ه - ميت چنين كفن مىشود
احاديث شريف:
1 - امام رضاعليه السلام فرمود:
"إنّما اُمِرَ أن يكفّن الميّت ليلقى ربّه عزّ وجلّ طاهر الجسد، ولئلاتبدو عورته
لمن يحمله أو يدفنه، ولئلا ينظر )يظهر( الناس على بعضحاله وقبح منظره، ولئلا يقسو
القلب بالنظر إلى مثل ذلك للعاهةوالفساد، وليكون أطيب لأنفس الأحياء، ولئلا يبغضه
حميمه فيلغيذكره ومودّته فلا يحفظه فيما خلف واوصاه به وأمره به وأحبّ"(123).
"بدان جهت به كفن كردن ميت دستور داده شده است كهپروردگارش را با بدن پاكيزه
ملاقات كند، و عورت او براى كسى كه اورا حمل يا دفن ميكند نمايان نشود، و مردم از
بعضى از حالات اووزشتى منظر او مطلع نگردند، و براى اينكه قلبها با ديدن
زشتىوناتوانى و تباهى او قساوت پيدا نكند و ديگر اينكه براى زندگان،پاك و دلپذير
باشد تا دوستانش از او نفرت پيدا نكنند و خاطرهو محبت او را به فراموشى نسپارند و
او را در آنچه از خود بجا گذاشتهيا به آن سفارش كرده و دستور داده است، حفظ و
حمايت كنند."
2 - ابو مريم انصارى مىگويد:
"سمعت أبا جعفرعليه السلام يقول: كفن رسول اللَّهصلى الله عليه وآله في ثلاثة
أثواب،برد أحمر حبره وثوبين أبيضين صحاريّين -إلى أن قال-: وقال: إنالحسن بن
علىعليه السلام كفّن اُسامة بن زيد في برد أحمر حبرة، وأنّ عليّاًعليه السلامكفّن
سهل بن حنيف في برد أحمر حبره"(124).
"از امام باقرعليه السلام شنيدم كه مىگفت: پيامبر خداصلى الله عليه وآله در سه
جامهكفن گرديد رداى سرخ حبرى )يك نوع پارچه يمنى( و دو جامه سفيدصحارى -تا اينكه
فرمود: حسن بن علىعليه السلام اسامه بن زيد را در رداىسرخ حبرى كفن كرد و حضرت
علىعليه السلام سهل بن حنيف را در رداىسرخ حبرى كفن نمود."
3 - امام صادقعليه السلام فرمود:
"الميّت يكفّن في ثلاثة سوى العمامة والخرقة يشدّ بها وركيه لكيلايبدو منه شيء
والخرقة والعمامة لابدّ منهما، وليستا من الكفن"(125).
"ميت در سه جامه كفن مىشود غير از عمامه و پارچهاى كهرانهايش بدان بسته مىشود
تا چيزى از او پپدا نباشد. پارچه و عمامهلازم هستند اما جزو كفن نمىباشند."
4 - امام صادقعليه السلام فرمود:
"يكفّن الميت في خمسة أثواب: قميص لا يزرّ عليه، وإزار، وخرقةيعصّب بها وسطه، وبرد
يلفّ فيه، وعمامة يعتمّ بها ويلقى فضلها علىصدره"(126).
"ميت در پنج جامه كفن مىشود: پيراهنى كه دكمه نشود، لنگ،پارچهاى كه از كمرتاران
ميت با آن بسته ميشود، و رداى سرتاسرى كهميت در آن پيچيده مىشود و عمامهاى كه بر
سر او مىبندند و اضافهآن روى سينه ميت انداخته مىشود."
5 - حسن بن راشد مىگويد:
"سألته عن ثياب تعمل بالبصرة على عمل العصب )القصب(اليماني من قزّ وقطن، هل يصلح أن
يكفّن فيها الموتى؟ قال: إذا كانالقطن أكثر من القزّ فلا بأس"(127).
"از امام پرسيدم درباره جامهاى كه در بصره و به مانند جامه يمانىاز ابريشم و پنبه
ساخته مىشود آيا مىشود با آن مردگان را كفن كرد؟فرمود: اگر پنبه آن از ابريشم
بيشتر باشد، اشكال ندارد.".
6 - امام جعفر صادقعليه السلام از پدرش از امير المؤمنينعليه السلام نقلمىكند:
"على الزوج كفن امرأته إذا ماتت"(128).
"كفن زن اگر بميرد، بر شوهر اوست."
7 - فضل بن يونس كاتب مىگويد:
"از امام موسى بن جعفرعليه السلام پرسيدم مردى از اصحاب ما مىميردو چيزى از او بجا
نمانده است كه با آن كفن شود آيا كفن او را از اموالزكات بخرم؟ فرمود: از زكات به
اندازهاى كه براى تكفين او، كفايتكند به خانوادهاش بده تا آنها او را كفن كنند.
گفتم: اگر او پسر يا كسىديگرى كه اين كار را انجام دهد، نداشته باشد، آيا من او را
از زكاتتكفين كنم؟ فرمود: پدرم مىگفت: حرمت و احترام بدن ميّت مؤمنمانند زنده
اوست. پس بدن و عورت او را بپوشان و كفن كن و حنوطبده و اينها را از زكات حساب كن و
جنازه او را هم تشييع نما. گفتم:اگر برخى از برادران او كفن ديگرى براى او بدست
آوردند و بر ذمّه اودَيْن هم باشد، آيا با يكى كفن شود و با كفن ديگرى دَين او
پرداختگردد؟ فرمود: نه، اين ميراثى نيست كه از او بجا مانده باشد، چيزىاست كه بعد
از وفات او بدست آمده است. پس بايد با اين كفنى كهبعد بدست آمده است كفن كنند و آن
كفن ديگرى از آن آنها است كه باآن كار خود را سامان دهند.(129)"
8 - امام باقرعليه السلام فرمود:
"إذا أردت أن تكفّنه فإن استطعت أن يكون في كفنه ثوب كان يصلّيفيه نظيف فافعل فإنّ
ذلك يستحبّ أن يكفّن فيما كان يصلّى فيه"(130).
"وقتى خواستى ميّت را كفن كنى پس اگر امكان دارد در كفن اوجامهاى را كه در آن نماز
مىگزارده و تمييز است بگذار، زيرا مستحباست كه ميّت در جامهاى كفن شود كه با آن
نماز مىخوانده است."
9 - امام صادقعليه السلام فرمود:
"قال أمير المؤمنينعليه السلام: "لا تجمّروا الأكفان ولا تمسحوا موتاكمبالطيب
إلّا بالكافور فإنّ الميّت بمنزلة المحرم"(131).
"حضرت علىعليه السلام فرمود: "به كفنها بخور نزنيد و بهمردگان خود بوى خوش
نماليد جز كافور، زيرا ميّت به منزله مُحرِماست."
10 - امام صادقعليه السلام فرمود:
"لا يسخّن للميّت الماء، لا تعجّل له النار، ولا يحنّط بمسك"(132).
"براى غسل ميّت، نبايد آب گرم شود، در تهيه آتش براى ميّتشتاب نگردد و با مشك حنوط
داده نشود."
11 - امام صادقعليه السلام فرمود:
"كفن بايد برد باشد و اگر برد نبود، همه آن از پنبه )نخ( باشد و اگرعمامه پنبهاى
)نخى( نيافتى براى عمامه از پارچه سابرى استفادهكن.(133)"
12 - از امام صادقعليه السلام درباره ميّت سئوال شد. پس حديثى را بيانفرمود كه در
آن گفت:
"سپس كفن مىكنى: ابتدا در مقعد او مقدارى پنبه و ذريره )نوعىاز بوى خوش( قرار
مىدهى، و رانهايش را با هم محكم مىبندىوجامههاى كفنش را با سه عود خوشبوى كن،
سپس سر تا سرى را بهدرازا پهن مىكنى و بر آن ذريره مىپاشى و سپس لُنگ را پهن
مىكنىبه گونهاى كه سينه و پاها را بپوشاند و بعد هم پارچهاى را كه پهناى آنيك
وجب و نيم است و بعد هم پيراهن را. پارچه را بر پيراهن روىعورت و فرج ميّت مىبندى
تا چيزى از عورت ميّت پيدا نباشد،ومقدار كمى كافور در گوشها و محلهاى سجده در بدن
او قرار بده،ودر چشمان، دهن و گوشهاى او مقدار كمى پنبه بگذار، سپس بر سراو عمامه
بپيچ و بر صورتش مقدارى ذريره بينداز و دو طرف عمامهبايد به طرف چپ او و به اندازه
يك وجب به صورت ميّت رها شود،و كسى كه ميّت را غسل داده و كسى كه ميّت را مسّ نموده
بايد غسلكند هر چند كه ميّت غسل داده شده باشد. كفن هم بايد برد باشدواگر برد نبود
همه آن از پنبه باشد و اگر عمامه پنبهاى نيافتى، ازپارچه سابرى عمامه تهيه كن. بعد
فرمود: براى فرج ميّت زن به اندازهنيم منّ پنبه لازم است. درباره روش و ترتيب كفن
كردن فرمود: ازپيراهن آغاز مىكنى، سپس پارچه را روى پيراهن بر باسن و رانهاوعورت
او مىپيچى و درازاى پارچه سه ذراع و نيم و پهناى آن يكوجب و نيم باشد. سپس لنگ
چهار باره پيچيده شود و بعد سرتاسرى و سپس عمامه و اضافه عمامه بر صورت او رها شود،
و در هرپارچهاى از كفن بايد مقدارى كافور گذاشته شود و همچنين ذريره اگرچه در
سرتاسرى، پارگى وجود داشته باشد.(134)"
13 - امام صادقعليه السلام فرمود:
"أجيدوا أكفان موتاكم فإنّها زينتهم"(135).
"براى مردگان خود كفن نيكو انتخاب كنيد، زيرا كفن زينتمردگان است."
14 - حسن بن عبداللَّه صيرفى، از پدرش نقل مىكند كه:
"امام موسى بن جعفرعليه السلام با كفنى تكفين شد كه در آن حبره بودوبه دو هزار و
پانصد دينار تهيه شده و همه قرآن بر آن نوشته شدهبود.(136)"
15 - محمّد بن على بن الحسين فرمود: "روايت شده است كهسندى بن شاهك به امام
ابوالحسن موسى بن جعفرعليه السلام گفت:دوست دارم اجازه بدهى من تو را كفن كنم. امام
فرمود: ما اهل بيت،حجّ صروره ما )يعنى حجّ واجب ما( و مهر زنان ما و كفنهاى ما
ازپاكترين اموال خود ما مىباشد.(137)"
16 - محمّد بن مسلم از يكى از دو امامعليهما السلام نقل مىكند:
"گفتم: كسى كه چشمان ميّت را مىبندد و كسى كه ميّت را غسلمىدهد بايد غسل كند؟
فرمود: بلى. گفتم: پس ميّت را غسل بدهدو قبل از آنكه خود غسل كند، ميّت را كفن كند؟
فرمود: ميّت را غسلبدهد، سپس دستانش را از شانه بشويد، پس از آن ميّت را كفن
نمايدو بعد خود غسل كند.(138)"
17 - امام باقرعليه السلام فرمود:
"لا تماكس في أربعة أشياء: في الاضحيّة والكفن وثمن النسمةوالكراء إلى مكّة"(139).
"در چهار چيز چانه نزن: در خريدن قربانى و كفن و قيمت بردهو كرايه رفتن به مكّه."
تفصيل احكام:
1 - كفن كردن مرده مسلمان بر همه مسلمانان واجب كفائى است.كفن عبارت از سه پارچه
است: لنگ كه از ناف تا پاهايش با آنپيچيده مىشود، و پيراهن و سرتاسرى كه همه بدن
را مىگيردومستحبّ است كه با پارچهاى كمر ميّت با عورت و رانهاى اوبسته شود و بر
سر او هم عمامهاى پيچيده شود.
2 - لنگ بايد از ناف تا زانو را بپوشاند، و به اندازهاى كه لنگ گفته شودكفايت
مىكند، و پيراهن از شانه تا نصف ساق پا را بپوشاند و بهتراين است كه تا روى پاها
برسد، امّا سرتاسرى بايد همه بدن رابپوشاند و اگر سرتاسرى بگونهاى باشد كه از نظر
پهنا يك طرف آنروى طرف ديگر قرار گيرد، و از نظر درازا هم بستن دو سر آنممكن
باشد، احوط است.
3 - ميّت با پوست مردار و پارچه غصبى و چيز نجس )حتى آنچه درنماز عفو شده است( و
پارچه ابريشمى خالص كفن نمىشود،واحوط اين است كه از پارچه طلا كارى شده هم اجتناب
شود،وهمچنين با پوست ومو و پشم حيوان حرام گوشت هم كفن كردنجائز نيست، امّا پوست
حيوان حلال گوشت هم اگر بر آن جامه ياپارچه صدق نكند احوط آن است كه در كفن از آن
اجتناب شود.
4 - اگر كفن، بعد از گذاشتن ميّت در آن، نجس شود بايد تطهير شود،يا با شستن يا
بريدن و يا تبديل آن به كفن ديگر، چه قبل از اينكهجنازه در قبر گذاشته شده باشد و
يا بعد از آن.
5 - كفن زن بر شوهر است اگر قدرت مالى داشته باشد، مگر اينكهكسى ديگر كفن او را به
عهده گيرد و تبرّع )بخشش( كند يا اينكهزن وصيّت خاصّى كرده باشد. پس اگر وصى او
وصيّت را انجامداد از شوهر ساقط مىشود، و احوط آن است كه ساير مخارجوفات هم مثل
كفن است و شوهر بايد آنها را به دوش بگيرد.
6 - كفن هر انسان از اموال خود او تهيه مىشود. فقهاءرحمهم الله گفتهاند: اگرميّت
فقير باشد و كسى هم كفن او را تبرّع نكند، برهنه دفنمىشود و بر اقارب و يا ساير
مسلمانان، كفن او واجب نيست.ولى اگر گفته شود كه كفن ميّت بر كسانى كه ميّت واجب
النفقه اوبوده است واجب است، و اگر چنين كسى نباشد بر ساير مسلمانانواجب كفايى
است، اين قول اقرب و احوط است.
7 - مقدار واجب كفن، از اصل مال ميّت برداشته مىشود و همچنين-بنابر اشبه- ساير
مخارج دفن و كفن. و در اين صورت بايد حدّمتعادل لايق شأن ميّت در نظر گرفته شود و
از اسراف پرهيز گردد،امّا ساير مصارف وفات كه از مستحبّات است يا از سنّتها و
رسوماجتماعى است، بايد با اذن ورثه صورت گيرد مگر اينكه خودميّت وصيّت كرده باشد
كه در اين صورت از ثلث او برداشتهمىشود.
8 - در كفن، مستحب است كه براى مرد يك عمامه اضافه شود كه برسر او پيچيده مىشود و
دو سر آن از زير گردن بر روى سينه او رهامىگردد، يعنى طرف راست عمامه به طرف چپ
سينه و طرفچپ آن به طرف راست سينه ميّت انداخته مىشود.
9 . و مستحبّ است براى زن بجاى عمامه، مقنعه اضافه شودو پارچهاى كه پستانهايش را
با پشتش ببندد.
10 - مستحب است با پارچهاى كمر ميّت -چه مرد باشد و يا زن-بسته شود و با پارچه
ديگر رانهاى او بسته گردد.
11 - علاوه بر سرتاسرى واجب، مستحب است يك سرتاسرى ديگرهم اضافه شود و بهتر اين است
كه بُرد يمانى باشد.
12 - مستحب است مقدارى پنبه روى عورت ميّت و در مقعد اوگذاشته شود تا چيزى از آن
خارج نگردد و همچنين در فرج زنو بلكه در سوراخهاى بينى نيز اگر بترسند كه چيزى
از آن خارجشود، مقدارى پنبه گذاشته شود.
13 - مستحب است كه كفن خوب انتخاب شود و از جنس پنبه )نخى(و رنگش سفيد باشد و رنگ
زده هم نباشد مگر پارچه حبره(140) كهروايت شده كفن رسول خداصلى الله عليه وآله
حبره سرخ بوده است. ومستحب است كفن از مال خالص ميّت باشد و اگر از جامه احرامو
نماز او باشد بهتر است، و همچنين مستحب است مقدارىكافور يا ذريره )دانه خوشبو و
معطّرى است به اندازه دانه گندم(پاشيده شود و اگر چيزى از تربت امام حسينعليه
السلام همراه ميّتگذاشته شود بهتر خواهد بود و مستحبّ است طرف راست كفنبر روى طرف
چپ آن گذاشته شود و اگر نيازى به دوختن داشتهباشد از نخ خود كفن بدوزند.
14 - مستحب است كسى كه ميّت را غسل مىدهد، بعد از تطهيرو شستن دستان و پاهايش به
كفن كردن ميّت بپردازد.
15 - مستحب است كه در حاشيه كفن، شهادت ميّت به وحدانيّتخدا و نبوّت پيامبر
اسلامصلى الله عليه وآله و امامت ائمّه معصومينعليه السلام و نامآنان نوشته شود،
بدين ترتيب كه نوشته شود: فلان فرزند فلانشهادت مىدهد به چنين و چنين... و مستحبّ
است همه قرآنرا روى كفن ميّت بنويسند يا بر پارچهاى ديگر كه همراه كفنگذاشته
شود.
16 - مستحبّ است كه انسان قبل از مرگش، كفن خود را تهيه نمايد تاجزء غافلان شمرده
نشود.
17 - مكروه است كه كفن با آهن بريده شود و آستين و دكمه براى آنگذاشته شود، و اگر
ميّت در پيراهن خود كفن شود بايددكمههاى آن را بردارند و همچنين مكروه است كه نخ
كفن را باآب دهن تر كنند.
18 - مكروه است كه كفن را بخور بزنند و همچنين مكروه است كهرنگ كفن سياه باشد يا
با رنگ سياه بر آن نوشته شود يا از جنسكتّان يا مخلوط با ابريشم باشد.
19 - مكروه است كه انسان در خريد كفن چانه بزند.
20 - مكروه است كه كفن كثيف و چركين باشد يا به قول بعضى از فقهادوخته باشد.
و - درباره حنوط و جريدتين
احاديث شريف:
1 - على بن ابراهيم، از پدرش، از امامعليه السلام نقل مىكند:
"السنّة في الحنوط ثلاثة عشر درهماً وثلث أكثره وقال: إنّجبرئيلعليه السلام نزل
على رسول اللَّهصلى الله عليه وآله بحنوط وكان وزنه أربعين درهماًفقسّمها رسول
اللَّهصلى الله عليه وآله ثلاثة أجزاء جزء له وجزء لعليّ وجزءلفاطمةعليهم
السلام"(141).
"سنّت پيامبر در مقدار حنوط، حدّاكثر سيزده درهم و يك سومدرهم است، زيرا جبرئيل
براى رسول خداصلى الله عليه وآله حنوط آورد و وزن آنچهل درهم بود پس رسول خداصلى
الله عليه وآله آن را سه قسمت تقسيم كرد:قسمتى را براى خود و قسمتى را براى
علىعليه السلام و قسمتى را براىفاطمهعليها السلام قرار داد."
2 - امام صادقعليه السلام فرمود:
"أقلّ ما يجزي من الكافور للميّت مثقال"(142).
"كمترين مقدارى كه از كافور براى ميّت كفايت مىكند، يك مثقالاست."
3 - محمّد بن عبداللَّه بن جعفر حميرى مىگويد:
"كتبت إلى الفقيه اسأله عن طين القبر يوضع مع الميّت في قبره هليجوز ذلك أم لا؟
فأجاب: -وقرأت التوقيع ومنه نسخت- توضع معالميّت في قبره ويخلط بحنوطه إن شاء
اللَّه"(143).
"به فقيه )امامعليه السلام( نوشتم و درباره خاك قبر )تربت امامحسينعليه السلام(
پرسيدم كه با ميّت در قبرش گذاشته مىشود آيا جايزاست يا نه؟ امام جواب داد: -من
توقيع امام را خواندم و از روى آناستنساخ كردم- با ميّت در قبرش گذاشته مىشود و
با حنوطشمخلوط مىگردد ان شاء اللَّه."
4 - عبدالرحمان بن ابى عبداللَّه مىگويد:
"سألت أبا عبداللَّهعليه السلام عن الحنوط للميّت فقال: اجعله فيمساجده"(144).
"از امام صادقعليه السلام درباره حنوط ميّت پرسيدم فرمود: حنوط رادر مواضع سجده او
بگذار."
5 - امام صادقعليه السلام فرمود:
"إذا أردت أن تحنّط الميّت فاعمد إلى الكافور فامسح به آثار السجودمنه ومفاصله
كلّها ورأسه ولحيته وعلى صدره من الحنوط وقال: حنوطالرجل والمرأة سواء، وقال: أكره
أن يتبع بمجمرة"(145).
"وقتى خواستى ميّت را حنوط كنى پس كافور بخواه و آن را بهمحلهاى سجده در بدن ميّت
و مفاصل و سر و ريش و سينه او بمال.و فرمود: حنوط كردن مرد و زن يكسان است. و
فرمود: من كراهتدارم از اينكه ميّت با عود يا چيز ديگر بخور داده شود."
6 - امام صادقعليه السلام فرمود:
"إنّ النبيّصلى الله عليه وآله نهى أن يوضع على النعش الحنوط"(146).
"پيامبر اسلامصلى الله عليه وآله نهى كرد از اينكه حنوط بر روى جنازه گذاشتهشود."
7 - زراره مىگويد:
"قلت لأبي جعفرعليه السلام ارأيت الميّت إذا مات لم تجعل معه الجريدة؟فقال: يتجافى
عنه العذاب والحساب ما دام العود رطباً، إنّما العذابوالحساب كلّه في يوم واحد في
ساعة واحدة، قدر ما يدخل القبرويرجع القوم وإنّما جعلت السعفتان لذلك فلا يصيبه
عذاب ولا حساببعد جفوفهما إن شاء اللَّه"(147).
"به امام باقرعليه السلام گفتم: چرا جريده )دو چوب تر( همراه ميّتگذاشته مىشود؟
در جواب فرمود: تا زمانى كه چوب، تر باشد،عذاب و حساب از او دور خواهد بود، زيرا
عذاب و حساب همگىدريك روز و در يك ساعت مىباشد به اندازه وقتى كه ميّت در
قبرگذاشته مىشود و مردم بر مىگردند و اين دو جريده )دو شاخهچوب تر يا نخل خرما(
براى همين است و بعد از خشك شدن آندو، هيچگونه عذابى به او نمى رسد اِن شاء
اللَّه."
8 - سهل بن زياد از جمعى از اصحاب ما نقل مىكند:
"قلنا له: جعلنا اللَّه فداك، إن لم نقدر على الجريدة؟ فقال: عودالسدر. قيل: فإن لم
نقدر على السدر؟ فقال: عود الخلاف"(148).
"به امامعليه السلام گفتيم: فدايت گرديم، اگر نتوانيم جريده )شاخهخرما( پيدا كنيم
چه كار كنيم؟ فرمود: چوب سدر. گفته شد: اگرچوب سدر هم نباشد؟ فرمود: چوب خلاف.
)خلاف يا صفصافنوعى از درخت بيداست كه در سرزمين عرب زياد وجود دارد."
9 - جميل بن درّاج مىگويد:
"قال: إنّ الجريدة قدر شبر، توضع واحدة من عند الترقوة إلى مابلغت ما يلي الجلد،
والاُخرى في الأيسر من عند الترقوة إلى ما بلغتمن فوق القميص"(149).
"جريده به اندازه يك وجب است. يكى از آن دو در كنار استخوانبالاى سينه نزديك گردن
و چسبيده به پوست بدن گذاشته مىشودوديگرى در طرف چپ و در همان محل ولى از بالاى
پيراهن كفنگذاشته مىشود."
10 - سهل بن زياد مىگويد:
"قيل له: جعلت فداك، ربّما حضرني من أخافه فلا يمكن وضعالجريدة على ما روينا،
فقال: ادخلها حيث ما أمكن"(150).
"به امامعليه السلام گفته شد: فدايت گردم، چه بسا ممكن است كسى درآنجا باشد كه از
او مىترسم، پس گذاردن جريده طبق آنچه براى ماروايت شده، امكان ندارد. فرمود: جريده
را با او بگذار هر طور كهامكان داشته باشد."
11 - ابوالبخترى از امام صادقعليه السلام از پدرش امام باقرعليه السلام
روايتمىكند:
"إنّ الرشّ على القبور كان على عهد النبيصلى الله عليه وآله، وكان يجعل
الجريدالرطب على القبور حين يدفن الإنسان في أوّل الزمان، ويستحبّ
ذلكللميّت"(151).
"آب پاشيدن روى قبر در زمان پيامبرصلى الله عليه وآله مرسوم بود و يك شاخهنخل تر و
سبز نيز بلا فاصله پس از اينكه ميّت دفن مىشد، روى قبرگذاشته مىشد و اين مستحبّ
است."
12 - از امام صادقعليه السلام از پدرشعليه السلام نقل شده:
"إنّ النبيّصلى الله عليه وآله سئل عن رجل يدعى إلى وليمة وإلى جنازة فأيّهماأفضل؟
وأيّهما يجيب؟ قال: يجيب الجنازة فإنّها تذكّر الآخرة وليدعالوليمة فإنّها تذكّر
الدنيا"(152).
"از پيامبرصلى الله عليه وآله سئوال شد درباره مردى كه هم به وليمه دعوتشده و هم
به جنازه، كدام يك بهتر است؟ كدام يك را بايد اجابتكند؟ فرمود: جنازه را اجابت
كند، زيرا آخرت را به ياد انسان مىآوردو وليمه را ترك كند، زيرا انسان را به ياد
دنيا مىاندازد."
13 - ميسّر مىگويد:
"سمعت أبا جعفرعليه السلام يقول: من تبع جنازة مسلم اُعطي يوم القيامةأربع شفاعات
ولم يقل شيئاً إلّا وقال الملك: ولك مثل ذلك"(153).
"از امام باقرعليه السلام شنيدم كه مىگفت: كسى كه جنازه مسلمانى رادنبال )تشييع(
كند، روز قيامت چهار شفاعت داده خواهد شد و درهنگام تشييع چيزى نمىگويد مگر اينكه
فرشته مىگويد: براى تو نيزمثل همين باد."
14 - امام باقرعليه السلام فرمود:
"كان فيما ناجى به موسى ربّه أن قال: يا ربّ ما لمن شيّع جنازة؟قال: اُوكّل به
ملائكة من ملائكتي معهم رايات يشيّعونهم من قبورهمإلى محشرهم"(154).
"در ميان آنچه حضرت موسىعليه السلام با پروردگارش مناجات كرد اينبود كه:
پروردگارا، براى كسانيكه جنازهاى را تشييع كنند چه پاداشخواهد بود؟ فرمود:
فرشتگانى را موظّف مىسازم كه با آنهاپرچمهايى است و آنان را از محل قبرشان تا محشر
تشييع كنند."
15 - امام صادقعليه السلام فرمود:
"أوّل ما يُتحَف المؤمن به في قبره أن يغفر لمن تبع جنازته"(155).
"اوّلين چيزى كه به مؤمن در قبرش به عنوان يك تحفه بخشيدهمىشود اين است كه
كسانيكه جنازه او را دنبال كردهاند، آمرزيدهمىشوند."
16 - اصبغ بن نباته مىگويد:
"قال أمير المؤمنينعليه السلام: من تبع جنازة كتب اللَّه من الأجر له أربعقراريط:
قيراط باتّباعه، وقيراط للصلاة عليه، وقيراط بالانتظار حتىيفرغ من دفنها، وقيراط
للتعزية"(156).
"حضرت علىعليه السلام فرمود: كسى كه جنازهاى را دنبال )تشييع(كند، خداوند براى او
چهار قيراط پاداش مىنويسد: يك قيراطبخاطر دنبال كردنش، و يك قيراط به جهت
نمازگزاردن بر او، و يكقيراط براى انتظار كشيدن تا فراغت از دفن او، و يك قيراط هم
براىتعزيت و سوگوارى."
17 - زراره مىگويد:
"كنت مع أبي جعفرعليه السلام في جنازة لبعض قرابته فلمّا أن صلّى علىالميّت قال
وليّه لأبي جعفرعليه السلام: ارجع يا أبا جعفر مأجوراً ولا تعني لأنّكتضعف عن
المشي، فقلت أنا لأبي جعفرعليه السلام: قد أذن لك في الرجوعفارجع ولي حاجة اُريد
أن اسألك عنها، فقال أبو جعفرعليه السلام: إنّما هوفضل وأجر فبقدر ما يمشي مع
الجنازة يؤجر الذي يتبعها فأمّا بإذنهفليس بإذنه جئنا ولا بإذنه نرجع"(157).
"همراه امام باقرعليه السلام در تشييع جنازه بعضى از بستگان او بودم،هنگاميكه بر
ميّت نماز گزاردند، ولىّ ميّت به امام باقرعليه السلام گفت: اىابا جعفر! شما پاداش
خود را گرفتيد، برگرديد و خود را به زحمتنيندازيد، زيرا از راه رفتن ناتوان هستيد.
پس من هم به ابا جعفرعليه السلامگفتم: به شما اجازه داد، برگرديد و من هم كارى
دارم مىخواهم ازشما بپرسم. امام باقرعليه السلام به من گفت: اين يك فضيلت و پاداش
استو به كسى كه دنبال جنازه مىآيد به همان اندازهاى كه همراه جنازه راهمىرود
پاداش داده مىشود، امّا اجازه ولىّ ميّت لازم نيست ما بااجازه او نيامده بوديم و
با اجازه او هم بر نمىگرديم."
18 - جابر از امام باقرعليه السلام نقل مىكند:
"مشى النبيّصلى الله عليه وآله خلف جنازة فقيل: يا رسول اللَّه، مالك تمشيخلفها؟
فقال: إنّ الملائكة رأيتهم يمشون أمامها ونحن تبع لهم"(158).
"پيامبر اسلامصلى الله عليه وآله پشت جنازهاى راه مىرفت. پس گفته شد: يارسول
اللَّه! چطور از پشت جنازه مىرويد؟ فرمود: مىبينم كهفرشتگان پيشا پيش آن حركت
مىكنند و ما هم به دنبال آنان هستيم."
19 - امام باقرعليه السلام از پدرش، از پدرانش، از علىعليه السلام روايتمىكند:
"سمعت النبيّصلى الله عليه وآله يقول: اتّبعوا الجنازة ولا تتبعكم، خالفوا
أهلالكتاب"(159).
"از پيامبر اسلامصلى الله عليه وآله شنيدم كه مىگفت: شما از دنبال جنازهحركت
كنيد نه اينكه جنازه از دنبال شما حركت كند، شما مخالفاهل كتاب عمل كنيد."
20 - امام صادقعليه السلام فرمود:
"امش أمام جنازة المسلم العارف ولا تمش أمام جنازة الجاحد، فإنّأمام جنازة المسلم
ملائكة يسرعون به إلى الجنّة، وإنّ أمام جنازة الكافرملائكة يسرعون به إلى
النار"(160).
"در جلو جنازه مسلمان عارف راه برو و در جلو جنازه كافر منكرخدا راه نرو، زيرا در
جلو جنازه مسلمان فرشتگانى است كه او را بهسرعت بسوى بهشت مىبرند و در جلو جنازه
كافر هم فرشتگانىاست كه بسرعت او را به سوى آتش جهنّم سوق مىدهند."
21 - امام صادقعليه السلام فرمود:
"مات رجل من الأنصار من أصحاب رسول اللَّهصلى الله عليه وآله فخرج رسولاللَّهصلى
الله عليه وآله في جنازته يمشي فقال له بعض أصحابه: ألا تركب يا رسول اللَّه؟فقال:
إنّي لأكره أن أركب والملائكة يمشون"(161).
"مردى از انصار و از اصحاب پيامبر خدا فوت كرد و حضرتپيامبرصلى الله عليه وآله در
تشييع جنازه او پياده مىرفت بعضى از اصحابمىگفتند: يا رسول اللَّه! چرا سوار
نمىشويد؟ حضرت فرمود: منمايل نيستم سوار باشم و فرشتگان پياده راه بروند."
22 - امام صادقعليه السلام فرمود:
"السنّة أن تستقبل الجنازة من جانبها الأيمن وهو ممّا يلي يسارك ثمّتصير إلى
مؤخّره وتدور عليه حتى ترجع إلى مقدّمه"(162).
"سنّت پيامبر آن است كه از طرف راست جنازه كه طرف چپ تومىشود، جنازه را بردارى و
بعد به سمت عقب او برگردى ودوربزنىتا به سمت جلو او بازگردى."
23 - امام باقرعليه السلام فرمود:
"من حمل أخاه الميّت بجوانب السرير الأربعة محى اللَّه عنه أربعينكبيرة من
الكبائر، والسنّة أن يحمل السرير من جوانبه الأربعة وما كانبعد ذلك فهو
تطوّع"(163).
"كسى كه جنازه برادر ميّت خود را از چهار گوشه تابوت بردارد،خداوند چهل گناه كبيره
او را محو مىگرداند، و سنّت اين است كهتابوت را از چهار طرف آن حمل كند و اضافه
بر آن اختيارى است."
تفصيل احكام:
1 - حنوط كردن ميّت يعنى ماليدن كافور بر مواضع هفتگانه سجده)پيشانى، هر دو كفّ
دست، زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها(واجب است، و احتياط اين است كه سر بينى نيز
اضافه شود،وفرقى ندارد كه كافور را بر مواضع يادشده با دست بمالد و يا باپارچه
بمالد، بلكه پاشيدن كافور در آن مواضع هم جائز استومستحب است كه بر مفاصل، سر،
ريش، سينه، فرج، گردن،شانهها، آرنجها و پشت دستان نيز ماليده شود.
2 - وقت حنوط كردن بعد از غسل )يا تيمّم( است چه پيش از كفنكردن باشد يا بعد و يا
در هنگام آن، و بهتر اين است كه پيش از كفنكردن حنوط شود، و احتياط اين است كه
كافور طاهر، مباح،ساييده شده و خوشبو باشد.
3 - شخص مُحرِم كه قبل از طواف مرده باشد، از حنوط كردن استثناشده است.
4 - در حنوط، مسمّاى آن كفايت مىكند و بهتر اين است كه وزن آن بهاندازه سيزده
درهم و يك سوم درهم )در حدود هفت مثقالصيرفى( باشد و حدّاقل آن يك مثقال شرعى )سه
چهارم مثقالصيرفى( و بهتر از آن چهار درهم است.
5 - اگر حنوط كردن با كافور امكان نداشته باشد وجوب آن ساقطمىشود.
6 - مستحب است كافور، با مقدارى از تربت قبر امام حسينعليه السلاممخلوط گردد، و
مكروه است كه به دنبال جنازه بخوردان حملشود.
7 - مستحب است كه در حنوط از پيشانى آغاز كند.
8 - مستحب است كه همراه ميّت دو جريده )دو چوب تازه و سبز(گذاشته شود و بهتر اين
است كه از نخل خرما باشد، و گرنه از سدرو گرنه از خلاف )بيد( يا انار باشد و اگر
درختان يادشده دردسترس نباشد از هر درخت ديگر هم درست است و بايد تر باشدو چوب خشك
فائدهاى ندارد، و بايد هر يك به اندازه يك ذراعطول داشته باشد.
9 - جريده اوّل در طرف راست ميّت روى استخوان بالاى سينهنزديك گردن )استخوان چنبره
يا ترقوه( و چسپيده به بدن گذاشتهشود و جريده دوّم در سمت چپ ميّت و در همان محلّ
ولى روىپيراهن و زير سرتاسرى قرار داده شود.
10 - اگر دو جريده در قبر ميّت گذاشته نشود، روى قبر او بگذارند.
11 - اگر روى هر دو جريده، اسم ميّت و اسم پدرش و اينكه او بهشهادتين و ائمّه
دوازدهگانهعليهم السلام شهادت مىدهد، نوشته شودنيكو خواهد بود.
12 - مستحب است كه مؤمنين از وفات برادر مؤمنشان مطّلع شوند تااز ثواب حضور در
تشييع جنازه بهرهمند گردند، و مستحب استكه شخص تشييع كننده در هنگام تشييع،
دعاهاى روايت شده ازمعصومين را بخواند و به دنبال جنازه پياده راه برود و نه
سوارهوهمچنان نعشرا بر شانههاى خود حمل كنند نهروى وسايلنقليّه مگر در هنگام
ضرورت، و همچنين مستحب است كه تشييعكننده، خاشع باشد و انديشه كند و از ديدن
جنازه عبرت بگيردوپشت سر جنازه يا دو طرف آن حركت كند نه جلو آن، و جامهتزئين شده
روى نعش گذاشته نشود و جنازه را چهار نفر حملكنند.
13 - مستحب است كه تشييع كننده از چهار گوشه جنازه )تربيع(بگيرد و بهتر اين است كه
از طرف راست ميّت شروع كند و بر شانهراست خود بگذارد و بعد گوشه عقب تابوت را روى
شانه راستخود حمل كند و سپس گوشه ديگر آن را روى شانه چپ خودحمل كند و بعد به جلو
تابوت برود و سمت چپ ميّت را روىشانه چپ خود حمل نمايد.
14 - مستحب است صاحب عزا پا برهنه راه برود و رداى خود راوارونه بپوشد تا شناخته
شود كه او صاحب مصيبت است.
15 - خنده كردن و كارهاى لهو و لعب در كنار جنازه مكروه است،وهمچنين مكروه است كه
غير صاحب مصيب، رداى خود راوارونه بپوشد، و همچنين مكروه است سخن گفتن به غير
ذكرخداوند و اينكه جنازه را خيلى بسرعت ببرند و اينكه تشييع كنندهدست بر ران يا
دست بر روى دست خود بزند و اينكه بدنبالجنازه بخوردان حمل شود.