احكام ارث
س780: شخصى فوت نموده و براى زوجه اش در حال حيات خود لباس و اشياء ديگرى خريده،
اگر انسان نداند كه ميت تمليك به زوجه كرده يا نه، آيا آن لباس ها و اشياء قيمتى را
بايد به زن داد يا اينكه جزء اصل مال است؟ و همچنين لباس هاى نو كه تا به حال
نپوشيده و اشيائى كه استاده نكرده چه حكمى دارد؟
ج : آن چه را معلوم است كه به زن خود بخشيده مال زن است و آن چه را كه معلوم
نباشد به زن بخشيده جزء تركه ميت است و كما فرض الله تقسيم مى شود و فرقى بين
استفاده شده و غيره نيست.
س781: اگر مردى همسر و فرزند دارد و مجدداً با خانمى ازدواج كند و نمى خواهد به
غير از خانم كسى بداند، بنابراين در مورد ارث مى توانند با يكديگر قرار بگذارند كه
از همديگر ارث ببرند يا نه؟ و اگر نتوانند آيا بايد وصيت كنند كه فلان آقا يا فلان
خانم اين مبلغ را از من طلب دارد كه بجاى ارث او باشد؟
ج : كلمه «طلب دارد» بيم مورد است، ولى مى تواند وصيت كند از اموالش به او بدهند
يا به كسى بدهد كه به او برساند البته وصيت تا ثلث مال صحيح است.
س782: ارث پدر و مادر پس از فوت بين دختر و پسر چگونه تقسيم مى شود؟
ج : در ارث فرزندان از پدر يا مادر، پسر دو برابر دختر ارث مى برد.
س783: پدرى سى سال قبل فوت نموده چهار پسر و يك دختر بعنوان وارث دارد، بعد از
فوت، ملك موروثى را به ده هزار تومان مى فروشند و به خواهر اطلاع مى دهند، سهم خودت
را بردار، خواهر مى گويد فلعلاً نمى خواهم، حالا خواهر ارث و سهم خودش را مى خواهد،
آيا سهم وارث خواهر در موقع فروش كه ده هزار تومان بوده، بايد داد و يا قيمت امروز
كه ارزش بيشترى دارد؟
ج : اينكه مرقوم داشته ايد كه خواهر گفته است: «فعلاً نمى خواهم»، يعنى فروختن
ملك موروثى به آن قيمت را قبول كرده است، اگر قبول كرده باشد همان ده هزار تومان را
بايد داد.
س784: بعد از فوت شخصى، يكى از فرزندان او در خانه مسكونى او ساكن شده است. آيا
ساير ورثه از اين خانه ارث مى برند؟ و آيا مى توانند اجاره چند ماه سكونت او را از
وى بگيرند؟
ج : از آن ارث مى برند و اگر بدون اذن ورثه سكونت كرده، حق مطالبه مال الاجاره
را نسبت به سهم خود دارند.
س785: شخصى همراه زن و فرزندانش در يك سانحه تصادف رانندگى فوت مى كنند، هم خود
مرد و هم همسر او، پدر و مادرى دارند و فرزند ديگرى هم ندارند، حكم تقسيم ارث را
بين والدين زوج و زوجه ايشان بيان فرماييد:
ج : در مسأله فوق نخست زن از مال شوهر خود و شوهر از مال همسر خود ارث مى برد، و
پس از اخراج اين دوتا، مال هر يك از زن و شوهر به پدر و مادر خود منتقل مى شود و از
آن مال، يك سوم به مادر و بقيه به پدر داده مى شود.
س786: حبوه كه در ميراث، براى پسر بزرگ است، آيا توسعه دارد كه امروز ماشين
سوارى را نيز شامل گردد يا خير؟
ج : ماشين جزء حبوه نيست و توضيح حبوه در رساله ذكر شده است.
س787: اين جانب اهل كنگاور ولى ساكن قم هستم آيا مادر و يا خواهران و برادرانم
سهم الارث كه از فوت پدرم به من مى رسد را به علت ينكه در شهر مذهبى قم سكونت دارم
محروم و يا به تصرف خود و يا به هر نحو از انحأ با وجود حيات خود و فرزندانم به
ديگران واگذار نموده و مسترد ندارند؟
ج : هيچيك از وراث حق محروم كردن وارث ديگر از سهم الارث را ندارد.
س788: شوهر و دو فرزند اينجانب در سانحه اتومبيل فوت نموده اند چون لحظه دقيق
فوت مشخص نيست و تقدم و تأخر وت مرحومين معلوم نمى باشد. با توجه به ماده 873 قانون
مدنى در باب امور جسمى كه تصريح مى دارد «اگر تاريخ فوت اشخاصى كه از يكديگر ارث مى
برند مجهول و تقدم و تأخر هيچيك معلوم نباشد اشخاص مزبور از يكديگر ارث نمى برند
مگر آنكه فوت به سبب غرق يا هدم واقع شود.» سؤال اين است آيا كلمه هدم شامل سانحه
اتومبيل نيز مى باشد يا خير؟ و در صورتى كه سانحه اتومبيل هدم تلقى مى گردد از
يكديگر ارث مى برند يا خير؟
ج : كلمه هدم شامل سانحه اتومبيل نمى شود ولى در كليه جريانهائى كه اين قبيل مرگ
و مير پيش مى آيد و تقدم و تأخر معلوم نباشد و احتمال تقارن در بين باشد از يكديگر
ارث مى برند.
س789: آيا وارثى كه در منزل زندگى مى كند تا قبل از تعيين تكليف سهم شريك ديگر
حق تصرف در خانه موروثى را دارد يا خير؟
ج : در فرض مسأله تصرف در آن خانه بهيچ وجه و بهر نحو بدون رضايت شريك صحيح
نيست.
س790: فردى از دنيا مى رود بعد از مدتى پدر او نيز از دنيا مى رود آن شخص اولى
داراى پسرى است، آيا آن پسر از پدر بزرگش با توجه به اينكه آن شخص داراى خواهرانى
نيز هست ارث مى برد يا خير؟
ج : در فرض مذكور چون خواهران آن فرد اولاد بدون واسطه پدر هستند پسرش از پدر آن
فرد (از جد خود) ارث نمى برد.
س791: آيا فرزندى كه در طول مدت طولانى از املاك پدر نگهدارى كرده و كتك خورده و
مانع تلف شدن و تصرف ديگران شده حق يا طلب حق اضافه اى نسبت به ساير فرزندان در سهم
الارث ندارد؟
ج : اگر نگهدارى از اموال مذكور با اجازه صاحبان آن بوده و در مدت نگهدارى قصد
تبرع و مجانى بودن نداشته و به قصد اجرت حفاظت كرده است مى تواند اجرت مثل مطالبه
كند وگرنه حقى نخواهد داشت.
س792: اولاً خواهشمندم از نظر شرعى معلوم بفرماييد كه در زمينى اوقافى كه عرصه
اوقافى و اعيانى نسد مالكيت دارد آيا در هنگام ارزش گذارى فقط متراژ اعيانى در سند
بايد قيمت گذارى شود يا حق اعيانى در عرصه هم قابل ارزش گذارى مى باشد؟ ثانياً:
اساساً تصور حق اعيان در عرصه هاى اوقافى اعتبار شرعى دارد يا خير؟
ج : در صورتى كه صاحب اعيانى كه مى فرماييد سند مالكيت دارد در اصل قبل از وقف
زمين حق تأسيس اعيانى و ابقاى آن در آن زمين را داشته و بعد از آن صاحب زمين، زمين
خود را وقف كرده است، اكنون در هنگام ارزش گزارى حق ابقاى اعيانى در عرصه بايد مورد
نظر باشد. اما اگر چنين حقى نداشته است اساساً تأسيس اعيانى در آنجا مشروع نيست و
بايد زمين را تخليه كند و او فقط مالك مصالح ساختمانى است. و از اين جواب، جواب
سؤال دوم روشن گرديد.
س793: شخصى ملك مسكونى خود را به شرط عمرى به يكى از سازمانهاى عام المنفعه دوتى
به صورت رايگان «مصالحه» مى نمايد تا پس از فوت در جهت ارائه خدمات عمومى سازمان
مذكور مورد استفاده قرار گيرد در ثبت و انتقال سند قصد و شرط «مصالح» قيد نگرديده
ولى در وصيت نامه عادى شرط و قصد «مصالح» به وصى خود بيان گرديده است.
1 - آيا «متصالح» برابر مفاد سند رسمى در «مورد مصالحه» اختيار كامل داشته و بر
حسب نظر خود به هر نحو مقتضى عمل خواهد نمود يا اختيار و عمل «متصالح» مقيد به شرط
و قصد «مصالح» مذكور در وصيّت نامه عادى مى باشد؟
2 - آيا وصيت نامه عادى به عنوان «وصى» جهت اجراى قصد «موصى» مشروط به تنفيذ
توسط مراجع قضايى مى باشد يا متن وصيّت نامه عادى كفايت مى كند؟
3 - با فرض اينكه «متصالح» بعد از فوت «مصالح» برابر سند رسمى داراى اختيار بوده
و بر حسب نظر خود در «مورد مصالحه» تصرف نمايد، آيا تكليف شرعى از «وصى» ساقط مى
گردد؟
ج :
1 - عمرى يكنوع وقف است كه محدود به مادام العمر واقف و يا موقوف عليه است و
تعيين هر يك احتياج به قيد از طرف واقف و قبول از طرف ديگر دارد و پس از انقضاى مدت
به واقف يا ورثه او برمى گردد.
ج :
2 - قيد و شرط هر عقدى در صورتى اعتبار دارد كه در ضمن عقد ذكر شود و چون در فرض
سؤال در ضمن عقد صلح قيدى ذكر شده است صلح بدون قيد و شرط نافذ است و شرطى كه در
وصيّت نامه ذكر شده است صلح را مقيد نمى كند
ج :
3 - وصيّت اگر با مدرك معتبر ثابت شود عادى هم باشد كاى است و احتياج به تنفيذ
ندارد.
ج :
4 - در فرض مسأله تكليف شرعى از وصى ساقط است.
ج :
5 - در عقد مصالحه در فوق اگر قصد مصالح براى متصالح روشن بوده است بطورى كه عقد
صلح بر اساس آن واقع شده باشد كه هر دو طرف آن شرط را در نظر داشته اند در اين صورت
عقد صلح مشروط مى شود.
س794: اگر يك اثر علمى و هنرى در مسابقات علمى و ادبى مشمول دريافت جايزه گردد و
مولف آن فوت نمايد يا دسترسى به آن ممكن نباشد اولاً جايزه متعلق به چه كسى است؟ و
ثانياً آيا ناشرى كه امتياز نشر كتاب به او داده شده است در اين جايزه سهيم است؟
ج : در صورتى كه دسترسى به ورثه آن شخص نيز ممكن نيست حكم مجهول المالك بر آن
مترتب مى شود حق داشتن ناشر تابع قرارداد با مؤلف است.
س795: مردى عيالش را در حال مرض طلاق داده و آن مرد بعد از چند ماه مى ميرد؟ اگر
آن مرد در مرضى كه در همان مرض عيالش را طلاق داده بميرد، از او ارث مى برد يا خير؟
ج : بلى در اين صورت آن زن از مرد ارث مى برد ولى اگر شوهر از آن مرض خوب شود و
به جهت ديگرى از دنيا برود، زن از او ارث نمى برد. و بايد زن در اين مدت شوهر ديگر
نكرده باشد و به واسطه بى ميلى به شوهر هم به طلاق راضى نباشد حال چه به شوهر مالى
داده باشد تا او را طلاق دهد يا خير.
س796: شخصى به نام محمد فاقد اولاد مى باشد و فوت كرده اموال او به همسر تعلق
گرفته پس از آن همسر او نيز فوت كرده است كه يك خواهر كه از پدر و مادر يكى هستند
دارد و خواهر و برادرانى كه از پدر يكى و از مادر جدا هستند دارد، نحوه تعلق ارث به
ايشان چگونه است؟
ج : با بودن برادر و خواهر پدرى و مادرى به برادر و خواهر پدرى قط، ارث نمى رسد.
احكام شكار و ذبح حيوانات
س797: آيا ذبيحه اهل كتاب اگر با تسميه و رعايت تمام شرايط ديگر انجام پذيرد
حلال است يا حرام ؟
ج : يكى از شرائط ذبح شرعى آن است كه ذابح مسلمان باشد.
س798: آيا تماس بدن مرطوب اهل كتاب با لاشه ذبيحه موجب نجاست آن مى شود يا نه؟
ج : اهل كتاب ذاتاً پاك مى باشند.
س799: ذابحى كه در اسم مسلمان است و رفتارش به هيچ وجه منطبق بإ؛ظظ دستورات
اسلام نيست؛ يعنى حتى شهادتين را بلد نيست آيا ذبح او صحيح است؟
ج : نخستين علامت اسلام، گفتن شهادتين است.
س800: ذبح كسانى كه به على اللهى معروفند چه حكمى دارد؟
ج : اگر شهادتين را مى گويند و متوجه به لوازم مذهب خود نيستند - كه عوام آنها
اين طور مى باشند - در اين صورت ذبح آنها حلال است.
س801: آيا ذبيحه ناصبى حلال است؟
ج : حلال نيست.
س802: آيا ذبيحه خوارج حلال است؟
ج : حلال نيست.
س803: آيا در ذابح بلوغ شرط است؟
ج : بلوغ شرط نيست همينقدر كه مميز باشد كافى است.
س804: آيا در ذابح عقل شرط است؟
ج : قدرت درك و تشخيص لازم است.
س805: آيا ذبيحه اى كه از روى اجبار ذبح شود حلال است؟
ج : باين معنا كه ذابح را مجبور به ذبح كنند حلال است.
س806: آيا شرط است كه ذابح يك نفر باشد و يا ممكن است با يك كارد كه دو دسته
دارد دو نفر در آن واحد حيوان را ذبح كنند. در اين صورت تسميه يك نفر كافى است و يا
هر دو بايد تسميه بگويند و اگر نصف تسميه را يك نفر و نصف ديگر را شخص ديگر بگويد
آيا كافى است؟
ج : يك نفر بودن شرط نيست و در فرض مزبور در فوق حلال است و تسميه يكى از آنها
كافى است و اگر دو نفر با هم طورى بگويند كه تسميه صدق كند كافى است.
س807: در ذبح شرعى ايا قطع رگ هاى چهارگانه لازم است و يا تنها قطع حلقوم كافى
است؟
ج : قطع رگهاى چهارگانه لازم است.
س808: آيا لازم است قطع رگ ها پشت سر هم باشد؟ به فرض لازم بودن، اگر با فاصله
قطع گردد اكل ذبيحه چه حكمى دارد؟
ج : بايد پشت سر هم باشد بطورى كه يك كار صدق كند و اگر فاصله طورى باشد كه يك
دفعه بريدن صدق نكند مشكل است.
س809: آيا خروج روح از بدن ذبيحه بايد مستند به قطع رگ ها باشد؟ و اگر گوسفندى
در بلندى ذبح شد و قبل از خروج روح از بلندى افتاد و مرد به گونه اى كه خروج روح او
مستند به افتادن از بلندى باشد آيا اين ذبيحه حلال است يا خير؟
ج : بايد مستند به ذبح باشد.
س810: پس از ذبح شرعى اگر با تفنگ و يا كارد بر قلب و يا مغز حيوان ضربه وارد
كنند حكم چنين ذبيحه اى چيست؟
ج : پس از ذبح شرعى اشكال ندارد.
س811: اگر سر حيوانى به علتى از زير چانه بريده بريده شود و قبل از خروج روح
دوباره از مذبح قطع شود حلال است يا خير؟ در فرض سؤال اگر سر حيوان جدا نشده باشد
چه حكمى دارد؟
ج : اگر طورى ات كه به دفعه دوم ديگر سر بريدن صدق نمى كند اشكال دارد هرچند سر
حيوان جدا نشده باشد.
س812: آيا قطع كردن رگ هاى چهارگانه از پشت سر جايز است يا خير؟ اگر جواب منفى
است، آيا موجب حرمت ذبيحه ميگردد يا خير؟
ج :جائز نيست و موجب حرمت ذبيحه است.
س813: اگر چند ثانيه پيش از شروع به گفتن تسميه قطع رگ ها را آغاز كرده باشند،
آيا ذبيحه حلال است يا خير؟
ج : اشكال دارد.
س814: اگر همزمان ب قطع رگ ها شكم حيوان نيز دريده شود حكم آن چيست؟
ج : اشكال دارد.
س815: تسميه در ذبح شرعى آيا بايد به زبان عربى باشد يا به هر زبانى باشد كافى
است؟
ج : به هر زبانى كافى است.
س816: مقدار تسميه واجب كدام است؟ آيا گفتن نام الله كافى است؟
ج : بايد بگويد بسم الله يا الحمد لله يا الله اكبر و أمثال اين تعابير.
س817: آيا در تسميه قصد تعظيم لازم است؟
ج : بردن نام خداوند با قصد تعظيم توأم است كه در مسأله بعد ذكر مى شود.
س818: در تسميه آيا قصد ذبح لازم است؟ و اگر تسميه را به قصد ديگر بگويد و حيوان
را ذبح كند آيا كافى است؟
ج : كافى نيست مگر از اينكه از روى فراموشى باشد.
س819: اگر تسميه را به قصد ذبح مرغ به زبان آورد و سپس گوسفندى را ذبح كند صحيح
است يا خير؟
ج : بايد به قصد آن حيوانى كه مى خواهد آنرا ذبح كند باشد.
س820: تسميه با ضبط صوت چه حكمى دارد؟
ج : با رعايت اقتران اشكال ندارد.
س821: آيا با يك تسميه مى توان حيوان زيادى را ذبح كرد؟ در اين مسأله طولى بودن
و يا عرضى بودن ذبح ها فرق مى كند يا خير؟
ج : اگر در عرض هم باشد يك تسميه كافى است.
س822: آيا تسميه و ذبح را دو شخص ميتوانند عهده دار شوند؛ به طورى كه يك تسميه
بگويد و ديگرى حيوان را ذبح كند؟
ج : مى توانند.
س823: آيا در تسميه، دانستن معناى آن لازم است؟ بر فرض جايز بودن تسميه به غير
عربى، اگر تسميه را مثلاً به زبان انگليسى حفظ كرده باشد بدون توجه به معناى آن،
آيا صحيح است؟
ج : عربى بودن لازم نيست ولى بايد به معناى آن توجه داشته باشد.
س824: اگر تسميه از روى تعجب و يا استهزاء گفته شود براى ذبح كفايت مى كند؟
ج : كفايت نمى كند.
س825: اگر شخص جنب و يا زن حائض بسم الله را به قصد خواندن يكى از سوه هاى سجده
دار بگويند براى ذبح كافى است يا خير؟ به عبارت ديگر، تسميه حرام آيا در ذبح كافى
است يا خير؟
ج : كافى است.
س826: در ذبح با دستگاه آيا به هنگام روشن كردن آن تسميه لازم است يا به هنگام
قطع رگ هاى حيوان؟
ج : هنگام سر بريدن حيوان.
س827: حكم فاصله زمانى ميان تسميه و ذبح چيست؟
ج : بايد عف هگام سربريدن باشد.
س828: آيا تسميه اشخاص لال كه قدرت بر اداى درست تسميه ندارند صحيح است؟
ج : از چنين شخصى باندازه قدرت خود كافى است.
س829: در شتر و يا گاو در صورتى كه به سبب عذرى موجه ايستاده ذبح شوند نحوه رو
به قبله كردنشان چگونه است؟
ج : در فرض مذكور كه ممكن نيست محل ذبح رو بقبله باشد سر حيوان رو بقبله باشد
كافى است.
س830: انحراف ذبيحه از قبله تا چه مقدار بى اشكال است؟
ج : در صورت امكان بايد عرفاً رو به قبله باشد.
س831: در هنگام ذبح، افزون بر ذبيحه آيا ذابح نيز بايد رو به قبله باشد؟
ج : رو بقبله بودن ذابح لازم نيست.
س832: ترك استقبال از روى عمد و يا فراموشى و يا نادانى به حكم، چه حكمى داد؟
ج : اگر از روى عمد باشد حيوان حلال نيست.
س833: آيا در رو به قبله كردن حيوان روش خاصى وجود دارد؟ اگر جواب منفى است
بهترين روش آن كه موافق با احتياط باشد، كدام است؟
ج : محل ذبح رو بقبله باشد.
س834: اگر يقين پيدا كنيم اهل سنت افزون بر شرط استقبال به قبله شرايط ديگر را
رعايت نمى كنند ذبيحه آنها چه حكمى دارد؟
ج : مطابق فقه خودشان ذبح كنند براى ما حلال است.
س835: آيا حركت دست و پاى ذبيحه و خروج خون، با هم شرط حليت ذبيحه است؟
ج : اينها كه علامت داشتن حيات است لازم است.
س836: آيا آلت ذبح حتماً بايد از جنس آهن باشد يا آن كه با هر چيز تيزى مى توان
ذبح كرد، اگر چه از پلاستيك و غيره تهيه شود؟
ج : بايد از جنس فلزات كه برندگى دارد باشد.
س837: در صوتى كه آهن بودن آلت ذبح را شرط بدانيم آيا استيل آهن است يا خير؟
ج : هر برنده فلزى كه كار آهن را بكند كافى است.
س838: آيا استقرار حيات در ذبيحه شرط است؟
ج : در موقع ذبح حيات داشته باشد كافى است.
س839: اگر پيش از ذبح، حيوان را با آمپول يا با وارد كردن شوك و يا با وسايل
ديگر بى هوش كنند به گونه اى كه استقرار حيات در آن از بين برود، ذبح صحيح است يا
خير؟
ج : حيات طبيعى شرط است.
س840: آيا قطع سر حيوانى پيش از خروج روح حرام است يا مكروه؟ اگر حرام است، حرمت
آن تكليفى است يا وضعى؟
ج : حرمت تكليفى است.
س841: اگر پس از ذبح، جوزك، متصل به بدن باشد چه حكمى دارد؟
ج : اگر شرايط رعايت شود متصل به بدن نمى شود بنابراين، شرائط رعايت نشده است.
س842: اگر نصف جوزك در طرف سر و نصف ديگر در طرف بدن باشد حكمش چيست؟
ج : كافى نيست.
س843: اگر در شكم ماهى صيد شده به وجه شرعى، ماهى مرده اى پيدا شود چه حكمى
دارد؟
ج : حلال است.
س844: گفته مى شود اخيراً ماهى را با برق در ميدان آب بى هوش و سپس صيد مى كنند،
چنين صيدى چه حكمى دارد؟
ج : حلال نيست.
س845: اگر فلس برخى از ماهى ها با چشم معمولى ديده نشود وليكن با چشم مسلح ديده
شود، حكم صيدشان چيست؟
ج : بايد عرفاً فلس دار باشد.
س846: صيد از روى لهو چه حكمى دارد؟ حكم حيوان صيد شده چيست؟
ج : صيد با شرائط خود حلال است.
س847: ملاك لهوى بودن صيد چيست؟ آيا صيد ماهى از باب تفريح، لهوى است يا خير؟
ج : لهوى بودن يا نبودن درباره مسافر است.
س848: آيا صيد در سفر معصيت جايز است؟
ج : صيد حكم مستقل خود را دارد و جايز است.
س849: در صيد ماهى آيا لازم است صياد مسلمان باشد؟
ج : مسلمان بودن صياد لازم نيست ولى بايد بدانيم كه آنرا زنده از آب گرفته اند و
بيرون آب جان داده است و يا اينكه در داخل آب پس از اينكه بدام افتاده است مرده
است.
س850: آيا به تور انداختن ماهى در آب براى حليت كافى است و يا بايد آن را از آب
خارج كنند و در خارج آب بميرد؟
ج : بعد از اينكه به تور افتاد در داخل آب هم بميرد كافى است.
س851: اگر خوراك حيوانى مشروب و آبجو باشد خوردن گوشت آن چه حكمى دارد؟
ج : احتياط شود.
س852: ذبح با دستگاه هاى تمام اتوماتيك صنعتى چه حكمى دارد؟
ج : با رعايت شرائطى كه ذكر شده اشكال ندارد.
س853: شرايط حليت در حيوانى كه با اسلحه صيد ميگردد چيست؟
ج : با پنج شرط كه در رساله ذكر شده است حلال است.
س854: مجتهدى كه قطع رگ هاى چهارگانه را شرط حليت ذبيحه مى داند آيا مقلد او مى
تواند از ذبيحه شخصى كه تنها قطع حلقوم را شرط حليت مى داند بخورد؟
ج : تنها قطع حلقوم را كسى كافى نمى داند.
س855: شرايط حليت جنين در شكم حيوان مذبوح كدام است؟
ج : در صورتى كه در حين ذبح، مادر حيات داشته است و پس از ذبح، مادر، بدون تأخير
شكم مادر را پاره كرده و بيرون بياورند و مشاهده شد كه مرده است در اين صورت اگر
خلقت او تمام شده است حلال است و ذبح مادر ذبح آن نيز محسوب مى شود ولى اگر در
بيرون آوردن آن تأخير صوت گرفت و بيرون آوردند ديدند مرده است حرام است و اگ با
تأخير در بيرون آوردن نمرده بود و زنده بود خلقت او نيز كامل شده است آنرا اگر
مستقلاً ذبح كنند حلال است.
س856: اگر يك يا چند شرط از شرايط ذبح سهواً ترك گردد خوردن چنين ذبيحه اى حلال
است يا خير؟ آيا در اين جهت فرقى در شرايط وجود دارد يا خير؟
ج : اگر بردن نام خدا يا رو بقبله سر بريدن سهواً ترك شود حلال است ولى در غير
اينها ميان سهو و عمد فرقى نيست.
س857: اگر برخى از شرايط ذبح به جهت ندانستن حكم ترك گردد ذبيحه چه حكمى دارد؟
ج : حرام است.
س858: در موارد شك در ذبح شرعى وظيفه چيست؟ آيا اصل عدم تذكيه جريان دارد يا اصل
حليت و طهارت؟
ج : اصل عدم تذكيه جريان دارد.
س859: آيا ذبح شرعى لازم است حتماً به ذابح مستند باشد يا خير؟
ج : بلى لازم است.
س860: در ذبح با دستگاه هاى جدى كه يك نفر كلليد دستگاه را مى زند و مى رود اگر
به سبب قطع برق دستگاه به كار نيفتد و پس از مدتى با جريان پيدا كردن برق دستگاه
روشن شود و به طور اتوماتيك حيوانات آماده را ذبح كند، آيا اين گونه ذبح صحيح است؟
ج : بايد ذبح مستند به ذابح باشد و گفتن نام خدا با ذبح مقارن باشد.
س861: شخصى در هنگام غروب به طرف شكار تيراندازى مى كند و تير به نحوى به شكار
اصابت مى كند كه زخمى مى شود و همان لحظات شروع به دنبال كردن شكار مى كند (همانطور
كه آگاه هستيد دنبال كردن شكار زخمى با استفاده از رد خونى است كه از خود به جاى مى
گذارد) بعد از مدتى شب فرا مى رسد و شكارچى مجبور مى شود شكار را رها كرده و شب را
در آن منطقه بخوابد، هنگام صبح باز جستجو را ادامه مى دهد و بعد از مدتى به جسد
مرده شكار بر مى خورد كه با خون زيادى كه از او آمده مرده است. بفرماييد آيا گوشت
اين شكار حلال است يا خير؟ و اگر حلال است آيا فرد مزبور هنگامى كه شب فرا رسيده به
خانه رفته بود و صبح از خانه به شكارگاه آمده و شكار را مرده ديد آيا باز گوشت شكار
حلال مى باشد يا خير؟
ج : در فرض مزبور اگر شرايط ديگر از قبيل گفتن بسم الله در موقع تيراندازى و
مسلمان بودن شكارچى محقق باشد حلال است.
س862: مصرف مرغهاى منجمد كه از فرانسه وارد كرده اند و ذبح شرعى نشده اند چه
حكمى دارد؟
ج : اگر ذبح شرعى نشده است حرام است.
س863:از شكم ماهي كه از بازار خريدارى شده، ماهى ديگرى درآمده، آيا آن ماهى كه
از شكم ديگرى آمده نيز حلال است؟
ج : حلال است.
س864: آيا وجود فلسهاى ذرّه بينى يا ميكروسكوپى باعث حليت ماهى مى شود؟
ج : بايد از نظر اهل عرف داشتن فلس (پولك) صدق كند.
س865: حيوانات حرام گوشت غير از سگ و خوك اگر سر آنها را ببرند پوست آنها پاك
است يا خير؟ و ميشود خريد و فروش كرد يا خير؟
ج : حيوانات درنده و گوشتخوار را اگر ذبح شرعى كنند پاك مى باشد هر چند خوردن
گوشت آنها حرام است و خريد و فروش پوست آنها اشكال ندارد ولى مثل فيل و خرس و
بوزينه اگر ذبح شرعى بشوند احتياط واجب اجتناب از آنها است.