تجربه شيرين ندامت

محمد حسين يوسفى

- ۷ -


گفتار ششم : نكته ها و رموز استغفار

بركات فراوان براى استغفار زياد

از مجموع رواياتى كه در فضيلت استغفار روايت شده است ، استفاده مى شود كه آثار مادّى و بركات معنوىِ استغفار براى كسى است كه زياد و پى درپى، شب و روز، در هر حال و همه جا، از خدا عذرخواهى كرده و آمرزش طلبد.

رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) در سخن پربارى مى فرمايند:

أَكْثَرُوا مِنَ الإِسْتِغْفارِ ، فى بُيوتِكُمْ وَ فى مَجالِسِكُمْ وَ عَلى مَوائِدِكُمْ وَ فى أَسْواقِكُمْ وَ فى طُرُقِكُمْ وَ أَيْنَما كُنْتُمْ فَاِنَّكُمْ لاتَدْرُونَ مَتى تَنْزِلُ الْمَغْفِرَةُ . (1)

زياد استغفار كنيد ، در خانه ها و مجالستان ، سر سفره ها و در بازارهايتان ، و در مسير رفت و آمدهايتان و هر جا كه بوديد ( استغفار نماييد ) . چرا كه شما نمى دانيد آمرزش خداوند چه زمانى نازل مى شود .

در بيان گوهر افشان و حكمت بار ديگرى خطاب به زن هاى مسلمان مى فرمايند:

يا مَعاشرَِ النِّساءِ تَصَدَّقْنَ وَ أَكْثِرنَ الإِسْتِغْفارَ ، فَاِنّى رَأَيْتُكُنَّ أَكْثَرَ أَهْلِ النّارِ . (2)

اى بانوان صدقه دهيد و زياد استغفار كنيد كه من بيشترِ اهل آتش را از شما زنان ديدم .

علاوه بر اين ، در روايات ، فضايل خاصّى براى اين ذكر شريف وارد شده است كه خود عامل مهمّى براى زياد گفتن استغفار است ، ما نمونه هايى از آن را زينت بخش اين فصل كتاب قرار مى دهيم.

پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) در سخن زيبايى استغفار را برترين دعا شمرده اند:

ما مِنَ الدُّعاءِ شَىْءٌ أَفْضَلُ مِنَ الإِسْتِغْفار . (3)

هيچ دعايى برتر و با فضيلت تر از استغفار نيست .

اميرالمؤمنين (عليه السلام) اضافه بر اين ، از آن به عنوان پربركت ترين دعا در دنيا و آخرت ، ياد فرموده اند:

أَىُّ دُعاء أَفْضَلُ مِنَ الإِسْتِغْفار وَ أَعْظَمُ بَرَكَةً مِنْهُ فِى الدُّنْيا وَالآخِرَةِ . (4)

چه دعايى از استغفار ، با فضيلت تر ، و بركت آن در دنيا و آخرت از طلب آمرزش ، بزرگتر و بيشتر است .

در سخن زيباى ديگرى آن حضرت ، اجر و پاداش اين ذكر مبارك را بزرگترين پاداش دانسته و از آن به عنوان سريع ترين عامل براى دست يافتن به ثواب خداوند ياد نموده اند:

الإِسْتِغْفارُ أَعْظَمُ أَجْراً وَ أَسْرَعُ مَثُوبَةً . (5)

استغفار بزرگترين اجر و پاداش و سريع ترين مزد و ثواب را دارد .

رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) در گفتار حكيمانه اى آن را سلاح گنهكار، براى دفاع از خويشتن در برابر دشمن ( گناه و عقوبتش ) شمرده اند :

سِلاحُ الْمُذِنْبِ ، اَلإِسْتِغْفارُ . (6)

اسلحه گنهكار ، طلب آمرش از خداوند است .

همچنين آن حضرت استغفار را وسيله خوبى براى شستوشوى گناهان دانسته اند:

نَعْمَ الْوَسيلَةُ ، اَلإِسْتِغْفارُ . (7)

( براى از بين بردن آثار شوم گناه ) استغفار خوب وسيله اى است.

در سخن پر بار ديگرى ، آن پيامبر رحمت از گناهان به عنوان درد و مرض ياد كرده و دواى آن را استغفار معرفى كرده اند :

اَلذُّنُوبُ داءٌ وَالدَّواءُ الإِسْتِغْفارُ وَالشَّفاءُ أَنْ لاتَعُودَ . (8)

گناهان درد و مرض هستند و دواى آن استغفار است ، و شفا يافتن از آن به اين است كه ديگر به سوى آن ها برنگردى .

باز پيامبر گرامى (صلى الله عليه وآله وسلم) در دو كلام نورانى، استغفار را بهترين عبادت و دعا معرفى كرده و فرموده اند:

خَيْرُ العِبادَةِ الإِسْتِغْفارُ . (9)

استغفار بهترين عبادت است .

خَيْرُ الدُّعاءِ الإِسْتِغْفارُ . (10)

بهترين دعا ، طلب آمرزش از خداوند است .

افزون بر اين ، در بعضى از روايات كه در زمينه آثار و بركات استغفار رسيده است ، به صراحت و روشنى اثرهاى ياد شده ، براى زياد استغفار كردن ذكر گرديده است.

به نمونه هايى از آن ها توجّه كنيد:

* امام صادق (عليه السلام) حديثى را از اميرالمؤمنين (عليه السلام) روايت مى كنند كه آن حضرت فرمودند:

عَلَيْكُمْ فى شَهْرِ رَمَضانِ بِكَثْرَةِ الإِسْتِغْفارِ وَالدُّعاءِ ، فَأَمَّا الدُّعْاءُ فَيَدْفَعُ بِهِ عَنْكُمْ البَلاءَ وَ أَمَّا الإِسْتِغْفارُ فَيَمْحى ذُنُوبَكُمْ . (11)

بر شما باد كه در ماه رمضان زياد استغفار و دعا كنيد ، كه دعاى زياد ، بلا و گرفتارى را از شما دور مى سازد ; و استغفار زياد، گناهان شما را نابود مى كند.

* نضر بن كثير گويد: بر امام صادق (عليه السلام) وارد شدم در حالى كه سفيان ثورى هم همراه من بود . امام صادق (عليه السلام) سفارش هايى كردند ، از جمله فرمودند:

إِذَا اسْتَبْطَأْتَ الرِّزْقَ فَأَكْثِرْ مِنَ الإِسْتِغْفارِ . (12)

هرگاه روزيت به كُندى آيد و به سختى به تو رسد ، زياد استغفار كن .

* رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) در كلامى نورانى ، فرمودند:

مَنْ أَكْثَرَ الإِسْتِغْفارَ جَعَلَ اللهُ لَهُ مِنْ كُلِّ هَمّ فَرَجاً وَ مِنْ كُلِّ ضيق مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لايَحْتَسِبُ . (13)

هر كس زياد استغفار كند، خداوند نسبت به هر غصّه و اندوهى ، گشايشى برايش قرار دهد و از هر تنگنايى راه خروجى پيش پايش گذارد و از جايى كه گمان ندارد او را روزى دهد .

از مجموع سخن در اين بخش نتيجه مى گيريم :

همانگونه كه در گفتار قبل عنوان گرديد ، در پاره اى آيات و روايات ، آثار و بركات عظيمه اى براى ذكر استغفار بيان شده كه هضم آن براى همگان آسان نيست ; و اين خود باعث تشكيك در اصل مطلب مى شود كه چگونه ممكن است ، كسى عمرى گناه كند و سپس با درخواست بخشش از پروردگار خويش ، آمرزش خداوند شامل حالش شود و يا با گفتن يك استغفار به چنين آثار و بركاتى دست يابد ؟!

پاسخ اين سؤال ، به صورت پراكنده در مكتب وحى و سخنان اهل بيت (عليهم السلام) آمده است ، چكيده اش اين است :

اولاً : همانگونه كه در فصل هاى گذشته يادآور شديم ، استغفار ، تنها لغلغه زبان نيست ،بلكه حقيقت آن ، ندامت قلبى گوينده و پشيمانى باطنى او از گذشته و تصميم جدّيش به ترك گناه و رو آوردنش به سوى خدا و احكام نورانى اسلام است .

ثانياً : قوام توبه و استغفار به اينست كه اگر واجباتى از او فوت شده ، آن ها را جبران سازد ، به اين صورت كه قضايش را بجا آورده ، كفّاره اش را بپردازد و يا به گونه ديگر آن را تدارك كند.

ثالثاً : اگر گناه او حق الناس است ، آن را پرداخته و يا صاحب حق را راضى كند ، بگونه اى كه هنگام گفتن استغفار هيچ حقى از مردم به عهده او نباشد.

رابعاً : گناهى كه از آن توبه كرده و برايش استغفار مى كند گناهى باشد كه قابل گذشت و بخشش باشد ، نه آن كه توبه در مورد آن مفهومى نداشته و قابل گذشت و آمرزش نباشد . مثل اينكه ، آئين جديدى پديد آورده و يا بدعتى در دين خدا گذارده و بدين واسطه جمعى را گمراه و از آغوش دين خدا جدا ساخته باشد. زيرا كسانى كه بر دين اختراعى او باقى مانده ، بدعتهاى او را پذيرفته ، بدان عمل كرده و بر آن عقيده مرده اند ، قابل بازگشت نيستند.

بى شك ، چنين گناهى توبه اى ندارد ، مگر آن كه تمام كسانى را كه گمراه ساخته ، به صراط مستقيم باز گرداند ; و اين كار نيز براى او امكان پذير نيست.

آخرين سخن در پاسخ به سؤال مذكور ، كه از روايات گذشته استفاده مى شود اين است:

آمرزش خداوند و ساير بركات استغفار براى كسى است كه علاوه بر شرايط ياد شده ، زياد و پى در پى استغفار گويد نه آنكه عمرى گناه كند و سپس با گفتن يك استغفار همه گناهانش آمرزيده شود! همچنانكه اگر پى در پى استغفار كند ، ولى تصميم جدّى بر ترك گناه نگيرد و گذشته تاريك خويش را جبران نكند ، از استغفار خويش سودى نمى برد!

پس زياد استغفار كردن ، مصمم بر ترك گناه بودن و گذشته خويش را جبران كردن از مهمترين شرايط پذيرش توبه و مهمترين عامل پديدآورنده آثار و بركات استغفار ، مخصوصاً آمرزش خداوند است.

از سوى ديگر ، گاهى سؤال مى شود زياد گفتن استغفار به چه شكل صورت مى پذيرد و بر چه گفتنى اطلاق مى گردد؟

پاسخ اين سؤال نيز در سخنان نورانى اهل بيت (عليهم السلام) به صورت اجمال آمده است . خلاصه جواب اين است :

زياد گفتن استغفار به اين است كه هر كسى در روز صد مرتبه و در شب هفتاد بار استغفار گويد . علاوه بر اين ، به مقدارى كه وقت و توان دارد ، استغفارهاى وارده را تلاوت كرده ، بخصوص در اوقات نماز و ساعات استجابت دعا از خدا آمرزش بخواهد . در اين صورت ، بى ترديد گناهش بخشيده شده و آثار و بركات آمرزش خواهى را خواهد ديد .

بنابراين ، با وجود اين همه مدارك محكم و روشن ، نبايد از رحمت و مغفرت خداوند مأيوس بود و از توبه و استغفار دست شست . همچنانكه ، نبايد به ياوه سرايى عده اى گوش فرا داد ، كه سر و كار چندانى با دين ندارند و از تحقيق در آيات و روايات ـ معتبرترين مداركِ مفاهيم دينى ـ بويى نبرده و تنها با خطور اشكالى به ذهن خويش ، تيشه به ريشه مقدسات مذهبى زده و دوستان اميرالمؤمنين (عليه السلام) را از بازگشت به سوى خدا و امام زمان (عليه السلام) باز داشته و از آمرزش خداوند مأيوس مى سازند.

اثر نوشتن استغفار روى انگشتر

محبوبيّت استغفار ، پيش خداوند به حدّى است كه نوشتن جمله « أَسْتَغْفِرُاللّهَ » به ضميمه دو ذكر ديگر ، روى نگين انگشتر ، و همراه داشتن آن ، نيز داراى آثار و بركاتى است. تا چه رسد به اين كه اين ذكر
ورد شب و روز انسان باشد! از جمله آثارى كه براى نوشتن اين جمله روى نگين انگشتر ذكر گرديده است ، رهايى از فقر و تنگ دستى است.

محمد بن ابى عمير ، در حديثى از امام صادق (عليه السلام)روايت مى كند:

مَنْ كَتَبَ عَلى خاتَمِهِ « ما شاءَ اللهُ لا قُوَّةَ إِلاّ بِالله أَسْتَغْفِرُاللهَ » أَمِنَ مِنَ الْفَقْرِ الْمُدْقِعِ . (14)

هر كس روى انگشترش اين عبارت را بنويسد:

« آنچه خدا بخواهد ( همان مى شود ) ، هيچ نيروى نيست مگر به كمك خداوند ، از خدا طلب آمرزش مى كنم » .

از فقرى كه او را خوار و سر افكنده سازد ، در امان مى ماند .

گفتنى است : ظاهر حديث اين است كه براى دست يافتن به اثر ياد شده ، بايد متن عربى اذكار نوشته شود.

اثر ديگر نوشتن اين اذكار روى انگشتر عقيق ، اينست :

اگر كسى تربت قبر مطهر امام حسين (عليه السلام) را با آدابى كه امام باقر (عليه السلام)براى جابر ذكر مى كنند، بردارد و سپس آن را با انگشتر عقيقى كه ذكر شريف « ما شاءَ اللهُ لا قُوَّةَ إِلاّ بِالله أَسْتَغْفِرُاللهَ » ، روى آن نوشته شده است ، مهر كند ; چنين تربتى باعث شفاى هر مرضى خواهد بود. (15)

سيّد الاستغفار

پيامبر و اهل بيت پاكش (عليهم السلام) با بيانات وحى گونه خويش راه عذرخواهى از خدا را به شيعيان آموخته اند و در فرصت هاى مختلف ، نسخه هاى گوناگونى از استغفار را به آنان ياد داده اند كه هر يك در جاى خود داراى آثار و بركات خاصّى است . در ميان نسخه هاى استغفار به بعضى از آن ها با عناوين برگزيده اى اشاره شده است كه داراى مزيّت و شرافت بيشترى است ، و البتّه سرّ آن براى ما فاش نشده است و تنها با رمز و اشاره بيان گرديده است. بسيار به جاست كه راهيان كوى دوست ، با دقّت و تأمل بيشتر ، نكات آن را دريابند و از فيوضات و بركاتش بهره مند گردند.

يكى از رموز ياد شده ، عنوان سيّد الاستغفار است كه پيامبر گرامى (صلى الله عليه وآله وسلم) ، در سخن زيبايى بدان اشاره مى كنند .

جابر بن عبدالله انصارى گويد: رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمودند:

تَعَلَّمُوا سَيِّدَ الإِسْتِغْفارِ .

آقاى استغفار را بياموزيد ( و آن را تلاوت كنيد ) .

سپس اين عبارت را بيان فرمودند:

اَللّهُمَّ أَنْتَ رَبّى لا إِلـهَ إِلاّ أَنْتَ خَلَقْتَنى وَ أَنَا عَبْدُكَ وَ عَلى عَهْدِكَ وَ أَبْوءُ بِنِعْمَتِكَ عَلَىَّ وَ أَبُوءُ لَكَ بِذَنْبى فَاغْفِرْ لى إِنَّهُ لايَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاّ أَنْتَ . (16)

خدايا تو پروردگار منى ، هيچ معبودى جز تو نيست ، تو مرا آفريده اى و من بنده توام و بر عهد و پيمان باقى ام ، به كمك نعمتى كه به من دادى زندگى مى كنم و به گناه خويش اقرار دارم، ( خدايا ) مرا ببخش كه جز تو كسى گناهان را نمى بخشد .

نماز استغفار

يكى از دستوراتى كه در كلمات نورانى پيامبر و اهل بيت (عليهم السلام) ، براى رهايى از مشكلات و نجات از سختى ها ، بدان سفارش شده است ، خواندن نماز استغفار است كه داراى آثار و بركات فراوانى است و كيفيّت آن بدين صورت است :

دو ركعت ، و در هر ركعت بعد از حمد سوره قدر خوانده مى شود و پس از آن پانزده مرتبه استغفار گفته مى شود، و سپس به ركوع رفته و بعد از ذكر ركوع ده مرتبه استغفار و پس از برخاستن از ركوع و قبل از رفتن به سجده همين ذكر ده مرتبه، و پس از ذكر سجده ده مرتبه ، و بعد از برخاستن از سجده اول ده مرتبه ، و در سجده دوّم بعد از ذكر سجده باز ده مرتبه ، و پس از برخاستن از سجده دوم نيز ده مرتبه استغفار گفته مى شود. ركعت دوم نيز به همين صورت به جا آورده مى شود.

اين نماز شبيه نماز جعفر طيّار است با اين تفاوت كه دو ركعت است و در هر ركعت بعد از حمد سوره قدر تلاوت مى شود و به جاى تسبيحات اربعه ، در هر جا به تعداد خاصّى كه ذكر گرديد، استغفار گفته مى شود .

پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) در فضيلت اين نماز مى فرمايند:

إِذا رَأَيْتَ فى مَعاشِكَ ضيقاً وَ فى أَمْرِكَ إِلْتِياثاً فَأَنْزِلْ حاجَتَكَ بِاللهِ تَعالى وَ جَلَّ ، وَلاتَدَعْ صَلاةَ الإِسْتِغْفارِ .

هر زمان در روزى خود تنگى و سختى ديدى و در كار خويش پراكندگى و از هم پاشيدگى مشاهده كردى، كه كار را بر تو مشتبه ساخت ; حاجتت را با خدا در ميان گذار و نماز استغفار را رها مكن.

سپس نماز را به همان صورت كه كه گذشت توضيح دادند و فرمودند:

( اگر اين نماز را بخوانى ) خداوند كار تو را اصلاح مى كند انشاءالله. (17)

گفتنى است : براى استغفار در اين نماز ، صورت خاصّى ذكر نشده است . بنابراين هر يك از نسخه هاى استغفار را كه در بخش آخر اين كتاب آمده است ، به عنوان ذكر نماز استغفار مى توان گفت ، هر چند مختصر باشد .

زمان استغفار

سؤالى كه به ذهن بعضى ممكن است خطور كند اين است :

پس از انجام گناه ، فرصت استغفار و عذرخواهى از خداوند ، تا چه زمانى براى انسان باقيست؟

بايد بگوييم: توبه و بازگشت به سوى خداوند واجب است و وجوب آن فوريست . به اين معنى كه شخص گنهكار بلافاصله بايد از كردار زشت خويش استغفار كند و از گناهانش دست بكشد و تصميم جدّى بر ترك آن بگيرد . ولى اين هرگز به معناى محدوديت زمانى براى استغفار نيست ، از مداركى استفاده مى شود : كسى كه گناه كند و مدّت زمانى بر آن بگذرد و از توبه كردن غافل شود ، هر زمان كه از گناه خود پشيمان شود و تصميم بر ترك گناه بگيرد و ديگر به سوى آن برنگردد و سپس استغفار كند ، خداى مهربان او را مى بخشد و از سر تقصيرش در مى گذرد. (18)

از سوى ديگر از بعضى روايات استفاده مى شود: از زمانى كه انسان گناه مى كند ، تا هفت ساعت بيشتر براى استغفار و عذرخواهى از خداوند مهلت ندارد و چنانچه استغفار نكند ، گناه در نامه عملش ثبت مى شود. (19)

جمع بين اين دو دسته روايات ، به اين است :

مهلت هفت ساعت براى اين است كه گناه در نامه عمل انسان ثبت نگردد . يعنى اگر قبل از هفت ساعت استغفار و توبه كند اصلاً گناهى در نامه عمل او نوشته نمى شود. ولى چنانچه توبه و عذرخواهى نكند ، گناه نوشته مى شود و اگر بعد از هفت ساعت توبه كند و اصرار در طلب آمرزش از خدا نمايد اميد مى رود كه آنچه برايش نوشته شده است از نامه عملش پاك گردد. امام صادق (عليه السلام) در حديثى مى فرمايند:

مؤمن بعد از گذشت بيست سال به ياد گناهش افتاده و از آن استغفار مى كند و خدا او را مى بخشد . در حالى كه كافر همان ساعتى كه گناه مى كند ، گناه خويش را از ياد مى برد. (20)

از همين روست كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) ، از استغفار به عنوان وسيله اى براى پاك كردن نامه عمل ياد مى كنند :

تعجّب از كسى است كه از آمرزش خداوند نااميد گشته است ، در حالى كه با او وسيله پاك كننده است .

شخصى سؤال كرد : پاك كننده چيست؟

امام (عليه السلام) فرمودند: استغفار . (21)

رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) نيز به استغفار خاصّى اشاره كرده و مى فرمايند:

هر كسى هر روز بعد از نماز عصر ، روزى يك بار آن را تلاوت كند ، خداوند به دو ملك مأمور او دستور مى دهد ، نامه عمل زشت او را ، هر چه هست پاره كنند. (22)

گفتنى است : هر چه استغفار انسان به گناهش نزديكتر باشد، سريع تر به آمرزش خداوند دست مى يابد و چنانچه قبل از هفت ساعت استغفار و توبه كرده باشد ، از عقوبت هاى گناه در دنيا نيز در امان مى ماند. در حالى كه اگر هفت ساعت بر او گذشت و توبه و استغفارى نكرد ، گناه در نامه عملش ثبت مى شود و چنانچه بعد از گذشت زمانى رو به توبه و استغفار آورد ، ممكن است بعد از ديدن بلاهايى در دنيا از قبيل فقر، مرض، قرض و ناراحتى هايى از اين قبيل ، توبه اش پذيرفته و گناهش آمرزيده شود.

پس چه بهتر كه اگر گناهى از ما سر زد ، بلافاصله توبه و استغفار كرده و ندامت خود را به خداى خويش اظهار كنيم ، تا هم گناهى در نامه عملمان ثبت نگردد و هم علاوه بر مصونيت از عذاب هاى حتمى خداوند در آخرت ، از عقوبت ها و بلاهاى احتمالى او در دنيا ، نيز محفوظ بمانيم.

رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) در سخنى زيبا و نورانى مى فرمايند:

خوشا به حال بنده اى كه از گناهى استغفار كند كه كسى جز خودش از آن با خبر نيست . به راستى مَثَل استغفار به دنبال گناه ، مَثَل آبى را ماند كه روى آتش ريخته مى شود و آن را خاموش مى كند . (23)

استغفار بهترين هديه براى اموات

اموات و كسانى كه دستشان از اين عالم خاكى كوتاه گشته ، سخت در انتظارند كه هديه اى براى آن ها از سوى دوستان و بستگانشان فرستاده شود . و هيچ هديه اى شادى بخش تر از طلب آمرزش براى آنان نيست . آرى ، استغفار بهترين هديه و برترين سوغاتى براى مردگان است كه همچون نسيم خنك و دلپذيرى ، در صحرايى سوزان و بى آب و علف ، بر پيكر خسته انسانى از پا افتاده مىوزد و روحى تازه به او مى بخشد. طلب آمرزش براى گناهانِ اموات به سان آب سرد و گوارايى است كه جگرِ سوخته لب تشنگان را مرهم مى بخشد و جان از دست رفته آنان را به ايشان باز مى گرداند.

اميرالمؤمنين (عليه السلام) حديث زيبايى را از رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) در اين زمينه روايت مى كنند كه آن حضرت فرمودند:

ما اُهْدِىَ إِلَى الْمَيِّتِ هَدِيَّةٌ وَ لا اُتْحِفَ تُحْفَةٌ أَفْضَلُ مِنَ الإِسْتِغْفارِ . (24)

هيچ چيزى به شخص مرده هديه نمى گردد و هيچ سوغاتى براى او برده نمى شود كه برتر از استغفار و طلب آمرزش باشد! .

همان گونه كه انسان از هديه دوستان و بستگان خويش شادمان مى گردد ، اموات و مردگان نيز از استغفار براى آنان شاد و خوشحال مى شوند.

رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) در تشبيه زيبايى به اين نكته اشاره مى كنند :

إِنَّ الْمَيِّتَ لَيَفْرَحُ بِالتَّرَحُّمِ عَلَيْه وَ الإِسْتِغْفارِ كَما يَفْرَحُ الحَىُّ بِالْهَدِيَّةِ تُهْدى إِلَيْه . (25)

به راستى ، كه ترحّم بر مرده و آمرزش طلبيدن براى او باعث خوشحالى او مى گردد همان گونه كه انسان زنده از هديه اى كه برايش برده مى شود خشنود مى گرد .

اين بدان جهت است كه علّت اساسى گرفتارى مؤمن در عوالم بعد از مرگ ، گناهان و اعمال ناشايست اوست. و يكى از دعاهاى مستجاب ، دعا در حقّ برادر يا خواهر مؤمن است ، مخصوصاً كه استغفار ، خود نيز جامع ترين و بهترين دعاى مستجاب شمرده مى شود و به مجرّد اين كه شخصى براى آمرزش شيعه گنهكارى كه از دنيا رفته است ، دعا مى كند ، خداوند گناه او را مى بخشد و از عقوبتش صرف نظر مى كند و اين خود باعث نجات مؤمن از گرفتارى هاى عالم برزخ است. پس هيچ هديه اى براى او بالاتر از اين نيست كه كسى با دعا و استغفارش بلاها و عذاب هاى سخت آن عالم را از او دور كند و مقدمات آسايش ، امنيّت و ورود به بهشت را برايش فراهم سازد ، به همين خاطر پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم)مى فرمايند:

قَدْ اُمِرْتُ اَنْ اَسْتَغْفِرَ لاَِهْلِ البَقيعِ .

به من دستور داده شده است كه براى ساكنانِ در بقيع استغفار و طلب آمرزش كنم .

آرى رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) در لحظات آخر عمرشان با گامهايى لرزان در حالى كه با يك دست به اميرالمؤمنين على بن ابيطالب (عليه السلام) تكيه كرده بودند و دست ديگرشان را بر فضل بن عباس نهاده بودند ، خود را به بقيع رساندند و بر خفتگان آن ديار سلام دادند ، سپس برايشان استغفار كرده ، و مدّتى طولانى از خدا براى آنان طلب آمرزش و بخشش نمودند. (26)

از اين فرمان خداوند به برترين پيامبر خويش و عمل آن حضرت ، آن هم در آخرين مرض آن بزرگوار كه منجر به رحلت جان سوز حضرتش گشت ، استفاده مى شود كه استغفار براى مردگان و دوستان اميرالمؤمنين (عليه السلام)مخصوصاً در قبرستان مسلمين ، سنّت مؤكّدى است كه براى همه دوستداران حضرتش ، شايسته پيروى است . و بركات فراوانى را براى استغفار گويان و مردگانى كه برايشان طلب آمرزش مى شود ، به ارمغان خواهد آورد.

استغفار براى پدر و مادر

يكى از حقوقى كه پدر و مادر بر فرزند خويش دارند اين است كه در زمان حيات و بعد از مرگشان ، براى آن ها استغفار كند.

خداوند براى بيان اهميّت اين مطلب به استغفار پيامبر اولوالعزم خويش ، حضرت ابراهيم (عليه السلام) ، براى پدر و مادرش ، اشاره مى كند:

( رَبَّنَا اغْفِرْلى وَ لِوالِدَىَّ وَ لِلْمُؤْمِنينَ يَوْمَ يَقُومُ الحِسابُ ) . (27)

 پروردگارا ! من و پدر و مادرم و تمام مؤمنين را روزى كه همه در برابر تو براى حساب مى ايستند ، ببخش و بيامرز .

در جاى ديگر خداوند طلب آمرزش پيامبر بزرگ خويش حضرت نوح (عليه السلام) را براى پدر و مادرش، چنين بازگو مى كند:

( رَبِّ اغْفِرلى وَ لِوالِدَىَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِىَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ ) . (28)

اى پروردگارم ، من و پدر و مادرم و هر كس كه با ايمان ( به تو ) داخل خانه ام مى شود و همه مردان و زنان با ايمان را ببخش و بيامرز .

از اين آيات و مدارك بسيار ديگرى استفاده مى شود :

استغفار فرزند براى پدر و مادر ، مخصوصاً بعد از مرگ آنان ارزش والايى در پيشگاه خداوند دارد و باعث آمرزش و نجات آنان از گرفتارى هاى عالم برزخ و قيامت مى شود ، و بركات فراوانى را براى خودِ انسان به ارمغان مى آورد.

حقّ پدر و مادر به قدرى عظيم است كه ترك استغفار براى آنان بعد از مرگشان شديداً نكوهش شده است و چنانچه با علم و آگاهى باشد ، به عاق والدين منجر مى گردد.

اميرالمؤمنين (عليه السلام) مى فرمايند:

إِنَّ الرَّجُلَ يَكُونَ بارّاً بِوالِدَيْهِ وَ هُما حَيّانِ فَإِذا ماتا وَ لَمْ يَسْتَغْفِرْ لَهُما كُتِبَ عاقّاً لَهُما ، إِنَّ الرَّجُلَ يَكُونُ عاقّاً لَهُما فى حَياتِهِما فَاِذا ماتا وَ أَكْثَرَ الإِسْتِغْفارَ لَهُما كُتِبَ بارّاً . (29)

به راستى ، مردى در زمان حيات پدر و مادرش فرزند نيكوكارى است و به آنان احسان و نيكى مى كند ، ولى زمانى كه ( پدر و مادرش ) مى ميرند و برايشان استغفار نمى كند ، نام او در زمره كسانى ثبت مى شود كه عاقّ والدين و آزار دهنده پدر و مادرشان بوده اند . و شخصى در زمان حيات پدر و مادرش آنان را آزار مى داده است ، امّا بعد از مرگشان فردى نيكوكار نوشته مى شود ، زيرا براى والدين خود زياد استغفار كرده و آمرزش طلبيده است .

استغفار براى مردان و زنان مؤمن

يكى از دعاهاى مستجاب ، دعا براى آمرزش برادران و خواهران مؤمن به ويژه كسانى است كه حقى بر گردن انسان دارند . طلب آمرزش براى دوستان و شيعيان اميرمؤمنان (عليه السلام) ، علاوه بر اينكه درخواستى است قرين اجابت ، بركات فراوانى نيز براى دنيا و آخرت دعا كننده به همراه دارد . بى جهت نيست كه در سحرگاهان ، ـ ساعت استجابت دعا و مهم ترين وقت استغفار ـ ، سفارش اكيد بر طلب آمرزش براى چهل مؤمن در قنوت « نماز وتر » شده است .

همچنين در مورد كسى كه بر گردن انسان حقّى پيدا كرده ـ مثل آنكه دانشى را به انسان آموخته باشد ـ ، و يا توسّط انسان حقّ او ضايع شده ـ مثل اينكه غيبت كسى را كرده و رضايت طلبيدنِ از او مفسده انگيز باشد ـ به آمرزش خواهىِ براى آنان به خصوص دستور داده شده است .

اين ها بدان خاطر است كه حق مؤمن عظيم است و رعايت حرمت او لازم و دعا ، باعث اداء برخى از حقوق فراوان او مى گردد .

و چنين است كه يكى از صفات شايسته بندگان صالح خدا ، دعا براى آمرزش برادران و خواهران مؤمن شمرده شده است .

خداوند زبان حال آنان را اين گونه بيان مى كند :

( رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لاِِخْوانِنا الَّذينَ سَبَقُونا بِالإيمانِ وَ لاتَجْعَلْ فى قُلوبِنا غِلاًّ لِلَّذينَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّكَ رَؤُوفٌ رَحيمٌ ) (30)

پروردگارا ! ما و برادرانمان را كه در ايمان بر ما پيشى گرفته اند ، بيامرز ، و در دل هايمان حسد و كينه اى نسبت به مؤمنان قرار مده . پروردگارا ، تو دلسوز و مهربانى .

دعا براى آمرزش مردان و زنان مؤمن آنقدر با ارزش و پر بركت است كه فرشتگان آسمان نيز بدين واسطه به خدا تقرّب مى جويند . خداوند ، حال آنان را چنين توصيف مى فرمايد :

( الَّذينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذينَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شَىْء رَحْمَةً وَعِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذينَ تابُواْ وَاتَّبَعُواْ سَبيلَكَ وَقِهِمْ عَذابَ الْجَحيمِ ) (31)

فرشتگانى كه حاملان عرشند و آنها كه گرداگرد آن ( طواف مى كنند ) تسبيح و حمد پروردگارشان را مى گويند و به او ايمان دارند و براى مؤمنان استغفار مى كنند ( و مى گويند ) : پروردگارا ! رحمت و علم تو همه چيز را فرا گرفته ، پس كسانى را كه توبه كرده و راه تو را پيروى مى كنند بيامرز ، و آنان را از عذاب دوزخ نگاه دار .

در زيارت جامعه ائمّة المؤمنين (عليهم السلام) ، از اين مطلب با صراحت و روشنى بيشترى ياد شده است . در فرازى از آن مى خوانيم :

« بَلْ يَتَقَرَّبُ اَهْلُ السَّمآءِ بِحُبِّكُمْ وَبِالْبَرآئَةِ مِنْ اَعْدآئِكُمْ وَتَواتُرِ الْبُكآءِ عَلى مُصابِكُمْ وَالاِْسْتِغْفارِ لِشيعَتِكُمْ وَمُحِبّيكُمْ » . (32)

بلكه اهل آسمان ( فرشتگان ) با محبّت شما و بيزارى جستن از دشمنان شما و گريه هاى پى در پى بر مصايبتان و استغفار براى شيعيان و دوستانتان ، به خدا تقرّب مى جويند .

نه تنها فرشتگان مقرّب خدا با دعا براى مؤمنان ، به خدا تقرّب مى جويند ، بلكه روش انبياء مرسل و الواالعزم خدا نيز ، بر اين بود كه با دعا براى آمرزش زنان و مردان با ايمان ، خود را به خداى خويش نزديك مى ساختند ! سخن پيامبر خدا ، حضرت نوح (عليه السلام) ، در اين باره شنيدنى است كه مى گفت :

( رَّبِّ اغْفِرْ لى وَلِوالِدَىَّ وَلِمَن دَخَلَ بَيْتِىَ مُؤْمِناً وَلِلْمـُؤْمِنينَ وَالْمـُؤْمِناتِ ) (33)

پروردگارا ! مرا و پدر و مادرم و تمام كسانى را كه با ايمان وارد خانه من شدند ، و همه مردان و زنان با ايمان را بيامرز .

بركات دعا براى مؤمنين و مؤمنات

از مجموع آيات و روايات استفاده مى شود كه دعا براى آمرزش
مؤمنين و مؤمنات ، آثار بسيار دارد . ما به فهرستى از آن اشاره مى كنيم تا خوانندگان محترم به ارزش والاى آن پى برده و از بركات آن بهره گيرند و نگارنده را مشمول دعاى خيرشان فرمايند :

براى مؤمنين و مؤمنات دعا كردن

1 ـ غم و اندوه را برطرف و گرفتارى را از بين مى برد . (34)

2 ـ روزى انسان را زياد مى كند . (35)

3 ـ بلا و سختى را از انسان دور مى سازد . (36)

4 ـ باعث استجابت همان دعا در حق دعا كننده مى شود . (37)

5 ـ دعا كننده ، فرداى قيامت به شفاعت كسانى كه بر ايشان دعا كرده از آتش و عذاب خداوند نجات مى يابد . (38)

6 ـ به پاداش دعايى كه كرده ، از صدهزار تا يك ميليون برابر دست مى يابد . (39)

7 ـ دعاى او در حق خودش مستجاب مى شود . (40)

8 ـ فرشته مأمورى برايش دعا مى كند . (41)

9 ـ از طرف هر مؤمنى كه برايش دعا كرده ، حسنه اى براى دعا كننده نوشته مى شود . (42)

در انتهاى اين بحث ، براى روشن شدن چگونگى و تعداد استغفار در روز براى برادران و خواهران مؤمن ، به دو روايت اشاره مى كنيم تا مشوّق و راهگشاى كسانى باشد كه در جست و جوى انواع بيشتر آمرزش خواهى و فيوضات فراوان آنند .

عبدالله بن سنان حديثى را از امام صادق (عليه السلام) چنين روايت مى كند :

هر كس روزى بيست و پنج مرتبه بگويد:

« اَللّهُمَّ اغْفِر لِلْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَالْمُسْلِمينَ وَالْمُسْلِماتِ » .

خداوند به تعداد همه مؤمنانى كه از دنيا رفتند و هر مرد و زن با ايمانى كه تا روز قيامت خواهند آمد ، براى او حسنه نوشته ، گناه پاك كرده و درجه بالا مى برد . (43)

امام صادق (عليه السلام) در حديثى ، سخن درربار پيامبر (صلى الله عليه وآله) را چنين نقل مى كنند :

هر مرد و زن با ايمانى ـ كه از اول روزگار آمده و يا تا روز قيامت مى آيند ـ شفيع كسى خواهندبود كه در دعايش بگويد:

« اَللّهُمَّ اغْفِر لِلْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ » .

به راستى ، روز قيامت ( از طرف خداوند ) دستور مى آيد بنده اى را به سوى آتش برند ، پس او به سوى آتش كشيده مى شود . ناگاه مردان و زنان مؤمنى كه اين شخص برايشان دعا كرده ، به درگاه خداوند عرضه مى دارند :

پروردگارا ، اين شخص ( در دنيا ) براى ما دعا مى كرد ، شفاعت ما را درباره او بپذير ( و او را از آتش نجات بده ) .

خداوند ، شفاعت آنان را درباره او پذيرفته و او نجات مى يابد . (44)

با توجه به آثار و بركاتى كه دعا براى مؤمن در دين و دنياى انسان دارد ، بسيار بجاست كه شيعيان و چشم انتظاران امام عصر عجل الله فرجه ، هر زمان دست به دعا برداشتند قبل از هر چيز براى تعجيل فرج مولاى مظلومشان دعا كرده و سپس براى آمرزش گناهان خود و ديگر مؤمنان به حضرتش استغفار كنند ، تا به استجابت دعا دست يابند .

شروع و ختم استغفار با صلوات

يكى از نكاتى كه در استغفارِ براى خود يا ديگران بايد رعايت كرد ، فرستادن صلوات بر محمّد و آل محمّد (عليهم السلام) قبل از استغفار و بعد از آن است . زيرا استغفار دعا براى آمرزش خود و ديگران است و يكى از شرايط استجابت هر دعايى فرستادن صلوات در ابتدا و انتهاى آن است.

پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) در حديث دُرر بارى به اين مطلب تصريح مى كنند :

لاتَجْعَلُونى كَقَدَحِ الرّاكِبِ ، فَإِنَّ الرّاكِبَ يَمْلاَُ قَدَحَهُ فَيَشْرِبُه إِذا شاءَ ، إِجْعَلُونى فى أَوَّلَ الدُّعاء وَ فى آخِرِهِ وَ فى وَسَطِهِ . (45)

مرا مثل ظرف آب كسى كه سوار مركب است قرار ندهيد چرا كه شخص سواره ظرف آبش را پر مى كند و هر گاه خواست از آن مى آشامد، بلكه مرا در ابتدا و انتها و وسط دعا قرار دهيد .

گويا مقصود پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) از اين سخن آن است :

آن گونه كه عادت سواران است كه ظرف آب را در انتهاى مركب خويش ، پشت سر ، ميان خورجين مى نهند و هرگاه بدان احتياج پيدا كرده سراغش مى روند ; با من رفتار نكنيد . بلكه ياد من و صلوات بر من و آل مرا در ابتدا ، انتها و وسط دعاى خويش بياوريد ، تا دعايتان مستجاب گردد و از بركات آن كاملاً برخوردار شويد.

امام صادق (عليه السلام) در حديث پربارى ، با صراحت بدين مطلب سفارش مى كنند :

هر كس حاجتى به سوى خدا دارد ، بايد با صلوات بر محمد و آل محمد (عليهم السلام)شروع كند ، سپس حاجتش را بخواهد و در انتهاى دعا نيز صلوات بفرستد . به راستى خداوند ، كريم تر از آن است كه ابتدا و انتهاى دعايى را بپذيرد ، امّا وسط دعا را رها كند و نپذيرد. چرا كه ، صلوات بر محمد و آل محمد (عليهم السلام) از درگاه خداى متعال محجوب نمى ماند ( و مستجاب مى گردد ) . (46)

در حديث ديگرى آن حضرت ، صلوات نفرستاندن را يكى از علل عدم استجابت دعا مى شمارند :

لا يَزالُ الدُّعا مَحْجُوباً عَنِ السَّماءِ حَتّى يُصَلّى عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد (عليهم السلام) . (47)

« هر دعايى دائماً از آسمان محجوب است ( و بالا نمى رود ) ، مگر آن كه ( در كنار آن ) بر محمّد و آل محمّد (عليهم السلام) صلوات فرستاده شود .

پس با توجّه به اين كه استغفار بهترين دعا است و داراى آثار و بركات فراوانى است ، خوب است كه آن را با صلوات شروع كنيم و با صلوات نيز پايان دهيم ; تا از بركت پيامبر و آلش (عليهم السلام) به تمام خواص مادّى و آثار معنوى استغفار دست يابيم. مخصوصاً كه صلوات خود يكى از عوامل مهمّ آمرزش و ريزش گناهان است .

امام رضا (عليه السلام)در سخن زيبايى مى فرمايند:

مَنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلى ما يُكَفِّر بِهِ ذُنُوبَهُ ، فَلْيُكْثِرْ مِنَ الصَّلاةِ عَلى مُحَمَّد وَ آلِهِ ، فَإِنَّها تَهْدِمُ الذُّنُوبَ هَدْماً . (48)

هر كس قدرت ندارد ، كارى كند كه كفاره گناهانش باشد ( و بار عقوبت گناه را از دوشش بردارد ) بايد بر محمد و آل محمد (عليهم السلام)زياد صلوات بفرستد . مسلماً ، صلوات ، گناهان را نابود مى سازد بگونه اى كه اثرى از آن نمى ماند .


پى‏نوشتها:
1. مستدرك الوسائل ، ج 5 ، ص 319 .
2. مستدرك الوسائل ، ج 14 ، ص 309 .

3. مستدرك الوسائل ، ج 5 ، ص 318 .
4. مستدرك الوسائل ، ج 6 ، ص 188 .
5. مستدرك الوسائل ، ج 12 ، ص 122 .
6. مستدرك الوسائل ، ج 12 ، ص 122 .
7. مستدرك الوسائل ، ج 12 ، ص 124 .
8. مستدرك الوسائل ، ج 12 ، ص 129 .
9. كافى ، ج 2 ، ص 567 .
10. كافى ، ج 2 ، ص 504 ; وسائل الشّيعه ، ج 7 ، ص 176 ; بحارالأنوار ، ج 90 ، ص 190 .
11. وسائل الشّيعه ، ج 10 ، ص 309 ; من لايحضر الفقيه ، ج 2 ، ص 608 .
12. بحارالأنوار ، ج 66 ، ص 407 .
13. بحارالأنوار ، ج 90 ، ص 281 .
14. وسائل الشّيعه ، ج 5 ، ص 102 .
15. بحارالأنوار ، ج 98 ، ص 138 ، ح 83 . در اين حديث امام باقر (عليه السلام) آداب برداشتن تربت قبر امام حسين (عليه السلام) را براى جابر بن يزيد جعفى بيان مى كنند كه شايسته دقت و تأمّل است.
16. مستدرك الوسائل ، ج 5 ، ص 317 .
17. مستدرك الوسائل ، ج 6 ، ص 306 .
18. وسائل الشّيعه ، ج 16 ، ص 71 ، باب 86 .
19. كافى ، ج 2 ، ص 434 ; وسائل الشّيعه ، ج 16 ، ص 64 .
20. كافى ، ج 2 .
21. وسائل الشّيعه ، ج 7 ، ص 177 .
22. مستدرك الوسائل ، ج 5 ، ص 120 . متن اين استغفار را در بخش « انواع استغفار و بركات آنها » در همين كتاب صفحه 238 ، ملاحظه فرماييد.
23. وسائل الشّيعه ، ج 12 ، ص 124 .
24. الجعفريات ، ص 288 .
25. عوالى اللئالى ، ج 2 ، ص 53 .
26. ارشاد القلوب ديلمى ، ج 1 ، ص 33 .
27. سوره ابراهيم ، آيه 41 .
28. سوره نوح ، آيه 28 .
29. كافى ، ج 2 ، ص 163 .
30. سوره حشر : آيه 10 .
31. سوره غافر : آيه 7 .
32. مفاتيح الجنان ، زيارت جامعه ائمّة المؤمنين (عليهم السلام) ; مصباح الزائر ، سيد بن طاووس ، ص 462 .
33. سوره نوح : آيه 28 .
34. بحارالأنوار ، ج 53 ، ص 180 .
35. بحارالأنوار ، ج 53 ، ص 180 .
36. بحارالأنوار ، ج 90 ، ص 387 ، ح 19 .
37. كافى ، ج 2 ، ص 507 ، ح 3 .
38.
كافى ، ج 2 ، ص 507 و 508 .
39.
بحارالأنوار ، ج 90 ، ص 387 ، ح 19 .
40.
بحارالأنوار ، ج 90 ، ص 384 .
41.
بحارالأنوار ، ج 90 ، ص 387 .
42.
بحارالأنوار ، ج 90 ، ص 387 .
43.
وسائل الشّيعه ، ج 7 ، ص 114 ، ح 3 .
44.
وسائل الشّيعه ، ج 7 ، ص 114 .
45.
كافى ، ج 2 ، ص 492 ; وسائل الشّيعه ، ج 7 ، ص 94 ; بحارالأنوار ، ج 90 ، ص 316 .
46.
بحارالأنوار ، ج 90 ، ص 316 .
47.
بحارالأنوار ، ج 90 ، ص 312 ; امالى طوسى ، ج 2 ، ص 275 .
48.
بحارالأنوار ، ج 91 ، ص 63 .