 مرتبه
حى على الصلوة اذان 2 مرتبه ، اقامه 2 مرتبه
حى على الفلاح اذان 2 مرتبه ، اقامه 2 مرتبه
حى على خيرالعمل اذان 2 مرتبه ، اقامه 2 مرتبه
قد قامت الصلوة اقامه 2 مرتبه
الله اكبر اذان 2 مرتبه ، اقامه 1 مرتبه
لااله الاالله اذان 2 مرتبه ، اقامه 1 مرتبه