بخش بيست و سوم: احكام محلّل
احكام محلّل
سؤال 1030. در بحث محلّل، صرف دخول كفايت مى كند
يا هر دو بايد ارضا شوند؟
جواب: دخول كافى است.
سؤال 1031. آيا نكاح محلّل، هادم يك طلاق و دو
طلاق نيز مى باشد؟ يعنى پس از ازدواج محلّل، زوج اوّل مى تواند سه طلاق ديگر بدهد؟
جواب: آرى هادم مى شود.
سؤال 1032. در صورتى كه محلّل بعد از وطى مرتد
شود، آيا تحليل حاصل مى شود؟ ارتداد پيش از وطى چطور؟ حكم مسأله در صورت ارتداد و
اسلام مجدّد زوجه، پيش از وطى و پس از آن چه مى باشد؟
جواب: ارتداد بعد از وطى اثرى ندارد، ولى قبل از
وطى زوجيت را باطل مى كند; بنابراين دخول اثرى ندارد.
سؤال 1033. آيا در وطى معتبر در ازدواج محلّل،
وطى و دخول حلال شرط است، يا اگر دخول حرام واقع شده باشد (مانند وطى در ايام حيض،
يا وطى در حال احرام) آن هم در تحقّق حلّيّت كافى است؟
جواب: كفايت مى كند.
سؤال 1034. يكى از برادران اهل سنّت زوجه خويش را
در يك جلسه و در حالت عصبانيت سه طلاق كرده است، علماى اهل سنّت گفته اند: «طلاق
بائن واقع شده و زوجه اش بر او حرام شده است و بايد محلّل بگيرد». اگر آن مرد سنّى
شيعه شود چه حكمى دارد؟
جواب: احتياط واجب آن است كه نسبت به آنچه در
گذشته واقع شده معامله مذهب سابق را كند، يعنى احتياطاً محلّل بگيرد.
بخش بيست و چهارم: احكام متفرّقه طلاق
احكام متفرّقه طلاق
سؤال 1035. آيا زن مى تواند در موقع عقد شرط كند
كه هرگاه شوهر مثلاً مسافرت نمايد، يا معتاد به مواد مخدر گردد، يا خرجى او را ندهد
اختيار طلاق با او باشد؟
جواب: اين شرط باطل است، ولى هرگاه شرط كند كه او
از طرف شوهرش وكيل باشد كه هرگاه اين كارها را انجام دهد خود را مطلّقه كند اين
وكالت صحيح است و در چنين صورتى حق دارد خود را طلاق دهد.
سؤال 1036. پدر و جدّ پدرى ديوانه مى توانند زن
او را طلاق دهند؟
جواب: در صورت مصلحت مى توانند او را طلاق دهند.
سؤال 1037. ولىّ صغير اگر همسر دائمى براى او عقد
كرده، مى توانند زن او را طلاق دهند؟
جواب: بنابر احتياط واجب نمى تواند او را طلاق
دهد، امّا اگر همسر موقّت براى او عقد كرده مى تواند باقيمانده مدّت را در صورت
مصلحت ببخشد.
سؤال 1038. بيش از ده سال است كه به دلايل زير
قصد طلاق زوجه ام رادارم:
الف) عدم تمكين. ب) خروج بدون اذن از منزل و حتّى از شهر در موارد غير ضرورى. ج)
اقدام به آبرويزى و هتك حرمت بنده در جامعه. د) تهمت هاى ناروا. هـ) تهديد به مسموم
نمودن. و) نامشروع قلمداد كردن صيغه ازدواج.
و قانون نيز توجّهى به من نكرده آيا مى توانم خود صيغه طلاق را بخوانم و آيا
گرفتن حكم طلاق در مقابل پرداخت پول امكان پذيراست و چنين حكمى اعتبار شرعى دارد؟
جواب: عدم تمكين به تنهايى مى تواند دليلى بر
اقدام به طلاق باشد، ولى تا مى توانيد از طلاق بپرهيزيد مگر اين كه ناچار شويد.
سؤال 1039. آيا براى تبديل ازدواج دائم به موقّت
غير از طلاق و انجام عقد موقّت راهى وجود دارد؟ و اگر ندارد آيا عدّه نگهداشتن لازم
است يا شوهر سابق در عدّه مى تواند زن را متعه كند؟
جواب: راه آن فقط طلاق است و در عدّه مى تواند با
او ازدواج نمايد به شرط اين كه طلاق رجعى نباشد و اگر طلاق رجعى است بايد بعد از
تمام شدن عدّه او را به عقد موقّت درآورد.
سؤال 1040. اين جانب مدّت 24 سال است كه با خانمم
زندگى مى كنم و داراى شش فرزند مى باشيم، در اين مدّت با دخالت مستقيم پدر و مادر و
برادر خانمم روبه رو بوده ام و زندگى تلخى را گذرانده ام تا اين كه مدّتى قبل ديگر
كارد به استخوانم رسيد و تصميم به جدايى از همسرم گرفتم و چون در تصميم خود جدّى
بودم در چند جلسه (البتّه به فارسى) گفتم: همسرم مانند خواهر و مادرم براى من
مى باشد، حال همسرم از گذشته خود پشيمان شده و تعهّد داده كه ديگر مثل گذشته به
تحريكات بستگان خود گوش نكند و من هم مى خواهم مدّتى ديگر به ايشان فرصت بدهم و با
ايشان زندگى كنم با توجّه به گفته بالا آيا مى توانم با ايشان به عنوان زن و شوهر
زندگى كنم؟
جواب: چنانچه اين سخن را در حالى گفته ايد كه دو
شاهد عادل حضور داشته اند و آن زن هم در حال عادت نبوده بعد از پاك شدن با او
نزديكى نكرده باشيد بايد كفّاره بدهيد و كفّاره آن دوماه روزه است كه بايد سى و يك
روز آن پشت سر هم باشد و اگر توانايى روزه نداشته باشيد
60 مسكين را طعام دهيد امّا اگر دو شاهد عادل حضور نداشته، كفّاره اى هم ندارد و
اين سخن بى اثر است، در ضمن توجّه داشته باشيد در آن جا كه كفّاره لازم باشد تا
كفّاره ندهيد حلال نمى شود.
سؤال 1041. خانم شوهردارى با افرادى حدود دو سال
رابطه داشته است و حتّى مدّت 20 روز بدون اجازه شوهرش معلوم نيست كه در كجا به سر
برده است آيا لازم است اين خانم مشهور به فساد را طلاق داد؟
جواب: طلاق دادن او واجب نيست ولى لازم است او را
از كار خلاف بازدارد.
سؤال 1042. لطفاً در مورد اجرت المثل زحمات زن در
منزل شوهر به سؤالات زير پاسخ دهيد:
الف) اگر طلاق به درخواست زوجه باشد، آيا استحقاق دريافت حقّ الزّحمه كارهايى كه
شرعاً به عهده وى نبوده و قصد تبرّع هم نداشته، دارد؟
جواب: زوجه در صورتى مى تواند اجرت كارهاى خود را
مطالبه كند كه بگويد قصد تبرّع ندارد و زوج اين كارها را از او بخواهد.
ب) اگر طلاق به درخواست زوجه نباشد، آيا استحقاق دريافت حقّ الزّحمه كارهايى كه
شرعاً به عهده وى نبوده و قصد تبرّع هم نداشته، دارد؟
جواب: مسأله طلاق چه از طرف زوج باشد و چه به
خواست زوجه، هيچ ارتباطى با مسأله فوق ندارد; حتّى بدون طلاق نيز در فرضى كه ذكر شد
مى تواند مطالبه اجرت كند.
سؤال 1043. يكى از شروطى كه بر اساس تصويب شوراى
عالى قضايى در سند عقد ازدواج گنجانده شده اين است كه زوج بعد از عقد ازدواج در
كلّيه دارايى خود با زوجه شريك خواهد بود و در صورت قبول زوج، زوجه حق خواهد داشت
در صورت طلاق نصف اموال شوهر را دريافت نمايد، آيا زوجه با گرفتن نصف اموال باز هم
استحقاق دريافت حقّ الزّحمه كارهايى را كه بدون قصد تبرّع در خانه شوهر انجام داده
و شرعاً به عهده وى نبوده دارد؟
جواب: ظاهر اين شرط اين است كه جبران خدمات دوران
ازدواج باشد; ولى شرط مزبور چون آميخته به ابهام فراوان است، شرعاً اشكال دارد.
سؤال 1044. زوجه از خانواده مذهبى بوده و تا قبل
از ازدواج چادرى و با حجاب كامل بوده است، زوج بعد از ازدواج وى را وادار كرده كه
با مانتو و روسرى، حجاب خود را حفظ كند و از چادر استفاده نكند و زوجه اين موضوع را
مغاير با شئونات خانوادگى خود دانسته و به اين علّت تقاضاى طلاق نموده است و به هيچ
وجه حاضر نيست كه چادر را كنار بگذارد. آيا تقاضاى وى براى طلاق به اين جهت براى
دادگاه قابل قبول مى باشد؟ چنانچه پاسخ منفى باشد، آيا زوجه موظّف به اجراى دستور
زوج در اين مورد مى باشد؟
جواب: اين امر مجوّز تقاضاى طلاق نيست; ولى زوجه
مى تواند نظر زوج را در اين مورد رعايت نكند، و زوج حقّ اجبار او را ندارد.
سؤال 1045. زوجه به علّت اين كه شوهرش وى را
مجبور مى نمايد كه حجاب اسلامى را رعايت ننمايد و بعضاً در جلوى مهمانان نامحرم،
بدون حجاب حاضر شود و يا در خارج از منزل با آرايش و بدون رعايت كامل حجاب اسلامى
بيرون رود، از دادگاه تقاضاى طلاق نموده است. آيا عسر و حرج زوجه در اين مورد قابل
قبول است؟
جواب: اگر اين كار از طرف شوهر به صورت وسيع
تكرار شود و زوجه را در تنگناى شديد روحى قرار دهد، عسر و حرج ثابت است و حاكم شرع
مى تواند او را طلاق دهد.
سؤال 1046. من همسر دوم شوهرم مى باشم. پس از اين
كه زن اوّل ايشان فوت كرد من با ايشان ازدواج كردم،
ايشان از زن اوّل چهار پسر و دو دختر و از من يك پسر دارد، من از داشتن شش بچّه
ايشان باخبر بودم. لذا تمام اقوام با ازدواج ما مخالف بودند و مرا تحقير مى كردند.
الان هفت سال است كه من از شوهرم دور هستم و با اجازه او در يك بيمارستان عربستان
سعودى مشغول پرستارى هستم. در طول هفت سال كه من زحمت كشيدم و پول به دست آورده ام
شوهرم آن را بدون اجازه من صرف جهيزيه دخترش كرد. اين بار كه به هندوستان رفته بودم
بر سر قضيه پول دعوا شد و من مطالبه طلاق كردم، ولى ايشان طلاق نمى دهد در حالى كه
سنّ من با ايشان تفاوت زياد دارد و من نمى توانم با ايشان زندگى كنم. آيا من حقّ
طلاق يك جانبه را دارم؟
جواب: هرگاه شوهر حاضر باشد به وظايف خود طبق
عقدنامه اى كه با شما داشته عمل كند حقّ طلاق يك جانبه را نداريد، ولى اموالى را كه
از شما بدون اجازه برده بايد بطور كامل برگرداند.
سؤال 1047. پسرى، دخترى را به عقد نكاح دائم خويش
درمى آورد، بعد از يك ماه با همديگر اختلاف پيدا مى كنند و در نتيجه اختلاف، مدّت 6
سال در حال عقد مى مانند و پس از آن پسر با دختر ديگرى ازدواج مى كند. در ضمن
جلسه اى در حضور ريش سفيدان و با تصويب آنها پسر علاوه بر اخذ مهر حاضر، با گرفتن
مبلغ 000/300 تومان (كه مجموعاً 000/700 تومان مى شود) راضى به طلاق مى شود، امّا
در برگه صورت جلسه طلاق اين شرط قيد مى شود كه دختر مزبور پس از طلاق نمى تواند با
فلان شخص ازدواج كند و دختر كه صورت جلسه را امضا كرده است در آن زمان به اين شرط
توجّه نداشته است. اين شرط از نظر شرعى چگونه است؟
جواب: شرط مزبور باطل است و دختر مى تواند بعد از
طلاق و مراسم آن، با هر كس كه مى خواهد ازدواج كند.
سؤال 1048. زوجه به علّت عدم قدرت بارورى زوج و
نياز شديد به داشتن فرزند، خود را در حال عسر و حرج مى داند، آيا با وجود اين موضوع
مى توان حكم به طلاق زوجه صادر كرد؟
جواب: جايز نيست; مگر اين كه واقعاً خطر بيمارى
روانى زوجه را تهديد كند.
سؤال 1049. زن شيعه اى در عقد مردى سنّى بوده
است، پس از چند سال زندگى مشترك مرد سنّى طبق معتقدات خود، كه طلاق در حضور عدلين و
ساير شرايطى كه در طلاق شيعه است را معتبر نمى داند، زن خود را طلاق گفته است;
الف) آيا زن وظيفه دارد طبق قاعده الزام، از آن لحظه عدّه نگه دارد؟
جواب: قاعده الزام شامل حال زن شيعه نمى شود و
بايد از شوهر وكالت بگيرد و مجدّداً طلاق را با شرايط آن جارى كند و اگر شوهر راضى
به اين كار نشود، حاكم شرع مى تواند اجازه طلاق او را صادر كند.
ب) در صورتى كه طلاق از جانب مرد سنّى طبق معتقدات خود واقع شده، آيا نفقه دوران
عدّه به عهده اوست؟
جواب: زن حقّ نفقه دارد، خواه به عنوان عدّه طلاق
باشد يا بقاى زوجيت.
ج) چون طلاق از ناحيه مرد است، آيا لازم است تمام مهريه را پرداخت نمايد؟
جواب: مهريه در هر صورت بر عهده زوج مى باشد،
خواه طلاق بدهد يا ندهد.
د) چون به عقيده خودش سه طلاقه نموده، آيا بدون محلّل بنا بر عقيده خودش حقّ
رجوع دارد؟
جواب: از نظر وظيفه شرعى زن، رجوع مانعى ندارد.
سؤال 1050. زيد دختر بالغه و باكره خود را نامزد
شخصى كرده و پيش از عقد گفته است: «اگر زن ديگرى بگيرى، يا به شهر ديگرى بروى خود
من، كه پدر دختر مى باشم، دخترم را طلاق مى دهم، يا ابراى مدّت مى كنم، تو مرا وكيل
كن» نامزد، پدر دختر را وكيل مى كند و سپس عقد جارى مى شود، ولى در ضمن عقد او را
دوباره وكيل نكرده، و سپس عروسى مى كنند، تقريباً يك سال پس از عروسى، پدر به خاطر
تخلّف شوهر، دخترش را ابراى مدّت مى كند يا طلاق مى دهد، شوهر ادّعا مى كند: «من او
را وكيل كرده بودم، ولى بعداً او را عزل نموده ام» در اين صورت آيا اين طلاق يا
ابراى مدّت صحيح است؟
جواب: وكالت به قوّت خود باقى است و اگر مرد از
شرايط تخلّف كند پدر زوجه مى تواند طلاق دهد.
سؤال 1051. اگر زنى در ضمن عقد با شوهر شرط كند
كه اگر مرد قصد طلاق او را داشت بايد مبلغى به زن بپردازد، آيا عمل به اين شرط لازم
است؟ آيا طلاق متوقّف بر پرداختن اين مبلغ است؟
جواب: اين شرط اشكالى ندارد و عمل به آن واجب
است.
سؤال 1052. اگر مرتد از طلاق دادن زوجه امتناع
كند، حاكم شرع مى تواند او را طلاق دهد؟
جواب: احتياج به طلاق نيست، بعد از ارتداد از هم
جدا مى شوند.
سؤال 1053. اگر مردى شك داشته باشد كه فلان خانم
همسر اوست يا نه لطفاً بفرماييد:
الف) آيا مى تواند بطور قطعى و جزمى او را طلاق دهد و اگر صحيح نيست براى فرار
از اين شك چگونه احتياط كند؟
ب) بر فرض عدم جواز طلاق قطعى در سؤال قبل، آيا اين مسأله را مى توان به كسى كه
شك در زوجيت زنى دارد بعد از آن كه عقد بر آن زن تمام شده است ولى زن ادّعاهايى
مى كند كه باعث شك زوج در همسرى او شده است و با همين شك او را طلاق قطعى داده است
و به شك خود اعتنايى نكرده است، مقايسه كرد.
لازم به ذكر است كه آنچه باعث اين سؤال شد كلام شيخ انصارى(رحمه
الله) در مكاسب است كه مى فرمايد: «اگر در امور مقوّمه شك شود امر مشكل
مى شود». و سپس از شهيد اوّل نقل كرده كه ظاهراً ايشان جزم به بطلان چنين طلاقى
پيدا كرده است، نظر حضرتعالى چيست؟
جواب: اين طلاق اگر به صورت قطعى و عَنْ جَزْم
انجام شده است صحيح است و اگر در زوجيت شك دارد طلاق را به قصد احتياط جارى كند; و
امّا كلام علاّمه انصارى(رحمه الله) و بعضى ديگر از
فقهاى عظام براى اثبات بطلان اين طلاق كافى نيست.
سؤال 1054. زوج شيعه جعفرى، و زوجه سُنّى شافعى
است. زوج مدّعى است كه مطابق مذهب شافعى زوجه را سه طلاقه كرده، ولى زوجه منكر آن
است. لطفاً بفرماييد:
الف) در فرض اثبات، آيا طلاق مورد ادّعا صحيح است؟ به عبارت ديگر، آيا زوج شيعه
مذهب مى تواند زوجه خود را بر طبق مذهب شافعى سه طلاقه كند، يا رعايت شرايط طلاق از
نظر فقه شيعه براى زوج شيعه مذهب در هر حال الزامى است؟
جواب: زوج شيعه موظّف است طبق مذهب خود همسرش را
طلاق دهد.
ب) آيا آثار طلاق ياد شده را مى توان بر اساس قاعده الزام نسبت به زوجه مترتّب
ساخت؟
جواب: آرى زوجه مى تواند آثار طلاق مزبور را نسبت
به خودش جارى سازد.
ج) آيا مجراى قاعده الزام تنها در فرضى است كه زوج سنّى مذهب باشد، يا در فرض
شيعه بودن زوج و سنّى بودن زوجه نيز قاعده الزام جارى مى شود؟
جواب: قاعده الزام در هر دو صورت جارى مى شود; هر
چند رعايت احتياط خوب است.
د) به طور كلّى در موارد ادّعاى وقوع طلاق، قول زوج مقدّم است، يا زوجه؟ اثبات
آن بر عهده كيست؟
جواب: هر كدام ادّعاى طلاق كنند، بايد طبق موازين
شرع ثابت نمايند.
سؤال 1055. مرد و زنى در اثر اختلاف، كارشان به
طلاق منتهى شده است. زن در ازاى طلاق، مهريه اش را بخشيده، و جهيزيه خود را برده، و
صيغه شرعى طلاق جارى شده است. حال دو سؤال پيش آمده، مستدعى است پاسخ فرماييد:
الف) در طول مدّت 9 سال زندگى مشترك، كادوهايى از خانواده هاى طرفين به اين زن و
شوهر داده شده است. حال كه اين دو نفر از هم جدا شده اند، اين كادوها، كه بعضى
توسّط بستگان مرد، و بعضى توسّط اقوام زن داده شده، شرعاً به كدام يك تعلّق دارد؟
جواب: كادوهايى كه زنانه است به زن تعلّق دارد، و
آنها كه مردانه است به مرد. و اگر به درد هر دو مى خورد چنانچه از خانواده و دوستان
مرد آورده اند به مرد تعلّق دارد، و اگر از خانواده و دوستان زن آورده اند به زن
تعلّق دارد.
ب) در طول اين مدّت اين زن و شوهر نيز كادوهايى به اقوام همديگر داده اند
(البتّه پول اين كادوها را مرد پرداخت نموده است.) تكليف اين كادوها چيست؟ آيا زن
بايد اين كادوها را از فاميل خود گرفته، و تحويل مرد دهد؟ يا چون اين كادوها در آن
زمان داده شده، متعلّق به گيرنده آن مى باشد؟
جواب: در صورتى كه كادوها موجود باشد مرد
مى تواند باز پس بگيرد، (به شرط اين كه با مرد خويشاوند نباشد;) ولى اين كار مكروه
و ناپسند است.
سؤال 1056. اگر زوج، زوجه را تهديد به استفاده از
حقّ طلاق كند، مثلاً به زوجه اش بگويد: «يا منزل شخصى ات را ملك من كن، يا تو را
طلاق مى دهم» و زن براى جلوگيرى از طلاق ملك را به نام شوهر بزند، آيا اكراه صدق
مى كند؟ حكم اين انتقال چيست؟
جواب: آرى عرفاً مصداق اكراه است.
سؤال 1057. با توجّه به اطلاق مادّه 1133 قانون
مدنى كه مى گويد: «مرد هر وقت بخواهد، مى تواند همسر خود را طلاق دهد.» بعضى از
محاكم همان طور كه طلاق بى دليل زوجه را رد مى كنند، در مورد در خواست زوج نيز همين
حكم را صادر مى نمايند. آيا اين مطلب با اختيارات مطلق زوج طبق روايت مشهور نبوى «اَلطَّلاقُ
بِيدِ مَنْ اَخَذَ بِالسّاقِ»
(24)
منافات ندارد؟
جواب: مطابق عنوان اوّلى اختيار طلاق به دست زوج
است; هر زمان كه بخواهد. ولى با توجّه به عناوين ثانويه، كه برگرفته از شرايط خاصّ
اجتماعى امروز است، حاكم شرع مى تواند اجازه طلاق مرد را به مواردى موكول كند كه
عذر موجّهى داشته باشد.
سؤال 1058. اگر مردى زنى را فريب دهد كه از شوهرش
طلاق بگيرد و همسر او شود طلاق و عقد آن زن صحيح است؟
جواب: صحيح است، ولى هر دو معصيت بزرگى انجام
داده اند.
بخش بيست و پنجم: ارث زن و شوهر
1 ارث شوهر
سؤال 1059. هرگاه زن دائمى از دنيا برود چه مقدار
ارث به شوهر او مى رسد؟
جواب: اگر فرزندى نداشته باشد نصف تمام مال او به
شوهر مى رسد و بقيه را ورثه ديگر مى برند و اگر از آن شوهر يا از شوهر ديگرى فرزندى
داشته باشد يك چهارم تمام مال او به شوهرش مى رسد و بقيه به وارثان ديگر.
سؤال 1060. هرگاه زن در حال بيمارى، شوهر كند و
با همان بيمارى از دنيا برود شوهرش از او ارث مى برد؟
جواب: ارث مى برد، خواه نزديكى كرده باشد يا نه.
سؤال 1061. هرگاه زن را به ترتيبى كه در احكام
طلاق گفته شد، طلاق رجعى دهد و در بين عدّه بميرد شوهر از او ارث مى برد؟
جواب: آرى ارث مى برد.
سؤال 1062. اگر شوهر زن را طلاق رجعى دهد و در
بين عدّه بميرد، زن از او ارث مى برد؟
جواب: آرى ارث مى برد.
سؤال 1063. اگر زن و شوهر طلاق بائن بگيرند و در
بين عدّه يكى از آنها بميرد، طرف مقابل از او ارث مى برد؟
جواب: خير، در عدّه طلاق بائن هرگاه يكى از آنان
بميرد ديگرى از او ارث نمى برد.
سؤال 1064. آيا مهريه زن جزء تركه اوست و اگر جزء
تركه اوست آيا شوهر مى تواند به نسبت سهم الارث خود از آن، كسر و مانده مهريه را به
ساير ورثه زن (زوجه خود) پرداخت نمايد؟
جواب: آرى جزء تركه اوست و مانند ساير اموال
تقسيم مى شود.
سؤال 1065. هر گاه زن از دنيا برود و به غير از
شوهر وارث ديگرى نداشته باشد اموال او به چه كسى مى رسد؟
جواب: اگر زوجه از دنيا برود و وارثى نداشته باشد
تمام اموال او به شوهرش مى رسد.
سؤال 1066. شوهر در ضمن عقد تعهّد مى دهد كه پس
از عروسى و آمدن زوجه به خانه او، چند يا چندين قلم كالا و چيز ديگرى به عنوان
جهيزيه، براى همسرش خريدارى نمايد. بعد از عروسى و قبل از اين كه شوهر به تعهّد خود
عمل نمايد همسرش فوت مى كند. اگر ساير ورثه اين زن از طريق دادگاه زوج را ملزم به
انجام تعهّد نمايند، آيا خود شوهر نيز جزء ورّاث زنش مى باشد و از جهيزيه اى كه
مى خرد، ارث مى برد؟
جواب: سهم الارث دارد.
سؤال 1067. فردى كه نظامى بوده، بر اثر جدال و
نزاع خانوادگى، با پدر زنش درگير شده است. پدر زن به طرف اسلحه داماد دست دراز كرده
و قصد استفاده از اسلحه را داشته است; او براى اين كه پدر زنش دست از جدال و نزاع
بردارد، ابتدا دو تير هوايى شليك مى كند، سپس به علّت اين كه پدرزن دور نشده، بلكه
با چوبدستى به طرف او و اسلحه اش نزديك مى شود، به طرف دست پدرزنش شليك مى كند كه
ناگهان همسرش به حمايت از پدرش درمى آيد و در اين ميان اشتباهاً كشته مى شود. قاتل
از اين همسر، داراى پسرى دو ساله است و متوفّيه پدر و مادر هم دارد. در اين مورد
سهم همسر، پسر، پدر و مادر متوفّيه را بطور دقيق مشخّص
نماييد.
جواب: يك ششم ديه كامله به پدر و يك ششم ديه
كامله به مادر و بقيه به فرزند مى رسد و چيزى از ديه به شوهر نمى رسد; خواه ديه قتل
خطا باشد يا ديه قتل عمد، كه گاه به جاى قصاص توافق بر آن مى شود.
سؤال 1068. چنانچه مهريه خانمى سفر حجّ بوده، و
آن خانم قبل از تشرّف به حجّ، فوت نمايد، آيا ورثه وى مى توانند مهريه را مطالبه
كنند؟ نحوه تقسيم يك سفر حجّ، بين چند وارث چگونه خواهد بود؟
جواب: آرى مى توانند مطالبه كنند، و هزينه يك حجّ
به هنگام فوت آن مرحومه را از شوهر او مى گيرند، و مانند ساير اموال زن بين همه
ورثه تقسيم مى كنند
سؤال 1069. اگر زنى كه در حالت حيات مهريه اش را
مطالبه نكرده فوت كند، آيا ورثه اين زن مى توانند مهريه او را از شوهر مطالبه كنند،
اگر شوهر هم مرده باشد حكم مسأله چيست؟
جواب: همانطور كه در بالا اشاره شد مهريه مانند
ساير ديون است و به ارث منتقل مى شود، و ورثه مى توانند آن را مطالبه كنند.
سؤال 1070. چرا اسلام سهم الارث مردان را دو
برابر سهم زنان قرار داده است؟
جواب: دليل آن روشن است; زنان هنگامى كه شوهر
مى كنند هزينه اى براى زندگى نمى پردازند، و تمام هزينه آنها در اسلام بر دوش مردان
است.به تعبير ديگر، مردان هم بايد هزينه زندگى خود را بپردازند و هم هزينه زندگى
فرزندان و زنانشان را، و با اين حال طبيعى است كه سهم ارث آنها بيشتر باشد. ممكن
است گفته شود بعضى از زنان شوهر نمى كنند، و بعضى از مردان زن نمى گيرند، درباره
آنها چطور؟ پاسخ آن نيز با توجّه به يك نكته معلوم مى شود، و آن اين كه: قوانين
الهى، (بلكه تمام قانونها) هماهنگ با نوع افراد جامعه است، و افراد استثنايى معيار
قوانين نيستند.
2 ارث زن
سؤال 1071. هرگاه مردى از دنيا برود چه مقدار ارث
به همسر دائمى او مى رسد؟
جواب: هرگاه فرزند نداشته باشد، يك چهارم مال او
را همسر دائمى او مى برد و بقيه را ورثه ديگر و هرگاه از آن زن يا از زن ديگر فرزند
داشته باشد، يك هشتم مال به زن او مى رسد و بقيه به وارثان ديگر.
سؤال 1072. زن از كدام اموال شوهر ارث مى برد؟
جواب: زن از تمام اموال منقول شوهر ارث مى برد،
ولى از زمين و قيمت آن ارث نمى برد، خواه زمين خانه باشد يا باغ، يا زمين زراعتى و
مانند آن و نيز از خود هوايى ساختمان ارث نمى برد، مثل بنا و درخت، امّا بايد هوايى
را قيمت كنند و از قيمت آن سهم ارث او را بدهند.
سؤال 1073. زن مى تواند در چيزى كه از شوهرش ارث
نمى برد (مانند زمين و بناى خانه) تصرّف كند؟
جواب: براى تصرّف بايد از ورثه ديگر اجازه بگيرد.
سؤال 1074. اگر ورثه ديگر سهم زن را از قيمت
هوايى ندهند (مانندبناى خانه) مى توانند بدون اجازه زن در آن تصرّف كنند؟
جواب: تا سهم زن را از قيمت هوايى نداده اند
(مانندبناى خانه) نبايد بدون اجازه او در آن تصرّف
كنند.
سؤال 1075. چنانچه پيش از دادن سهم زن از قيمت
هوايى بناى خانه و امثال آن، آن را بفروشند معامله صحيح است؟
جواب: در صورتى كه زن معامله را اجازه دهد صحيح و
گرنه نسبت به سهم او باطل است.
سؤال 1076. چگونه قيمت بنا و درخت و مانند آن را
حساب كنند؟
جواب: بايد چنين حساب كنند كه اگر آنها با دادن
مال الاجاره در آن زمين باقى بماند چقدر ارزش دارد، سپس سهم زن را از قيمت آن
بدهند.
سؤال 1077. مجراى آب قنات و آجر و چيزهايى كه در
آن بكار رفته چه حكمى دارد؟
جواب: مجراى آب قنات و مانند آن حكم زمين را دارد
و آجر و چيزهايى كه در آن بكار رفته در حكم ساختمان است.
سؤال 1078. اگر ميت بيش از يك زن دائم داشته باشد
; به هر كدام چه مقدار ارث مى رسد؟
جواب: اگر ميت بيش از يك زن داشته باشد در صورت
نداشن فرزند چهار يك اموال او و در صورت داشتن فرزند، هشت يك آن به شرحى كه در
سوالات بالا گفته شد بطور مساوى ميان زنان او تقسيم مى شود، خواه شوهر با آنها
نزديكى كرده باشد يا نه، امّا اگر در مرضى كه به آن مرض از دنيا رفته زنى را
عقدكرده، در صورتى از او ارث مى برد كه با او نزديكى كرده باشد.
سؤال 1079. هرگاه شوهر در حال بيمارى، همسرش را
طلاق دهد و پيش از گذشتن يك سال(قمرى) از دنيا برود، زن از او ارث مى برد؟
جواب: زن با سه شرط از او ارث مى برد:
الف) اين كه شوهر در همان مرض از دنيا برود.
ب) اين كه زن بعد از طلاق و گذشتن عدّه، شوهر نكند.
ج) آن كه طلاق به رضايت زن نباشد و اگر با رضايت او باشد، ارث بردنش مشكل است.
سؤال 1080. لباس و زينت آلات و مانند آنها كه مرد
براى همسرش مى گيرد متعلق به كيست؟
جواب: لباس و زينت آلات و مانند آنها كه مرد براى
همسرش مى گيرد مال همسر اوست، مگر اين كه ثابت شود كه قصد تمليك نكرده بلكه جنبه
عاريتى داشته باشد.
سؤال 1081. شخصى با كاميون خود به جبهه رفته، و
خودش شهيد شده و كاميونش نابود گرديده است، سپس دولت عوض كاميون را به خانواده شهيد
داده است، آيا همسر شهيد مى تواند سهم الارث خود را از آن ادعا كند؟
جواب: اگر آوردن كاميون به جبهه به امر دولت بوده
يابه ضمانت او (هرچند ضمانت جنبه عام داشته باشد نه در خصوص اين شخص) همسر شهيد
يك هشتم از كاميون را به ارث مى برد و اگر شخص مزبوربا ميل خود و بدون امر و ضمانت
دولت اقدام به چنين كارى كرده،بايد از مسؤولين ذى ربط پرسيد كه هدف آنها تنها كمك
كردن به فرزند شهيد بوده يا همسر او را هم شامل مى شود و نيز بايد سؤال كرد كه آيا
اين هديه به نسبت سهم الارث است يا بيشتر و كمتر؟
سؤال 1082. چگونگى ارث زن از شوهر ش در صورتى كه
وارث ديگرى نباشد، بيان فرماييد.
جواب: اگر زوج از دنيا برود يك چهارم مال از آن
زوجه و بقيه به امام(عليه السلام)تعلّق مى گيرد. و
در زمان ما به دست حاكم شرع مى رسد و چنانچه آن زن واقعاً نيازمند باشد، حاكم شرع
مى تواند همه يا قسمتى از آن را به او باز گرداند.
سؤال 1083. آيا در ازدواج دائم، مرد مى تواند ضمن
عقد با همسرش شرط كند كه اگر زن وارث مرد شد، ارث خودش را به فرزند آن مرد كه از
زوجه مرحومه او باقى مانده است ببخشد و هبه كند؟
جواب: با توجّه به اين كه اين شرط كاملاً مبهم
است خالى از اشكال نيست.
سؤال 1084. شوهر اين جانب، در سال 63 فوت كرده
است، با توجّه به اين كه من زن دوم ايشان بودم و عقد اين جانب به صورت دائم بوده،
فرزندانش دو سال بعد از فوت ايشان اموال وى را تقسيم كرده اند و به هيچ وجه حقّ مرا
نداده اند، اموال آن مرحوم به شرح زير مى باشد:
الف) باغات پسته. ب) سه واحد منزل مسكونى كه سند آنها به نام آن مرحوم است. ج)
تراكتور با تمام وسايل. د) چاه و پمپ و ساختمان موتورخانه و امتياز آب و برق و
پروانه چاه. هـ) اموال منقول و وسايل خانه. با توجّه به مطالب فوق الذّكر لطفاً به
سؤالات زير جواب دهيد:
الف) آيا بنده از اين اعيانى حقّى دارم و اگر دارم به چه صورت مى باشد؟
جواب: يك هشتم از قيمت اعيانى و يك هشتم اموال
منقول به هر دو زن مى رسد كه به طور مساوى ميانشان تقسيم مى گردد.
ب) با توجّه به اين كه در طول 13 سال ارثيه مرا نداده اند، آيا درآمد اين چند
سال به من تعلّق مى گيرد؟
جواب: نسبت به درآمد اموال منقول بايد منافع اين
مدّت را بپردازند و احتياط آن است كه نسبت به اعيانى نيز همين كار را بكنند.
ج) آيا در دادن ارثيه، قيمت روز پرداخت ملاك مى باشد يا قيمت روز مرگ ميت و اگر
قيمت روز مرگ ميت ملاك است، آيا تورّم اين چند سال محاسبه مى شود؟
جواب: قيمت يوم الادا ملاك است.
سؤال 1085. اگر شوهر قسمتى از ثلث اموالش را به
همسرش هبه كند; مشروط بر اين كه بعد از مرگ شوهر از هشت
يك خود صرف نظر كند، آيا زوجه مى تواند بعد از مرگ زوج درخواست هشت يك كند؟
جواب: زوجه بايد به شرطى كه با او شده عمل نمايد
و اگر به شرط عمل ننمايد هبه از سوى ورثه قابل فسخ است.
سؤال 1086. آيا زن علاوه بر جهيزيه خود، مالك
زيورآلات و طلاجاتى كه شوهر مرحومش براى او خريده نيز مى باشد؟
جواب: زيورآلات معمولاً ملك زن است; مگر اين كه
شوهر تصريح كرده باشد كه به عنوان امانت نزد اوست.
سؤال 1087. آيا بدهى متوفّى از كلّ ماترك، منقول
و غير منقول، پرداخت مى شود يا فقط از منقول داده مى شود؟
جواب: بدهى از كلّ ماترك پرداخت مى شود.
سؤال 1088. آيا وسايل خانه، كه از طرف بستگان
اهدا مى شود، مال شخص زن مى شود، يا جزء ماترك است؟
جواب: وسايلى را كه براى زن آورده اند مال زن
مى باشد، و وسايلى كه براى مرد آورده اند مال اوست و اگر كسانى قصد هر دو كرده اند
مال هر دوست.
سؤال 1089. شخصى در زمان حيات خود، صاحب قطعه
باغى بوده است. ده سال پس از فوت نامبرده قطعه باغ مزبور در طرح ساخت و ساز شهرى و
در مسير خيابان قرار گرفته است و شهردارى معادل آن، زمينى داده است، حال زمين مزبور
به فروش رفته است، با توجّه به برگ حصر وراثت كه يك هشتم اموال منقول و بهاى اعيانى
غير منقول سهم زن قيد گرديده و سند مالكيت زوجه نيز بر اين اساس تنظيم شده، آيا
زوجه آن مرحوم در ثُمن (يك هشتم) زمين كه به جاى درخت باغ داده اند ذى حق مى باشد،
يا ثُمن بهاى اعيانى زمان بعد از فوت شوهرش ملاك مى باشد و او ذى حق نيست؟
جواب: آن زن مالك ثُمن بهاى اعيانى در زمان فوت
است و اگر با گذشت زمان قيمت اعيانى بالا رفته و زمين مزبور به عنوان قيمت آن
پرداخت شده است، زن در آن زمين سهيم است.
سؤال 1090. شخصى از دنيا رفته است. وارث او همسر
و دو برادرزاده و يك خواهرزاده اش مى باشند. تركه او عبارت است از آب، ملك و
رودخانه; لطفاً نحوه تقسيم ارث را بيان فرماييد.
جواب: همسر او از زمين چيزى نمى برد; ولى اگر
ساختمان و مانند آن دارد از قيمت آنها ارث مى برد(به مقدار يك چهارم مال)، بقيه در
ميان برادرزاده ها و خواهرزاده تقسيم مى شود. برادرزاده ها دو سهم و خواهرزاده يك
سهم مى برند، اين در صورتى است كه همه از يك پدر و مادر باشند، به علاوه زن از آب
رودخانه هم سهم مى برد.
سؤال 1091. آيا زوجه از سرقفلى املاك موقوفه ارث
مى برد؟
جواب: زوجه از سرقفلى ارث مى برد، چه در املاك
موقوفه و چه در غير موقوفه.
سؤال 1092. هرگاه مردى از دنيا برود و ورّاث وى
عبارت باشند از يك زوجه و چند فرزند صغير و كبير، و از متوفّى يك واحد مسكونى به
عنوان ماترك باقى مانده باشد، با عنايت به اين كه زوجه حقّى نسبت به عين بناها
نداشته و فقط در قيمت آن سهيم مى باشد، آيا قبل و بعد از پرداخت حقّ زوجه، نامبرده
مى تواند به سكونت در آن منزل ادامه دهد، يا منوط به اذن ساير ورّاث مى باشد؟
جواب: بايد ساير ورثه اجازه دهند.
سؤال 1093. با توجّه به اين كه در كتب تفسير، آيه
12 سوره نساء را به طور مطلق تفسير كرده اند، دليل فقهى ارث بردن زوجه از قيمت
هوايى بناها و درختان چيست؟
جواب: دليل اين مسأله رواياتى است كه از معصومين(عليهم
السلام) رسيده، كه آيات را تخصيص مى زند، و تخصيص آيات ارث منحصر به اين
مورد نيست، بلكه اين مطلب در موارد متعدّد در فقه شيعه و اهل سنّت ديده مى شود.
براى آگاهى بيشتر به جواهر الكلام جلد 39 مراجعه كنيد.
سؤال 1094. ميان زوجه مطلّقه اى، كه همسرش فوت
كرده، و ورثه شوهر وى در اصل طلاق اتّفاق نظر، و در زمان آن اختلاف وجود دارد. زوجه
مطلّقه مدّعى وقوع طلاق در مرض منتهى به مرگ زوج مى باشد، و ورثه مدّعى وقوع طلاق
در زمان صحّت وى مى باشند. قول كدام يك مقدّم است؟
جواب: زوجه بايد اثبات كند كه طلاق در مرض موت
واقع شده، وگرنه حق ندارد، ولى بهتر اين است كه با ورثه بر مبلغى مصالحه كنند.
سؤال 1095. همسر اوّل شخصى به هنگام وضع حمل فوت
مى كند، سپس فرزندش فوت مى نمايد، شوهر يك سال پس از فوت تنها فرزندش با دخترى
ازدواج مى كند، و بيست سال با هم زندگى مى كنند، ولى صاحب فرزندى نمى شوند. اكنون
شوهر فوت كرده است، ارث زن چگونه است؟
جواب: هر گاه شوهر در زمان مرگ هيچ فرزندى
نداشته، يك چهارم اموال او (غير از زمين) به همسرش مى رسد، و بقيه متعلّق به ورثه
ديگر است.
سؤال 1096. آيا سرقفلى قابل فروش است؟ آيا زوجه
از آن ارث مى برد؟
جواب: سرقفلى زمين و مغازه حكم زمين را ندارد، و
همسر از آن ارث مى برد، و با موافقت مالك، يا متولّى موقوفه، قابل فروش است.
سؤال 1097. آيا زن از آب قنات، يا چاه، ارث
مى برد؟
جواب: فقط از مقدار آبى كه در حال مرگ شوهر در
قنات يا چاه موجود است ارث مى برد.
سؤال 1098. آيا همسر از چاه عميق، قنات، آب جارى
ارث مى برد؟
جواب: در صورتى كه آب در زمين مباح جريان دارد،
مانند آب نهرهاى بزرگ، زن از عين آن ارث مى برد، و اگر فرضاً شوهر وى در هفته دو
ساعت آب را مالك بوده، بايد يك چهارم يا يك هشتم آن را به زن بدهند. و اگر در زمينِ
ملكيِ آن مرد، قنات يا چاه آب وجود دارد، زن از عين آن ارث نمى برد، ولى بايد چاه و
وسائل آن قنات را قيمت كنند، و سهم زن را از قيمت آن بپردازند.
سؤال 1099. آيا زوجه از پولى كه عوض ديه خون شوهر
گرفته اند، ارث مى برد؟
جواب: آرى از آن، مانند ساير اموال، ارث مى برد.
سؤال 1100. زنى در زمان حيات شوهر مهريه اش را
مطالبه نكرده است، آيا پس از فوت شوهر مى تواند مطالبه كند؟ در صورتى كه قابل
مطالبه باشد، آيا در رديف ساير بدهكارى هاى ميت است، يا مقدّم بر آنها مى باشد؟
جواب: مهريه مانند ساير ديون است، و بايد از اصل
تركه پرداخته شود.